صاحبدلان
12.7K subscribers
32.1K photos
2.82K videos
56 files
2.38K links
Download Telegram
انسان‌ها
شبیهِ هم عمر نمی‌کنند
یکی زندگی می‌کند، یکی تحمل…
انسان‌ها شبیه هم تحمل نمی‌کنند
یکی تاب می‌آورد، یکی می‌شکند…
انسان‌ها شبیه هم نمی‌شکنند
یکی از وسط دو نیم می‌شود،
دیگری تکه‌تکه!!
تکه‌ها شبیه هم نیستند…
تکه‌ای یک قرن عمر می‌کند،
تکه‌ای یک روز…
🍃👌
#رسول_یونان

@Ssahebdeelan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

هرگز آن پاییز زیبا را فراموش نمی کنم
یعنی خودم را.
ذخیره ای که از آفتاب تابستان داشتم
هیچ کس نداشت.
تو از باغ خرمالوهای کال آمدی
و در من رسیدی.
هرگز آن پاییز زیبا را فراموش نمی کنم
یعنی تو را ...

#رسول_یونان

@Ssahebdeelan
زندگی کمی دیوانگی می‌خواست
اما ما زیادی دیوانه شدیم
از تمام کافه‌ها بیرونمان کردند
ما زیادی دیوانه شدیم و
همه‌چیز را فراموش کردیم غیر از خندیدن
به همه‌چیز خندیدیم
و خندیدن شغل ما شد
دیوانه که باشی
خودت هم نخندی، زخم‌هایت می‌خندند ...!

#رسول_یونان

🍂💐
@Ssahebdeelan
روزهایم را با شیر و آفتاب شروع می‌کردم
یعنی با لبخند تو
برای آدمی مثل من
هیچ چیز بهتر از این نیست.
در جاده‌ها کم نمی‌آوردم
حتی اگر از کوه‌ها می‌گذشتند
پشت درها نمی‌ماندم
حتی اگر خیال باز شدن نداشتند
و شب‌ها
بی آنکه رخمی بردارم به خانه باز می‌گشتم
از تو تشکر می‌کنم زیبای من
از تو که حضورت
به دیروزهایم معنا بخشیده‌ است.

هروقت که از تو حرف می‌زنم
چشم‌هایم به ستاره بدل می‌شود
دهانم به گل سرخ
هروقت که از تو حرف می‌زنم
نور و رهایی
به رگهایم می‌دود
مطمئنم
یک روز که از تو حرف می‌زنم
بال‌د رآورده
از اینجا پرواز خواهم کرد.

سال‌هاست رفته‌ای
اما هنوز تو را دوست دارم
هر روز منتظر می‌مانم
تا صدای تو
رادیوها را روشن کند
هرشب
به تماشای زیبایی‌ها می‌نشینم
تا در ادامهٔ ماه عبور کنی
تو عبور کنی
در ادامهٔ رودها و باغ‌ها
کاش دوباره از صفحهٔ تلویزیون می‌گذشتی و مرا با خود می‌بردی

وقتی به تو فکر می‌کنم
پرده‌ها از پرده‌ها کنار می‌روند
تا ماه به خانه‌ام بتابد
شومینه‌ها خودبه‌خود روشن می‌شوند
تا گوزن‌های آبی
از گندم‌زاران طلایی بگذرند
وقتی به تو فکر می‌کنم
از جایی که نمی‌دانم کجاست
صدای آکاردئون می‌آید
و من صدای پرواز رؤیاها را می‌شنوم

از تو تشکر می‌کنم
ای خاطرهٔ روشن آتش‌های دور!
هنوز گرما می‌بخشی
اگر قصهٔ تو نبود
این شب سرد و تاریک سپری نمی‌شد
از تو تشکر می‌کنم!

#رسول_یونان

@Ssahebdeelan
به آفتاب احتياج داشتم
احتياج داشتم به دميدن صبح
تا بيدار شـوم از كابوس...
خوش آمـدی !
روزگار غم انگيزی داشتم بی تو
پرده ی پنجـره ام از ابر بود
هر شب
با گريه به خواب می رفتم
و كشتی ها
در بالش من غرق می شدند...


#رسول_یونان

@Ssahebdeelan
فرشته نبود
اما مهربان بود

خانه‌ای ساخت برایم از نور وآرامش
و من باشکوه زیستم
دست هایش سفید بود و روشن ،
انگار از چیدن ماه آمده بود!

#رسول_یونان

تقديم به پدران خوب سرزمينم ....
روزتان مبارك 🙏
@Ssahebdeelan
یک خرس مخملی خریده ام
برای دختری که ندارم
یک عینک برای پدری
که چشمهایش دیگر نمی بیند
و حالا می روم برای او که نیست ،
گل نسرین بچینم ...

شاد یا غمگین ،
زندگی ، زندگیست ..

و اگر فردا
برای شکار پلنگ به دریا رفتم، تعجّب نکنید !!

#رسول_یونان

@Ssahebdeelan
🌹

صدای دریا
از خواب بیدارمان کرد
با سر و رویی پوشیده از خزه
پشت میز صبحانه نشستیم و
فقط آه کشیدیم.

برای یک بار هم که شده
نشد
خواب های خوب را تا آخر ببینیم !


#رسول_یونان

@Ssahebdeelan
فرشته نبود
اما مهربان بود

خانه‌ای ساخت برایم از نور وآرامش
و من باشکوه زیستم
دست هایش سفید بود و روشن ،
انگار از چیدن ماه آمده بود!

#رسول_یونان

تقديم به پدران خوب سرزمينم ....

@Ssahebdeelan
بهار می‌آید دنیا عوض می‌شود
اما آمدن بهار مهم نیست، مهم
شکفتن گل‌ها در قلب توست....

#رسول_یونان