Forwarded from کلیدر
#کامنت
محمد کشاورز از نویسنده های شناخته شده حال حاضر کشور است. او شیرازی است و داستان نویسی را از انجمن های داستان نویسی شیراز شروع کرده. او سال گذشته بخاطر مجموعه داستان «روباه شنی» دو جایزه معتبر جلال آل احمد و کتاب سال را از آن خود کرد من هم به همین بهانه اواخر سال گذشته این کتاب را از کلبه کتاب کلیدر خریداری کردم و یک روز تعطیل نشستم و نُه داستان کوتاهش را پشت سر هم خواندم همچنین در مورد این کتاب یک مقاله نوشتم که در شماره ی اردیبهشت ماه امسال ماهنامه ادبیات داستانی چوک به چاپ رسید.
یکی از نکات بارز این مجموعه داستان در قیاس با داستان های کوتاه ایرانی که این روزها بیشترشان حول و حوش زندگی روزمره و آپارتمانی است این است که نویسنده سعی کرده قدمی فراتر از زندگی روزمره بگذارد و نگاهی به لایه های پنهان زندگی روزمره بیاندازد. البته گهگاه همراه با رگه هایی از طنز مثل داستان «پرنده باز».
در بیشتر داستان های این مجموعه، یک عامل هست که وارد جریان روزمره ی زندگی آدم های داستان می شود و باعث خلق یک داستان جدید می گردد. مثل شی، کودک درون و یا یک حیوان مثل کاسکو در داستان کوتاه «پرنده باز».
محمد کشاورز، شهریور سال 92 داستان پرنده باز را در شیراز نوشت. یکی از نکات قوت این داستان این است که خواننده با داستان ارتباط برقرار می کند زیرا رویدادها و مضمون های داستان و درگیری هایی که بین شخصیت ها و رفتارها و خواسته ها و افکار آنها روی می دهد برای خواننده باورپذیر و طبیعی نشان داده شده است.
پیشنهاد می کنم تمام داستان های این مجموعه را بخوانید.
#مصطفی_بیان
📚 @klidar
داستان کوتاه #پرنده_باز/ از کتاب: #روباه_شنی
#محمد_کشاورز/ #نشر_چشمه
محمد کشاورز از نویسنده های شناخته شده حال حاضر کشور است. او شیرازی است و داستان نویسی را از انجمن های داستان نویسی شیراز شروع کرده. او سال گذشته بخاطر مجموعه داستان «روباه شنی» دو جایزه معتبر جلال آل احمد و کتاب سال را از آن خود کرد من هم به همین بهانه اواخر سال گذشته این کتاب را از کلبه کتاب کلیدر خریداری کردم و یک روز تعطیل نشستم و نُه داستان کوتاهش را پشت سر هم خواندم همچنین در مورد این کتاب یک مقاله نوشتم که در شماره ی اردیبهشت ماه امسال ماهنامه ادبیات داستانی چوک به چاپ رسید.
یکی از نکات بارز این مجموعه داستان در قیاس با داستان های کوتاه ایرانی که این روزها بیشترشان حول و حوش زندگی روزمره و آپارتمانی است این است که نویسنده سعی کرده قدمی فراتر از زندگی روزمره بگذارد و نگاهی به لایه های پنهان زندگی روزمره بیاندازد. البته گهگاه همراه با رگه هایی از طنز مثل داستان «پرنده باز».
در بیشتر داستان های این مجموعه، یک عامل هست که وارد جریان روزمره ی زندگی آدم های داستان می شود و باعث خلق یک داستان جدید می گردد. مثل شی، کودک درون و یا یک حیوان مثل کاسکو در داستان کوتاه «پرنده باز».
محمد کشاورز، شهریور سال 92 داستان پرنده باز را در شیراز نوشت. یکی از نکات قوت این داستان این است که خواننده با داستان ارتباط برقرار می کند زیرا رویدادها و مضمون های داستان و درگیری هایی که بین شخصیت ها و رفتارها و خواسته ها و افکار آنها روی می دهد برای خواننده باورپذیر و طبیعی نشان داده شده است.
پیشنهاد می کنم تمام داستان های این مجموعه را بخوانید.
#مصطفی_بیان
📚 @klidar
داستان کوتاه #پرنده_باز/ از کتاب: #روباه_شنی
#محمد_کشاورز/ #نشر_چشمه
Forwarded from کلیدر
#کتاب_امروز:
📙 #چشم_سگ
#عالیه_عطایی
✍️ کلبهکتابکلیدر/ #مهرنوش_چمنی:
چشمم به این کتاب افتاد، گفتم باشه میرم ببینم تو اینترنت چی نوشته یه چیزی برای معرفی پیدا میشه حتما. اما بذار چند سطرشو انتخاب کنم. ولی وقتی شروع کردم به خوندن دیگه یادم رفت قرار بوده چکار کنم! مثل سیاهچاله منو توی خودش کشید. محو ماجراهایی شدم که همین دور و برا اتفاق میافتن اما در عین حال خیلی از ما دور به نظر میان.
خانم عطایی فارغ التحصیل رشته ادبیات نمایشی از دانشگاه تهران هستند و برای کتابهاشون برنده چند جایزه هم شدن. رمان "کافورپوش»" برگزیده جایزه مهرگان ادب و جایزه ادبی واو شده. نویسنده در مورد کتاب "چشم سگ" اینطور توضیح میده: این مجموعه داستان شامل هفت داستان بلند است که همه این داستانها در فضایی میان ایران و افغانستان میگذرد و موقعیت داستانها در فضاهایی چون سمرقند-تهران، بلخ-تهران، هرات- تهران رخ میدهد.
چیزی که به عنوان یک خوانندهی معمولی توی این کتاب دوست داشتم، این بود که بدون ادا و اصول ماجرا رو تعریف میکنه و حواسش هست چه چیزهایی رو نگفته بذاره تا خواننده پیگیر داستان باشه. در عین حال انتخاب سوژهها جذاب هستند و روزمرهنویسی نکرده. هیچ کدوم از چیزهایی که توی داستانها تعریف میشن، اضافی به نظر نمیان و مثل دکور یک خانه، با دقت چیده شدن.
◀️ #چند_سطر_کتاب
خیابان آبان، از بالا تا پایینش، با قدمهای ضیا پنج دقیقه راه بود. از اولین نانوایی نان خرید. نانوا چند گلوله خمیر را بیرون ریخت، هرکدام اندازهی یک قلبک نان افغانستانی. ضیا فکر کرد مار اینها را دوست دارد اما برنداشت. از حالت نگاه نانوا معلوم بود که فهمیده افغانی است. میدانست در تهران انگار روی مرز باریکی بین آدمهای مهربان و نامهربان راه میرود. کمی شل کند باید فحش بخورد که افغانی، حواست باشد اینجا ایران است؛ برای همین میبایست حواسش حتی برای همین دورریز نان هم جمع باشد. تصمیم گرفت قید خمیر را بزند و برود برای مار، مرغ یخزده بخرد.
صفحه 13
📗چشم سگ، #عالیه_عطایی، #نشر_چشمه، 149صفحه، چاپ اول 1398، قیمت: 27هزار تومان
#مجموعه_داستان
▫️ t.me/klidar ▫️instaklidar ▫️ klidar.ir
📙 #چشم_سگ
#عالیه_عطایی
✍️ کلبهکتابکلیدر/ #مهرنوش_چمنی:
چشمم به این کتاب افتاد، گفتم باشه میرم ببینم تو اینترنت چی نوشته یه چیزی برای معرفی پیدا میشه حتما. اما بذار چند سطرشو انتخاب کنم. ولی وقتی شروع کردم به خوندن دیگه یادم رفت قرار بوده چکار کنم! مثل سیاهچاله منو توی خودش کشید. محو ماجراهایی شدم که همین دور و برا اتفاق میافتن اما در عین حال خیلی از ما دور به نظر میان.
خانم عطایی فارغ التحصیل رشته ادبیات نمایشی از دانشگاه تهران هستند و برای کتابهاشون برنده چند جایزه هم شدن. رمان "کافورپوش»" برگزیده جایزه مهرگان ادب و جایزه ادبی واو شده. نویسنده در مورد کتاب "چشم سگ" اینطور توضیح میده: این مجموعه داستان شامل هفت داستان بلند است که همه این داستانها در فضایی میان ایران و افغانستان میگذرد و موقعیت داستانها در فضاهایی چون سمرقند-تهران، بلخ-تهران، هرات- تهران رخ میدهد.
چیزی که به عنوان یک خوانندهی معمولی توی این کتاب دوست داشتم، این بود که بدون ادا و اصول ماجرا رو تعریف میکنه و حواسش هست چه چیزهایی رو نگفته بذاره تا خواننده پیگیر داستان باشه. در عین حال انتخاب سوژهها جذاب هستند و روزمرهنویسی نکرده. هیچ کدوم از چیزهایی که توی داستانها تعریف میشن، اضافی به نظر نمیان و مثل دکور یک خانه، با دقت چیده شدن.
◀️ #چند_سطر_کتاب
خیابان آبان، از بالا تا پایینش، با قدمهای ضیا پنج دقیقه راه بود. از اولین نانوایی نان خرید. نانوا چند گلوله خمیر را بیرون ریخت، هرکدام اندازهی یک قلبک نان افغانستانی. ضیا فکر کرد مار اینها را دوست دارد اما برنداشت. از حالت نگاه نانوا معلوم بود که فهمیده افغانی است. میدانست در تهران انگار روی مرز باریکی بین آدمهای مهربان و نامهربان راه میرود. کمی شل کند باید فحش بخورد که افغانی، حواست باشد اینجا ایران است؛ برای همین میبایست حواسش حتی برای همین دورریز نان هم جمع باشد. تصمیم گرفت قید خمیر را بزند و برود برای مار، مرغ یخزده بخرد.
صفحه 13
📗چشم سگ، #عالیه_عطایی، #نشر_چشمه، 149صفحه، چاپ اول 1398، قیمت: 27هزار تومان
#مجموعه_داستان
▫️ t.me/klidar ▫️instaklidar ▫️ klidar.ir
Forwarded from کلبه کتاب کلیدر
#کتاب_ماه_تیر #کلبهکتابکلیدر
📕 #ذرت_سرخ
✅ انتخاب: #مصطفی_بیان
instagram.com/mostafa_bayan_63
📖 کتابی که در این روزهای گرم تابستان، تازه به دستم رسیده و در حال خواندنش هستم، رمان «ذرت سرخ» است. کتابی تاریخی که یکی از وحشتناکترین دهههای قرن بیستم میلادی تاریخ چین، یعنی اوایل دههی سی (سالهای بین جنگ جهانی اول و دوم) را دربرمیگیرد. دورهی جنگ اشغال چین به دست ژاپنیها و شرایط دردناک دهقانان و کارگران چینی.
🔹 اولین سوالی که در ذهن خواننده ایجاد میشود این است که چرا بعد از تجربهی تلخ جنگ جهانی اول، شاهد تولد دیکتاتورهای جدید در جهان و آغاز جنگ دوم جهانی بودیم!؟ مثل #ژاپن که بعد از جنگ جهانی اول، #نظامیان با هدف توسعه نظامی و رویارویی با غرب، هدایت سیاسی را در اختیار گرفتند و این کشور را در جهت افراطیگری نظامی سوق دادند.
جالب اینجاست که ژاپن از جامعهی #جهانی خارج شد و به کشورهای همسایه از جمله #چین لشکرکشی کرد و با دیکتاتورهای آن زمان #آلمان و #ایتالیا متحد شد!!
🔸 این کتاب ترکیبی است از #رئالیسم ، #افسانه و #تخیل . #مویان با زبانی طنز و سبکی خاص _ که منحصر به خودش است _ تاریخ این دوره را روایت میکند.
🔹 نکتهی جالب این است که در یادداشت مترجم آمده: واژهی #مویان به زبان چینی یعنی #حرف_نزن ! است. نویسنده در مورد نام مستعارش گفته: «در چین به رُکگویی معروف بودم و کسی از این کار من خوشش نمیآمد. من را نصیحت کردند که در خارج از خانه مواظب حرف زدنم باشم یا اصلا حرف نزنم.» 😉
🔸 این رمان به جنایات جنگی ژاپن اشاره میکند که طی آن در مجموع میلیونها چینی مستقیم یا غیر مستقیم کشته و هزاران چینی زنده به گور شدند.
🔹 #ذرت_سرخ داستان زندگی دهقانی است که سربازان ژاپنی به دهکدهی آنها آمدند، اموالشان را مصادره کردند و مردانشان را به بیگاری بردند. این کتاب، مهمترین رمان #مویان است که آن را در سال ۱۹۸۶ منتشر و در سال ۲۰۱۲ جایزه #نوبل ادبیات را دریافت کرد.
🔻 رمان #تاریخی قرار است به ما نشان بدهد، تجربههای اشتباه را دو بار تکرار نکنیم!
🔸ذرت سرخ، #مو_یان، #ناصر_کوه_گیلانی، #نشر_چشمه
ا📗📙📘ا
یک معرفی کوتاه از بهترین کتابی که در این ماه خواندهاید برای ما بفرستید و در قرعهکشی ماهانه کلیدر شرکت کنید. یک برنده، صدهزارتومان و دو برنده، هرکدام پنجاههزارتومان کتاب هدیه خواهند گرفت.
🔻ارسال مطلب:
دایرکت اینستاگرام: instaklidar
تلگرام: t.me/klidarbook
واتساپ: 09157070380
👌مهلت تا پایان تیر1400
t.me/klidarnews / www.klidar.ir
📕 #ذرت_سرخ
✅ انتخاب: #مصطفی_بیان
instagram.com/mostafa_bayan_63
📖 کتابی که در این روزهای گرم تابستان، تازه به دستم رسیده و در حال خواندنش هستم، رمان «ذرت سرخ» است. کتابی تاریخی که یکی از وحشتناکترین دهههای قرن بیستم میلادی تاریخ چین، یعنی اوایل دههی سی (سالهای بین جنگ جهانی اول و دوم) را دربرمیگیرد. دورهی جنگ اشغال چین به دست ژاپنیها و شرایط دردناک دهقانان و کارگران چینی.
🔹 اولین سوالی که در ذهن خواننده ایجاد میشود این است که چرا بعد از تجربهی تلخ جنگ جهانی اول، شاهد تولد دیکتاتورهای جدید در جهان و آغاز جنگ دوم جهانی بودیم!؟ مثل #ژاپن که بعد از جنگ جهانی اول، #نظامیان با هدف توسعه نظامی و رویارویی با غرب، هدایت سیاسی را در اختیار گرفتند و این کشور را در جهت افراطیگری نظامی سوق دادند.
جالب اینجاست که ژاپن از جامعهی #جهانی خارج شد و به کشورهای همسایه از جمله #چین لشکرکشی کرد و با دیکتاتورهای آن زمان #آلمان و #ایتالیا متحد شد!!
🔸 این کتاب ترکیبی است از #رئالیسم ، #افسانه و #تخیل . #مویان با زبانی طنز و سبکی خاص _ که منحصر به خودش است _ تاریخ این دوره را روایت میکند.
🔹 نکتهی جالب این است که در یادداشت مترجم آمده: واژهی #مویان به زبان چینی یعنی #حرف_نزن ! است. نویسنده در مورد نام مستعارش گفته: «در چین به رُکگویی معروف بودم و کسی از این کار من خوشش نمیآمد. من را نصیحت کردند که در خارج از خانه مواظب حرف زدنم باشم یا اصلا حرف نزنم.» 😉
🔸 این رمان به جنایات جنگی ژاپن اشاره میکند که طی آن در مجموع میلیونها چینی مستقیم یا غیر مستقیم کشته و هزاران چینی زنده به گور شدند.
🔹 #ذرت_سرخ داستان زندگی دهقانی است که سربازان ژاپنی به دهکدهی آنها آمدند، اموالشان را مصادره کردند و مردانشان را به بیگاری بردند. این کتاب، مهمترین رمان #مویان است که آن را در سال ۱۹۸۶ منتشر و در سال ۲۰۱۲ جایزه #نوبل ادبیات را دریافت کرد.
🔻 رمان #تاریخی قرار است به ما نشان بدهد، تجربههای اشتباه را دو بار تکرار نکنیم!
🔸ذرت سرخ، #مو_یان، #ناصر_کوه_گیلانی، #نشر_چشمه
ا📗📙📘ا
یک معرفی کوتاه از بهترین کتابی که در این ماه خواندهاید برای ما بفرستید و در قرعهکشی ماهانه کلیدر شرکت کنید. یک برنده، صدهزارتومان و دو برنده، هرکدام پنجاههزارتومان کتاب هدیه خواهند گرفت.
🔻ارسال مطلب:
دایرکت اینستاگرام: instaklidar
تلگرام: t.me/klidarbook
واتساپ: 09157070380
👌مهلت تا پایان تیر1400
t.me/klidarnews / www.klidar.ir
Forwarded from کلبه کتاب کلیدر
#کتاب_ماه_مرداد #کلبهکتابکلیدر
📙 #مادربزرگت_رو_از_اینجا_ببر!
✅ انتخاب: #روحانگیز_روحبخش
یک معرفی دیگه از کتاب مادربزرگت رو از اینجا ببر!
همینقدر که لحن راحت و گیرایی برای اسم کتابش داشت میشه گفت داستانهاش هم روان و جالب و پر مخاطره بود.
مجموعهای از چند داستان نوشتهی دیوید سداریس با ترجمهی پیمان خاکسار که توسط نشر چشمه به چاپ رسیده.
زبان این نویسنده پر از ترکیب و تشبیههای جالب و شخصیتسازیهای نو برای نقشهای داستانهاش داره.
فضای هر ماجرا کاملا متفاوته.
راحت بگم مثل خیلی از نویسندهها نیست که وقتی یکی از نوشتههاشون رو بخونی انگار تمام آثارشون رو خوندی!!!!
یهکم از شخصیت اول هر ماجرا بگم. اینو بدونین قراره با یک آدم که دنیاش خیلی عجیب و غریبه همراه بشین و این که ما بتونیم دنیاهای مختلفی رو تجربه کنیم به نظر من قسمت جذاب مطالعهست.
تنها دلیلم واسه انتخاب این چند سطر آشنایی با شخصیت رو اعصاب و جالب باباشه😉
◀️ #چند_سطر_کتاب:
وقتی رفتم شیکاگو پدرم مخالفت کرد ولی وقتی گفتم میخوام به نیویورک برم ابعاد مخالفتش حتا در قیاس با گذشته غولآسا بود. «نیویورک! دیوانه شدی؟ پس یک چاقو هم با خودت ببر، چون بگذار بهت بگم، نیویورکیها زندهزنده قورتت میدن.» از دوستانی حرف زد که گانگسترها جیبشان را خالی کرده بودند و با چوب بیسبال خدمتشان رسیده بودند. وقتی در نیویورک بودم هم برایم بریدهی صفحهی حوادث روزنامهها را میفرستاد که درشان جزئیات قتل تراژیک دوندهها و توریستها ذکر شده بود و در حاشیهی تمامشان هم مینوشت «این میتونست تو باشی!»
ص58
🔸مادربزرگت رو از اینجا ببر!، #دیوید_سداریس، #پیمان_خاکسار، #نشر_چشمه
www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar
ا📗📙📘ا
یک معرفی از بهترین کتابی که در این ماه خواندهاید برای ما بفرستید و در قرعهکشی ماهانه کلیدر شرکت کنید.
🔻ارسال مطلب:
دایرکت اینستاگرام: instaklidar
تلگرام: t.me/klidarbook
واتساپ: 09157070380
📙 #مادربزرگت_رو_از_اینجا_ببر!
✅ انتخاب: #روحانگیز_روحبخش
یک معرفی دیگه از کتاب مادربزرگت رو از اینجا ببر!
همینقدر که لحن راحت و گیرایی برای اسم کتابش داشت میشه گفت داستانهاش هم روان و جالب و پر مخاطره بود.
مجموعهای از چند داستان نوشتهی دیوید سداریس با ترجمهی پیمان خاکسار که توسط نشر چشمه به چاپ رسیده.
زبان این نویسنده پر از ترکیب و تشبیههای جالب و شخصیتسازیهای نو برای نقشهای داستانهاش داره.
فضای هر ماجرا کاملا متفاوته.
راحت بگم مثل خیلی از نویسندهها نیست که وقتی یکی از نوشتههاشون رو بخونی انگار تمام آثارشون رو خوندی!!!!
یهکم از شخصیت اول هر ماجرا بگم. اینو بدونین قراره با یک آدم که دنیاش خیلی عجیب و غریبه همراه بشین و این که ما بتونیم دنیاهای مختلفی رو تجربه کنیم به نظر من قسمت جذاب مطالعهست.
تنها دلیلم واسه انتخاب این چند سطر آشنایی با شخصیت رو اعصاب و جالب باباشه😉
◀️ #چند_سطر_کتاب:
وقتی رفتم شیکاگو پدرم مخالفت کرد ولی وقتی گفتم میخوام به نیویورک برم ابعاد مخالفتش حتا در قیاس با گذشته غولآسا بود. «نیویورک! دیوانه شدی؟ پس یک چاقو هم با خودت ببر، چون بگذار بهت بگم، نیویورکیها زندهزنده قورتت میدن.» از دوستانی حرف زد که گانگسترها جیبشان را خالی کرده بودند و با چوب بیسبال خدمتشان رسیده بودند. وقتی در نیویورک بودم هم برایم بریدهی صفحهی حوادث روزنامهها را میفرستاد که درشان جزئیات قتل تراژیک دوندهها و توریستها ذکر شده بود و در حاشیهی تمامشان هم مینوشت «این میتونست تو باشی!»
ص58
🔸مادربزرگت رو از اینجا ببر!، #دیوید_سداریس، #پیمان_خاکسار، #نشر_چشمه
www.klidar.ir
t.me/klidarnews
instagram.com/instaklidar
ا📗📙📘ا
یک معرفی از بهترین کتابی که در این ماه خواندهاید برای ما بفرستید و در قرعهکشی ماهانه کلیدر شرکت کنید.
🔻ارسال مطلب:
دایرکت اینستاگرام: instaklidar
تلگرام: t.me/klidarbook
واتساپ: 09157070380
Forwarded from کلبه کتاب کلیدر
#کتاب_ماه_مهر #کلبهکتابکلیدر
📘 #کتاب_یا_سیگار
✅ انتخاب: #مهرنوش_چمنی
این ماه دوتا کتاب جذاب خوندنم. اولیشو بعدا معرفی میکنم، ولی گزیدههایی توی اون کتاب بود که منو به سمت "کتاب یا سیگار" سوق داد. البته تصور میکردم اون گزیدهها مربوط به یک کتاب باشند اما گویا بخشی از یک مطلب کوتاهتر بوده.
کتاب یا سیگار یک مجموعه شامل هفت جستار از جورج اورول نویسندهی انگلیسیه که بیشتر به خاطر کتاب مزرعه حیوانات معروف شده.
اورول به خاطر شغل والدینش در هند متولد شده و طی زندگی پرفراز و نشیبش در انگلستان و هند زندگی کرده. بخشی که باعث کنجکاوی من شد مربوط به خاطراتش از کار در کتابفروشی بود. دیدگاه اورول نسبت به کتابفروش بودن برام جالب بود. اینکه در طول زمان، شغل کتابفروشی چقدر تغییر کرده یا نکرده. گرچه ایشون گویا چندان از کارش راضی نبود.
ولی بخشهای دیگهی این کتاب هم خوندنشون لذت بخش بود. بستری شدن در بیمارستان، تحصیل در مدرسهای که همهی فکر و ذکرشون کسب نمره بوده، دیدگاه مردم نسبت به جنگ و .... البته عنوان کتاب اشاره به این داره که مردم چرا همیشه خریدن کتاب رو یک سرگرمی گران فرض میکنن و آقای اورول یک حساب و کتاب مفصل در موردش انجام داده.😄
◀️ چند سطر کتاب:
ما در کتابفروشی هیچ چیز را نسیه نمیفروختیم. اما اگر لازم میشد برای کسانی آن را کنار میگذاشتیم یا در صورت لزوم سفارش میدادیم که بعدتر بیایند و کتاب را بگیرند. شاید بشود گفت با ارفاق، نیمی از افرادی که سفارش داده بودند دوباره برای گرفتن کتاب برمیگشتند. این مسئله اوایل معمولا گیجم میکرد. چه چیزی باعث میشد این کار را بکنند؟ میآمدند و کتابهای نایاب و گرانی را سفارش میدادند و بعد ناپدید میشدند، و دیگر پشت سرشان را هم نگاه نمیکردند. ص19
(این یکی هنوزم همینطوره!😶)
🔸کتاب یا سیگار، #جورج_اورول، #سپیده_اشرفی، #نشر_چشمه
www.klidar.ir
t.me/klidarNews
instagram.com/instaklidar
ا📗📙📘ا
یک معرفی از بهترین کتابی که در این ماه خواندهاید برای ما بفرستید و در قرعهکشی ماهانه کلیدر شرکت کنید.
🔻ارسال مطلب:
دایرکت اینستاگرام: instaklidar
تلگرام: t.me/klidarbook
واتساپ: 09157070380
📘 #کتاب_یا_سیگار
✅ انتخاب: #مهرنوش_چمنی
این ماه دوتا کتاب جذاب خوندنم. اولیشو بعدا معرفی میکنم، ولی گزیدههایی توی اون کتاب بود که منو به سمت "کتاب یا سیگار" سوق داد. البته تصور میکردم اون گزیدهها مربوط به یک کتاب باشند اما گویا بخشی از یک مطلب کوتاهتر بوده.
کتاب یا سیگار یک مجموعه شامل هفت جستار از جورج اورول نویسندهی انگلیسیه که بیشتر به خاطر کتاب مزرعه حیوانات معروف شده.
اورول به خاطر شغل والدینش در هند متولد شده و طی زندگی پرفراز و نشیبش در انگلستان و هند زندگی کرده. بخشی که باعث کنجکاوی من شد مربوط به خاطراتش از کار در کتابفروشی بود. دیدگاه اورول نسبت به کتابفروش بودن برام جالب بود. اینکه در طول زمان، شغل کتابفروشی چقدر تغییر کرده یا نکرده. گرچه ایشون گویا چندان از کارش راضی نبود.
ولی بخشهای دیگهی این کتاب هم خوندنشون لذت بخش بود. بستری شدن در بیمارستان، تحصیل در مدرسهای که همهی فکر و ذکرشون کسب نمره بوده، دیدگاه مردم نسبت به جنگ و .... البته عنوان کتاب اشاره به این داره که مردم چرا همیشه خریدن کتاب رو یک سرگرمی گران فرض میکنن و آقای اورول یک حساب و کتاب مفصل در موردش انجام داده.😄
◀️ چند سطر کتاب:
ما در کتابفروشی هیچ چیز را نسیه نمیفروختیم. اما اگر لازم میشد برای کسانی آن را کنار میگذاشتیم یا در صورت لزوم سفارش میدادیم که بعدتر بیایند و کتاب را بگیرند. شاید بشود گفت با ارفاق، نیمی از افرادی که سفارش داده بودند دوباره برای گرفتن کتاب برمیگشتند. این مسئله اوایل معمولا گیجم میکرد. چه چیزی باعث میشد این کار را بکنند؟ میآمدند و کتابهای نایاب و گرانی را سفارش میدادند و بعد ناپدید میشدند، و دیگر پشت سرشان را هم نگاه نمیکردند. ص19
(این یکی هنوزم همینطوره!😶)
🔸کتاب یا سیگار، #جورج_اورول، #سپیده_اشرفی، #نشر_چشمه
www.klidar.ir
t.me/klidarNews
instagram.com/instaklidar
ا📗📙📘ا
یک معرفی از بهترین کتابی که در این ماه خواندهاید برای ما بفرستید و در قرعهکشی ماهانه کلیدر شرکت کنید.
🔻ارسال مطلب:
دایرکت اینستاگرام: instaklidar
تلگرام: t.me/klidarbook
واتساپ: 09157070380
Telegram
klidarfiles
✍ #مصطفی_بیان
✍ اگر اشتباه نکنم، یک ماه قبل، دوست بزرگوار جناب آقای #مهدی_کاکولی، کتاب «در دفاع از فهم» را به من هدیه دادند.
کتاب «در دفاع از فهم» که حالا به چاپ دوم در نشر چشمه رسیده، شامل ۳۴ سخنرانی آلبرکامو (نویسندهی رمان بیگانه، فیلسوف، روزنامهنگار و برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۱۹۵۷) بین سالهای ۱۹۳۶ تا ۱۹۵۸ است.
کامو در مورد #آزادی_بیان میگوید: «باید فهمید آزادی چیست. آزادی #فکر را که هرگز نمیتوانند از ما بگیرند، پس منظور آزادی بیان است... اما آزادی فقط وقتی معنا دارد که گرفتاری نیز باشد؛ آزادی هست، آزادسازی هست و مبارزه. تقدیر بشر است که آزادیِ حاضر و آماده نداشته باشد.» ص ۷۳
«نظریه عجیبی است که میگویند اگر به یک دیکتاتور سلاح دهیم، دموکرات میشود، نه! اگر به او سلاح دهید، گلولهها را در سینهی #آزادی خالی میکند.» ص ۱۶۶
«نویسنده، تنها زمانی میتواند قلب یک جامعهٔ زنده که او را موجه میدانند، به دست آورد که محدود بودن تواناییهایش را در انجام دو مقولهٔ بزرگ بپذیرد: خدمت به #حقیقت و خدمت به #آزادی.» ص۲۹۲
«آن هنگام که زندگی را مطیع ایدئولوژی کنیم، زندگی همگان لاجرم امری انتزاعی میشود. فلاکت این است که در دوران ایدئولوژیها و ایدئولوژیهای تمامیتخواه زندگی میکنیم.» ص ۱٠۹
«اگر انقلاب با خشونت پیروز میشود، قطعا با #گفتگو است که سرپا میماند.... حق با سقراط بود، انسان بدون گفتوگو انسان نیست.» ص۱۱۶ و ۱۳۶
« #آزادی و #نان را همزمان برمیگزینم. نمیتوان یکی را بدون دیگری انتخاب کنیم. اگر کسی نانتان را گرفت، در همان آن آزادی شما را نیز سلب کرده است. اگر کسی آزادیتان را گرفت، مطمئن باشید نانتان نیز در معرض خطر است.» ص ۱۸۴
«تنها نویسنده و هنرمند رئالیست خداست... نویسندگان و هنرمندان دیگر لاجرم به واقعیت وفادار نیستند.» ص۳٠۶
📖 در دفاع از فهم / #آلبرکامو / نشر #چشمه / ۳۵٠ صفحه / ۱۳۸ هزار تومان / چاپ اول و دوم، تابستان ۱۴٠۱.
#در_دفاع_از_فهم
#آلبرکامو
#نشر_چشمه
#مصطفی_بيان
@cheshmeh.pub
@cheshmehpublication
@cheshmeh.club
@cheshmehbookclub
https://www.instagram.com/p/Co8CLTeINxK/?igshid=MDJmNzVkMjY=
@Simurgh_Dastan
✍ اگر اشتباه نکنم، یک ماه قبل، دوست بزرگوار جناب آقای #مهدی_کاکولی، کتاب «در دفاع از فهم» را به من هدیه دادند.
کتاب «در دفاع از فهم» که حالا به چاپ دوم در نشر چشمه رسیده، شامل ۳۴ سخنرانی آلبرکامو (نویسندهی رمان بیگانه، فیلسوف، روزنامهنگار و برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۱۹۵۷) بین سالهای ۱۹۳۶ تا ۱۹۵۸ است.
کامو در مورد #آزادی_بیان میگوید: «باید فهمید آزادی چیست. آزادی #فکر را که هرگز نمیتوانند از ما بگیرند، پس منظور آزادی بیان است... اما آزادی فقط وقتی معنا دارد که گرفتاری نیز باشد؛ آزادی هست، آزادسازی هست و مبارزه. تقدیر بشر است که آزادیِ حاضر و آماده نداشته باشد.» ص ۷۳
«نظریه عجیبی است که میگویند اگر به یک دیکتاتور سلاح دهیم، دموکرات میشود، نه! اگر به او سلاح دهید، گلولهها را در سینهی #آزادی خالی میکند.» ص ۱۶۶
«نویسنده، تنها زمانی میتواند قلب یک جامعهٔ زنده که او را موجه میدانند، به دست آورد که محدود بودن تواناییهایش را در انجام دو مقولهٔ بزرگ بپذیرد: خدمت به #حقیقت و خدمت به #آزادی.» ص۲۹۲
«آن هنگام که زندگی را مطیع ایدئولوژی کنیم، زندگی همگان لاجرم امری انتزاعی میشود. فلاکت این است که در دوران ایدئولوژیها و ایدئولوژیهای تمامیتخواه زندگی میکنیم.» ص ۱٠۹
«اگر انقلاب با خشونت پیروز میشود، قطعا با #گفتگو است که سرپا میماند.... حق با سقراط بود، انسان بدون گفتوگو انسان نیست.» ص۱۱۶ و ۱۳۶
« #آزادی و #نان را همزمان برمیگزینم. نمیتوان یکی را بدون دیگری انتخاب کنیم. اگر کسی نانتان را گرفت، در همان آن آزادی شما را نیز سلب کرده است. اگر کسی آزادیتان را گرفت، مطمئن باشید نانتان نیز در معرض خطر است.» ص ۱۸۴
«تنها نویسنده و هنرمند رئالیست خداست... نویسندگان و هنرمندان دیگر لاجرم به واقعیت وفادار نیستند.» ص۳٠۶
📖 در دفاع از فهم / #آلبرکامو / نشر #چشمه / ۳۵٠ صفحه / ۱۳۸ هزار تومان / چاپ اول و دوم، تابستان ۱۴٠۱.
#در_دفاع_از_فهم
#آلبرکامو
#نشر_چشمه
#مصطفی_بيان
@cheshmeh.pub
@cheshmehpublication
@cheshmeh.club
@cheshmehbookclub
https://www.instagram.com/p/Co8CLTeINxK/?igshid=MDJmNzVkMjY=
@Simurgh_Dastan
Instagram
3 Likes, 0 Comments - Mostafa Bayan (@mostafa_bayan_63) on Instagram: "✍ اگر اشتباه نکنم، یک ماه قبل، دوست بزرگوار جناب آقای #مهدی_کاکولی، کتاب «در دفاع از فهم» را به من هدیه دادند.
کتاب «در دفاع از فهم» که حالا به چاپ دوم در نشر چشمه رسیده، شامل ۳۴ سخنرانی…
کتاب «در دفاع از فهم» که حالا به چاپ دوم در نشر چشمه رسیده، شامل ۳۴ سخنرانی…
📖 اگر به سگی یاد بدهید سیبزمینی بخورد و بعد یک تکه گوشت جلوش بیندازید، بنا بر طبیعتش، آن را به دندان میگیرد. اگر به هر آدمی کمی قدرت بدهید هم به همان نحو رفتار میکند و آن را به دندان میگیرد. دقیقا مثل سگ. آدم در ذات خود یک جانور است، فقط با رنگ و لعاب بیشتر. (صفحه ۳۸ و ۳۹ در جبههی غرب خبری نیست)
🖇 داستان بلند «در جبههی غرب خبری نیست»، داستانی است از جبههی آلمان و متحدینش. شخصیت اصلی داستان سرباز پلبامر است. سربازی نوزده سالهای که همراه با تعدادی از همکلاسیها و دوستانش روانهی جبههی نبرد میشوند؛ تا آنطور که دستگاه تبلیغاتی نظام سیاسی در گوششان خوانده، به غرور و افتخار دست یابند. جنگی سخت، بیرحمانه، آرمانی و وجهی شاعرانه که به قول سرباز بامر، دکمههای فلزی لباس رزم، ارزش بیشتری از آثار شوپنهاور و افلاطون و گوته دارد. عجیب نبود، وقتی نازیها سر کار آمدند، کتاب «در جبههی غرب خبری نیست» را تحریم کردند و توهینی به ارزشها دانستند و ضد وطنپرستانه خواندند و حتی نویسندهاش را یهودی خواندند و کتابهایش را در ماجرای کتابسوزان رایش در سال ۱۹۳۳ سوزاندند؛ در نتیجه همهی اینها سبب مهاجرت نویسنده از وطنش شد.
🖇 #اریش_ماریا_مارک، نویسندهی داستان در نامهای به گوبلز، وزیر تبلیغات هیتلر که از او خواسته بود به آلمان برگردد، مینویسد: «میلیونها آلمانی میخواهند از کشوری که تحت سلطهی شماست بگریزند و تو از من میخواهی بازگردم؟! من نه یهودی هستم و نه کمونیست، اما یک آلمانی صلحطلب هستم و در آلمانِ شما جایی برای من نیست.» (ص ۹ کتاب)
🖇 داستان «در جبههی غرب خبری نیست»، داستان #ضدجنگ است که خود نویسنده در جنگ حاضر بود و تجربه و تصویر تلخ جنگ را به چشم دیده بود.
🖇 سرباز بامر، راوی داستان بعد از دیدنِ جنایات جنگ میگوید: «وقتی چنین جنایاتی مجاز است، هر آن چه در برابر آن انجام یا نوشته یا اندیشیده میشود، بیمعنا جلوه میکند. وقتی فرهنگ چند هزارسالهی بشر نمیتواند جلوی جاری شدنِ این نهر خون را بگیرد یا این فرهنگ، دروغین است یا هیچ ارزشی ندارد. فقط صدها هزار اتاق پُرشکنجه در بیمارستانها میتواند ماهیت واقعی جنگ را نشان بدهد.»
✅ چرا میجنگیم؟ جنگ برای چیست؟.... بعضیها هستند که جنگ به نفعشان است... آنها کی هستند؟!.... هر دیکتاتور بزرگی حداقل به یک جنگ نیاز دارد وگرنه مشهور نمیشود. (ص۱۴۲ کتاب)
✍ پیشنهاد میکنم این کتاب را بخوانید. #مصطفی_بيان جمعه ۱۹ اسفند ۱۴٠۱
#در_جبهه_غرب_خبری_نیست
#رضا_جولایی
#نشر_چشمه
https://www.instagram.com/p/CpmYXPQIvSY/?igshid=MDJmNzVkMjY=
@Simurgh_Dastan
🖇 داستان بلند «در جبههی غرب خبری نیست»، داستانی است از جبههی آلمان و متحدینش. شخصیت اصلی داستان سرباز پلبامر است. سربازی نوزده سالهای که همراه با تعدادی از همکلاسیها و دوستانش روانهی جبههی نبرد میشوند؛ تا آنطور که دستگاه تبلیغاتی نظام سیاسی در گوششان خوانده، به غرور و افتخار دست یابند. جنگی سخت، بیرحمانه، آرمانی و وجهی شاعرانه که به قول سرباز بامر، دکمههای فلزی لباس رزم، ارزش بیشتری از آثار شوپنهاور و افلاطون و گوته دارد. عجیب نبود، وقتی نازیها سر کار آمدند، کتاب «در جبههی غرب خبری نیست» را تحریم کردند و توهینی به ارزشها دانستند و ضد وطنپرستانه خواندند و حتی نویسندهاش را یهودی خواندند و کتابهایش را در ماجرای کتابسوزان رایش در سال ۱۹۳۳ سوزاندند؛ در نتیجه همهی اینها سبب مهاجرت نویسنده از وطنش شد.
🖇 #اریش_ماریا_مارک، نویسندهی داستان در نامهای به گوبلز، وزیر تبلیغات هیتلر که از او خواسته بود به آلمان برگردد، مینویسد: «میلیونها آلمانی میخواهند از کشوری که تحت سلطهی شماست بگریزند و تو از من میخواهی بازگردم؟! من نه یهودی هستم و نه کمونیست، اما یک آلمانی صلحطلب هستم و در آلمانِ شما جایی برای من نیست.» (ص ۹ کتاب)
🖇 داستان «در جبههی غرب خبری نیست»، داستان #ضدجنگ است که خود نویسنده در جنگ حاضر بود و تجربه و تصویر تلخ جنگ را به چشم دیده بود.
🖇 سرباز بامر، راوی داستان بعد از دیدنِ جنایات جنگ میگوید: «وقتی چنین جنایاتی مجاز است، هر آن چه در برابر آن انجام یا نوشته یا اندیشیده میشود، بیمعنا جلوه میکند. وقتی فرهنگ چند هزارسالهی بشر نمیتواند جلوی جاری شدنِ این نهر خون را بگیرد یا این فرهنگ، دروغین است یا هیچ ارزشی ندارد. فقط صدها هزار اتاق پُرشکنجه در بیمارستانها میتواند ماهیت واقعی جنگ را نشان بدهد.»
✅ چرا میجنگیم؟ جنگ برای چیست؟.... بعضیها هستند که جنگ به نفعشان است... آنها کی هستند؟!.... هر دیکتاتور بزرگی حداقل به یک جنگ نیاز دارد وگرنه مشهور نمیشود. (ص۱۴۲ کتاب)
✍ پیشنهاد میکنم این کتاب را بخوانید. #مصطفی_بيان جمعه ۱۹ اسفند ۱۴٠۱
#در_جبهه_غرب_خبری_نیست
#رضا_جولایی
#نشر_چشمه
https://www.instagram.com/p/CpmYXPQIvSY/?igshid=MDJmNzVkMjY=
@Simurgh_Dastan
Forwarded from کلبه کتاب کلیدر
دُرّ یتیم
کتاب تازهی #محمود_دولت_آبادی
۸۶ صفحه، ۹۸ هزارتومان
#نشر_چشمه
لینک خرید یا رزرو در وبسایت کلبه کتاب کلیدر:
www.klidar.ir
کتاب تازهی #محمود_دولت_آبادی
۸۶ صفحه، ۹۸ هزارتومان
#نشر_چشمه
لینک خرید یا رزرو در وبسایت کلبه کتاب کلیدر:
www.klidar.ir