آموزشکده توانا
57.8K subscribers
30.2K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
ریحانه طباطبایی به زندان رفت
ریحانه طباطبایی، روزنامه نگار و فعال سیاسی ساعتی پیش برای اجرای حکم خود به زندان اوین رفت.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کلمه، مادر این زندانی سیاسی با اعلام این خبر گفت: “این چهارمین بار است که ریحانه از در این زندان وارد می‌شود و فقط خدا می‌داند که در دل یک مادر چه می‌گذرد، هرچند من در مقابل مادر خیلی از جوان‌ها سرم پایین است از شرم. من در مقابل مادر علی شریعتی، مادر بهاره هدایت، مادر سهراب… حق گله ندارم. من خدا رو شکر می‌کنم که دخترم را طوری تربیت کرده‌ام که با همه‌ی سختی‌ها از مسیر حق خارج نشده است”.

آبان ماه امسال بود که ریحانه طباطبایی “به یک سال حبس تعزیری و دو سال محرومیت از عضویت در احزاب، گروه ها، دستجات سیاسی و فعالیت در رسانه ها و مطبوعات و فضای مجازی محکوم شده بود”.

جلسه محاکمه این روزنامه نگار به اتهام “تبلیغ علیه نظام” ۹ آذر ماه به ریاست قاضی صلواتی برگزار و پس از نزدیک به یک سال، حبس تعزیری این روزنامه نگار تایید شد.

شهناز سیاقی می‌گوید: “ما انقلاب کردیم چون نمی‌توانستیم در مقابل #ظلم سکوت کنیم. و اگر امروز ریحانه‌ی من هم علیرغم همه‌ی تهدیدهایی که می‌شود از سوی بازجو که اگر حرف بزنی یا فعالیت سیاسی داشته باشی برایت پرونده‌ی جدید باز می‌کنیم، دست از نقد کردن نمی‌کشد و تحت لوای قانون به فعالیت‌های قانونی خود ادامه می‌دهد یعنی ما توانسته‌ایم نسل خوبی تربیت کنیم”.

وی در ادامه می‌افزاید: “هرچند سخت است با دست خودت دخترت را تحویل زندان بدهی اما هزار بار خدا را شاکرم که ریحانه در مسیر حق است و خطایی مرتکب نشده و ما را شرمنده نکرده است. سرمان بالاست و فقط می‌توانیم امید داشته باشیم که عدالت در این فضای امنیتی حاکم شود تا معلوم شود که فرزندان ما باید حکم بگیرند یا افرادی که هر روز صدمه‌ها و لطمه‌های غیرقابل جبران به کشور و نظام و مردم می‌زنند”.

ریحانه طباطبایی پیش از این در آذر ماه سال ۸۹ توسط سپاه بازداشت شده بود. وی بابت این بازداشت محکوم به یک سال حبس شد که دادگاه تجدید نظر آن را به شش ماه حبس تعزیری و شش ماه حبس تعلیقی تبدیل کرد. این فعال سیاسی در بهمن ماه سال ۹۱ نیز به همراه تعدادی از #روزنامه‌نگاران توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد.

مادر ریحانه طباطبایی می‌گوید: “ما حدس می‌زدیم که فشارها همزمان با آغاز انتخابات بیشتر و احکام اجرا شود. قطعا اگر ریحانه بیرون می‌ماند در ستاد انتخاباتی فعالیت می‌کرد و ما می‌دانیم که آقایان ته دلشان نمی‌خواهند بچه‌های خوش‌فکر و فعال که هیچ‌گونه انگ خارج از نظام بودن هم نمی‌توان به آنان زد بهتر است زندان باشند یا مرعوب شده و منزوی شوند”.

طباطبایی، خرداد ماه سال گذشته برای پرونده جدید خود که این بار نیز توسط سپاه تنظیم شده بود، به دادسرا احضار شد که پس از تفهیم اتهام برای اجرای حکم ۵ ماهه خود به بند سیاسی زندان زنان اوین منتقل و در ۲۰ آبان ماه همان سال پس از طی دوران محکومیت خود آزاد شده بود.

شهناز سیاقی می‌گوید: “از #سپاه خیلی دلم گرفته. دردمندم نه چون ریحانه به #زندان رفت، اما اینکه به خاطر پست فیس بوکی برای آقای جلیلی و قالیباف یا اردوی شهرکرد که مراسم قانونی بوده، یک سال در #حبس بماند تلخ است. اگر دختر من #دزد یا #مفسد اقتصادی بود یا داخل بده بستان‌هایی که هر روز افشاگری‌هایش را می‌بینید و می‌شنوید بود الان زندگی خودش را داشت”.

وی ادامه می‌دهد: “ظاهرا بچه‌های ما باید تاوان این را بدهند که قلبشان برای این کشور می‌تپد و نمی‌توانند بی‌تفاوت باشند. مثل خیلی از بچه‌هایی که هنوز زندانند یا آنها که این سال‌ها آنجا بودند. جرم این بچه‌ها دلسوزی و دغدغه داشتن است. این که فکر می‌کنند و بدی‌ها را می‌بنند”.

مادر طباطبایی در پایان می‌گوید: “نهم دی عکس آقای خاوری را دیدم که سال ۸۸ در #راهپیمایی بوده. با خودم فکر کردم بله درست است. بچه‌ی من خطرناک است. علی شریعتی و حسین نورانی‌نژاد و بهاره هدایت و … خطرناکند وگرنه امثال آقای خاوری و خیلی های دیگر که همه‌مان می‌شناسیم که خطری ندارند و می‌توانند به راحتی #آزادانه زندگی کنند. اما خدا جای حق نشسته است. من نگران نیستم و مطمئنم که بالاخره این هزینه‌ها به بار می‌نشیند روزی ما هم طعم آرامش و #عدالت و #آزادی واقعی را می‌چشیم”.
@Tavaana_TavaanaTech
برای مادرم از عاشورای ۸۸ تا همین چند روز پیش، هر روزش عاشورا بود

عکس هایی که می بینید، یکی بوسه شهرام بر گونه #مادر است وقتی که هنوز برای اعتراض به خیابان نرفته بود. دیگری عکس پدر و مادری است که همیشه نگران حضور شهرام در راهپیمایی های اعتراضی سال ۸۸ بودند و عکس آخر عکس وداع خانواده های کشته شدگان این سالهاست با مادر شهرام که زنده نماند تا در یک دادگاه عادلانه شاهد محاکمه قاتل فرزندش باشد. راحله فرج زاده تارانی خواهر شهرام می گوید مادرم رفت پیش شهرام ولی از عاشورای ۸۸ تا همین چند روز پیش هر روزش برای مادرم عاشورا بود...

خواهر شهرام وقتی خبر زیر گرفتن معترضان زیر خودروهای نیروی انتظامی در اینترنت دست به دست می چرخد، پای کامپیو‌تر صورت خونین برادرش را شناسایی می‌کند، جان و جهانش می‌لرزد و پشت لپ تاپ کوچک خانه‌اش بلند بلند گریه می‌کند.

در مصاحبه ای که پیشتر با راحله انجام داده بودم گفته است:

«برادرم آن موقع که در #راهپیمایی شرکت می‌کرد نه بچه بود نه از زندگی‌اش سیر شده بود. او می‌دانست که با شرکت در راهپیمایی زندگی‌اش را در چه خطری می‌اندازد. برادرم قبلا هم در راهپیمایی‌های اعتراضی شرکت کرده بود، وقتی پدرم به من می‌گفت این بچه‌ها دارند با جان خودشان بازی می‌کنند، من به شهرام گفتم که آقاجان نگران شماست. شهرام به من گفت، آبجی، اینکه آقاجان نگران است و می‌گوید مواظب باشید ما حتما مواظب هستیم اما اگر ما شرکت نکنیم پس کی شرکت کند؟»

راحله فرج‌زاده تارانی، خواهر شهرام می‌گوید مردم چاره‌ای جز دفاع از خود نداشتند: به محض اینکه یک نفر می‌گوید مرگ بر #دیکتاتور، این‌ها به مردم شلیک می‌کنند. بعد از اینکه این‌ها به یک عده آدم بی‌گناه شلیک می‌کنند، کسی مثل برادر من زیر گرفته می‌شود، چه انتظاری داشتند؟ بعد از اینکه مردم می‌بینند که این‌ها چطور به شکل فجیع و با این بی‌رحمی یک جوان را سه بار با ماشین زیر گرفته‌اند و بعد از آن هم نمی‌ایستند که جوان را حداقل به بیمارستان برسانند، کسانی که نمی‌دانم اصلا می‌شود اسمشان را آدم خطاب کرد، طبیعی است که مردم وقتی این‌ها را می‌بینند باید احساساتشان را نشان می‌دادند، باید می‌رفتند دو تا از این ماشین‌ها را آتش می‌زدند تا نفرتشان را نشان دهند، تا دلشان از این حرصی که داشتند، آرام می‌شد، چه انتظاری داشتند؟ مردم چه کار می‌توانستند بکنند؟

خواهر شهرام فرج‌زاده پیگیری‌های قضایی پرونده برادرش را بی‌حاصل می‌خواند:

«اولش یک عده از ما خواستند که آیا نمی‌خواهید شکایت کنید و دیه بگیرید؟ ما اولش یک واکنش عصبی نشان دادیم که از این‌ها ما دیه بگیریم؟ این‌ها قاتلان برادرم هستند. اما بعدش فکر کردیم که شاید ما اشتباه می‌کنیم و اگر این‌ها قبول کنند که دیه بدهند، به قول معروف حداقل قبول کردند که قاتل برادرم هستند اما این‌ها رذل‌تر و غیر انسان‌تر از این هستند که بپذیرند چنین کاری کردند، هیچ عکس العملی هم نسبت به خانواده برادرم و خانمش که جوان بود و دختر بچه‌اش نشان ندادند، هیچ مسولیتی نپذیرفتند. حتی ما تلاش کردیم بیمه‌ای که برادرم داشت را برای بچه‌اش بگیریم این‌ها همکاری نکردند، برخوردشان خیلی توهین آمیز بود، اول که اصلا می‌گفتند یک پژوی دزدیده شده مشکی به برادرتان زده است. بهانه‌های متفاوت. هر دفعه یک نگاه عاقل اندر سفیه به خانواده انداحتند و پوزخند زدند... برادرم می‌گوید احساس می‌کنیم هر دفعه که می‌رویم دارد به ما توهین می‌شود و الان مدت هاست که دیگر پیگیر نیستند.»

مسیح علی‌نژاد

#مستند۸۸
#عاشورای‌۸۸

@Tavaana_TavaanaTech
تگرگی از ابرها

#صانع_ژاله ۲۶ ساله، دانشجوی هنرهای نمایشی دانشگاه هنر، جوانی #عاشق #هنر و #مطالعه از شهر #پاوه که همانند #محمدمختاری در جریان اعتراضات #جنبش_سبز در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ بر اثر اصابت مستقیم #گلوله کشته شد.

پس از قیام مردم مصر و تونس، #میرحسین_موسوی و #مهدی_کروبی دو نامزد معترض به نتایج #انتخابات خرداد ۸۸ طی نامه‌ای درخواست مجوز برای #راهپیمایی و اعلام حمایت از اعتراضات مصر و تونس کردند. اگر چه وزارت کشور با این درخواست مخالفت کرد اما این فراخوان جمع زیادی از #شهروندان را برای راهپیمایی اعتراضی به خیابان‌ها کشاند.
صانع یکی کسانی بود که در این راهپیمایی اعتراضی با گلوله نیروهای امنیتی کشته شد.
رسانه‌های حکومتی او را بسیجی معرفی کرده و خبرگزاری فارس دست به انتشار تصویری زد که ادعا می‌شد تصویر کارت عضویت ژاله در نیروی مقاومت بسیج است. انتشار تصویر صانع در کنار آیت‌الله منتظری توسط رسانه‌های غیر حکومتی اما باعث خشم نهادهای امنیتی شد. حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در گفتگو با تلویزیون دولتی ایران، ژاله را جاسوس و نفوذی حکومت اعلام کرد که در هنگام ملاقات با منتظری خبرهای خوبی را به آن‌ها داده بود.

تشییع جنازه صانع هم به صحنهٔ درگیری طرفداران و مخالفان حکومت تبدیل شد. دانشجویان دانشگاه هنر قرار گذاشته بودند که صبح روز چهارشنبه، ۲۷ بهمن ماه برای ادای احترام به صانع ژاله و عزاداری در دانشگاه جمع شوند اما دانشگاه پر بود از نیروهای بسیجی و لباس شخصی.

صانع ژاله، تحت حراست نیروهای نظامی و انتظامی تشییع شد و حضور دانشجویان با برخورد تند و خشن لباس شخصی‌ها و نیروهای امنیتی روبه‌رو شد.پیکر صانع ژاله در پاوه به خانواده او تحویل داده نشد. نیروهای امنیتی خودشان پیکر صانع را در پاوه به خاک سپردند. بنیاد شهید تلاش کرد خانواده صانع را مجاب کند تا زیر برگه‌ای را امضا کند که آن‌ها صانع را شهید معرفی کنند ولی خانواده صانع چنین اجازه‌ای را به آن‌ها ندادند.

یادش گرامی
@Tavaana_TavaanaTech
در #راهپیمایی #روزجهانی_کارگر؛ #کارگران مظلوم ایران خواستار پیگیری #مطالبات خود شدند/ عکس ها از ایلنا
@Tavaana_TavaanaTech
در #راهپیمایی #روزجهانی_کارگر؛ #کارگران مظلوم ایران خواستار پیگیری #مطالبات خود شدند/ عکس ها از ایلنا

@Tavaana_TavaanaTech
#راهپیمایی #روز_جهانی_کارگر در تهران برگزار شد

مراسم روزجهانی کارگر صبح امروز (شنبه یازدهم اردیبهشت ماه) با حضور هزاران کارگر تهرانی برگزار شد. «کارگر-کارگر اتحاد-اتحاد»، «قرارداد موقت نظام برده داری»، «اشتغال، امنیت،‌معیشت حق مسلم ماست»، «تجمیع بیمه، حق الناس حیف الناس»‌، «حقوق حقه ما ایفا باید گردد»‌، ‌«امنیت شغلی احیا باید گردد»،‌ «قانون کار ایران خون بهای شهیدان»، «کارگران بیدارند از تفرقه بیزارند»،‌ »کارگران هوشیارند از واردات بیزارند» مضامین برخی از شعارهایی بود که توسط شرکت کنندگان در طول راهپیمایی و برگزاری دیگر بخش های مراسم سر داده شد.
عکس: هوشنگ هادی- ایلنا
#کارگر #کارگران #سندیکا #حقوق_کارگران #حقوق_کارگران #قانون_کار #قرارداد_موقت #اشتغال #امنیت_شغلی

آموزشکده جامعه مدنی توانا قبلا دوره "حقوق کارگران و تشکل های کارگری" را برگزار نموده است.
فایل های این دوره در این آدرس قابل دستیابی است:
https://goo.gl/6REeGX

این فایل ها به مرور در کانال تلگرام توانا قرار خواهد گرفت.
تصاویر را در اینستاگرام توانا ببینید:
https://www.instagram.com/p/BE1a4pHFqZ2/

@Tavaana_TavaanaTech
حضور فعال #کلاه_مخملی ها و #جاهل ها در #راهپیمایی ضد آل سعود بعد از #نمازجمعه تهران

مدافعان قدیمی تخت و تاج و یاران قدیم کاشانی...
@Tavaana_TavaanaTech
«زمان زندگی در صلح و آرامش برای فلسطینیان و اسرائیلیان فرارسیده است.»
راهپیمایی امید برای صلح در فلسطین و اسرائیل

صدها زن فلسطینی و اسراییلی راه‌پیمایی صلح را به منظور 'انجام اقدامات جدی و از سرگیری مذاکرات صلح برای حل مشکل فلسطین و اسرائیل' برگزار کردند.

به گزارش خبرگزاری آناتولی، هدا ابو عرقوب یکی از فعالان زن فلسطینی عضو کمیسیون صلح بین‌المللی در به این خبرگزاری گفت ''در اینجا برای گفتن «دیگر بس!» به جهان و اعتراض به دروغ‌هایی که به ما گفتند، تجمع کردیم. زمان زندگی در صلح و آرامش برای فلسطینیان و اسرائیلیان فرارسیده است. ما به عنوان فلسطینیان و اسرائیلیان خواستار صلح هستیم و به همین دلیل امروز در اینجا گردهم آمدیم''.

وی همچنین گفت: ''تمامی این مردم اعم از فلسطینیان، اسرائیلیان و حتی خارجیان برای برقراری صلح در اینجا تجمع کرده‌اند. اینجا محل غسل تعمید حضرت عیسی است. از مرز اردن خطاب به جهان برای تأسیس صلح فریاد می‌زنیم و اعلام می‌کنیم که این اشغال ادامه نخواهد داشت''.

یک جنبش اسرائیلی دیگر موسوم به «زنان صلح را برقرار می‌کنند» نیز تصمیم گرفته بود که راهپیمایی «امید برای صلح» را که پنچم اکتبر جاری در منطقه رأس الناقوره واقع در نزدیکی مرز اسرائیل با لبنان برگزار کردند، تا قدس ادامه دهند.

گفتنی است مذاکرات صلح میان اسرائیل و فلسطین در آوریل ۲۰۱۴ به دلیل اینکه اسرائیل مرزهای ۱۹۶۷ و توقف ساخت واحدهای مسکونی یهودی‌نشین را قبول نکرده است، متوقف شده بود.
goo.gl/5oyPkY
در همین رابطه:
«مردم سالاری و صلح، اثر بروس راست»
http://bit.ly/1cXpuII

@Tavaana_TavaanaTech
امروز ۲۵ خردادماه بود. ۸ سال از آن‌روزها گذشت. از آن روزها که نظر «عظما» به یکی نزدیک‌تر بود و حاصل این نزدیکی کشته‌شدن جوانان این مرز و بوم در خیابان بود و هشت سال نابودی و چپاول سرمایه‌های مملکت بیش‌تر از گذشته.

این روز، روزی بود که سهراب اعرابی، کیانوش آسا، حسین اخترزند، علیرضا افتخاری، ناصر امیرنژاد، محمود رئیسی‌نجفی، فهیمه سلحشور، داود صدری، حسین طهماسبی، مهدی گرمی، حسام حنیفه، علی حسن‌پور، فاطمه رجب‌پور، سرور برومند، علیرضا صبوری میاندهی، رامین رمضانی، مهدی ستارنسب، امیرحسین طوفان‌پور و ... به دست سرابزان «مقام عظمای ولایت» در خیابان‌ها کشته شدند.

در این روز مردم آمده بودند تا بگویند:
احمدی به هوش باش
ما مردمیم نه اوباش
آری!
امروز ۲۵ خرداد است. ما به خانه‌هایمان برگشتیم اما به تعبیر شبنم آذر «گلوله‌ها به پوکه‌هایشان برنگشتند».

امیر رشیدی، در صفحه فیسبوک خود تجربه خود را چنین نوشته است:

"۲۵ خرداد ۱۳۸۸ از چهارراه ولیعصر به سمت میدان آزادی همراه جمعیت می‌رفتم. همه چیز آروم بود و مامورها‌ هم کاری به ما نداشتند. در طول مسیر بارها دوستانم را می‌دیدم و گم می‌کردم. جمعیت به قدری زیاد بود که باورکردنی برایم نبود. به میدان آزادی که رسیدم روی پل، کنار دوستان مشغول صحبت بودیم که دیدم افرادی به سمت ما در حال دویدن هستند. فریاد میزدند «کشتند، کشتند...»
از سمتی از میدان دود دیده می‌شد. به سمت دود رفتم و اولین صحنه‌ای که دیدم فردی بود که با دستان خونی فریاد میزد «برگردید،‌ برید عقب... کشتند...» جلوتر رفتم و با چشمان خودم دیدم که از پشت بام پایگاه بسیج فردی با اسلحه کلاشینکف به سمت مردم شکلیک می‌کرد. هنوز باورم نشده بود که در حال شلیک مستقیم به مردم هستند. آنقدر شوکه شده بودم که نه صدایی می‌شنیدم و نه قادر به حرکت بودم. صدای یک فریاد و پاشیدن خونه باعث شد به خودم بیام. به کسی که شاید با فاصله پنج نفری از من بود شلیک شد. افتاد زمین و زمین غرق خون شد... نمیدونم اون فرد اسمش چی بود و یا چه بلایی سرش اومد. شاید اون فرد همان کیانوش آسا بود و یا کس دیگری. امروز ۲۵ خرداد سال روز قتل کیانوش آسا در میدان آزادی است که به دلیل اصابت دو گلوله به سینه‌اش کشته شد."

شما چه خاطره‌ای از این روز دارید؟ آیا جنبش سبز از نظر شما موفق بود؟ اگر موفق بود چرا؟ چه دستاوردهایی داشت؟ و اگر ناکام می دانید چه عواملی را در ناکامیش دخیل می دانید؟
goo.gl/XEWQRT

@Tavaana_TavaanaTech
اتوبوس مجانی شد!!

«گفته بودن اتوبوس را مجانی می‌کنیم. همین یه قلم مونده بود که امروز ۲۲ بهمن هم به اجرا در اومد. این‌جا اصفهانه.»

یکی از همراهان با ارسال این ویدیو، این متن را برای ما نوشته است.

شما در این‌باره چه فکر می‌کنید؟

goo.gl/g33w78
مطالب مرتبط

شریعت، حکومت اسلامی و حقوق بشر
bit.ly/2h5DS5B
انسان‌ها در عصر ظلمت
هانا آرنت
goo.gl/Zg8dPx

@Tavaana_TavaanaTech