در بساطم گـر چه چیزی نیست
امـا عشق هست مـن تـو را
مهمانِ یک فنجانِ چایی میکنم
#شهراد_میدری
عصرتون خوش
@Ssahebdeelan
امـا عشق هست مـن تـو را
مهمانِ یک فنجانِ چایی میکنم
#شهراد_میدری
عصرتون خوش
@Ssahebdeelan
در بساطم گـر چه چیزی نیست
امـا عشق هست مـن تـو را
مهمانِ یک فنجانِ چایی میکنم
#شهراد_میدری
عصرتون خوش
@Ssahebdeelan
امـا عشق هست مـن تـو را
مهمانِ یک فنجانِ چایی میکنم
#شهراد_میدری
عصرتون خوش
@Ssahebdeelan
در بساطم گـر چه چیزی نیست
امـا عشق هست مـن تـو را
مهمانِ یک فنجانِ چایی میکنم
#شهراد_میدری
عصرتون خوش
@Ssahebdeelan
امـا عشق هست مـن تـو را
مهمانِ یک فنجانِ چایی میکنم
#شهراد_میدری
عصرتون خوش
@Ssahebdeelan
در بساطم گـر چه چیزی نیست
امـا عشق هست مـن تـو را
مهمانِ یک فنجانِ چایی میکنم
#شهراد_میدری
عصرتون شيرين ☕️
@Ssahebdeelan
امـا عشق هست مـن تـو را
مهمانِ یک فنجانِ چایی میکنم
#شهراد_میدری
عصرتون شيرين ☕️
@Ssahebdeelan
در فراسوی فرحناکی فواره ی نور
روی ابریشم سبزینه ی شوق
هفت سین غزل انداخته ایم
من و باران و گل و عشق و نسیم
محفلی ساخته ایم
تا غزالینه قدم رنجه کند فروردین
تا خرامینه هوا باز شود عطرآگین
تا معطر شود آواز پر بلدرچین
تیک و تاک تپش ثانیه ها می گویند
که بهارینه ترین معجزه ها در راه است...
پس در این چند قدم مانده به آغاز بهار
به تو تقدیم صمیمانه ترین تبریکم
ای برازنده ترین!
فال نو ات
حال نو ات
سال نو ات
غرق خوشبختی باد ...
#شهراد_میدری
واپسین روزهاي اسفند امسالتان دلکوک نغمه های سبزینه بختی؛ شاد و خرم دل و خرامان احساس باشید...
@Ssahebdeelan
روی ابریشم سبزینه ی شوق
هفت سین غزل انداخته ایم
من و باران و گل و عشق و نسیم
محفلی ساخته ایم
تا غزالینه قدم رنجه کند فروردین
تا خرامینه هوا باز شود عطرآگین
تا معطر شود آواز پر بلدرچین
تیک و تاک تپش ثانیه ها می گویند
که بهارینه ترین معجزه ها در راه است...
پس در این چند قدم مانده به آغاز بهار
به تو تقدیم صمیمانه ترین تبریکم
ای برازنده ترین!
فال نو ات
حال نو ات
سال نو ات
غرق خوشبختی باد ...
#شهراد_میدری
واپسین روزهاي اسفند امسالتان دلکوک نغمه های سبزینه بختی؛ شاد و خرم دل و خرامان احساس باشید...
@Ssahebdeelan
می خرامد در میان سبزه زار
دختر ناز بهار
بر تن اش پیراهن سبز گل آرای حریر
گیسوانش خوشه ی زرین گندم
ساقه هایی ریخته تا ساق پا چون آبشار
گونه هایش سیب سرخ و
گردن آویزش تمشک و
بر لبش شهد انار
می خرامد در میان سبزه زار
دختر ناز بهار
میزند بر سبزه های دامنش چین چین گره
تا گره از کار دنیا وا شود
می نشیند بر لب جو
می سپارد غصه ها را دست آب
تا زلالی ها بشوید آنچه مانده از غبار
دورتادورش چکاوک های شاد
رقصشان میگیرد از آواز برگ
میزنند از نم نم باران، سه تار
میخرامد در میان سبزه زار
دختر ناز بهار
مردمان جشن های یادگار
میزنند از شهر بیرون سوی او
دست در دست نسیم
پا به پای جویبار
تا تمام سیزده ها را به در باشند باهم
رهسپار دشت و صحرا
عازم کوه و کمر باشند باهم
تا ببالد
تا برقصد
تا بخندد
در میان سبزه زار
دختر ناز بهار
#شهراد_میدری
سيزده بدر بدلخوشي
@Ssahebdeelan
دختر ناز بهار
بر تن اش پیراهن سبز گل آرای حریر
گیسوانش خوشه ی زرین گندم
ساقه هایی ریخته تا ساق پا چون آبشار
گونه هایش سیب سرخ و
گردن آویزش تمشک و
بر لبش شهد انار
می خرامد در میان سبزه زار
دختر ناز بهار
میزند بر سبزه های دامنش چین چین گره
تا گره از کار دنیا وا شود
می نشیند بر لب جو
می سپارد غصه ها را دست آب
تا زلالی ها بشوید آنچه مانده از غبار
دورتادورش چکاوک های شاد
رقصشان میگیرد از آواز برگ
میزنند از نم نم باران، سه تار
میخرامد در میان سبزه زار
دختر ناز بهار
مردمان جشن های یادگار
میزنند از شهر بیرون سوی او
دست در دست نسیم
پا به پای جویبار
تا تمام سیزده ها را به در باشند باهم
رهسپار دشت و صحرا
عازم کوه و کمر باشند باهم
تا ببالد
تا برقصد
تا بخندد
در میان سبزه زار
دختر ناز بهار
#شهراد_میدری
سيزده بدر بدلخوشي
@Ssahebdeelan
کاش باهم کلبه ای در جنگل مه داشتیم
زیر سقف آسمان نقره ای ابرپوش
از فراز دامن گلبرگ دوز دامنه
همصدا با نغمه ی سنتور و تار
شرشر برفابهای ریخته در جویبار
طاق بسته روی آن رنگین کمان
دور تا دور بهشت سبزمان
شاخسارانی پر از گیلاس سرریز خیال
روی هر سرشاخه ای یک مرغ عشق
غرق تصنیف نسیم
در چنین حال و هوایی
زیر نم نم های باران بهار
کاش دستم توی دستان تو بود
چشمهایم خیره بر لبهای خندان تو بود
با تو میرفتم به جنگلهای شب بو و تمشک
شادمان و بیقرار
با تو می چیدم انار بوسه های آبدار
با تو می رقصیدم آهنگین به ساز آبشار
بر لبانم شعر ناب
با تو هیزم جمع می کردم کنار رود آب
تا تمام شب بیافروزم اجاق
تا بگیرم باز، جشن آفتاب
دورمان پروانه ها در پیچ و تاب
آه... فکرش را بکن
با تو می چسبید این رویای ناب
#شهراد_میدری
@Ssahebdeelan
زیر سقف آسمان نقره ای ابرپوش
از فراز دامن گلبرگ دوز دامنه
همصدا با نغمه ی سنتور و تار
شرشر برفابهای ریخته در جویبار
طاق بسته روی آن رنگین کمان
دور تا دور بهشت سبزمان
شاخسارانی پر از گیلاس سرریز خیال
روی هر سرشاخه ای یک مرغ عشق
غرق تصنیف نسیم
در چنین حال و هوایی
زیر نم نم های باران بهار
کاش دستم توی دستان تو بود
چشمهایم خیره بر لبهای خندان تو بود
با تو میرفتم به جنگلهای شب بو و تمشک
شادمان و بیقرار
با تو می چیدم انار بوسه های آبدار
با تو می رقصیدم آهنگین به ساز آبشار
بر لبانم شعر ناب
با تو هیزم جمع می کردم کنار رود آب
تا تمام شب بیافروزم اجاق
تا بگیرم باز، جشن آفتاب
دورمان پروانه ها در پیچ و تاب
آه... فکرش را بکن
با تو می چسبید این رویای ناب
#شهراد_میدری
@Ssahebdeelan
بیدار شو ای زنبق صحرایی زیبا
فرنوش فریبا
با بوسه ی مستانه ی شبنم
با نغمه ی پرشور چکاوک
با رقص نسیم و گل میخک
با شادی پوپک به سر شاخه ی افرا
برخیز و ببین با چه شکوهی
برخاسته از پشت چه کوهی
خورشید نوازشگر زرین
آن مژده گر خوش خبر، آن مهر جهانتاب
از دور به دیدار تو و باغ میآید
با هلهله ی ساز
با شادی و آواز
تا نور ببخشد به شکوفا شدنت باز
برخیز و به لبخند
بر دامنه ی سبز دماوند
_آن شوکت بشکوه سرافراز_
در آینه ی چشمه خودت را بنگر ناز
صبح آمده با شادی و با شوق
با دامنی از رقص هزاران پر پروانه ی طناز
تا روز بهارینه ی خود را
به طراوت
به حلاوت
سرمست و دل انگیز و غزلریز
از نو کنی آغاز
ای نابترین خلقت هستی
اعجاز قلم موی خداوند
ای شاخه نبات، ای عسل قندتر از قند
صبح تو پر از نور و پر از شور
روز تو به زیبایی شعر و غزل حافظ شیراز...
#شهراد_میدری
@Ssahebdeelan
فرنوش فریبا
با بوسه ی مستانه ی شبنم
با نغمه ی پرشور چکاوک
با رقص نسیم و گل میخک
با شادی پوپک به سر شاخه ی افرا
برخیز و ببین با چه شکوهی
برخاسته از پشت چه کوهی
خورشید نوازشگر زرین
آن مژده گر خوش خبر، آن مهر جهانتاب
از دور به دیدار تو و باغ میآید
با هلهله ی ساز
با شادی و آواز
تا نور ببخشد به شکوفا شدنت باز
برخیز و به لبخند
بر دامنه ی سبز دماوند
_آن شوکت بشکوه سرافراز_
در آینه ی چشمه خودت را بنگر ناز
صبح آمده با شادی و با شوق
با دامنی از رقص هزاران پر پروانه ی طناز
تا روز بهارینه ی خود را
به طراوت
به حلاوت
سرمست و دل انگیز و غزلریز
از نو کنی آغاز
ای نابترین خلقت هستی
اعجاز قلم موی خداوند
ای شاخه نبات، ای عسل قندتر از قند
صبح تو پر از نور و پر از شور
روز تو به زیبایی شعر و غزل حافظ شیراز...
#شهراد_میدری
@Ssahebdeelan
در بساطم گـر چه چیزی نیست
امـا عشق هست مـن تـو را
مهمانِ یک فنجانِ چایی میکنم
#شهراد_میدری
عصرتون خوش
@Ssahebdeelan
امـا عشق هست مـن تـو را
مهمانِ یک فنجانِ چایی میکنم
#شهراد_میدری
عصرتون خوش
@Ssahebdeelan
خدا را چه دیده ای
شاید باران
تمام گرد و غبار در و دیوارهای شهر را
یکجا شست
و بوی نم خاک و عطر کاهگل
با رایحه ی ریحانها در هوا پیچید
تا گلها آکاردئون بنوازند و
پروانه ها با بالهای رنگین
باله برقصند
خدا را چه دیده ای
شاید فرشته ای خوش خبر
بر روی پل رنگین کمان
کلاه به دست
خم شد و
تصویر خودش را لبخند زنان
در حوض فیروزه ای حیاطمان
به تماشا نشست
و به ما یک سبد شاتوت تعارف کرد
تا طعم رویاها را مزمزه کنیم
خدا را چه دیده ای
شاید بعد از زنگ بیداری
کبوتران با رنگ سپید
دوباره پر کشیدند
و باز دفتر نقاشی آسمان
پر از پروازهای دسته جمعی شد
تا نمره ی بیست آفتاب
خوشرنگ تر از همیشه
گوشه ی صفحه ی خوشبختی مان
خودنمایی کند
خدا را چه دیده ای
شاید فردا صبح
که لحاف مخمل را کنار زدی
گرمای دلچسب علاالدین نفتی مادربزرگ
به ما عطر چای بابونه و بهار نارنج
تعارف کرد
و عصای چوب گردوی بابا بزرگ
با ما در برگریز باغ قدیمی همقدم شد
و تو هم مثل من
به سنجاقک ها سلام کردی و
دلت برای آنهمه شادی نداشته غنج رفت
خدا را چه دیده ای
شاید فردا صبح
که از خواب برخاستیم
با شادی مرا بغل کردی و
با هیجان کودکانه ات گفتی
خواب خوشه های زرین گندمزار
خواب زیتون و آویشن
خواب ترانه و چشمه سار
خواب زیبا شدن آینه ها را دیده ای
و من با شوق از تو پرسیدم
خواب خدا را چه؟ دیده ای؟
خدا را چه دیده ای
شاید به زودی
خدا قهوه اش را سر کشید و
پاک کنش را برداشت
و با دست مهربانش
چکه چکه اشکها را
از گونه های من و تو
پاک کرد
و این بار بر لبانمان گلی ارغوانی کشید
که نقشش در گالری هزار توی هیچ بهاری نیست.
#شهراد_میدری
شاید باران
تمام گرد و غبار در و دیوارهای شهر را
یکجا شست
و بوی نم خاک و عطر کاهگل
با رایحه ی ریحانها در هوا پیچید
تا گلها آکاردئون بنوازند و
پروانه ها با بالهای رنگین
باله برقصند
خدا را چه دیده ای
شاید فرشته ای خوش خبر
بر روی پل رنگین کمان
کلاه به دست
خم شد و
تصویر خودش را لبخند زنان
در حوض فیروزه ای حیاطمان
به تماشا نشست
و به ما یک سبد شاتوت تعارف کرد
تا طعم رویاها را مزمزه کنیم
خدا را چه دیده ای
شاید بعد از زنگ بیداری
کبوتران با رنگ سپید
دوباره پر کشیدند
و باز دفتر نقاشی آسمان
پر از پروازهای دسته جمعی شد
تا نمره ی بیست آفتاب
خوشرنگ تر از همیشه
گوشه ی صفحه ی خوشبختی مان
خودنمایی کند
خدا را چه دیده ای
شاید فردا صبح
که لحاف مخمل را کنار زدی
گرمای دلچسب علاالدین نفتی مادربزرگ
به ما عطر چای بابونه و بهار نارنج
تعارف کرد
و عصای چوب گردوی بابا بزرگ
با ما در برگریز باغ قدیمی همقدم شد
و تو هم مثل من
به سنجاقک ها سلام کردی و
دلت برای آنهمه شادی نداشته غنج رفت
خدا را چه دیده ای
شاید فردا صبح
که از خواب برخاستیم
با شادی مرا بغل کردی و
با هیجان کودکانه ات گفتی
خواب خوشه های زرین گندمزار
خواب زیتون و آویشن
خواب ترانه و چشمه سار
خواب زیبا شدن آینه ها را دیده ای
و من با شوق از تو پرسیدم
خواب خدا را چه؟ دیده ای؟
خدا را چه دیده ای
شاید به زودی
خدا قهوه اش را سر کشید و
پاک کنش را برداشت
و با دست مهربانش
چکه چکه اشکها را
از گونه های من و تو
پاک کرد
و این بار بر لبانمان گلی ارغوانی کشید
که نقشش در گالری هزار توی هیچ بهاری نیست.
#شهراد_میدری
در بساطم گـر چه چیزی نیست
امـا عشق هست مـن تـو را
مهمانِ یک فنجانِ چایی میکنم
#شهراد_میدری
عصرتون شيرين ☕️
@Ssahebdeelan
امـا عشق هست مـن تـو را
مهمانِ یک فنجانِ چایی میکنم
#شهراد_میدری
عصرتون شيرين ☕️
@Ssahebdeelan
صبح شد پروانه ها از خواب خوش برخاستند
باله رقصان باغ نستعلیق گلها را
به شوق دیدنت آراستند
تا تو بگشایے دو پلک مخملینت را به ناز
تا برقصانے خرامان
دامن نیلوفرینت را به ناز
چون نسیمے با نوازش
دست بر گیسو
بر آن راه بلند اقبال چون ابریشم جادو بزن
پرده را یڪسو بزن
خنده بر لب مثل تصویرے شگرف
از میان قاب ناب پنجره
آفتابے ڪن دوباره سرزمینت را به ناز
باز هم مثل قنارے ها بخوان
شعرهاے دلنشینت را به ناز
ڪوک ساز دلنوازت هدیه ڪن
نغمه هاے ناب مستے آفرینت را به ناز
تا جهان زیبا شود
غوغا شود
شیدا شود
تا دوباره غرق خوشبختے عشق
جشن آغازین روز دیگرے برپا شود
#شهراد_میدری
🌷🍃🌸
باله رقصان باغ نستعلیق گلها را
به شوق دیدنت آراستند
تا تو بگشایے دو پلک مخملینت را به ناز
تا برقصانے خرامان
دامن نیلوفرینت را به ناز
چون نسیمے با نوازش
دست بر گیسو
بر آن راه بلند اقبال چون ابریشم جادو بزن
پرده را یڪسو بزن
خنده بر لب مثل تصویرے شگرف
از میان قاب ناب پنجره
آفتابے ڪن دوباره سرزمینت را به ناز
باز هم مثل قنارے ها بخوان
شعرهاے دلنشینت را به ناز
ڪوک ساز دلنوازت هدیه ڪن
نغمه هاے ناب مستے آفرینت را به ناز
تا جهان زیبا شود
غوغا شود
شیدا شود
تا دوباره غرق خوشبختے عشق
جشن آغازین روز دیگرے برپا شود
#شهراد_میدری
🌷🍃🌸
بیدار شو ای زنبق صحرایی زیبا
فرنوش فریبا
با بوسه ی مستانه ی شبنم
با نغمه ی پرشور چکاوک
با رقص نسیم و گل میخک
با شادی پوپک به سر شاخه ی افرا
برخیز و ببین با چه شکوهی
برخاسته از پشت چه کوهی
خورشید نوازشگر زرین
آن مژده گر خوش خبر، آن مهر جهانتاب
از دور به دیدار تو و باغ میآید
با هلهله ی ساز
با شادی و آواز
تا نور ببخشد به شکوفا شدنت باز
برخیز و به لبخند
بر دامنه ی سبز دماوند
_آن شوکت بشکوه سرافراز_
در آینه ی چشمه خودت را بنگر ناز
صبح آمده با شادی و با شوق
با دامنی از رقص هزاران پر پروانه ی طناز
تا روز بهارینه ی خود را
به طراوت
به حلاوت
سرمست و دل انگیز و غزلریز
از نو کنی آغاز
ای نابترین خلقت هستی
اعجاز قلم موی خداوند
ای شاخه نبات، ای عسل قندتر از قند
صبح تو پر از نور و پر از شور
روز تو به زیبایی شعر و غزل حافظ شیراز...
#شهراد_میدری
🍃🌷🌸
فرنوش فریبا
با بوسه ی مستانه ی شبنم
با نغمه ی پرشور چکاوک
با رقص نسیم و گل میخک
با شادی پوپک به سر شاخه ی افرا
برخیز و ببین با چه شکوهی
برخاسته از پشت چه کوهی
خورشید نوازشگر زرین
آن مژده گر خوش خبر، آن مهر جهانتاب
از دور به دیدار تو و باغ میآید
با هلهله ی ساز
با شادی و آواز
تا نور ببخشد به شکوفا شدنت باز
برخیز و به لبخند
بر دامنه ی سبز دماوند
_آن شوکت بشکوه سرافراز_
در آینه ی چشمه خودت را بنگر ناز
صبح آمده با شادی و با شوق
با دامنی از رقص هزاران پر پروانه ی طناز
تا روز بهارینه ی خود را
به طراوت
به حلاوت
سرمست و دل انگیز و غزلریز
از نو کنی آغاز
ای نابترین خلقت هستی
اعجاز قلم موی خداوند
ای شاخه نبات، ای عسل قندتر از قند
صبح تو پر از نور و پر از شور
روز تو به زیبایی شعر و غزل حافظ شیراز...
#شهراد_میدری
🍃🌷🌸
در فراسوی فرحناکی فواره ی نور
روی ابریشم سبزینه ی شوق
هفت سین غزل انداخته ایم
من و باران و گل و عشق و نسیم
محفلی ساخته ایم
تا غزالینه قدم رنجه کند فروردین
تا خرامینه هوا باز شود عطرآگین
تا معطر شود آواز پر بلدرچین
تیک و تاک تپش ثانیه ها می گویند
که بهارینه ترین معجزه ها در راه است...
پس در این چند قدم مانده به آغاز بهار
به تو تقدیم صمیمانه ترین تبریکم
ای برازنده ترین!
فال نو ات
حال نو ات
سال نو ات
غرق خوشبختی باد ...
#شهراد_میدری
واپسین روز اسفند امسالتان دلکوک نغمه های سبزینه بختی؛ شاد و خرم دل و خرامان احساس باشید...
🌷🍃🌸
روی ابریشم سبزینه ی شوق
هفت سین غزل انداخته ایم
من و باران و گل و عشق و نسیم
محفلی ساخته ایم
تا غزالینه قدم رنجه کند فروردین
تا خرامینه هوا باز شود عطرآگین
تا معطر شود آواز پر بلدرچین
تیک و تاک تپش ثانیه ها می گویند
که بهارینه ترین معجزه ها در راه است...
پس در این چند قدم مانده به آغاز بهار
به تو تقدیم صمیمانه ترین تبریکم
ای برازنده ترین!
فال نو ات
حال نو ات
سال نو ات
غرق خوشبختی باد ...
#شهراد_میدری
واپسین روز اسفند امسالتان دلکوک نغمه های سبزینه بختی؛ شاد و خرم دل و خرامان احساس باشید...
🌷🍃🌸
می خرامد در میان سبزه زار
دختر ناز بهار
بر تن اش پیراهن سبز گل آرای حریر
گیسوانش خوشه ی زرین گندم
ساقه هایی ریخته تا ساق پا چون آبشار
گونه هایش سیب سرخ و
گردن آویزش تمشک و
بر لبش شهد انار
می خرامد در میان سبزه زار
دختر ناز بهار
میزند بر سبزه های دامنش چین چین گره
تا گره از کار دنیا وا شود
می نشیند بر لب جو
می سپارد غصه ها را دست آب
تا زلالی ها بشوید آنچه مانده از غبار
دورتادورش چکاوک های شاد
رقصشان میگیرد از آواز برگ
میزنند از نم نم باران، سه تار
میخرامد در میان سبزه زار
دختر ناز بهار
مردمان جشن های یادگار
میزنند از شهر بیرون سوی او
دست در دست نسیم
پا به پای جویبار
تا تمام سیزده ها را به در باشند باهم
رهسپار دشت و صحرا
عازم کوه و کمر باشند باهم
تا ببالد
تا برقصد
تا بخندد
در میان سبزه زار
دختر ناز بهار
#شهراد_میدری
سيزده بدر بدلخوشي
@Ssahebdeelan
دختر ناز بهار
بر تن اش پیراهن سبز گل آرای حریر
گیسوانش خوشه ی زرین گندم
ساقه هایی ریخته تا ساق پا چون آبشار
گونه هایش سیب سرخ و
گردن آویزش تمشک و
بر لبش شهد انار
می خرامد در میان سبزه زار
دختر ناز بهار
میزند بر سبزه های دامنش چین چین گره
تا گره از کار دنیا وا شود
می نشیند بر لب جو
می سپارد غصه ها را دست آب
تا زلالی ها بشوید آنچه مانده از غبار
دورتادورش چکاوک های شاد
رقصشان میگیرد از آواز برگ
میزنند از نم نم باران، سه تار
میخرامد در میان سبزه زار
دختر ناز بهار
مردمان جشن های یادگار
میزنند از شهر بیرون سوی او
دست در دست نسیم
پا به پای جویبار
تا تمام سیزده ها را به در باشند باهم
رهسپار دشت و صحرا
عازم کوه و کمر باشند باهم
تا ببالد
تا برقصد
تا بخندد
در میان سبزه زار
دختر ناز بهار
#شهراد_میدری
سيزده بدر بدلخوشي
@Ssahebdeelan
بیدار شو ای زنبق صحرایی زیبا
فرنوش فریبا
با بوسه ی مستانه ی شبنم
با نغمه ی پرشور چکاوک
با رقص نسیم و گل میخک
با شادی پوپک به سر شاخه ی افرا
برخیز و ببین با چه شکوهی
برخاسته از پشت چه کوهی
خورشید نوازشگر زرین
آن مژده گر خوش خبر، آن مهر جهانتاب
از دور به دیدار تو و باغ میآید
با هلهله ی ساز
با شادی و آواز
تا نور ببخشد به شکوفا شدنت باز
برخیز و به لبخند
بر دامنه ی سبز دماوند
_آن شوکت بشکوه سرافراز_
در آینه ی چشمه خودت را بنگر ناز
صبح آمده با شادی و با شوق
با دامنی از رقص هزاران پر پروانه ی طناز
تا روز بهارینه ی خود را
به طراوت
به حلاوت
سرمست و دل انگیز و غزلریز
از نو کنی آغاز
ای نابترین خلقت هستی
اعجاز قلم موی خداوند
ای شاخه نبات، ای عسل قندتر از قند
صبح تو پر از نور و پر از شور
روز تو به زیبایی شعر و غزل حافظ شیراز...
#شهراد_میدری
@Ssahebdeelan
فرنوش فریبا
با بوسه ی مستانه ی شبنم
با نغمه ی پرشور چکاوک
با رقص نسیم و گل میخک
با شادی پوپک به سر شاخه ی افرا
برخیز و ببین با چه شکوهی
برخاسته از پشت چه کوهی
خورشید نوازشگر زرین
آن مژده گر خوش خبر، آن مهر جهانتاب
از دور به دیدار تو و باغ میآید
با هلهله ی ساز
با شادی و آواز
تا نور ببخشد به شکوفا شدنت باز
برخیز و به لبخند
بر دامنه ی سبز دماوند
_آن شوکت بشکوه سرافراز_
در آینه ی چشمه خودت را بنگر ناز
صبح آمده با شادی و با شوق
با دامنی از رقص هزاران پر پروانه ی طناز
تا روز بهارینه ی خود را
به طراوت
به حلاوت
سرمست و دل انگیز و غزلریز
از نو کنی آغاز
ای نابترین خلقت هستی
اعجاز قلم موی خداوند
ای شاخه نبات، ای عسل قندتر از قند
صبح تو پر از نور و پر از شور
روز تو به زیبایی شعر و غزل حافظ شیراز...
#شهراد_میدری
@Ssahebdeelan
در بساطم گـر چه چیزی نیست
امـا عشق هست مـن تـو را
مهمانِ یک فنجانِ چایی میکنم
#شهراد_میدری
عصرتون شيرين ☕️
@Ssahebdeelan
امـا عشق هست مـن تـو را
مهمانِ یک فنجانِ چایی میکنم
#شهراد_میدری
عصرتون شيرين ☕️
@Ssahebdeelan
از دل دامنه ی مشرقی کوه بلند
چشمه ی پاک سحر می جوشد
بره آهو به سلامی به کلامی شیرین
می نوازد گل آویشن را
میگشاید مژه را شبدر شبنم خورده
کبکی از گردنه پرواز کنان می آید
سهره ای نازکنان می آید
از بلوطی کهن آواز پر بلدرچین
قصه ی زندگی آغاز کنان می آید
تا بگویند و بخندند و برقصند در آیینه ی آب
تا غبارینگی رخوت شب را بزدایند از نو
تا دل از قل قل چشمه بربایند از نو
می شکوفد گل خورشید از کوه
غرق پروانه ی نور
میشود باز جهان روشن از آتشکده ی ایزد مهر
کوه و صحرا و در و دشت بهم می گویند
رو به خوشبختی مان پنجره ای باز شده
هفته ی دیگری آغاز شده
هرکه با هلهله و غلغله شاد است امروز
هفت روزش شاد است
هرکه لبخند گل سرخ شکوفا دارد
هفت روز از غم بی همنفسی آزاد است
پس بگوییم و بخندیم و برقصیم در آیینه ی نور
که جهان نقش قلم موی به رقص آمده ی استاد است
#شهراد_میدری
🌱🌷
چشمه ی پاک سحر می جوشد
بره آهو به سلامی به کلامی شیرین
می نوازد گل آویشن را
میگشاید مژه را شبدر شبنم خورده
کبکی از گردنه پرواز کنان می آید
سهره ای نازکنان می آید
از بلوطی کهن آواز پر بلدرچین
قصه ی زندگی آغاز کنان می آید
تا بگویند و بخندند و برقصند در آیینه ی آب
تا غبارینگی رخوت شب را بزدایند از نو
تا دل از قل قل چشمه بربایند از نو
می شکوفد گل خورشید از کوه
غرق پروانه ی نور
میشود باز جهان روشن از آتشکده ی ایزد مهر
کوه و صحرا و در و دشت بهم می گویند
رو به خوشبختی مان پنجره ای باز شده
هفته ی دیگری آغاز شده
هرکه با هلهله و غلغله شاد است امروز
هفت روزش شاد است
هرکه لبخند گل سرخ شکوفا دارد
هفت روز از غم بی همنفسی آزاد است
پس بگوییم و بخندیم و برقصیم در آیینه ی نور
که جهان نقش قلم موی به رقص آمده ی استاد است
#شهراد_میدری
🌱🌷
در بساطم گـر چه چیزی نیست
امـا عشق هست مـن تـو را
مهمانِ یک فنجانِ چایی میکنم
#شهراد_میدری
عصرتون شيرين ☕️
@Ssahebdeelan
امـا عشق هست مـن تـو را
مهمانِ یک فنجانِ چایی میکنم
#شهراد_میدری
عصرتون شيرين ☕️
@Ssahebdeelan
در بساطم گـر چه چیزی نیست
امـا عشق هست مـن تـو را
مهمانِ یک فنجانِ چایی میکنم
#شهراد_میدری
عصرتون شيرين ☕️
@Ssahebdeelan
امـا عشق هست مـن تـو را
مهمانِ یک فنجانِ چایی میکنم
#شهراد_میدری
عصرتون شيرين ☕️
@Ssahebdeelan