ای باغبان
که رها کرده ای
درختانِ خود ، بیا
خشکیده گشت گل لبخند
در این خاک و سرزمین
مُردیم
از وعده های
سر خرمن بهشت
قدری خوشی بیاور علیالحساب
فقط همین
#حمیددلگرم
که رها کرده ای
درختانِ خود ، بیا
خشکیده گشت گل لبخند
در این خاک و سرزمین
مُردیم
از وعده های
سر خرمن بهشت
قدری خوشی بیاور علیالحساب
فقط همین
#حمیددلگرم
در کنار تو
هوا خوب است
کلاغها دروغ نمیگویند
گنجشکان غیبت نمیکنند
و درختان در پیشکش سایهی خویش
خساست بخرج نمیدهند
در هوای تو
همه چیز عالیست
باران بر سر بیخانمانها نمیبارد
موشها پنیرشان را باهم قسمت میکنند
و خبری از جنگ نیست
در حوالی تو
فرشتگان خانه میسازند
و خدا
دلش نمیآید
که به وعدههایش عمل نکند
#حمیددلگرم
هوا خوب است
کلاغها دروغ نمیگویند
گنجشکان غیبت نمیکنند
و درختان در پیشکش سایهی خویش
خساست بخرج نمیدهند
در هوای تو
همه چیز عالیست
باران بر سر بیخانمانها نمیبارد
موشها پنیرشان را باهم قسمت میکنند
و خبری از جنگ نیست
در حوالی تو
فرشتگان خانه میسازند
و خدا
دلش نمیآید
که به وعدههایش عمل نکند
#حمیددلگرم
نشستهام
در کنار پنجرهی غبارگرفتهی
فضایی مجازی
و به ازدحام کوچهای مینگرم که
رهگذرانش
ماسکهایی دلربا
از جنس خوشبختی به چهره دارند
و در ظلمات شب
به چراغی دلخوشند
که اربابان
به جای آفتاب
در خورجینشان فرو کردهاند
تو ای بیریا
اگر
افتخار دیدارت را نصیبم کردی
با خود هیچ نیاور
میخواهم
در حقیقت اشک و لبخند
ذرهای از عطر زندگی را
استشمام کنم
#حمیددلگرم
@Ssahebdeelan
در کنار پنجرهی غبارگرفتهی
فضایی مجازی
و به ازدحام کوچهای مینگرم که
رهگذرانش
ماسکهایی دلربا
از جنس خوشبختی به چهره دارند
و در ظلمات شب
به چراغی دلخوشند
که اربابان
به جای آفتاب
در خورجینشان فرو کردهاند
تو ای بیریا
اگر
افتخار دیدارت را نصیبم کردی
با خود هیچ نیاور
میخواهم
در حقیقت اشک و لبخند
ذرهای از عطر زندگی را
استشمام کنم
#حمیددلگرم
@Ssahebdeelan
در آخرین روزهای شهریور
وقتی که باد
عرقِ پیشانیِ درختان را خشک میکند
و آفتابِ مهربان پاییزی
لبخندزنان
همچون لبخندِ زنان
به روی ماهت چشمک میزند
برایت آرزوهایی دارم
در آخرین شبهای شهریور
وقتی که انگشت نسیم
آغوش پنجرهی مهر را میگشاید
و خش خش عاشقانهی برگ و کفش
آواز فصل هزار رنگِ عاشقی را سر میدهد
برایت آرزوهایی دارم
در آغاز فصل مهر و آب و آتش
برایت خواهان اینم
که دست کم
هفت برگ از درخت آرزوهای قشنگت
در بازی سرنوشت به بار بنشیند
و ماهتابِ خوشبختی
نقاب از چهره بردارد
در ماه هفتم سال
چرا که هفت عدد مقدسیست
#حمیددلگرم
وقتی که باد
عرقِ پیشانیِ درختان را خشک میکند
و آفتابِ مهربان پاییزی
لبخندزنان
همچون لبخندِ زنان
به روی ماهت چشمک میزند
برایت آرزوهایی دارم
در آخرین شبهای شهریور
وقتی که انگشت نسیم
آغوش پنجرهی مهر را میگشاید
و خش خش عاشقانهی برگ و کفش
آواز فصل هزار رنگِ عاشقی را سر میدهد
برایت آرزوهایی دارم
در آغاز فصل مهر و آب و آتش
برایت خواهان اینم
که دست کم
هفت برگ از درخت آرزوهای قشنگت
در بازی سرنوشت به بار بنشیند
و ماهتابِ خوشبختی
نقاب از چهره بردارد
در ماه هفتم سال
چرا که هفت عدد مقدسیست
#حمیددلگرم
ای باغبان
که رها کرده ای
درختانِ خود ، بیا
خشکیده گشت گل لبخند
در این خاک و سرزمین
مُردیم
از وعده های
سر خرمن بهشت
قدری خوشی بیاور علی الحساب
فقط همین
#حمیددلگرم
که رها کرده ای
درختانِ خود ، بیا
خشکیده گشت گل لبخند
در این خاک و سرزمین
مُردیم
از وعده های
سر خرمن بهشت
قدری خوشی بیاور علی الحساب
فقط همین
#حمیددلگرم
آهای
شبپرستان کفتارمنش
از کدامین نیمه سخن میگویید!؟
قطرهای بیش در لیوان نمانده است
که آن هم نیز
عرق جبین زحمتکشانیست
که برای آبروداری
صورتشان را
با سیلی شکنجه میکنند
#حمیددلگرم
شبپرستان کفتارمنش
از کدامین نیمه سخن میگویید!؟
قطرهای بیش در لیوان نمانده است
که آن هم نیز
عرق جبین زحمتکشانیست
که برای آبروداری
صورتشان را
با سیلی شکنجه میکنند
#حمیددلگرم
فرود آمد بشقاب پرندهای
پا بر زمین گذاشت بیگانهای
و خواست استتار کند که
دست بر شانهاش گذاشت پیرمردی
و گفت:
راحت باش
اینجا همه با هم بیگانهاند
#حمیددلگرم
🍃🌷🌸
پا بر زمین گذاشت بیگانهای
و خواست استتار کند که
دست بر شانهاش گذاشت پیرمردی
و گفت:
راحت باش
اینجا همه با هم بیگانهاند
#حمیددلگرم
🍃🌷🌸
روی کاااارتنِ یک تلویزیونِ فول اچ دی
در کنارِ سطل زباله خوابیده
کودک کااااری
از خستگی و ناامیدیها
خواب میبیند
خوابِ کاااارتونی مبهم
که ترازوی عدل پیچیده است در هم
رقص و خنده
بچهها و بازی را
قصر و پوشاک و غذا و شادی را
ناگهان میپرد از خواب
و خونش به جوش میآید
میکُشد از دم
گربههای اشرافی را...!
#حمیددلگرم
🍃🌷🌸
در کنارِ سطل زباله خوابیده
کودک کااااری
از خستگی و ناامیدیها
خواب میبیند
خوابِ کاااارتونی مبهم
که ترازوی عدل پیچیده است در هم
رقص و خنده
بچهها و بازی را
قصر و پوشاک و غذا و شادی را
ناگهان میپرد از خواب
و خونش به جوش میآید
میکُشد از دم
گربههای اشرافی را...!
#حمیددلگرم
🍃🌷🌸
ای باغبان
که رها کرده ای
درختانِ خود ، بیا
خشکیده گشت گل لبخند
در این خاک و سرزمین
مُردیم
از وعده های
سر خرمن بهشت
قدری خوشی بیاور علیالحساب
فقط همین
#حمیددلگرم
شبتون بخير
🌸🍃🌷
که رها کرده ای
درختانِ خود ، بیا
خشکیده گشت گل لبخند
در این خاک و سرزمین
مُردیم
از وعده های
سر خرمن بهشت
قدری خوشی بیاور علیالحساب
فقط همین
#حمیددلگرم
شبتون بخير
🌸🍃🌷
خونه هم خونههای قدیم
وقتی بچه بودم عشق اینو داشتم
که با پشتی خونه بسازم
تو جوونیام خونه مجردی نداشتم
اما یه مدت تو کارِ
خرید و فروش خونه بودم
بعضی از بچه محلامون
همش دنبال خونه خالی بودن
پدرم کارگر کارخونه بود
بیشتر لباساشم چارخونه بود
مادرم از اول خونهدار بود
حتی اون وقتا که مستاجر بودیم
پدربزرگ خدا بیامرزمم
همش از خونه خدا حرف میزد
داداشام تفریشون ماهیگیری تو رودخونه ست
خواهرمم عاشق چیدمان و خونه تکونیه
منم تاحالا چندتا شعر
درمورد خونه سالمندان گفتم
الانم یه گروه مجازی داریم
به نام خونه مادربزرگه
که کل خونواده توش هستن
به جز مادربزرگم که رفته خونه آخرت
خلاصه اینکه
خونه حاشیه ست
اصل خونواده ست
خوش بحال اونی که دنیا واسش میخونه ست
چون آخر و عاقبت هممون
بعد از صد و بیست سال
مرده شورخونه ست
#حمیددلگرم
🌸🍃🌷
وقتی بچه بودم عشق اینو داشتم
که با پشتی خونه بسازم
تو جوونیام خونه مجردی نداشتم
اما یه مدت تو کارِ
خرید و فروش خونه بودم
بعضی از بچه محلامون
همش دنبال خونه خالی بودن
پدرم کارگر کارخونه بود
بیشتر لباساشم چارخونه بود
مادرم از اول خونهدار بود
حتی اون وقتا که مستاجر بودیم
پدربزرگ خدا بیامرزمم
همش از خونه خدا حرف میزد
داداشام تفریشون ماهیگیری تو رودخونه ست
خواهرمم عاشق چیدمان و خونه تکونیه
منم تاحالا چندتا شعر
درمورد خونه سالمندان گفتم
الانم یه گروه مجازی داریم
به نام خونه مادربزرگه
که کل خونواده توش هستن
به جز مادربزرگم که رفته خونه آخرت
خلاصه اینکه
خونه حاشیه ست
اصل خونواده ست
خوش بحال اونی که دنیا واسش میخونه ست
چون آخر و عاقبت هممون
بعد از صد و بیست سال
مرده شورخونه ست
#حمیددلگرم
🌸🍃🌷
زندگی
کوتاهتر از آن است
که در افسوس
از زیان آفات دیروز
و ترس از مترسک فردا هدر گردد
درنگ جایز نیست رفیق
همین امروز
نیمهی پر را بنوش به سلامتی خودت
و لیوان خالی را
بکوب بر سر غصههای روزگار
#حمیددلگرم
🍃🌷🌸
کوتاهتر از آن است
که در افسوس
از زیان آفات دیروز
و ترس از مترسک فردا هدر گردد
درنگ جایز نیست رفیق
همین امروز
نیمهی پر را بنوش به سلامتی خودت
و لیوان خالی را
بکوب بر سر غصههای روزگار
#حمیددلگرم
🍃🌷🌸
دیروز دشنامی بود
که باد با خودش برد
و فردا حرف مفتیست
که هنوز بیرون نیامده از دهان روزگار
امروز اما
قاصدکیست
خوشخبر و سبکبال
مگذار که در طپش بیرحمِ ثانیهها
از دست برود
و گم شود حال
#حمیددلگرم
🍃🌷🌸
که باد با خودش برد
و فردا حرف مفتیست
که هنوز بیرون نیامده از دهان روزگار
امروز اما
قاصدکیست
خوشخبر و سبکبال
مگذار که در طپش بیرحمِ ثانیهها
از دست برود
و گم شود حال
#حمیددلگرم
🍃🌷🌸
نشستهام
در کنار پنجرهی غبارگرفتهی
فضایی مجازی
و به ازدحام کوچهای مینگرم که
رهگذرانش
ماسکهایی دلربا
از جنس خوشبختی به چهره دارند
و در ظلمات شب
به چراغی دلخوشند
که اربابان
به جای آفتاب
در خورجینشان فرو کردهاند
تو ای بیریا
اگر
افتخار دیدارت را نصیبم کردی
با خود هیچ نیاور
میخواهم
در حقیقت اشک و لبخند
ذرهای از عطر زندگی را
استشمام کنم
#حمیددلگرم
@Ssahebdeelan
در کنار پنجرهی غبارگرفتهی
فضایی مجازی
و به ازدحام کوچهای مینگرم که
رهگذرانش
ماسکهایی دلربا
از جنس خوشبختی به چهره دارند
و در ظلمات شب
به چراغی دلخوشند
که اربابان
به جای آفتاب
در خورجینشان فرو کردهاند
تو ای بیریا
اگر
افتخار دیدارت را نصیبم کردی
با خود هیچ نیاور
میخواهم
در حقیقت اشک و لبخند
ذرهای از عطر زندگی را
استشمام کنم
#حمیددلگرم
@Ssahebdeelan
در آخرین روزهای شهریور
وقتی که باد
عرقِ پیشانیِ درختان را خشک میکند
و آفتابِ مهربان پاییزی
لبخندزنان
همچون لبخندِ زنان
به روی ماهت چشمک میزند
برایت آرزوهایی دارم
در آخرین شبهای شهریور
وقتی که انگشت نسیم
آغوش پنجرهی مهر را میگشاید
و خش خش عاشقانهی برگ و کفش
آواز فصل هزار رنگِ عاشقی را سر میدهد
برایت آرزوهایی دارم
در آغاز فصل مهر و آب و آتش
برایت خواهان اینم
که دست کم
هفت برگ از درخت آرزوهای قشنگت
در بازی سرنوشت به بار بنشیند
و ماهتابِ خوشبختی
نقاب از چهره بردارد
در ماه هفتم سال
چرا که هفت عدد مقدسیست
#حمیددلگرم
وقتی که باد
عرقِ پیشانیِ درختان را خشک میکند
و آفتابِ مهربان پاییزی
لبخندزنان
همچون لبخندِ زنان
به روی ماهت چشمک میزند
برایت آرزوهایی دارم
در آخرین شبهای شهریور
وقتی که انگشت نسیم
آغوش پنجرهی مهر را میگشاید
و خش خش عاشقانهی برگ و کفش
آواز فصل هزار رنگِ عاشقی را سر میدهد
برایت آرزوهایی دارم
در آغاز فصل مهر و آب و آتش
برایت خواهان اینم
که دست کم
هفت برگ از درخت آرزوهای قشنگت
در بازی سرنوشت به بار بنشیند
و ماهتابِ خوشبختی
نقاب از چهره بردارد
در ماه هفتم سال
چرا که هفت عدد مقدسیست
#حمیددلگرم
آهای
شبپرستان کفتارمنش
از کدامین نیمه سخن میگویید!؟
قطرهای بیش در لیوان نمانده است
که آن هم نیز
عرق جبین زحمتکشانیست
که برای آبروداری
صورتشان را
با سیلی شکنجه میکنند
#حمیددلگرم
شبپرستان کفتارمنش
از کدامین نیمه سخن میگویید!؟
قطرهای بیش در لیوان نمانده است
که آن هم نیز
عرق جبین زحمتکشانیست
که برای آبروداری
صورتشان را
با سیلی شکنجه میکنند
#حمیددلگرم
اگر که زن نبود
عشق از یادها میرفت
زیبایی راهش را گم میکرد
و تصوری از بهشت وجود نداشت
میدانم که میدانی
جهت عدم انقراض هرچه خوبیست
حفظ جایگاه این جنس برابر
به شدت الزامیست
#حمیددلگرم
هشتم مارس
#روز_جهانی_زنان
گرامی باد❤️
.
.
عشق از یادها میرفت
زیبایی راهش را گم میکرد
و تصوری از بهشت وجود نداشت
میدانم که میدانی
جهت عدم انقراض هرچه خوبیست
حفظ جایگاه این جنس برابر
به شدت الزامیست
#حمیددلگرم
هشتم مارس
#روز_جهانی_زنان
گرامی باد❤️
.
.
در آخرین روزهای اسفند
هنگامی که آفتاب
برای زمین سرودِ مهر میخوانَد
شکوفهها در آغوشِ درختان لبخند میزنند
و ما
در کلاسِ طبیعت
درسِ نو شدن را میآموزیم
برایت آرزوهایی دارم
نخست سلامتی
این آرزوی کلیشهای اما مهم
همواره بر جسم و جانت بوسه زند
همچون برکههای بکر
لبخندی را که
از چشمههای آرامش جاریست
برایت آرزومندم
امیدوارم که همآغوشیت با طبیعت آنچنان گردد
که با لالاییِ ستارگان بخوابی
و با صدای پرندگان برخیزی
در این روزگارِ برزخی
که انسانیت
بیش از پیش زیر سوال رفته است
خواهانِ آنم
تا چون خندهی کودکان،زلال
و مثلِ کوهها استوار باشی در پاکی
آرزو میکنم که عشق را تجربه کنی
عشقِ حقیقی
که این خود بر همهی آرزوها سر است
و در پایان
آرزومندم که خرسند باشی
از اینکه خودت هستی
#حمیددلگرم
🌱🌷
هنگامی که آفتاب
برای زمین سرودِ مهر میخوانَد
شکوفهها در آغوشِ درختان لبخند میزنند
و ما
در کلاسِ طبیعت
درسِ نو شدن را میآموزیم
برایت آرزوهایی دارم
نخست سلامتی
این آرزوی کلیشهای اما مهم
همواره بر جسم و جانت بوسه زند
همچون برکههای بکر
لبخندی را که
از چشمههای آرامش جاریست
برایت آرزومندم
امیدوارم که همآغوشیت با طبیعت آنچنان گردد
که با لالاییِ ستارگان بخوابی
و با صدای پرندگان برخیزی
در این روزگارِ برزخی
که انسانیت
بیش از پیش زیر سوال رفته است
خواهانِ آنم
تا چون خندهی کودکان،زلال
و مثلِ کوهها استوار باشی در پاکی
آرزو میکنم که عشق را تجربه کنی
عشقِ حقیقی
که این خود بر همهی آرزوها سر است
و در پایان
آرزومندم که خرسند باشی
از اینکه خودت هستی
#حمیددلگرم
🌱🌷
نشستهام
در کنار پنجرهی غبارگرفتهی
فضایی مجازی
و به ازدحام کوچهای مینگرم که
رهگذرانش
ماسکهایی دلربا
از جنس خوشبختی به چهره دارند
و در ظلمات شب
به چراغی دلخوشند
که اربابان
به جای آفتاب
در خورجینشان فرو کردهاند
تو ای بیریا
اگر
افتخار دیدارت را نصیبم کردی
با خود هیچ نیاور
میخواهم
در حقیقت اشک و لبخند
ذرهای از عطر زندگی را
استشمام کنم
#حمیددلگرم
در کنار پنجرهی غبارگرفتهی
فضایی مجازی
و به ازدحام کوچهای مینگرم که
رهگذرانش
ماسکهایی دلربا
از جنس خوشبختی به چهره دارند
و در ظلمات شب
به چراغی دلخوشند
که اربابان
به جای آفتاب
در خورجینشان فرو کردهاند
تو ای بیریا
اگر
افتخار دیدارت را نصیبم کردی
با خود هیچ نیاور
میخواهم
در حقیقت اشک و لبخند
ذرهای از عطر زندگی را
استشمام کنم
#حمیددلگرم
در انتهای پارک شهریور
درختی به انتظار نشسته است
تا هزار تارِ برگهای مش کردهاش را
به دستِ سشوارِ باد و آفتاب بسپارد
خدا را چه دیدی
شاید پاییز امسال
به جای دعوای ساقیان مواد
در زیر چترش
دختران و پسران نوجوان
دروغهای عاشقانهی قشنگی
نثار هم کردند
#حمیددلگرم
درختی به انتظار نشسته است
تا هزار تارِ برگهای مش کردهاش را
به دستِ سشوارِ باد و آفتاب بسپارد
خدا را چه دیدی
شاید پاییز امسال
به جای دعوای ساقیان مواد
در زیر چترش
دختران و پسران نوجوان
دروغهای عاشقانهی قشنگی
نثار هم کردند
#حمیددلگرم