Forwarded from عکس نگار
🌸🌼🌸🌹
#زندگی_اسلامی
علامه بهلول می گفت: زمانی در مشهد به منزل یکی از آشنایان که سیّد بود، رفتیم. اتفاقاً شبی بارانی بود و خانم خانه هم زایمان کرده بود و چند تا بچه آورده بود و شوهرش هم در منزل نبود.
متوجه شدم که حالش مساعد نیست. به او گفتم: شما بخوابید من از بچه ها، نگهداری می کنم و او هم خوابید.
نصف شب دیدم، بچّه ها خیلی گریه می کنند، فهمیدم که خودشان را کثیف کرده اند. داخل حیاط آمدم که کهنه بیاورم و آنها را پاک کنم و قُنداق نمایم؛
امّا متأسفانه باران آمده بود و تمام آنها خیس شده بود. به داخل برگشتم و عبای خود را چهار تکّه کرده و به وسیلة آن بچّه ها را تمیز کردم و قنداق نمودم.
اذان صبح که به طرف حرم حضرت رضا(ع) حرکت کردم، در بین راه، چند سگ به من حمله کردند؛ مشغول دفع سگ ها بودم که سیّدی آمد و سگ ها را رد کرد و به من گفت:
«کسی که تا صبح از بچه های ما مراقبت کرده، ما قادر نیستیم چهار تا سگ را از او دفع کنیم.» بعد هم غیب شد.
✨ @TAMAHBOUB
#زندگی_اسلامی
علامه بهلول می گفت: زمانی در مشهد به منزل یکی از آشنایان که سیّد بود، رفتیم. اتفاقاً شبی بارانی بود و خانم خانه هم زایمان کرده بود و چند تا بچه آورده بود و شوهرش هم در منزل نبود.
متوجه شدم که حالش مساعد نیست. به او گفتم: شما بخوابید من از بچه ها، نگهداری می کنم و او هم خوابید.
نصف شب دیدم، بچّه ها خیلی گریه می کنند، فهمیدم که خودشان را کثیف کرده اند. داخل حیاط آمدم که کهنه بیاورم و آنها را پاک کنم و قُنداق نمایم؛
امّا متأسفانه باران آمده بود و تمام آنها خیس شده بود. به داخل برگشتم و عبای خود را چهار تکّه کرده و به وسیلة آن بچّه ها را تمیز کردم و قنداق نمودم.
اذان صبح که به طرف حرم حضرت رضا(ع) حرکت کردم، در بین راه، چند سگ به من حمله کردند؛ مشغول دفع سگ ها بودم که سیّدی آمد و سگ ها را رد کرد و به من گفت:
«کسی که تا صبح از بچه های ما مراقبت کرده، ما قادر نیستیم چهار تا سگ را از او دفع کنیم.» بعد هم غیب شد.
✨ @TAMAHBOUB
Forwarded from عکس نگار
🌸🌼🌹
#زندگی_اسلامی
در حیاطی که حضرت امام خمینی زندگی میکرد، لامپی بود که صبحها باید این لامپ را خاموش میکردیم.
یک بار حضرت امام تذکر داد، ما یادمان رفت آن را به موقع خاموش کنیم. روز سوم که شد، امام خمینی ناراحت شد و گفت:
«خانه من و گناه؟ چرا این لامپ را خاموش نمیکنید؟ الان که هوا روشن است. یا آن را خاموش کنید یا اینکه کلید آن را سمت من بگذارید تا خودم آن را خاموش کنم».
https://telegram.me/joinchat/BP2ZADwrNsj4oux-5TAtmQ
#زندگی_اسلامی
در حیاطی که حضرت امام خمینی زندگی میکرد، لامپی بود که صبحها باید این لامپ را خاموش میکردیم.
یک بار حضرت امام تذکر داد، ما یادمان رفت آن را به موقع خاموش کنیم. روز سوم که شد، امام خمینی ناراحت شد و گفت:
«خانه من و گناه؟ چرا این لامپ را خاموش نمیکنید؟ الان که هوا روشن است. یا آن را خاموش کنید یا اینکه کلید آن را سمت من بگذارید تا خودم آن را خاموش کنم».
https://telegram.me/joinchat/BP2ZADwrNsj4oux-5TAtmQ
📍 اقلاً #جهنم را باور داشته باشید؛ اگر انسان این #عقبات خطرناک را باور داشته باشد، روش خود را در #زندگی عوض می کند.
📗 #شرح_در_تصویر
https://telegram.me/joinchat/BP2ZADwrNsj4oux-5TAtmQ
📗 #شرح_در_تصویر
https://telegram.me/joinchat/BP2ZADwrNsj4oux-5TAtmQ