زنان کره شمالی در قاب تصویر #عکاس
زنان، #زندگی و کسب و کارشان سوژه عکسهای «میهالا نوراک» است. دو سال از شروع پروژه عکاسی او میگذرد. برای گرفتن عکسهایش با جایجای جهان سفر کرده است و کولهپشتی و دوربین دو یار همیشگیاش هستند. پروژه او «اطلس زیبایی» نام دارد و زنان سوژه اصلیاش هستند. نوراک این بار تصمیمی شجاعانه گرفته و سراغ زنان «کره شمالی» رفته است. آنها را با چهرهها و حرفههای مختلف در قاب تصویر نشانده و از زندگی مدرن و سنتیشان عکس گرفته است.
تفاوت و تنوع عکسهایش جالب و دیدنی است. زنان کره شمالی میانه خوبی با مد و فشنهای جهانی زنان ندارند. با این وجود به ظاهر و پوششان اهمیت میدهند و علاقه زیادی به کفشهای پاشنه بلند دارند. پوششان اکثرا لباسهای #کلاسیک است و بیشتر آنها سینهآویزی از #عکس رهبر #کره_شمالی با خود دارند. در جشنها و مناسبتهای مختلف لباسهای رنگارنگ و زیبا بر تن میکنند. سوژه عکسهای نوراک #زنان جوان هستند و او سعی کرده آنها را در کار و شغلهای مختلف نشان دهد. با هم عکسهایش را میبینیم.
منبع: اینستاگرام میهالا نوراک
در لینک زیر میتوانید داستان زندگی یئونومی پارک که همراه مادرش از کره شمالی گریخت را از زبان خودش بشنوید:
https://tavaana.org/fa/yeonmi-park
توانا در تلگرام:
@Tavaana_TavaanaTech
عکس ها را در قالب کلیپ تقدیمتان می کنیم.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
زنان، #زندگی و کسب و کارشان سوژه عکسهای «میهالا نوراک» است. دو سال از شروع پروژه عکاسی او میگذرد. برای گرفتن عکسهایش با جایجای جهان سفر کرده است و کولهپشتی و دوربین دو یار همیشگیاش هستند. پروژه او «اطلس زیبایی» نام دارد و زنان سوژه اصلیاش هستند. نوراک این بار تصمیمی شجاعانه گرفته و سراغ زنان «کره شمالی» رفته است. آنها را با چهرهها و حرفههای مختلف در قاب تصویر نشانده و از زندگی مدرن و سنتیشان عکس گرفته است.
تفاوت و تنوع عکسهایش جالب و دیدنی است. زنان کره شمالی میانه خوبی با مد و فشنهای جهانی زنان ندارند. با این وجود به ظاهر و پوششان اهمیت میدهند و علاقه زیادی به کفشهای پاشنه بلند دارند. پوششان اکثرا لباسهای #کلاسیک است و بیشتر آنها سینهآویزی از #عکس رهبر #کره_شمالی با خود دارند. در جشنها و مناسبتهای مختلف لباسهای رنگارنگ و زیبا بر تن میکنند. سوژه عکسهای نوراک #زنان جوان هستند و او سعی کرده آنها را در کار و شغلهای مختلف نشان دهد. با هم عکسهایش را میبینیم.
منبع: اینستاگرام میهالا نوراک
در لینک زیر میتوانید داستان زندگی یئونومی پارک که همراه مادرش از کره شمالی گریخت را از زبان خودش بشنوید:
https://tavaana.org/fa/yeonmi-park
توانا در تلگرام:
@Tavaana_TavaanaTech
عکس ها را در قالب کلیپ تقدیمتان می کنیم.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
مترو تکذیب کرد، عکاس خود را معرفی کرد
روز گذشته عکسی در شبکههای اجتماعی منتشر شد که هم حیرتانگیز بود و هم بحثهای زیادی را به دنبال داشت. عکس یک معتاد را نشان میداد که روی صندلیهای یکی از واگنهای مترو تهران نشسته بود و با خیالی آسوده، مشغول کشیدن شیشه بود. معتاد لم داده و فندکش را زیر پایپی که به دهان گرفته بود گذاشته بود. انتشار همین عکس و بحثهای فراوان مرتبط با آن، که انتقاداتی را متوجه شهرداری و شرکت مترو تهران میکرد، با واکنش روابط عمومی این شرکت مواجه شد.روابط عمومی شرکت بهرهبرداری مترو تهران با انتشار خبری، #استعمال #شیشه در داخل واگنهای مترو تهران را تکذیب و این عکس را ساختگی و با هدف تخریب مترو دانست اما دیروز، عکاس این عکس وقتی دید مترو چنین جوابی داده، رسما خودش را معرفی کرد و ضمن گلایه از برخورد مترو، اصل ماجرا را توضیح داد.مقدم، مدیر روابط عمومی شرکت بهرهبرداری #مترو، قویا موضوع را تکذیب کرده بود. وی این عکس را، که فردی پایپبهدست را در حال مصرف شیشه نشان میدهد، یک عکس تعمدی و برای خرابکردن مجموعه مترو برشمرده است. وی با بیان اینکه در داخل قطارها دوربین وجود دارد، گفت: بررسی عکس نشان میدهد این عکس زمانی که قطارها خلوت بودهاند گرفته شده و قطعا اگر فردی #موادمخدر #مصرف میکرد، راهبر با استفاده از دوربینها این صحنه را مشاهده میکرد و برخوردهای لازم را انجام میداد. او تأکید کرده که این عکس صحنهسازی است ….
ماجرا داشت فیصله پیدا میکرد که شاهد از غیب رسید. چند ساعت بعد یک سایت خبری به نام «روز نو» توضیحات مفصل عکاس این عکس را در گفتوگویی منتشر و ماجرا روی دیگری پیدا کرد.
صالح محلوجی، عکاس این عکس است و دراینباره میگوید: «عقربهها نزدیک به ساعت ٢١ بودند که وارد ایستگاه متروی قیطریه شدم و در واگن انتهایی قطار که کنار واگن بانوان است، نشستم. به دلیل اینکه جمعه بود، مترو طبق معمول خلوت بود. روبهرویم یک روحانی جوان نشسته بود و کمی آنطرفتر فردی با ظاهری ژولیده و نامرتب در حال خوردن غذا بود. نوع نشستن و غذاخوردن او توجهم را جلب کرد. چند دقیقهای گذشت و سرم در گوشیام بود که صدای فندک باعث شد اطرافم را نگاه کنم و با صحنهای غیرقابلتوصیف مواجه شوم. بله، همانطور که در عکسهای پخششده در #مترو معلوم است، آن فرد بعد از اتمام غذایش با بیتوجهی و ندیدن شرایط مترو، شروع به مصرف شیشه کرد. ایستگاهها هر چقدر که به سمت کهریزک نزدیکتر میشد، جمعیت بیشتری به واگن میآمد و نکته جالب این بود که برای هیچکس این اتفاق عجیب نبود. شب که به خانه رسیدم در اولین فرصت عکس را همراه با یادداشت در صفحه اینستاگرام خود منتشر کردم. صبح که از خواب بلند شدم، گوشی همراهم پر شده بود از پیامها و کامنتهای متعدد. در فضای مجازی این #عکس به صورت گسترده منتشر شده بود. آن چیزی که برایم مهم بود و باعث شد این یادداشت را بنویسم، بیصداقتی روابط عمومی متروی تهران است که این عکس را ساختگی خوانده بود».
وی با طرح این سؤال که «برای چه مردمان شهر خود را #دروغگو خطاب میکنید؟ که جایگاهتان حفظ شود؟ برای چه بهجای حل این مسئله میخواهید خود را بیعیبونقص نشان دهید و صورتمسئله را پاک میکنید؟» گفته است: به جای این بیانیه بهتر بود تدابیری را میاندیشیدید که دیگر این اتفاق نیفتد.
روزنامه شرق
@Tavaana_Tavaanatech
روز گذشته عکسی در شبکههای اجتماعی منتشر شد که هم حیرتانگیز بود و هم بحثهای زیادی را به دنبال داشت. عکس یک معتاد را نشان میداد که روی صندلیهای یکی از واگنهای مترو تهران نشسته بود و با خیالی آسوده، مشغول کشیدن شیشه بود. معتاد لم داده و فندکش را زیر پایپی که به دهان گرفته بود گذاشته بود. انتشار همین عکس و بحثهای فراوان مرتبط با آن، که انتقاداتی را متوجه شهرداری و شرکت مترو تهران میکرد، با واکنش روابط عمومی این شرکت مواجه شد.روابط عمومی شرکت بهرهبرداری مترو تهران با انتشار خبری، #استعمال #شیشه در داخل واگنهای مترو تهران را تکذیب و این عکس را ساختگی و با هدف تخریب مترو دانست اما دیروز، عکاس این عکس وقتی دید مترو چنین جوابی داده، رسما خودش را معرفی کرد و ضمن گلایه از برخورد مترو، اصل ماجرا را توضیح داد.مقدم، مدیر روابط عمومی شرکت بهرهبرداری #مترو، قویا موضوع را تکذیب کرده بود. وی این عکس را، که فردی پایپبهدست را در حال مصرف شیشه نشان میدهد، یک عکس تعمدی و برای خرابکردن مجموعه مترو برشمرده است. وی با بیان اینکه در داخل قطارها دوربین وجود دارد، گفت: بررسی عکس نشان میدهد این عکس زمانی که قطارها خلوت بودهاند گرفته شده و قطعا اگر فردی #موادمخدر #مصرف میکرد، راهبر با استفاده از دوربینها این صحنه را مشاهده میکرد و برخوردهای لازم را انجام میداد. او تأکید کرده که این عکس صحنهسازی است ….
ماجرا داشت فیصله پیدا میکرد که شاهد از غیب رسید. چند ساعت بعد یک سایت خبری به نام «روز نو» توضیحات مفصل عکاس این عکس را در گفتوگویی منتشر و ماجرا روی دیگری پیدا کرد.
صالح محلوجی، عکاس این عکس است و دراینباره میگوید: «عقربهها نزدیک به ساعت ٢١ بودند که وارد ایستگاه متروی قیطریه شدم و در واگن انتهایی قطار که کنار واگن بانوان است، نشستم. به دلیل اینکه جمعه بود، مترو طبق معمول خلوت بود. روبهرویم یک روحانی جوان نشسته بود و کمی آنطرفتر فردی با ظاهری ژولیده و نامرتب در حال خوردن غذا بود. نوع نشستن و غذاخوردن او توجهم را جلب کرد. چند دقیقهای گذشت و سرم در گوشیام بود که صدای فندک باعث شد اطرافم را نگاه کنم و با صحنهای غیرقابلتوصیف مواجه شوم. بله، همانطور که در عکسهای پخششده در #مترو معلوم است، آن فرد بعد از اتمام غذایش با بیتوجهی و ندیدن شرایط مترو، شروع به مصرف شیشه کرد. ایستگاهها هر چقدر که به سمت کهریزک نزدیکتر میشد، جمعیت بیشتری به واگن میآمد و نکته جالب این بود که برای هیچکس این اتفاق عجیب نبود. شب که به خانه رسیدم در اولین فرصت عکس را همراه با یادداشت در صفحه اینستاگرام خود منتشر کردم. صبح که از خواب بلند شدم، گوشی همراهم پر شده بود از پیامها و کامنتهای متعدد. در فضای مجازی این #عکس به صورت گسترده منتشر شده بود. آن چیزی که برایم مهم بود و باعث شد این یادداشت را بنویسم، بیصداقتی روابط عمومی متروی تهران است که این عکس را ساختگی خوانده بود».
وی با طرح این سؤال که «برای چه مردمان شهر خود را #دروغگو خطاب میکنید؟ که جایگاهتان حفظ شود؟ برای چه بهجای حل این مسئله میخواهید خود را بیعیبونقص نشان دهید و صورتمسئله را پاک میکنید؟» گفته است: به جای این بیانیه بهتر بود تدابیری را میاندیشیدید که دیگر این اتفاق نیفتد.
روزنامه شرق
@Tavaana_Tavaanatech
دیدن این #عکس دردناک است ولی باید پلیدی را دید.
احتمالاً زمانی که «یونگژی چوو» این عکس مهیب را گرفت باور نمیکرد جنبشی بینالمللی در حمایت از #حیواناتِ تربیت شده را به راه خواهد انداخت.
او به یک «مرکز پرورش حیوانات #سیرک» در چین رفت و از یک لحظه #دردناک و مخوف عکس گرفت. مردی #شلاق به دست میمونی را #مجبور به #دوچرخهسواری میکند. چهره #میمون سراسر #ترس است؛ به #دیوار تکیه داده و راه #فرار ندارد و #جرات نمیکند #دوچرخه را رها کند. به #چشمان #شکنجهگر نگاه میکند و شکنجهگر هم احتمالا به چشمهایِ #بیگناه او...
این عکس پس از انتشار بارها در سایتها و شبکههای اجتماعی منتشر و یکی از ده عکس برگزیده سال توسط نشنال جئوگرافیک شد.
#داعش درون بسیاری از ما #زنده است. چه آنها که سر انسانها را میبُرند؛ چه آنها که چنین #وحشیانه به جان #حیوانات بیگناه افتادهاند و چه آنهایی که در سیرک به این حیوانات میخندند.
در یکی از سایتها یک نفر نوشته بود: "این میمون کجاست؟ میخواهم او را بخرم و آزادش کنم تا رها زندگی کند. کاش در #جهنم جایی بود برای آنها که حیوانات را آزار میدهند..." بهروز کاظمی
@Tavaana_Tavaanatech
احتمالاً زمانی که «یونگژی چوو» این عکس مهیب را گرفت باور نمیکرد جنبشی بینالمللی در حمایت از #حیواناتِ تربیت شده را به راه خواهد انداخت.
او به یک «مرکز پرورش حیوانات #سیرک» در چین رفت و از یک لحظه #دردناک و مخوف عکس گرفت. مردی #شلاق به دست میمونی را #مجبور به #دوچرخهسواری میکند. چهره #میمون سراسر #ترس است؛ به #دیوار تکیه داده و راه #فرار ندارد و #جرات نمیکند #دوچرخه را رها کند. به #چشمان #شکنجهگر نگاه میکند و شکنجهگر هم احتمالا به چشمهایِ #بیگناه او...
این عکس پس از انتشار بارها در سایتها و شبکههای اجتماعی منتشر و یکی از ده عکس برگزیده سال توسط نشنال جئوگرافیک شد.
#داعش درون بسیاری از ما #زنده است. چه آنها که سر انسانها را میبُرند؛ چه آنها که چنین #وحشیانه به جان #حیوانات بیگناه افتادهاند و چه آنهایی که در سیرک به این حیوانات میخندند.
در یکی از سایتها یک نفر نوشته بود: "این میمون کجاست؟ میخواهم او را بخرم و آزادش کنم تا رها زندگی کند. کاش در #جهنم جایی بود برای آنها که حیوانات را آزار میدهند..." بهروز کاظمی
@Tavaana_Tavaanatech
سالگرد اعدام غلامرضا نیکپی، #شهردار تهران
غلامرضا نیکپی از شهریور ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۶ و به مدت هشتادونه ماه شهردار تهران بود. او در جریان دستگیری برخی از سران شاه توسط دولت ازهاری در پیش از انقلاب، بازداشت شد و به زندان افتاد. زمانی که انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمنماه ۱۳۵۷ به قدرت رسید و مردم به زندان قصر حمله کردند او نیز مانند دیگر #زندانیان توانست که از زندان فرار کند اما پس از مدتی به دست انقلابیان اسیر شد و دوباره زندانی و سپس تیرباران شد.روزنامهی کیهان در تاریخ بیستودوم فروردینماه ۱۳۵۸ در تیتری نوشت که «سران رژیم شاه سابق تیرباران شدند که در میان نام اعدام شدگان، نام غلامرضا نیکپی نیز به چشم میخورد. کیهان نوشت که محکومان «دادگاه #عدل اسلامی» در برابر جوخهی اعدام قرار گرفتند. روزنامهی کیهان از تیربارانشدگان با عنوان محاکمهی «عناصر حلقهبهگوش» رژیم منفور پهلوی نام میبرد. کیهان میآورد که کار دادگاه از نخستین ساعات صبح روز گذشته در چند شعبه دادگاه عدل اسلامی با تلاوت آیاتی از «کلامالله مجید» و با حضور خبرنگاران و عکاسان آغاز شد.
غلامرضا نیکپی که بود؟
غلامرضا نیکپی فرزند عزیزالله نیکپی در سال ۱۳۰۸ در اصفهان به دنیا آمد. اطلاعی در مورد نام مادر #نیکپی در دست نیست تنها اینکه او در دادگاه در مورد مادرش چنین آورده است: «تا سال ۱۳۲۹ من هیچ نداشتم. در سال ۱۳۲۹ مادرم فوت کرد و مقدار قابل توجهی اموال به من رسید. از جمله املاکی بود در فریدن اصفهان و در لنجان اصفهان که این اموال با این که من رفتم انگلستان و در آنجا تحصیل میکردم و مادرم هم که آمده بود در انگلستان و همانجا فوت کرد، برای مدت ۶ سال و اندی که در انگلستان بودم همان طور بیسرپرست بود، وقتی برگشتم قبل از این که بشود سر وصورتی به آنها داد، اصلاحات ارضی آنها را گرفت و با پول آنها و پسانداز خودم ۲۵۰۰ متر زمین خریدم از قرار متری ۱۷۲ تومان و به همین جهت هم در سند انتقال نوشتم، در حالی که قیمت منطقهای ۶۰ تومان بود. دارایی من محدود بود به همین منزل تا یک سال و چند ماه پیش که پدرم فوت کرد و اموال قابل توجهی از پدرم ماند که به من و سه برادرم و یک خواهر و نامادریم رسید که اسنادش موجود است.»
پدرش عزیزالله ملقب به اعزازالمک از کسانی بود که در آمریکا تحصیل کرده بود و در زمان رضاشاه و در سال ۱۳۱۸ به استانداری کرمانشاه منصوب شده بود و پس از آن در کابینهی قوامالسلطنه به معاونت نخستوزیری و وزارت پست و تلگراف رسیده بود. پدربزرگ مادری غلامرضا که ظلالسلطان نامیده میشد فرزند ناصرالدینشاه قاجار بود. غلامرضا دیپلم خود را در اصفهان و کرمانشاه گرفت و پس از اخذ لیسانس از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در سال ۱۳۲۹ برای ادامهی تحصیل به انگلستان رفت و دکترای اقتصاد بینالملل خود را در سال ۱۳۳۵ دریافت کرد و پس از آن به ایران بازگشت.
برگزاری دادگاه چند نفر در چند ساعت و صدور حکم #تیرباران نشان از فرمایشیبودن این دادگاهها و روند ناعادلانه دادرسی دارد که در آن جو انقلابی که شور انقلابی همهگان را فراگرفته بود و #عکس #امام در ماه میدیدند عکسالعملهای چندانی ایجاد نکرد و چه بسا گروههایی که بعدها خود طعمهی «دادگاههای عدل اسلامی» شدند از این اعدامها حمایت کردند و خواهان گسترشیافتن اینگونه اعدامها شدند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/2imwOR
@Tavaana_TavaanaTech
غلامرضا نیکپی از شهریور ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۶ و به مدت هشتادونه ماه شهردار تهران بود. او در جریان دستگیری برخی از سران شاه توسط دولت ازهاری در پیش از انقلاب، بازداشت شد و به زندان افتاد. زمانی که انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمنماه ۱۳۵۷ به قدرت رسید و مردم به زندان قصر حمله کردند او نیز مانند دیگر #زندانیان توانست که از زندان فرار کند اما پس از مدتی به دست انقلابیان اسیر شد و دوباره زندانی و سپس تیرباران شد.روزنامهی کیهان در تاریخ بیستودوم فروردینماه ۱۳۵۸ در تیتری نوشت که «سران رژیم شاه سابق تیرباران شدند که در میان نام اعدام شدگان، نام غلامرضا نیکپی نیز به چشم میخورد. کیهان نوشت که محکومان «دادگاه #عدل اسلامی» در برابر جوخهی اعدام قرار گرفتند. روزنامهی کیهان از تیربارانشدگان با عنوان محاکمهی «عناصر حلقهبهگوش» رژیم منفور پهلوی نام میبرد. کیهان میآورد که کار دادگاه از نخستین ساعات صبح روز گذشته در چند شعبه دادگاه عدل اسلامی با تلاوت آیاتی از «کلامالله مجید» و با حضور خبرنگاران و عکاسان آغاز شد.
غلامرضا نیکپی که بود؟
غلامرضا نیکپی فرزند عزیزالله نیکپی در سال ۱۳۰۸ در اصفهان به دنیا آمد. اطلاعی در مورد نام مادر #نیکپی در دست نیست تنها اینکه او در دادگاه در مورد مادرش چنین آورده است: «تا سال ۱۳۲۹ من هیچ نداشتم. در سال ۱۳۲۹ مادرم فوت کرد و مقدار قابل توجهی اموال به من رسید. از جمله املاکی بود در فریدن اصفهان و در لنجان اصفهان که این اموال با این که من رفتم انگلستان و در آنجا تحصیل میکردم و مادرم هم که آمده بود در انگلستان و همانجا فوت کرد، برای مدت ۶ سال و اندی که در انگلستان بودم همان طور بیسرپرست بود، وقتی برگشتم قبل از این که بشود سر وصورتی به آنها داد، اصلاحات ارضی آنها را گرفت و با پول آنها و پسانداز خودم ۲۵۰۰ متر زمین خریدم از قرار متری ۱۷۲ تومان و به همین جهت هم در سند انتقال نوشتم، در حالی که قیمت منطقهای ۶۰ تومان بود. دارایی من محدود بود به همین منزل تا یک سال و چند ماه پیش که پدرم فوت کرد و اموال قابل توجهی از پدرم ماند که به من و سه برادرم و یک خواهر و نامادریم رسید که اسنادش موجود است.»
پدرش عزیزالله ملقب به اعزازالمک از کسانی بود که در آمریکا تحصیل کرده بود و در زمان رضاشاه و در سال ۱۳۱۸ به استانداری کرمانشاه منصوب شده بود و پس از آن در کابینهی قوامالسلطنه به معاونت نخستوزیری و وزارت پست و تلگراف رسیده بود. پدربزرگ مادری غلامرضا که ظلالسلطان نامیده میشد فرزند ناصرالدینشاه قاجار بود. غلامرضا دیپلم خود را در اصفهان و کرمانشاه گرفت و پس از اخذ لیسانس از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در سال ۱۳۲۹ برای ادامهی تحصیل به انگلستان رفت و دکترای اقتصاد بینالملل خود را در سال ۱۳۳۵ دریافت کرد و پس از آن به ایران بازگشت.
برگزاری دادگاه چند نفر در چند ساعت و صدور حکم #تیرباران نشان از فرمایشیبودن این دادگاهها و روند ناعادلانه دادرسی دارد که در آن جو انقلابی که شور انقلابی همهگان را فراگرفته بود و #عکس #امام در ماه میدیدند عکسالعملهای چندانی ایجاد نکرد و چه بسا گروههایی که بعدها خود طعمهی «دادگاههای عدل اسلامی» شدند از این اعدامها حمایت کردند و خواهان گسترشیافتن اینگونه اعدامها شدند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/2imwOR
@Tavaana_TavaanaTech
Tavaana
اعدام غلامرضا نیکپی، شهردار تهران
توانا- غلامرضا نیکپی از شهریور ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۶ و به مدت هشتادونه ماه شهردار تهران بود. او در جریان دستگیری برخی از سران شاه توسط دولت ازهاری در پیش از انقلاب، بازداشت شد و به زندان افتاد.
.
#عکس یادگاری در کنار ویرانههای #سوریه
گروهی از مردم با حضور در غرفهای به نام #مدافعانحرم در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با پوشیدن لباس و تجهیزات نظامی اقدام به گرفتن عکس یادگاری میکنند.
وقتی که #انحطاط اخلاقی بر فردی سیطره پیدا کند میتواند عکس یادگاری و ثبت شادیاش را بر ویرانههای دیگران و بر روی جنازههای چندصد هزار انسان درمانده بنا کند.
به راستی بر روی ویرانههای دیگران و جسدهای چندصد هزار #زن و #مرد و #کودک و پیر و جوان میتوان عکس یادگاری گرفت و وجدان آسوده داشت؟
#نمایشگاهـکتاب
برخی کس ها را در اینستاگرام توانا ببینید:
https://instagram.com/p/BFMjbZglqXl/
@Tavaana_TavaanaTech
#عکس یادگاری در کنار ویرانههای #سوریه
گروهی از مردم با حضور در غرفهای به نام #مدافعانحرم در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با پوشیدن لباس و تجهیزات نظامی اقدام به گرفتن عکس یادگاری میکنند.
وقتی که #انحطاط اخلاقی بر فردی سیطره پیدا کند میتواند عکس یادگاری و ثبت شادیاش را بر ویرانههای دیگران و بر روی جنازههای چندصد هزار انسان درمانده بنا کند.
به راستی بر روی ویرانههای دیگران و جسدهای چندصد هزار #زن و #مرد و #کودک و پیر و جوان میتوان عکس یادگاری گرفت و وجدان آسوده داشت؟
#نمایشگاهـکتاب
برخی کس ها را در اینستاگرام توانا ببینید:
https://instagram.com/p/BFMjbZglqXl/
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
.
#عکس یادگاری در کنار ویرانههای #سوریه
گروهی از مردم با حضور در غرفهای به نام #مدافعانحرم در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با پوشیدن لباس و تجهیزات نظامی اقدام به گرفتن عکس یادگاری میکنند.
وقتی که #انحطاط اخلاقی بر فردی سیطره پیدا کند میتواند عکس…
#عکس یادگاری در کنار ویرانههای #سوریه
گروهی از مردم با حضور در غرفهای به نام #مدافعانحرم در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با پوشیدن لباس و تجهیزات نظامی اقدام به گرفتن عکس یادگاری میکنند.
وقتی که #انحطاط اخلاقی بر فردی سیطره پیدا کند میتواند عکس…
در سال ۱۹۷۰، یعنی ۹ سال قبل از انقلاب اسلامی بر روی مجلهای نوشته شده بود:
«دختران پرسپولیس آمادهاند در مقابل هر تیمی بازی کنند»
«حدود چهار دهه پس از آن زمان یکی از #مطالبات عموم شهروندان جامعه این است که #زنان به این حق خود که به ورود به ورزشگاهها باشد برسند و بتوانند در کنار #مردان بازیها را تماشا کنند. جایی نوشته شده بود که ایران جایی است که وقتی به عکسها نگاه میکنی فکر میکنی که گذشته، آینده است.»
این #عکس و نوشته را یکی از همراهان #توانا ارسال کرده است. شما در این مورد چه فکر میکنید؟
شما هم میتوانید نوشته، عکسنوشته، ویدئو و نظرات خود را برای ما ارسال کنید تا منتشر شود.
@Tavaana_TavaanaTech
«دختران پرسپولیس آمادهاند در مقابل هر تیمی بازی کنند»
«حدود چهار دهه پس از آن زمان یکی از #مطالبات عموم شهروندان جامعه این است که #زنان به این حق خود که به ورود به ورزشگاهها باشد برسند و بتوانند در کنار #مردان بازیها را تماشا کنند. جایی نوشته شده بود که ایران جایی است که وقتی به عکسها نگاه میکنی فکر میکنی که گذشته، آینده است.»
این #عکس و نوشته را یکی از همراهان #توانا ارسال کرده است. شما در این مورد چه فکر میکنید؟
شما هم میتوانید نوشته، عکسنوشته، ویدئو و نظرات خود را برای ما ارسال کنید تا منتشر شود.
@Tavaana_TavaanaTech
«خبر این است: میهمانی گرفتهاید غذا اضافی اومده؟ خیریه گلستان علی ، پیک میفرستد غذا را از شما میگیرد به نيازمندان حاشيه شهر مشهد میرساند و بعد عکسی از این چند کودک معصوم منتشر میشود که البته در این عکس من آنها را تار کردهام و در عکس اصلی تار نبوده است. من هماکنون خارج از ایران زندگی میکنم اما وضعیتی مشابه همین کودکان را از سر گذراندهام. فرض کنید آن زمان فضای مجازی بود و عکس من در همین حال که محتاج کمک دیگران هستم منتشر میشد. آیا به نظر شما این عکس نمیتوانست من را غمگین و افسرده کند؟ اینکه دوستان ایرانی و خارجی من این عکس را به یکدیگر نشان بدهند و بگویند بله روزگاری این مرد یا زن در شرایطی اینچنینی زندگی میکرد باعث نمیشود که من سرشکسته یا غمگین باشم؟
انتشار عکس کودکان گاهی میتواند برای آنها در بزرگسالی عواقب روحی و روانی بدی داشته باشد و موجب سرشکستگی فرد شود. اینکه میخواهیم کار خیر و نیکو کنیم و به دیگران کمک کنیم گاهی سالها بعد میتواند روان یک انسان را نابود کند. بهتر است به این چیزها هم فکر کنیم.»
goo.gl/6x8mVe
نظر شما در مورد این نوشتهی یکی از همراهان توانا چیست؟
در اینستاگرام توانا می توانید کامنت بگذارید.
مطالب مرتبط:
مطالب مرتبط:
کودکان کار، ستمدیدگان بیصدا
http://bit.ly/1nUB4YK
حقوق کودک و نوجوان: از تولد تا هجده سالگی
حسین رئیسی
http://bit.ly/1fGyUup
آینده کودکان کار
مانا نیستانی
http://bit.ly/1zBSw9J
@Tavaana_TavaanaTech
انتشار عکس کودکان گاهی میتواند برای آنها در بزرگسالی عواقب روحی و روانی بدی داشته باشد و موجب سرشکستگی فرد شود. اینکه میخواهیم کار خیر و نیکو کنیم و به دیگران کمک کنیم گاهی سالها بعد میتواند روان یک انسان را نابود کند. بهتر است به این چیزها هم فکر کنیم.»
goo.gl/6x8mVe
نظر شما در مورد این نوشتهی یکی از همراهان توانا چیست؟
در اینستاگرام توانا می توانید کامنت بگذارید.
مطالب مرتبط:
مطالب مرتبط:
کودکان کار، ستمدیدگان بیصدا
http://bit.ly/1nUB4YK
حقوق کودک و نوجوان: از تولد تا هجده سالگی
حسین رئیسی
http://bit.ly/1fGyUup
آینده کودکان کار
مانا نیستانی
http://bit.ly/1zBSw9J
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. «خبر این است: میهمانی گرفتهاید غذا اضافی اومده؟ خیریه گلستان علی ، پیک میفرستد غذا را از شما میگیرد به #نيازمندان #حاشيه_شهر #مشهد میرساند و بعد عکسی از این چند کودک معصوم منتشر میشود که البته در این عکس من آنها را تار کردهام و در عکس اصلی تار نبوده…
امیر شکرگذارناوی محیطبان ایرانی، برنده مدال طلای جشنواره عکس «شیمبون» ژاپن
goo.gl/XrUccy
امیر شکرگذارناوی محیطبان اهل تالش با عکس دخترک چوپان و گوسفندانش مدال طلا و جایزه نخست مسابقه عکس آساهی شیمبون ژاپن را بهدست آورد
امیر شکر گذار ناوی : پول ندارم برای گرفتن جایزهام به ژاپن بروم
این عکس را سال گذشته در منطقه ناو اسالم گرفتم برف سنگینی آمده بود و من به اتفاق یکی از دوستان عکاسم که ایشان نیز تالشی بود به ارتفاعات رفتیم و چند شبی را در میانه برف و بوران و سرما در جنگل سرکردیم تا عکاسی کنیم.
از چندین جشنواره موفق به دریافت دیپلم افتخار و جایزه شدم و صدا و سیما نیز برای هر فیلم مستندم به عنوان حق پخش مبلغ یک میلیون تومان میدهد که خیلی کم است ولی ترجیح میدهم مردم این فیلمها را ببینند حتی اگر پولی به من ندهند.
برگرفته از روزنامه ایران
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/XrUccy
امیر شکرگذارناوی محیطبان اهل تالش با عکس دخترک چوپان و گوسفندانش مدال طلا و جایزه نخست مسابقه عکس آساهی شیمبون ژاپن را بهدست آورد
امیر شکر گذار ناوی : پول ندارم برای گرفتن جایزهام به ژاپن بروم
این عکس را سال گذشته در منطقه ناو اسالم گرفتم برف سنگینی آمده بود و من به اتفاق یکی از دوستان عکاسم که ایشان نیز تالشی بود به ارتفاعات رفتیم و چند شبی را در میانه برف و بوران و سرما در جنگل سرکردیم تا عکاسی کنیم.
از چندین جشنواره موفق به دریافت دیپلم افتخار و جایزه شدم و صدا و سیما نیز برای هر فیلم مستندم به عنوان حق پخش مبلغ یک میلیون تومان میدهد که خیلی کم است ولی ترجیح میدهم مردم این فیلمها را ببینند حتی اگر پولی به من ندهند.
برگرفته از روزنامه ایران
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. امیر شکرگذارناوی #محیطبان ایرانی، برنده مدال طلای #جشنواره_عکس «شیمبون» ژاپن . امیر شکرگذارناوی محیطبان اهل #تالش با #عکس #دخترک_چوپان و گوسفندانش مدال طلا و جایزه نخست مسابقه عکس آساهی شیمبون ژاپن را بهدست آورد امیر شکر گذار ناوی : پول ندارم برای گرفتن…
احمد بحری محیطبان در اینستاگرام خود نوشته است که وقتی نوشتم عظیم یک چوپان در یزد
خوب بلد است که به حیوانات نزدیک بشود و حتا یوز را هم دیده اما دوربین ندارد مردم مهربان برایش دوربین و پوتین فرستادند.:
«آقا عظیم یک چوپان در منطقه زردکوه یزد و از علاقمندان به حیات وحش هست.
اینقدر به حیات وحش میتونه نزدیک بشه که با گوشی عکس بگیره.
یکبار هم یوز دیده و تمام مشخصات یوز را شرح میده و شاهد شکار بره میش توسط کاراکال بوده و هر دفعه دانهٔ بادام کوهی برای او میبرم در اوقات بیکاری در کوه میکاره.
ای کاش میتونستم دوربین عکاسی برای او بخرم تا عکس یوز و صحنه های زیبا رابگیره...
اینها نوشته های محیطبان جواد شکوهی بود که وقتی در کانالم گذاشتم چند نفر گفتند دوربین اضافه داریم تا بهش هدیه بدیم ، یک نفر هم یک جفت پوتین درجه یک ، جوراب ، لباس و کاپشن براش فرستاد.
گفتند این هم نذرما به طبیعت تا عظیم در کنار محیط بانان بتونه به محیط زیست خدمت کنه و هوای یوزپلنگ ها رو داشته باشه.
وقتی اینهمه آدم خوب اطرافمون داریم خیالمون راحته...»
goo.gl/31C3lz
شما چه فکر میکنید؟
مطلب مرتبط:
همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
http://bit.ly/2fs2aWl
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
خوب بلد است که به حیوانات نزدیک بشود و حتا یوز را هم دیده اما دوربین ندارد مردم مهربان برایش دوربین و پوتین فرستادند.:
«آقا عظیم یک چوپان در منطقه زردکوه یزد و از علاقمندان به حیات وحش هست.
اینقدر به حیات وحش میتونه نزدیک بشه که با گوشی عکس بگیره.
یکبار هم یوز دیده و تمام مشخصات یوز را شرح میده و شاهد شکار بره میش توسط کاراکال بوده و هر دفعه دانهٔ بادام کوهی برای او میبرم در اوقات بیکاری در کوه میکاره.
ای کاش میتونستم دوربین عکاسی برای او بخرم تا عکس یوز و صحنه های زیبا رابگیره...
اینها نوشته های محیطبان جواد شکوهی بود که وقتی در کانالم گذاشتم چند نفر گفتند دوربین اضافه داریم تا بهش هدیه بدیم ، یک نفر هم یک جفت پوتین درجه یک ، جوراب ، لباس و کاپشن براش فرستاد.
گفتند این هم نذرما به طبیعت تا عظیم در کنار محیط بانان بتونه به محیط زیست خدمت کنه و هوای یوزپلنگ ها رو داشته باشه.
وقتی اینهمه آدم خوب اطرافمون داریم خیالمون راحته...»
goo.gl/31C3lz
شما چه فکر میکنید؟
مطلب مرتبط:
همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
http://bit.ly/2fs2aWl
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
.
احمد بحری محیطبان در اینستاگرام خود نوشته است که وقتی نوشتم عظیم یک چوپان در یزد
خوب بلد است که به حیوانات نزدیک بشود و حتا یوز را هم دیده اما دوربین ندارد مردم مهربان برایش دوربین و پوتین فرستادند.: «آقا عظیم یک #چوپان در منطقه زردکوه یزد و از علاقمندان…
احمد بحری محیطبان در اینستاگرام خود نوشته است که وقتی نوشتم عظیم یک چوپان در یزد
خوب بلد است که به حیوانات نزدیک بشود و حتا یوز را هم دیده اما دوربین ندارد مردم مهربان برایش دوربین و پوتین فرستادند.: «آقا عظیم یک #چوپان در منطقه زردکوه یزد و از علاقمندان…
به مناسبت نوزده اگوست روز جهانی عکاسی
مریم زندی، از پشت ِ دوربین ِ عکاسیاش
پس از انتخابات مناقشهبرانگیز سال ۸۸ و سرکوب ِ خونین معترضان، عکاسان نیز از خشونت ِ لجامگسیختهی حکومت مصون نبودند. بسیاری از عکاسان که قصد داشتند به دلایل حرفهای خود روایتگر ِ تصویری حوادث باشند یا بازداشت شدند و یا مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و یا مجبور شدند خانه و کاشانهی خود را رها کنند و آواره ی جهان بشوند.مریم زندی یکی از عکاسانی بود که بازداشت شد و پس از بازجویی و انگشتنگاری آزاد شد.یک سال پس این حوادث خونین و در خرداد ۱۳۸۹، مریم زندی، دبیر انجمن ملی عکاسان ایران در نامهای به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت ِ احمدینژاد از دریافت یک نشان دولتی با عنوان «مدرک درجهی یک هنری» خودداری کرد.
مریم زندی در بخشی از نامهی خود به سیدمحمد حسینی نوشت: «متاسفانه در حالی که تعدادی از عکاسان ایرانی فقط به جرم عکاسی، یعنی انجام وظیفهشان، مورد ضربوشتم و زندان قرار گرفتهاند و در زندان یا بیرون منتظر احکامشان هستند و تعدادی از عکاسان حرفهای و غیرحرفهای ما از ترس جان، سرگردان در اقصی نقاط دنیا و در شرایط بسیار نامناسب هستند و در حالی که من حتی از دستگرفتن دوربینم در خیابان باید بترسم و امکان انتشار کتاب عکس خود و بعضی از همکارانم بدون سانسورهای سلیقهای میسر نمیباشد، در چنین شرایطی برای گرفتن این مدرک دلیل و اشتیاقی در خود احساس نمی کنم.»
مریم زندی پیش از این نیز در انتشار عکسهایش با مانع سانسور روبهرو شده بود. انتشار عکسهای «انقلاب ۵۷»از زمره کارهای زندی بود که با مشکل روبهرو شد. ممیزان از او خواسته بودند که از انتشار برخی عکسهای مربوط به انقلاب ۵۷ بپرهیزد.
زندی در مورد این عکسها گفته بود: «این اداره از من خواسته که عکسهای انقلاب را سانسور کنم. این اداره خواستار حذف برخی از عکسها شده است که من با این جریان کاملا مخالفم.» مریم زندی پس از آمدن دولت اعتدال حسن روحانی و در سال ۱۳۹۲ نیز نامهای نوشت و اینبار مخاطب نامه رئیس ِ دولت جمهوری اسلامی، حسن روحانی بود. او در این نامه گفت که وزارت کشور من را مجبور به استعفا کرده است. مریم زندی در بخشی از این نامه چنین مینویسد: در طول ۳۵ سال کار عکاسی حرفه ایام بهعنوان تنها زن عکاس حرفهای ایران که تمام جریانات انقلاب۵۷ را (در حدود ۲ سال) عکاسی کرده و به عنوان کسی که به تنهایی آرشیو منحصر به فردی از بزرگان و هنرمندان وتاثیرگذاران هنر و سیاست در این مرز و بوم تهیه کرده (که ادای دین من بوده به فرهنگ میهنم) نه تنها هرگز کمک و همراهی با من نشده بلکه در هرمقطع با مشکلات و موانع بسیار روبرو شدهام.»
مریم زندی، عکاس ایرانی، متولد بیستم دیماه ۱۳۲۵ در شهر گرگان است. او دارای مدرک لیسانس از دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است. او از اعضای هیئت موسسان انجمن ملی عکاسان ایران است که در سالهای اخیر به عنوان پرکارترین عکاس ایرانی شناخته میشود. انتشار مجموعهی پرترههایش از بازیگران سینما و تئاتر و نویسندگان و شاعران در چند جلد که عنوان «چهرهها» بر خود دارد توانست به عنوان چهرهای مشهور در عکاسی ایران بدرخشد.
goo.gl/uUi31y
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/Upkzfk
@Tavaana_TavaanaTech
مریم زندی، از پشت ِ دوربین ِ عکاسیاش
پس از انتخابات مناقشهبرانگیز سال ۸۸ و سرکوب ِ خونین معترضان، عکاسان نیز از خشونت ِ لجامگسیختهی حکومت مصون نبودند. بسیاری از عکاسان که قصد داشتند به دلایل حرفهای خود روایتگر ِ تصویری حوادث باشند یا بازداشت شدند و یا مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و یا مجبور شدند خانه و کاشانهی خود را رها کنند و آواره ی جهان بشوند.مریم زندی یکی از عکاسانی بود که بازداشت شد و پس از بازجویی و انگشتنگاری آزاد شد.یک سال پس این حوادث خونین و در خرداد ۱۳۸۹، مریم زندی، دبیر انجمن ملی عکاسان ایران در نامهای به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت ِ احمدینژاد از دریافت یک نشان دولتی با عنوان «مدرک درجهی یک هنری» خودداری کرد.
مریم زندی در بخشی از نامهی خود به سیدمحمد حسینی نوشت: «متاسفانه در حالی که تعدادی از عکاسان ایرانی فقط به جرم عکاسی، یعنی انجام وظیفهشان، مورد ضربوشتم و زندان قرار گرفتهاند و در زندان یا بیرون منتظر احکامشان هستند و تعدادی از عکاسان حرفهای و غیرحرفهای ما از ترس جان، سرگردان در اقصی نقاط دنیا و در شرایط بسیار نامناسب هستند و در حالی که من حتی از دستگرفتن دوربینم در خیابان باید بترسم و امکان انتشار کتاب عکس خود و بعضی از همکارانم بدون سانسورهای سلیقهای میسر نمیباشد، در چنین شرایطی برای گرفتن این مدرک دلیل و اشتیاقی در خود احساس نمی کنم.»
مریم زندی پیش از این نیز در انتشار عکسهایش با مانع سانسور روبهرو شده بود. انتشار عکسهای «انقلاب ۵۷»از زمره کارهای زندی بود که با مشکل روبهرو شد. ممیزان از او خواسته بودند که از انتشار برخی عکسهای مربوط به انقلاب ۵۷ بپرهیزد.
زندی در مورد این عکسها گفته بود: «این اداره از من خواسته که عکسهای انقلاب را سانسور کنم. این اداره خواستار حذف برخی از عکسها شده است که من با این جریان کاملا مخالفم.» مریم زندی پس از آمدن دولت اعتدال حسن روحانی و در سال ۱۳۹۲ نیز نامهای نوشت و اینبار مخاطب نامه رئیس ِ دولت جمهوری اسلامی، حسن روحانی بود. او در این نامه گفت که وزارت کشور من را مجبور به استعفا کرده است. مریم زندی در بخشی از این نامه چنین مینویسد: در طول ۳۵ سال کار عکاسی حرفه ایام بهعنوان تنها زن عکاس حرفهای ایران که تمام جریانات انقلاب۵۷ را (در حدود ۲ سال) عکاسی کرده و به عنوان کسی که به تنهایی آرشیو منحصر به فردی از بزرگان و هنرمندان وتاثیرگذاران هنر و سیاست در این مرز و بوم تهیه کرده (که ادای دین من بوده به فرهنگ میهنم) نه تنها هرگز کمک و همراهی با من نشده بلکه در هرمقطع با مشکلات و موانع بسیار روبرو شدهام.»
مریم زندی، عکاس ایرانی، متولد بیستم دیماه ۱۳۲۵ در شهر گرگان است. او دارای مدرک لیسانس از دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است. او از اعضای هیئت موسسان انجمن ملی عکاسان ایران است که در سالهای اخیر به عنوان پرکارترین عکاس ایرانی شناخته میشود. انتشار مجموعهی پرترههایش از بازیگران سینما و تئاتر و نویسندگان و شاعران در چند جلد که عنوان «چهرهها» بر خود دارد توانست به عنوان چهرهای مشهور در عکاسی ایران بدرخشد.
goo.gl/uUi31y
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/Upkzfk
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. به مناسبت نوزده اگوست #روز_جهانی_عکاسی . مریم زندی، از پشت ِ دوربین ِ عکاسیاش goo.gl/4fTG7J . پس از انتخابات مناقشهبرانگیز سال ۸۸ و سرکوب ِ خونین معترضان، عکاسان نیز از خشونت ِ لجامگسیختهی حکومت مصون نبودند. بسیاری از #عکاسان که قصد داشتند به دلایل…
Forwarded from آموزشکده توانا
به مناسبت نوزده اگوست روز جهانی عکاسی
مریم زندی، از پشت ِ دوربین ِ عکاسیاش
پس از انتخابات مناقشهبرانگیز سال ۸۸ و سرکوب ِ خونین معترضان، عکاسان نیز از خشونت ِ لجامگسیختهی حکومت مصون نبودند. بسیاری از عکاسان که قصد داشتند به دلایل حرفهای خود روایتگر ِ تصویری حوادث باشند یا بازداشت شدند و یا مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و یا مجبور شدند خانه و کاشانهی خود را رها کنند و آواره ی جهان بشوند.مریم زندی یکی از عکاسانی بود که بازداشت شد و پس از بازجویی و انگشتنگاری آزاد شد.یک سال پس این حوادث خونین و در خرداد ۱۳۸۹، مریم زندی، دبیر انجمن ملی عکاسان ایران در نامهای به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت ِ احمدینژاد از دریافت یک نشان دولتی با عنوان «مدرک درجهی یک هنری» خودداری کرد.
مریم زندی در بخشی از نامهی خود به سیدمحمد حسینی نوشت: «متاسفانه در حالی که تعدادی از عکاسان ایرانی فقط به جرم عکاسی، یعنی انجام وظیفهشان، مورد ضربوشتم و زندان قرار گرفتهاند و در زندان یا بیرون منتظر احکامشان هستند و تعدادی از عکاسان حرفهای و غیرحرفهای ما از ترس جان، سرگردان در اقصی نقاط دنیا و در شرایط بسیار نامناسب هستند و در حالی که من حتی از دستگرفتن دوربینم در خیابان باید بترسم و امکان انتشار کتاب عکس خود و بعضی از همکارانم بدون سانسورهای سلیقهای میسر نمیباشد، در چنین شرایطی برای گرفتن این مدرک دلیل و اشتیاقی در خود احساس نمی کنم.»
مریم زندی پیش از این نیز در انتشار عکسهایش با مانع سانسور روبهرو شده بود. انتشار عکسهای «انقلاب ۵۷»از زمره کارهای زندی بود که با مشکل روبهرو شد. ممیزان از او خواسته بودند که از انتشار برخی عکسهای مربوط به انقلاب ۵۷ بپرهیزد.
زندی در مورد این عکسها گفته بود: «این اداره از من خواسته که عکسهای انقلاب را سانسور کنم. این اداره خواستار حذف برخی از عکسها شده است که من با این جریان کاملا مخالفم.» مریم زندی پس از آمدن دولت اعتدال حسن روحانی و در سال ۱۳۹۲ نیز نامهای نوشت و اینبار مخاطب نامه رئیس ِ دولت جمهوری اسلامی، حسن روحانی بود. او در این نامه گفت که وزارت کشور من را مجبور به استعفا کرده است. مریم زندی در بخشی از این نامه چنین مینویسد: در طول ۳۵ سال کار عکاسی حرفه ایام بهعنوان تنها زن عکاس حرفهای ایران که تمام جریانات انقلاب۵۷ را (در حدود ۲ سال) عکاسی کرده و به عنوان کسی که به تنهایی آرشیو منحصر به فردی از بزرگان و هنرمندان وتاثیرگذاران هنر و سیاست در این مرز و بوم تهیه کرده (که ادای دین من بوده به فرهنگ میهنم) نه تنها هرگز کمک و همراهی با من نشده بلکه در هرمقطع با مشکلات و موانع بسیار روبرو شدهام.»
مریم زندی، عکاس ایرانی، متولد بیستم دیماه ۱۳۲۵ در شهر گرگان است. او دارای مدرک لیسانس از دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است. او از اعضای هیئت موسسان انجمن ملی عکاسان ایران است که در سالهای اخیر به عنوان پرکارترین عکاس ایرانی شناخته میشود. انتشار مجموعهی پرترههایش از بازیگران سینما و تئاتر و نویسندگان و شاعران در چند جلد که عنوان «چهرهها» بر خود دارد توانست به عنوان چهرهای مشهور در عکاسی ایران بدرخشد.
goo.gl/uUi31y
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/Upkzfk
@Tavaana_TavaanaTech
مریم زندی، از پشت ِ دوربین ِ عکاسیاش
پس از انتخابات مناقشهبرانگیز سال ۸۸ و سرکوب ِ خونین معترضان، عکاسان نیز از خشونت ِ لجامگسیختهی حکومت مصون نبودند. بسیاری از عکاسان که قصد داشتند به دلایل حرفهای خود روایتگر ِ تصویری حوادث باشند یا بازداشت شدند و یا مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و یا مجبور شدند خانه و کاشانهی خود را رها کنند و آواره ی جهان بشوند.مریم زندی یکی از عکاسانی بود که بازداشت شد و پس از بازجویی و انگشتنگاری آزاد شد.یک سال پس این حوادث خونین و در خرداد ۱۳۸۹، مریم زندی، دبیر انجمن ملی عکاسان ایران در نامهای به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت ِ احمدینژاد از دریافت یک نشان دولتی با عنوان «مدرک درجهی یک هنری» خودداری کرد.
مریم زندی در بخشی از نامهی خود به سیدمحمد حسینی نوشت: «متاسفانه در حالی که تعدادی از عکاسان ایرانی فقط به جرم عکاسی، یعنی انجام وظیفهشان، مورد ضربوشتم و زندان قرار گرفتهاند و در زندان یا بیرون منتظر احکامشان هستند و تعدادی از عکاسان حرفهای و غیرحرفهای ما از ترس جان، سرگردان در اقصی نقاط دنیا و در شرایط بسیار نامناسب هستند و در حالی که من حتی از دستگرفتن دوربینم در خیابان باید بترسم و امکان انتشار کتاب عکس خود و بعضی از همکارانم بدون سانسورهای سلیقهای میسر نمیباشد، در چنین شرایطی برای گرفتن این مدرک دلیل و اشتیاقی در خود احساس نمی کنم.»
مریم زندی پیش از این نیز در انتشار عکسهایش با مانع سانسور روبهرو شده بود. انتشار عکسهای «انقلاب ۵۷»از زمره کارهای زندی بود که با مشکل روبهرو شد. ممیزان از او خواسته بودند که از انتشار برخی عکسهای مربوط به انقلاب ۵۷ بپرهیزد.
زندی در مورد این عکسها گفته بود: «این اداره از من خواسته که عکسهای انقلاب را سانسور کنم. این اداره خواستار حذف برخی از عکسها شده است که من با این جریان کاملا مخالفم.» مریم زندی پس از آمدن دولت اعتدال حسن روحانی و در سال ۱۳۹۲ نیز نامهای نوشت و اینبار مخاطب نامه رئیس ِ دولت جمهوری اسلامی، حسن روحانی بود. او در این نامه گفت که وزارت کشور من را مجبور به استعفا کرده است. مریم زندی در بخشی از این نامه چنین مینویسد: در طول ۳۵ سال کار عکاسی حرفه ایام بهعنوان تنها زن عکاس حرفهای ایران که تمام جریانات انقلاب۵۷ را (در حدود ۲ سال) عکاسی کرده و به عنوان کسی که به تنهایی آرشیو منحصر به فردی از بزرگان و هنرمندان وتاثیرگذاران هنر و سیاست در این مرز و بوم تهیه کرده (که ادای دین من بوده به فرهنگ میهنم) نه تنها هرگز کمک و همراهی با من نشده بلکه در هرمقطع با مشکلات و موانع بسیار روبرو شدهام.»
مریم زندی، عکاس ایرانی، متولد بیستم دیماه ۱۳۲۵ در شهر گرگان است. او دارای مدرک لیسانس از دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است. او از اعضای هیئت موسسان انجمن ملی عکاسان ایران است که در سالهای اخیر به عنوان پرکارترین عکاس ایرانی شناخته میشود. انتشار مجموعهی پرترههایش از بازیگران سینما و تئاتر و نویسندگان و شاعران در چند جلد که عنوان «چهرهها» بر خود دارد توانست به عنوان چهرهای مشهور در عکاسی ایران بدرخشد.
goo.gl/uUi31y
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/Upkzfk
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. به مناسبت نوزده اگوست #روز_جهانی_عکاسی . مریم زندی، از پشت ِ دوربین ِ عکاسیاش goo.gl/4fTG7J . پس از انتخابات مناقشهبرانگیز سال ۸۸ و سرکوب ِ خونین معترضان، عکاسان نیز از خشونت ِ لجامگسیختهی حکومت مصون نبودند. بسیاری از #عکاسان که قصد داشتند به دلایل…