آموزشکده توانا
57.8K subscribers
30.2K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
توصیه‌های #سلامت و بهداشتی شهرداری تهران به مردم و یک نگاه منتقد

شما هم حتما با بیلبوردهای شهرداری تهران برای رعایت نکات بهداشتی مواجه شده‌اید.

چه نظری درباره این بیلبوردها دارید؟ آیا در بهبود فرهنگ جامعه و ارتقای آگاهی عمومی موثر است؟

«از بیرون صدای دانشجوها می‌آید که از دیشب حرف می‌زنند. از اینکه دور هم جمع شده بودند برای امتحان درس بخوانند، از اینکه چطور تا صبح بیدار بوده‌اند، چه خورده‌اند و چه نوشیده‌اند و ...صدایشان را می‌شنوم که دختر و پسر در مورد دیشبشان می‌خندند و شوخی می‌کنند. هم‌زمان بالای سرشان یک بیلبورد مچاله شده از باران است که توصیه‌های اخلاقی به جوانان کرده است، اینکه عفیف بمانند و ارتباط غیرضروری با نامحرم نداشته باشند.
زن‌ها در خیابان از زیر بیلبوردهایی رد می‌شوند که به تصویری از زنی درست شبیه آنها مگس، کوفته، برچسب انرژی یا شکلات گندیده گفته است.
روی تابلوهای تبلیغاتی مترو نوشته که دستفروشان مترو دزد و کلاهبردارند و وسایلی که می‌فروشند بی‌کیفیت است، در حالیکه درست زیر همان تابلوها مسافران مترو می‌خرند و #دستفروشان هم می‌فروشند.
ذهنم درگیر تابلوهایی است که این چند روز در سطح شهر می‌بینم، بیلبوردها و پارچه‌نوشت‌هایی که در مورد #سلامتی است. توصیه‌های کوتاه درستی که از اتفاق برخی از آنها اولین بار است که دیده می‌شود، مثلا اینکه «حتی یک بار رابطه جنسی حفاظت نشده می‌تواند باعث انتقال ویروس ‌HIV شود»
اما مسئله اینست که من #شهروند با آن تابلوها بیگانه‌ام، به آنها نگاه نمی‌کنم، از آنها فاصله دارم. چطور می‌توانم از بلندگویی که به من کوفته و شکلات گندیده گفته، شادی‌هایم را حقیر و سبک‌زندگیم را دشمن دانسته یا به کل نادیده انگاشته، توصیه‌های #بهداشتی قبول کنم؟»

متن از فیس‌بوک نفیسه آزاد

@Tavaana_Tavaanatech
صدها نفر از نویسندگان، فعالین کارگری، #هنرمندان و فعالین سیاسی در دفاع از دستفروشان

از دست­فروشان مترو حمایت می­کنیم

دست‌فروشان مترو غریبه نیستند. آن‌ها دوست ما، همشهری ما، همسایه ما هستند. قصدشان آزار ما نیست، هرگز این نبوده است. تنها شرایط ناگوار اقتصادی حاکم بر ایران که وزرای دولت نیز زبان اعتراف بدان گشوده‌اند، دست‌‌فروشی را به‌عنوان یک گزینه و گاه تنها گزینه پیش روی آن‌ها گذاشته است. کافی است نرخ بالای #بیکاری از یک سو و رواج گسترده انواع قراردادهای ظالمانه را از سوی دیگر طی سال‌های اخیر به یاد آورد تا معلوم شود چه‌گونه و چرا دست‌فروشی در قطارهای مترو تا این اندازه رونق گرفته است.

در عین حال، تا آن‌جا که به مترو تهران مربوط می‌شود، مشکل نه حضورِ دست‌فروشان، که کمبودِ آشکار قطار و ازدحام فوق‌العاده مسافران در ساعات پرتردد است که شرایطی عمیقاً غیرانسانی و سخت باورنکردنی را داخل واگن‌ها رقم می‌زند. نیز این نکته را نباید از یاد برد که شهرداری تهران در روزگاری برای برخورد با دست‌فروشان مترو به حضور پلیس متوسل می‌شود و تبلیغات گسترده‌ای در این باره به راه می‌اندازد که از آلوده‌گی هوا گرفته تا معضلاتِ ترافیکی، جایی برای سلامت و آرامشِ همشهریان باقی نگذاشته است. مدیران شهرداری تدبیری اساسی برای حل این مشکلات نمی‌اندیشند که هیچ؛ عملاً نفع خود را در دامن‌زدن به آن‌ها می‌بینند. مدام با صرفِ هزینه‌های سرسام‌آور به تعداد بزرگ‌راه‌ها و تونل‌ها و پل‌هایی اضافه می‌شود و هر روز در گوشه‌و‌کنار شهر مجتمع‌های تجاری کوچک و بزرگ و گاه هیولاوشی سربرمی‌آورند. تهران به شهرِ خودروها و مراکز خرید تبدیل شده است؛ این بهایی است که همشهریان در ازای هر چه بیش‌تر کالایی‌شدن و مالی‌شدن مناسبات شهری می‌پردازند.

هم‌ از این رو است که پای پلیس به قطارهای مترو و برخورد با دست‌فروشان باز می‌شود. هر چه باشد، دست‌فروشان نمی‌توانند جایی در این مناسبات داشته باشند و نفعی به آن برسانند: مالیات و عوارض نمی‌پردازند، اجناس مارک و برند نمی‌فروشند، و احتمالاً برای مدیران شهری که مهم‌ترین میدان مرکزی‌اش – میدان ولی‌عصر- هم قرار است به مرکز تجاری تبدیل شود، حضورشان صورت خوشی ندارد.

این روزها در تبلیغات محیطیِ ایستگاه‌های مترو دست‌فروشی همچون خطری در کمین وانمود می‌شود که زنده‌گیِ شهروندان را تهدید می‌کند. ما #نویسنده‌گان و امضاکننده‌گان این بیانیه، چنان که تاکید شد، خطر را جایی دیگر می‌بینیم و تهدید را به‌شکلی دیگر و ملموس‌تر احساس می‌کنیم. #دستفروشان #مترو نیز در کنار ما در معرض این خطر و تهدید هستند. حمایتِ ما از آن‌ها #حمایتِ ما از حیاتِ فردی و اجتماعیِ تک‌تکِ همشهریان است.

(شما چه فکر می‌کنید؟)

امضاها را می‌توانید در لینک زیر ببینید:
http://bit.ly/22XvneX

مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
برخورد مامور شهرداری با جمع‌کننده‌ی زباله‌های بازیافتی
روز شنبه پانزده اسفند در خیابان نیروی هوایی (منطقه ۱۳ تهران)، مامور شهرداری باز هم به #خشونت متوسل شد . سئوال اینجاست با فرض بر غیرقانونی بودن کار #دستفروشان و ... آیا ماموران #شهرداری حق برخورد خشن و فیزیکی با متخلفین را دارند؟
به نظر شما راه‌کار مناسب برای پیشگیری از چنین اتفاقاتی چیست؟

این ویدیو از طرف همراهان آموزشکده توانا برای ما ارسال شده ، شما هم می‌توانید #دیده‌بان #جامعه_مدنی باشید. لطفا گزارش‌های خود را به فیسبوک توانا یا به ایمیل info.tavaana@gmail.com ارسال کنید.

@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
باج‌گیری قلدرها در بازار شب عید
فروش سرقفلی پیاد‌ه‌روها به #دستفروشان

دست‌فروشی که #خودسوزی کرد. این جمله مشترکی است که تمام دست‌فروشان تهران، به‌خصوص دست‌فروشان بلوار جمهوری و ولی‌عصر به زبان می‌آورند، اگر مهلت هم‌کلامی با آنها پیدا شود. وقتی بخواهند از حال‌ و روز شب عیدشان حرفی بزنند، حتما یادی از بگیروببندهای مأموران به میان می‌آورند و بعد، بلافاصله یادی از امیر احمدی می‌کنند و با احترام، از دِینی که او بر گردن‌شان دارد، حرف می‌زنند. خودسوزی امیر احمدی سایه مأموران را از سر دست‌فروشان برداشته و اینها، برای ادای دِین، کمک می‌کنند تا هزینه دوا و درمان دست‌فروش خودسوخته تأمین شود؛ گرچه سایه مأموران فعلا کوتاه شده؛ اما سایه قلدرها و باج‌گیرها بلند و پایدار است و هر‌یک به فراخور زور بازو و قدرت اجرائی‌اش سعی می‌کند چیزی از دست‌فروشان بکند؛ دست‌فروشانی که اگر بگذارند کاسبی کنند، به زحمت خرج معیشت خود را در می‌آورند.

در حقیقت عرضه مستقیم یک کالا در منظر رهگذران یکی از ابتدایی‌ترین اشکال کسب روزی و درآمد است و به نظر نمی‌رسد این وضعیت مطلوب کسی باشد که در پیاده‌روها و در سرما و گرما و بدون سرپناه، کاسبی کند؛ به‌ویژه با استرس ازدحام جمعیت، وجود سارقان و جیب‌برها٬ هجوم بی‌خبر مأموران شهرداری و سایر بلاهای غیرمترقبه. دست‌فروشان از همه قسمی هستند. از کسانی که اجناس دیگران را می‌فروشند و به صورت درصدی مزد می‌گیرند تا مغازه‌دارانی که برای آب‌کردن جنس‌های درجه‌چندم خود مجبور می‌شوند کسی را مأمور فروش اجناس به صورت دست‌فروشی کنند. در میان دست‌فروشان، کسانی هستند که سال‌هاست به این کار مشغول‌اند و به‌عنوان شغل به دست‌فروشی نگاه می‌کنند و کسانی نیز هستند که به یک‌باره و با بازی روزگار به این ورطه افتاده‌اند. براساس اظهارات اغلب دست‌فروشان، درآمدهای روزمره دست‌فروشی کفایت زندگی روزمره آنها را می‌دهد؛ البته به شرطی که مأموران شهرداری، کسب‌وکارشان را مختل نکنند. در‌این‌میان برخی از مأموران نیز از وضعیت دست‌فروشان و جایگاه سازمانی خود سوءاستفاده می‌کنند. از دیگر سو برخی از به اصطلاح قلدرها هم توانسته‌اند گوشه‌ای از بازار دست‌فروشی را در اختیار خود بگیرند و سرقفلی پیاده‌رو را بفروشند یا اجاره بدهند. این قلدرها حتی ایجاد‌نشدن مزاحمت توسط مأمور را نیز تضمین می‌کنند.

احمد میرخدائی
روزنامه شرق

لینک گزارش کامل:
https://goo.gl/DxeXDu

@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
آموزشکده توانا
سیلی مامور شهرداری فومن به صورت زن دستفروش این زن فقط دستفروش است نه املاک وحقوق نجومی دارد و نه اختلاس کرده! او سرپرست خانوار است،کنار خیابان سبزی میفروشد ارسالی همراهان توانا @Tavaana_TavaanaTech
کامنت یکی از همراهان توانا در اینستاگرام:


تا چند روز این ویدئو شرم اور مدام در فضای مجازی خواهید دید و خشونت باز نشر می شود و حداکثر واکنش مردم باز هم ایجاد خشونت و فحاشی هست دست اخر مسئولین شهر فومن قول برخورد و اخراج این مامور را که حتما از نظر توان اقتصادی در شرایط بهتر از این خانوم نیست را می دهند و اخراج می شود آب ها از اسیاب می افتد و همه فراموش می کنند که چه شد که اینطور شد ،،فقط این وسط عده ای موقعیت مناسب و به جایی برای فحاشی کردن و عبارت های ستیزه جویانه ای چون غیرت،باید بکشنش و جنسی کردن قضیه بدست می اورند و کمتر کسی از انسانیت و وضع بد اقتصادی می گوید و تا سوژه بعدی منتظر می مانند و چه بسا نظاره گر بعدی در همچین صحنه ی منزجرکننده ای خود انها باشند.

نظر شما چیست؟

می توانید در اینستاگرام کامنت بگذارید:
https://www.instagram.com/p/BM9N5x_hgmG/

آتنا دائمی هم در مورد این ویدئو چنین نوشته:
فومن شهر من است
خانه اول و آخرم
روزهای زیادی را در آنجا سپری کردم
زیبایی هایی فومن هم شاید به همین دست فروشی هاست ساعت ها در ترافیک شهر مانده ام اما دیدم که زندگی جریان دارد کشاورزان شمال همچون بسیاری مردم دیگر در فقر هستند، به سختی برنج میکارند و درو میکنند اما مفت از آنها میخرند و گران به خورد مردم میدهند
سه شنبه بازارها و جمعه بازارهایی که زنان و مردان به زبان گیلکی با هم صحبت میکنند و مرغ ها و جوجه هایی که با سختی پرورش میدهند تخم مرغ ها و تخم اردک ها و همچنین سبزی هایی که در روستاها به سختی سبز میکنند میفروشند . بارها با چشمان خود دیده ام که انار درختانشان را می چینند و با سختی دون میکنند و میپزند و رب انار درست میکنند، نه مغازه ای دارند و نه حتی غرفه مجبورند کنار خیابان بنشینند در سرما و گرما زیر برف و باران بدون حتی سرپناه، مجبورند تا برای گذران زندگی محصولاتشان را به فروش بگذارند و حالا باز نری بی غیرت خودنمایی کرد و در گوش یکی از این زنان کوبید... بگویم بشکند آن دست؟؟؟ گویی به گوش مادر و مادربزرگم کوبید
سختی های زنان شمال را بارها به چشم دیده ام الی این که حالا دیدم 😔
بشکند آن دست

مار جان تی جانه ره بیمیرم ، تی غیرتو تی دستانه ره بیمیرم که دانم با چی سختی کار کونی تا تی زکانه پیلا کونی
آخ


مطالب مرتبط توانا:

زنان دست‌فروش؛ ناگزیرانِ فراری از استیصال
goo.gl/E5NLNL

مسئولیت شهروندی در دموکراسی
http://bit.ly/2cuJk0O

حقوق و مسئولیت‌های شهروندان دموکراتیک
http://bit.ly/1zUZf9R

@Tavaana_TavaanaTech
#دستفروشان در حال کارند!
سیلی بزنیدشان؛
....
شما که کاپیتان خلبانی
شما که دستت به کار خیره واسه حاجیه خانوم
شما که زمین با تخفیف هزاردرصد میدی
شما که لشگر میفرستی سیلی بزنن تو گوش زن،
دعا میکنیم به جونت
۸سال هم شما بشی رئیس جمهور

کارتون از محسن ظریفیان
goo.gl/6eICxc
متن از فیسبوک محسن ظریفیان

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
«هر بار که شهرداری دستفروشی را کتک می‌زند یا کارگری را می‌کشد و کودک کاری را مورد حمله قرار می‌دهد و خبر یا ویدئویی از این ماجرای تلخ منتشر می‌شود، احساس خشم و درد افکار عمومی را فرار می‌گیرد. احساسی که اغلب به بیان مطالبه‌ای منجر نمی‌شود و هر چند احساسی نیکو و انسانی است اما در نهایت راه به جایی نمی‌برد. احساسات همانگونه که در ذات خود چنین است بعد از مدت کوتاهی فروکش می‌کند تا حادثه‌ی تلخ دیگری و غم و اندوه دیگری.
اما ما شهروندان باید بدانیم که اگر این احساسات به تعقل پینود نخورد و نتیجه‌ی این تعقل در مطالباتی مانند وجود سندیکاها برای کارگران و ساماندهی ِ دستفروشان و برنامه‌ر یزی برای کودکان کار و مانند این متبلور نشود متاسفانه این‌گونه حوادث تلخ همچنان تکرار می‌شود.

نبود سندیکاهای مستقل کارگری در ایران و سرکوب نهادهای مدنی یکی از دلایل رخ‌دادن این‌گونه حوادث تلخ است. نداشتن سندیا باعث می‌شود که کارگران شلاق بخورند و دستفروشان کنک بخورند و کارگران حتا کشته بشوند. باید ورای احساسات انسانی به این مطالبات هم توجه بشود. ریشه نابسامانی فقط در بد بودن حاکمان و مسئولان نیست بلکه نبود نهادها و سندیکاها باعث می‌شود که مسئولان امر مانعی سر راه رفتارهای غیر انسانی خود نداشته باشند.»

نظر شما در مورد این نوشته‌ی یکی از همراهان توانا چیست؟
goo.gl/LJYMkH
مطالب مرتبط:

خبر خوش برای همراهان توانا این‌که به زودی دوره‌هایی که مانند همیشه رایگان و برای عموم آزاد است برگزار می‌شود که در آن در مورد موضوعات مهم و مختلفی بحث می‌شود.موضوعاتی مانند:
حقوق کار و سازماندهی کارگری
حمایت‌گری از گروههای سرکوب‌شده
حمایت‌گری از دختران آسیب‌پذیر
حمایت‌گری از حقوق دگرباشان
استانداردهای انتخابات آزاد و منصفانه
دستیابی به انتخابات آزاد و منصفانه
تاثیرگذاری بر انتخابات با حمایت‌گری مطالبه‌محور
الفبای حمایت‌گری
حمایت‌گری از حقوق معلولان/دگرتوانان

برای ثبت‌نام به سایت توانا بروید:
https://tavaana.org/user/register

اگر نمی‌توانید سایت توانا را باز کنید از اینجا ثبت‌نام کنید:
https://goo.gl/j0DLwP

از طریق ایمیل support@tavaana.org هم می توانید ثبت نام کنید، نام دوره را در متن ایمیل و "ثبت نام کلاس آموزشی" را در عنوان ایمیل بنویسید.

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
ضربات شوکر بر تن دستفروش اهوازی

به گزارش ایرنا انتشار گسترده تصاویر سیلی خوردن زن دستفروش فومنی در روزهای اخیر در شبکه های اجتماعی بحث ضرب و شتم دستفروشان و حقوق آنها را دوباره مطرح کرده است.

پیش از این نیز مرگ کارگر بازیافت با ضرب و شتم ماموران شهرداری تهران نگاه ها را متوجه عملکرد ماموران شهرداری ها کرده و موجی از انتقادات را نسبت به آنها در پی داشت.
اما آنطور که پیداست این حوادث نتوانسته مانع ادامه رفتارهای خشن ماموران شهرداری در مواجهه دستفروشان و اصلاح شیوه برخورد با آنها شود.
پیش از این شهروندان بارها شاهد برخوردهای نامتعارف ماموران شهرداری اهواز برای جمع آوری بساط دستفروشان بوده اند، اما شب گذشته انتشار تصاویری از ضرب و شتم یکی از دستفروشان به وسیله یک مامور اجرائیات شهرداری اهواز واکنش هایی را به همراه داشته است.

در این تصاویر یکی از ماموران اجرائیات شهرداری اهواز با یک دستفروش در یکی از خیابان های مرکز شهر (بازار عبدالحمید)، درگیر می شود و با شوکر او را مضروب می کند.
یکی از شاهدان عینی در این باره به ایرنا گفت: ظهر سه شنبه سه چهار نفر از ماموران اجرائیات شهرداری برای جمع آوری بساط یکی از دستفروشان در یکی از خیابان های فرعی نادری مراجعه کرده بودند.

وی که خواست نامش فاش نشود، با بیان اینکه فرد دستفروش با ماموران درگیر نشده است، افزود: این دستفروش قصد داشت از ضبط اموال و اجناس خود که می گفت به صورت نسیه خریداری کرده، ممانعت کند اما ماموران نپذیرفتند و بعد از اصرار و فریاد زدن فرد دستفروش، با شوکر وی را مضروب کردند.

معاون سیاسی اجتماعی فرماندار اهواز همچنین با بیان اینکه هیچکدام از ماموران شهرداری اهواز حق برخورد با دستفروشان را ندارد گفت: مساله ضرب و شتم این دستفروشان پیگیری و با مامور خاطی در این ماجرا برخورد می شود.
goo.gl/V8u591

مطالب مرتبط:

دستفروش
http://bit.ly/2gDOsQg

زنان دست‌فروش؛ ناگزیرانِ فراری از استیصال
http://bit.ly/2fgHodQ

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
جنگ شهربه‌شهر با دست‌فروشان
goo.gl/lstiwQ
دست‌فروشان کم‌سرمایه‌ترین و ناچارترین کسانی‌اند که در چرخ‌دنده اقتصاد بیمار کشور له شده‌اند. آیا باید این زنان و کودکان و افراد ازکارافتاده و بی‌درآمد را از سطح شهر جارو کرد؟ یا باید بخشی از فضاها و معابری را که با دست‌ودلبازی در اختیار برج‌سازان و شهرک‌سازان به صورت دائمی و ابدی، به‌ویژه در شهر تهران و به‌ویژه‌تر در مناطق گران‌قیمت شمال شهر، قرار می‌گیرد، برای کسب‌وکار به آنها اختصاص داد؟

آیا تمام مجوزهایی که برای اشغال پیاده‌روها، آن‌هم در معابر بسیار باریک، در اختیار برج‌سازان قرار داده می‌شود، به معنای مجوز اشغال معابر نیست؟ آیا نظارتی بر پیاده‌روهایی که پس از پایان ساخت‌وساز به صورت ایوان یا رمپ یا باغچه یا بخشی از نمای برج‌ها و شهرک‌ها درمی‌آیند وجود دارد؟ آیا اصلا نظارتی بر اینکه بناست چند سال ساخت‌و‌سازی طول بکشد وجود دارد؟ اگر پاسخ مثبت است و به‌راستی شهرداری‌ها عزم جزم کرده‌اند تا پیاده‌روها و گذرگاه‌های تهران و دیگر شهرهای ایران را آزاد کنند، چرا فلان مجتمع تجاری، پیاده‌رو پیش‌تر هموار خیابان سعدآباد را با پله‌دارکردن و ایجاد رمپ‌هایی با شیب بسیار تند دست‌کاری کرده است.

چرا آن مجموعه فرهنگي و مذهبي زعفرانیه طوری پیاده‌رو را جزء نما و باغچه خود کرده‌اند که هیچ عابری نمی‌تواند از آن عبور کند. چرا به ساختمان‌هایی که پیاده‌رو را رمپ وردودی گاراژ خود کرده‌اند پایان کار و سند داده می‌شود. برخورد با دست‌فروشان نشان می‌دهد که عزم شهرداری برای جلوگیری از سد معابر فقط برای راندن و نادیده‌گرفتن بی‌چیزترین و ناگزیرترین افراد از سطح شهر جزم شده است. زیرا تمام فضاهای زمینی و زیرزمینی و هوایی، به آهنگی بی‌سابقه، در ازای کسب درآمد برای شهرداری به حراج گذاشته شده، کافی است در مناطق شمال شهر قدمی بزنید- اگر اصلا جای قدم‌زدن وجود داشته باشد- تا نمونه‌های فراوان این به‌حراج‌گذاشته‌شدن را به صورت واقعیتی دردناک ببینید. آیا این برخورد برابر با همه افراد در برابر قانون است، یا فقط برخورد با بی‌چیزان و کم‌درآمدترین‌ها؟

تهران ناامن‌ترین شهر ایران برای عبور کودکان، زنان باردار، سالمندان و معلولان است. چه کسی بیشتر این شهر را ناامن کرده است؟ دست‌فروشان که گاهی موقتا بساط فروش کتاب دست‌ِدوم یا جوراب را در جایی پهن می‌کنند و همواره آمادگی آن را دارند که بساط کوچک خود را به کول بکشند و از دست مأموران شهرداری فرار کنند؟ یا شهرک‌سازانی که به آنها مجوز اشغال دائمی و قانونی معابر داده می‌شود تا با خیال راحت درخت ببرند و دل زمین را بشکافند و پنج طبقه در زیرزمین و ٢٠ طبقه روی زمین بسازند و فضاها و معابر شهر را به میل خود تغییر دهند؟

کاش عزمی، عزمی، عزمی برای پایان‌دادن به سد معابر و آزادسازی پیاده‌روها وجود داشته باشد.

روزنامه شرق
نیره توکلی
طرح از مانا نیستانی

مطالب مرتبط:

زنان دست‌فروش؛ ناگزیرانِ فراری از استیصال
http://bit.ly/2fgHodQ

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
حمله دسته جمعی و کتک زدن دستفروشان توسط ماموران شهرداری بندرعباس
goo.gl/hoL3cm

چه کسی فتوای حمله و کتک زدن دستفروشان را صادر می‌کند؟

«مأوی نیوز»، ارگان رسمی قوه قضائیه، بین دو مفهوم «جرم» و «تخلف» تفاوت می‌گذارد و می‌گوید اگرچه دست‌فروشی به خودی خود جرم نیست اما یک تخلف محسوب می‌شود. جرم از تخلف سنگین‌تر است. این مقاله اگرچه شهرداری‌ها را به برخورد با دست‌فروشان توصیه می‌کند اما در جمله‌ای روشن و واضح می‌گوید: «اگر دست‌فروشی بدون ایجاد مزاحمت برای دیگران باشد، تخلف است و زمانی‌که مزاحمتی برای مردم ایجاد کند، جرم محقق می‌شود.» و وقتی مقوله‌ای جرم تلقی نشود، پس مجازاتی هم در کار نیست. سئوال اینجاست. اگر این شهروندان دستفروش جرمی هم مرتکب شده باشند آیا چنین روش تحقیر آمیز برخورد با دستفروشان زیبنده کشور ماست؟ و چه کسی مسئول رسیدگی به تخلفات و رفتار وحشیانه ماموران شهرداری است؟
چرا در اینگونه موارد مدعی العمومی برای دفاع از شهروندان وجود ندارد؟

مطالب مرتبط:
زنان دست‌فروش؛ ناگزیرانِ فراری از استیصال
http://bit.ly/2fgHodQ
میلیون‌ها فقیر ایرانی و هیولای گرسنگی
http://bit.ly/2dglOa8
#فقر، #حقوق_بشر و عدالت جهانی
http://bit.ly/2fFrTdy
ایران: گسترش فقر، کاهش حقوق کارگری
http://bit.ly/1SRTJS4
مسئولیت شهروندی در دموکراسی
http://bit.ly/2cuJk0O
حقوق و مسئولیت‌های شهروندان دموکراتیک
http://bit.ly/1zUZf9R

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ