تفکر
14.3K subscribers
1.64K photos
1.05K videos
372 files
3.88K links
روشنگری را فراموش نکنید. شعار روشنگری به قول کانت از این قرار است که “در به کار گیری فهم خود شهامت داشته باشیم.”
هدف از ایجاد این کانال هم، همین روشنگری و روشنفکری است.
رواج بدهید این مکتب عالمگیر را...
پل ارتباطی
@Zahramehr
Download Telegram
امروز‌در‌این‌آیه‌تدبر‌می‌کنیم
👇به نام خدا


فَتَبَيَّنُوا
اهل تحقیق کردن باشید.
نساء/۹۴
@Tafakkor
࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅

ايرانی موجودی‌ست كه مردِ نقطه‌ی اوج است؛ سال‌ها تحمل می‌كند و چون فشار به نقطه‌ی نهايی رسيد، واردِ عمل می‌شود.

محمد‌علی اسلامی‌ ندوشن
@Tafakkor
هنگامی که صومعه‌ها در بین ملت و قومی زیاد شد در حکمِ موانعی است که جلوی فعالیت و کار را می‌گیرد اینها موسساتی است که با تراکم عده‌ای بیکار در خود روح کار را می‌کُشد، این به معنی مراکز رکود و تنبلی است. در بین چنین قومی باید مراکز کار و فعالیت ایجاد کرد. اجتماع صومعه‌ها در مقابل اجتماعات بشری مانند زگیل آزار دهنده‌ای در بدن انسان و یا چون ذبق مزاحمی برای درخت بلوط است. همانگونه که این دو مانع رشد انسان و درخت هستند؛ اجتماع صومعه ها و رهبانان از رشد اجتماعی جلوگیری می کند.
هر قدر که این اجتماع یعنی رهبانیت ترقی کند، اجتماع بشری بدبخت‌تر شده و راه بیشتری به طرف سقوط و انحطاط طی می‌کند. رژیم و نحوه‌ی حکومت رهبانی که در آغاز تمدن اجتماعی برای تخفیف و تقلیل خشونت‌های روحانیون مفید بود دیگر برای استعداد، ترقی و رشد ملت‌ها نه تنها مفید نیست بلکه مضر هم می‌باشد. به علاوه هنگامی که این نحوه حکومت به دوره‌ی رخوت و سستی خود می‌رسد و بی نظمی در آن حکمفرما می‌گردد، از هر جهت مضر می‌گردد و همانطور که مشهود می‌گردد، همان دلایل و عللی که آن را در عهد بلوغ و قدرتش مفید و سلامت بخش کرده بودند، در فاسد کردن آن نیز شرکت داشتند.

جادوها و خرافات و تقدس جاهلانه داشتن، زهد فروشی و ریا و تزویر،اظهار نظر بدون بررسی و قضاوت بدون تعمق برای زندگی مضرند. باید با آن‌ها جنگید.

کسی که صومعه می‌گوید منظورش باتلاق است. دیگر همه می‌دانند که رهبانیت چون باتلاق گندیده و فاسد و ناسالم و تب آور و ناراحت کننده است. ما نمی‌توانیم از مرتاض و رهبانان بودایی و تارک دنیاها و جادوگران کشورها سخن بگوییم و وحشت نکنیم. آنها چون مورچه‌های سم داری به جان ملت ها افتاده‌اند.

ویکتور‌هوگو /بینوایان
@Tafakkor
اپیزود 67 ، اثر مرکب
مهدی بهمنی
چگونه لاک پشت‌ها در رقابت با خرگوش‌ها پیروز می‌شوند؟

اثر مرکب/دارن هاردی
@Tafakkor
تبلیغات،امیال انسانی را شعله‌ور می‌کند.

هدف صنعت تبلیغات این است که در اذهان ما چنان دخل و تصرف کنند که ما چیزها‌یی را بخواهیم و آرزوشان را داشته باشیم که اگر این تبلیغات نمی‌بودند نمی‌خواستیم و آرزوشان را نمی‌کردیم. روشی که برای به انجام رساندن این کار دارند این است که ذهن ما را شرطی می‌کنند تا محصولشان را با چیزی که خواستن‌اش برای ما طبیعی است، برای مثال خوراک، سلامت، دوستی و جماعت، پیوند دهد. به نحوی که هروقت مثلا به جهت فقدان دوستی، احساس تنهایی می‌کنیم، بی‌درنگ آن فرآورده را تصور کنیم و تلاش کنیم که میل طبیعی به دوستی را با خریدن چیزی یا خوردن چیزی یا نوشیدن چیزی ارضاء کنیم. صنعت تبلیغات گذشته از اینکه در ما میل‌ها‌یی برای چیزی‌های مادیِ ویژه‌ای را برنامه ریزی می‌کند، ما را شرطی می‌کند تا باور و احساس کنیم که ما چنان که هستیم خوب نیستیم و کامروایی ما، عموما به کسب مادیات بستگی دارد.
به جهت اینکه تبلیغات شکلی از ضبط و مهار ذهن است که تا این حد قدرتمند و پنهانکار است، آسان است درک اینکه چگونه ما می‌توانیم چیزهایی را بخواهیم و طلب کنیم که می‌دانیم که برایمان خوب نیستند. مثلا فرض کن که شخصی میل به سیگار دارد، با اینکه می‌داند که برایش زیان آور است، این میل اگرچه در او است، از او نیست، چون کاملا واضح است که مصلحت‌اش را تامین نمی‌کند. پس از کجا نشأت می‌پذیرد؟ از اتاقهای هیأت مدیره شرکت‌ها که در آنها افرادی که انگیزه‌شان حرص و نامجویی است، به روشها‌یی می‌اندیشند برای اینکه انسانها را به بازی بگیرند و به خریدن محصولشان بکشانند.

روح اسپینوزا شفای جان،
نیل گراسمن
@Tafakkor
امروز‌در‌این‌آیه‌تدبر‌می‌کنیم
👇به نام خدا


وَالَّذينَ يَدعونَ مِن دونِ اللَّهِ لا يَخلُقونَ شَيئًا وَهُم يُخلَقونَ ‍
معبودهایی را که غیر از خدا می‌خوانند، چیزی را خلق نمی‌کنند؛ بلکه خودشان هم مخلوقند.
نحل/۲۰
@Tafakkor
࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅

فرقی بی‌نهایت است بین خدایی که او آفربدگار ماست و خدایی که ما آفریدگار اوییم.
@Tafakkor
داستان دو « اشرف»؛

دو برادر، دو پرسش مختلف و دو راه متفاوت در مبارزه و سیاست ورزی
قاسم خرمی

ظهر روز سه شنبه 8 تير 1355، يعني دقيقا 47 سال پيش، خيابان شمشيري (بيست متري وليعهد) در محله مهرآباد جنوبي تهران، عرصه بزرگترین نبرد چریکی ایران بود. صداي مسلسل و نارنجك طرفين درگيري، يك لحظه قطع نمي شد. دود سياهي آسمان را فراگرفته بود و جمعيتي عظيم از دور، تماشگر اين جدال ناشناخته بودند.

ساواك و شهرباني خانه‌اي متعلق به اعضاي سازمان چريك‌هاي فدايي خلق را به محاصره گرفته بودند و از چهار سو شليك مي‌كردند. بعد از چهار ساعت تبادل آتش، سكوتي وهم انگيز بر فضا حاكم شد. ماموري از ساواك وارد ساختمان نيمه سوخته شد و با انگشت شست (به پرويز معتمد مسئول گشت و شنود ساواك) اشاره كرد كه كار تمام است.

نيم ساعت بعد، خودرويي با شيشه‌هاي دودي و آژيركشان، جمعيت را شكافت و وارد معركه شد. مهدي سامع و زهرا آقانبي از زندانيان كميته مشترك را براي شناسايي اجساد آورده بودند. لحضاتي بعد، فرياد و غريو شادي از اردوگاه ساواك بلند شد. چريك افسانه‌اي و شاه ماهي بزرگ نبردهاي مسلحانه، در ميان كشته شدگان بود. گلوله‌اي به سر «حميد اشرف» اصابت كرده و در كنار 9 نفر ديگر از همرزمانش، بر زمين افتاده بود.

حميد اشرف؛ چريك اسطوره‌اي

حميداشرف متولد 1325 و دانشجوي رشته مهندسي مكانيك دانشگاه تهران، از زمان عمليات سياهكل در سال 49 كه به اعلام موجوديت سازمان چريك هاي فدايي خلق انجاميد، تا زمان مرگش، به مدت 6 سال، رهبر پرقدرت اين سازمان بود. ساواك در تمام اين سالها، در جستجوي دستگيري و نابودي او بود اما در كمال ناباوري، از 10 حمله و درگيري جان سالم به در برده بود و در چندين مرحله هم، ديگر اعضاي سازمان را از محاصره ساواك نجات داده بود.

بي‌باكي و ورزيدگي حميد اشرف آن هم در مقابل ماموران مدعي و آموزش ديده ساواك، او را تبديل به قهرماني شكست ناپذير در چشم هواداران و عامل تحقير و سرشكستگي ماموران امنيتي كرده بود. پرويز ثابتي معاون ساوك در خاطراتش مي‌گويد: « هر وقت عواملی از این سازمان دستگیر یا در درگیری کشته می‌شدند، شاه می‌پرسید با حمید اشرف چه کرده‌اید؟!». به اين ترتيب اين جوان 30 ساله، براي بزرگ ارتش داران نيز كابوسي خطرناك به حساب مي آمد.

برای اغلب روشنفکران و کنشگران سیاسی امروز ایران، ترور و خشونت، امر سیاسی پسندیده‌ای نیست. اما اگر در ميان مبارزان با حكومت پهلوي در سالهاي قبل از پيروزي انقلاب، مشي مبارزه مسلحانه به عنوان آخرين راه حل، به رسميت شناخته شده بود و حمله به بانك‌ها و مستشاران خارجي و كشتن مامور ساواك و پاسبان و بعضا عابران بي‌خبر، يك اقدام انقلابي به حساب مي‌آمد، بي هيچ ترديدي، حميد اشرف سرآمد انقلابيون تفنگ به‌دست وقت بود. در این میانه اما سهم حكومتي كه با بستن همه منفذهاي سياسي، چنين استعدادهايي را به جنگ مسلحانه و نهايتا مرگ غمگنانه كشاند را، هرگز نبايد ناچیز شمرد

احمد اشرف؛ جامعه شناس كبير

اسماعيل اشرف كارمند ادراه راه آهن تهران، علاوه بر حميد، فرزندان ديگري هم داشت كه يكي از آنها « احمد اشرف» بود. احمد، فرزند ارشد خانواده و متولد 1313 است كه دوره نوجواني را در بحبوحه سالهاي بحراني 1320 تا 32 ، در تهران گذراند و طرفدار جدي جنبش ملي مصدق بود و مدتي را هم در مجله «علم و زندگي» و روزنامه مربوط به جريان «نيروي سوم» خليل ملكي قلم زد
او بعد از بازنشستگي پدر، براي تحصيل در رشته جامعه شناسي و تاريخ به آمريكا رفت. احمد اشرف در آمريكا نيز فراتر از يك دانشجوي عادي ظاهر شد بطوريكه بلافاصله بعد از تحصيل در دانشگاه‌های پنسیلوانیا، کلمبیا، پرینستون به تدریس جامعه‌شناسی و تاریخ اجتماعی ایران پرداخت. مدتي را هم در دانشگاه تهران تدريس كرد اما مجددا به آمريكا برگشت و هنوز هم در همان كشور و در دانشگاه كلمبيا حضور دارد.

احمد اشرف نيز موافقتي با حكومت پهلوي نداشت و حتي در تسري گرايش‌هاي ضدحكومتي به برادرش حميد نيز، بي تاثير نبود اما مسئله او و راهي كه انتخاب كرد، او را به مسير متفاوتي كشاند. احمد هم مثل حميد و شايد چندين برابر او كتب ماركس و ماركسيست‌هاي معاصرش را زير و رو كرد و در نهايت به جاي مبارزه قهرآميز با استبداد، به استخراج روش و متدولوژي علمي براي شناخت و تحليل جامعه استبداد زده ايران پرداخت.

هيچ كس به اندازه او تاريخ، فرهنگ، هويت و طبقات اجتماعي ايران را زير ذره‌بين نقد و بررسي نبرده است و از معدود نويسندگان و متفكران روشمند ايراني است كه عليرغم استخدام مفاهيم و رويكردهاي ماركسيستي، تحليل هاي عميق، دقيق و عالمانه از جامعه ايران ارائه كرد و آثار به مراتب قوي‌تر و غني‌تر از ایران پژو هان خارجی پدید آورد.⤵️
تفکر
داستان دو « اشرف»؛ دو برادر، دو پرسش مختلف و دو راه متفاوت در مبارزه و سیاست ورزی قاسم خرمی ظهر روز سه شنبه 8 تير 1355، يعني دقيقا 47 سال پيش، خيابان شمشيري (بيست متري وليعهد) در محله مهرآباد جنوبي تهران، عرصه بزرگترین نبرد چریکی ایران بود. صداي مسلسل…
دو پرسش متفاوت احمد و حميد اشرف

اينكه دو برادر از يك خانواده، به لحاظ سطح سواد و نوع شغل و شان و رفتارهاي اجتماعي متفاوت باشند و حتي به سرنوشت متفاوتي دچار شوند، پديده عجيبي نيست. احمد و حميد اشرف هر دو داراي درجه‌اي از فرهيختگي و روشنفكري و خواهان اعتلاي ايران بودند اما تفاوت مهم آنها در مسئله و پرسشی برای حل مشکل جامعه ایران طرح می کردند
پرسش  احمد اشرف اين بود كه  «چرا در ايران سرمايه داري صنعتي پا نمي گيرد؟» و يك عمر پژوهش كرد تا به  همين سوال تاريخي پاسخ بگويد

پرسش حميد اشرف اما اين بود كه « چه بايد كرد تا در ايران، سرمايه داري صنعتي پا نگيرد؟» او هم در فرصت اندكي كه براي زندگي داشت هم كتاب و مقاله نوشت و هم دست به اسلحه برد تا به همين پرسش اساسي و البته فلج كننده پاسخي اجمالي ارائه كند.
30 ماه بعد از كشته شدن حميد اشرف، كه ديگر شاه و ثابتي و معتمد از كشور گريخته بودند، جامعه انقلابي و هيجان زده ايران، راه حل به ظاهر ساده اما خسارت بار حميد اشرف را برگزيد. بسياري از سرمايه‌ها و سرمايه‌داران بزرگ از كشور رانده شدند تا كشور در دام سرمايه داري صنعتي گرفتار نشود!
مصادره‌ها آغاز شد، اقتصاد به اغماء رفت و مدت‌ها وقت تلف شد تا جامعه ايران دوباره به پرسش برادر بزرگتر يعني احمد اشرف برگردد:  «چرا در ايران سرمايه داري صنعتي پا نمي‌گيرد؟». محمدرضا شاه پهلوي البته به هيچ كدام از پرسش كنندگان، پاسخ قانع كننده‌اي نداد. حميد را كشت و احمد را راند و خودش هم رفت. جامعه و اقتصاد لاغر ايران ماند و دهها پرسش بي پاسخ

نوشته احمد اشرف را در ادامه بخوانيد:

احمد اشرف چه می‌خواهد بگوید
در کتاب ««موانع تاریخی رشد سرمایه‌داری در ایران»؟

احمد اشرف یکی از ارزنده‌ترین صاحبنظران ایرانی است که درباره علل عقب ماندگی اقتصادی و صنعتی ایران تحلیل عمیق جامعه شناسی ارائه کرده است.
به نظر او عقب ماندگی صنعتی ایران به خاطر عدم شکل گیری یک بورژوازی ملی است که فارغ از واسطه گری و سود اندوزی به دنبال تولید و صنعت باشد. ریشه‌های ضعف در شکل گیری بورژوازی ملی هم به دوره قاجاریه می‌رسد.

اشرف برای توصیف اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران نیمه دوم قرن نوزدهم، از اصطلاح «وضعیت نیمه‌استعماری» استفاده کرده است. وضعیت نیمه استعماری هنگامی پدید می‌آید که دوقدرت استعماری و متخاصم یک سرزمین را بدون اینکه مستقیما تصرف کنند به عنوان منطقه حائل تحت کنترل خود می‌گیرند.
به عقیده او رقابت روس و انگلیس در ایران دوره قاجاریه این کشور را تبدیل به گونه‌ای از وضعیت نیمه استعماری کرده بود. پیامد مهم این حضور غیرمستقیم و استعماری، حمایت روس‌ها از اشراف و نهادهای کهن حکومتی در ایران و حمایت انگلیسی‌ها از ادغام سرزمین و بازارهای داخلی ایران به بازارهای جهانی بوده است.
در وضعیت نیمه استعماری به خاطر نحوه حضور سرمایه‌داری غربی( اعم از بانک و کالاها) و نیز به خاطر ماهیت رشد داخلی اقتصاد، امکانی برای رشد سرمایه‌داری در ایران فراهم نگردیده است. تمام تجار ایرانی به جای سرمایه گذاری در صنعت، به واسطه فروش کالاهای روس و انگلیس تبدیل شدند و این روند در ادوار بعدی هم استمرار پیدا کرده است.
@Tafakkor
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا ویژگیهای مورد اشاره آقای خامنه‌ای در حکومت مذهبیِ جمهوری اسلامی وجود ندارد؟

آقای خامنه‌ای در تاریخ (۱۳۷۹/۲/۲۳) در مورد حکومتهای کمونیستی می‌گوید:
رژیم‌های کمونیست، رژیم‌های مستبدی بودند که با شعار حکومت مردمی سرِ کار آمده بودند؛ اما اشرافی هم بودند. حاکمیت مطلق دولت بر اقتصاد، بر فرهنگ، بر سیاست… مردم هیچکاره محض بودند. معلوم بود که چنین رژیم‌هایی محکوم به فنا بود.

پ.ن: به نظر شما روابط حکومت و ملت در دوران رهبریِ وی، تفاوتی با آنچه او درباره حکومت‌های کمونیستی می‌گوید دارد؟
@Tafakkor
امروز‌در‌این‌آیه‌تدبر‌می‌کنیم
👇به نام خدا


…أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ
پناه مى برم به پروردگار مردم
ناس/١
@Tafakkor
࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅

حکومتِ ما یک‌مُشت رسوایی‌های کوچک‌ و بی‌اهمیت ایجاد می‌کند تا در‌میان آنها یک جنایت بزرگ را پنهان کند.

ماکسیم‌گورکی
@Tafakkor
دو نوع "هیولا" در این دنیا وجود دارد؛
آنها که فقط به فکر خودشانند و آنهایی که فقط به فکر دیگران هستند.
به عبارتی، آدم‌های "شرور خودخواه" و آدم‌های "شرور فداکار".
گروه اول به لذت و موفقیت خودش بیش از هر چیز بها می‌دهد. البته با تمام این اوصاف، در بدی به گَردِ پای گروه دوم هم نمی‌رسد.

"شرورهای فداکار" باعث بزرگ‌ترین ویرانی‌ها می‌شوند، چون هیچ‌چیز جلودارشان نیست، نه لذت و نه شکم‌سیری، نه پول و نه شهرت.
چرا؟ چون "شرورهای فداکار" فقط به فکر دیگران هستند.
آنها از دایره‌ی شرارت فردی پا را فراتر می‌گذارند، به مقامات بالای حکومتی می‌رسند. "موسولینی"، "فرانکو" یا "استالین" (و حاکمان ج.ا) سرشار از احساس رسالت‌اند.
از نظر خودشان، آنها به چیزی جز "مصالح مردم" فکر نمی‌کنند. آنها یقین دارند که کار خوبی می‌کنند، وقتی آزادی‌ها را سلب می‌کنند، وقتی مخالفانشان را به زندان می‌اندازند، یا حتی وقتی آنها را اعدام می‌کنند.
آنها سهم دیگران را نادیده می‌گیرند.
آنها سر در آرمان‌هایشان دارند و پای در خون.

آدولفه دو زندگی
اریک امانوئل اشمیت
@Tafakkor
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنان شهاب‌الدین حائری شیرازی در مناظره با حجه الاسلام ذوعلم در خصوص عملکرد ۳۵ ساله رهبری
@Tafakkor
ایده آل سیاسی من دمکراسی است، بخواهید، تا هرکس فقط به عنوان یک فرد محترم باشد، نگذارید که کسی تا حد یک بت پرستیده شود.
به عقیدهٔ من حکومت استبدادی و حکومتی که قدرت را در دست یک نفر تمرکز می‌دهد، به زودی فاسد شده، از حیثیت و اعتبار می‌افتد، چون زور و قدرت همیشه افراد پست و فاسد اجتماع را به خود جلب می‌کند.

آلبرت اینشتین
@Tafakkor
تنهایی، چه از نظر منطقی چه از نظر تجربی، ربطی به تنها بودن ندارد. آنچه درباره‌ی تنهایی مهم است شمار افرادی نیست که دوروبر آدم هستند، بلکه احساسی است که فرد از رابطه‌اش با دیگران دارد.

فلسفه تنهایی
لارس اسوندسن
@Tafakkor
امروز‌در‌این‌آیه‌تدبر‌می‌کنیم
👇به نام خدا


…يَطبَعُ اللَّهُ عَلىٰ كُلِّ قَلبِ مُتَكَبِّرٍ جَبّارٍ ‍
خداوند بر دل هر متکبّر جبّاری مُهر می‌نهد.
غافر/۳۵
@Tafakkor
࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅

تصور شما از عشق، مانع از عشقِ واقعی در زندگی شما می‌شود.

لارس اسوندسن
@Tafakkor
هایله سلاسی رهبر و دیکتاتور خائن کشور اتیوپی با توهم و خود بزرگ بینی خود را نماینده خدا می‌دانست

اصطلاح ملا خور شدن

در معنا به میوه یا چیزی دیگر که به سبب فراوانی ارزان فروخته شود، یا چیز ارزان قیمت و نامرغوب را گویند.
مثلا وقتی چغاله بادام یا گوجه‌سبز نوبر، با قیمت گران به بازار می‌آید، کسانی که استطاعت خرید آن را ندارند می‌گویند هنوز ملاخور نشده است . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ).
قدیما ملا‌ها به دلیل داشتن درآمد پایین همیشه از خوراکی‌هایی استفاده می‌کردند که در فصل خود می‌رویند و قیمت مناسب‌تری داشتند.
مجید وارث گزارشگر ورزشی و بنیانگذار برنامه ورزش و مردم سال ۱۳۶۴ در یکی از مسابقات باشگاه‌های تهران زمانی که مدافع تیم، توپ را از مهاجم حریف ربود مجید وارث در هنگام گزارش گفت «حالا توپ ملاخور میشه».
همین جمله در شرایط آن روز ایران کافی بود تا وی مجبور شود برای همیشه از گزارشگری کناره گیری کند.
سخنان این دیکتاتور شنیدنیه
“بدانید که من از نسل داوود و سلیمان هستم خداوند زمام امور کشور را به دست من سپرده است. آنانکه وضعیت موجود را زیر سوال می‌برند کافرانی هستند که می‌خواهند ایمان شما را سست کنند.
دوستان این را نباید فراموش کنند که برای حفظ تواضع ملی و نظم عمومی بد نیست که ملت اندکی لاغر و استخوانی شوند. آیا قحطی به این امر کمک نمی‌کند؟ مذهب ما مقرر می‌دارد که نیمی از سال را روزه بگیریم و احکام شریعت می‌گوید هرکه روزه‌اش را شکست، مرتکب گناه کبیره شده و بوی گند دوزخ خواهد گرفت.
اما ملتی که شکمشان سیر باشد عصیانگر می‌شوند و طغیان می‌کنند.آیا با وجود همه‌ی ‌اینها قحطی برای ملت مفید نیست؟ دولت‌های اروپایی جار و جنجال راه انداخته‌اند که در اینجا مردم گرسنه‌اند. بله با افتخار می‌گوییم که ملت ما خودشان این را انتخاب کرده‌اند و پذیرفته‌اند که اینگونه از گناه دور باشند”.

اینها بخشی از سخنان “هایله سلاسی” دیکتاتور و رهبر اتیوپی بود . او خودش را برگزیده‌ی خداوند می‌دانست. مسیحی بود و اعتقاد داشت که از نسل پیامبرانی چون داوود و سلیمان است. او را “مسیح موعود، خدای زنده ، امپراتور دوران و پرچمدار وحدت آفریقا ” می‌خواندند.
@Tafakkor
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یک فرهنگ واقعی با پرسش و تفکر آزاد و بدون خط‌قرمز ادامه و قوام پیدا می‌کند.

بیژن عبدالکریمی در خصوص تحولات عصر مدرن و فاصله تاریخی‌فرهنگی موجود با سنت و رویدادهای گذشته.
@Tafakkor
کسانی که معتقدند بستن دهان مخالفان فکری، زیانی ندارد، باید در نظر بگیرند که در نتیجه‌ی این خاموشی، اولا فرصت عادلانه‌ای به عقاید مخالف داده نمی‌شود که اگر بر حقند حقانیت خود را ثابت کنند و دیگر آنکه آن قسمت از این عقاید که آزادی بحث، ممکن بود بطلان آنها را نشان دهد، در نتیجه سکوت، هر چند منتشر نمی‌شوند از میان هم نمی‌روند و به جا می‌مانند.

اما زیان بزرگ، در ممنوع کردن بحثی که از آن نتیجه‌ای مخالف عقاید مقبول گرفته شود، به صاحب عقیده نمی‌رسد بلکه به مردمی می‌رسد که در نتیجه‌ی این منع، نمو و پیشرفت ذهن آنها متوقف می‌شود و عقل آنها از وحشت طغیان، راه و رسم بردگی در پیش می‌گیرد.
چه بسیار ذهن‌های روشن و قابل که چون با منش سست و ترس همراهند یارای آن ندارند که افکار خود را با دلیری و قدرت پیگیری کنند و به نتیجه منطقی خود برسانند، از ترس آنکه مبادا نتیجه‌ای که به دست می‌آید در نظر توده عوام مخالف با دین یا اخلاق خوانده شود. اما زیانی که از این بابت به جهان وارد می‌آید اندازه نتوان گرفت.

جان‌استوارت‌میل‌/درباره آزادی
@Tafakkor
آهنگ جدایی
اسدالله ملک، فضل الله توکل
سلاح‌داران گل‌های باغچه را لگدکوب کرده‌اند
امّا تبار گل
هرگز نخواهد مرد.

#احمدرضا‌احمدی
@Tafakkor
امروز‌در‌این‌آیه‌تدبر‌می‌کنیم
👇به نام خدا


…وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُّحِيطًا
و خداوند به هر چیزی احاطه دارد.
نساء /١٢۶
@Tafakkor
࿐ྀུ༅࿇༅═‎┅

کار من سرنگون کردن بُت‌هاست و منظورم از "بت" هر نوع "ایده‌آل" است.

فریدریش نیچه
@Tafakkor
به روزنامه‌نگاری می‌اندیشم که برای بخشودگیِ زندانیان سیاسی امضاء جمع می‌کرد. او به‌خوبی می‌دانست که این کار نفعی برای زندانیان سیاسی ندارد. هدف واقعی هم آزاد‌کردنِ زندانیان سیاسی نبود، بلکه می‌خواستند نشان دهند که هنوز افرادی هستند که هراس به دل راه نمی‌دهند.

آن‌چه می‌کردند حالتِ نمایشی داشت، اما تنها راهِ ممکن بود. برای آنان امکانِ انتخاب میان عمل موثر و نمایش وجود نداشت. یا می‌بایست هیچ کاری انجام ندهند یا این‌که فقط به کارِ نمایشی اکتفا کنند.

انسان گاهی در پاره‌ای از موقعیت‌ها گرفتار می‌شود که چاره‌ای جز نمایش ندارد. پیکار او علیهِ اقتدارِ سکوت، علیهِ پلیس(بخوانید سپاه) که میکروفن در دیوار پنهان می‌کند، به پیکارِ یک گروه بازیگر تئاتر می‌ماند که به یک ارتش هجوم برده است.

میلان کوندرا/بارِ هستی
@Tafakkor