عبدالله مؤمنی با ضرب و شتم راهی زندان شد
در رژیم جمهوری اسلامی، رفتار مستبدانه از راس حکومت به ماموران رده پایین تسری پیدا میکند. آنها حق خود میدانند که با مردم هر طور که میخواهند رفتار کنند و خون را در پناه حکومت در امنیت میبینند.
بارها درباره رفتار ماموران زندانها با زندانیان شنیده و خواندهایم. همین سال گذشته بود که قاسم صحرایی از ماموران سابق زندان رجاییشهر (که حالا به زندان قزلحصار منتقل شده)، گلوی آرشام رضایی را میفشرد و داشت خفهاش میکرد یا رضا محمدحسینی را چنان مورد ضرب و شتم قرار داد و روی زمین کشید که بدنش به شدت مجروح شد...
حالا هم گزارش شده که عبدالله مؤمنی که با پای خودش برای تحمل حبس به دادسرای اوین رفته، توسط مسئول حفاظت دادسرا و زیردستانش به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و علاوه بر این فرزندانش هم مضروب شدند!
بهمن احمدی امویی، گزارشی در این زمینه نوشته که در رسانه تحکیم ملت منتشر شده است.
فارغ از هر باور و گرایش سیاسی که یک زندانی دارد، به رفتار فراقانونی و غیرانسانی با یک زندانی باید اعتراض کرد و این رویه حکومت در رفتار با بازداشتشدگان را تقبیح نمود.
متن گزارش آقای احمدی امویی به شرح زیر است:
«گزارش ضرب و شتم عبدالله مومنی، زندانی سیاسی و فرزندانش
🖊بهمن احمدی امویی :
چهارشنبه ۲۷ دی ماه ۱۴۰۲، ساعت ۱۰ صبح و برای چندمین بار مقابل زندان اوین. عبدالله مومنی برای اجرای یک سال حکم زندانش، آمده تا خودش را معرفی کند. او بابت سخنرانی در کنفرانس "نجات ایران" به اجرای احکام دادسرای ۳۳ احضار شده بود. هوا سرد است و آلوده. چند نفری برای بدرقه و دیدار گرد آمده بودند. چشمهایی تر شد و آغوشهایی گرم. عبداالله با همراهی وکیلش حسن اسدی زیدابادی به دادسرا رفتند. یکی دو نفر گفتند: با توجه به شرایط همسرش که بیماری سخت و حادی دارد، احتمالا به او فرصتی میدهند تا دوره درمان همسرش خانم فاطمه آدینهوند تمام شود و مشکلاتش تا حدی کاهش پیدا کند. من گفتم: شاید! ولی جمهوری اسلامی حساب و کتابش را فقط خودش میداند. حتی اگر ۹۹ درصد احتمال بدهی باز هم ان یک درصد کار خودش را می کند. و آن یک درصد کار خودش را کرد.
وکیلش آمد و گفت : تمام شد. فرستادمیش داخل. با تلخندی که چارهای نیست. باید میرفت. به همراه حمید و امیر، دو پسر عبدالله، خواهرش و یکی دو نفر دیگر از نزدیکانش به در ورودی دادسرا رفتیم. به این امید از آنجا که بیرون بیاید تا به در ورودی زندان اوبن منتقل شود، آخرین بار دستی برایش تکان دهیم و آخربن سفارشها و پیام هایش را باره خانوادهاش بگبریم؛ همیشه زندانی در آخرین لحظات هم دلش میخواهد سفارشهایی برای خانوادهاش داشته باشد، مخصوصا اگر عزیزش بیمار هم باشد.
چند دقیقهای گذشت و صدای عبدالله بلند شد که چرا کتک می زنید ؟ نباید به من دستبند بزنید، من با پای خودم آمدهام و این دیگر چه رفتاری است؟ رفتیم مقابل در ورودی دادسرا.ماموری او را هل میداد که :برو ! پرو بازی در نیار!
چند سرباز، مامور اصلی را در هلدادن و توهین کردن همراهی میکردند. به نظر ارشدشان بود. پسران عبداالله و خواهرش با دیدن این صحنهها ناراحت شدند و به طرف آنهایی که عبدالله را میزدند و توهین میکردند، رفتند... هر چه سرباز و لباس شخصی بود، دورهمان کردند، یکی هل میداد، یکی فحش و ناسزا و چند نفری هم دو پسر عبدالله را نشان کرده بودند که با زور به درون دادسرا ی اوین ببرند. که بردند، من و یکی دو نفر از دوستان هرجور بود وارد دادسرا شدیم، سعی می کردیم فضا را آرام کنیم اما خودمان هم چند مشت و لگد خوردیم.
از دادسرا بیرونمان کردند و درش را هم قفل زدند مبادا کسی وارد شود.
خواهر عبدالله داد میزد : با پای خودش آمده چرا چنین میکنید. عبدالله برادر شهید است. یکی از مأموران جواب داد: برادر شهید باشد. ما هم از خانواده شهدا هستیم.
در همین چند متر مربع هر کدام شهدای خود را بر حقانیت خود شاهد میآورد و صدایی به کسی نمیرسید. در این میان مسئول تیم حفاظت دادسرا، مهدی صالحی، تنها وظیفه خود را در گرفتن یقه دو پسر عبدالله خلاصه کرده بود و آنها را رها نمیکرد. او و سربازان تحت امرش از یکطرف و ما چند نفر دیگر از طرف دیگر در کشمکش بودیم که مبادا این دو را هم بگیرند و ببرند. اما زور آنها چربید و این دو جوان را هم به داخل کشیدند و صدای کتک و فحش و توهین فضا را پر کرده بود. صالحی مرتب با داد و فریاد می گفت : همین جاست که میفهمید که چه بلایی سرتان خواهد آمد و هیچکس هم هیچ کاری برایتان نمیکند.
ادامه را اینجا بخوانید
#عبدالله_مومنی #زندان_اوین #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در رژیم جمهوری اسلامی، رفتار مستبدانه از راس حکومت به ماموران رده پایین تسری پیدا میکند. آنها حق خود میدانند که با مردم هر طور که میخواهند رفتار کنند و خون را در پناه حکومت در امنیت میبینند.
بارها درباره رفتار ماموران زندانها با زندانیان شنیده و خواندهایم. همین سال گذشته بود که قاسم صحرایی از ماموران سابق زندان رجاییشهر (که حالا به زندان قزلحصار منتقل شده)، گلوی آرشام رضایی را میفشرد و داشت خفهاش میکرد یا رضا محمدحسینی را چنان مورد ضرب و شتم قرار داد و روی زمین کشید که بدنش به شدت مجروح شد...
حالا هم گزارش شده که عبدالله مؤمنی که با پای خودش برای تحمل حبس به دادسرای اوین رفته، توسط مسئول حفاظت دادسرا و زیردستانش به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و علاوه بر این فرزندانش هم مضروب شدند!
بهمن احمدی امویی، گزارشی در این زمینه نوشته که در رسانه تحکیم ملت منتشر شده است.
فارغ از هر باور و گرایش سیاسی که یک زندانی دارد، به رفتار فراقانونی و غیرانسانی با یک زندانی باید اعتراض کرد و این رویه حکومت در رفتار با بازداشتشدگان را تقبیح نمود.
متن گزارش آقای احمدی امویی به شرح زیر است:
«گزارش ضرب و شتم عبدالله مومنی، زندانی سیاسی و فرزندانش
🖊بهمن احمدی امویی :
چهارشنبه ۲۷ دی ماه ۱۴۰۲، ساعت ۱۰ صبح و برای چندمین بار مقابل زندان اوین. عبدالله مومنی برای اجرای یک سال حکم زندانش، آمده تا خودش را معرفی کند. او بابت سخنرانی در کنفرانس "نجات ایران" به اجرای احکام دادسرای ۳۳ احضار شده بود. هوا سرد است و آلوده. چند نفری برای بدرقه و دیدار گرد آمده بودند. چشمهایی تر شد و آغوشهایی گرم. عبداالله با همراهی وکیلش حسن اسدی زیدابادی به دادسرا رفتند. یکی دو نفر گفتند: با توجه به شرایط همسرش که بیماری سخت و حادی دارد، احتمالا به او فرصتی میدهند تا دوره درمان همسرش خانم فاطمه آدینهوند تمام شود و مشکلاتش تا حدی کاهش پیدا کند. من گفتم: شاید! ولی جمهوری اسلامی حساب و کتابش را فقط خودش میداند. حتی اگر ۹۹ درصد احتمال بدهی باز هم ان یک درصد کار خودش را می کند. و آن یک درصد کار خودش را کرد.
وکیلش آمد و گفت : تمام شد. فرستادمیش داخل. با تلخندی که چارهای نیست. باید میرفت. به همراه حمید و امیر، دو پسر عبدالله، خواهرش و یکی دو نفر دیگر از نزدیکانش به در ورودی دادسرا رفتیم. به این امید از آنجا که بیرون بیاید تا به در ورودی زندان اوبن منتقل شود، آخرین بار دستی برایش تکان دهیم و آخربن سفارشها و پیام هایش را باره خانوادهاش بگبریم؛ همیشه زندانی در آخرین لحظات هم دلش میخواهد سفارشهایی برای خانوادهاش داشته باشد، مخصوصا اگر عزیزش بیمار هم باشد.
چند دقیقهای گذشت و صدای عبدالله بلند شد که چرا کتک می زنید ؟ نباید به من دستبند بزنید، من با پای خودم آمدهام و این دیگر چه رفتاری است؟ رفتیم مقابل در ورودی دادسرا.ماموری او را هل میداد که :برو ! پرو بازی در نیار!
چند سرباز، مامور اصلی را در هلدادن و توهین کردن همراهی میکردند. به نظر ارشدشان بود. پسران عبداالله و خواهرش با دیدن این صحنهها ناراحت شدند و به طرف آنهایی که عبدالله را میزدند و توهین میکردند، رفتند... هر چه سرباز و لباس شخصی بود، دورهمان کردند، یکی هل میداد، یکی فحش و ناسزا و چند نفری هم دو پسر عبدالله را نشان کرده بودند که با زور به درون دادسرا ی اوین ببرند. که بردند، من و یکی دو نفر از دوستان هرجور بود وارد دادسرا شدیم، سعی می کردیم فضا را آرام کنیم اما خودمان هم چند مشت و لگد خوردیم.
از دادسرا بیرونمان کردند و درش را هم قفل زدند مبادا کسی وارد شود.
خواهر عبدالله داد میزد : با پای خودش آمده چرا چنین میکنید. عبدالله برادر شهید است. یکی از مأموران جواب داد: برادر شهید باشد. ما هم از خانواده شهدا هستیم.
در همین چند متر مربع هر کدام شهدای خود را بر حقانیت خود شاهد میآورد و صدایی به کسی نمیرسید. در این میان مسئول تیم حفاظت دادسرا، مهدی صالحی، تنها وظیفه خود را در گرفتن یقه دو پسر عبدالله خلاصه کرده بود و آنها را رها نمیکرد. او و سربازان تحت امرش از یکطرف و ما چند نفر دیگر از طرف دیگر در کشمکش بودیم که مبادا این دو را هم بگیرند و ببرند. اما زور آنها چربید و این دو جوان را هم به داخل کشیدند و صدای کتک و فحش و توهین فضا را پر کرده بود. صالحی مرتب با داد و فریاد می گفت : همین جاست که میفهمید که چه بلایی سرتان خواهد آمد و هیچکس هم هیچ کاری برایتان نمیکند.
ادامه را اینجا بخوانید
#عبدالله_مومنی #زندان_اوین #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Telegraph
عبدالله مومنی با ضربوشتم راهی زندان شد
در رژیم جمهوری اسلامی، رفتار مستبدانه از راس حکومت به ماموران رده پایین تسری پیدا میکند. آنها حق خود میدانند که با مردم هر طور که میخواهند رفتار کنند و خون را در پناه حکومت در امنیت میبینند. بارها درباره ماموران زندانها با زندانیان شنیده و خواندهایم.…
«در روزهای اعتراض عمومی و قدرتمند زنان بند اوین علیه اعدام، راحله راحمیپور؛ خواهر اعدامی و دادخواه زندانی، بر اثر حملهی قلبی به بیمارستان اعزام شد.
جمهوری اسلامی در جایگاه جنایتکاران تاریخ ایستاده است. رژیمی که کشتار و اعدام میکند و بازمانده و دادخواه را نیز به زندان میافکند و شکنجه میکند.
روز چهارشنبه، چهارم بهمن ماه، در حالی که بند زنان زندان اوین برای اقدام اعتراضی عمومی علیه اعدام جوانان کشور و توقف اعدام آماده میشوند، ناگهان یکی از همبندیهای عزیزمان، راحله راحمی با حملهی قلبی به بهداری زندان و پس از گرفتن نوار قلب به بیمارستان منتقل شد.
راحله یکی از ۴ زندانی سیاسی بند زنان اوین است که بالای ۷۰ سال سن دارند. او مبتلا به بیماریهای متعدد از جمله تومور مغزی بوده و تحت درمان است، اما برای تحمل حبس به زندان آورده شده است.
راحله راحمیپور، یکی از دادخواهان ایرانی است که برای احقاق حق و اجرای عدالت، فعالیت کرده و اکنون به جرم دادخواهی در زندان است.
برادر راحله در دههی ۶۰ در زندانهای جمهوری اسلامی اعدام شده و نوزاد بازمانده از او نیز در زندان ناپدید شده است.
جمهوری اسلامی در جایگاه جنایتکاران تاریخ ایستادهاست. از یک سو با اعدام و ریختن خون زنان و مردان معترض، سیاست وحشیانه بیامان را دهههاست که پیش میبرد و غیرانسانیتر آنکه برای سرکوب، به آن بسنده نکرده و تلاش میکند بازماندگان و دادخواهان را نیز با زندان، حبس در سلولهای انفرادی و اعمال شکنجههای جسمی و روحی و روانی، تحت فشار وادار به سکوت کند.
دادخواهان به پا خاستهاند و تا تحقق عدالت از پای نمینشینند. آنها در زندانها هم مقاومت میکنند.»
- از اینستاگرام نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل و فعال حقوق بشر محبوس در زندان اوین
.
#راحله_راحمی_پور #زندان_اوین #جنبش_دادخواهی #مادران_دادخواه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جمهوری اسلامی در جایگاه جنایتکاران تاریخ ایستاده است. رژیمی که کشتار و اعدام میکند و بازمانده و دادخواه را نیز به زندان میافکند و شکنجه میکند.
روز چهارشنبه، چهارم بهمن ماه، در حالی که بند زنان زندان اوین برای اقدام اعتراضی عمومی علیه اعدام جوانان کشور و توقف اعدام آماده میشوند، ناگهان یکی از همبندیهای عزیزمان، راحله راحمی با حملهی قلبی به بهداری زندان و پس از گرفتن نوار قلب به بیمارستان منتقل شد.
راحله یکی از ۴ زندانی سیاسی بند زنان اوین است که بالای ۷۰ سال سن دارند. او مبتلا به بیماریهای متعدد از جمله تومور مغزی بوده و تحت درمان است، اما برای تحمل حبس به زندان آورده شده است.
راحله راحمیپور، یکی از دادخواهان ایرانی است که برای احقاق حق و اجرای عدالت، فعالیت کرده و اکنون به جرم دادخواهی در زندان است.
برادر راحله در دههی ۶۰ در زندانهای جمهوری اسلامی اعدام شده و نوزاد بازمانده از او نیز در زندان ناپدید شده است.
جمهوری اسلامی در جایگاه جنایتکاران تاریخ ایستادهاست. از یک سو با اعدام و ریختن خون زنان و مردان معترض، سیاست وحشیانه بیامان را دهههاست که پیش میبرد و غیرانسانیتر آنکه برای سرکوب، به آن بسنده نکرده و تلاش میکند بازماندگان و دادخواهان را نیز با زندان، حبس در سلولهای انفرادی و اعمال شکنجههای جسمی و روحی و روانی، تحت فشار وادار به سکوت کند.
دادخواهان به پا خاستهاند و تا تحقق عدالت از پای نمینشینند. آنها در زندانها هم مقاومت میکنند.»
- از اینستاگرام نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل و فعال حقوق بشر محبوس در زندان اوین
.
#راحله_راحمی_پور #زندان_اوین #جنبش_دادخواهی #مادران_دادخواه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین:
خبر هولناک است و نفسگیر
«خبر هولناک است و نفسگیر
چهار زندانی کُرد محکوم به مرگ در سلولهای انفرادی اعدام را به انتظار نشستهاند و خانوادههایشان پشت در زندان تنها ماندهاند.
هولناکیِ این روزهای ما از سرکوبِ بیامان و خلسگی و سکوتیست که بدان مبتلا شدهایم.
پس از اعلام وکیل محمد قبادلو که خبر از قتل قریبالوقوع محمد توسط حکومت را میدهد، خانواده و وکیل، پشت در زندان قزلحصار تنها میمانند و ساعاتی بعد در میان فریادهای خانواده، محمد را به قتل میرسانند.
توقع گزافی نیست حضوری چند هزار نفره پشت در زندانی که آن سوی دیوارش یکی از “ما” را تا سحرگاه به مسلخ میبرند.
بربریت ماهیت جمهوریاسلامیست و بنیان و اساسش بر سرکوب و جنایت است و جز با مبارزه در میدان نبردی تن به تن ساقط نخواهد شد.
محافظهکارانه نظارهگرِ جنایات رژیم بودن را برنمیتابیم که سهیم شدن است در هر آنچه میکند و در سوگ نشستن آنجا که باید دادی بستانیم از این بیداد بیهودگیست. جنایتی اینچنین را شعلهی خشمی باید خانمانسوز.
خوی انقلابیگری را در ما کشتهاند و میدان مبارزه را به هزار ترفند بزک کردهاند تا به اشک و آه بر گورهای بیجنازهی فرزندانمان بیارامیم.
از نقد بیرحمانهی خود که کنج عافیت گزیدهایم هراسی به دل نیست. هراس از پوزخند کنج لبان جلاد است و دستان سفاکش که هماینک بافتن طناب داری دیگر را آغاز کرده است.
صدها محکوم به مرگ طناب دار را به انتظار نشستهاند در صف اعدام و این چرخهی قتل حکومتی متوقف نخواهد شد مگر به خواست ما.
فرصت بی عملی در میان نیست. باید به خیابان بازگردیم. خیابان تنها مسیر است برای سرنگونی بنیان استبداد.
“نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم”
گلرخ ایرایی
بهمن ۱۴۰۲
زندان اوین»
#محمد_قیادلو #فرهاد_سلیمی #پژمان_فاتحی #محسن_مظلوم #محمد_فرامرزی و #وفا_آذربار #نه_به_اعدام #گلرخ_ایرایی #زندان_اوین #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خبر هولناک است و نفسگیر
«خبر هولناک است و نفسگیر
چهار زندانی کُرد محکوم به مرگ در سلولهای انفرادی اعدام را به انتظار نشستهاند و خانوادههایشان پشت در زندان تنها ماندهاند.
هولناکیِ این روزهای ما از سرکوبِ بیامان و خلسگی و سکوتیست که بدان مبتلا شدهایم.
پس از اعلام وکیل محمد قبادلو که خبر از قتل قریبالوقوع محمد توسط حکومت را میدهد، خانواده و وکیل، پشت در زندان قزلحصار تنها میمانند و ساعاتی بعد در میان فریادهای خانواده، محمد را به قتل میرسانند.
توقع گزافی نیست حضوری چند هزار نفره پشت در زندانی که آن سوی دیوارش یکی از “ما” را تا سحرگاه به مسلخ میبرند.
بربریت ماهیت جمهوریاسلامیست و بنیان و اساسش بر سرکوب و جنایت است و جز با مبارزه در میدان نبردی تن به تن ساقط نخواهد شد.
محافظهکارانه نظارهگرِ جنایات رژیم بودن را برنمیتابیم که سهیم شدن است در هر آنچه میکند و در سوگ نشستن آنجا که باید دادی بستانیم از این بیداد بیهودگیست. جنایتی اینچنین را شعلهی خشمی باید خانمانسوز.
خوی انقلابیگری را در ما کشتهاند و میدان مبارزه را به هزار ترفند بزک کردهاند تا به اشک و آه بر گورهای بیجنازهی فرزندانمان بیارامیم.
از نقد بیرحمانهی خود که کنج عافیت گزیدهایم هراسی به دل نیست. هراس از پوزخند کنج لبان جلاد است و دستان سفاکش که هماینک بافتن طناب داری دیگر را آغاز کرده است.
صدها محکوم به مرگ طناب دار را به انتظار نشستهاند در صف اعدام و این چرخهی قتل حکومتی متوقف نخواهد شد مگر به خواست ما.
فرصت بی عملی در میان نیست. باید به خیابان بازگردیم. خیابان تنها مسیر است برای سرنگونی بنیان استبداد.
“نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم”
گلرخ ایرایی
بهمن ۱۴۰۲
زندان اوین»
#محمد_قیادلو #فرهاد_سلیمی #پژمان_فاتحی #محسن_مظلوم #محمد_فرامرزی و #وفا_آذربار #نه_به_اعدام #گلرخ_ایرایی #زندان_اوین #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رضا مهرگان، زندانی سیاسی سابق، تصاویری از پیکر زخمی آقای رضا سلمانزاده، پدر دادخواه مهدی سلمانزاده، و زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار در اختیار ما گذاشته است که نشان میدهد آقای سلیمانزاده پس از واقعه آتشسوزی #زندان_اوین در سال ۱۴۰۱ به شدت مجروح و مضروب شده است.
آقای #رضا_سلمان_زاده، که به خاطر دادخواهی برای فرزند نوجوانش در زندان بود، حالا با اتهامات جدیدی مواجه است. اتهاماتی که پس از آتشسوزی اوین به ایشان و تعدادی دیگر از زندانیان نسبت داده شده است:
- اخلال در نظم زندان و تمرد نسبت به ماموران در حین انجام وظیفه
- اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت و محاربه و افراد فیالارض و تخریب و ایجاد تحریق در تاسیسات مورد استفاده
لازم به ذکر است، شنبه ۲۳ مهرماه، آتش مهیبی قسمتی از زندان اوین را فرا گرفت. ماموران شروع به شلیک گاز اشکآور کردند. زندانیان در محوطه هواخوری شعار میدادند، آنها به رگبار بسته شدند. برخی از زندانیان در داخل سالنها تلاش کردند تا با آتشزدن برخی لوازم، اثر گاز اشکآور را خنثی کنند.
برخی تلاش کردند به محوطه زندان بروند، اما به شدت سرکوب و تعدادی کشته شدند، هنوز تعداد دقیق کشتهشدهها مشخص نیست.
نیروهای اطلاعاتی پس از سرکوب زندانیان، عدهای را بازجویی کردند و به آنها اتهاماتی چون تخریب و ایجاد تحریق و اقدام به فرار و ... نسبت دادند، پروندهای که کیفرخواست آن صادر شده، ولی هنوز به مرحله صدور رای نرسیده است.
زندانیانی که در آن واقعه همچون آقای سلمانزاده به شدت زخمی شده بودند، حالا مورد اتهامات سنگینی قرار گرفتهاند و باید از آنها حمایت کرد. واکنشهای این زندانیان در آن واقعه اقدامی طبیعی برای نجات دادن جان خود و یارانشان بوده است. زندان در حال سوختن بود، صدای انفجار و گلوله و گاز اشکآور میآمد، در روزهای قبل هم وقایعی تحریککننده اتفاق افتاده بود، در خارج از زندان اخبار کشتار مردم در خیابان به گوش میرسید. زندانیانی که گمان کردند قرار است در یک آتشسوزی کشته شوند یا خفه شوند، صدای اعتراضشان را بلند کردند، اما حالا همانها متهم شدهاند.
رضا سلمانزاده که به خاطر اتهامی دیگر به ۱ سال و ۱۰ ماه و ۲۵ روز حبس محکوم شده بود، حالا با وجود اتمام محکومیت، به دلایل اتهامات واهی در زندان باقی مانده. جای شاکی و متهم عوض شده! اوست که باید نسبت به جراحات وارده شاکی باشد، نسبت به ایجاد استرس و فشار عصبی در آن شب مهیب آتشسوزی باید شاکی باشد، نسبت به قتل فرزندش باید شاکی باشد، حالا اما او در قزلحصار منتظر صدور رای است!
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آقای #رضا_سلمان_زاده، که به خاطر دادخواهی برای فرزند نوجوانش در زندان بود، حالا با اتهامات جدیدی مواجه است. اتهاماتی که پس از آتشسوزی اوین به ایشان و تعدادی دیگر از زندانیان نسبت داده شده است:
- اخلال در نظم زندان و تمرد نسبت به ماموران در حین انجام وظیفه
- اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت و محاربه و افراد فیالارض و تخریب و ایجاد تحریق در تاسیسات مورد استفاده
لازم به ذکر است، شنبه ۲۳ مهرماه، آتش مهیبی قسمتی از زندان اوین را فرا گرفت. ماموران شروع به شلیک گاز اشکآور کردند. زندانیان در محوطه هواخوری شعار میدادند، آنها به رگبار بسته شدند. برخی از زندانیان در داخل سالنها تلاش کردند تا با آتشزدن برخی لوازم، اثر گاز اشکآور را خنثی کنند.
برخی تلاش کردند به محوطه زندان بروند، اما به شدت سرکوب و تعدادی کشته شدند، هنوز تعداد دقیق کشتهشدهها مشخص نیست.
نیروهای اطلاعاتی پس از سرکوب زندانیان، عدهای را بازجویی کردند و به آنها اتهاماتی چون تخریب و ایجاد تحریق و اقدام به فرار و ... نسبت دادند، پروندهای که کیفرخواست آن صادر شده، ولی هنوز به مرحله صدور رای نرسیده است.
زندانیانی که در آن واقعه همچون آقای سلمانزاده به شدت زخمی شده بودند، حالا مورد اتهامات سنگینی قرار گرفتهاند و باید از آنها حمایت کرد. واکنشهای این زندانیان در آن واقعه اقدامی طبیعی برای نجات دادن جان خود و یارانشان بوده است. زندان در حال سوختن بود، صدای انفجار و گلوله و گاز اشکآور میآمد، در روزهای قبل هم وقایعی تحریککننده اتفاق افتاده بود، در خارج از زندان اخبار کشتار مردم در خیابان به گوش میرسید. زندانیانی که گمان کردند قرار است در یک آتشسوزی کشته شوند یا خفه شوند، صدای اعتراضشان را بلند کردند، اما حالا همانها متهم شدهاند.
رضا سلمانزاده که به خاطر اتهامی دیگر به ۱ سال و ۱۰ ماه و ۲۵ روز حبس محکوم شده بود، حالا با وجود اتمام محکومیت، به دلایل اتهامات واهی در زندان باقی مانده. جای شاکی و متهم عوض شده! اوست که باید نسبت به جراحات وارده شاکی باشد، نسبت به ایجاد استرس و فشار عصبی در آن شب مهیب آتشسوزی باید شاکی باشد، نسبت به قتل فرزندش باید شاکی باشد، حالا اما او در قزلحصار منتظر صدور رای است!
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
InstaFix
@tavaana
رضا مهرگان، زندانی سیاسی سابق، تصاویری از پیکر زخمی آقای رضا سلمانزاده، پدر دادخواه مهدی سلمانزاده، و زندانی سیاسی محبوس در زندان ق...
رضا مهرگان، زندانی سیاسی سابق، تصاویری از پیکر زخمی آقای رضا سلمانزاده، پدر دادخواه مهدی سلمانزاده، و زندانی سیاسی محبوس در زندان ق...
مسیب رئیسییگانه، بدون هیچ اقدام درمانی خاصی به زندان بازگردانده شد
در واقع اعزام مسیب رئیسی یگانه به بیمارستان، عملا یک اعزام نمایشی بود.
درحالی روز یکشنبه در تاریخ ۱۳/۱۲/۱۴۰۲ مسیب رئیسییگانه را به بیمارستان شهدای تجریش اعزام کرده بودند، پس از معاینات دکتر و با وجود ابتلا به بیماریهای تنگی نفس شدید، به او اجازه اسکن ریه داده نشد و علیرغم حال نامساعد، به یک معاینه ساده بسنده کردند و بدون نتیجه مشخص او را به زندان اوین بازگرداندند.
لازم به ذکر است، در پی آتشسوزی سال گذشته در زندان اوین، مسیب رئیسی از ناحیه ریه دچار آسیبدیدگی شدید شده بود. مسیب در مدت زمان کوتاهی که بین آزادی و بازداشت مجدد خود داشت، موفق به تکمیل دوره درمانی خود نشد. این امر به مرور زمان و بدون رسیدگی پزشکی در زندان، منجر به ابتلای او به بیماری برونشیت شده است. هم اکنون محرومیت او و دیگر زندانیان از دسترسی به حق درمان همچنان ادامه دارد و جان زندانیان بسیار دیگری در خطر است.
#مسیب_رئیسی_یگانه #زندان_اوین #حق_درمان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در واقع اعزام مسیب رئیسی یگانه به بیمارستان، عملا یک اعزام نمایشی بود.
درحالی روز یکشنبه در تاریخ ۱۳/۱۲/۱۴۰۲ مسیب رئیسییگانه را به بیمارستان شهدای تجریش اعزام کرده بودند، پس از معاینات دکتر و با وجود ابتلا به بیماریهای تنگی نفس شدید، به او اجازه اسکن ریه داده نشد و علیرغم حال نامساعد، به یک معاینه ساده بسنده کردند و بدون نتیجه مشخص او را به زندان اوین بازگرداندند.
لازم به ذکر است، در پی آتشسوزی سال گذشته در زندان اوین، مسیب رئیسی از ناحیه ریه دچار آسیبدیدگی شدید شده بود. مسیب در مدت زمان کوتاهی که بین آزادی و بازداشت مجدد خود داشت، موفق به تکمیل دوره درمانی خود نشد. این امر به مرور زمان و بدون رسیدگی پزشکی در زندان، منجر به ابتلای او به بیماری برونشیت شده است. هم اکنون محرومیت او و دیگر زندانیان از دسترسی به حق درمان همچنان ادامه دارد و جان زندانیان بسیار دیگری در خطر است.
#مسیب_رئیسی_یگانه #زندان_اوین #حق_درمان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مسیب رئیسییگانه در زندان اوین اقدام به خودکشی کرد
این زندانی سیاسی، که از طریق بلعیدن قرص دست به خودکشی زده بود، امروز پنجشنبه ۱۷ اسفندماه، به بیمارستان لقمان منتقل شد.
یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این زندانی سیاسی به هرانا گفت:
«هم اکنون در مورد وضعیت جسمانی او اطلاعی در دست نیست.»
لازم به ذکر است، در پی آتشسوزی سال گذشته در زندان اوین، مسیب رئیسی از ناحیه ریه دچار آسیبدیدگی شدید شده بود. مسیب در مدت زمان کوتاهی که بین آزادی و بازداشت مجدد خود داشت، موفق به تکمیل دوره درمانی خود نشد. این امر به مرور زمان و بدون رسیدگی پزشکی در زندان، منجر به ابتلای او به بیماری برونشیت شده است. هم اکنون محرومیت او و دیگر زندانیان از دسترسی به حق درمان همچنان ادامه دارد و جان زندانیان بسیار دیگری در خطر است.
این زندانی روز یکشنبه ۱۳ اسفندماه، به بیمارستان شهدای تجریش اعزام شده بود، اما به او اجازه اسکن ریه داده نشد و علیرغم حال نامساعد، بدون نتیجه مشخص او را به زندان اوین بازگردانده بودند.
#مسیب_رئیسی_یگانه #زندان_اوین #حق_درمان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این زندانی سیاسی، که از طریق بلعیدن قرص دست به خودکشی زده بود، امروز پنجشنبه ۱۷ اسفندماه، به بیمارستان لقمان منتقل شد.
یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این زندانی سیاسی به هرانا گفت:
«هم اکنون در مورد وضعیت جسمانی او اطلاعی در دست نیست.»
لازم به ذکر است، در پی آتشسوزی سال گذشته در زندان اوین، مسیب رئیسی از ناحیه ریه دچار آسیبدیدگی شدید شده بود. مسیب در مدت زمان کوتاهی که بین آزادی و بازداشت مجدد خود داشت، موفق به تکمیل دوره درمانی خود نشد. این امر به مرور زمان و بدون رسیدگی پزشکی در زندان، منجر به ابتلای او به بیماری برونشیت شده است. هم اکنون محرومیت او و دیگر زندانیان از دسترسی به حق درمان همچنان ادامه دارد و جان زندانیان بسیار دیگری در خطر است.
این زندانی روز یکشنبه ۱۳ اسفندماه، به بیمارستان شهدای تجریش اعزام شده بود، اما به او اجازه اسکن ریه داده نشد و علیرغم حال نامساعد، بدون نتیجه مشخص او را به زندان اوین بازگردانده بودند.
#مسیب_رئیسی_یگانه #زندان_اوین #حق_درمان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
با آغاز ماه رمضان، آشپزخانه زندان اوین در طی ساعات روز به دستور مقامات زندان تعطیل شد، این در حالی است که اکثر زندانیان مبتلا به انواع بیماریها هستند و حتی در صورت اعتقاد داشتن، توانایی روزه گرفتن را ندارند.
طبق گزارش دریافتی، زندانی سیاسی محسن غیاثی به دلیل بستهشدن آشپزخانه زندان و حمایت از کسانی که توانایی روزهگرفتن یا تمایل به آن را نداشتند با مسئولین زندان درگیر شده و سه روز است که انفرادی در انفرادی به سر میبرد.
آقای فیاثی با زدنچندین ضربه با آجر به سر و صورت خودش، اقدام به خودزنی کرده بود.
به راستی چرا جمهوری اسلامی چنین ظلمی را مرتکب میشود و افراد را مجبور میکند که غذا نخورند؟!
#محسن_غیاثی #زندان_اوین
#رمضان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طبق گزارش دریافتی، زندانی سیاسی محسن غیاثی به دلیل بستهشدن آشپزخانه زندان و حمایت از کسانی که توانایی روزهگرفتن یا تمایل به آن را نداشتند با مسئولین زندان درگیر شده و سه روز است که انفرادی در انفرادی به سر میبرد.
آقای فیاثی با زدنچندین ضربه با آجر به سر و صورت خودش، اقدام به خودزنی کرده بود.
به راستی چرا جمهوری اسلامی چنین ظلمی را مرتکب میشود و افراد را مجبور میکند که غذا نخورند؟!
#محسن_غیاثی #زندان_اوین
#رمضان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۱۴ تن از زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین در محکومیت حکم صادره علیه توماج صالحی، بیانیهای به شرح زیر صادر کردند:
«سزای سکوت امروز ما، حکم فردای تک تک ماست
صدور حکم بیشرمانهی اعدام برای توماج صالحی، هنرمند متعهد و مبارز، آنهم با رویهای رسوا در بیدادگاههای نظام یکبار دیگر ماهیت ضد بشری و عمق تباهی این حکومت را افشا کرد.
حکومت اسلامی اینروزها غره از توهم اقتدار خارجی، در تمنای اقتدار داخلی از هیچ تلاشی دریغ نمیکند. از سویی با لشگرکشی، خیابانها را به میدان جنگ تن به تن با زنان آزادیخواه ایران تبدیل کرده و از سوی دیگر در تقلای انتقامکشی از معترضین و مخالفین، امیدهای جامعه را به کمین نشسته و در مقابله با مدنیترین نوع مبارزه و حتی اعتراض به زبان هنر هم با نهایت بیرحمی واکنش نشان میدهد تا با احکام غیر انسانی، حبسهای طولانی و تبعید و "طنابهای آماده برای گردن" برابر مردم بیدفاع قدرتنمایی کند و به جامعه هشدار دهد که هر اعتراضی حتی بیخشونت و مدنی را هم با پنجهی استبداد انتظار میکشد. گویی برای کینجویی از جامعهای که "النصر بالرعب" را بیاثر کرده، کمر به حذف تمام منتقدین و مخالفین وضع موجود بسته و قصد دارد هر شهروند دغدغهمندی را در خوف سرکوب و قتل سازمان یافتهی حکومتی نگاه دارد.
پیام آمران و حاکمان حکم توماج دقیق به ما رسیده! زنهار که سزای سکوت امروز ما، حکم فردای تک تک ماست که هر صدایی را خفه خواهند کرد. غافل از آنکه پایان این تباهی مطلقه با قدرت بی انتهای مقاومت مردم در همین خیابانهای اشغال شده خواهد بود.
گلرخ ایرایی
هستی امیری
رسول بداقی
مصطفی تاجزاده
امیرسالار داودی
حسین رزاق
ویدا ربانی
رضا شهابی
نرگس محمدی
عبداله مومنی
محمد نجفی
صدیقه وسمقی
فائزه هاشمی
مریم یحیوی»
#توماج_صالحى #بیانیه #زندان_اوین #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«سزای سکوت امروز ما، حکم فردای تک تک ماست
صدور حکم بیشرمانهی اعدام برای توماج صالحی، هنرمند متعهد و مبارز، آنهم با رویهای رسوا در بیدادگاههای نظام یکبار دیگر ماهیت ضد بشری و عمق تباهی این حکومت را افشا کرد.
حکومت اسلامی اینروزها غره از توهم اقتدار خارجی، در تمنای اقتدار داخلی از هیچ تلاشی دریغ نمیکند. از سویی با لشگرکشی، خیابانها را به میدان جنگ تن به تن با زنان آزادیخواه ایران تبدیل کرده و از سوی دیگر در تقلای انتقامکشی از معترضین و مخالفین، امیدهای جامعه را به کمین نشسته و در مقابله با مدنیترین نوع مبارزه و حتی اعتراض به زبان هنر هم با نهایت بیرحمی واکنش نشان میدهد تا با احکام غیر انسانی، حبسهای طولانی و تبعید و "طنابهای آماده برای گردن" برابر مردم بیدفاع قدرتنمایی کند و به جامعه هشدار دهد که هر اعتراضی حتی بیخشونت و مدنی را هم با پنجهی استبداد انتظار میکشد. گویی برای کینجویی از جامعهای که "النصر بالرعب" را بیاثر کرده، کمر به حذف تمام منتقدین و مخالفین وضع موجود بسته و قصد دارد هر شهروند دغدغهمندی را در خوف سرکوب و قتل سازمان یافتهی حکومتی نگاه دارد.
پیام آمران و حاکمان حکم توماج دقیق به ما رسیده! زنهار که سزای سکوت امروز ما، حکم فردای تک تک ماست که هر صدایی را خفه خواهند کرد. غافل از آنکه پایان این تباهی مطلقه با قدرت بی انتهای مقاومت مردم در همین خیابانهای اشغال شده خواهد بود.
گلرخ ایرایی
هستی امیری
رسول بداقی
مصطفی تاجزاده
امیرسالار داودی
حسین رزاق
ویدا ربانی
رضا شهابی
نرگس محمدی
عبداله مومنی
محمد نجفی
صدیقه وسمقی
فائزه هاشمی
مریم یحیوی»
#توماج_صالحى #بیانیه #زندان_اوین #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«محمد نجفی»، وکیل زندانی و محبوس در زندان اوین، به مناسبت سالگرد دو دوست و هم بندی سابق خود «یوسف مهراد» و «صدرالله فاضلی» که سال پیش به اتهام سبالنبی در زندان اراک اعدام شدند، شعری را سروده و میخواند و آن را به «تمام جانفدایان راه آزادی» تقدیم میکند.
آقای نجفی سال گذشته در چنین روزهایی به زندان اوین منتقل شد و پس از آن بود که این دو جوان را اعدام کردند.
متن این فایل صوتی، به شرح زیر است:
«با تو که سیم خاردار بسته زنگار
در قلب آجری کهنهکار
همبندِ نامآوران بسیار
آنان که آنچه باید گفتند و به خون خفتند
من هم مینویسم نام کوچک خود این بار
با رقص واژه و دست
تا نام من به سینه دیوار نشست
گردی به هوا خاست، قدری تحجر شکست
گفتم به همنوع خویش جناب انجیر
ای درخت ایستاده در زنجیر
ای شاخههای انکار چینهها
ای طعم خوش رهاییِ گله نخجیر
ای دستهای زیر خاکیات در دست جنگل سرو و چنار
تو که میدانی هر نام ترک را پیش میبرد یک گام
تو بگو
تو بگو
چند نام مانده تا آوارِ دیوار
تقدیم به تمام جانفدایان راه آزادی
بهویژه به دو دوست شریفم «یوسف مهراد» و «صدرالله فاضلی» که در زندان اراک در چنین روزی، ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ به سلول انفرادی رفتند و دو روز بعد یعنی در مورخه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ سرِ دار رفتند. در واقع، در چنین روزی منِ مزاحم و مانعِ اعدام را تبعید کردند به تهران. من را دربه در کردند از دیار و دو دوستم را بردند سر دار.
محمد نجفی، بند ۴ زندان اوین.»
این فایل صوتی را رسانه ایرانوایر منتشر کرده است.
#بیانیه #محمد_نجفی #زندان_اوین #صدرالله_فاضلی #یوسف_مهراد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آقای نجفی سال گذشته در چنین روزهایی به زندان اوین منتقل شد و پس از آن بود که این دو جوان را اعدام کردند.
متن این فایل صوتی، به شرح زیر است:
«با تو که سیم خاردار بسته زنگار
در قلب آجری کهنهکار
همبندِ نامآوران بسیار
آنان که آنچه باید گفتند و به خون خفتند
من هم مینویسم نام کوچک خود این بار
با رقص واژه و دست
تا نام من به سینه دیوار نشست
گردی به هوا خاست، قدری تحجر شکست
گفتم به همنوع خویش جناب انجیر
ای درخت ایستاده در زنجیر
ای شاخههای انکار چینهها
ای طعم خوش رهاییِ گله نخجیر
ای دستهای زیر خاکیات در دست جنگل سرو و چنار
تو که میدانی هر نام ترک را پیش میبرد یک گام
تو بگو
تو بگو
چند نام مانده تا آوارِ دیوار
تقدیم به تمام جانفدایان راه آزادی
بهویژه به دو دوست شریفم «یوسف مهراد» و «صدرالله فاضلی» که در زندان اراک در چنین روزی، ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ به سلول انفرادی رفتند و دو روز بعد یعنی در مورخه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ سرِ دار رفتند. در واقع، در چنین روزی منِ مزاحم و مانعِ اعدام را تبعید کردند به تهران. من را دربه در کردند از دیار و دو دوستم را بردند سر دار.
محمد نجفی، بند ۴ زندان اوین.»
این فایل صوتی را رسانه ایرانوایر منتشر کرده است.
#بیانیه #محمد_نجفی #زندان_اوین #صدرالله_فاضلی #یوسف_مهراد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
هفده هفته است که تعدادی از زندانیان سیاسی هر سهشنبه دست به اعتصاب غذا میزنند تا صدای اعتراض خود به اجرای احکام اعدام را به گوش همه برسانند.
این هفته بیانیهای به شرح زیر صادر کردند:
در هفدهمین هفته #سهشنبههای_سیاه #نه_به_اعدام
۳۰اردیبهشت از ساعت ۳ بعد ازظهر تا ساعت ۸ صبحِ روز بعد که لاشهی هلیکوپتر را پیداکردند، ۱۸ساعت در تلویزیون برای عامل قتلعام سال ۶۷ به عزاداری پرداختند.
در عین حال محکومان به اعدام و خانوادههای آنها را روزها و هفتهها با طناب اعدام بر گردنشان و عملا هم برگردن خانوادههایشان نگه میدارند تا جنایتشان را تکمیل کرده باشند.
طی همین ماه حداقل با ۱۲۲ محکوم جرایم عادی و خانوادههای آنها چنین کردند. علاوه بر اینها، زندانی سیاسی #خسرو_بشارت را هم در سحرگاه چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت اعدام کردند که ۱۴ روز خود و خانوادهاش را در انتظار مرگ او نگه داشتند و بدین هم بسنده نکردند و زندانیان #قزلحصار را که در #سهشنبه_های_نه_به_اعدام به این اعدامهای جنایتکارانه معترضند تحت فشار قرار داده و آنطور که ما در #زندان_اوین مطلع شدیم #احمدرضا_حائری را به همین دلیل به سلول انفرادی انتقال دادهاند. و هر روز هم شاهد صف اعدامیهای دیگر از جمله #کامران_شیخه، #محمود_مهرابی، #مجاهد_کورکور #عباس_دریس و #حبیب_دریس هستیم.
در تازه ترین احکام صادره شاهد صدور اتهام بغی به #وحید_بنیعامریان هستیم که این زندانی سیاسی اکنون به مدت ۵ ماه است که در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات زیر فشار و شکنجه قرار دارد.
ما زندانیان اعتصابی سهشنبههای نه بهاعدام در زندانهای اوین(بندزنان،۴و۶و۸)، قزلحصار، خرم آباد، مرکزی کرج، خوی و نقده، خواهان لغو خشونت و اعدام هستیم و تنها راه را، پایان دادن به حکومت استبداد مذهبی حاکم میدانیم.
سهشنبه ۱خرداد۱۴۰۳
#بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
هفده هفته است که تعدادی از زندانیان سیاسی هر سهشنبه دست به اعتصاب غذا میزنند تا صدای اعتراض خود به اجرای احکام اعدام را به گوش همه برسانند.
این هفته بیانیهای به شرح زیر صادر کردند:
در هفدهمین هفته #سهشنبههای_سیاه #نه_به_اعدام
۳۰اردیبهشت از ساعت ۳ بعد ازظهر تا ساعت ۸ صبحِ روز بعد که لاشهی هلیکوپتر را پیداکردند، ۱۸ساعت در تلویزیون برای عامل قتلعام سال ۶۷ به عزاداری پرداختند.
در عین حال محکومان به اعدام و خانوادههای آنها را روزها و هفتهها با طناب اعدام بر گردنشان و عملا هم برگردن خانوادههایشان نگه میدارند تا جنایتشان را تکمیل کرده باشند.
طی همین ماه حداقل با ۱۲۲ محکوم جرایم عادی و خانوادههای آنها چنین کردند. علاوه بر اینها، زندانی سیاسی #خسرو_بشارت را هم در سحرگاه چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت اعدام کردند که ۱۴ روز خود و خانوادهاش را در انتظار مرگ او نگه داشتند و بدین هم بسنده نکردند و زندانیان #قزلحصار را که در #سهشنبه_های_نه_به_اعدام به این اعدامهای جنایتکارانه معترضند تحت فشار قرار داده و آنطور که ما در #زندان_اوین مطلع شدیم #احمدرضا_حائری را به همین دلیل به سلول انفرادی انتقال دادهاند. و هر روز هم شاهد صف اعدامیهای دیگر از جمله #کامران_شیخه، #محمود_مهرابی، #مجاهد_کورکور #عباس_دریس و #حبیب_دریس هستیم.
در تازه ترین احکام صادره شاهد صدور اتهام بغی به #وحید_بنیعامریان هستیم که این زندانی سیاسی اکنون به مدت ۵ ماه است که در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات زیر فشار و شکنجه قرار دارد.
ما زندانیان اعتصابی سهشنبههای نه بهاعدام در زندانهای اوین(بندزنان،۴و۶و۸)، قزلحصار، خرم آباد، مرکزی کرج، خوی و نقده، خواهان لغو خشونت و اعدام هستیم و تنها راه را، پایان دادن به حکومت استبداد مذهبی حاکم میدانیم.
سهشنبه ۱خرداد۱۴۰۳
#بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech