ضرب و شتم محمد صابر ملک رئیسی زندانی سیاسی اعتصابی زندان اردبیل
goo.gl/uKK0sB
محمد صابر ملک رئیسی زندانی سیاسی بلوچ که هشتمین روز از اعتصاب غذای خود را در تبعیدگاه زندان اردبیل سپری می کند، به دلیل نگارش نامه و اعتصاب غذا توسط مسئول حفاظت این زندان مورد توهین و ضرب و شتم قرار گرفته است. این اقدام مسئولین زندان اردبیل درحالی انجام شد که آقای ملک رئیسی که به مدت یک روز با دستبند و پابند به میله پرچم در حیاط زندان اردبیل در سرما بسته شده بود علیرغم عوارض ناشی از آن و سپس اعتصاب غذا و ضرب و شتم هنوز حتی به بهداری منتقل نشده است.
محمد صابر ملک رئیسی زندانی سیاسی بلوچ در سن ۱۷ سالگی بازداشت و به ۱۵ سال زندان محکوم شد. این شهروند که هشتمین سال حبس در تبعید خود را در زندان اردبیل سپری می کند، در نامه ای سرگشاده به حسن روحانی رئیس جمهوربا تاکید براینکه روز هشتم دی ماه به مدت ۱۴ ساعت در هوای سرد اردبیل با دستبند و پابند در حیاط این زندان به میله بسته شده است، از وضعیت بحرانی خود ضمن تحمل حبس در تبعید شکایت و از اعتصاب غذای اعتراضی خود خبر داده بود.
گزارش کامل را در سایت «هرانا» بخوانید:
http://bit.ly/2jdgQti
مطلب مرتبط:
حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO
حقوق زندانیان
http://bit.ly/2fayaO8
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/uKK0sB
محمد صابر ملک رئیسی زندانی سیاسی بلوچ که هشتمین روز از اعتصاب غذای خود را در تبعیدگاه زندان اردبیل سپری می کند، به دلیل نگارش نامه و اعتصاب غذا توسط مسئول حفاظت این زندان مورد توهین و ضرب و شتم قرار گرفته است. این اقدام مسئولین زندان اردبیل درحالی انجام شد که آقای ملک رئیسی که به مدت یک روز با دستبند و پابند به میله پرچم در حیاط زندان اردبیل در سرما بسته شده بود علیرغم عوارض ناشی از آن و سپس اعتصاب غذا و ضرب و شتم هنوز حتی به بهداری منتقل نشده است.
محمد صابر ملک رئیسی زندانی سیاسی بلوچ در سن ۱۷ سالگی بازداشت و به ۱۵ سال زندان محکوم شد. این شهروند که هشتمین سال حبس در تبعید خود را در زندان اردبیل سپری می کند، در نامه ای سرگشاده به حسن روحانی رئیس جمهوربا تاکید براینکه روز هشتم دی ماه به مدت ۱۴ ساعت در هوای سرد اردبیل با دستبند و پابند در حیاط این زندان به میله بسته شده است، از وضعیت بحرانی خود ضمن تحمل حبس در تبعید شکایت و از اعتصاب غذای اعتراضی خود خبر داده بود.
گزارش کامل را در سایت «هرانا» بخوانید:
http://bit.ly/2jdgQti
مطلب مرتبط:
حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO
حقوق زندانیان
http://bit.ly/2fayaO8
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
.
ضرب و شتم محمد صابر ملک رئیسی زندانی سیاسی اعتصابی زندان اردبیل
#محمدصابر_ملک_رئیسی #زندانی_سیاسی #بلوچ که هشتمین روز از اعتصاب غذای خود را در تبعیدگاه #زندان اردبیل سپری می کند، به دلیل نگارش نامه و #اعتصاب_غذا توسط مسئول حفاظت این زندان مورد توهین و…
ضرب و شتم محمد صابر ملک رئیسی زندانی سیاسی اعتصابی زندان اردبیل
#محمدصابر_ملک_رئیسی #زندانی_سیاسی #بلوچ که هشتمین روز از اعتصاب غذای خود را در تبعیدگاه #زندان اردبیل سپری می کند، به دلیل نگارش نامه و #اعتصاب_غذا توسط مسئول حفاظت این زندان مورد توهین و…
در هوای سرد اردبیل، یک زندانی ۴۸ ساعت است که به میله پرچم زنجیر شده است.
goo.gl/NieLQb
«عباس علی پور» زندانی تازهوارد از دو روز پیش به میله آهنی پرچم در میانه حیاط زندان مرکزی اردبیل زنجیر شده است. به گزارش «هرانا»، مسئولین این زندان به ظن اینکه این زندانی همراه خود (داخل شکم) مواد مخدر وارد کرده، وی را در هوای بسیار سرد زمستان اردبیل، دستکم ۴۸ ساعت است که بدین شکل تحت شکنجه قرار داده اند.
پیشازاین نیز محمدصابر ملک رئیسی، زندانی سیاسی جوان بلوچ به مدت ۱۴ ساعت در هوای سرد اردبیل به میله بسته شده بود.
گزارش را در هرانا بخوانید:
http://bit.ly/2lBaeHa
در همین رابطه:
زندان در ایران: جایی که نه خدا هست نه قانون
http://bit.ly/2j0rDrL
حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO
حقوق زندانیان
http://bit.ly/2fayaO8
این خبر مربوط به دیروز است. اگر امروز هم همچنان به میل پرچم بسته باشد... روز سوم شده است.
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/NieLQb
«عباس علی پور» زندانی تازهوارد از دو روز پیش به میله آهنی پرچم در میانه حیاط زندان مرکزی اردبیل زنجیر شده است. به گزارش «هرانا»، مسئولین این زندان به ظن اینکه این زندانی همراه خود (داخل شکم) مواد مخدر وارد کرده، وی را در هوای بسیار سرد زمستان اردبیل، دستکم ۴۸ ساعت است که بدین شکل تحت شکنجه قرار داده اند.
پیشازاین نیز محمدصابر ملک رئیسی، زندانی سیاسی جوان بلوچ به مدت ۱۴ ساعت در هوای سرد اردبیل به میله بسته شده بود.
گزارش را در هرانا بخوانید:
http://bit.ly/2lBaeHa
در همین رابطه:
زندان در ایران: جایی که نه خدا هست نه قانون
http://bit.ly/2j0rDrL
حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO
حقوق زندانیان
http://bit.ly/2fayaO8
این خبر مربوط به دیروز است. اگر امروز هم همچنان به میل پرچم بسته باشد... روز سوم شده است.
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
.
در هوای سرد #اردبیل، یک #زندانی ۴۸ ساعت است که به میله پرچم زنجیر شده است. «عباس علی پور» #زندانی تازهوارد از دو روز پیش به میله آهنی پرچم در میانه حیاط زندان مرکزی اردبیل زنجیر شده است. به گزارش «هرانا»، مسئولین این زندان به ظن اینکه این زندانی همراه…
در هوای سرد #اردبیل، یک #زندانی ۴۸ ساعت است که به میله پرچم زنجیر شده است. «عباس علی پور» #زندانی تازهوارد از دو روز پیش به میله آهنی پرچم در میانه حیاط زندان مرکزی اردبیل زنجیر شده است. به گزارش «هرانا»، مسئولین این زندان به ظن اینکه این زندانی همراه…
زنان سیستان و بلوچستان فاتح شوراهای شهر و روستا
goo.gl/JKY3Z1
زمانی که نام سیستان و بلوچستان به گوشمان میخورد، احتمالا اولین چیزی که به ذهنمان میرسد، محرومیت این استان است. اما خبرهای چند سال اخیر حاکی از حضور گسترده زنان در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی دارد. در تازه ترین خبر ۴۱۵ زن به شوراهای شهر و روستا در این استان راه یافتهاند. این زنان آگاهند که اگر می خواهند تغییری در زندگی خود و زنان دیگر به وجود آورند، باید خود آستین بالا بزنند و عرصههای مختلف اجتماع را فتح کنند.
استان سیستان و بلوچستان با داشتن موقعیت راهبردی بازرگانی و ترانزیتی و دارا بودن کشاورزی و باغبانی (به ویژه میوههای استوایی و گرمسیری) و همچنین جاذبههای فراوان تاریخی و طبیعی و نیز صنعت در حال رشد از توانایی و ظرفیت فوقالعادهای برای توسعه و آبادانی برخوردار است.
در برخی نقاط استان افراد برای دستیابی به آب باید حدود چهار کیلومتر راه طی کنند تا بتوانند از آب شرب استفاده کنند. سیستان و بلوچستان تنها استانی ست که مرکز آن هم گاز ندارد.
با وجود تمام این محرومیت ها و گستردگی فقر در این استان، اما خبرها حکایت از عنصر دیگری در زندگی این مردمان دارد که آن آگاهی ست. زنان این استان ثابت کرده اند که به حقوق خود آگاهند و پشت زنان دیگری که می خواهند وضعیت موجود را بهبود بخشند، می ایستند.
راه یابی بیش از ۴۱۵ زن به شوراهای شهر و روستا
استاندار سیستان و بلوچستان اعلام کرده که ۴۱۵ زن در این استان به پنجمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا وارد شدهاند. در شهرها و روستاهای دیگر هم زنان به شوراها راه پیدا کردهاند؛ روندی رو به افزایش در مسیری دشوار اما هیچ استانی چنین تجربه ای از حضور گسترده زنان در شوراها را ندارد.
آنطور که از خبرهای این سالها پیدا است، در چینش ردههای مدیریتی استان سیستانوبلوچستان تغییراتی ایجاد شده است؛ زنان فرماندار، زنان شهردار و شوراهای زنانه. البته محمد اکبرچاکرزهی، فرماندار خاش یکی از دلایل ورود زنان به این عرصه را تحصیلات دانشگاهی دانست: «وضعیت حالا با گذشتههای دور که زنان حق تحصیل نداشتند، تفاوت دارد و این محدویتها الان برداشته شده است. زنان بلوچ در دانشگاههای معتبر بدون هیچ محدودیتی درس میخوانند و تعصباتی که در گذشته بوده از بین رفته است.»
او درباره میزان حضور زنان در ردههای مدیریتی سیستانوبلوچستان هم گفت که اگر دهیاران زن را هم حساب کنیم، جمعا بیش از ١٥٠ زن در سطوح مدیریتی استان فعالیت دارند که همین موضوع تشویقی برای سایر زنان استان است. حالا ٩٨ شورای روستای شهرستان خاش دارای عضو زن است و همچنین هر سه عضو روستای افضلآباد خاش هم بهطور کامل زن هستند. برای شورای ١٩ روستای خاش هم از هر ٣ عضو ٢ نفر زن انتخاب شدهاند.
مرضیه اعلم یکی از اعضای منتخب شورا درهامون سیستانوبلوچستان است. سالها بود که شورای شهر درهامون دست مردان ریشسفید بود، کسانی که احتمالا کمتر با نیازهای جامعه زنان و جوانان آشنایی داشتند. وقتی مرضیه اعلم در انتخابات شورای هامون ثبتنام کرد، خیلیها مثل همسرش او را از این کار منع کردند، چون معتقد بودند که درکنار مردان ریشسفید شانس کمی برای انتخاب دارد: «بعضی ازجمله شوهرم میگفتند که با وجود این افراد احتمال رأی خیلی پایین است اما زنان و جوانها مشوق من بودند و بارها درخواست کردند که در انتخابات شورا شرکت کنم. شوهرم هم که این اصرارها را دید، موافقت کرد و تا جایی که توانست همکاری کرد.»
https://goo.gl/7KQrNQ
#انتخابات
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/JKY3Z1
زمانی که نام سیستان و بلوچستان به گوشمان میخورد، احتمالا اولین چیزی که به ذهنمان میرسد، محرومیت این استان است. اما خبرهای چند سال اخیر حاکی از حضور گسترده زنان در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی دارد. در تازه ترین خبر ۴۱۵ زن به شوراهای شهر و روستا در این استان راه یافتهاند. این زنان آگاهند که اگر می خواهند تغییری در زندگی خود و زنان دیگر به وجود آورند، باید خود آستین بالا بزنند و عرصههای مختلف اجتماع را فتح کنند.
استان سیستان و بلوچستان با داشتن موقعیت راهبردی بازرگانی و ترانزیتی و دارا بودن کشاورزی و باغبانی (به ویژه میوههای استوایی و گرمسیری) و همچنین جاذبههای فراوان تاریخی و طبیعی و نیز صنعت در حال رشد از توانایی و ظرفیت فوقالعادهای برای توسعه و آبادانی برخوردار است.
در برخی نقاط استان افراد برای دستیابی به آب باید حدود چهار کیلومتر راه طی کنند تا بتوانند از آب شرب استفاده کنند. سیستان و بلوچستان تنها استانی ست که مرکز آن هم گاز ندارد.
با وجود تمام این محرومیت ها و گستردگی فقر در این استان، اما خبرها حکایت از عنصر دیگری در زندگی این مردمان دارد که آن آگاهی ست. زنان این استان ثابت کرده اند که به حقوق خود آگاهند و پشت زنان دیگری که می خواهند وضعیت موجود را بهبود بخشند، می ایستند.
راه یابی بیش از ۴۱۵ زن به شوراهای شهر و روستا
استاندار سیستان و بلوچستان اعلام کرده که ۴۱۵ زن در این استان به پنجمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا وارد شدهاند. در شهرها و روستاهای دیگر هم زنان به شوراها راه پیدا کردهاند؛ روندی رو به افزایش در مسیری دشوار اما هیچ استانی چنین تجربه ای از حضور گسترده زنان در شوراها را ندارد.
آنطور که از خبرهای این سالها پیدا است، در چینش ردههای مدیریتی استان سیستانوبلوچستان تغییراتی ایجاد شده است؛ زنان فرماندار، زنان شهردار و شوراهای زنانه. البته محمد اکبرچاکرزهی، فرماندار خاش یکی از دلایل ورود زنان به این عرصه را تحصیلات دانشگاهی دانست: «وضعیت حالا با گذشتههای دور که زنان حق تحصیل نداشتند، تفاوت دارد و این محدویتها الان برداشته شده است. زنان بلوچ در دانشگاههای معتبر بدون هیچ محدودیتی درس میخوانند و تعصباتی که در گذشته بوده از بین رفته است.»
او درباره میزان حضور زنان در ردههای مدیریتی سیستانوبلوچستان هم گفت که اگر دهیاران زن را هم حساب کنیم، جمعا بیش از ١٥٠ زن در سطوح مدیریتی استان فعالیت دارند که همین موضوع تشویقی برای سایر زنان استان است. حالا ٩٨ شورای روستای شهرستان خاش دارای عضو زن است و همچنین هر سه عضو روستای افضلآباد خاش هم بهطور کامل زن هستند. برای شورای ١٩ روستای خاش هم از هر ٣ عضو ٢ نفر زن انتخاب شدهاند.
مرضیه اعلم یکی از اعضای منتخب شورا درهامون سیستانوبلوچستان است. سالها بود که شورای شهر درهامون دست مردان ریشسفید بود، کسانی که احتمالا کمتر با نیازهای جامعه زنان و جوانان آشنایی داشتند. وقتی مرضیه اعلم در انتخابات شورای هامون ثبتنام کرد، خیلیها مثل همسرش او را از این کار منع کردند، چون معتقد بودند که درکنار مردان ریشسفید شانس کمی برای انتخاب دارد: «بعضی ازجمله شوهرم میگفتند که با وجود این افراد احتمال رأی خیلی پایین است اما زنان و جوانها مشوق من بودند و بارها درخواست کردند که در انتخابات شورا شرکت کنم. شوهرم هم که این اصرارها را دید، موافقت کرد و تا جایی که توانست همکاری کرد.»
https://goo.gl/7KQrNQ
#انتخابات
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. #زنان سیستان و بلوچستان فاتح شوراهای شهر و روستا . زمانی که نام #سیستان و #بلوچستان به گوشمان میخورد، احتمالا اولین چیزی که به ذهنمان میرسد، #محرومیت این استان است. اما خبرهای چند سال اخیر حاکی از حضور گسترده زنان در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی دارد. در…
زنانی که روستای کلپورگان را ثبت جهانی کردهاند اما از تحصیل محرومند
* در حاشیه سفر ارزیابان سازمان جهانی صنایع دستی به این روستا
روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری سیستان و بلوچستان گفته است که قرار است امسال ارزیابان سازمان جهانی صنایع دستی به روستای کلپورگان سفر و معیارهای جهانی شدن این روستا و به ویژه سفال آن را که یک سفال منحصر به فرد است مورد ارزیابی قرار دهند.
بهروز عیسیزهی با بیان اینکه برای ارزیابی روستای کلپورگان برای ثبت جهانی سه داور به این روستا میآیند که ۲ داور خارجی و یک داور ایرانی خواهند بود، ادامه داد: «بازدید از کارگاههای سفال از مهمترین برنامههای سفر نمایندگان سازمان جهانی صنایع دستی است که در این بازدید فرایند تولید سفال، حجم تولید، ویژگی های سفال و بحث آموزش آن مورد ارزیابی این نمایندگان قرار خواهد گرفت.» او اظهار داشته است: «روستای کلپورگان و به ویژه سفال این روستا به دلیل ویژگی هایی که دارد، مورد توجه قرار گرفته و به همین دلیل پروندهای برای جهانی شدن روستا تنظیم و به سازمان جهانی صنایع دستی فرستادیم.»
با تمام این احوال باید اشاره کرد که گرچه خالق ویژگیهای منحصر بهفرد این روستا زنان هستند اما امکاناتی در اختیار آنها قرار نمیگیرد، تا کلاس ششم میتوانند درس بخوانند و از داشتن دبیرستان برای ادامه تحصیل نیز محروم هستند.
کلپورگان روستایی از توابع شهرستان سراوان در سیستان و بلوچستان است. موزه زنده سفال کلپورگان تنها موزه زنده سفال در جهان است که قدمت آن به هفت هزار سال پیش بر میگردد. آنچه توجه جهانیان را به سفال کلپورگان جلب کرده، ساخت سفال بدون استفاده از چرخ سفالگری است به گونهای که تمام سفالینهها با روشهای سنتی ابتدایی و توسط زنان بلوچ انجام میشود.
این هنر در طول تاریخ بدون هیچ تغییری در شیوه ساخت و نوع مواد اولیه سینه به سینه به نسلهای بعد منتقل شده است و سفالگران به همان شیوه سنتی قدیمی آثار هنری خلق می کنند.
سفال کلپورگان که شاهکار دست هنرمندانه زنان بلوچ است در تاریخ ۷ مهر ۱۳۸۱ به عنوان یکی از آثار ملی ایران در سازمان یونسکو به ثبت جهانی رسیده است. زنان بلوچ که خالقان اصلی سفال در روستای کلپورگان هستند از گذشته تا به امروز شیوه ساخت این سفال را نسل به نسل به دختران امروزی منتقل کردهاند که چگونه هنرمندانه بدون استفاده از چرخ سفالگری و کاملا دستی و سنتی سفال بی نظیر کلپورگان را به رخ جهانیان کشاندهاند.
طرحها و نقشهای سفال کلپورگان نیز کاملا هندسی است و تداعی نقشهای باستانی بوده، تزیینات روی سفالینهها با نمادهای تجریدی است که از نسلی به نسل دیگر به یادگار مانده و حکایت از راز و رمز و خواهشهای روحی و درونی هنرمند از محیط اطراف و اعتقادات و باورهای او دارد و اغلب نمادها شبیه به نقوش سفال های ماقبل تاریخ و آغاز دوره تاریخی است.
در این سفالینهها لعاب به کار نمیرود بلکه برای تزیین و نقاشی از سنگ "تیتوک" استفاده میشود، این سنگ در منطقه تپه آچار در کهوران مهرستان یافت میشود و رنگ آن معمولا قهوه ای یا سیاه بوده، این سنگ نوعی سنگ منگنز است و رنگی که از آن به دست می آید قهوهای است. از نکات جالب درباره این سفال می توان به دسته آنها اشاره کرد به طوری که این دستهها بر خلاف سفالهای امروزی دیرتر از بخشهای دیگر سفال می شکنند.
goo.gl/qfRfMu
متن کامل را از اینجا بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Kalporgan
@Tavaana_TavaanaTech
* در حاشیه سفر ارزیابان سازمان جهانی صنایع دستی به این روستا
روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری سیستان و بلوچستان گفته است که قرار است امسال ارزیابان سازمان جهانی صنایع دستی به روستای کلپورگان سفر و معیارهای جهانی شدن این روستا و به ویژه سفال آن را که یک سفال منحصر به فرد است مورد ارزیابی قرار دهند.
بهروز عیسیزهی با بیان اینکه برای ارزیابی روستای کلپورگان برای ثبت جهانی سه داور به این روستا میآیند که ۲ داور خارجی و یک داور ایرانی خواهند بود، ادامه داد: «بازدید از کارگاههای سفال از مهمترین برنامههای سفر نمایندگان سازمان جهانی صنایع دستی است که در این بازدید فرایند تولید سفال، حجم تولید، ویژگی های سفال و بحث آموزش آن مورد ارزیابی این نمایندگان قرار خواهد گرفت.» او اظهار داشته است: «روستای کلپورگان و به ویژه سفال این روستا به دلیل ویژگی هایی که دارد، مورد توجه قرار گرفته و به همین دلیل پروندهای برای جهانی شدن روستا تنظیم و به سازمان جهانی صنایع دستی فرستادیم.»
با تمام این احوال باید اشاره کرد که گرچه خالق ویژگیهای منحصر بهفرد این روستا زنان هستند اما امکاناتی در اختیار آنها قرار نمیگیرد، تا کلاس ششم میتوانند درس بخوانند و از داشتن دبیرستان برای ادامه تحصیل نیز محروم هستند.
کلپورگان روستایی از توابع شهرستان سراوان در سیستان و بلوچستان است. موزه زنده سفال کلپورگان تنها موزه زنده سفال در جهان است که قدمت آن به هفت هزار سال پیش بر میگردد. آنچه توجه جهانیان را به سفال کلپورگان جلب کرده، ساخت سفال بدون استفاده از چرخ سفالگری است به گونهای که تمام سفالینهها با روشهای سنتی ابتدایی و توسط زنان بلوچ انجام میشود.
این هنر در طول تاریخ بدون هیچ تغییری در شیوه ساخت و نوع مواد اولیه سینه به سینه به نسلهای بعد منتقل شده است و سفالگران به همان شیوه سنتی قدیمی آثار هنری خلق می کنند.
سفال کلپورگان که شاهکار دست هنرمندانه زنان بلوچ است در تاریخ ۷ مهر ۱۳۸۱ به عنوان یکی از آثار ملی ایران در سازمان یونسکو به ثبت جهانی رسیده است. زنان بلوچ که خالقان اصلی سفال در روستای کلپورگان هستند از گذشته تا به امروز شیوه ساخت این سفال را نسل به نسل به دختران امروزی منتقل کردهاند که چگونه هنرمندانه بدون استفاده از چرخ سفالگری و کاملا دستی و سنتی سفال بی نظیر کلپورگان را به رخ جهانیان کشاندهاند.
طرحها و نقشهای سفال کلپورگان نیز کاملا هندسی است و تداعی نقشهای باستانی بوده، تزیینات روی سفالینهها با نمادهای تجریدی است که از نسلی به نسل دیگر به یادگار مانده و حکایت از راز و رمز و خواهشهای روحی و درونی هنرمند از محیط اطراف و اعتقادات و باورهای او دارد و اغلب نمادها شبیه به نقوش سفال های ماقبل تاریخ و آغاز دوره تاریخی است.
در این سفالینهها لعاب به کار نمیرود بلکه برای تزیین و نقاشی از سنگ "تیتوک" استفاده میشود، این سنگ در منطقه تپه آچار در کهوران مهرستان یافت میشود و رنگ آن معمولا قهوه ای یا سیاه بوده، این سنگ نوعی سنگ منگنز است و رنگی که از آن به دست می آید قهوهای است. از نکات جالب درباره این سفال می توان به دسته آنها اشاره کرد به طوری که این دستهها بر خلاف سفالهای امروزی دیرتر از بخشهای دیگر سفال می شکنند.
goo.gl/qfRfMu
متن کامل را از اینجا بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Kalporgan
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. زنانی که روستای کلپورگان را ثبت جهانی کردهاند اما از تحصیل محرومند * در حاشیه سفر ارزیابان سازمان جهانی صنایع دستی به این روستا روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری سیستان و بلوچستان گفته است که قرار است امسال ارزیابان سازمان جهانی صنایع…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بچههای مظلوم #بلوچ استان یزد در آرزوی خواندن و نوشتن
بیشناسنامهها؛ مردمی که شناسایی نمیشوند
goo.gl/NCbHnu
عدالت برای کودکان و نوجوانان
goo.gl/MbSQUp
#ازمهرجانمانند
@Tavaana_TavaanaTech
بیشناسنامهها؛ مردمی که شناسایی نمیشوند
goo.gl/NCbHnu
عدالت برای کودکان و نوجوانان
goo.gl/MbSQUp
#ازمهرجانمانند
@Tavaana_TavaanaTech
- هنرمند بلوچ؛ در تنگنای خاموشی و فقر و فراموشی
نشریه «شهروند» گزارشی از یک زن هنرمند بلوچ تهیه کرده است و به زبان بی زبانی از ما پرسیده است که آیا «زبیده آزادی» را می شناسیم؟ زنی هنرمند؛ افتاده در گوشه فراموشی در روستایی در بلوچستان. زنی که نواهای بلوچی را از مادربزرگش آموخت و آن ها را برای فرزندان خود خواند و آن اندازه خوب خواند که «موسی بلوچ» - هنرمند دونلی نواز بلوچ و ملقب به نفس طلا - به او پیشنهاد داد به گروهش بپیوندد و در کنسرت ها بخواند:«خواندن را دوست دارم وقتي ميخواندم، مردم خوشحال ميشدند و من هم از خوشحالي آنها حس خوبي داشتم. ميگفتند، آوازت آرام و روحنواز است، حالا هم اگر گروه اينجا باشد تا صبح ميتوانم آواز بخوانم.»
اما زنی که تا همین چندسال پیش در گروه موسی بلوچ به کشورهای اروپایی سفر می کرد و در ایتالیا، فرانسه، نروژ و سوئد برنامه اجرا می کرد و تماشاگران فرنگی را با نواهای بلوچی بر سر ذوق می آورد اکنون پنج سال است که نمی خواند: «تا زماني كه موسي بود، مرا به كنسرتهاي بينالمللي ميبرد اما يك روز خبر آوردند كه او تصادف كرده و از دنيا رفته است. بعد از آن ديگر هيچكس سراغي از من نگرفت. ١٥سال همراه هميشگياش بودم اما يكدفعه رفت كه رفت.»
پس از فوت موسی بلوچ در یک تصادف، زندگی او هم به هم ریخت. او که زمانی به تعبیر خودش بیماری را نمی شناخت، اکنون در خانه ای محقر در روستایی در نیکشهر بلوچستان زندگی می کند و می گوید بی پولی و بیکاری مثل بی آبی زندگی شان را سیاه کرده است: «اصلا مريضي را نميشناختم، نميدانستم مريضی يعني چه؟ اما حالا دارم ديوانه ميشوم. سرم درد ميكند، انگار از وسط به دونيم شده است. نميفهمم روزها و شبها چطور ميگذرد. گرم است. در خانه كولر نداريم و مجبوريم میهمانها را به خانه همسايهها ببريم.»
می گوید به اداره فرهنگ وارشاد نیکشهر رفته است اما هیچ نصیبی نبرد:«هرجا ميرفتم، همه به من احترام ميگذاشتند اما حالا هيچكس حالم را هم نميپرسد. خيليها به نيت كمك به اينجا آمدند و به من اميد دادند اما كمكي نكردند. به اداره فرهنگ و ارشاد نيكشهر رفتم و گفتم من هنرمند بومي منطقه هستم حالا كه مريض شدهام حداقل كمك كنيد به كارم برگردم تا حالم خوب شود اما باز هم خبري نشد. بيمه هم ندارم كه لااقل هزينه درمانم كمتر شود.»
- به نظر شما ما مردم برای حمایت از این هنرمندان چه می توانیم بکنیم؟
goo.gl/KVN78A
مطالب مرتبط؛
آواز زنان،صداهای ممنوعه
bit.ly/2dHUvDB
رابطه فقر و حقوق بشر
bit.ly/2suaSLU
داغ فقر بر کلیه مردم
goo.gl/kHYzHg
@Tavaana_TavaanaTech
نشریه «شهروند» گزارشی از یک زن هنرمند بلوچ تهیه کرده است و به زبان بی زبانی از ما پرسیده است که آیا «زبیده آزادی» را می شناسیم؟ زنی هنرمند؛ افتاده در گوشه فراموشی در روستایی در بلوچستان. زنی که نواهای بلوچی را از مادربزرگش آموخت و آن ها را برای فرزندان خود خواند و آن اندازه خوب خواند که «موسی بلوچ» - هنرمند دونلی نواز بلوچ و ملقب به نفس طلا - به او پیشنهاد داد به گروهش بپیوندد و در کنسرت ها بخواند:«خواندن را دوست دارم وقتي ميخواندم، مردم خوشحال ميشدند و من هم از خوشحالي آنها حس خوبي داشتم. ميگفتند، آوازت آرام و روحنواز است، حالا هم اگر گروه اينجا باشد تا صبح ميتوانم آواز بخوانم.»
اما زنی که تا همین چندسال پیش در گروه موسی بلوچ به کشورهای اروپایی سفر می کرد و در ایتالیا، فرانسه، نروژ و سوئد برنامه اجرا می کرد و تماشاگران فرنگی را با نواهای بلوچی بر سر ذوق می آورد اکنون پنج سال است که نمی خواند: «تا زماني كه موسي بود، مرا به كنسرتهاي بينالمللي ميبرد اما يك روز خبر آوردند كه او تصادف كرده و از دنيا رفته است. بعد از آن ديگر هيچكس سراغي از من نگرفت. ١٥سال همراه هميشگياش بودم اما يكدفعه رفت كه رفت.»
پس از فوت موسی بلوچ در یک تصادف، زندگی او هم به هم ریخت. او که زمانی به تعبیر خودش بیماری را نمی شناخت، اکنون در خانه ای محقر در روستایی در نیکشهر بلوچستان زندگی می کند و می گوید بی پولی و بیکاری مثل بی آبی زندگی شان را سیاه کرده است: «اصلا مريضي را نميشناختم، نميدانستم مريضی يعني چه؟ اما حالا دارم ديوانه ميشوم. سرم درد ميكند، انگار از وسط به دونيم شده است. نميفهمم روزها و شبها چطور ميگذرد. گرم است. در خانه كولر نداريم و مجبوريم میهمانها را به خانه همسايهها ببريم.»
می گوید به اداره فرهنگ وارشاد نیکشهر رفته است اما هیچ نصیبی نبرد:«هرجا ميرفتم، همه به من احترام ميگذاشتند اما حالا هيچكس حالم را هم نميپرسد. خيليها به نيت كمك به اينجا آمدند و به من اميد دادند اما كمكي نكردند. به اداره فرهنگ و ارشاد نيكشهر رفتم و گفتم من هنرمند بومي منطقه هستم حالا كه مريض شدهام حداقل كمك كنيد به كارم برگردم تا حالم خوب شود اما باز هم خبري نشد. بيمه هم ندارم كه لااقل هزينه درمانم كمتر شود.»
- به نظر شما ما مردم برای حمایت از این هنرمندان چه می توانیم بکنیم؟
goo.gl/KVN78A
مطالب مرتبط؛
آواز زنان،صداهای ممنوعه
bit.ly/2dHUvDB
رابطه فقر و حقوق بشر
bit.ly/2suaSLU
داغ فقر بر کلیه مردم
goo.gl/kHYzHg
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. - هنرمند بلوچ؛ در تنگنای خاموشی و فقر و فراموشی نشریه «شهروند» گزارشی از یک #زن_هنرمند #بلوچ تهیه کرده است و به زبان بی زبانی از ما پرسیده است که آیا «زبیده آزادی» را می شناسیم؟ زنی هنرمند؛ افتاده در گوشه فراموشی در روستایی در #بلوچستان. زنی که نواهای بلوچی…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رکورد دو ۶۰ متر دنیا با زمان ۶/۳۹ به موریس گرین دونده امریکایی، و طلال منصور قطری با زمان ۶/۵۱ رکوردار آسیاست، و دانش آموز #بلوچ محمد شجاعی فرد ۶۰ متر حیاط مدرسه را بدون آمادگی قبلی در هوای بارانی و لباس بلوچی با پای برهنه توانست در زمان ۷/۰۶ به پایان برساند./توییت خلیل الله بلوچی
.
ببینید ایران چه استعدادهایی دارد. این بچهها اگر لباس و کفش مناسب و پیست ورزشی مناسب و مربی خوب داشته باشند، میتوانند رکوردهای جهانی را جابهجا کنند!
.
در چهل سال گذشته ایران میلیاردها دلار نفت فروخته است، ولی مناطق بسیاری از کشور همچنان در محرومیت به سر میبرند.
#سیستان_بلوچستان
@Tavaana_TavaanaTech
.
ببینید ایران چه استعدادهایی دارد. این بچهها اگر لباس و کفش مناسب و پیست ورزشی مناسب و مربی خوب داشته باشند، میتوانند رکوردهای جهانی را جابهجا کنند!
.
در چهل سال گذشته ایران میلیاردها دلار نفت فروخته است، ولی مناطق بسیاری از کشور همچنان در محرومیت به سر میبرند.
#سیستان_بلوچستان
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حرف هزاران #بلوچ را این پیرمرد زد: «ما ایرانی هستیم، افغان نیستیم یا از آمریکا نیومدیم؛ ما نیاز به رسیدگی داریم، این چه بدبختی هست که سر ما آمده؟!...»
از توئیتر خلیلالله بلوچی
@Tavaana_TavaanaTech
از توئیتر خلیلالله بلوچی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سیستان و بلوچستان است؛ شهر فنوج. این یک کودک است؛ یک کودک ایرانی.
فراموش نکنید این یک کودک ایرانی است. ایران.
ایران کشوری است که خامنهای حاکم آن است. خامنهای که به «سادهزیستی» شهرت دارد، تنها در نهادهای اجرایی تحت فرمانش، ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه دارد.
سرمایهای که حق بدیهی ملت ایران است.
- این ویدئو را وبسایت عصر ایران تهیه کرده است.
#قنوچ #سیستان_بلوچستان #سیستان_و_بلوچستان #سیستان #بلوچستان #بلوچ #کودک #ایران
@Tavaana_TavaanaTech
فراموش نکنید این یک کودک ایرانی است. ایران.
ایران کشوری است که خامنهای حاکم آن است. خامنهای که به «سادهزیستی» شهرت دارد، تنها در نهادهای اجرایی تحت فرمانش، ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه دارد.
سرمایهای که حق بدیهی ملت ایران است.
- این ویدئو را وبسایت عصر ایران تهیه کرده است.
#قنوچ #سیستان_بلوچستان #سیستان_و_بلوچستان #سیستان #بلوچستان #بلوچ #کودک #ایران
@Tavaana_TavaanaTech
«دخترک حتما شبیه همان دختربچههایی بود که بیست سال پیش در #چابهار دیده بودم. همهشان در پیراهنهای رنگی بلند سبز و قرمز، #سوزندوزیشده، با #سریگ (روسری) بزرگ، با دمپاییهایی گشاد؛ انگشتپاهایشان از جلو بیرون زده بود. محروم بودند اما نگاهشان پر از شرم و غرور بود.
دخترک پانزده ساله حتما همان شرم دختربچهها را داشت وقتی مقابل فرمانده انتظامی ایستاد. گوشه سریگش را با خجالت جلوی دهانش گرفته بود و بریده بریده به سوالات مردی جواب میداد که با هر پرسش و هر قدم که به سمت دخترک برمیداشت، ترسناکتر میشد. حالا صدای نفسهای تند و بریده فرمانده زیر گوش دخترک بود... بخشی از دخترک برای همیشه در آن دفتر مخوف دفن شد.
رعشههای تن دخترک افتاد به جان شهر. مگر میشد ساکت نشست در برابر جنایتی که کمتر از کشتن مهسا در پایتخت نبود؟
جمعیت خشمگین جواب میخواست اما پاسخ، گلوله بود پشت گلوله. حمله وحشیانه به مردم بیدفاع. به آتش کشیدن خودروها. کودک و نوجوان، جوان و پیر، همه از دم، غرق در خون. ده، بیست، سی، هشتاد، نود، صد... اینها عدد نبود؛ شمار جسدهای خونین بلوچها بود. شمار زندگیهای گرفته شده بود.
و تلختر، به گلوله بستنِ کودکان و نوجوانانی که داشتنِ #شناسنامه رویایشان شده بود. بچههایی که بدون کاغذ هویت، حق مدرسه رفتن نداشتند، حق کار کردن نداشتند. بچههای بیآرزو و بیآیندهای که تا وقتی زنده بودند، هرگز به حساب نیامدند، و حتی وقتی که تنهای غرق خونشان بر زمین افتاد، میان کشتهشدهها هم شمارش نشدند. چه تلخ بود سرنوشت بیشناسنامهها، نه در آمار جمعیتِ زندهها شمرده شدند و نه در آمار کشتهشدهها «آدم»به حساب آمدند.
بعد از آن حمام خون و دستگیریهای گسترده، بازجویی سر نوجوان بلوچ داد زده بود: «تو که شناسنامه نداری! الان همینجا مثل سگ بکُشمت، مگه آدمی که حساب بشی؟»
مردم زخم دیده بودند اما به جای مرهم، زخمی دیگر بر تن خستهشان زدند.
از داستانهای زندگی زنانی که در چابهار دیدم، تا دخترکی که #فرمانده_نیروی_انتظامی_چابهار به او تجاوز کرد، تا صدها بلوچ کشته و زخمی در #جمعه_سیاه، تا هزاران #کودک_بیشناسنامه، همه تنها گوشههایی است از رنجی که مردم #بلوچ برده و میبرند از نظامی که فقط ستمگری را بر آنها تمام و کمال ادا کرده است.»
از اینستاگرام نگین حسینی
#جمعه_سیاه_بلوچستان #بلوچستان #مهسا_امینی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دخترک پانزده ساله حتما همان شرم دختربچهها را داشت وقتی مقابل فرمانده انتظامی ایستاد. گوشه سریگش را با خجالت جلوی دهانش گرفته بود و بریده بریده به سوالات مردی جواب میداد که با هر پرسش و هر قدم که به سمت دخترک برمیداشت، ترسناکتر میشد. حالا صدای نفسهای تند و بریده فرمانده زیر گوش دخترک بود... بخشی از دخترک برای همیشه در آن دفتر مخوف دفن شد.
رعشههای تن دخترک افتاد به جان شهر. مگر میشد ساکت نشست در برابر جنایتی که کمتر از کشتن مهسا در پایتخت نبود؟
جمعیت خشمگین جواب میخواست اما پاسخ، گلوله بود پشت گلوله. حمله وحشیانه به مردم بیدفاع. به آتش کشیدن خودروها. کودک و نوجوان، جوان و پیر، همه از دم، غرق در خون. ده، بیست، سی، هشتاد، نود، صد... اینها عدد نبود؛ شمار جسدهای خونین بلوچها بود. شمار زندگیهای گرفته شده بود.
و تلختر، به گلوله بستنِ کودکان و نوجوانانی که داشتنِ #شناسنامه رویایشان شده بود. بچههایی که بدون کاغذ هویت، حق مدرسه رفتن نداشتند، حق کار کردن نداشتند. بچههای بیآرزو و بیآیندهای که تا وقتی زنده بودند، هرگز به حساب نیامدند، و حتی وقتی که تنهای غرق خونشان بر زمین افتاد، میان کشتهشدهها هم شمارش نشدند. چه تلخ بود سرنوشت بیشناسنامهها، نه در آمار جمعیتِ زندهها شمرده شدند و نه در آمار کشتهشدهها «آدم»به حساب آمدند.
بعد از آن حمام خون و دستگیریهای گسترده، بازجویی سر نوجوان بلوچ داد زده بود: «تو که شناسنامه نداری! الان همینجا مثل سگ بکُشمت، مگه آدمی که حساب بشی؟»
مردم زخم دیده بودند اما به جای مرهم، زخمی دیگر بر تن خستهشان زدند.
از داستانهای زندگی زنانی که در چابهار دیدم، تا دخترکی که #فرمانده_نیروی_انتظامی_چابهار به او تجاوز کرد، تا صدها بلوچ کشته و زخمی در #جمعه_سیاه، تا هزاران #کودک_بیشناسنامه، همه تنها گوشههایی است از رنجی که مردم #بلوچ برده و میبرند از نظامی که فقط ستمگری را بر آنها تمام و کمال ادا کرده است.»
از اینستاگرام نگین حسینی
#جمعه_سیاه_بلوچستان #بلوچستان #مهسا_امینی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech