چند #عادت #مسموم در #رابطه_عاطفی
#سلامت #روانی و #روحی #رابطه با #همسر و #پارتنر جنسیتان را جدی بگیرید!
در مدرسه اگر خیلی زحمت بکشند، به ما #آموزش #جنسی میدهند. کسی به ما یاد نمیدهد با شریک عاطفیمان چطور رفتار کنیم. جزییات رابطه دو طرفه را خودمان از راه آزمون و خطا یاد میگیریم. بخشی از مشکل این ست که فرهنگ ما، بسیاری از این خطاها را به عنوان رفتاری مثبت میپذیرد. فرهنگی که #عشق را به عنوان خرد کردن ظروف چینی به وقت #اختلاف نظر، تعبیر میکند. جامعهای که به #عقلانیت در رابطه و داشتن ترجیحات جنسی #غیرمعمول، #بدبینی دارد. بسیاری کتابهای کمک به خود هم مضر هستند (نخیر مردان از مریخ نیستند و زنان از ونوس). پدر و مادرمان هم که واقعا الگوی مفیدی نیستند. خوشبختانه پژوهشهای روانشناسانه خوبی در دهههای اخیر درباره اینکه چه چیزی یک رابطه را سالم و شادمان میکند صورت گرفته که نتیجهاش، یک سری تشابهات در رفتار است که البته از نظر جامعه اتفاقا خلاف عاشقی تعبیر میشود.
۱. کارنامه رابطه را نگه داشتن: شریک شما چند سال پیش از دوستی با شما با کسی بوده که امروز از آن رابطه مفتخر نیست، بنابراین شما همواره در هر مقطع زمانی که اصطکاک پیش میآید به رویش میآورید. شما سعی میکنید وقتی خودتان کار نادرستی انجام دادید، با رجوع به کارنامه، هم انتقاد را از خودتان دور کنید و هم او را دچار احساس بد کنید. به جایش، سعی کنید هر اتفاق را به صورت جداگانه بررسی کنید. اینکه شما امروز شریک تان را تحویل نگرفتید، ربطی به این ندارد که سه سال پیش در میهمانی چطور رفتار کرده است.
۲. سرنخ دادن به جای رک حرف زدن و پرخاشگری منفعلانه: به جای اینکه بگویید چه چیزی ناراحتتان کرده، دنبال چیزهای کوچک میگردید تا او را کفری کنید و بعد بگویید که حق با شما بوده که ناراحت باشید. به جایش، عواطف و علایق تان را واضح بگویید. اگر شریک شما دوستتان داشته باشد، به شما حمایت عاطفی میدهد.
۳. گروگان گرفتن رابطه: وقتی یک سو مشکل جزیی دارد، کل رابطه را به عنوان مشکل مطرح میکند. مثلا وقتی شریکتان سردی میکند به جای اینکه بگویید، حس میکنم نسبت به من سرد هستی امروز، میگویید من نمیتوانم با کسی باشم که نسبت به من سرد هست. این رفتار مسموم است به این دلیل که آسیب عاطفی شدیدی وارد میکند و هر چیز جزیی روزانه را تبدیل به یک بحران میکند. در این فضا افراد افکار واقعیشان را سرکوب میکنند و بیاعتمادی پا میگیرد. ناراحت شدن از دست شریکتان طبیعی است، اینکه از چیزی خوش تان نیاید بخشی از نرمال بودن است. اینکه وفادار باشید به معنای این نیست که با همه کارهایش موافق باشید. اتفاقا اگر بتوانید در فضایی آزاد و معقول ناراحتیتان را طرح کنید میتوانید مشکلات همدیگر را بر طرف کنید.
۴. شریکتان را مقصر حال خودتان بدانید: مثلا روز خوبی نداشتهاید و وقتی میخواهید شریکتان را در آغوش بگیرید، او شما را پس میزند. شما هم همه ناراحتیتان را سرش خالی میکنید. درست است که او نپرسیده چرا حال تان بد است ولی خودش باید میفهمید. اینکه شریک تان را مسئول حال خودتان بدانید اولا نوعی خودخواهی است، دوما نشان می دهد شما حریم همدیگر را به رسمیت نمیشناسید و سوما باعث رابطهای هم وابسته میشود. ناگهان حتی برای بیرون رفتن و یا فیلم دیدن هم بایستی با شما چک کند که آیا حالتان خوب است یا نه. در درازمدت این باعث تلخی رابطه میشود. به جایش هر کسی بایستی مسئول حال خودش باشد. فرق اساسی هست میان حمایت کردن و «مسئول» بودن. هر وقت شریکتان حالش خوب نیست و خودتان را از چیزی محروم میکنید، میبایست داوطلبانه باشد و نه اینکه پیشاپیش انتظارش از شما برود.
۵. نمایش دادن عشق «حسودانه»: سادهاش این است که هر حرکتی بین شما و یک شریک بالقوه جنسی رخ داد، باعث اضطراب و عصبیت شما شریک بشود. نتیجهاش می شود هک کردن ایمیل شما، چک کردن مسیج های شما یا دنبال کردن شما در سطح شهر. حیرتانگیز است که کسی این رفتار را «عاطفه» بنامد. این رفتار کنترل کردن و بازی دادن است. این توهین به شریک شماست چون به او اطمینان ندارید است. به جایش به شریکتان اطمینان کنید. میدانم که ایده ای رادیکال است. یک مقداری حسادت طبیعی است ولی اگر کنترلش کنید باعث دور کردن شریکتان از خودتان میشوید. زیادی حسادت کردن، نتیجه حس بی ارزش بودن خودتان است.
۶. خرید کردن به مثابه حلال مشکلات: هر وقت رابطه دچار بحران میشود با خرید کردن های گران قیمت یا مسافرت رفتن حلش کنید. پوشاندن مشکلات با مسایل سطحی ممکن نیست. راه حل این است که خود مشکل را حل کنید.
ترجمه متن از گوگل پلاس دانیال جعفری
برگرفته از وبسایت Quartz
@Tavaana_TavaanaTech
#سلامت #روانی و #روحی #رابطه با #همسر و #پارتنر جنسیتان را جدی بگیرید!
در مدرسه اگر خیلی زحمت بکشند، به ما #آموزش #جنسی میدهند. کسی به ما یاد نمیدهد با شریک عاطفیمان چطور رفتار کنیم. جزییات رابطه دو طرفه را خودمان از راه آزمون و خطا یاد میگیریم. بخشی از مشکل این ست که فرهنگ ما، بسیاری از این خطاها را به عنوان رفتاری مثبت میپذیرد. فرهنگی که #عشق را به عنوان خرد کردن ظروف چینی به وقت #اختلاف نظر، تعبیر میکند. جامعهای که به #عقلانیت در رابطه و داشتن ترجیحات جنسی #غیرمعمول، #بدبینی دارد. بسیاری کتابهای کمک به خود هم مضر هستند (نخیر مردان از مریخ نیستند و زنان از ونوس). پدر و مادرمان هم که واقعا الگوی مفیدی نیستند. خوشبختانه پژوهشهای روانشناسانه خوبی در دهههای اخیر درباره اینکه چه چیزی یک رابطه را سالم و شادمان میکند صورت گرفته که نتیجهاش، یک سری تشابهات در رفتار است که البته از نظر جامعه اتفاقا خلاف عاشقی تعبیر میشود.
۱. کارنامه رابطه را نگه داشتن: شریک شما چند سال پیش از دوستی با شما با کسی بوده که امروز از آن رابطه مفتخر نیست، بنابراین شما همواره در هر مقطع زمانی که اصطکاک پیش میآید به رویش میآورید. شما سعی میکنید وقتی خودتان کار نادرستی انجام دادید، با رجوع به کارنامه، هم انتقاد را از خودتان دور کنید و هم او را دچار احساس بد کنید. به جایش، سعی کنید هر اتفاق را به صورت جداگانه بررسی کنید. اینکه شما امروز شریک تان را تحویل نگرفتید، ربطی به این ندارد که سه سال پیش در میهمانی چطور رفتار کرده است.
۲. سرنخ دادن به جای رک حرف زدن و پرخاشگری منفعلانه: به جای اینکه بگویید چه چیزی ناراحتتان کرده، دنبال چیزهای کوچک میگردید تا او را کفری کنید و بعد بگویید که حق با شما بوده که ناراحت باشید. به جایش، عواطف و علایق تان را واضح بگویید. اگر شریک شما دوستتان داشته باشد، به شما حمایت عاطفی میدهد.
۳. گروگان گرفتن رابطه: وقتی یک سو مشکل جزیی دارد، کل رابطه را به عنوان مشکل مطرح میکند. مثلا وقتی شریکتان سردی میکند به جای اینکه بگویید، حس میکنم نسبت به من سرد هستی امروز، میگویید من نمیتوانم با کسی باشم که نسبت به من سرد هست. این رفتار مسموم است به این دلیل که آسیب عاطفی شدیدی وارد میکند و هر چیز جزیی روزانه را تبدیل به یک بحران میکند. در این فضا افراد افکار واقعیشان را سرکوب میکنند و بیاعتمادی پا میگیرد. ناراحت شدن از دست شریکتان طبیعی است، اینکه از چیزی خوش تان نیاید بخشی از نرمال بودن است. اینکه وفادار باشید به معنای این نیست که با همه کارهایش موافق باشید. اتفاقا اگر بتوانید در فضایی آزاد و معقول ناراحتیتان را طرح کنید میتوانید مشکلات همدیگر را بر طرف کنید.
۴. شریکتان را مقصر حال خودتان بدانید: مثلا روز خوبی نداشتهاید و وقتی میخواهید شریکتان را در آغوش بگیرید، او شما را پس میزند. شما هم همه ناراحتیتان را سرش خالی میکنید. درست است که او نپرسیده چرا حال تان بد است ولی خودش باید میفهمید. اینکه شریک تان را مسئول حال خودتان بدانید اولا نوعی خودخواهی است، دوما نشان می دهد شما حریم همدیگر را به رسمیت نمیشناسید و سوما باعث رابطهای هم وابسته میشود. ناگهان حتی برای بیرون رفتن و یا فیلم دیدن هم بایستی با شما چک کند که آیا حالتان خوب است یا نه. در درازمدت این باعث تلخی رابطه میشود. به جایش هر کسی بایستی مسئول حال خودش باشد. فرق اساسی هست میان حمایت کردن و «مسئول» بودن. هر وقت شریکتان حالش خوب نیست و خودتان را از چیزی محروم میکنید، میبایست داوطلبانه باشد و نه اینکه پیشاپیش انتظارش از شما برود.
۵. نمایش دادن عشق «حسودانه»: سادهاش این است که هر حرکتی بین شما و یک شریک بالقوه جنسی رخ داد، باعث اضطراب و عصبیت شما شریک بشود. نتیجهاش می شود هک کردن ایمیل شما، چک کردن مسیج های شما یا دنبال کردن شما در سطح شهر. حیرتانگیز است که کسی این رفتار را «عاطفه» بنامد. این رفتار کنترل کردن و بازی دادن است. این توهین به شریک شماست چون به او اطمینان ندارید است. به جایش به شریکتان اطمینان کنید. میدانم که ایده ای رادیکال است. یک مقداری حسادت طبیعی است ولی اگر کنترلش کنید باعث دور کردن شریکتان از خودتان میشوید. زیادی حسادت کردن، نتیجه حس بی ارزش بودن خودتان است.
۶. خرید کردن به مثابه حلال مشکلات: هر وقت رابطه دچار بحران میشود با خرید کردن های گران قیمت یا مسافرت رفتن حلش کنید. پوشاندن مشکلات با مسایل سطحی ممکن نیست. راه حل این است که خود مشکل را حل کنید.
ترجمه متن از گوگل پلاس دانیال جعفری
برگرفته از وبسایت Quartz
@Tavaana_TavaanaTech