همین که این یادآوری، «اعتراضی» و «سیاسی» برداشت میشود، بهتنهایی نشاندهندهٔ وضع تلخی است که «انسان» و جان و عواطفش دارد. تا حدی که ذکر بدیهیات برای طرح منظور اصلی، لازم میشود: وقتی مرگ کسی و کسانی بر اثر حادثهای روی میدهد، غم فقدان آنها با خشم از عامل یا عاملان حادثه، طبیعیترین حس ممکن و اصلاً تعریف «احساس انسانی»ست. وقتی این عامل، تقدیر و تصادف و بلایای طبیعی باشد، همچنان غم فقدان به خشم آمیخته است.اما این خشم، هرگز کفرآمیز یا ناسپاسی در برابر خداوند تلقی نمیشود. پس وقتی عامل، انسان است و از قضا نهادی است که خود را پاسدار آدمیان میداند، ابراز خشم از آنچه بهسادگی «خطای انسانی»اش نامیدند، چگونه مُهر سیاسیبازی و اعتراض به سیستم حاکم میخورد؟
خودمانیم، اگر میان این همه بازماندگان ِ بهسوگنشسته از «انفجار» هواپیمای تهران-کییف (و باز تکرار میکنم، نه آن گونه که عادت شده، «سقوط هواپیما») ، یک نویسنده نبود و تصادفاً این میزان پیگیر و مُصِر نبود و سهلانگاری و پشتگوشاندازی در ارائهٔ جعبهٔ سیاه هواپیما توسط ایران را مدام یادآوری نمیکرد، اگر باقی همراهانش این عزم را نداشتند که از مراجع قضایی و بینالمللی جویای بررسی شوند و فقط به کمپینهای محیط مَجازی بسنده میکردند، الان مدتها بود که فاجعهٔ کرونا باعث فراموشی آن عمل شنیع میشد.
مجموعهای که در این همه مدت حتی یک مسئولش استعفا نمیدهد، حتی یک نفر از آن همه مقام هواپیمایی و نظامی و دولتی و حتی اهل رسانه که در روزهای پنهانکاری حادثه، اظهارنظر رسمی کردند و تصور شلیک به هواپیما را مضحک و توطئهٔ دشمن خواندند، شرمسار و عذرخواه نیست، چرا نباید انتظار خشم مردم را داشته باشد؟
اگر این بیماری و شيوعش به کمک این مجموعه نمیآمد و مردم را خانهنشین نمیکرد، این صدمین روز فاجعه که حالا فقط مناسبتی در یادهای مجازیست، چه تصویرهایی در خیابان میساخت؟ به شما میگویم: مردم برای عملی بس انسانی یعنی یادآوری وجدان، در معابر و میادین حاضر میشدند و با خود، ناباوری و زخم و کبودی و خبر دستگیری به خانه میبردند...
.
#امیر_پوریا #انفجار_هواپیما #سقوط_هواپیما #سقوط_هواپیمای_اوکراینی #صد_روز_گذشت #چرا_زدید #حامد_اسماعیلیون #پرواز٧۵٢ #کرونا #ویروس_کرونا
متن فوق از اینستاگرام امیر پوریا، روزنامهنگار و منتقد فیلم برداشته شده است.
@Tavaana_TavaanaTech
خودمانیم، اگر میان این همه بازماندگان ِ بهسوگنشسته از «انفجار» هواپیمای تهران-کییف (و باز تکرار میکنم، نه آن گونه که عادت شده، «سقوط هواپیما») ، یک نویسنده نبود و تصادفاً این میزان پیگیر و مُصِر نبود و سهلانگاری و پشتگوشاندازی در ارائهٔ جعبهٔ سیاه هواپیما توسط ایران را مدام یادآوری نمیکرد، اگر باقی همراهانش این عزم را نداشتند که از مراجع قضایی و بینالمللی جویای بررسی شوند و فقط به کمپینهای محیط مَجازی بسنده میکردند، الان مدتها بود که فاجعهٔ کرونا باعث فراموشی آن عمل شنیع میشد.
مجموعهای که در این همه مدت حتی یک مسئولش استعفا نمیدهد، حتی یک نفر از آن همه مقام هواپیمایی و نظامی و دولتی و حتی اهل رسانه که در روزهای پنهانکاری حادثه، اظهارنظر رسمی کردند و تصور شلیک به هواپیما را مضحک و توطئهٔ دشمن خواندند، شرمسار و عذرخواه نیست، چرا نباید انتظار خشم مردم را داشته باشد؟
اگر این بیماری و شيوعش به کمک این مجموعه نمیآمد و مردم را خانهنشین نمیکرد، این صدمین روز فاجعه که حالا فقط مناسبتی در یادهای مجازیست، چه تصویرهایی در خیابان میساخت؟ به شما میگویم: مردم برای عملی بس انسانی یعنی یادآوری وجدان، در معابر و میادین حاضر میشدند و با خود، ناباوری و زخم و کبودی و خبر دستگیری به خانه میبردند...
.
#امیر_پوریا #انفجار_هواپیما #سقوط_هواپیما #سقوط_هواپیمای_اوکراینی #صد_روز_گذشت #چرا_زدید #حامد_اسماعیلیون #پرواز٧۵٢ #کرونا #ویروس_کرونا
متن فوق از اینستاگرام امیر پوریا، روزنامهنگار و منتقد فیلم برداشته شده است.
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. همین که این یادآوری، «اعتراضی» و «سیاسی» برداشت میشود، بهتنهایی نشاندهندهٔ وضع تلخی است که «انسان» و جان و عواطفش دارد. تا حدی که ذکر بدیهیات برای طرح منظور اصلی، لازم میشود: وقتی مرگ کسی و کسانی بر اثر حادثهای روی میدهد، غم فقدان آنها با خشم از…