آموزشکده توانا
57.8K subscribers
30.2K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام ابوالفضل امیرعطایی، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«ماهم رفت ماهت بمیرد آسمان
بنام ایرانی آباد و آزاد
راه فرزندانمان اکنون راه ماست برای ترس از اینکه حکومتتان دارد پایان میرسد هر چه زور دارید بزنید ساکت کنید ب ک ش ی د اما ورق برمی‌گردد و به قول پسرم در آخرین استوری‌اش ساعتی قبل از اینکه شما به سرش ش ل ی ک کنید نوشت بعد بارون خون پیداش میشه رنگین کمون
ما پا پس نکشیدیم و نمی‌کشیم، فکر نکنید در نبود ما کار شما اسان شده و ما سکوت کردیم
نه
ما قوی‌تر از قبل برمی‌گردیم پس بترسید
هیچ وقت چشم‌های پسرم و دردی که کشید و عذابی که به ما دادید از یاد نمی‌رود
ابولفضل امیر عطایی فرزند مریم »


#ابولفضل_امیرعطایی
#آزادی #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقری‌نیا در این ویدئوی کوتاه مباحث مهمی را به میان می‌آورد.‌

ایشان استاد ممنوع‌التدریس دانشگاه هستند اما ممنوعیت از تدریس موجب نشده است از پراکندن دانش خود کوتاه بیاید.‌

در اینجا ایشان از جمله بر دوگانه‌ی امنیت و آزادی تامل می‌کنند‌ و نیز به این پرسش همیشه مطروح پاسخ می‌دهند که آیا ایران سوریه می‌شود؟

نظر شما درباره‌ی نگاه ایشان چیست؟

#گفتگو_توانا #حسن_باقری_نیا #انقلاب_ملی #امنیت #آزادی

@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

برادر #ساسان_قربانی نوشته است که ساسان بسیار پسر زحمتکشی بود، قوی بود، ورزشکار بود و روحیه شادی داشت. در کارگاه آهنگری سخت کار می‌کرد و همیشه دست افراد نیازمند را می‌گرفت و در غم و شادی، کمک حال دیگران بود.تازه توانسته بودند با برادرش یک خانه بسازند و قرار بوده با اتمام خانه برای ساسان بروند خواستگاری. سامان می‌گوید که آرزوی خانه‌اش و حنابندانش به دل همه ماند.

سی‌ام‌ شهریور، همزمان با اعتراضات مردمی در رضوان‌شهر، سامان و ساسان با هم بودند و ساسان تلاش می‌کرده بچه‌های دبیرستانی را از میان شلیک گاز اشک‌آور و گلوله دور کند. نیروهای بسیج از بالای کلانتری به مردم شلیک می‌کردند. ساسان متوجه می‌شود یک نفر تیر خورده و می‌رود که به او کمک کند که با تیر جنگی به ران سمت راستش شلیک می‌کنند و او روی زمین می‌افتد.
سامان می‌خواهد برادرش را به بیمارستان برساند
اما مأموران آنها را به کلانتری منتقل می‌کنند. سامان می‌گوید برادرم خونریزی دارد و باید به بیمارستان منتقل شود که بسیجی‌ها با باتوم به جان او می‌افتند و او را کتک می‌زنند و همزمان ساسان روی زمین افتاده بوده و از او خون می‌رفته. بعد از مدتی سامان بالاخره موفق می‌شود ساسان را به بیمارستان شهدای رضوان‌شهر برساند. او نیاز به خون داشته و بسیاری با گروه خونی مناسب داوطلب اهدای خون به او بودند. اما بیمارستان قبول نمی‌کند و ساسان با آمبولانس بدون کنترل خونریزی به بیمارستان پورسینای رشت منتقل می‌شود و در آنجا به آنها اعلام می‌کنند ساسان فوت شده است. در گواهی فوت نوشته شده که علت مرگ، برخورد جسم پرتابی شتابدار است.
سامان می‌نویسد با عدم رسیدگی به ساسان به عمد برادرم را کشتند.
فردای آن‌روز با هزار منت و تعهد جنازه را تحویل می‌گیرند در حالی دفن می‌شود که تمام بدن شکافته شده بوده و بخیه داشته. به آنها می‌گویند ساسان نیاز به کالبد شکافی داشته است. درحالی زخم تنها در ران سمت راست او بوده.

سامان نوشته است که که خانه‌ام خراب شد با قتل تنها برادرم.

ویدیو از صفحه برادر ساسان
saman_qorbani.pv
متن از صفحه نغمه جاه
naghmehjah

#womanlifefreedom
#زن_زندگی_آزادی
#irgcterrorists
#آزادی
#ایران #مهسا_امینی #اتحاد_رمز_پیروزی
#همبستگی_برای_سرنگونی #انقلاب_ملی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ایران من

خواننده، ترانه‌سرا و آهنگساز: پدرام معادی

الان چند ساله که داریم شبا با غصه می‌خوابیم
الان چند ساله از این درد چه بی‌صبر و چه بی‌تابیم
هوای خونه ابریه پر از بغضیم و سردرگم
آخه این ناجوانمردی، نبوده حق این مردم
یه مادر که دلش خونه، که چند ساله نمی‌خنده
یه نون‌آور که بی‌کاره، شده بدجوری شرمنده

ایران من، ایران من! کو آن شکوه و اقتدار؟
چی مونده از تو ای وطن، جز درد و فقر و انزجار؟
ما نسل آریایی و نژاد پاک کوروش‌ایم
ترسی نداریم از کسی، ما از تبار آتشیم

نپرس از قدر نون این‌جا، بگو قیمت جون چنده
حراجش کرده اعضاش رو، دیگه عمرش به مو بنده
سفره خالیه خالی، پر از شرمندگی و درد
نمی‌دونی چقدر سخته «نداری» واسه یک مرد
سفر کرده از این خونه امید و عشق و آزادی
ولی طاقت بیار ای مرد! دیگه نزدیکه آزادی

ایران من، ایران من! کو آن شکوه و اقتدار؟
چی مونده از تو ای وطن، جز درد و فقر و انزجار؟
ما نسل آریایی و نژاد پاک کوروش‌ایم
ترسی نداریم از کسی، ما از تبار آتشیم

https://tavaana.org/fa/MyIran

#نماهنگ #ایران #مهسا_امینی #آزادی #اعتراضات_سراسری #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود
@Dialogue1402

دشمنان آزادی
(قسمت دوم)

«… اگر فرض بگیریم که سیف‌مظاهری و همکاران او در موسسه بهداشت روان، صرفاً به «راهبرد روشنگری پیشگرانه» پرداخته بودند و جهت برخورد امنیتی و قضایی هیچ مشاوره‌ای به نهادهای ذی‌ربط نداده بودند، باز همچنان قابل درک است که چرا پیروان و هواداران عرفان حلقه، پس از برخورد قضایی با رهبر معنوی خود، جلسات گفتگو را تحریم کرده‌اند. پیش‌شرط تحقق چنین گفتگوهایی میان نمایندگان ادیان مختلف، احترام به اصل آزادی ادیان و حق شهروندان به ابراز عقیده بدون احساس ناامنی و ترس است.»

نقل از بخش «دشمنان آزادی» از کتابچه «ناباورمندان» که به معرفی سازمان‌های به ظاهر فرهنگی در ج. ا. می‌پردازد؛ سازمان‌هایی که به احتمال زیاد بازوی معاونت «فرق و مذاهب» در وزارت اطلاعات ج.ا. هستند.

سیف مظاهری که با استفاده از الفاظ و اصطلاحات تازه و غیرسیاسی مانند «بهداشت معنوی» و اخذ بودجه از نهادهای ذی‌ربط، پوششی عادی به فعالیت‌های خود می‌دهد، یکی از دشمنان آزادی دین در ایران امروز است.

مظاهری خود در مصاحبه‌ای به برخورد امنیتی با هواداران محمدعلی طاهری به موازات برگزاری جلسات گفتگو در فرهنگسراها اشاره می‌کند. برای شنیدن نسخه شنیداری این کتابچه از لینک زیر استفاده کنید:

https://youtu.be/E6sXkwBSQTM?si=-wdfDNEkyNTw_PCl

#گفتگو #مدارا #آزادی #آزادی_دین #نقد_دین

@Dialogue1402
کوثر افتخاری، از مصدومان شلیک عامدانه به چشم‌ها توسط نیروهای حکومتی، نوشت:

«‏ما #جنگ را دیده‌ایم.
با فریاد #آزادی زخم‌ها به جان خریده‌ایم.
با دستانی خالی بی هیچ سلاحی به جنگی تن به تن با جبهه مسلح خامنه‌ای و سپاه تروریست او رفته‌ایم. جنگی که طبل جنگش را خامنه‌ای لعین میزند مسلما جنگ مردم آزادیخواه ایران نیست.
سالیانیست بین ج.ا و مردم ایران دریای خونیست.»


- بله #جنگ_خیلی_ترسناکه ، مخصوصا اگر به چشم‌ها شلیک کنند!

- کاربران در شبکه‌های اجتماعی، در حال انتشار مطالبی علیه پروپاگاندای حامیان جمهوری اسلامی هستند که مردم را از جنگ می‌ترسانند. آن‌ها می‌گویند، بله درست است جنگ ترس دارد، ولی آیا ما در سال‌های گذشته تحت بدترین برخوردها توسط یک حکومت که همچون اشغالگران و حتی بدتر با مردم رفتار می‌کرد نبوده‌ایم؟ مگر هواپیمای مسافربری را نزدند؟ مگر زن باردار را در خیابان مورد هدف قرار ندادند؟ مگر به چشم‌ها شلیک نکردند؟ مگر کودکان را نکشتند؟ مگر مدارس را مورد هدف حمله شیمیایی قرار ندادند؟

#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روز ۱۵ مهر ماه، دو روز پیش، مادر جاویدنام مهرگان زحمتکش این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:

«آخرین نگاه، اخرین اغوش، آخرین بوسه، آخرین دیدار...
همیشه آخرین‌هایی هستند که با فکرکردن بهشون ناراحتی میاد سراغمون،
دوسال پیش در چنین روزی ,یعنی(۱۴۰۱/۷/۱۵)آخرین زنگ از طرف مهرگان عزیزم زده شد یعنی اخرین باری بود که صداشو شنیدم😭😭😭
تنها دو روز به دومین سالگرد پر کشیدن مهرگان مونده، و من بی‌تاب‌تر از همیشه‌ام. هرچند که توی این دوسال هر لحظه از نبودنش در رنج و عذاب بودم، اما امروز جور دیگری در غم و غصه غرق شده‌م. امروز روزیه که مهرگانم آخرین تماسش را با من گرفت؛ ظهر پانزدهم مهر بود که تو همین ساعت‌ها شماره‌ی زندان رو روی صفحه‌ی گوشیم دیدم، دستم بند بود ولی در هرحال باید جوابشو میدادم وگرنه باز هم باید کلی صف می‌موند تا دوباره بهم زنگ بزنه. تلفنش رو جواب دادم؛ صداش یجورایی پر از غم بود، یعنی اون مهرگان همیشگی نبود. گفتم چته پسر چرا صدات انقدر گرفتست؟ گفت مامان اعصابم خرابه چون زندون خیلی شلوغ شده ،،بیرون چه خبره اخه کلی بچه‌های کم سن و سال رو گرفتن و آوردن که دیدنشون واقعا عذابم میده ،، من الان باید بیرون میبودم باید جلوی اینهمه ظلم می‌ایستادم وکلی حرفهای دیگه....
انگار یک صدایی از درونم بهم میگفت که این آخرین باریه که صداشو میشنوم،،
بهش گفتم عزیزم نگران نباش انشالله همین روزا ازاد میشی مادر😭😭😭
اما چرخ زمونه خیلی بی رحم تر از این حرفاست، دقیقا دو روز بعدش، مهرگان برای همیشه آزاد شد... برای همیشه از زندان که نه از زندگی دراین دنیای پر از دروغ و ریا و درد آزاد شد؛ اما من همچنان در حسرتش میسوزم چون ماه‌ها بود که بچم ازمن دور بود و ارزوی یکبار دیگه دیدن و بغل کردنش و لمس کردن دستاش، بوییدن عطر تنش و اینکه بشینه کنارم و ساعتها دردو دل کنیم به دلم مونده؛
باید تا آخر عمرم در حسرتش ،،حسرتش بسوزم و بسوزم.»


یکی از زندانیان کشته‌شده در شب هولناک آتش‌سوزی زندان لاکان رشت در ۱۷ مهر ۱۴۰۱، مهرگان زحمتکش بود.
مهرگان جانش را سپر کرد تا به زندانیان خیزش انقلابی کمک کند، او با یک حکم کوتاه مدت در زندان بود و قرار بود آزاد شود...

ماجرای دلاوری مهرگان را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/49br7ep8

#مهرگان_زحمتکش #آزادی #مهسا_امینی #زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#آریان_مریدی متولد ۸ مهر ۱۳۸۲ در شهرستان مرزی ثلاث باباجانی استان کرمانشاه بود. آریان دانش آموز رشته انسانی بود و پسری بود آرام و متین که برای کنکور درس می‌خواند و آرزویش این بود که معلم شود. در شامگاه ۱۷ مهر، اعتراضات مردم این شهرستان که در حمایت از انقلاب ژینا برپاخواسته بودند توسط نیروهای سرکوبگر به خشونت کشیده می‌شود و مأموران با شلیک گلوله به معترضان حمله می‌کنند. اکثر معترضان جوانان و نوجوانانی بودند که برای مطالبه زندگی و در اعتراض به نداشتن حداقل حقوق شهروندی خود به خیابان ها آمده بودند. جوانانی که دستشان خالی بود و تنها شعار می‌دادند.

در حمله مأموران حکومت به معترضین، آریان از ناحیه چپ شانه مورد اصابت گلوله جنگی قرار می‌گیرد و گلوله از سمت راست شانه‌ او خارج می‌شود. مردم آریان را به بیمارستان صحرایی می‌رسانند اما به دلیل نبود امکانات و پزشک جراح پس از یک ساعت او را به جوانرود منتقل می‌کنند. در بیمارستان جوانرود عملیات تخلیه خون داخلی انجام می‌گیرد و بعد او را به بيمارستان طالقانی کرمانشاه منتقل می‌کنند و متاسفانه عمليات احیای قلب جواب نمی‌دهد. گلوله‌ای که از شانه سمت چپ وارد شده بود باعث شکسته شدن کتف و پاره شدن شریان‌های داخلی شده بود و ریه پر از خون شده بود.

آریان در آغاز سن ۱۹ سالگی‌ با دو‌ گلوله جنگی در زادگاهش کشته شد و در ۱۸ مهر ۱۴۰۱ در آرامستان روستای قُلقُله به خاک سپرده شد.

پیام خانواده و دوستان آرین این است که مردم با عادی‌سازی نباید اجازه دهند خون این جوانان پایمال شود. ما راه بازگشتی نداریم و باید این انقلاب به ثمر بنشیند. باید یکبار دیگر همه با هم به خیابان بیاییم و کار را تمام کنیم.

متن از صفحه نغمه جاه

#علیه_فراموشی
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#ایران
#آزادی

#یاری_مدنی_توانا

#آریان_مریدی #آرین_مریدی
#aryanmoridi
#arianmoridi

@Tavaana_TavaanaTech
مهدی یراحی، هنرمند مردمی، با انتشار متنی کوتاه از مطهره گونه‌ای حمایت کرد.

خانم گونه‌ای در پی انتشار یک متن کوتاه در انتقاد از اصلاح‌طلبانی که پشت سر خامنه‌ای به نماز ایستادند، بازداشت شد.

مسئولان حکومت، همواره از وجود آزادی بیان در ایران سخن می‌گویند، ولی بعد بیان مواضع انتقادی و عبور از خط قرمزها، اصلاح‌طلب و اصولگرا برای گوینده انتقادات پرونده‌سازی می‌کنند و نیروهای آتش‌به‌اختیار هم شروع به تهدید و‌ توهین می‌کنند.


#مطهره_گونه_ای #مهدی_یراحی #آزادی_بیان #دانشگاه_در_زنجیر #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
افزایش شدید فشار بر روزنامه‌نگاران و فعالان رسانه‌ای؛
حلقه سرکوب مجازی تنگ‌تر شده است

فشار بر روزنامه‌‌نگاران و فعالان رسانه‌ای و فضای مجازی در روزهای اخیر در ایران به شدت افزایش افزایش یافته است.

امیر مهدی‌پور، روزنامه‌نگار و از بازداشت‌شدگان سال ۱۴۰۱، از اعمال فشار بر همسرش صدف فاطمی, روزنامه‌نگار برای پاک‌کردن پست‌های شبکه‌های اجتماعیش خبر داد. او نوشت:

«روش جدید سرکوب روزنامه‌نگاران؛ بعد از حدود یک ماه قطعی ناگهانی سیمکارت، صدف را مجبور کردند تمام پست‌های توییتر‌ و اینستاگرامش را پاک کند و این پست دستوری را بگذارد.»

به نظر می‌رسد این فشارها پس از کشته شدن حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان افزایش یافت و به ویژه بعد از حمله موشکی سپاه پاسداران به اسرائیل به اوج خود رسیده است.

به گزارش دادبان، دادستانی تهران با همکاری نهادهای اطلاعاتی و امنیتی، به شدت در حال رصد فعالیت‌های مجازی روزنامه‌نگاران و فعالان رسانه‌ای است و هر جا که مطلبی را نامناسب تشخیص دهد، با تماس تلفنی با فرد مورد نظر، او را وادار به پاک کردن مطلب منتشر شده می‌کنند.

به گفته شاهدان عینی، در موارد قابل توجهی دادستانی در اقدامی کاملا غیر قانونی، اقدام به مسدود کردن سیم کارت تلفن همراه یا کارت بانکی شهروندان حتی در شهرها و استان‌های دیگر کرده است.

یک شاهد عینی در این زمینه به دادبان گفته: «ابتدا سیم کارت را می‌سوزانند، سپس فرد را به بهانه سیم کارت احضار می‌کنند و او را مجبور می‌کنند که تمام مطالب خود از شبکه‌های اجتماعی را پاک کند و تصاویر دلخواه آنها را منتشر کند.»

به گفته این شاهد عینی «فشار بسیار زیاد است و بر سر کوچکترین مطلبی نهادها وارد عمل می‌شوند.»

در مقاطع مختلف در طی حیات جمهوری اسلامی، روزنامه‌نگاران تحت انواع فشارهای قرار گرفته‌اند. بارها گزارش شده که شورای عالی امنیت ملی خبرنگاران را از نوشتن در خصوص برخی مسایل از جمله موضوع هسته‌ای، برخی اختلاس‌ها، برخی حوادث مثل معدن طبس، موضوع جنگ با اسرائیل و ... منع کرده است.

این حکومت و به ویژه دولت کنونی ادعای آزادی بیان و «وفاق» دارد، ولی از اطلاع‌رسانی آزاد هم می‌ترسد، چه برسد به انتقاد و مخالفت.


#نه_به_جمهورى_اسلامى #صدف_فاطمی #سانسور #آزادی_بیان #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech