Forwarded from دکتر رضامنتظر
#آرامش
#سختیهای_زندگی
#برخورد_با_بیمار
منشی گفت بیمار سر وقت خود نیامده و با دو ساعت تاخیر آمده. پذیرشش کنم یا نه؟
۵۶ ساله بود. با عصا وارد اتاق شد. بیماری هایش را توضیح داد.
فرم مزاجشناسی او را خواندم.
به او گفتم:
نباید همراه غذا آب بخوری
نباید دوغ و سالاد و سردی بخوری و...
دیدم دارد با بیتفاوتی گوش می کند. ادامه دادم: نباید سیگار بکشی.
گفت: سیگار تنها همنشین من است!
گفتم بیشتر توضیح دهد تا یخ او بشکند.
گفت: همه چیز خود را از دست داده ام. یک پسرم به علت همنشینی با رفقای ناباب کارش به زندان کشیده شده. پسر دیگرم بلافاصله بعد از ازدواج، گرفتار اجرای مهریه شده، همسرم ناسازگاری می کند و مرتب به من نیش و کنایه می زند، شغل خودم هم که جانباز زمان جنگ هستم، طلا فروشی بود که ورشکسته شدم و الان مرتب از این و آن قرض می کنم و روزگار می گذرانم. چندبار تصمیم به خودکشی گرفتم ولی از خدا ترسیدم (تنها نقطه امید که باید آن را تقویت کرد.)
اینها را گفت و شروع کرد به گریستن.
به یکباره بار سنگینی را بر دوش خود احساس کردم.
این احساس که شاید من امید آخر این بیمار باشم...
از خدا خواستم کلامی بر زبانم جاری کند که موثر باشد:
خدا تو را دوست دارد. آنچه داشتی را گرفته تا فقط به او توجه کنی.
گفت: نه خدا به من نگاه نمی کند!
گفتم: اینطور نیست با تو مثل پیامبرش حضرت ایوب رفتار کرده. دار و ندار و مال و فرزند را از او گرفت و به جایش بیماری به او داد تا امتحانش کند ولی بعد همه را به او برگرداند.
گفت: آخر چرا همه کارهای من به بنبست می خورد و این همه گرفتار شده ام؟
گفتم: اینطور تحلیل نکن. ورست نگاه کن.
خداوند در قرآن می فرماید:
لقد خلقناالانسان فی کبد.
ما انسان را در رنج و زحمت آفریدیم.
او تضمین نداده در دنیا به ما خوش بگذرد. اگر راحتی و آسایش در دنیا ارزش داشت علی(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) از ما سزاوارتر بودند. نرمافزار حاکم بر این دنیا اینطور طراحی شده که برخی را در نعمت فرو می برد و برخی را در نقمت. هیچ کدام دائمی نیست و هیچ کدام فی نفسه ارزش ندارد. بلکه می خواهند واکنش ما را در شرایط مختلف ببینند و نمره دهند.
پس نه در راحتی باید مغرور شد و نه در رنج و زحمت و بیماری مایوس.
بعد از این صحبتها داروهای لازم را تجویز و فصد دست را برایش انجام دادم.
خونی به غایت سیاه خارج شد.
گفتم هفته دیگر حتما بیاید او را ببینم.
موقع رفتن آرامش و لبخند رضایت در چهرهاش مشهود بود.
توصیه اکیدم به مردم این است در این شرایط سخت اقتصادی مهربانتر باشند. به کسی طعنه نزنند، کسی را قضاوت نکنند. تصور این که شاید رفتار و زبان ما آخرین ضربه را به طرف مقابل بزند بسیار تکان دهنده است.
از همکاران خود نیز خواهش می کنم برای بیماران بیشتر وقت بگذارند. این که سر خود را شلوغ کنند و هر مریض را پنج دقیقه ویزیت کنند و به تجویز یک نسخه ولو طب سنتی دلخوش کنند از آنان سلب تکلیف و مسئولیت نمی کند.
@matabmontazer
#سختیهای_زندگی
#برخورد_با_بیمار
منشی گفت بیمار سر وقت خود نیامده و با دو ساعت تاخیر آمده. پذیرشش کنم یا نه؟
۵۶ ساله بود. با عصا وارد اتاق شد. بیماری هایش را توضیح داد.
فرم مزاجشناسی او را خواندم.
به او گفتم:
نباید همراه غذا آب بخوری
نباید دوغ و سالاد و سردی بخوری و...
دیدم دارد با بیتفاوتی گوش می کند. ادامه دادم: نباید سیگار بکشی.
گفت: سیگار تنها همنشین من است!
گفتم بیشتر توضیح دهد تا یخ او بشکند.
گفت: همه چیز خود را از دست داده ام. یک پسرم به علت همنشینی با رفقای ناباب کارش به زندان کشیده شده. پسر دیگرم بلافاصله بعد از ازدواج، گرفتار اجرای مهریه شده، همسرم ناسازگاری می کند و مرتب به من نیش و کنایه می زند، شغل خودم هم که جانباز زمان جنگ هستم، طلا فروشی بود که ورشکسته شدم و الان مرتب از این و آن قرض می کنم و روزگار می گذرانم. چندبار تصمیم به خودکشی گرفتم ولی از خدا ترسیدم (تنها نقطه امید که باید آن را تقویت کرد.)
اینها را گفت و شروع کرد به گریستن.
به یکباره بار سنگینی را بر دوش خود احساس کردم.
این احساس که شاید من امید آخر این بیمار باشم...
از خدا خواستم کلامی بر زبانم جاری کند که موثر باشد:
خدا تو را دوست دارد. آنچه داشتی را گرفته تا فقط به او توجه کنی.
گفت: نه خدا به من نگاه نمی کند!
گفتم: اینطور نیست با تو مثل پیامبرش حضرت ایوب رفتار کرده. دار و ندار و مال و فرزند را از او گرفت و به جایش بیماری به او داد تا امتحانش کند ولی بعد همه را به او برگرداند.
گفت: آخر چرا همه کارهای من به بنبست می خورد و این همه گرفتار شده ام؟
گفتم: اینطور تحلیل نکن. ورست نگاه کن.
خداوند در قرآن می فرماید:
لقد خلقناالانسان فی کبد.
ما انسان را در رنج و زحمت آفریدیم.
او تضمین نداده در دنیا به ما خوش بگذرد. اگر راحتی و آسایش در دنیا ارزش داشت علی(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) از ما سزاوارتر بودند. نرمافزار حاکم بر این دنیا اینطور طراحی شده که برخی را در نعمت فرو می برد و برخی را در نقمت. هیچ کدام دائمی نیست و هیچ کدام فی نفسه ارزش ندارد. بلکه می خواهند واکنش ما را در شرایط مختلف ببینند و نمره دهند.
پس نه در راحتی باید مغرور شد و نه در رنج و زحمت و بیماری مایوس.
بعد از این صحبتها داروهای لازم را تجویز و فصد دست را برایش انجام دادم.
خونی به غایت سیاه خارج شد.
گفتم هفته دیگر حتما بیاید او را ببینم.
موقع رفتن آرامش و لبخند رضایت در چهرهاش مشهود بود.
توصیه اکیدم به مردم این است در این شرایط سخت اقتصادی مهربانتر باشند. به کسی طعنه نزنند، کسی را قضاوت نکنند. تصور این که شاید رفتار و زبان ما آخرین ضربه را به طرف مقابل بزند بسیار تکان دهنده است.
از همکاران خود نیز خواهش می کنم برای بیماران بیشتر وقت بگذارند. این که سر خود را شلوغ کنند و هر مریض را پنج دقیقه ویزیت کنند و به تجویز یک نسخه ولو طب سنتی دلخوش کنند از آنان سلب تکلیف و مسئولیت نمی کند.
@matabmontazer