صاحبدلان
12.7K subscribers
33K photos
3.01K videos
56 files
2.4K links
Download Telegram
به كسى كه با تو هر شب
همه شوق گفت و گو بود

چه رسيده است
كه امشب
سر گفت و گو ندارد...

#حسين_منزوى................................https://telegram.me/joinchat/BWvvOj_s182ypVUSg5qfXQ
تو
مثل ماهِ برکہ اے
و من غریق مست شب
دوباره تو ، دوباره من
شناورے ،
شناورم ...

#حسين_منزوى

شب بخير
هنوز اگر تو بیايى
دوباره می شوم آغاز،
اگر چه خسته تر از
آفتابِ بر لب بامم...!




#حسين_منزوى
به شب سلام
كه بی‌تو،
رفيق راه من است...

#حسين_منزوى‌


شبتان آراااام.....
.
.
تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم
آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم

با آسمان مفاخره کردیم تا سحر
او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم

او با شهاب بر شب تب کرده خط کشید
من برق چشم ملتهبت را رقم زدم

تا کور سوی اخترکان بشکند همه
از نام تو به بام افق ها ،‌ علم زدم

با وامی از نگاه تو خورشید های شب
نظم قدیم شام و سحر را به هم زدم

هر نامه را به نام و به عنوان هر که بود
تنها به شوق از تو نوشتن قلم زدم

تا عشق چون نسیم به خاکسترم وزد
شک از تو وام کردم و در باورم زدم

از شادی ام مپرس که من نیز در ازل
همراه خواجه قرعه ی قسمت به غم زدم



#حسين_منزوى
دوباره مۍنویسمت کنارِ بیت آخرم
و چکه چکه مۍچکم به سطر های دفترم
تو مثل ماهِ برکه ای ،
و من غریق مست شب
دوباره تو ، دوباره من
شناوری ،
شناورم ..

#حسين_منزوى
تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم
آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم

با آسمان مفاخره کردیم تا سحر
او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم

او با شهاب بر شب تب کرده خط کشید
من برق چشم ملتهبت را رقم زدم

تا کور سوی اخترکان بشکند همه
از نام تو به بام افق ها ،‌ علم زدم

با وامی از نگاه تو خورشید های شب
نظم قدیم شام و سحر را به هم زدم

هر نامه را به نام و به عنوان هر که بود
تنها به شوق از تو نوشتن قلم زدم

تا عشق چون نسیم به خاکسترم وزد
شک از تو وام کردم و در باورم زدم

از شادی ام مپرس که من نیز در ازل
همراه خواجه قرعه ی قسمت به غم زدم

#حسين_منزوى
دوبــاره می نـویسمت
کنـارِ بیــــت آخـــــرم
و چکه چکه، می چکم
بـه ســطرهای دفـترم
تـــو مثل مـاهِ برکه ای
و من غریق مست شب
دوباره تـو، دوباره مـن
شـناوری، شناورم ...!!!

#حسين_منزوى

شبتون ارام

@Ssahebdeelan
.
اگر باید زخمی داشته باشم
که نوازشم کنی
بگو تا تمام دلم را
شرحه شرحه کنم

زخم‌ها زیبایند
و زیباتر آن‌که
تیغ را هم تو فرود آورده باشی
تیغت سـِحر است و
نوازشت معجزه
و لبخندت
تنظیفی از فواره‌ی نور
و تیمار داری‌ات
کرشمه‌ای میان زخم و مرهم

عشق و زخم
از یک تبارند
اگر خویشاوندیم یا نه
من سراپا همه زخمم
تو سراپا
همه انگشت نوازش باش...

#حسين_منزوى

شب خوش