📖 #داستان_بخوانیم
🖇 داستان «مرثیه برای ژاله و قاتلش» نوشتهٔ #ابوتراب_خسروی از مجموعه داستان «دیوان سومنات» نشر مرکز.
@Simurgh_Dastan
🖇 داستان «مرثیه برای ژاله و قاتلش» نوشتهٔ #ابوتراب_خسروی از مجموعه داستان «دیوان سومنات» نشر مرکز.
@Simurgh_Dastan
مرثیه برای ژاله و قاتلش.pdf
519.8 KB
📖 #داستان_بخوانیم
🖇 داستان «مرثیه برای ژاله و قاتلش» نوشتهٔ #ابوتراب_خسروی از مجموعه داستان «دیوان سومنات» نشر مرکز.
@Simurgh_Dastan
🖇 داستان «مرثیه برای ژاله و قاتلش» نوشتهٔ #ابوتراب_خسروی از مجموعه داستان «دیوان سومنات» نشر مرکز.
@Simurgh_Dastan
انجمن داستان سیمرغ نیشابور
✍ بهرام صادقی؛ داستاننویس و پزشک. ⚫️ ۱۲ آذر ۱۳۶۳ / تهران. #بهرام_صادقی @Simurgh_dastan
وسواس اثر بهرام صادقی.pdf
11.5 MB
📖 داستان «وسواس» نوشتهٔ #بهرام_صادقی از مجموعه داستان «سنگر و قمقمههای خالی».
#داستان_بخوانیم
@Simurgh_Dastan
#داستان_بخوانیم
@Simurgh_Dastan
انجمن داستان سیمرغ نیشابور
✍ بزرگ علوی، داستاننویس، روزنامهنگار، استاد زبان و ادبیاتفارسی. او را همراه با صادق هدایت و صادق چوبک، پدران داستاننویسی نوین ایرانی میدانند. 🖇 متولد: ۱۳ بهمن ۱۲۸۳، #تهران. #بزرگ_علوی @Simurgh_Dastan
عروس هزار داماد.pdf
27.6 MB
📖 #داستان_بخوانیم
🖇 داستان «عروس هزار داماد» از مجموعهداستان «چمدان» اثر بزرگ علوی.
✍ بزرگ علوی، داستاننویس، روزنامهنگار، استاد زبان و ادبیاتفارسی. او را همراه با صادق هدایت و صادق چوبک، پدران داستاننویسی نوین ایرانی میدانند.
🖇 متولد: ۱۳ بهمن ۱۲۸۳، #تهران.
#بزرگ_علوی
@Simurgh_Dastan
🖇 داستان «عروس هزار داماد» از مجموعهداستان «چمدان» اثر بزرگ علوی.
✍ بزرگ علوی، داستاننویس، روزنامهنگار، استاد زبان و ادبیاتفارسی. او را همراه با صادق هدایت و صادق چوبک، پدران داستاننویسی نوین ایرانی میدانند.
🖇 متولد: ۱۳ بهمن ۱۲۸۳، #تهران.
#بزرگ_علوی
@Simurgh_Dastan
ناگهان.pdf
496.4 KB
📖 #داستان_بخوانیم
🖇 داستان «ناگهان» نوشتهی #مرتضی_امینیپور / برگزیده بخش ملی «پنجمین جایزه داستان سیمرغ در سال ۱۳۹۹» و همچنین تقدیر شدهٔ «نوزدهمین دورهٔ جایزه صادق هدایت در سال ۱۳۹۹».
⛔️ این داستان در مجموعهٔ داستانهای منتخب جایزه داستان سیمرغ با عنوان «ده داستان برای سیمرغ» مجوز چاپ نگرفت.
@Simurgh_Dastan
🖇 داستان «ناگهان» نوشتهی #مرتضی_امینیپور / برگزیده بخش ملی «پنجمین جایزه داستان سیمرغ در سال ۱۳۹۹» و همچنین تقدیر شدهٔ «نوزدهمین دورهٔ جایزه صادق هدایت در سال ۱۳۹۹».
⛔️ این داستان در مجموعهٔ داستانهای منتخب جایزه داستان سیمرغ با عنوان «ده داستان برای سیمرغ» مجوز چاپ نگرفت.
@Simurgh_Dastan
مرد چهارم.pdf
463.4 KB
📖 #داستان_بخوانیم
🖇 داستان «مرد چهارم» نوشتهی #محمد_اسعدی / تقدیر شدهٔ بخش منطقهای «پنجمین جایزه داستان سیمرغ در سال ۱۳۹۹».
⛔️ این داستان در مجموعهٔ داستانهای منتخب جایزه داستان سیمرغ با عنوان «ده داستان برای سیمرغ» مجوز چاپ نگرفت.
@Simurgh_Dastan
🖇 داستان «مرد چهارم» نوشتهی #محمد_اسعدی / تقدیر شدهٔ بخش منطقهای «پنجمین جایزه داستان سیمرغ در سال ۱۳۹۹».
⛔️ این داستان در مجموعهٔ داستانهای منتخب جایزه داستان سیمرغ با عنوان «ده داستان برای سیمرغ» مجوز چاپ نگرفت.
@Simurgh_Dastan
📖 #داستان_بخوانیم
🖇 «نمیدانم چقدر گذشت؛ ولی زمان زیادی نبود. موجودی سفید و لاغر اندام را دیدم که پشت یکی از سنگها ایستاده بود؛ شبیه زنی بود که سرش به یک طرف آویزان باشد. خون توی سرم منجمد شد. گفتم حتما خیالات است. دوباره نگاه کردم. بدون اینکه قدم بردارد، آهسته به طرف من آمد. بلند شدم و مشت به در کوبیدم. کسی جواب نداد. محکم تر زدم. سرم را برگرداندم. شبح سفید، پشت سرم بود؛ زن مانندی، با قد بلند و سراپا سفید. خطخون سیاهی از زیر گلو، تا روی سینهاش جاری بود. چند لگد به در زدم. وارد مرده شورخانه شدم…. دندانساز را دیدم که روی تخت مرده شورخانه، کنار جسد زنی ایستاده. دهان زن پُرخون بود. انبر و چکشی روی زمین افتاده بود.» (بخش کوتاهی از داستان دندانهای مصنوعی شما را خریداریم؛ از مجموعهداستان هیولای تلخ نوشتهی محمد اسعدی)
📖 هیولای تلخ / محمد اسعدی / نشر صاد / ۱۲۴ صفحه / ۵٠ هزار تومان / چاپ اول ۱۴٠۱
@Simurgh_Dastan
🖇 «نمیدانم چقدر گذشت؛ ولی زمان زیادی نبود. موجودی سفید و لاغر اندام را دیدم که پشت یکی از سنگها ایستاده بود؛ شبیه زنی بود که سرش به یک طرف آویزان باشد. خون توی سرم منجمد شد. گفتم حتما خیالات است. دوباره نگاه کردم. بدون اینکه قدم بردارد، آهسته به طرف من آمد. بلند شدم و مشت به در کوبیدم. کسی جواب نداد. محکم تر زدم. سرم را برگرداندم. شبح سفید، پشت سرم بود؛ زن مانندی، با قد بلند و سراپا سفید. خطخون سیاهی از زیر گلو، تا روی سینهاش جاری بود. چند لگد به در زدم. وارد مرده شورخانه شدم…. دندانساز را دیدم که روی تخت مرده شورخانه، کنار جسد زنی ایستاده. دهان زن پُرخون بود. انبر و چکشی روی زمین افتاده بود.» (بخش کوتاهی از داستان دندانهای مصنوعی شما را خریداریم؛ از مجموعهداستان هیولای تلخ نوشتهی محمد اسعدی)
📖 هیولای تلخ / محمد اسعدی / نشر صاد / ۱۲۴ صفحه / ۵٠ هزار تومان / چاپ اول ۱۴٠۱
@Simurgh_Dastan
انجمن داستان سیمرغ نیشابور
Photo
📖 #داستان_بخوانیم
✍ «نجمه باغیشنی»، متولد سال ۱۳۶۵ در باغشنِ نیشابور، تحصیل کردۀ کارشناسی ارشد ارتباط تصویری است.
او با داستان «در فاصله چند نخی که میان ماست»، سال ۱۳۹۵ برگزیدۀ اول، «دومین جایزه داستان سیمرغ نیشابور» شد. همچنین در سال ۱۳۹۶ داستان «مارماهی» او در «سومین جایزه داستان سیمرغ» مورد تقدیر هیات داوران قرار گرفت؛ که هر دو داستان در مجموعهای با عنوان «در خانۀ ما کسی یانگ را دوست نداشت» توسط نشر داستان، به همراه چند داستان منتخب دیگرِ جایزه داستان سیمرغ به چاپ رسید.
باغیشنی، اردیبهشت ۱۴۰۱ رتبۀ دوم «اولین دورۀ جایزه ملی کتاب اردیبهشت» برای داستان «کالبد شکافیِ پری دریایی» را از آن خود کرد.
برخی از داستانهایکوتاه نجمه باغیشنی در مجلههای معتبر ادبی مانند: «نقطه بند» و غیره به چاپ رسیده است.
داستان پیش رو، داستانِ دخترِ جوانی است که برای رهایی از خوددرمانی با داروهای خوابآور و یا خیالپردازیهای بیمارگونه تصمیم میگیرد تا به همراه دوستانش به سفر برود. آنها مهمانخانهای در خارج از شهر اجاره کردند. دوستان دختر، هر روز به بهانۀ گشتوگذار و خرید، بیرون میرفتند. یک روز دختر جوان که مانند روزهای گذشته همراه دوستانش بیرون نرفته بود تصمیم میگیرد، اطرافِ مهمانخانه گردش کند. در نزدیکی مهمانخانه، خانهای وجود داشت که در آنجا مردی تنها به همراه گاوش زندگی میکرد. دختر جوان آن روز متوجه شد که گاو آن مرد روز خوبی را نداشته؛ زیرا روز گذشته دو تا از گوسالههایش را با هم انداخته بود….
🖇 این داستان در شمارۀ #نوروز_۱۴٠۲ نشریه «آفتاب صبح نیشابور» منتشر شده است.
📰 آفتاب صبح نیشابور را از دکههای روزنامهفروشی خریداری کنید.
#نجمه_باغیشنی
@AFTABENEYSHABUR
@Simurgh_Dastan
✍ «نجمه باغیشنی»، متولد سال ۱۳۶۵ در باغشنِ نیشابور، تحصیل کردۀ کارشناسی ارشد ارتباط تصویری است.
او با داستان «در فاصله چند نخی که میان ماست»، سال ۱۳۹۵ برگزیدۀ اول، «دومین جایزه داستان سیمرغ نیشابور» شد. همچنین در سال ۱۳۹۶ داستان «مارماهی» او در «سومین جایزه داستان سیمرغ» مورد تقدیر هیات داوران قرار گرفت؛ که هر دو داستان در مجموعهای با عنوان «در خانۀ ما کسی یانگ را دوست نداشت» توسط نشر داستان، به همراه چند داستان منتخب دیگرِ جایزه داستان سیمرغ به چاپ رسید.
باغیشنی، اردیبهشت ۱۴۰۱ رتبۀ دوم «اولین دورۀ جایزه ملی کتاب اردیبهشت» برای داستان «کالبد شکافیِ پری دریایی» را از آن خود کرد.
برخی از داستانهایکوتاه نجمه باغیشنی در مجلههای معتبر ادبی مانند: «نقطه بند» و غیره به چاپ رسیده است.
داستان پیش رو، داستانِ دخترِ جوانی است که برای رهایی از خوددرمانی با داروهای خوابآور و یا خیالپردازیهای بیمارگونه تصمیم میگیرد تا به همراه دوستانش به سفر برود. آنها مهمانخانهای در خارج از شهر اجاره کردند. دوستان دختر، هر روز به بهانۀ گشتوگذار و خرید، بیرون میرفتند. یک روز دختر جوان که مانند روزهای گذشته همراه دوستانش بیرون نرفته بود تصمیم میگیرد، اطرافِ مهمانخانه گردش کند. در نزدیکی مهمانخانه، خانهای وجود داشت که در آنجا مردی تنها به همراه گاوش زندگی میکرد. دختر جوان آن روز متوجه شد که گاو آن مرد روز خوبی را نداشته؛ زیرا روز گذشته دو تا از گوسالههایش را با هم انداخته بود….
🖇 این داستان در شمارۀ #نوروز_۱۴٠۲ نشریه «آفتاب صبح نیشابور» منتشر شده است.
📰 آفتاب صبح نیشابور را از دکههای روزنامهفروشی خریداری کنید.
#نجمه_باغیشنی
@AFTABENEYSHABUR
@Simurgh_Dastan
📖 #داستان_بخوانیم
✍ معرفی نویسندهی هفته:
🖇 شهلا شفیق: داستاننویس، پژوهشگر و جامعهشناس، متولد سال ۱۳۳۳ در مشهد و هماکنون ساکن فرانسه است. او در سال ۱۳۹۶ بالاترین «نشان لژیون دونور» فرانسه را به پاس سالها خدمت در حوزه برابری دریافت کرد.
📖 اولین مجموعه داستانش با عنوان «جاده و مه» در سال ۱۳۷۷ منتشر شد.
📖 مهمترین و مشهورترین کتاب پژوهشیاش با عنوان «زنان و اسلام سیاسی» است که در سال ۱۳۷۹ منتشر کرد.
🖇 این داستان از جلد دوم کتاب «هشتاد سال داستان کوتاه ایرانی» گردآوری حسن میرعابدینی انتخاب شده است. 👇
#شهلا_شفیق
@Simurgh_Dastan
✍ معرفی نویسندهی هفته:
🖇 شهلا شفیق: داستاننویس، پژوهشگر و جامعهشناس، متولد سال ۱۳۳۳ در مشهد و هماکنون ساکن فرانسه است. او در سال ۱۳۹۶ بالاترین «نشان لژیون دونور» فرانسه را به پاس سالها خدمت در حوزه برابری دریافت کرد.
📖 اولین مجموعه داستانش با عنوان «جاده و مه» در سال ۱۳۷۷ منتشر شد.
📖 مهمترین و مشهورترین کتاب پژوهشیاش با عنوان «زنان و اسلام سیاسی» است که در سال ۱۳۷۹ منتشر کرد.
🖇 این داستان از جلد دوم کتاب «هشتاد سال داستان کوتاه ایرانی» گردآوری حسن میرعابدینی انتخاب شده است. 👇
#شهلا_شفیق
@Simurgh_Dastan
📖 #داستان_بخوانیم
🖇 داستان «گل صد تومانی» نوشتهٔ فریده ترقی در شمارهٔ اول «داستان همشهری» ضمیمهٔ روزنامهٔ همشهری، دوشنبه اول خرداد ۱۴٠۲ منتشر شد. ضمیمهٔ #داستان روزنامهٔ همشهری قرار است هر ماه به همراه روزنامهٔ #همشهری منتشر و توزیع شود./ متن داستان 👇
https://newspaper.hamshahrionline.ir/id/192404/%D8%AA%D9%88%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C.html
🖋 فریده ترقی متولد ۱۳۴۷ در #نیشابور است. مجموعهداستان «آنجا سیگار مفتی میدهند»، سومین و آخرین کتابِ ترقی است که در اولین دوره جایزه ادبی #کیومرث (بنیاد ادبی فردوسی توس) در سال ۱۴٠٠ تقدیر شد.
#فریده_ترقی
@Simurgh_Dastan
🖇 داستان «گل صد تومانی» نوشتهٔ فریده ترقی در شمارهٔ اول «داستان همشهری» ضمیمهٔ روزنامهٔ همشهری، دوشنبه اول خرداد ۱۴٠۲ منتشر شد. ضمیمهٔ #داستان روزنامهٔ همشهری قرار است هر ماه به همراه روزنامهٔ #همشهری منتشر و توزیع شود./ متن داستان 👇
https://newspaper.hamshahrionline.ir/id/192404/%D8%AA%D9%88%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C.html
🖋 فریده ترقی متولد ۱۳۴۷ در #نیشابور است. مجموعهداستان «آنجا سیگار مفتی میدهند»، سومین و آخرین کتابِ ترقی است که در اولین دوره جایزه ادبی #کیومرث (بنیاد ادبی فردوسی توس) در سال ۱۴٠٠ تقدیر شد.
#فریده_ترقی
@Simurgh_Dastan
📖 #داستان_بخوانیم
✍ معرفی نویسندهی هفته:
🖇 گلی ترقی، متولد ۱۷ مهر ۱۳۱۸ در تهران و ساکن فرانسه است. از داستانهای قابل تأمل او میتوان به بیتا، بزرگ بانوی روح من، اتوبوس شمیران و خانهای در آسمان اشاره کرد.
🖇 سال ۱۳۸٠ و ۱۳۸۲ داستانهای «انار بانو و پسرهایش»، «آن سوی دیوار» و «گلهای شیراز» به عنوان داستان برگزیدهی جایزه #هوشنگ_گلشیری انتخاب شدند.
#گلی_ترقی
@Simurgh_Dastan
✍ معرفی نویسندهی هفته:
🖇 گلی ترقی، متولد ۱۷ مهر ۱۳۱۸ در تهران و ساکن فرانسه است. از داستانهای قابل تأمل او میتوان به بیتا، بزرگ بانوی روح من، اتوبوس شمیران و خانهای در آسمان اشاره کرد.
🖇 سال ۱۳۸٠ و ۱۳۸۲ داستانهای «انار بانو و پسرهایش»، «آن سوی دیوار» و «گلهای شیراز» به عنوان داستان برگزیدهی جایزه #هوشنگ_گلشیری انتخاب شدند.
#گلی_ترقی
@Simurgh_Dastan
#داستان_بخوانیم
📖 داستان «کسی که نبود» نوشتهی خاطره قیصری؛ شایستهتقدیر در ششمین جایزه داستان سیمرغ (بخش منطقهای).
🖇 #خاطره_قیصری داستاننویس ساکن نیشابور.
@Simurgh_Dastan
📖 داستان «کسی که نبود» نوشتهی خاطره قیصری؛ شایستهتقدیر در ششمین جایزه داستان سیمرغ (بخش منطقهای).
🖇 #خاطره_قیصری داستاننویس ساکن نیشابور.
@Simurgh_Dastan
#داستان_بخوانیم
📖 داستان: معمولیِ معمولی
✍ نوشتهٔ: هامون حجار؛ برگزیدهٔ ششمین جایزه داستان سیمرغ در بخش #ملی
🔴 داستان «معمولیِمعمولی» نوشتهی «هامون حجار» از #تهران که در بخش ملیِ «ششمین جایزه داستان سیمرغ»، موفق شد رتبه اول را کسب کند، نتوانست مجوز چاپ در کتاب داستانهای منتخب ششمین جایزه داستان سیمرغ، معمولیِ معمولی را بگیرد. 👇
#معمولی_معمولی
@Simurgh_Dastan
📖 داستان: معمولیِ معمولی
✍ نوشتهٔ: هامون حجار؛ برگزیدهٔ ششمین جایزه داستان سیمرغ در بخش #ملی
🔴 داستان «معمولیِمعمولی» نوشتهی «هامون حجار» از #تهران که در بخش ملیِ «ششمین جایزه داستان سیمرغ»، موفق شد رتبه اول را کسب کند، نتوانست مجوز چاپ در کتاب داستانهای منتخب ششمین جایزه داستان سیمرغ، معمولیِ معمولی را بگیرد. 👇
#معمولی_معمولی
@Simurgh_Dastan
#داستان_بخوانیم
📖 داستان: خفهخون
✍ نوشتهٔ: فاطمه حاجیپروانه؛ شایستهتقدیر ششمین جایزه داستان سیمرغ در بخش #ملی
🔴 داستان «خفهخون» نوشتهی «فاطمه حاجیپروانه» از #تهران که در بخش ملیِ «ششمین جایزه داستان سیمرغ»، موفق شد عنوانِ شایسته تقدیر را کسب کند، نتوانست مجوز چاپ در کتاب داستانهای منتخب ششمین جایزه داستان سیمرغ، معمولیِ معمولی را بگیرد. 👇
#فاطمه_حاجی_پروانه
@Simurgh_Dastan
📖 داستان: خفهخون
✍ نوشتهٔ: فاطمه حاجیپروانه؛ شایستهتقدیر ششمین جایزه داستان سیمرغ در بخش #ملی
🔴 داستان «خفهخون» نوشتهی «فاطمه حاجیپروانه» از #تهران که در بخش ملیِ «ششمین جایزه داستان سیمرغ»، موفق شد عنوانِ شایسته تقدیر را کسب کند، نتوانست مجوز چاپ در کتاب داستانهای منتخب ششمین جایزه داستان سیمرغ، معمولیِ معمولی را بگیرد. 👇
#فاطمه_حاجی_پروانه
@Simurgh_Dastan
#داستان_بخوانیم
📖 داستان: به اعتبار ماهی خارو
✍ نوشتهٔ: دریا چوبین؛ شایستهتقدیر ششمین جایزه داستان سیمرغ در بخش #ملی
🔴 داستان «به اعتبار ماهی خارو» نوشتهٔ دریا چوبین در مجموعهٔ داستانهای منتخب ششمین جایزه داستان سیمرغ با عنوان «معمولیِ معمولی»، نشر #داستان منتشر شده است 👇
#دریا_چوبین
@Simurgh_Dastan
📖 داستان: به اعتبار ماهی خارو
✍ نوشتهٔ: دریا چوبین؛ شایستهتقدیر ششمین جایزه داستان سیمرغ در بخش #ملی
🔴 داستان «به اعتبار ماهی خارو» نوشتهٔ دریا چوبین در مجموعهٔ داستانهای منتخب ششمین جایزه داستان سیمرغ با عنوان «معمولیِ معمولی»، نشر #داستان منتشر شده است 👇
#دریا_چوبین
@Simurgh_Dastan
انجمن داستان سیمرغ نیشابور
🖇 زویا صالحپور از #سوئد / شایسته تقدیر در بخش #ملی برای داستان «برخورد نزدیک». #ششمین_جایزه_داستان_سیمرغ #زویا_صالحپور @Simurgh_Dastan
برخورد نزدیک.pdf
283.8 KB
#داستان_بخوانیم
📖 داستان: برخورد نزدیک
✍ نوشتهٔ: زویا صالحپور؛ شایستهتقدیر ششمین جایزه داستان سیمرغ در بخش #ملی
🔴 داستان «برخورد نزدیک» نوشتهی «زویا صالحپور» از #سوئد که در بخش ملیِ «ششمین جایزه داستان سیمرغ»، موفق شد عنوانِ شایسته تقدیر را کسب کند، نتوانست مجوز چاپ در کتاب داستانهای منتخب ششمین جایزه داستان سیمرغ، معمولیِ معمولی را بگیرد.
#زویا_صالحپور
@Simurgh_Dastan
📖 داستان: برخورد نزدیک
✍ نوشتهٔ: زویا صالحپور؛ شایستهتقدیر ششمین جایزه داستان سیمرغ در بخش #ملی
🔴 داستان «برخورد نزدیک» نوشتهی «زویا صالحپور» از #سوئد که در بخش ملیِ «ششمین جایزه داستان سیمرغ»، موفق شد عنوانِ شایسته تقدیر را کسب کند، نتوانست مجوز چاپ در کتاب داستانهای منتخب ششمین جایزه داستان سیمرغ، معمولیِ معمولی را بگیرد.
#زویا_صالحپور
@Simurgh_Dastan
📖 #داستان_بخوانیم
🖇 حسینقلی مستعان (متولد سال ۱۲۸۳ – درگذشت ۱۵ اسفند ۱۳۶۱) داستاننویس، روزنامهنگار و مترجم ایرانی؛ اسامی مستعار وی عبارتند از: حبیب، انوشه، ح. م؛ و حمید حمید. #گلاب_آدینه (بازیگر) فرزند اوست.
🖇 مستعان قصهنویسی را از سال ۱۳۱۴ در مجلهٔ «مهرگان» شروع کرد. دستی هم در ترجمه داشت؛ معروفترین ترجمهٔ او رمان «بینوایان» اثر ویکتورهوگو است که در سال ۱۳۱۰ به فارسی برگرداند و ابتدا به صورت پاورقی در مطبوعات منتشر و سپاس به شکل کتاب چاپ کرد.
📖 از آثار وی میتوان: رابعه (داستان تاریخی)، قصهٔ رسوائی، پشیمان، آفرین، آفت، عشق مقدس، شهرآشوب و از شمع پرس قصه نام برد.
📖 داستان «آینه شمعدان طلا» نوشتهٔ حسینقلی مستعان 👇👇
@Simurgh_Dastan
🖇 حسینقلی مستعان (متولد سال ۱۲۸۳ – درگذشت ۱۵ اسفند ۱۳۶۱) داستاننویس، روزنامهنگار و مترجم ایرانی؛ اسامی مستعار وی عبارتند از: حبیب، انوشه، ح. م؛ و حمید حمید. #گلاب_آدینه (بازیگر) فرزند اوست.
🖇 مستعان قصهنویسی را از سال ۱۳۱۴ در مجلهٔ «مهرگان» شروع کرد. دستی هم در ترجمه داشت؛ معروفترین ترجمهٔ او رمان «بینوایان» اثر ویکتورهوگو است که در سال ۱۳۱۰ به فارسی برگرداند و ابتدا به صورت پاورقی در مطبوعات منتشر و سپاس به شکل کتاب چاپ کرد.
📖 از آثار وی میتوان: رابعه (داستان تاریخی)، قصهٔ رسوائی، پشیمان، آفرین، آفت، عشق مقدس، شهرآشوب و از شمع پرس قصه نام برد.
📖 داستان «آینه شمعدان طلا» نوشتهٔ حسینقلی مستعان 👇👇
@Simurgh_Dastan
Forwarded from انجمن داستان سیمرغ نیشابور (Mostafa Bayan)
عروس هزار داماد.pdf
27.6 MB
📖 #داستان_بخوانیم
🖇 داستان «عروس هزار داماد» از مجموعهداستان «چمدان» اثر بزرگ علوی.
✍ بزرگ علوی، داستاننویس، روزنامهنگار، استاد زبان و ادبیاتفارسی. او را همراه با صادق هدایت و صادق چوبک، پدران داستاننویسی نوین ایرانی میدانند.
🖇 متولد: ۱۳ بهمن ۱۲۸۳، #تهران.
#بزرگ_علوی
@Simurgh_Dastan
🖇 داستان «عروس هزار داماد» از مجموعهداستان «چمدان» اثر بزرگ علوی.
✍ بزرگ علوی، داستاننویس، روزنامهنگار، استاد زبان و ادبیاتفارسی. او را همراه با صادق هدایت و صادق چوبک، پدران داستاننویسی نوین ایرانی میدانند.
🖇 متولد: ۱۳ بهمن ۱۲۸۳، #تهران.
#بزرگ_علوی
@Simurgh_Dastan
📖 #داستان_بخوانیم
🖇 محمدهاشم اکبریانی، متولد سال ۱۳۴۴ #بجنورد منتقد سرسخت کارگاههای داستاننویسی است و طرفدار نوشتن غریزی. وی سالها سابقه روزنامهنگاری دارد و دبیر مجموعه تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران است. رمان «زندگی همین است» نشر #چشمه ، مجموعهداستان «هذیان» نشر #چشمه، مجموعهداستان «جور دیگر جهان» نشر #نیماژ و رمان «باید برم» نشر #چشمه ازجمله آثار داستانی اکبریانی است.
🖇 #جوایز: دوبار برگزیدهٔ جایزهٔ ادبی واو و نامزد جایزهٔ ادبی نوفه.
👇👇👇
@Simurgh_Dastan
🖇 محمدهاشم اکبریانی، متولد سال ۱۳۴۴ #بجنورد منتقد سرسخت کارگاههای داستاننویسی است و طرفدار نوشتن غریزی. وی سالها سابقه روزنامهنگاری دارد و دبیر مجموعه تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران است. رمان «زندگی همین است» نشر #چشمه ، مجموعهداستان «هذیان» نشر #چشمه، مجموعهداستان «جور دیگر جهان» نشر #نیماژ و رمان «باید برم» نشر #چشمه ازجمله آثار داستانی اکبریانی است.
🖇 #جوایز: دوبار برگزیدهٔ جایزهٔ ادبی واو و نامزد جایزهٔ ادبی نوفه.
👇👇👇
@Simurgh_Dastan