اوضاعی که من می بینم ...
مجازات خوردن یه سیب نیست
این وضع
حاصل غارت یه باغ بوده!
✍#حسین_پناهی
باميد وضع و حالي خوب
@Ssahebdeelan
مجازات خوردن یه سیب نیست
این وضع
حاصل غارت یه باغ بوده!
✍#حسین_پناهی
باميد وضع و حالي خوب
@Ssahebdeelan
کودکیم را، دوست دارم
روزهایی که، به جای دلـــم
سر زانوهـایم
زخمـی بـــود....
#حسین_پناهی
🍃🌷🌸
@Ssahebdeelan
روزهایی که، به جای دلـــم
سر زانوهـایم
زخمـی بـــود....
#حسین_پناهی
🍃🌷🌸
@Ssahebdeelan
من حسینم، پناهیام
خودمو میبینم، خودمو میشنفم، خودمو فکر میکنم.
تا هستم جهان ارثیه بابامه.
سلاماش، همهٔ عشقاش، همهٔ درداش، تنهائیاش. وقتی هم نبودم مال شما.
اگه دوست داری با من ببین،
یا بذار باهات ببینم
با من بگو یا بذار با تو بگم
سلامامونو، عشقامونو، دردامونو، تنهائیامونو...
#حسین_پناهی
ششم شهریور، زادروز #حسین_پناهی گرامیباد
خودمو میبینم، خودمو میشنفم، خودمو فکر میکنم.
تا هستم جهان ارثیه بابامه.
سلاماش، همهٔ عشقاش، همهٔ درداش، تنهائیاش. وقتی هم نبودم مال شما.
اگه دوست داری با من ببین،
یا بذار باهات ببینم
با من بگو یا بذار با تو بگم
سلامامونو، عشقامونو، دردامونو، تنهائیامونو...
#حسین_پناهی
ششم شهریور، زادروز #حسین_پناهی گرامیباد
من زندگي را دوست دارم ولي
از زندگي دوباره ميترسم!
دين را دوست دارم
ولي از کشيشها ميترسم!
قانون را دوست دارم
ولي از پاسبانها ميترسم!
عشق را دوست دارم
ولي از زنها ميترسم!
کودکان را دوست دارم
ولي از آینه ميترسم!
سلام را دوست دارم
ولي از زبانم ميترسم!
من ميترسم
پس هستم
اينچنين ميگذرد روز و روزگار من!
من روز را دوست دارم
ولي از روزگار ميترسم...
#حسین_پناهی
از زندگي دوباره ميترسم!
دين را دوست دارم
ولي از کشيشها ميترسم!
قانون را دوست دارم
ولي از پاسبانها ميترسم!
عشق را دوست دارم
ولي از زنها ميترسم!
کودکان را دوست دارم
ولي از آینه ميترسم!
سلام را دوست دارم
ولي از زبانم ميترسم!
من ميترسم
پس هستم
اينچنين ميگذرد روز و روزگار من!
من روز را دوست دارم
ولي از روزگار ميترسم...
#حسین_پناهی
به شبنمی می ماند آدمی
و عمر چهل روایتش،
به لحظه رویت نور
بر سطح سبز برگی
می لغزد و بر زمین می چکد....
تا باری دیگر
و کی؟
وچگونه؟
وکجا؟...
#حسین_پناهی
و عمر چهل روایتش،
به لحظه رویت نور
بر سطح سبز برگی
می لغزد و بر زمین می چکد....
تا باری دیگر
و کی؟
وچگونه؟
وکجا؟...
#حسین_پناهی
.
آن روزها من به سلیقه ی
کسی که دوستش داشتم
سر تا پای زندگیم را آبی کرده بودم
آبی آبی
آبی به رنگ دریا
و ناگهان ! یک روز او را دست در دست
کسی دیدم که سر تاپایش زرد بود
زرد مثل نور
من شنا نمیدانستم
دلم فرصت نداد تا شنا یاد بگیرم
و غرق شدم
در دریای " آبی بیکران رویاها و کابوسها"!
#حسین_پناهی
🌱🌷
آن روزها من به سلیقه ی
کسی که دوستش داشتم
سر تا پای زندگیم را آبی کرده بودم
آبی آبی
آبی به رنگ دریا
و ناگهان ! یک روز او را دست در دست
کسی دیدم که سر تاپایش زرد بود
زرد مثل نور
من شنا نمیدانستم
دلم فرصت نداد تا شنا یاد بگیرم
و غرق شدم
در دریای " آبی بیکران رویاها و کابوسها"!
#حسین_پناهی
🌱🌷
.
پدرم می گوید : کتاب
مادرم می گوید : دعا
و من خوب می دانم
که زیباترین تعریف خدا را
فقط می توان از زبان گل ها شنید
#حسین_پناهی
🌱🌷
پدرم می گوید : کتاب
مادرم می گوید : دعا
و من خوب می دانم
که زیباترین تعریف خدا را
فقط می توان از زبان گل ها شنید
#حسین_پناهی
🌱🌷