این مثَل معروف است که «حق گرفتنی است و نه دادنی». یعنی پافشاری بر حق و تلاش برای اینکه دیگران را مجاب به رعایت حقوق خود کنی، گامی است برای رسیدن به حق.
این شهروند ِ دوچرخهسوار از اینکه حق او توسط اتومبیلی که وارد خط دوچرخهسواران شده نقض میشود ناراحت و ناخشنود است. میتوانست دوچرخهاش را به کناری بکشد و به جای معطلشدن راه خود را بگیرد و برود اما این شهروند تصمیم گرفته است که به رانندهی خاطی نشان دهد که اجازه نمیدهد کسی به حق او تجاوز کند.
شما اگر در شرایط مشابه این دوچرخهسوار باشید چه میکنید؟ آیا چنین موردی برای شما پیش آمده است؟
@Tavaana_Tavaanatech
#شهروندی #مسوولیت #ایستادگی
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
این شهروند ِ دوچرخهسوار از اینکه حق او توسط اتومبیلی که وارد خط دوچرخهسواران شده نقض میشود ناراحت و ناخشنود است. میتوانست دوچرخهاش را به کناری بکشد و به جای معطلشدن راه خود را بگیرد و برود اما این شهروند تصمیم گرفته است که به رانندهی خاطی نشان دهد که اجازه نمیدهد کسی به حق او تجاوز کند.
شما اگر در شرایط مشابه این دوچرخهسوار باشید چه میکنید؟ آیا چنین موردی برای شما پیش آمده است؟
@Tavaana_Tavaanatech
#شهروندی #مسوولیت #ایستادگی
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
گوهر عشقی؛ مادری در جستجوی حقیقت
داستان زندگی برخی خیلی زود شروع میشود و قصه عدهای دیگر دیرهنگام. داستان گوهر عشقی اما خیلی دیر شروع شد. درست همان روزی که خبر کشته شدن ستار بهشتی پسر گوهر را به او دادند. ستار که یک هفته قبل بازداشت شده بود، هیچوقت به خانه برنگشت. پایان قصه ستار اما شروع داستان زندگی مادری بود که عشق مادری را با حقخواهی و مبارزه با ظلم پیوند زد و آنچنان ایستادگی کرد که نامش آوازهای بلند در ایران یافت.
گوهر عشقی متولد ۱۳۲۵ در شهر نیشابور است. آنگونه که آشنایان گوهر میگویند او حتی سواد خواندن و نوشتن هم ندارد. سالها پیش همسر دوم مردی به نام «سردار بهشتی» شد که حالا از او جدا شده است. حاصل این ازدواج چهار فرزند به نامهای علی اصغر، ستار، رحیم و سحر بود. ستار بهشتی فرزند دوم گوهر عشقی و سردار بهشتی بود. گوهر بیشتر عمر خود را مثل بسیاری از زنان هم نسل خود خانهدار بوده است اما اوضاع نامناسب اقتصادی سبب شده تا او گاهی برای کارگری به خانههای مردم برود؛ او حتی مدتی هم در غسالخانه کار کرده است. شاید همین سختیها بود که سبب شد از دامان او پسری #آزاده چون ستار رشد کند و خودش هم در لحظه خاص زندگی خود با وجود #بیسوادی و سن بالا چنان #ایستادگی کند که #نماد #مبارزه با ظلم شود...
ادامه مطلب در سایت توانا
https://goo.gl/FzW2ch
#مادر #زن #حقوق_بشر
@Tavaana_Tavaanatech
داستان زندگی برخی خیلی زود شروع میشود و قصه عدهای دیگر دیرهنگام. داستان گوهر عشقی اما خیلی دیر شروع شد. درست همان روزی که خبر کشته شدن ستار بهشتی پسر گوهر را به او دادند. ستار که یک هفته قبل بازداشت شده بود، هیچوقت به خانه برنگشت. پایان قصه ستار اما شروع داستان زندگی مادری بود که عشق مادری را با حقخواهی و مبارزه با ظلم پیوند زد و آنچنان ایستادگی کرد که نامش آوازهای بلند در ایران یافت.
گوهر عشقی متولد ۱۳۲۵ در شهر نیشابور است. آنگونه که آشنایان گوهر میگویند او حتی سواد خواندن و نوشتن هم ندارد. سالها پیش همسر دوم مردی به نام «سردار بهشتی» شد که حالا از او جدا شده است. حاصل این ازدواج چهار فرزند به نامهای علی اصغر، ستار، رحیم و سحر بود. ستار بهشتی فرزند دوم گوهر عشقی و سردار بهشتی بود. گوهر بیشتر عمر خود را مثل بسیاری از زنان هم نسل خود خانهدار بوده است اما اوضاع نامناسب اقتصادی سبب شده تا او گاهی برای کارگری به خانههای مردم برود؛ او حتی مدتی هم در غسالخانه کار کرده است. شاید همین سختیها بود که سبب شد از دامان او پسری #آزاده چون ستار رشد کند و خودش هم در لحظه خاص زندگی خود با وجود #بیسوادی و سن بالا چنان #ایستادگی کند که #نماد #مبارزه با ظلم شود...
ادامه مطلب در سایت توانا
https://goo.gl/FzW2ch
#مادر #زن #حقوق_بشر
@Tavaana_Tavaanatech
tavaana.org
گوهر عشقی؛ مادری در جستجوی حقیقت | Tavaana Profiles
چکیده
چهارمین هفتسین گوهر بدون ستار
داستان زندگی برخی خیلی زود شروع میشود و قصه عدهای دیگر دیرهنگام. داستان گوهر عشقی اما خیلی دیر شروع شد. درست همان روزی که خبر کشته شدن فرزندش، #ستار_بهشتی را به او دادند. ستار که یک هفته قبل بازداشت شده بود، هیچ وقت به خانه برنگشت. پایان قصه ستار اما شروع داستان زندگی مادری بود که عشق مادری را با حقخواهی و مبارزه با ظلم پیوند زد و آنچنان #ایستادگی کرد که نامش آوازهای بلند در ایران یافت.
مادری که تمام امید و آرزویش ستار بود، وقتی او را از دست داد تمام زندگیش را وقف خونخواهی فرزندش کرد. او که زنی سالمند است تصویر فرزندش را به دست گرفت و در پی احقاق حق خود و روشن ساختن حقیقت به اینسو و آنسو رفت و با رسانههای مختلف در داخل و خارج ایران گفتگو کرد تا فریاد #مظلومیت فرزندش باشد؛ هرجا رسید دست به #افشاگری زد. از هیچ تهدیدی نهراسید و تصویر خودش با قاب عکس پسرش در دست، تبدیل به نماد مردم بیپناهی شد که مورد #ظلم واقع میشوند اما #سکوت نمیکنند.
مادر ستار آرام آرام تبدیل به مادری میشد که دلسوز همه #مادران داغداری بود که فرزند خود را سالهای قبل به دلایل سیاسی از دست داده بودند. در نوروز ۱۳۹۲، ویدیویی از #گوهر_عشقی منتشر شد که به مردم ایران عید نوروز را تبریک میگفت: «اینجانب مادر ستار بهشتی به مردم ایران #عید #نوروز را تبریک میگویم. این اولین عیدی است که #عزادار ستار هستم و مشکی پوشیدهام. از روزی که ستار کشته شد مردم پشتیبان من بودهاند و از آنها ممنونم. اما هیچ مسئولی تا به حال پیش من نیامده است. من یک مادر #داغدیده و رنج کشیده هستم که ستار #پرستار و نانآورم بود و او را بیگناه کشتند. گناه فرزند من چه بود که چهار روزه او را کشتند؟ من روزها کنار قبر ستارم و شبها با عکس او زندگی میکنم. خواسته من دادگاهی مردمی، علنی و عادلانه است. اگر فرزند من گناهکار بوده است من #مادر همین بچهام و من هم گناهکارم پس من را هم به رگبار ببندید. #ستار را در راه ایران دادم و حاضرم فرزند دیگرم را هم در این راه بدهم اما از خون ستار نمیگذرم. من آرزو دارم جوانانی که در #زندان داریم آزاد شوند. باید مملکت آزاد شود و #زندانی نداشته باشیم. نباید جوانان زیر #شکنجه باشند.»
بیشتر بخوانید:
http://goo.gl/vT4nWo
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
داستان زندگی برخی خیلی زود شروع میشود و قصه عدهای دیگر دیرهنگام. داستان گوهر عشقی اما خیلی دیر شروع شد. درست همان روزی که خبر کشته شدن فرزندش، #ستار_بهشتی را به او دادند. ستار که یک هفته قبل بازداشت شده بود، هیچ وقت به خانه برنگشت. پایان قصه ستار اما شروع داستان زندگی مادری بود که عشق مادری را با حقخواهی و مبارزه با ظلم پیوند زد و آنچنان #ایستادگی کرد که نامش آوازهای بلند در ایران یافت.
مادری که تمام امید و آرزویش ستار بود، وقتی او را از دست داد تمام زندگیش را وقف خونخواهی فرزندش کرد. او که زنی سالمند است تصویر فرزندش را به دست گرفت و در پی احقاق حق خود و روشن ساختن حقیقت به اینسو و آنسو رفت و با رسانههای مختلف در داخل و خارج ایران گفتگو کرد تا فریاد #مظلومیت فرزندش باشد؛ هرجا رسید دست به #افشاگری زد. از هیچ تهدیدی نهراسید و تصویر خودش با قاب عکس پسرش در دست، تبدیل به نماد مردم بیپناهی شد که مورد #ظلم واقع میشوند اما #سکوت نمیکنند.
مادر ستار آرام آرام تبدیل به مادری میشد که دلسوز همه #مادران داغداری بود که فرزند خود را سالهای قبل به دلایل سیاسی از دست داده بودند. در نوروز ۱۳۹۲، ویدیویی از #گوهر_عشقی منتشر شد که به مردم ایران عید نوروز را تبریک میگفت: «اینجانب مادر ستار بهشتی به مردم ایران #عید #نوروز را تبریک میگویم. این اولین عیدی است که #عزادار ستار هستم و مشکی پوشیدهام. از روزی که ستار کشته شد مردم پشتیبان من بودهاند و از آنها ممنونم. اما هیچ مسئولی تا به حال پیش من نیامده است. من یک مادر #داغدیده و رنج کشیده هستم که ستار #پرستار و نانآورم بود و او را بیگناه کشتند. گناه فرزند من چه بود که چهار روزه او را کشتند؟ من روزها کنار قبر ستارم و شبها با عکس او زندگی میکنم. خواسته من دادگاهی مردمی، علنی و عادلانه است. اگر فرزند من گناهکار بوده است من #مادر همین بچهام و من هم گناهکارم پس من را هم به رگبار ببندید. #ستار را در راه ایران دادم و حاضرم فرزند دیگرم را هم در این راه بدهم اما از خون ستار نمیگذرم. من آرزو دارم جوانانی که در #زندان داریم آزاد شوند. باید مملکت آزاد شود و #زندانی نداشته باشیم. نباید جوانان زیر #شکنجه باشند.»
بیشتر بخوانید:
http://goo.gl/vT4nWo
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
Tavaana
گوهر عشقی؛ مادری در جستجوی حقیقت
چکیده
عکسهایی از شهاب حسینی منتشر شده است که هم بهروز وثوقی را در آغوش گرفته است و هم در جایی دیگر سردار نقدی را، در جایی سیاهپوش است و سینه میزند و در جایی دیگر گویا شنگول است و لابد رقص و آبشنگولی.
در جایی کنار خامنهای ایستاده است و از او میخواهد که سینمای ارزشی - بخوانید سینمای رانتی- را مورد حمایت قرار دهد که لابد از این راه میلیاردها تومان نصیب بازیگران ارزشی بشود و در جای دیگر هم ممکن است برای بهرام بیضایی و ناصر تقوایی و امیر نادری که برای «خود»شان بودن ایستادگی کردند، سرود بسراید و کف بزند.
باور بفرمایید همهی ایراد از شهاب حسینی نیست. وقتی در جایی زندگی کنی که برای جماعت کثیری، رفتار تا این حد متناقض و ریاکارانه به هیچ وجه ضد ارزش محسوب نمیشود و به بهانهی زندگی در شرایط نامناسب و دیکتاتوری، هر رفتار بیپرنسیبی نه تنها زشت نیست، بلکه نوعی مبارزهی گامبهگام هم شمرده میشود و شرایط سخت، توجیهگر هر گونه معلقزدن وسط میدان قدرتمندان به حساب میآید، چرا همگان بخواهند بهرام بیضایی باشند؟
وقتی میشود هم در کنار نقدی پول درآورد و هم محبوب قلوب مردم بود؛ هم سینه زد و هم عرق خورد و مورد قبول «عرقخوران ولایی» بود؛ وقتی میشود جمع ضدین بود و محبوب هر دو طرف، چرا باید یکرو بود و به سهم عظیم خود از سینمای دولتی - نفتی پشت ِ پا زد؟
مگر همه باید مبارز باشند؟ اشتباه نکنید منظورم مبارزه با حکومت نیست بلکه مبارزه با خود و با نفس خود برای زیست اخلاقی و انسانی است. وقتی دوغ و دوشاب یکی است عقل! اقتضا میکند هر آنجا باشی که امکانات هست، که پول هست.
در یک جامعهی با حساسیتهای بالای اخلاقی و در حضور نهادهای مدنی و عدم دستاندازیهای قدرت به همهی شئونات است که انسانها میتوانند با دشواری کمتری طرف اخلاق و پرنسیبهای اخلاقی بایستند. وقتی زندگی با اصول اخلاقی در جامعهای نیازمند یک مبارزهی بیامان با نفس و با خود اغواگر است کمتر انسانهایی توانایی چنین نبرد جانکاهی را دارند.
در جامعهی امتوار رانتی، آدمها تلاش میکنند آنجایی بایستند که حلوا است و شهد و عسل و آنهایی که تلاش میکنند چنین نباشند نه تنها کار قشنگی نمیکنند بلکه از سوی «بچهزرنگ»ها مشنگ نام میگیرند و کیست که دوست داشته باشد به جای زرنگ، مشنگ باشد.
از فیسبوک بهزاد مهرانی
نظر شما چیست؟
در اینستاگرام توانا بنویسید.
goo.gl/Py8r3k
@Tavaana_TavaanaTech
در جایی کنار خامنهای ایستاده است و از او میخواهد که سینمای ارزشی - بخوانید سینمای رانتی- را مورد حمایت قرار دهد که لابد از این راه میلیاردها تومان نصیب بازیگران ارزشی بشود و در جای دیگر هم ممکن است برای بهرام بیضایی و ناصر تقوایی و امیر نادری که برای «خود»شان بودن ایستادگی کردند، سرود بسراید و کف بزند.
باور بفرمایید همهی ایراد از شهاب حسینی نیست. وقتی در جایی زندگی کنی که برای جماعت کثیری، رفتار تا این حد متناقض و ریاکارانه به هیچ وجه ضد ارزش محسوب نمیشود و به بهانهی زندگی در شرایط نامناسب و دیکتاتوری، هر رفتار بیپرنسیبی نه تنها زشت نیست، بلکه نوعی مبارزهی گامبهگام هم شمرده میشود و شرایط سخت، توجیهگر هر گونه معلقزدن وسط میدان قدرتمندان به حساب میآید، چرا همگان بخواهند بهرام بیضایی باشند؟
وقتی میشود هم در کنار نقدی پول درآورد و هم محبوب قلوب مردم بود؛ هم سینه زد و هم عرق خورد و مورد قبول «عرقخوران ولایی» بود؛ وقتی میشود جمع ضدین بود و محبوب هر دو طرف، چرا باید یکرو بود و به سهم عظیم خود از سینمای دولتی - نفتی پشت ِ پا زد؟
مگر همه باید مبارز باشند؟ اشتباه نکنید منظورم مبارزه با حکومت نیست بلکه مبارزه با خود و با نفس خود برای زیست اخلاقی و انسانی است. وقتی دوغ و دوشاب یکی است عقل! اقتضا میکند هر آنجا باشی که امکانات هست، که پول هست.
در یک جامعهی با حساسیتهای بالای اخلاقی و در حضور نهادهای مدنی و عدم دستاندازیهای قدرت به همهی شئونات است که انسانها میتوانند با دشواری کمتری طرف اخلاق و پرنسیبهای اخلاقی بایستند. وقتی زندگی با اصول اخلاقی در جامعهای نیازمند یک مبارزهی بیامان با نفس و با خود اغواگر است کمتر انسانهایی توانایی چنین نبرد جانکاهی را دارند.
در جامعهی امتوار رانتی، آدمها تلاش میکنند آنجایی بایستند که حلوا است و شهد و عسل و آنهایی که تلاش میکنند چنین نباشند نه تنها کار قشنگی نمیکنند بلکه از سوی «بچهزرنگ»ها مشنگ نام میگیرند و کیست که دوست داشته باشد به جای زرنگ، مشنگ باشد.
از فیسبوک بهزاد مهرانی
نظر شما چیست؟
در اینستاگرام توانا بنویسید.
goo.gl/Py8r3k
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. عکسهایی از #شهاب_حسینی منتشر شده است که هم #بهروز_وثوقی را در آغوش گرفته است و هم در جایی دیگر #سردار_نقدی را، در جایی سیاهپوش است و سینه میزند و در جایی دیگر گویا شنگول است و لابد #رقص و آبشنگولی. در جایی کنار خامنهای ایستاده است و از او میخواهد…
Forwarded from کانال صنفی معلمان ایران
به نام خداوند جان و خرد
📝بیانیه کانون صنفی معلمان ایران (تهران) پیرامون #حکم ناعادلانه و قرون وسطایی معلم کوشای اصفهانی، #حمید_رحمتی
♦️بارها و بارها از عواقب خطرناکِ به عقب راندن جامعه مدنی از سوی حاکمیت هشدار داده شده است، اما متاسفانه هر روز شاهد پیشروی فراقانونی و بعضا بازگشت به قوانین نامتمدنانهای هستیم که از سوی دستگاه قضا و نهادهای امنیتی، قانونی و غیرقانونی! بر فعالان صنفی و مدنی روا داشته می شود.
♦️ همه آنان که حمید رحمتی معلم و فعال صنفی اصفهانی را از نزدیک می شناسند به صداقت و پاکی او یقین دارند. اما اکنون او به خاطر همدردی و حمایت از همکاران دربندش - آن هم به صورتی کاملا مدنی و البته فردی- به مجازاتهایی عجیب و قرون وسطایی محکوم شده است.
مجازاتهایی که نشان از ذهنیتی مهجور و درکی نابهنگام از فلسفه مجازات در جهان امروز دارد و گویی جز القاء ترس به همگنان و تزریق خشونت به جامعه هدف دیگری را دنبال نمی کند.
♦️۳ سال زندان و پرداخت ۲میلیون تومان جریمه نقدی در دادگاهی(!؟) غیر علنی و بدون حضور هیئت منصفه، تنها به خاطر چند روز تحصن در حیاط اداره متبوع، خود به اندازه کافی خروج و کجروی واحد قضایی مربوطه از ضوابط و مقررات موجود را به نمایش می گذارد که با کمال حیرت در ادامه شاهد نمونه ای بارز از حکمی منحط و منسوخ شده در میان ملل متمدن حتی برای مجرمین خطرناک هستیم. ۷۴ ضربه شلاق آن هم برای یک معلم که سلامت نفس و صداقت، بارزترین ویژگی اوست.
📌 شلاق زدن به حمید رحمتی، تهاجم انحطاط است بر پیکر نحیف فرهنگ و شرافت در جامعه و تداعی کننده روش های مطرودِ انکیزیسیونی.
♦️ حمید رحمتی که زخم های حاصل از تبعید یک دهه پیش هنوز در ذهن و جسمش باقی است،
نماد #ایستادگی_معلمان برای اعاده حقوق از دست رفته شان است. تبعید، زندان، شلاق و تحمیل جریمه های سنگین برای افرادی چون او، جز افزودن بر شکاف بی اعتمادی پیامدی ندارد و بی تردید به ضد آن چیزی تبدیل خواهد شد که مورد نظر صادر کنندگان چنین احکامی است.
♦️ کانون صنفی معلمان ایران (تهران) ضمن محکوم کردن صدور چنین احکام و بیتوجهیِ حاکمان به خواسته های صنفی و مدنی اعلام می دارد؛
بازداشت فعالان صنفی معلمان و کارگران، زنان و دانشجویان و ... ذهن جامعه را آزرده کرده و با شنیدن اخبار احکام سنگین، جزاهای نقدی، شلاق ها و اعتصاب غذاهایی در زندان - در جهت برآورده شدن حقوق اولیه دربندانِ مدنی- بشدت مکدر و حساس شده است.
در این راستا از قوه قضایی و مسئولان اجرایی ذیربط می خواهد قبل از آنکه این شرایط، فضای جامعه را سنگینتر و خشنتر کند، دست از لجاجت برداشته و با احترام به فعالیتهای صنفی و مدنی که لازمه #جامعه_آزاد و #حاکمیت_مردم است٬ در مسیر درست گام های اجرایی و اساسی بردارد تا شاید فاصله بی اعتمادیها اندکی کمتر شود.
۹۸/۴/۲۲
🖋کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
🔻🔻🔻🔻
🔹 #کانال_صنفی_معلمان
🆔 @kasenfi
👇👇👇
https://t.me/kasenfi
📝بیانیه کانون صنفی معلمان ایران (تهران) پیرامون #حکم ناعادلانه و قرون وسطایی معلم کوشای اصفهانی، #حمید_رحمتی
♦️بارها و بارها از عواقب خطرناکِ به عقب راندن جامعه مدنی از سوی حاکمیت هشدار داده شده است، اما متاسفانه هر روز شاهد پیشروی فراقانونی و بعضا بازگشت به قوانین نامتمدنانهای هستیم که از سوی دستگاه قضا و نهادهای امنیتی، قانونی و غیرقانونی! بر فعالان صنفی و مدنی روا داشته می شود.
♦️ همه آنان که حمید رحمتی معلم و فعال صنفی اصفهانی را از نزدیک می شناسند به صداقت و پاکی او یقین دارند. اما اکنون او به خاطر همدردی و حمایت از همکاران دربندش - آن هم به صورتی کاملا مدنی و البته فردی- به مجازاتهایی عجیب و قرون وسطایی محکوم شده است.
مجازاتهایی که نشان از ذهنیتی مهجور و درکی نابهنگام از فلسفه مجازات در جهان امروز دارد و گویی جز القاء ترس به همگنان و تزریق خشونت به جامعه هدف دیگری را دنبال نمی کند.
♦️۳ سال زندان و پرداخت ۲میلیون تومان جریمه نقدی در دادگاهی(!؟) غیر علنی و بدون حضور هیئت منصفه، تنها به خاطر چند روز تحصن در حیاط اداره متبوع، خود به اندازه کافی خروج و کجروی واحد قضایی مربوطه از ضوابط و مقررات موجود را به نمایش می گذارد که با کمال حیرت در ادامه شاهد نمونه ای بارز از حکمی منحط و منسوخ شده در میان ملل متمدن حتی برای مجرمین خطرناک هستیم. ۷۴ ضربه شلاق آن هم برای یک معلم که سلامت نفس و صداقت، بارزترین ویژگی اوست.
📌 شلاق زدن به حمید رحمتی، تهاجم انحطاط است بر پیکر نحیف فرهنگ و شرافت در جامعه و تداعی کننده روش های مطرودِ انکیزیسیونی.
♦️ حمید رحمتی که زخم های حاصل از تبعید یک دهه پیش هنوز در ذهن و جسمش باقی است،
نماد #ایستادگی_معلمان برای اعاده حقوق از دست رفته شان است. تبعید، زندان، شلاق و تحمیل جریمه های سنگین برای افرادی چون او، جز افزودن بر شکاف بی اعتمادی پیامدی ندارد و بی تردید به ضد آن چیزی تبدیل خواهد شد که مورد نظر صادر کنندگان چنین احکامی است.
♦️ کانون صنفی معلمان ایران (تهران) ضمن محکوم کردن صدور چنین احکام و بیتوجهیِ حاکمان به خواسته های صنفی و مدنی اعلام می دارد؛
بازداشت فعالان صنفی معلمان و کارگران، زنان و دانشجویان و ... ذهن جامعه را آزرده کرده و با شنیدن اخبار احکام سنگین، جزاهای نقدی، شلاق ها و اعتصاب غذاهایی در زندان - در جهت برآورده شدن حقوق اولیه دربندانِ مدنی- بشدت مکدر و حساس شده است.
در این راستا از قوه قضایی و مسئولان اجرایی ذیربط می خواهد قبل از آنکه این شرایط، فضای جامعه را سنگینتر و خشنتر کند، دست از لجاجت برداشته و با احترام به فعالیتهای صنفی و مدنی که لازمه #جامعه_آزاد و #حاکمیت_مردم است٬ در مسیر درست گام های اجرایی و اساسی بردارد تا شاید فاصله بی اعتمادیها اندکی کمتر شود.
۹۸/۴/۲۲
🖋کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
🔻🔻🔻🔻
🔹 #کانال_صنفی_معلمان
🆔 @kasenfi
👇👇👇
https://t.me/kasenfi
Telegram
کانال صنفی معلمان ایران
#این_کانال_مستقل_است
حقوق دانش آموزان و معلمان
قوانین اداری
بخشنامه ها
یادداشت های صنفی و آموزشی
پلی بین معلمان و فعالان صنفی.
شعر ، داستان ، یادداشت خود را از طریق آی دی زیر برای ما ارسال نمایید.
@Ertebat_ba_kasenfe
حقوق دانش آموزان و معلمان
قوانین اداری
بخشنامه ها
یادداشت های صنفی و آموزشی
پلی بین معلمان و فعالان صنفی.
شعر ، داستان ، یادداشت خود را از طریق آی دی زیر برای ما ارسال نمایید.
@Ertebat_ba_kasenfe
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حبیب فدایی آزاد شد و مردم جونقان از قهرمانشان استقبال کردند.
شاید تا چند وقت پیش بسیاری از مردم ایران نام «جونقان» را نشنیده بودند، ولی حالا عده زیادی جونقان و حبیب فدایی را میشناسند.
حبیب فدایی روز ۳۱ تیر ماه با شهامت علیه جمهوری اسلامی سخنرانی کرد و احترام زیادی را برانگیخت.
روز گذشته پس از بازداشت حبیب فدایی، اعتراض مردمی در شهرستان کوچک جونقان تا نیمههای شب ادامه یافت.
ثمره ایستادگی مردم آزادی حبیب فدایی شد و حالا اینچنین از او استقبال کردند.
#حبیب_فدایی #مقاومت_مدنی #ایستادگی #جونقان #شهامت_مدنی
@Tavaana_TavaanaTech
شاید تا چند وقت پیش بسیاری از مردم ایران نام «جونقان» را نشنیده بودند، ولی حالا عده زیادی جونقان و حبیب فدایی را میشناسند.
حبیب فدایی روز ۳۱ تیر ماه با شهامت علیه جمهوری اسلامی سخنرانی کرد و احترام زیادی را برانگیخت.
روز گذشته پس از بازداشت حبیب فدایی، اعتراض مردمی در شهرستان کوچک جونقان تا نیمههای شب ادامه یافت.
ثمره ایستادگی مردم آزادی حبیب فدایی شد و حالا اینچنین از او استقبال کردند.
#حبیب_فدایی #مقاومت_مدنی #ایستادگی #جونقان #شهامت_مدنی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شهرکرد؛
جوانی که جلوی تیرهای نیروهای سرکوبگر سینه سپر کرده و فرار نمیکند
حکومت از ایستادگی، مقاومت و از جانگذشتگی امثال این جوان میترسد. البته ما هرگز توصیه نمیکنیم که کسی اینچنین جانش را به مخاطره بیاندازد، اما اتفاقی است که افتاده است و جوانی ماشینش را وسط خیابان پارک کرده و با وجود شلیک نیروهای سرکوب، بالای ماشین ایستاده و خطاب به آنها حرف میزند.
شاید دارد میگوید: شلیک کنید! ترس خودتان را بیشتر نشان میدهید، این مردم چیزی برای از دست دادن ندارند، زندگی را خیلی وقت پیش از آنها گرفتهاید. به قول بکتاش آبتین، امید را از زندگی مردم گرفتهاید، آینده را گرفتهاید، دیگر چه دارند که از دست بدهند. مردم شجاعتر شدهاند. مردمی که چیزی برای از دست دادن ندارند، جلوی شما میایستند.
#شهرکرد #ایستادگی #مقاومت_مدنی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جوانی که جلوی تیرهای نیروهای سرکوبگر سینه سپر کرده و فرار نمیکند
حکومت از ایستادگی، مقاومت و از جانگذشتگی امثال این جوان میترسد. البته ما هرگز توصیه نمیکنیم که کسی اینچنین جانش را به مخاطره بیاندازد، اما اتفاقی است که افتاده است و جوانی ماشینش را وسط خیابان پارک کرده و با وجود شلیک نیروهای سرکوب، بالای ماشین ایستاده و خطاب به آنها حرف میزند.
شاید دارد میگوید: شلیک کنید! ترس خودتان را بیشتر نشان میدهید، این مردم چیزی برای از دست دادن ندارند، زندگی را خیلی وقت پیش از آنها گرفتهاید. به قول بکتاش آبتین، امید را از زندگی مردم گرفتهاید، آینده را گرفتهاید، دیگر چه دارند که از دست بدهند. مردم شجاعتر شدهاند. مردمی که چیزی برای از دست دادن ندارند، جلوی شما میایستند.
#شهرکرد #ایستادگی #مقاومت_مدنی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مجید توکلی، تحلیلگر سیاسی و زندانی سیاسی، در این ویدیو از ایستادن و نترسیدن سخن میگوید.
او میگوید حکومت بر پایه تحقیر، ترس و سرکوب تداوم یافته است. اما یک مسئولیت و انتخاب شخصی است که فرد از زندگی خود بگذرد و ایستادگی کند. ما به اندازهای که میدانیم مسئولیت داریم.
ویدیو از جوکرنژاد
@jokernejad
#مجبد_توکلی #مسئولیت_فردی #ایستادگی #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او میگوید حکومت بر پایه تحقیر، ترس و سرکوب تداوم یافته است. اما یک مسئولیت و انتخاب شخصی است که فرد از زندگی خود بگذرد و ایستادگی کند. ما به اندازهای که میدانیم مسئولیت داریم.
ویدیو از جوکرنژاد
@jokernejad
#مجبد_توکلی #مسئولیت_فردی #ایستادگی #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این تصویر خیابانی در شهر مهاباد است، پس از درگیریها در شب بیستم مهر ماه
فرستنده این تصویر نوشت که «راه روشن امید میگوید که پیروزی با ماست»
راه آزادی گرچه در سنگلاخ است و از سدهای زیادی باید عبور کرد، ولی ایستادگی و شهامت، امید میآفریند و با رهتوشه مقاومت و امید پیروزی نزدیک خواهد بود.
#مهاباد #ایستادگی #انقلاب_۱۴۰۱ #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فرستنده این تصویر نوشت که «راه روشن امید میگوید که پیروزی با ماست»
راه آزادی گرچه در سنگلاخ است و از سدهای زیادی باید عبور کرد، ولی ایستادگی و شهامت، امید میآفریند و با رهتوشه مقاومت و امید پیروزی نزدیک خواهد بود.
#مهاباد #ایستادگی #انقلاب_۱۴۰۱ #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شب گذشته، در شهر رشت تصاویر جانباختگان خیزش انقلابی را در چند نقطه از شهر گذاشتند و بر روی آنها گل گذاشتند.
این کنشهای کوچک را جدی بگیریم و با افزایش و تنوع چنین فعالیتهایی امید، همبستگی و همدلی را در بین مردم گسترش دهیم.
فعالیتهای کوچک ایستادگی را ارج بنهیم.
#رشت #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #مبارزه_مدنی #مقاومت_مدنی #ایستادگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این کنشهای کوچک را جدی بگیریم و با افزایش و تنوع چنین فعالیتهایی امید، همبستگی و همدلی را در بین مردم گسترش دهیم.
فعالیتهای کوچک ایستادگی را ارج بنهیم.
#رشت #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #مبارزه_مدنی #مقاومت_مدنی #ایستادگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اینجا مقابل زندان اوین است و این زنان، تعدادی از زندانیان سیاسی زن هستند که تازه شب گذشته آزاد شدند و پرشورتر از همیشه فریاد میزنند: «حکومت ستمگر، نابود باید گردد» و «زن، زندگی، آزادی»
روز گذشته، ۱۹ بهمن، عالیه مطلبزاده، صبا کردافشاری، فریبا اسدی، پرستو معینی، زهرا صفایی، گلاره عباسی و شهره حسینی از زندان اوین آزاد شدند.
این شهامت و ایستادگی را تکثیر کنیم.
ویدیو از توییتر علیه مطلبزاده
#مهسا_امینی #انقلاب_ملی #ایستادگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روز گذشته، ۱۹ بهمن، عالیه مطلبزاده، صبا کردافشاری، فریبا اسدی، پرستو معینی، زهرا صفایی، گلاره عباسی و شهره حسینی از زندان اوین آزاد شدند.
این شهامت و ایستادگی را تکثیر کنیم.
ویدیو از توییتر علیه مطلبزاده
#مهسا_امینی #انقلاب_ملی #ایستادگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
برای خالد پیرزاده و استقامتش
تصویرسازی از محمد رنجبر
خالد پیرزاده با وجود شکنجه سنگین و ابتلا به انواع بیماریها و کاهش وزن زیاد و از دست دادن توان راه رفتن، بر آرمان و عهد خود ایستادگی کرده است. او که پیش از بازداشت قهرمان پرورش اندام بود، حالا در بیمارستان بستری است و روند درمانی اش را دنبال میکند. خالد قهرمانی است که جمهوری اسلامی را به زانو درآورده است.
mohammadranjbar86
koushan.pirzadeh.official
#خالد_پیرزاده #زندانی_سیاسی #ایستادگی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
برای خالد پیرزاده و استقامتش
تصویرسازی از محمد رنجبر
خالد پیرزاده با وجود شکنجه سنگین و ابتلا به انواع بیماریها و کاهش وزن زیاد و از دست دادن توان راه رفتن، بر آرمان و عهد خود ایستادگی کرده است. او که پیش از بازداشت قهرمان پرورش اندام بود، حالا در بیمارستان بستری است و روند درمانی اش را دنبال میکند. خالد قهرمانی است که جمهوری اسلامی را به زانو درآورده است.
mohammadranjbar86
koushan.pirzadeh.official
#خالد_پیرزاده #زندانی_سیاسی #ایستادگی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
دکتر فرهاد میثمی، کنشگر مدنی و زندانی سیاسی سابق، با انتشار تصویر یکی از زنان چهارشنبههای سفید که حدود ۵ سال پیش جلوی دادگاه انقلاب شال خود را از سر برداشته بود نوشت:
«پنجسال پیش تصاویری نظیر این را به اشتراک میگذاشتیم از تلاشهای تعداد محدودتری کنشگر شجاع. گذشت زمان نشان داد که #شجاعت_تکثیر_شدنیست
آن زمان نوشته بودم: «شجاعت مدنی دختران ایران نه فقط برای همهٔ تلاشگران حقوق انسانی در داخل ایران روحیهبخش و الگوشدنی است بلکه برای همۀ جهانیان جنبههای عدیدهای برای نقل، تحلیل و الگوسازی دارد. از این به بعد هر کتابی با سرفصل #ایستادگی_مدنی یا #مقاومت_مدنی بدون روایت ایستادگی زنان ایران، درسهای بزرگی کم خواهد داشت.»
گذشت زمان نشان داد که چنان میشود وقتی میایستیم. پیشبرد امر از این به بعد نیز چنان خواهد بود.»
farhad.meysami
- دکتر میثمی در حمایت از دختران خیابان انقلاب، پیکسلهایی چاپ کرده بود که روی آنها نوشته شده بود: «نه به حجاب اجباری»، این یکی از اتهامات عمده ایشان بود که حدود پنج سال زندانی بود و بارها دست به اعتصاب غذا زده بود و لابد تصاویر تکاندهنده ایشان یادتان هست.
- دست مریزاد به زنان و مردان کمپین چهارشنبههای سفید و دختران خیابان انقلاب، شهامت را تکثیر کردند و امروز در هر کوی و برزن شاهد رویش جوانههای زندگی و جلوههای زیبایی و مقاومت مدنی هستیم.
و سپاس از مسیح علینژاد که پژواک صدای این زنان بود و با هشتگهای مختلفی که درست کرد به این کمپین زنان داخل ایران قدرت بیشتری داد.
#چهارشنبه_های_سفید #دختران_خبابان_انقلاب #زن_زندگی_آزادی #فرهاد_میثمی #نه_به_حجاب_اجباری #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«پنجسال پیش تصاویری نظیر این را به اشتراک میگذاشتیم از تلاشهای تعداد محدودتری کنشگر شجاع. گذشت زمان نشان داد که #شجاعت_تکثیر_شدنیست
آن زمان نوشته بودم: «شجاعت مدنی دختران ایران نه فقط برای همهٔ تلاشگران حقوق انسانی در داخل ایران روحیهبخش و الگوشدنی است بلکه برای همۀ جهانیان جنبههای عدیدهای برای نقل، تحلیل و الگوسازی دارد. از این به بعد هر کتابی با سرفصل #ایستادگی_مدنی یا #مقاومت_مدنی بدون روایت ایستادگی زنان ایران، درسهای بزرگی کم خواهد داشت.»
گذشت زمان نشان داد که چنان میشود وقتی میایستیم. پیشبرد امر از این به بعد نیز چنان خواهد بود.»
farhad.meysami
- دکتر میثمی در حمایت از دختران خیابان انقلاب، پیکسلهایی چاپ کرده بود که روی آنها نوشته شده بود: «نه به حجاب اجباری»، این یکی از اتهامات عمده ایشان بود که حدود پنج سال زندانی بود و بارها دست به اعتصاب غذا زده بود و لابد تصاویر تکاندهنده ایشان یادتان هست.
- دست مریزاد به زنان و مردان کمپین چهارشنبههای سفید و دختران خیابان انقلاب، شهامت را تکثیر کردند و امروز در هر کوی و برزن شاهد رویش جوانههای زندگی و جلوههای زیبایی و مقاومت مدنی هستیم.
و سپاس از مسیح علینژاد که پژواک صدای این زنان بود و با هشتگهای مختلفی که درست کرد به این کمپین زنان داخل ایران قدرت بیشتری داد.
#چهارشنبه_های_سفید #دختران_خبابان_انقلاب #زن_زندگی_آزادی #فرهاد_میثمی #نه_به_حجاب_اجباری #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
تصویری تازه منتشر شده از جاویدنام نیکا شاکرمی
نسرین شاکرمی، مادر نیکا، ضمن انتشار این عکس از دخترش نوشت:
«دایه دایه وقت جنگه وقت دوسی وا تفنگه»
قدمت ترانه «دایه دایه وقت جنگه» بیش از یکصد سال است و ریشه آن به جنگ جهانی اول و زمان حضور قوای روس و انگلیس در ایران برمیگردد؛ زمانی که اقوام لُر مورد آزار اقوام خارجی قرار گرفته بودند و این ترانه را برای اتحاد و تقویت روحیه سلحشوری در قوم خود ساختند. این ترانه نشاندهنده رشادت و مقاومت این اقوام بوده که معمولا هم با کمانچه، مهمترین ساز اقوام لر اجرا میشود.
اگرچه این ترانه در بین اقوام لُر رواج داشته و از بستر این قوم برخاسته، اما با توجه به مفهوم و ماهیت آن، دیگر به جغرافیای لرستان محدود نمیشود و در سراسر ایران شناخته شده است و به وقت مبارزه و برای تقویت روحیه سلحشوری و مقاومت خوانده میشود.
و نیکا روحیه سلحشوری داشت، تصویر نیکا وقتی که در برابر نیروهای سرکوبگر ایستاد و نماد جمهوری اسلامی یعنی شالش را سوزاند از تصاویر ماندگار از سلحشوری و ایستادگی ملت ایران است و در تاریخ ثبت خواهد شد.
وقتی نام نیکا را به یاد میآورید، چه کلماتی به ذهنتان خطور میکند؟
#نیکا_شاکرمی #ایستادگی #مقاومت #شهامت #زن_زندگى_آزادى #مرد_میهن_آبادی #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نسرین شاکرمی، مادر نیکا، ضمن انتشار این عکس از دخترش نوشت:
«دایه دایه وقت جنگه وقت دوسی وا تفنگه»
قدمت ترانه «دایه دایه وقت جنگه» بیش از یکصد سال است و ریشه آن به جنگ جهانی اول و زمان حضور قوای روس و انگلیس در ایران برمیگردد؛ زمانی که اقوام لُر مورد آزار اقوام خارجی قرار گرفته بودند و این ترانه را برای اتحاد و تقویت روحیه سلحشوری در قوم خود ساختند. این ترانه نشاندهنده رشادت و مقاومت این اقوام بوده که معمولا هم با کمانچه، مهمترین ساز اقوام لر اجرا میشود.
اگرچه این ترانه در بین اقوام لُر رواج داشته و از بستر این قوم برخاسته، اما با توجه به مفهوم و ماهیت آن، دیگر به جغرافیای لرستان محدود نمیشود و در سراسر ایران شناخته شده است و به وقت مبارزه و برای تقویت روحیه سلحشوری و مقاومت خوانده میشود.
و نیکا روحیه سلحشوری داشت، تصویر نیکا وقتی که در برابر نیروهای سرکوبگر ایستاد و نماد جمهوری اسلامی یعنی شالش را سوزاند از تصاویر ماندگار از سلحشوری و ایستادگی ملت ایران است و در تاریخ ثبت خواهد شد.
وقتی نام نیکا را به یاد میآورید، چه کلماتی به ذهنتان خطور میکند؟
#نیکا_شاکرمی #ایستادگی #مقاومت #شهامت #زن_زندگى_آزادى #مرد_میهن_آبادی #انقلاب_ملی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech