انجمن داستان سیمرغ نیشابور
675 subscribers
4.53K photos
285 videos
397 files
1.17K links
تاسیس تیر 1394
http://simurgh-dastan.blogfa.com/
اینستاگرام :
simurgh_dastan
ارتباط با دبیر انجمن :
@Mostafa_bayan
Download Telegram
#داستان_ایرانی

#نویسنده_نیشابوری

📖 سوزن گرامافون را روی صفحه گذاشت. آهنگ تند و شاد زیبایی که با ساز دهنی زده می‌شد در فضا پخش شد و همه‌ی مردم دهکده خنده بر چهره‌هایشان نقش بست و جوانان دست در دست هم شروع به رقص پای زیبای محلی کردند.

دختران و پسران شاد و پر انرژی و حتی بزرگترها هم به آنان ملحق شدند. کودکان دست می‌زدند و می‌خندیدند.

بعد از یک ساعت رقصیدن خوزه سوزن صفحه را کنار زد و آهنگ قطع شد. همه ایستادند و با تعجب و کمی دلخوری به خوزه نگاه کردند. لئو بزرگ دهکده گفت:« چرا نگذاشتی ادامه بیابد؟.» خوزه گفت:« اینک می‌خواهم کمی شما را بگریانم.»

📕مجموعه داستان در خونگاه / #پونه_شاهی / انتشارات #آقاپور

🖋 معرف کتاب : #فاطمه_همت_آبادی

@Simurgh_Dastan
📖 #داستان_ایرانی بخوانیم

📘 مجموعه داستان «مادمازل کتی» نوشته ی #میترا_الیاتی برگزیده جایزه ادبی هوشنگ گلشیری و جایزه ادبی خانه داستان سال ۱۳۸۰ / نشر #چشمه

🔹 برگشت. لاغر با ریش بلند. کز می‌کرد گوشه‌ی اتاق. دلم برای دیدن فیلم تارزان تنگ شده بود. نبرده بودم دیگر. دیگر هیچ وقت نبرد.

بعدها زیر همه چیز زد. نوشت: «عشق چیه؟ عاشقی کدومه؟ حواست به درس و مشقت باشه. هر وقت واسه‌ی خودت کسی شدی برگرد. یه وقت خاطرخواهی به کله‌ات نزنه. یادت نره من چی کشیدم ...»

پدر بدون آن که عاشق باشد، لعیا سیاه، زن بندانداز محله را صیغه کرد. می‌گفتند طرف های گاراژ برایش اتاق گرفته. مادر دیگر دست به کرک های صورتش نزد. حمام محله‌مان هم نرفتیم. سکینه حمامی گفته بود : «حیف تن و بدن شما نیس روح انگیز خانم! آخرش لعیا دیلاق کار خودش رو کرد.» (صفحه ۱۶ کتاب)

معرفی کتاب توسط : #فاطمه_همت_آبادی

@Simurgh_Dastan
انجمن داستان سیمرغ نیشابور
#محمد_اسعدی داستان نویس نیشابوری با داستان «تمام مرد» در اولین جایزه ملی #آبنوس به عنوان مقام سوم معرفی شد. @Simurgh_Dastan
مجموعه داستان «جوالدوز شیطان» نوشته ی #محمد_اسعدی ، انتشارات #خورشید_آفرین سال ۱۳۹۶

🔹 محمد اسعدی متولد سال ۱۳۳۹ در نیشابور است. مجموعه داستان «جوالدوز شیطان» شامل شانزده داستان کوتاه است. علاقه مندان در نیشابور می توانند این کتاب را از #کلبه_کتاب_کلیدر ، خیابان فردوسی شمالی، پاساژ ولیعصر خریداری کنند.

📸 عکس: #فاطمه_همت_آبادی

@Simurgh_Dastan
📚 #معرفی_کتاب

آدم خواران ساندویچ انسانی شان را می خوردند. خاکستری که از بدن آلن بلند می شد، توی هوا می چرخید و از این آدم ها دور و دورتر می شد.

آنا تیباسو را دید که دهانش پر از آلن بود و با شراب قورت می داد. خوردن تنِ آلن جماعت را تطهیر می کرد. گوشتش را می لمباندند و آروغ می زدند...

مردان می نوشیدند و به جسد سوخته ای چشم دوخته بودند که توی آتش می سوخت. بدن آلن داشت جمع می شد و تغییر حالت می داد. آلن دگرگون می شد، مثل بخار ابری در هوا یا سوختن کنده ای در آتش...

جمعیت همه شاد و شنگول بودند. سوختن آدم زمان زیادی می برد. منظره ی مخوفی بود. باد خاکستر آلن را به همه طرف می پراکند.

📘 رمان «آدم خواران» نوشته ی #ژان_تولی ترجمه ی #احسان_کرم_ویسی نشر #چشمه . صفحه ۸۰ و ۸۱


رمانی بی نظیر و خواندنی. روایتی که هر لحظه ش آبستن حادثه ای خوفناکه...
داستانی بلند که بر اساس یک اتفاق واقعی نوشته شده.
معتقدم با اثری شاخص و کم نظیر در مقایسه با رمان «مغازه ی خودکشی » از همین نویسنده مواجهید.

نوشته ی : #فاطمه_همت_آبادی عضو انجمن داستان سیمرغ نیشابور

@Simurgh_Dastan
#معرفی_کتاب

🔻 مجموعه داستان «آه ای مامان»، کاری از #احمد_حسن‌زاده با نشر #نون در سال ۱۳۹۶ که به فاصله‌ی یک سال بعد به چاپ ششم می‌رسد.

مجموعه‌ای با ده اثر کوتاه با زبانی ساده و سلیس. روایت‌هایی که خواه ناخواه دچار زنان مرئی و نامرئی‌اند.

گاهی مستقیما وارد گود می‌شوند و گاهی مثل یک شبح در گذشته‌های دور و نزدیک، بر زندگی شخصیت‌های اصلی اثر می‌گذارند.

زنانی که در مصیبت از دست دادن یک مرد تا پای جنون می‌روند تا زنانی که طعم خیانت را به زندگی‌شان می‌چشانند.

از زنانی که زندگی‌شان آبستن حوادثی چون فرار می‌شود تا زنانی که چشم بر مهر مادرانه‌شان می‌بندند و در این بین هستند آثاری مثل «ژنرال» که مخاطب را وادار می‌کند تا دنیا را از نگاه یک سگ ببیند.

برخی آثار این مجموعه با شیوه‌ی خاصی روایت می‌شود که شاید مخاطب تا پیش از این هرگز ندیده مثل «وقتی مامان تنهایم گذاشت...».

تصور می‌کنم خواندن برخی آثار این مجموعه چون «پناهگاه»، «آه ای رفیق»... خالی از لطف نباشد.

نوشته ی : #فاطمه_همت_آبادی عضو انجمن داستان سیمرغ نیشابور

@Simurgh_Dastan
🍂🍁 #معرفی_کتاب

🔹 در واقع می‌داند که در بین این روزها داغان شدن سروصورتش، ارزش چندانی ندارد. گوسفند ضعیف و بیمار را باید کشت و یا اگر دیر جنبید و سقط شد، نباید به خاطر تلف شدنش تاسف خورد. کهنه چاه زندگی زود یا دیر آن را به درون خود خواهد کشید، آن چه تجربه کرده این است که با کمک دو بازوی لاغر اندامش خودش را کنار چاه نگه داشته است و این را حس می‌کند، هیچ بازوی عضلانی مدت زمان زیادی یارای ایستادگی در برابر نیروی جاذبهٔ مرگبار چاه را ندارد.

صفحه ۹۰

📕: یالچین آبی
: تولگا گوموشای / ترجمه: #پونه_شاهی
📂 انتشارات : آرادمان / چاپ ۱۳۹۹

🖇 عکس و انتخاب کتاب : #فاطمه_همت_آبادی / عضو انجمن داستان سیمرغ نیشابور

@Simurgh_Dastan
دورهمی تقدیر از برگزار کنندگان و برگزیدگان پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ

🔹 شنبه ، ۲۰ دی ۱۳۹۹

📷 عکس : #فاطمه_همت_آبادی

@Simurgh_Dastan
دورهمی تقدیر از برگزار کنندگان و برگزیدگان پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ

🔹 شنبه ، ۲۰ دی ۱۳۹۹

📷 عکس : #فاطمه_همت_آبادی

@Simurgh_Dastan
دورهمی تقدیر از برگزار کنندگان و برگزیدگان پنجمین جایزه داستان کوتاه سیمرغ

🔸 حامد اناری ، مصطفی بیان و جواد دهنوخلجی

🔹 شنبه ، ۲۰ دی ۱۳۹۹

📷 عکس : #فاطمه_همت_آبادی

@Simurgh_Dastan
انجمن داستان سیمرغ نیشابور
#سیمرغ_نامه_۲ @Simurgh_Dastan
🖇 گزارش تصویری از نشست رونمایی از دومین شماره‌ی ویژه‌نامه‌ی ادبیات داستانی #سیمرغ_نامه / شنبه ۲٠ مرداد ۱۴٠۳ / خانه داستان سیمرغ.

#سیمرغ_نامه_۲

📸 عکس: #فاطمه_همت_آبادی

@Simurgh_Dastan
🖇 گزارش تصویری از نشست رونمایی از دومین شماره‌ی ویژه‌نامه‌ی ادبیات داستانی #سیمرغ_نامه / شنبه ۲٠ مرداد ۱۴٠۳ / خانه داستان سیمرغ.

#سیمرغ_نامه_۲

📸  عکس: #فاطمه_همت_آبادی

@Simurgh_Dastan
@aftabeneyshabur