روایتی هولناک از شلاقخوردن به خاطر حجاب
- «رویا حشمتی» نوشته:
امروز صبح از اجرای احکام تماس گرفتن برای اجرای حکم ۷۴ ضربه شلاقم با وکیلم تماس گرفتم و با هم رفتیم دادسرای ناحیه ۷ از گیت ورودی رد شدیم و حجابم رو برداشتم رفتیم شعبه ی ۱ اجرای احکام.
کارمند شعبه گفت: «روسریت رو سرت کن که دردسر نشه»
گفتم: «اومدم بابت همین شلاقم رو بزنید سر نمیکنم»
تماس گرفتن و مامور اجرای حکم اومد بالا گفت: «حجابت رو سرت کن و دنبالم بیا»
گفتم: «سر نمیکنم گفت پس که نمیکنی؟ جوری شلاقت رو بزنم که بفهمی کجایی برات یه پرونده ی جدید هم باز میکنم هفتاد و چهارتای دیگهم مهمونمون باشی». باز سر نکردم.
رفتیم پایین چند تا پسر دیگه رو بابت شرب خمر آورده بودن مرد با تحکم تکرار کرد: «مگه نمیگم سر کن؟» نکردم دو تا زن چادری اومدن و روسری رو کشیدن رو سرم باز درش آوردم و این کار چند بار تکرار شد بهم از پشت دستبند زدن و روسری رو کشیدن رو سرم رفتیم طبقهی زیر همکف یه اتاق بود ته پارکینگ قاضی و مامور اجرای حکم و زن چادری کنارم وایساده بودن.
زن هی آه میکشید و میگفت: «میدونم میدونم»
قاضی معمم تو روم خندید یاد مرد خنزر پنزری بوف کور افتادم روم رو ازش برگردوندم.
در آهنی رو باز کردن دیوارای اتاق سیمانی بود به تخت ته اتاقک بود که جای دستبند و پابند آهنی دو طرف تخت بود به وسیلهی آهنی شبیه پایهی بوم نقاشی کمی این طرفتر بود.
یه اتاق شکنجهی قرون وسطایی بود.
قاضی پرسید: «خانم حالت خوبه؟ مشکلی نداری؟»
انگار که وجود نداره جوابش رو ندادم گفت: «خانم با شمام» باز جواب ندادم.
مرد اجرای حکم گفت: «پالتوت رو در بیار»
پالتو و روسریم رو از پایهی بوم شکنجه آویزون کردم گفت: «روسریت رو سر کن»
گفتم: «نمیکنم. قرآنت رو بذار زیر بغلت و بزن»
زن اومد و گفت: «خواهش میکنم لجبازی نکن» و شال رو کشید رو سرم.
قاضی گفت: «خیلی محکم نزن»
مردک شروع کرد به زدن شونههام کتفم پشتم باسنم رونم ساق پام باز از نو تعداد ضربه ها رو نشمردم زیر لب میخوندم بهنام زن بهنام زندگی دریده شد لباس بردگی شب سیاه ما سحر شود تمام تازیانه ها تبر شود.
تموم شد اومدیم بیرون نذاشتم فکر کنن حتی دردم اومده حقیرتر از این حرفان رفتیم بالا پیش قاضی اجرای حکم دم در روسریم رو در آوردم زن گفت: «خواهش میکنم سرت کن» سرم نکردم و باز کشید رو سرم توی اتاق قاضی.
اضی گفت: «ما خودمون خوشحال نیستیم از این قضیه ولی حکمه و باید اجرا بشه» جوابش رو ندادم.
گفت: «اگر میخواید طور دیگهای زندگی کنید میتونید خارج از کشور باشید»
گفتم: «این کشور برای همهست»
گفت: «بله ولی باید قانون رو رعایت کرد»
گفتم: «قانون کار خودش رو بکنه ما به مقاومتمون ادامه میدیم» از اتاق اومدیم بیرون و باز روسریم رو انداختم.
#مجازات_شلاق #حجاب_اجباری #رویا_حشمتی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
- «رویا حشمتی» نوشته:
امروز صبح از اجرای احکام تماس گرفتن برای اجرای حکم ۷۴ ضربه شلاقم با وکیلم تماس گرفتم و با هم رفتیم دادسرای ناحیه ۷ از گیت ورودی رد شدیم و حجابم رو برداشتم رفتیم شعبه ی ۱ اجرای احکام.
کارمند شعبه گفت: «روسریت رو سرت کن که دردسر نشه»
گفتم: «اومدم بابت همین شلاقم رو بزنید سر نمیکنم»
تماس گرفتن و مامور اجرای حکم اومد بالا گفت: «حجابت رو سرت کن و دنبالم بیا»
گفتم: «سر نمیکنم گفت پس که نمیکنی؟ جوری شلاقت رو بزنم که بفهمی کجایی برات یه پرونده ی جدید هم باز میکنم هفتاد و چهارتای دیگهم مهمونمون باشی». باز سر نکردم.
رفتیم پایین چند تا پسر دیگه رو بابت شرب خمر آورده بودن مرد با تحکم تکرار کرد: «مگه نمیگم سر کن؟» نکردم دو تا زن چادری اومدن و روسری رو کشیدن رو سرم باز درش آوردم و این کار چند بار تکرار شد بهم از پشت دستبند زدن و روسری رو کشیدن رو سرم رفتیم طبقهی زیر همکف یه اتاق بود ته پارکینگ قاضی و مامور اجرای حکم و زن چادری کنارم وایساده بودن.
زن هی آه میکشید و میگفت: «میدونم میدونم»
قاضی معمم تو روم خندید یاد مرد خنزر پنزری بوف کور افتادم روم رو ازش برگردوندم.
در آهنی رو باز کردن دیوارای اتاق سیمانی بود به تخت ته اتاقک بود که جای دستبند و پابند آهنی دو طرف تخت بود به وسیلهی آهنی شبیه پایهی بوم نقاشی کمی این طرفتر بود.
یه اتاق شکنجهی قرون وسطایی بود.
قاضی پرسید: «خانم حالت خوبه؟ مشکلی نداری؟»
انگار که وجود نداره جوابش رو ندادم گفت: «خانم با شمام» باز جواب ندادم.
مرد اجرای حکم گفت: «پالتوت رو در بیار»
پالتو و روسریم رو از پایهی بوم شکنجه آویزون کردم گفت: «روسریت رو سر کن»
گفتم: «نمیکنم. قرآنت رو بذار زیر بغلت و بزن»
زن اومد و گفت: «خواهش میکنم لجبازی نکن» و شال رو کشید رو سرم.
قاضی گفت: «خیلی محکم نزن»
مردک شروع کرد به زدن شونههام کتفم پشتم باسنم رونم ساق پام باز از نو تعداد ضربه ها رو نشمردم زیر لب میخوندم بهنام زن بهنام زندگی دریده شد لباس بردگی شب سیاه ما سحر شود تمام تازیانه ها تبر شود.
تموم شد اومدیم بیرون نذاشتم فکر کنن حتی دردم اومده حقیرتر از این حرفان رفتیم بالا پیش قاضی اجرای حکم دم در روسریم رو در آوردم زن گفت: «خواهش میکنم سرت کن» سرم نکردم و باز کشید رو سرم توی اتاق قاضی.
اضی گفت: «ما خودمون خوشحال نیستیم از این قضیه ولی حکمه و باید اجرا بشه» جوابش رو ندادم.
گفت: «اگر میخواید طور دیگهای زندگی کنید میتونید خارج از کشور باشید»
گفتم: «این کشور برای همهست»
گفت: «بله ولی باید قانون رو رعایت کرد»
گفتم: «قانون کار خودش رو بکنه ما به مقاومتمون ادامه میدیم» از اتاق اومدیم بیرون و باز روسریم رو انداختم.
#مجازات_شلاق #حجاب_اجباری #رویا_حشمتی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
InstaFix
@tavaana
روایتی هولناک از شلاقخوردن به خاطر حجاب
- «رویا حشمتی» نوشته:
امروز صبح از اجرای احکام تماس گرفتن برای اجرای حکم ۷۴ ضربه شلاقم با وکیلم تماس گرفتم و با هم رفتیم دادسرای ناحیه ۷ از گیت ورودی رد شدیم و حجابم رو برداشتم رفتیم شعبه ی ۱ اجرای احکام...
روایتی هولناک از شلاقخوردن به خاطر حجاب
- «رویا حشمتی» نوشته:
امروز صبح از اجرای احکام تماس گرفتن برای اجرای حکم ۷۴ ضربه شلاقم با وکیلم تماس گرفتم و با هم رفتیم دادسرای ناحیه ۷ از گیت ورودی رد شدیم و حجابم رو برداشتم رفتیم شعبه ی ۱ اجرای احکام...
آموزشکده توانا
روایتی هولناک از شلاقخوردن به خاطر حجاب - «رویا حشمتی» نوشته: امروز صبح از اجرای احکام تماس گرفتن برای اجرای حکم ۷۴ ضربه شلاقم با وکیلم تماس گرفتم و با هم رفتیم دادسرای ناحیه ۷ از گیت ورودی رد شدیم و حجابم رو برداشتم رفتیم شعبه ی ۱ اجرای احکام. کارمند…
برای رویا حشمتی که به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری شلاق خورد
طرح از مانا نیستانی
«زیر لب میخوندم؛ بهنام زن بهنام زندگی/دریده شد لباس بردگی
شب سیاه ما سحر شود/تمام تازیانهها تبر شود.»
منتشرشده در ایرانوایر
#رویا_حشمتی #حجاب_اجباری #شلاق
#یاری_مدنی_توانا
@Farsi_Iranwire
@Tavaana_TavaanaTech
طرح از مانا نیستانی
«زیر لب میخوندم؛ بهنام زن بهنام زندگی/دریده شد لباس بردگی
شب سیاه ما سحر شود/تمام تازیانهها تبر شود.»
منتشرشده در ایرانوایر
#رویا_حشمتی #حجاب_اجباری #شلاق
#یاری_مدنی_توانا
@Farsi_Iranwire
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تقدیم به رویا حشمتی که به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری شلاق خورد اما تسلیم نشد
«زیر لب میخوندم؛ بهنام زن بهنام زندگی/دریده شد لباس بردگی
شب سیاه ما سحر شود/تمام تازیانهها تبر شود.»
#رویا_حشمتی #حجاب_اجباری #شلاق #نه_به_پوشش_اجباری
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«زیر لب میخوندم؛ بهنام زن بهنام زندگی/دریده شد لباس بردگی
شب سیاه ما سحر شود/تمام تازیانهها تبر شود.»
#رویا_حشمتی #حجاب_اجباری #شلاق #نه_به_پوشش_اجباری
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رویا حشمتی؛ زنی که تنها به خاطر تنندادن به حجاب اجباری ۷۴ ضربه شلاق خورد، ولی تسلیم اراده ظالمان نشد.
او یکی از قهرمانان ایران است که نامش در تاریخ ثبت خواهد شد، همچون ویدا موحدی، سپیدهرشنو، مهسا امینی و صدها زن شجاع ایران که در ظلمانیترین دوران سرزمین ایران، چون ستارهای در شب تار درخشیدند و نورشان امید و شهامت را به جانهای ایرانیان هدیه داد.
اگر رزا پارکس با تسلیم نشدن به تبعیض نژادی نامش ماندگار شد، زنان ایران، رزا پارکسهایی شدند که نامشان به خاطر مبارزه با رژیم آپارتاید جنسیتی و دینی، میدرخشد.
بخشی از نوشته رویا حشمتی را مرور میکنیم:
در آهنی رو باز کردن دیوارای اتاق سیمانی بود به تخت ته اتاقک بود که جای دستبند و پابند آهنی دو طرف تخت بود به وسیلهی آهنی شبیه پایهی بوم نقاشی کمی این طرفتر بود.
یه اتاق شکنجهی قرون وسطایی بود.
قاضی پرسید: «خانم حالت خوبه؟ مشکلی نداری؟»
انگار که وجود نداره جوابش رو ندادم گفت: «خانم با شمام» باز جواب ندادم.
مرد اجرای حکم گفت: «پالتوت رو در بیار»
پالتو و روسریم رو از پایهی بوم شکنجه آویزون کردم گفت: «روسریت رو سر کن»
گفتم: «نمیکنم. قرآنت رو بذار زیر بغلت و بزن»
زن اومد و گفت: «خواهش میکنم لجبازی نکن» و شال رو کشید رو سرم.
قاضی گفت: «خیلی محکم نزن»
مردک شروع کرد به زدن شونههام کتفم پشتم باسنم رونم ساق پام باز از نو تعداد ضربه ها رو نشمردم زیر لب میخوندم بهنام زن بهنام زندگی دریده شد لباس بردگی، شب سیاه ما سحر شود، تمام تازیانهها تبر شود....
حالا زنان و مردان ایران قهرمان جدیدی دارند و با یادآوری شهامت و ایستادگی رویا حشمتی، رویای آزادی میبافند و به امید سپیده فردای روشن، به مبارزه ادامه میدهند.
شب سیاه ما سحر شود، تمام تازیانهها تبر شود، که با جوانهها صدا شویم، من و تو و دگر دوباره ما شویم و این دستگاه قرون وسطایی را برچینیم.
#رویا_حشمتی #رویای_آزادی #نه_به_پوشش_اجباری #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او یکی از قهرمانان ایران است که نامش در تاریخ ثبت خواهد شد، همچون ویدا موحدی، سپیدهرشنو، مهسا امینی و صدها زن شجاع ایران که در ظلمانیترین دوران سرزمین ایران، چون ستارهای در شب تار درخشیدند و نورشان امید و شهامت را به جانهای ایرانیان هدیه داد.
اگر رزا پارکس با تسلیم نشدن به تبعیض نژادی نامش ماندگار شد، زنان ایران، رزا پارکسهایی شدند که نامشان به خاطر مبارزه با رژیم آپارتاید جنسیتی و دینی، میدرخشد.
بخشی از نوشته رویا حشمتی را مرور میکنیم:
در آهنی رو باز کردن دیوارای اتاق سیمانی بود به تخت ته اتاقک بود که جای دستبند و پابند آهنی دو طرف تخت بود به وسیلهی آهنی شبیه پایهی بوم نقاشی کمی این طرفتر بود.
یه اتاق شکنجهی قرون وسطایی بود.
قاضی پرسید: «خانم حالت خوبه؟ مشکلی نداری؟»
انگار که وجود نداره جوابش رو ندادم گفت: «خانم با شمام» باز جواب ندادم.
مرد اجرای حکم گفت: «پالتوت رو در بیار»
پالتو و روسریم رو از پایهی بوم شکنجه آویزون کردم گفت: «روسریت رو سر کن»
گفتم: «نمیکنم. قرآنت رو بذار زیر بغلت و بزن»
زن اومد و گفت: «خواهش میکنم لجبازی نکن» و شال رو کشید رو سرم.
قاضی گفت: «خیلی محکم نزن»
مردک شروع کرد به زدن شونههام کتفم پشتم باسنم رونم ساق پام باز از نو تعداد ضربه ها رو نشمردم زیر لب میخوندم بهنام زن بهنام زندگی دریده شد لباس بردگی، شب سیاه ما سحر شود، تمام تازیانهها تبر شود....
حالا زنان و مردان ایران قهرمان جدیدی دارند و با یادآوری شهامت و ایستادگی رویا حشمتی، رویای آزادی میبافند و به امید سپیده فردای روشن، به مبارزه ادامه میدهند.
شب سیاه ما سحر شود، تمام تازیانهها تبر شود، که با جوانهها صدا شویم، من و تو و دگر دوباره ما شویم و این دستگاه قرون وسطایی را برچینیم.
#رویا_حشمتی #رویای_آزادی #نه_به_پوشش_اجباری #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«سلام توانا جان، این ویدیوها از رویا حشمتیه، زنی که ایستادگیاش الهامبخش شد. این تصاویر رو دیدم به فکرم رسید که که برای شما بفرستم.
برای این زن باید مجسمه ساخت، برای این زمن باید شعر و ترانه سرود، برای این زن باید آثار هنری زیادی آفرید.
من بعد از این که روایت رویا رو خوندم احساس غرور کردم، چون فهمیدم که چقدر این قاضیهایی که چنین حکمهایی میدن حقیرند، و چقدر ما قوی هستیم و میتونیم اونا رو با طرز بودنمون تحقیر کنیم.
داستان رویا حشمتی به من احساس قدرت داد که ما میتونیم بایستیم گرچه تنمون زخم خورده است، باز میتونیم با تن زخم خورده جوانه بزنیم و با مقامومتون رژیم سرکوبگر رو تحقیر کنیم. لطفا این ویدیو رو منتشر کنید.»
- ارسالی مخاطبان
- رویا حشمتی، زن ۳۳ ساله سنندجی، روایتی از ۷۴ ضربه شلاق خوردنش به خاطر عدم رعایت حجاب اجباری را منتشر کرد که نشان میداد که با وجود اصرار قاضی و ماموران باز نزد آنها از پوشش اجباری امتناع کرد و در نهایت شلاق خورد ولی تسلیم نشد و پیش آنها ضعف نشان نداد.
این نافرمانی مدنی و قدرت و شهامت، الهامبخش و انرژی بخش است.
#رویا_حشمتی #نه_به_پوشش_اجباری #نافرمانی_مدنی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
برای این زن باید مجسمه ساخت، برای این زمن باید شعر و ترانه سرود، برای این زن باید آثار هنری زیادی آفرید.
من بعد از این که روایت رویا رو خوندم احساس غرور کردم، چون فهمیدم که چقدر این قاضیهایی که چنین حکمهایی میدن حقیرند، و چقدر ما قوی هستیم و میتونیم اونا رو با طرز بودنمون تحقیر کنیم.
داستان رویا حشمتی به من احساس قدرت داد که ما میتونیم بایستیم گرچه تنمون زخم خورده است، باز میتونیم با تن زخم خورده جوانه بزنیم و با مقامومتون رژیم سرکوبگر رو تحقیر کنیم. لطفا این ویدیو رو منتشر کنید.»
- ارسالی مخاطبان
- رویا حشمتی، زن ۳۳ ساله سنندجی، روایتی از ۷۴ ضربه شلاق خوردنش به خاطر عدم رعایت حجاب اجباری را منتشر کرد که نشان میداد که با وجود اصرار قاضی و ماموران باز نزد آنها از پوشش اجباری امتناع کرد و در نهایت شلاق خورد ولی تسلیم نشد و پیش آنها ضعف نشان نداد.
این نافرمانی مدنی و قدرت و شهامت، الهامبخش و انرژی بخش است.
#رویا_حشمتی #نه_به_پوشش_اجباری #نافرمانی_مدنی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
عکسی که به خاطر آن به رویا حشمتی ۷۴ ضربه شلاق زدند.
اواخر فروردین امسال، این عکس از رویا حشمتی در بعضی سایتها منتشر شد.
یک روز بعد او را در خانهاش دستگیر کردند و ۱۱ روز در بازداشت بود. بعد از آن هم چند ماه درگیر.
مازیار طاطائی، وکیل دادگستری در گفتوگو با «شبکه شرق» با اشاره به جزئیات پرونده «رویا حشمتی» که منجر به شلاق خوردن او شد، اظهار کرد: «خانم رویا حشمتی به واسطه انتشار یک تصویر بدون حجاب از او در شبکههای اجتماعی، یک اردیبهشت با حضور شبانه ضابطان در منزلش، بازداشت و تلفن همراه و لپ تاپش هم توقیف شد. او ۱۱ روز را در بازداشت گذراند. عنوان اتهامی او در ابتدا «حضور در معابر بدون حجاب شرعی» بود اما در نهایت، دادسرای ناحیه ۳۸ ارشاد پرونده او را با عناوین اتهامی جداگانه و ۲ کیفرخواست مجزا، به مجتمع قضائی ارشاد و دادگاه انقلاب ارجاع داد.»
او ادامه داد: «عنوان اتهامی خانم حشمتی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، تبلیغ علیه نظام بود. در شعبه ۱۰۹۱ مجتمع قضائی ارشاد هم ۴ عنوان اتهامی شامل «حضور در معابر بدون حجاب شرعی، جریحهدار کردن عفت عمومی، تولید محتوای مبتذل و تشویق مردم به فساد» متوجه خانم حشمتی شد.»
طاطائی تصریح کرد: « موکلم بابت اتهام حضور در معابر بدون حجاب شرعی، به پرداخت یک میلیون و ۲۵۰ هزار تومان جزای نقدی و بابت اتهام جریحه دار کردن عفت عمومی به ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرد. این محکومیت در نهایت قطعیت پیدا کرد که روزچهارشنبه و همزمان با روز مادر هم متأسفانه اجرایی شد.»
- احتمالا از طریق دوربینهای شهری، هویت خانم حشمتی را تشخیص دادند.
-این عکس را برای شهروندان سایر کشورها (به جز افغانستان گرفتار طالبان شرقی)، حتی همین همسایه مسلمانمان ترکیه ارسال کنید و بگویید که این شهروند به خاطر پوشیدن این لباس شلاق خورد شوکه میشوند.
چقدر یک حکومت باید ظالم و ارتجاعی باشد که چنین حکم ظالمانهای را بر تن یک زن به خاطر نوع پوشش او اجرا کند؟!
اما ذهن و فکر این زن آزاده، بسیار بزرگتر از این است که در دام حکومت مستبد اسیر شود.
#رویا_حشمتی #نه_به_پوشش_اجباری #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
اواخر فروردین امسال، این عکس از رویا حشمتی در بعضی سایتها منتشر شد.
یک روز بعد او را در خانهاش دستگیر کردند و ۱۱ روز در بازداشت بود. بعد از آن هم چند ماه درگیر.
مازیار طاطائی، وکیل دادگستری در گفتوگو با «شبکه شرق» با اشاره به جزئیات پرونده «رویا حشمتی» که منجر به شلاق خوردن او شد، اظهار کرد: «خانم رویا حشمتی به واسطه انتشار یک تصویر بدون حجاب از او در شبکههای اجتماعی، یک اردیبهشت با حضور شبانه ضابطان در منزلش، بازداشت و تلفن همراه و لپ تاپش هم توقیف شد. او ۱۱ روز را در بازداشت گذراند. عنوان اتهامی او در ابتدا «حضور در معابر بدون حجاب شرعی» بود اما در نهایت، دادسرای ناحیه ۳۸ ارشاد پرونده او را با عناوین اتهامی جداگانه و ۲ کیفرخواست مجزا، به مجتمع قضائی ارشاد و دادگاه انقلاب ارجاع داد.»
او ادامه داد: «عنوان اتهامی خانم حشمتی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، تبلیغ علیه نظام بود. در شعبه ۱۰۹۱ مجتمع قضائی ارشاد هم ۴ عنوان اتهامی شامل «حضور در معابر بدون حجاب شرعی، جریحهدار کردن عفت عمومی، تولید محتوای مبتذل و تشویق مردم به فساد» متوجه خانم حشمتی شد.»
طاطائی تصریح کرد: « موکلم بابت اتهام حضور در معابر بدون حجاب شرعی، به پرداخت یک میلیون و ۲۵۰ هزار تومان جزای نقدی و بابت اتهام جریحه دار کردن عفت عمومی به ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرد. این محکومیت در نهایت قطعیت پیدا کرد که روزچهارشنبه و همزمان با روز مادر هم متأسفانه اجرایی شد.»
- احتمالا از طریق دوربینهای شهری، هویت خانم حشمتی را تشخیص دادند.
-این عکس را برای شهروندان سایر کشورها (به جز افغانستان گرفتار طالبان شرقی)، حتی همین همسایه مسلمانمان ترکیه ارسال کنید و بگویید که این شهروند به خاطر پوشیدن این لباس شلاق خورد شوکه میشوند.
چقدر یک حکومت باید ظالم و ارتجاعی باشد که چنین حکم ظالمانهای را بر تن یک زن به خاطر نوع پوشش او اجرا کند؟!
اما ذهن و فکر این زن آزاده، بسیار بزرگتر از این است که در دام حکومت مستبد اسیر شود.
#رویا_حشمتی #نه_به_پوشش_اجباری #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
برای رویا حشمتی که زیر ضربه شلاق، زیر لب، سرود آزادی میخوانده: به نام زن، به نام زندگی، دریده شد لباس بردگی، شب سیاه ما سحر شود، تمام تازیانهها تبر شود…
رویای حشمت و بزرگی زنان از طریق خود این زنان میسر میشود
طرح از روشی روزبهانی
roshi_rouzbehani
#کارتون #رویا_حشمتی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رویای حشمت و بزرگی زنان از طریق خود این زنان میسر میشود
طرح از روشی روزبهانی
roshi_rouzbehani
#کارتون #رویا_حشمتی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«اوج روایت "رویا حشمتی" از تحمل ضربات شلاق، جایی است که زیر تازیانه خواند: "به نام زن، به نام زندگی،دریده شد لباس بردگی، شب سیاه ما سحر شود، تمام تازیانهها تبر شود".
بر دیوار نوشتهای اینگونه نقش بسته بود:"عجب شجاعتی در این سرزمین پنهان بود".
متن روایت رویا حشمتی، روایت یک شخص نیست، روایت ایستادگی نسلهایی است در برابر استبداد. اگر برای"مقاومت مدنی" مصداق بخواهید، همین سرخم نکردن در برابر انبوه تازیانهها بر بدنی است که دهههاست در اسارت قرون وسطایی است. استبداد دینی از این تلاقی ذهن و بدن که زن و زندگی را با آزادی پیوند داده، هراس دارد. اگر شکافها در جامعه مایه نگرانی است و ماشین تخریبگر نهاد دولت، عزم خود را برای بی ریشه کردن شهروند ایرانی جزم کرده، نقطه امید به همین جنس مقاومت شهروندی است که کلیت سیستم تحقیر را به سخره گرفته و چه زجری میکشید شکنجهگری که یک آخ نشنید.
اما این روایت، یک نقطه اوج مهم دیگر دارد. وقتی که قاضی میگوید اگر میخواهید جور دیگر زندگی کنید از این مملکت بروید. پاسخ هم دندان شکن است و هم برآمده از یک ذهنیت جمعی، محصول اراده معتقدان واقعی به جنبش زن، زندگی و آزادی: « این کشور برای همه است». قاضی می گوید اما قانون را باید رعایت کرد. باز هم اینجا پاسخ خرد کننده است: "قانون کار خودش رو میکنه، ما به مقاومتون ادامه میدیم". اینجا باز هم ترجمهای از یک دیوار نوشته در کوران جنبش است:"این خاک مال مردمانش است نه حاکمان". و البته ترجمه این اصل مهم: قانون زمانی قانون است که برآمده از اراده شهروندان باشد نه ملعبه دست حاکم ستمگر. قانون آنجاست که مردم هستند و نافرمانی مدنی هم حق است هم فضیلت.
تمام تکههای این روایت، همان چیزی است که شهروندان مبارز میخواهند: ایران خانه ماست نه ملک شخصی دیکتاتور؛تصاحب عرصه عمومی به عنوان خانه شهروند در برابر دست اندازی حاکم تمامیت خواه که همه شئون حیات انسانی شهروند ایرانی را مورد هجمه قرار داده.
به راستی در برابر این حجم پرشکوه مقاومت مدنی حاکمیت چه میکند؟ مشتاقانه دوست دارد آیکون دلخواهش را در جنگ طلبان آن سوی مرزها ترسیم کند، اما آیکون دقیقا در خود ایران است: همان زنانی با موهای اعتراض زیر آسمان شهر،یلدا آقافضلی که در برابر شکنجه گر آخ نگفت، روسری که ویدا موحد در میدان شهر بر چوبه سوار کرد و پنج سال بعد نیکا شاکرمی در میدان شهر آتش زد. گفتمان مقاومت مدنی را همین روایتهای ایستادگی در برابر ماشین تحقیر و تخریب استبداد دینی میسازند، بدنهایی مقاوم در برابر تازیانه استبداد؛اگر سلطه هست، مقاومت هم هست.»
متن از اینستاگرام مجتبی نجفی
ویدیو ارسالی مخاطبان
#رویا_حشمتی #مقاومت_مدنی #نافرمانی_مدنی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بر دیوار نوشتهای اینگونه نقش بسته بود:"عجب شجاعتی در این سرزمین پنهان بود".
متن روایت رویا حشمتی، روایت یک شخص نیست، روایت ایستادگی نسلهایی است در برابر استبداد. اگر برای"مقاومت مدنی" مصداق بخواهید، همین سرخم نکردن در برابر انبوه تازیانهها بر بدنی است که دهههاست در اسارت قرون وسطایی است. استبداد دینی از این تلاقی ذهن و بدن که زن و زندگی را با آزادی پیوند داده، هراس دارد. اگر شکافها در جامعه مایه نگرانی است و ماشین تخریبگر نهاد دولت، عزم خود را برای بی ریشه کردن شهروند ایرانی جزم کرده، نقطه امید به همین جنس مقاومت شهروندی است که کلیت سیستم تحقیر را به سخره گرفته و چه زجری میکشید شکنجهگری که یک آخ نشنید.
اما این روایت، یک نقطه اوج مهم دیگر دارد. وقتی که قاضی میگوید اگر میخواهید جور دیگر زندگی کنید از این مملکت بروید. پاسخ هم دندان شکن است و هم برآمده از یک ذهنیت جمعی، محصول اراده معتقدان واقعی به جنبش زن، زندگی و آزادی: « این کشور برای همه است». قاضی می گوید اما قانون را باید رعایت کرد. باز هم اینجا پاسخ خرد کننده است: "قانون کار خودش رو میکنه، ما به مقاومتون ادامه میدیم". اینجا باز هم ترجمهای از یک دیوار نوشته در کوران جنبش است:"این خاک مال مردمانش است نه حاکمان". و البته ترجمه این اصل مهم: قانون زمانی قانون است که برآمده از اراده شهروندان باشد نه ملعبه دست حاکم ستمگر. قانون آنجاست که مردم هستند و نافرمانی مدنی هم حق است هم فضیلت.
تمام تکههای این روایت، همان چیزی است که شهروندان مبارز میخواهند: ایران خانه ماست نه ملک شخصی دیکتاتور؛تصاحب عرصه عمومی به عنوان خانه شهروند در برابر دست اندازی حاکم تمامیت خواه که همه شئون حیات انسانی شهروند ایرانی را مورد هجمه قرار داده.
به راستی در برابر این حجم پرشکوه مقاومت مدنی حاکمیت چه میکند؟ مشتاقانه دوست دارد آیکون دلخواهش را در جنگ طلبان آن سوی مرزها ترسیم کند، اما آیکون دقیقا در خود ایران است: همان زنانی با موهای اعتراض زیر آسمان شهر،یلدا آقافضلی که در برابر شکنجه گر آخ نگفت، روسری که ویدا موحد در میدان شهر بر چوبه سوار کرد و پنج سال بعد نیکا شاکرمی در میدان شهر آتش زد. گفتمان مقاومت مدنی را همین روایتهای ایستادگی در برابر ماشین تحقیر و تخریب استبداد دینی میسازند، بدنهایی مقاوم در برابر تازیانه استبداد؛اگر سلطه هست، مقاومت هم هست.»
متن از اینستاگرام مجتبی نجفی
ویدیو ارسالی مخاطبان
#رویا_حشمتی #مقاومت_مدنی #نافرمانی_مدنی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
InstaFix
@tavaana
«اوج روایت "رویا حشمتی" از تحمل ضربات شلاق، جایی است که زیر تازیانه خواند: "به نام زن، به نام زندگی،دریده شد لباس بردگی، شب سیاه ما سحر شو
«اوج روایت "رویا حشمتی" از تحمل ضربات شلاق، جایی است که زیر تازیانه خواند: "به نام زن، به نام زندگی،دریده شد لباس بردگی، شب سیاه ما سحر شو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«اوج روایت "رویا حشمتی" از تحمل ضربات شلاق، جایی است که زیر تازیانه خواند: "به نام زن، به نام زندگی،دریده شد لباس بردگی، شب سیاه ما سحر شود، تمام تازیانهها تبر شود".
بر دیوار نوشتهای اینگونه نقش بسته بود:"عجب شجاعتی در این سرزمین پنهان بود".
متن روایت رویا حشمتی، روایت یک شخص نیست، روایت ایستادگی نسلهایی است در برابر استبداد. اگر برای"مقاومت مدنی" مصداق بخواهید، همین سرخم نکردن در برابر انبوه تازیانهها بر بدنی است که دهههاست در اسارت قرون وسطایی است. استبداد دینی از این تلاقی ذهن و بدن که زن و زندگی را با آزادی پیوند داده، هراس دارد. اگر شکافها در جامعه مایه نگرانی است و ماشین تخریبگر نهاد دولت، عزم خود را برای بی ریشه کردن شهروند ایرانی جزم کرده، نقطه امید به همین جنس مقاومت شهروندی است که کلیت سیستم تحقیر را به سخره گرفته و چه زجری میکشید شکنجهگری که یک آخ نشنید.
اما این روایت، یک نقطه اوج مهم دیگر دارد. وقتی که قاضی میگوید اگر میخواهید جور دیگر زندگی کنید از این مملکت بروید. پاسخ هم دندان شکن است و هم برآمده از یک ذهنیت جمعی، محصول اراده معتقدان واقعی به جنبش زن، زندگی و آزادی: « این کشور برای همه است». قاضی می گوید اما قانون را باید رعایت کرد. باز هم اینجا پاسخ خرد کننده است: "قانون کار خودش رو میکنه، ما به مقاومتون ادامه میدیم". اینجا باز هم ترجمهای از یک دیوار نوشته در کوران جنبش است:"این خاک مال مردمانش است نه حاکمان". و البته ترجمه این اصل مهم: قانون زمانی قانون است که برآمده از اراده شهروندان باشد نه ملعبه دست حاکم ستمگر. قانون آنجاست که مردم هستند و نافرمانی مدنی هم حق است هم فضیلت.
تمام تکههای این روایت، همان چیزی است که شهروندان مبارز میخواهند: ایران خانه ماست نه ملک شخصی دیکتاتور؛تصاحب عرصه عمومی به عنوان خانه شهروند در برابر دست اندازی حاکم تمامیت خواه که همه شئون حیات انسانی شهروند ایرانی را مورد هجمه قرار داده.
به راستی در برابر این حجم پرشکوه مقاومت مدنی حاکمیت چه میکند؟....»
ادامه متن اینجا
متن از اینستاگرام مجتبی نجفی
ویدیو ارسالی مخاطبان
#رویا_حشمتی #مقاومت_مدنی #نافرمانی_مدنی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بر دیوار نوشتهای اینگونه نقش بسته بود:"عجب شجاعتی در این سرزمین پنهان بود".
متن روایت رویا حشمتی، روایت یک شخص نیست، روایت ایستادگی نسلهایی است در برابر استبداد. اگر برای"مقاومت مدنی" مصداق بخواهید، همین سرخم نکردن در برابر انبوه تازیانهها بر بدنی است که دهههاست در اسارت قرون وسطایی است. استبداد دینی از این تلاقی ذهن و بدن که زن و زندگی را با آزادی پیوند داده، هراس دارد. اگر شکافها در جامعه مایه نگرانی است و ماشین تخریبگر نهاد دولت، عزم خود را برای بی ریشه کردن شهروند ایرانی جزم کرده، نقطه امید به همین جنس مقاومت شهروندی است که کلیت سیستم تحقیر را به سخره گرفته و چه زجری میکشید شکنجهگری که یک آخ نشنید.
اما این روایت، یک نقطه اوج مهم دیگر دارد. وقتی که قاضی میگوید اگر میخواهید جور دیگر زندگی کنید از این مملکت بروید. پاسخ هم دندان شکن است و هم برآمده از یک ذهنیت جمعی، محصول اراده معتقدان واقعی به جنبش زن، زندگی و آزادی: « این کشور برای همه است». قاضی می گوید اما قانون را باید رعایت کرد. باز هم اینجا پاسخ خرد کننده است: "قانون کار خودش رو میکنه، ما به مقاومتون ادامه میدیم". اینجا باز هم ترجمهای از یک دیوار نوشته در کوران جنبش است:"این خاک مال مردمانش است نه حاکمان". و البته ترجمه این اصل مهم: قانون زمانی قانون است که برآمده از اراده شهروندان باشد نه ملعبه دست حاکم ستمگر. قانون آنجاست که مردم هستند و نافرمانی مدنی هم حق است هم فضیلت.
تمام تکههای این روایت، همان چیزی است که شهروندان مبارز میخواهند: ایران خانه ماست نه ملک شخصی دیکتاتور؛تصاحب عرصه عمومی به عنوان خانه شهروند در برابر دست اندازی حاکم تمامیت خواه که همه شئون حیات انسانی شهروند ایرانی را مورد هجمه قرار داده.
به راستی در برابر این حجم پرشکوه مقاومت مدنی حاکمیت چه میکند؟....»
ادامه متن اینجا
متن از اینستاگرام مجتبی نجفی
ویدیو ارسالی مخاطبان
#رویا_حشمتی #مقاومت_مدنی #نافرمانی_مدنی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
علی مجتهدزاده، وکیل و حقوقدان، در گفتوگو با فراز، تاکید کرد حکم شلاق رویا حشمتی قانونی نیست و برای عبرتسازی در جامعه بوده است.
روز گذشته، روایتی از ماجرای شلاقخوردن رویا حشمتی در شبکههای اجتماعی منتشر شد. این روایت بازخورد بالایی در فضای مجازی داشت آنطور که قوهقضاییه جمهوری اسلامی مجبور به واکنش شد.
خبرگزاری «میزان»، در واکنش به انتقادات از اجرای حکم شلاق رویا حشمتی نوشت:
«حشمتی در مقطعی با وصلشدن به یک جریان سازمانیافته در خارج از کشور و دریافت مبالغی، در ساعات مشخص در مکانهای پر رفتوآمد به ترویج اباحهگری با وضعیت بسیار زننده در خیابانهای شهر تهران پرداخته است».
علی مجتهدزاده با اشاره به ابهامات موجود در واکنش خبرگزاری قوه قضاییه گفت:
«تا امروز، عبارت اباحهگری را در قانون مجازات نه دیدهایم و نه شنیدهایم. در چند سال اخیر، بعضا حرفهایی را از سوی برخی شعب شنیدهایم که بسیار عجیب بود. این شعب، تابع قانون آیین دادرسی کیفری مورد نظر خودشان هستند زیرا این حرفها با موازین حقوقی و قانونی همخوانی ندارد».
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#رویا_حشمتی
@Tavaana_TavaanaTech
روز گذشته، روایتی از ماجرای شلاقخوردن رویا حشمتی در شبکههای اجتماعی منتشر شد. این روایت بازخورد بالایی در فضای مجازی داشت آنطور که قوهقضاییه جمهوری اسلامی مجبور به واکنش شد.
خبرگزاری «میزان»، در واکنش به انتقادات از اجرای حکم شلاق رویا حشمتی نوشت:
«حشمتی در مقطعی با وصلشدن به یک جریان سازمانیافته در خارج از کشور و دریافت مبالغی، در ساعات مشخص در مکانهای پر رفتوآمد به ترویج اباحهگری با وضعیت بسیار زننده در خیابانهای شهر تهران پرداخته است».
علی مجتهدزاده با اشاره به ابهامات موجود در واکنش خبرگزاری قوه قضاییه گفت:
«تا امروز، عبارت اباحهگری را در قانون مجازات نه دیدهایم و نه شنیدهایم. در چند سال اخیر، بعضا حرفهایی را از سوی برخی شعب شنیدهایم که بسیار عجیب بود. این شعب، تابع قانون آیین دادرسی کیفری مورد نظر خودشان هستند زیرا این حرفها با موازین حقوقی و قانونی همخوانی ندارد».
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#رویا_حشمتی
@Tavaana_TavaanaTech