صاحبدلان
12.5K subscribers
32.2K photos
2.83K videos
56 files
2.38K links
Download Telegram
مگر نگفتي هر چه به تو بگويم كه دوستت دارم، باز هم مي خواهي كه تكرار كنم؟
پس برايت مي نويسم، اين جوري بهتر است. اين حرف ها را مي خوانى و باز هم مي خوانى و اگر دلت خواست، باز هم ميخوانى...
حرف هاى من با تو تمامي ندارد...
منتها، چيزي به يادم آمد كه ناچارم مي كند، اين ها را همين جا درز بگيرم و ديگر بيش از اين برايت ننويسم.
مي دانى چيست؟
يادم آمد آن جمله يي را كه دوست دارى من هميشه برايت تكرار كنم، تو حتی يك بار هم به من نگفته ای! باشد طلب من!


#احمد_شاملو
#مثل_خون_در_رگ_های_من
صدایت می‌زنم
گوش بده قلبم صدایت می‌زند
شب گرداگردم حصار کشیده است
و من به تو نگاه می‌کنم
از پنجره‌های دلم
به ستاره‌هایت نگاه می‌کنم
چرا که هر ستاره، آفتابی‌ست
من آفتاب را باور دارم
من دریا را باور دارم
و چشم‌های تو
سرچشمهٔ دریاهاست،

#احمد_شاملو

شب خوش
کاش در صبحی
کسی دری از رویا را بازکند
و از اطلسی چشمانش
شعر بریزد
بر این صبح دلمان
تا خورشید را بوسه کنیم
بر سلام صبحش

#احمد_طاهرے_م_آبے
چشمه‌ساری در دل و
آبشاری در کف،
آفتابی در نگاه و
فرشته‌یی در پیراهن

از انسانی که تویی
قصه‌ها می‌توانم کرد
غمِ نان اگر بگذارد.

#احمد_شاملو
شب که جوی نقره مهتاب
بیکران دشت را دریاچه می سازد
من شراع زورق اندیشه ام را می گشایم در مسیر باد

شب که آوایی نمی آید
از درون خامش نیزار های آبگیر ژرف
من امید روشنم را همچو تیغ آفتابی می سرایم شاد

#احمد_شاملو
و اکنون سپیده‌دمی که شعله‌ی چراغِ مرا
در تاقچه بی‌رنگ می‌کند
تا مرغکانِ بومیِ رنگ را
در بوته‌های قالی از سکوتِ خواب برانگیزد،
پنداری آفتابی‌ست
که به آشتی در خونِ من طالع می‌شود...

#احمد_شاملو

عزبزان صبحتون بخیر
پگاهتان فرخ
گاهتان زیبا
🌷🍃🌸
.

اگر غمی هست بگذار باران باشد
و این باران را
بگذار تا غم تلخی باشد از سرِ غمخواری.
و این جنگل‌های سرسبز
در این جای
در آرزوی آن باشند
که مگر من ناگزیر به برخاستن شوم
تا در درون من بیدار شوند
من اما جاودانه بخواهم خفت
زیرا اکنون که من این‌چنین
در تپه‌های کبودی که بر فراز سرم خفته‌اند
بسان درختی
ریشه‌ها باز گسترده‌ام
دیگر مرگ در کجاست؟!
اگرچه من از دیرباز مرده‌ام
این زمینی که چنین تنگ در آغوشم می‌فشرد
صدای دم زدنم را
هم‌چنان
بخواهد شنید.

#ویلیام_فاکنر
#احمد_شاملو
کاش در صبحی
کسی دری از رویا را بازکند
و از اطلسی چشمانش
شعر بریزد
بر این صبح دلمان
تا خورشید را بوسه کنیم
بر سلام صبحش

#احمد_طاهرے_م_آبے
نوبرگ‌های خورشید
بر پیچک کنار درِ باغ کهنه رُست.
فانوس‌های شوخِ ستاره
آویخت بر رواقِ گذرگاهِ آفتاب
من بازگشتم از راه
جانم همه امید
قلبم همه تپش ...

#احمد_شاملو🌹
روزی که این‌چنین
به زیبایی آغاز می‌شود،
از برای آن نیست که در حسرتِ تو بگذرد!
تو باد و شکوفه و میوه‌ای،
ای همه‌ی فصولِ من!
بر من چنان چون سالی بگذر
تا جاودانگی را آغاز کنم ...





#احمد_شاملو
🌱🌷
خاموش باش، مرغکِ دريايی
بگذار در سکوت
بماند شب؛ بگذار در سکوت
بميرد شب؛
بگذار در سکوت
سرآيد شب...

#احمد_شاملو

شب خوش
.
تو طلوع كردی
و عشق باز آمد،
شعر شكوفه كرد
و كبوتر شادى بال زنان بازگشت؛
تنهايى و خستگى بر خاک ریخت...





#احمد_شاملو

🌱🌷
تابستان از کدامین راه فراخواهد رسید
تا عطش
آبهارا گواراتر کند؟

#احمد_شاملو
فرارسیدن تیرماه نیکو و فرخنده
تابستانتان خنک از سایه سار مهربانی 😍

🌱🌷
دست مرا بگیر
با تو می خواهم برخیزم
تو رستاخیز حیات منی…

#احمد_شاملو
‌‌من به فرداهای نو
به آبی آسمان
به سبزی نگاه باران
#من به روزی که دوباره
کوچه‌ها می‌خندند
به آغازی بر یک پایان
یقین دارم
زندگی بر مدار
"امید" می‌چرخد...!

@Ssahebdeelan
دستت را به من بده ..
ای تصویرِ شادمانه‌ی همه‌ی اُمیدها ...
فردا از آن ماست ..!

#احمد_شاملو

شب خوش
صبح است
سبو را از اب پر کرده ام
کتاب ها را با شراب شسته ام
می دانستم تو کتاب های سفید را دوست داری
و پارچه های آغشته به ابر را
به تو تعارف می کنم...

من راه خانه ی تو را گم کرده ام
در کنار دریا می مانم
سالیان است
که من قطره قطره
دریا را از یاد می برم
راستی
پارچه های آغشته به دریا را
در ستایش ابر
در خانه ی تو گم می کنم
راستی
خانه ی تو در بیداری کجاست؟

#احمد_رضا_احمدی

🌱🌷