آموزشکده توانا
60.3K subscribers
28.5K photos
35.2K videos
2.53K files
18.1K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
ابعاد "تجاوز و قتل دختر شش ساله افغانستانی"

خبر در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌چرخد و هر کسی خواسته و ناخواسته واکنش تند نشان می‌دهد. فرقی ندارد خواننده خبر ایرانی باشد یا افغانستانی. هر کس از عمق فاجعه آگاه می‌شود، وجودش فرو می‌ریزد.

یکشنبه ۲۱ فروردین است. پسر ۱۷ ساله در ورامین، دختر همسایه افغانستانی‌شان را که هنوز شش سال بیشتر ندارد به خانه می‌برد و پس از رفتار شیطانی با او، با ضربات چاقو وی را به قتل رسانده و در وان حمام بر رویش #اسید ریخته تا از بین برود. اما چون جسد به‌طور کامل از بین نرفت، از دوستش یاری می‌طلبد. دوست وی با توجه به ابعاد جرم، ماجرا را با پدر خود در میان گذاشته و پدر هم با یکی از معتمدین محل و نهایتاً بدون کمترین تردیدی به پلیس خبر می‌دهند. پلیس هم هنگام مراجعه به خانه، هم باقیمانده جسد را پیدا می‌کند و هم قاتل را دستگیر.

فارغ از بحث آسیبهای اجتماعی‌ای که گریبان بخشی از جامعه ایران را گرفته که یک نوجوان هفده ساله را به سوی چنین جرمی (که در واقع ترکیبی از چندین جرم دهشتناک است) سوق می‌دهد و نیاز به تحلیلهای جامعه‌شناختی و انسان‌شناختی جدی و دامنه‌دار دارد، درباره این رویداد چند نکته نظر نگارنده را به خود جلب کرده است:

۱- پیش از هر چیز، شکیبایی خانواده مقتول و برخورد عقلانی با این ماجرا قابل تأمل و بلکه ستودنی است. شوربختانه در مواردی اینچنین، نخستین گزینه‌ای که به ذهن برخی افراد خطور می‌کند، تقابل قومی یا ملیتی است. یعنی برای نمونه در این مورد، اینگونه ادعا شود که کودک به دلیل «افغانستانی» بودنش توسط یک نوجوان ایرانی به این شیوه به قتل رسید. در مواردی دیگر، شوربختانه سراغ داشتیم که قربانی ایرانی بوده و مجرم افغانستانی، و با واکنش تند برخی افراد «لمپن» روبرو گردیده و کل جامعه افغانستانی متهم شده بود. اما این بار به نظر می‌آید خانواده مقتول و طبقه روشنفکر مهاجرین افغانستانی (که کم و بیش با ایشان در ارتباط هستیم) تاکید داشته‌اند بر غیر ملیتی بودن جرم. به این معنا که قربانی ممکن بود کودکی ایرانی باشد و یا مجرم ممکن بود افغانستانی باشد. در این مورد باید این رفتار خانواده مقتول و روشنفکران مهاجر، الگو قرار گرفته و درسی شود برای جامعه ایرانی.

۲- با وجود نکته‌ای که در بالا شرح دادم، تأکید داشتم در عنوان، حتماً به «افغانستانی بودن قربانی» اشاره شود؛ چرا که بسیاری از رسانه‌های زرد ایرانی که صرفاً جلب مخاطب و مشتری، بدون در نظر گرفتن شرایط اخلاقی برای‌شان مهم است، همیشه در بزرگنمایی جرائم مهاجرین دستی دراز داشته و حتی در برخی موارد پیش از اثبات جرم، با همان جریان لمپن اشاره‌شده در بالا همراهی می‌کردند و بدین وسیله، اصلی‌ترین عامل منفی شدن نگاه بخشی از جامعه ایران به مهاجرین افغانستانی بوده‌اند. بنابراین لازم است نشان داده شود مهاجرین در واقع بخشی از جامعه ایران شده و همانگونه که در جرائم دخالت دارند، بسیاری از مواقع نیز خود قربانی جرایم می‌شوند. تلخ و شیرین ایران اکنون برای هر دو یکسان است و مشترک.

۳- قبح عمل فراتر از آن است که جامعه به #افغانستانی یا #ایرانی بودن مجرم و قربانی توجه کند. واکنشها نسبت به این خبر سراسر منفی بود؛ چه از سوی ایرانی‌ها و چه از سوی افغانستانی‌ها. همانگونه که دوستان نزدیک مجرم و اهالی و معتمدین محلی نیز، بدون کمترین تردیدی ماجرا را به پلیس گزارش دادند.

۴- جامعه مدنی ایران اکنون احساس نزدیکی بیشتری با مهاجرین نموده و در واقع آنها را بخشی از خود می‌داند. از همین رو است که این خبر در برخی رسانه‌های واقع‌گرا نیز اطلاع‌رسانی شده، بسیاری از فعالین اجتماعی ایرانی از همان ساعات اولیه کشف جرم، به یاری خانواده مقتول شتافته و در خبررسانی، برقراری ارتباط با مقامات بالای قضایی کشور، پیدا کردن وکیل برای خانواده مقتول و... از هیچ کوششی دریغ نکردند.

۵- در کنار #جامعه_مدنی، مسئولین هم نسبت به قضیه حساسیت بالایی نشان داده‌اند. مدیر کل اتباع خارجی استان تهران و نماینده فرمانداری، بخشی از مسئولینی بودند که در نخستین روزها به خانواده مقتول سرکشی کرده و نسبت به پیگیری پرونده و وضعیت پیش‌آمده متعهد شدند.

۶- تا اینجای کار همکاری پلیس و دستگاه قضایی روی این ماجرا کاملاً همراه با حساسیت بالا بوده و بی‌تردید یقین داریم نتیجه پرونده این جرم فجیع، به همگان نشان خواهد داد که چنین جرمهایی نه برای جامعه ایرانی و نه برای پلیس و دستگاه قضایی، رنگ و بویی از قومیت و ملیت نداشته و حق و حقوق قربانی و خانواده‌اش بدون کمترین مماشات احقاق خواهد شد.

فرارو- امیر هاشمی مقدم؛

#ستایش
@Tavaana_TavaanaTech
نام این دختر"ستایش" است اگرچه احتمالا هرچه شنیده دراین دوران کوتاه کودکی بیشتر از جنس طعنه بوده است. ستایش، همان دختر افغانی است که یحتمل خبرش را شنیده اید و شاید هم گریسته اید از تاراج وحشیانه اندام نحیفی که بعضی های مان مثل یک حقیقت تلخ می خواهیم که مکتوم بماند. این عکس در یک روز خوب گرفته شده است. یک روز با نشاط که شش های آدم دلش میخواهد هوا را حریصانه ببلعد و پس ندهد. یک روز سبزو آرام. از آن روزها ی خیال انگیز که آدم همینطوری اش هم حس میکند که جهان چقدر جای قشنگی است و زمین از هر پلیدی پاک است، چه برسد به اینکه کودک هم باشی و در جهان معصومانه خود خیال کنی که هیچ چیز و هیچ کس نمی خواهد آزارت دهد، همه چیز در کمال است، همه چیز زیباست، اصلا همه چیز خنده دار و هیجان انگیز است . آنقدر هیجان انگیز و خواستنی که حتا پشت چین و چروک صورت پدرو مادرت هم، رد هیچ روح آزرده ای که به هوای امنیت از وطن کوچیده باشد ، پیدا نیست. در این روز خوب، دخترکی که روزی او را باد با خود برد، چنان احساس شادمانی می کند که طبع دخترانه اش با آن همه حساسیتش به زیبایی، بی خیال آن دندان های شیری کج و معوج شده است و شکرخند لبهایش انگاری تا طاق های کهن و تاراج رفته بامیان و دیرینگی غزنی رفته و باز در لابه لای شاخه های تنومند درختانی پیچیده است که مثل یک پیشگو در ماتم فردای شوم کسی از نسل فرخنده، سر خم کرده اند. این خنده ها و این شادی از ته دل ستایش، که این چنین پاک، که این چنین مظلومانه بیننده را به ملامت می گیرد، مرا یاد رمان بادبادک باز خالد حسینی نویسنده افغان می اندازد:
گفت: خیلی می ترسم.
گفتم: چرا ؟
گفت: چون از ته دل خوشحالم ،این جور خوشحالی ترسناک است…
پرسیدم: آخه چرا ؟
جواب داد: وقتی آدم این جور خوشحال باشد
سرنوشت آماده است چیزی را از آدم بگیرد!
کسی که همه چیز را از #ستایش گرفت اما سرنوشت نبود آن خوی درنده ای بود که نه ملیت می شناسد و نه نژاد، آدمی را درهرجا که باشد یقه میکند، ما اما دیریست که عادت کرده ایم چنین چنگال های تیز و آلوده را فقط در دیگری جستجو کنیم . بارها دیده ایم که در میان خودمان چه پوزه های خونین و نگاه های حریصانه ای هست که مثل یک علف هرز پیش رفته و بال گرفته، بارها باران اسیدی از رهگذران زخم خورده ی تا ابد ناشناس را چشیده ایم اما وقتی اسم "دیگری" می آید گوش هایمان تیز میشود ، گاهی انگاری باورمان نمی شود که ماهم بلدیم چگونه دندان نیش نگاه اشتباه خودمان را بر حنجره ستایش ها بیاندازیم و خرناسه ها را پنهان کنیم، می دانم تلخی این واقعه زبان و قلم مرا هم تلخ کرده اما بر من خرده نگیرید بازهم بقول خالد حسینی در بادبادک باز :"ناراحت شدن از یک حقیقت بهتر از تسکین یافتن با یک دروغ است".

سهند ایرانمهر
http://bit.ly/1p78SEe


@Tavaana_TavaanaTech
دعوت فعالان مدنی برای روشن کردن #شمع برای #ستایش و #همدردی با خانواده او

http://ow.ly/3zBoFL

@Tavaana_TavaanaTech
"پارکی در اطراف سفارت #افغانستان/ پلیس مردمی را که شمع روشن می‌کردند، متفرق کرد."
#ستایش_قریشی
آیدا قاجار
شاهدان عینی از به کار بردن گاز اشک آور و ضرب و شتم و بازداشت جمعی افغان و ایرانی خبر دادند.
برای #ستایش و تمام ستایش‌هایی که به جای #بازی٬شیطنت و دخترانگی‌های #کودکی٬ #قربانی #خشونت می‌شوند
کارتون:حسین توکلی
@Tavaana_TavaanaTech
نیروی انتظامی مانع روشن کردن شمع برای #ستایش شد

عصر دوشنبه در پی فراخوانی که از سوی کاربران شبکه‌های اجتماعی انجام گرفته بود، تعدادی از مردم تهران و همچنین افغانستانی‌های مقیم پایتخت برای گرامی‌داشت یاد «ستایش قریشی» و روشن‌کردن شمع در برابر سفارت #افغانستان در تهران حضور یافتند که نیروی انتظامی مانع برگزاری هر گونه تجمعی به بهانه نبود مجوز شد.
منبع: هرانا

به نظر شما دلیل این‌که حکومت ایران حتا اجازه‌ی #شمع روشن کردن برای #همبستگی با یک خانواده‌ی عزادار را نمی‌دهد چیست؟

@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
عکسی دیگر از #گرافیتی که شب گذشته توسط هنرمند گرافیتیست «شواتیر» در سوگ #ستایش در تهران اجرا شده است
#شوایتر

@Tavaana_TavaanaTech
برخی مردم #بندرگناوه در استان بوشهر به یاد #ستایش جمع شدند و #شمع روشن کردند - عکس از همراهان توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شمعی برای #ستایش
شاهرخ حیدری
منبع: ایران وایر
@Tavaana_TavaanaTech
بیانیه ٢١ تشکل‌ حامی حقوق کودکان در خصوص کشته‌شدن ستایش
خبرگزاری هرانا ـ جمعی از مؤسسات و سازمان‌های مردم‌نهاد کشور، با اعلام همدردی با خانواده ستایش، دختر ۶ ساله‌ای که در ورامین به قتل رسید، فعالان حقوق کودکان را به آرام کردن فضای جامعه در جهت جلوگیری از اعدام عامل این جنایت که خود کودک و قربانی شرایط اجتماعی-اقتصادی است دعوت کردند و خواهان رعایت استانداردهای دادرسی ویژه کودکان و نوجوانان شدند.

متن این بیانه به این شرح است: “گاهی فاجعه آن‌قدر عمیق است که درک جوانب آن دشوار می‌شود و گاه این‌یک جانبه نگری می‌تواند عمق فاجعه را چند برابر کند. خبر دل‌خراش قتل #ستایش، کودک ۶ ساله مهاجر به دست پسری نوجوان، موجی از #خشم و #نفرت و انتقام را در کشور به راه انداخته است.

یکسوی ماجرا مشخص است، کودک، دختر، #تجاوز، اسید، #افغان، حاشیه تهران … همه این‌ها، کد نشانه‌های درگیری‌های جنسیتی، طبقاتی، ملیتی، در جامعه‌ای مردسالار را به خاطر می‌آورد. انگار تمام فاجعه جمع است. انگار پاسخ هم مشخص است، انتقام از قاتل. می‌دانیم که هر چه کنیم، حتی ذره‌ای از رنج خانواده ستایش کاسته نمی‌شود، هیچ انتقامی نمی‌تواند ستایش را به آغوش جامعه و به آغوش همه ما بازگرداند.

اما این یکسوی ماجراست. یکسوی صورت‌بندی فاجعه است. در سوی دیگر فاجعه، قاتلی است که خود قربانی شرایط جامعه است. نوجوانی که بر اساس پیمان‌نامه حقوق کودک، کودک محسوب می‌شود. آیا این مسئله را پیچیده‌تر نمی‌کند؟ آیا این پاسخ به انتقام را تغییر نمی‌دهد؟

موجی که به راه افتاده است مسئله را به دوگانه ساده قتل – انتقام تقلیل می‌دهد، انگار جامعه بخواهد روی صورت‌مسئله اسید بپاشد.

به یاد داشته باشیم سوی دیگر این معادله هم کودکی قرار دارد که احتمال قریب‌به‌یقین از فرصت‌های مناسب یادگیری، رفاه و کودکی محروم مانده است. خشونت، #خشونت می‌زاید. جای خالی آموزش مهارت‌های اجتماعی در نظام آموزشی کشور، سال‌هاست که از سوی فعالین حقوق کودک هشدار داده می‌شود. نظام آموزشی و رسانه‌های رسمی کشور در خصوص #حقوق_بشر و حقوق کودکان، جامعه را چگونه آموزش می‌دهند؟ جامعه چه واکنشی نسبت به موارد مشابه پیش‌ازاین داشته است؟

جامعه اجازه انتقام از فرزندانش را ندارد. جامعه‌ای که در برابر ساختار خشن، #بیکاری، #فقر و مرگ دوران #کودکی همه کودکانش، ساکت نشسته است نمی‌تواند به‌سادگی موج #انتقام را بازتولید کند. ما آنچه را درو می‌کنیم که شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی‌مان کاشته است.

مطابق قانون مجازات اسلامی (فصل دهم، ماده ۹۱) در این موارد اگر فرد بالغ کمتر از ۱۸ سال، ماهیت جرم انجام‌شده یا حرمت آن را درک نکند و یا در رشد و کمال عقل وی شبهه‌ای باشد، قصاص نمی‌شود. موجی که علیه این پسر نوجوان به راه افتاده است می‌تواند اجازه قتلی دیگر را صادر نماید. قتل پسر ۱۷ ساله‌ای که به حمایت جامعه و فعالان #حقوق_کودک نیاز دارد.

ما امضاکنندگان ذیل به‌عنوان جمعی از مؤسسات و سازمان‌های #مردم‌نهاد کشور، ضمن اعلام تأثر عمیق و #همدردی با خانواده ستایش؛ آگاهان جامعه و همه فعالان #حقوق_کودک را به موج‌شکنی دعوت می‌کنیم. معقول کردن روند دادرسی و رعایت استانداردهای دادرسی ویژه کودکان و #نوجوانان و مخالفت با اعدام کودکان، در لحظات بحرانی معنا و ارزشی صدچندان می‌یابد. بیایید خودمان کودکانمان را نکشیم!

تاکنون برخی از انجمن‌ها و مؤسسات فعال در خصوص حمایت از حقوق #کودکان با امضای بیانیه فوق، خواستار پیوستن همه فعالان و مراکز حامی #حقوق_کودکان به این کمپین شده‌اند”.

برخی از این تشکل‌ها به این قرارند:

۱. مرکز حمایتی آموزشی کودک و خانواده موج مهر – شیراز
۲. برای فردای کودکانمان – رشت
۳. موسسه مهر کویر – بیرجند
۴. جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان – تهران
۵. موسسه خیریه صیانت از نهاد خانواده مقدس – خراسان جنوبی
۶. مرکز امام رضا (ع) – اردبیل
۷. پناه کودکان کار – قزوین
۸. جمعیت حامیان کودکان کار – رشت
۹. مرکز آموزشی – حمایتی کودک و خانواده‌ی زانیاران ـ سنندج
۱۰. موسسه حمایتگران نونهال البرز – استان البرز
۱۱. کلینیک آریانا – شهرکرد
۱۲. مرکز حمایتی – آموزشی کودک و خانواده همراز گلستان – مشهد مقدس
۱۳. موسسه آوای امید – رشت
۱۴. موسسه روان‌شناختی گوهراندیشان سلامتی – مشهد
۱۵. انجمن علمی فرهنگی اویاران ان‌جی‌اوی علمی فرهنگی محیط‌زیست – قزوین
۱۶. کانون خیریه امید نو – دانشگاه شهید بهشتی
۱۷. موسسه فرهنگی حمایتی کودکان کار کوشا
۱۸. موسسه میعادگاه مهر زاگرس – استان ایلام
۱۹. انجمن یاری کودکان در معرض خطر
۲۰.کانون ندای زنان ایران
۲۱.موسسه کنشگران توسعه پارس

@Tavaana_TavaanaTech