به مناسبت زادروز ِ آلبر کامو، بیگانهی طاغی
تنها سیوچهار سال سن داشت که برندهی جایزهی #نوبل ادبیات شد و در چهلوهفت سالگی نیز درگذشت. خلاف ِ سن کم و عمر کوتاهش اما از شهرت بسیاری برخوردار است به طوری که او را تاثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم نیز شناختهاند. آلبر کامو در هفتم نوامبر سال ۱۹۱۳ میلادی در روستایی در نزدیکی شهر امروزین «عنابه» در شمال شرقی #الجزایر دیده به جهان گشود. پدرش «لوسین کامو» فراسویالاصلی فقیر بود که در کشور الجزایر بر روی زمین کار میکرد. او در آنجا با زنی اسپانیایی که خدمتکار بود و اهل اسپانیا آشنا میشود و این آشنایی به ازدواج منجر میشود. حاصل این ازدواج دو فرزند شد که یکی از آنها «آلبر» نام گرفت.
او در تابستان برای دریافت دستمزد کمی ناچار بود در مغازهها کار کند. کامو در مورد فقری که دست به گریبانش بود میگوید: «فقر مانع این شد که فکر کنم زیر آفتاب و در تاریخ، همه چیز خوب است. آفتاب به من آموخت که تاریخ، همه چیز نیست.»
کامو در سال ۱۹۳۴ به حزب #کمونیست پیوست. او پیشتر گفته بود که «آزادی را من در آثار مارکس نیاموختم، بل خود آن را در دل فقر شناختم.» (دلهرهی هستی، ترجمه محمدتقی غیاثی، انتشارات نگاه، ۱۳۸۶) زمان زیادی نگذشت که ماهیت استالین و «اتحاد شوروی» موجب شد که به این باور پشت کرد و به انتقاد از استالین پرداخت.
کامو هنوز سی سال نداشت که دو اثر خود را منتشر کرد که چارچوب اندیشههای او را نشان میدهد.: «افسانه سیزیف» و رمان مشهور «بیگانه». پس از انتشار این دو اثر او را به عنوان متفکری اگزیستانسیالیست شناختند. پس از انشتشار «بیگانه»، ژان پل سارتر مطلبی در مورد این کتاب نوشت و از کامو تجلیل کرد. بین کامو و سارتر دوستیای برقرار شد. البته این دوستی تا پایان دوام و قوام نیافت. کامو همواره از این بابت که سارتر دلبستهی کمونیست روسی است بر او خرده میگرفت و از او انتقاد میکرد. این دوستی کمکم رو به سردی گذاشت.
بسیاری رمان بیگانه را از اصلیترین آثار فلسفهی #اگزیستانسیالیسم به شمار میآوردند. آلبر کامو در مقدمهی این رمان مینویسد: «دیرگاهی است که من رمان «بیگانه» را در یک جمله که گمان نمیکنم زیاد خلاف عرف باشد، خلاصه کردهام: «در جامعهی ما هر کس که در تدفین مادر نگرید، خطر اعدام تهدیدش میکند. منظور این است که فقط بگویم قهرمان داستان از آن رو محکوم به اعدام شد که در بازی معهود مشارکت نداشت. در این معنی از جامعه خود بیگانه است و از متن برکنار؛ در پیرامون زندگی شخصی، تنها و در جستجوی لذتهای تن سرگردان. از این رو خوانندگان او را خودباختهای یافتهاند دستخوش امواج.»
آلبر کامو در بعدازظهر چهارم ژانویه سال ۱۹۶۰ و در سن ۴۶ سالگی بر اثر یک تصادف رانندگی در نزدیکی «سن» در شهر ویلبلویل درگذشت. رانندهی اتومبیل و میشل گالیمار که دوست نزدیک و ناشر آثار کامو بود نیز در این حادثه کشته شدند. در این زمان #کامو مشغول کار بر روی رمان تازهی خود «آدم اول» بود. او پیش از این در نامه به دوستی در مورد کار بر روی این رمان چنین نوشته بود: «همهی تعهداتم را برای سال ۱۹۶۰ لغو کردهام. این سال، سال رمانم خواهد بود. وقت زیادی میبرد؛ اما به پایانش خواهم برد»
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/1PPkj0
توانا در تلگرام:
@Tavaana_TavaanaTech
تنها سیوچهار سال سن داشت که برندهی جایزهی #نوبل ادبیات شد و در چهلوهفت سالگی نیز درگذشت. خلاف ِ سن کم و عمر کوتاهش اما از شهرت بسیاری برخوردار است به طوری که او را تاثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم نیز شناختهاند. آلبر کامو در هفتم نوامبر سال ۱۹۱۳ میلادی در روستایی در نزدیکی شهر امروزین «عنابه» در شمال شرقی #الجزایر دیده به جهان گشود. پدرش «لوسین کامو» فراسویالاصلی فقیر بود که در کشور الجزایر بر روی زمین کار میکرد. او در آنجا با زنی اسپانیایی که خدمتکار بود و اهل اسپانیا آشنا میشود و این آشنایی به ازدواج منجر میشود. حاصل این ازدواج دو فرزند شد که یکی از آنها «آلبر» نام گرفت.
او در تابستان برای دریافت دستمزد کمی ناچار بود در مغازهها کار کند. کامو در مورد فقری که دست به گریبانش بود میگوید: «فقر مانع این شد که فکر کنم زیر آفتاب و در تاریخ، همه چیز خوب است. آفتاب به من آموخت که تاریخ، همه چیز نیست.»
کامو در سال ۱۹۳۴ به حزب #کمونیست پیوست. او پیشتر گفته بود که «آزادی را من در آثار مارکس نیاموختم، بل خود آن را در دل فقر شناختم.» (دلهرهی هستی، ترجمه محمدتقی غیاثی، انتشارات نگاه، ۱۳۸۶) زمان زیادی نگذشت که ماهیت استالین و «اتحاد شوروی» موجب شد که به این باور پشت کرد و به انتقاد از استالین پرداخت.
کامو هنوز سی سال نداشت که دو اثر خود را منتشر کرد که چارچوب اندیشههای او را نشان میدهد.: «افسانه سیزیف» و رمان مشهور «بیگانه». پس از انتشار این دو اثر او را به عنوان متفکری اگزیستانسیالیست شناختند. پس از انشتشار «بیگانه»، ژان پل سارتر مطلبی در مورد این کتاب نوشت و از کامو تجلیل کرد. بین کامو و سارتر دوستیای برقرار شد. البته این دوستی تا پایان دوام و قوام نیافت. کامو همواره از این بابت که سارتر دلبستهی کمونیست روسی است بر او خرده میگرفت و از او انتقاد میکرد. این دوستی کمکم رو به سردی گذاشت.
بسیاری رمان بیگانه را از اصلیترین آثار فلسفهی #اگزیستانسیالیسم به شمار میآوردند. آلبر کامو در مقدمهی این رمان مینویسد: «دیرگاهی است که من رمان «بیگانه» را در یک جمله که گمان نمیکنم زیاد خلاف عرف باشد، خلاصه کردهام: «در جامعهی ما هر کس که در تدفین مادر نگرید، خطر اعدام تهدیدش میکند. منظور این است که فقط بگویم قهرمان داستان از آن رو محکوم به اعدام شد که در بازی معهود مشارکت نداشت. در این معنی از جامعه خود بیگانه است و از متن برکنار؛ در پیرامون زندگی شخصی، تنها و در جستجوی لذتهای تن سرگردان. از این رو خوانندگان او را خودباختهای یافتهاند دستخوش امواج.»
آلبر کامو در بعدازظهر چهارم ژانویه سال ۱۹۶۰ و در سن ۴۶ سالگی بر اثر یک تصادف رانندگی در نزدیکی «سن» در شهر ویلبلویل درگذشت. رانندهی اتومبیل و میشل گالیمار که دوست نزدیک و ناشر آثار کامو بود نیز در این حادثه کشته شدند. در این زمان #کامو مشغول کار بر روی رمان تازهی خود «آدم اول» بود. او پیش از این در نامه به دوستی در مورد کار بر روی این رمان چنین نوشته بود: «همهی تعهداتم را برای سال ۱۹۶۰ لغو کردهام. این سال، سال رمانم خواهد بود. وقت زیادی میبرد؛ اما به پایانش خواهم برد»
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/1PPkj0
توانا در تلگرام:
@Tavaana_TavaanaTech
Tavaana
آلبر کامو، بیگانهی طاغی
توانا- تنها سیوچهار سال سن داشت که برندهی جایزهی نوبل ادبیات شد و در چهلوهفت سالگی نیز درگذشت. خلاف ِ سن کم و عمر کوتاهش اما از شهرت بسیاری برخوردار است به طوری که او را تاثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم نیز شناختهاند. آلبر کامو در هفتم نوامبر سال ۱۹۱۳…