Turkic dictionary
جملات باقی مانده از زبان چی ها ( گویش شیونگنو) در کتاب جین. منبع این عبارت یک راهب بودایی کوچایی و مبلغ فتودنگ بود که در کتاب جین به عنوان 秀支替戾岡,僕穀劬禿當 ثبت شد. Sükä talıqın bügüg tutun![Ramstedt] 1.با جنگ برو [و] بوگو را بگیر "sü ketererkän bokluggu tuktaŋ"…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از ادات شدت و دقت ; "lap
Şiddət və diqqət ədatı ; lap"
در ترکی آزربایجانی ادات lap را داریم ،در معنایگسترده که شدت و دقت را بیان میکند ؛
♦️lap Çox = , بهشدتزیاد ، بیشتر
♦️lap Az = کمتر ,به شدت پایین
♦️lap Pis : بدتر, بسیار بد
♦️ lap Gözəl : زیباتر
♦️lap Aşağı :کاملا پایین ، پایینتر
♦️lap Üst : بالاتر, بهشدت بالا
♦️ lap Yuxarı : بالاتر ،بسیار بالا
♦️lap Qalın : ضخیمتر ,بهشدت ضخیم
_
♦️Atdığım daş lap başından dəydi ;
سنگی که انداختم دقیق به سرش خورد(دقت)
♦️Ali lap gedir evə
علی دقیقا به خانه میره(دقت)
♦️Az qalmışdı lap səni unudum
کم مونده بود کاملا تو را فراموش کنم (شدت)
♦️dünən lap yaxşı günlərdən idi
دیروز از بهترین روزها بود(شدت)
♦️Ali lap susdu
علی بهشدت(خیلی) ساکت شد
♦az qalmışdı lap gözünü çıxara
کم مانده بود دقیق چشمشرودربیاره (دقت)
تهیه و تنظیم ائرن
@TURK_LN
Şiddət və diqqət ədatı ; lap"
در ترکی آزربایجانی ادات lap را داریم ،در معنایگسترده که شدت و دقت را بیان میکند ؛
♦️lap Çox = , بهشدتزیاد ، بیشتر
♦️lap Az = کمتر ,به شدت پایین
♦️lap Pis : بدتر, بسیار بد
♦️ lap Gözəl : زیباتر
♦️lap Aşağı :کاملا پایین ، پایینتر
♦️lap Üst : بالاتر, بهشدت بالا
♦️ lap Yuxarı : بالاتر ،بسیار بالا
♦️lap Qalın : ضخیمتر ,بهشدت ضخیم
_
♦️Atdığım daş lap başından dəydi ;
سنگی که انداختم دقیق به سرش خورد(دقت)
♦️Ali lap gedir evə
علی دقیقا به خانه میره(دقت)
♦️Az qalmışdı lap səni unudum
کم مونده بود کاملا تو را فراموش کنم (شدت)
♦️dünən lap yaxşı günlərdən idi
دیروز از بهترین روزها بود(شدت)
♦️Ali lap susdu
علی بهشدت(خیلی) ساکت شد
♦az qalmışdı lap gözünü çıxara
کم مانده بود دقیق چشمشرودربیاره (دقت)
تهیه و تنظیم ائرن
@TURK_LN
Yuk ( یۇک ):
معنی: صمغ
* از ریشه *juk / *jok، معنای متعددی کسب کرده در دوره قاراخانی در معنای باقیمانده مواد غذایی روی ظروف، مواد چسبنده مورد استعمال واقع شده بود، همچنین در برخی از زبانهای تورکی در مفهوم صمغ بکار گرفته میشود.
ساککا( مراغه): صمغ > مرتبط به ساققؽز
✅ در دیالکت های محلی شما از چه کلمه ای استفاده میشود؟
@TURK_LN
معنی: صمغ
* از ریشه *juk / *jok، معنای متعددی کسب کرده در دوره قاراخانی در معنای باقیمانده مواد غذایی روی ظروف، مواد چسبنده مورد استعمال واقع شده بود، همچنین در برخی از زبانهای تورکی در مفهوم صمغ بکار گرفته میشود.
ساککا( مراغه): صمغ > مرتبط به ساققؽز
✅ در دیالکت های محلی شما از چه کلمه ای استفاده میشود؟
@TURK_LN
زمانی که سنگاپور استقلال خود را در سال ۱۹۶۵ به دست آورد، دولت سنگاپور با توجه به اینکه انگلیسی، زبان جهانی تجارت، فن آوری و علم بود، زبان انگلیسی را در کشور رسمی نمود و در کنار آن، جهت تحقق برابری زبانی و پیشگیری از استعمار و نژادپرستی زبانی، زبان ماندرین (زبان چینی های سنگاپور)، زبان مالایی (زبان مالایی های سنگاپور) و زبان تامیلی (زبان تامیل های سنگاپور) را نیز رسمیت بخشید. در بین چهار زبان رسمی موجود در سنگاپور، زبان انگلیسی، نقش زبان میانجی را به عهده دارد.
سیستم آموزش دوزبانه در مدارس سنگاپور به ترتیبی است که دانشآموزان به طور همزمان، انگلیسی و زبان مادری خود (تامیل، ماندرین یا مالایی) را آموزش میبینند. لازم است بدانید که بسیاری از تابلوها و علائم در کشور سنگاپور به چهار زبان رسمی نوشته شدهاند.
بخش بزرگی از توسعه در سنگاپور، مرهون درک صحیح از تنوع فرهنگی و زبانی از سوی «لی کوآن یو» اولین نخست وزیر سنگاپور است. لی کوان یو، با رسمیت دادن به زبان های چینی، مالایی، هندی و انگلیسی، توانست سنگاپور را از یک شهر بندری کوچک به یکی از کانونهای مهم اقتصادی جهان تبدیل نماید.
@TURK_LN
سیستم آموزش دوزبانه در مدارس سنگاپور به ترتیبی است که دانشآموزان به طور همزمان، انگلیسی و زبان مادری خود (تامیل، ماندرین یا مالایی) را آموزش میبینند. لازم است بدانید که بسیاری از تابلوها و علائم در کشور سنگاپور به چهار زبان رسمی نوشته شدهاند.
بخش بزرگی از توسعه در سنگاپور، مرهون درک صحیح از تنوع فرهنگی و زبانی از سوی «لی کوآن یو» اولین نخست وزیر سنگاپور است. لی کوان یو، با رسمیت دادن به زبان های چینی، مالایی، هندی و انگلیسی، توانست سنگاپور را از یک شهر بندری کوچک به یکی از کانونهای مهم اقتصادی جهان تبدیل نماید.
@TURK_LN
☑️Uyuq ( اۇیۇق ):
معنی:جوراب نمدی ( ساق بلند )، در کل در مفهوم جوراب به تنهایی میتوان مورد استفاده و استعمال قرار داد.
@TURK_LN
معنی:جوراب نمدی ( ساق بلند )، در کل در مفهوم جوراب به تنهایی میتوان مورد استفاده و استعمال قرار داد.
@TURK_LN
☑️Oruk ( اۏرۇک ):
معنی: جاده ، مسیر، راه ( نوشته های تونیوکوک)
*بر اساس مقاله دکتر Süleyman Hilmi KIZILDAĞ, Abdullah YILDIRIM و نظر استاروچوسکی این کلمه از ریشه تورکی Or ( حفر کردن، کندن، کانال) شکل گرفته.
@TURK_LN
معنی: جاده ، مسیر، راه ( نوشته های تونیوکوک)
*بر اساس مقاله دکتر Süleyman Hilmi KIZILDAĞ, Abdullah YILDIRIM و نظر استاروچوسکی این کلمه از ریشه تورکی Or ( حفر کردن، کندن، کانال) شکل گرفته.
@TURK_LN
Dör ( دؤر ):
معنی: جایی که برای نشستن محترم ترین فرد یا بزرگان در نظر گرفته شده _ مکان افتخاری در خانه
✔️ از پیش تورکی *tȫr، در تورکی قدیم به صورت tör مورد استعمال قرار میگرفته، این کلمه به صورت Dör در دیالکت های تورکی آزربایجانی با معانی مختلف کاربرد دارد:
۱.صدر اتاق ( ناحیه بورچالی،قازاخ، گده بای)
-Dö:rə keç
۲.مکانی برای نشستن عروس در عروسی ( اوردوباد)
-Gəlinin dö:rini hazırrayın
۳.سمت پشت خانه ( خوجاوند).
@TURK_LN
معنی: جایی که برای نشستن محترم ترین فرد یا بزرگان در نظر گرفته شده _ مکان افتخاری در خانه
✔️ از پیش تورکی *tȫr، در تورکی قدیم به صورت tör مورد استعمال قرار میگرفته، این کلمه به صورت Dör در دیالکت های تورکی آزربایجانی با معانی مختلف کاربرد دارد:
۱.صدر اتاق ( ناحیه بورچالی،قازاخ، گده بای)
-Dö:rə keç
۲.مکانی برای نشستن عروس در عروسی ( اوردوباد)
-Gəlinin dö:rini hazırrayın
۳.سمت پشت خانه ( خوجاوند).
@TURK_LN
الن بیالیستاک، متخصص نورولوژی میگوید کوکان دوزبانه انعطافپذیرتر هستند چون هر بار صحبت میکنند هر دو زبان در ذهن فعال میشوند و مغز باید مربوط را از نامربوط جدا کند. مغز گزینههای بیشتری دارد و هر چه بیشتر مجبور به انتخاب بشود، گوینده انعطافپذیرتر می شود. پژوهشگران همچنین باور دارند که دوزبانه بودن باعث می شود توانایی فرد در حل مسئله بیشتر شود و حس همدردی در او قویتر شود. الن بیالیستاک، پژوهشگر کانادایی دانشگاه یورک معتقد است که دوزبانه بودن ظهور علائم آلزایمر، اما نه خود بیماری را به تعویق میاندازد.
@TURK_LN
@TURK_LN
Forwarded from Turkic dictionary
در سیستمهای آموزشی همگونگرا، که در آن کودکان بومی و اقلیتها مجبور به پذیرش تدریس اجباری زبانهای مسلط میشوند سبب آسیبهای روانی بسیاری میشود و اغلب دانشآموزان را بعداً به استفاده از زبان غالب با فرزندان خود سوق میدهد.
در طی یک یا دو نسل، کودکان از نظر زبانی و به روش های دیگر به اجبار مجبور به صحبت به زبان گروه مسلط می شوند. این اتفاق برای میلیونها گویشور زبانهای در معرض تهدید در سراسر جهان رخ میدهد. هیچ مدرسه یا کلاسی وجود ندارد که از طریق آن بشود زبان های بومی و یا زبانهای اقلیت های در معرض تهدید را به کودکان آموزش دهد.
بنابراین پذیرش زبان گروه مسلط تر داوطلبانه نیست: هیچ گزینه ای برای مقابله وجود ندارد و والدین اطلاعات قابل اعتماد کافی در مورد پیامدهای بلندمدت انتخابهای مختلف در دسترس ندارند.
در نتیجه، این موضوع «خودکشی زبان» نیست، حتی اگر در ابتدا به نظر برسد که گویشوران خودشان زبانشان را رها میکنند.
@TURK_LN
در طی یک یا دو نسل، کودکان از نظر زبانی و به روش های دیگر به اجبار مجبور به صحبت به زبان گروه مسلط می شوند. این اتفاق برای میلیونها گویشور زبانهای در معرض تهدید در سراسر جهان رخ میدهد. هیچ مدرسه یا کلاسی وجود ندارد که از طریق آن بشود زبان های بومی و یا زبانهای اقلیت های در معرض تهدید را به کودکان آموزش دهد.
بنابراین پذیرش زبان گروه مسلط تر داوطلبانه نیست: هیچ گزینه ای برای مقابله وجود ندارد و والدین اطلاعات قابل اعتماد کافی در مورد پیامدهای بلندمدت انتخابهای مختلف در دسترس ندارند.
در نتیجه، این موضوع «خودکشی زبان» نیست، حتی اگر در ابتدا به نظر برسد که گویشوران خودشان زبانشان را رها میکنند.
@TURK_LN
Ovulduruq ( اۏوۇلدۇرۇق ):
معنی:خاویار
*ریشه کلمه را از کلمه oğul میدانند در زبان های تورکی مانند قزاقی و... مورد استعمال است.
@TURK_LN
معنی:خاویار
*ریشه کلمه را از کلمه oğul میدانند در زبان های تورکی مانند قزاقی و... مورد استعمال است.
@TURK_LN
چامسکی و پیاژه
اگرچه چامسکی اساسا نظریه خود را بر علیه محیط گرایان مطرح کرد، ولی او همچنین تفاوت های نظریه خود و پیاژه را نیز مورد بحث قرار داده است.
نظریه های پیاژه و چامسکی، موارد مشترک بسیاری دارند. آنها هر دو بر این باورند که کودکان به وسیله محیط بیرونی پرورش نمی یابند، بلکه خود به خود ساختارهای ذهنی را به وجود می آورند. با این همه، چامسکی نسبت به پیاژه فطرت گراتر است. چامسکی بر این باور است که زبان اصولا در ژن ها تعبیه شده است. کودکان بر اساس دریافت محرک های مناسب، به طور خودکار، شکل گرامری را بر اساس این پیش زمینه ژنتیکی، ایجاد می کنند. در حالی که پیاژه بر رشدی که به وسیله ژن ها کنترل می شود، تاکید کمتری می کند. بر اساس نظر او، ساختارهای شناختی، از تلاش های خود کودک در برخورد با محیط و درک آن پدید می اید.
تفاوت دیگر آنها، در مورد ویژه بودن و متکی به خود بودن رشد زبان است. از نظر چامسکی زبان ارگان ذهنی فوق العاده ویژه ای است که نسبتا به صورت مستقل از سایر شکل های شناخت رشد می یابد. در حالی که پیاژه و پیروانش رشد زبان را بیشتر به رشد شناختی عمومی فرد وابسته می دانند.
پیاژه همچنین مطرح می کند که زبان به شناخت در سایر دوره ها نیز مرتبط است.او معتقد است که کودکان استفاده از نمادهای زبان شناسی ( واژه ها) را در همان زمانی آغاز می کنند که نمادهای غیر زبانی نظیر نشان دادن نبود اشیا از طریق حرکات را به کار می گیرند. بنابراین، به نظر می رسد در کودکان، زبان به عنوان بخشی از فرایند کلی تر نماد سازی پدید می آید.
پیروان پیاژه چنین مطرح کرده اند که توانایی انجام تبدیل های زبان شناختی، مستلزم رشد عملیات عینی است. تا آن هنگام، کودکان قادر به درک کامل تبدیل های مجهول نیستند، زیرا چنین کاری مستلزم عملیات برگشت پذیری است. بنابراین طبق نظر طرفداران پیاژه، قبل از انجام تبدیل های اساسی زبان شناختی، رسیدن به عملیات عینی ضروری است.
طرفداران پیاژه معتقدند که زبان به رشد کلی شناختی و حتی به پیشرفت های شناختی قبلی وابسته است. این دیدگاه با نظریات چامسکی و پیروان او چندان سازگار نیست. چامسکی اگر چه تایید می کند که زبان تا حدی به سایر شکل های شناخت ارتباط دارد، ولی نمی تواند بپذیرد که دستور زبان پیچیده و ظریفی که کودکان به همراه قابلیت هایی نظیر وابستگی به ساختار در خود رشد می دهند، طبق اصول شناختی کلی تر، بیشتر قابل درک باشد. این احتمال بعید به نظر می رسد که پژوهش ها، در نهایت بنوانند نشان دهند که زبان آنطور که چامسکی می گوید، از سایر فعالیت های شناختی جدا است.
@TURK_LN
اگرچه چامسکی اساسا نظریه خود را بر علیه محیط گرایان مطرح کرد، ولی او همچنین تفاوت های نظریه خود و پیاژه را نیز مورد بحث قرار داده است.
نظریه های پیاژه و چامسکی، موارد مشترک بسیاری دارند. آنها هر دو بر این باورند که کودکان به وسیله محیط بیرونی پرورش نمی یابند، بلکه خود به خود ساختارهای ذهنی را به وجود می آورند. با این همه، چامسکی نسبت به پیاژه فطرت گراتر است. چامسکی بر این باور است که زبان اصولا در ژن ها تعبیه شده است. کودکان بر اساس دریافت محرک های مناسب، به طور خودکار، شکل گرامری را بر اساس این پیش زمینه ژنتیکی، ایجاد می کنند. در حالی که پیاژه بر رشدی که به وسیله ژن ها کنترل می شود، تاکید کمتری می کند. بر اساس نظر او، ساختارهای شناختی، از تلاش های خود کودک در برخورد با محیط و درک آن پدید می اید.
تفاوت دیگر آنها، در مورد ویژه بودن و متکی به خود بودن رشد زبان است. از نظر چامسکی زبان ارگان ذهنی فوق العاده ویژه ای است که نسبتا به صورت مستقل از سایر شکل های شناخت رشد می یابد. در حالی که پیاژه و پیروانش رشد زبان را بیشتر به رشد شناختی عمومی فرد وابسته می دانند.
پیاژه همچنین مطرح می کند که زبان به شناخت در سایر دوره ها نیز مرتبط است.او معتقد است که کودکان استفاده از نمادهای زبان شناسی ( واژه ها) را در همان زمانی آغاز می کنند که نمادهای غیر زبانی نظیر نشان دادن نبود اشیا از طریق حرکات را به کار می گیرند. بنابراین، به نظر می رسد در کودکان، زبان به عنوان بخشی از فرایند کلی تر نماد سازی پدید می آید.
پیروان پیاژه چنین مطرح کرده اند که توانایی انجام تبدیل های زبان شناختی، مستلزم رشد عملیات عینی است. تا آن هنگام، کودکان قادر به درک کامل تبدیل های مجهول نیستند، زیرا چنین کاری مستلزم عملیات برگشت پذیری است. بنابراین طبق نظر طرفداران پیاژه، قبل از انجام تبدیل های اساسی زبان شناختی، رسیدن به عملیات عینی ضروری است.
طرفداران پیاژه معتقدند که زبان به رشد کلی شناختی و حتی به پیشرفت های شناختی قبلی وابسته است. این دیدگاه با نظریات چامسکی و پیروان او چندان سازگار نیست. چامسکی اگر چه تایید می کند که زبان تا حدی به سایر شکل های شناخت ارتباط دارد، ولی نمی تواند بپذیرد که دستور زبان پیچیده و ظریفی که کودکان به همراه قابلیت هایی نظیر وابستگی به ساختار در خود رشد می دهند، طبق اصول شناختی کلی تر، بیشتر قابل درک باشد. این احتمال بعید به نظر می رسد که پژوهش ها، در نهایت بنوانند نشان دهند که زبان آنطور که چامسکی می گوید، از سایر فعالیت های شناختی جدا است.
@TURK_LN
Tüs / Tüş ( تۆس / تۆش ):
معنی: میوه
*از ریشه *Tüĺ پیش تورکی این کلمه قدیمی در اویغوری قدیم، پچنکی، کاربرد داشت و همچنین در چوواشی و تاتاری و باشقیری نیز کاربرد دارد.
@TURK_LN
معنی: میوه
*از ریشه *Tüĺ پیش تورکی این کلمه قدیمی در اویغوری قدیم، پچنکی، کاربرد داشت و همچنین در چوواشی و تاتاری و باشقیری نیز کاربرد دارد.
@TURK_LN
از پلیدیهای استبداد، یکی هم این است که شریف زیستن را مدام دشوارتر میکند.
استبداد کارش این است که هر روز آدمهای بیشتری را مجبور به انتخاب بین شرافت و آسایش کند.
استبداد کارش این است که هر روز شریفانه زیستن را دشوارتر کند.
استبداد کارش این است که هر روز بنشیند به تماشای آدمهایی که در ترجیح شرافت بر آسایش یک جا میلغزند ( و از چشم دیگران میفتند. )
استبداد کارش این است که هر روز هزینه شرافت را بالا ببرد
تا تعداد کمتری قادر به پرداخت آن باشند.
استبداد کارش همین است، تهیسازی جامعه از شرافت.
قدرت بیقدرتان
واتسلاو_هاول
@TURK_LN
استبداد کارش این است که هر روز آدمهای بیشتری را مجبور به انتخاب بین شرافت و آسایش کند.
استبداد کارش این است که هر روز شریفانه زیستن را دشوارتر کند.
استبداد کارش این است که هر روز بنشیند به تماشای آدمهایی که در ترجیح شرافت بر آسایش یک جا میلغزند ( و از چشم دیگران میفتند. )
استبداد کارش این است که هر روز هزینه شرافت را بالا ببرد
تا تعداد کمتری قادر به پرداخت آن باشند.
استبداد کارش همین است، تهیسازی جامعه از شرافت.
قدرت بیقدرتان
واتسلاو_هاول
@TURK_LN