🔸بیانیه کانون نویسندگان ایران در اعتراض به موج اخیر سرکوبها
در ادامهی سرکوب فزایندهی ماههای اخیر و چند روز پس از بازداشت #محمدرسولاف و #مصطفا_آلاحمد، خبر میرسد به خانهی دادخواهان آبان نیز هجوم بردهاند. در گیرودار این یورشها، خبرگزاریهای حکومت نیز همچون همیشه دست به کار انتشار اخبار جعلی شدهاند و در اتهامزنی و پروندهسازی کم نمیگذارند.
روز جمعه ۱۷ تیرماه، ماموران امنیتی با هجوم به خانهی محمد رسولاف و مصطفا آلاحمد، این دو کارگردان سینما را بازداشت و خانهی آنها را تفتیش کردند. خبرگزاری جمهوری اسلامی بیدرنگ اتهامهای «ارتباط با ضد انقلاب»، «التهاب آفرینی» و «بر هم زدن امنیت روانی جامعه» را به رسولاف و آلاحمد وارد کرد. این یورش، اعتراض گستردهی نویسندگان، هنرمندان و عموم مردم را در پی داشت. بیستم تیرماه، جعفر پناهی که برای پیگیری وضعیت این دو کارگردان مقابل زندان اوین بود، به طومار بلند بازداشتشدگان چند ماه اخیر افزوده شد و ساعاتی پس از آن دهها مامور امنیتی به جانِ خانوادهی ستمکشتگان آبان ۹۸ افتادند و #ناهیدشیرپیشه، #مهردادبختیاری، #محبوبه_رمضانی، #سعیددامور، #رحیمه_یوسفزاده، #سکینه_احمدی، #ایران_الهیاری و #سمیه_جعفرپناه را بازداشت کردند. در این چند ماه فشار سازمانیافتهی حاکمیت بر نویسندگان، هنرمندان و فعالان صنفی و مدنی بیوقفه ادامه داشته است. بسیاری در سلولهای انفرادی محبوس شدهاند، بسیاری در بازداشت نهادهای امنیتی به سر میبرند و هر روز اخبار نگرانکنندهای از وضعیت زندانیان و تداوم اعتصاب غذای آنان منتشر میشود.
در شرایط وخیم اقتصادی و معیشتی، در میان اخباری که هر دم از ویرانیهای حکومتساخته به گوش میرسد و در کوران اعتراضهای مردم، حاکمیت همچون گذشته، اینبار هم بنا را بر گسترش بیدادگری گذاشته است و فشار بر معترضان را افزوده است. مامورانش به خانههای نویسندگان، هنرمندان و فعالان مدنی هجوم میبرند و پرونده میسازند؛ به جانِ دادخواهان میافتند، درها را میشکنند و انسانها را میربایند؛ به تجمع کارگران، بازنشستگان و معلمان یورش میبرند و به بند میکشند، و به نام «پلیس امنیت اخلاقی» به سرکوب آزادی زنان ادامه میدهند؛ اینچنین حلقهی ۴ دهه اختناق را بیش از پیش تنگ میکنند، به گونهای که حتی کارگزاران پیشین خود را نیز بینصیب نمیگذارند. شیوهی حاکمیت پوشاندن ستم با ستم است و بر فشار این اختناقِ افسارگسیخته در حالی افزوده میشود که فساد سازمانیافته، سایهی شوم فلاکت و نیستی را بر زندگی مردم گسترده است.
معاون رئیسجمهور حکومت میگوید «اگر به #خواست_بازنشستگان تن بدهیم دیگران هم مدعی میشوند». او از اختناقی روزافزون خبر میدهد و از هراس حاکمیت. بار دیگر فرمان سرکوب «دیگران» و دیگراندیشان صادر شده است؛ فرمان سرکوب مردمی که در اعتراض به فقر، تورم و گرانیِ کمرشکن همصدا شدهاند؛ مردمی همبستهی دردهای مشترک که دوشادوش هم ایستادهاند و حقشان را میخواهند. اکنون هر روز بر شمار این مردمِ بهجانآمده از تباهی افزوده میشود و پایههای این پایداری را مستحکمتر میکند. هر روز صدای اعتراض نویسندگان و هنرمندان معترض بلندتر میشود و صفی به صفوف ایستادگیِ کارگران و معلمان میپیوندد. هر روز زنان بیشتری همپیمان میشوند، فریاد آزادیخواهی سر میدهند و سد استبداد و ارتجاع را در هم میشکنند. اکنون دیگر مردمان دادخواه، مردمان این ماه و آن ماه نیستند، مردمان همصدا و خروشانِ سالیاناند. در این سالیان، گرچه سرکوب حکومت بیوقفه در کار بوده است، اما همواره بودهاند آزادیخواهانی که دم فرونبستهاند، پا پس نکشیدهاند و دریچههایی رو به آزادی گشودهاند.
کانون نویسندگان ایران همراه این پایداری و ایستادگی، سرکوب سازمانیافته از سوی حاکمیت را محکوم میکند، خواهان آزادی بیقیدوشرط بازداشتشدگان اخیر و همهی زندانیان سیاسی و عقیدتی است و از آزادیخواهان سراسر جهان میخواهد صدای رسای اعتراض به این سرکوبها باشند.
کانون نویسندگان ایران
۲۲ تیر ۱۴۰۱
@Shbazneshasteganir
در ادامهی سرکوب فزایندهی ماههای اخیر و چند روز پس از بازداشت #محمدرسولاف و #مصطفا_آلاحمد، خبر میرسد به خانهی دادخواهان آبان نیز هجوم بردهاند. در گیرودار این یورشها، خبرگزاریهای حکومت نیز همچون همیشه دست به کار انتشار اخبار جعلی شدهاند و در اتهامزنی و پروندهسازی کم نمیگذارند.
روز جمعه ۱۷ تیرماه، ماموران امنیتی با هجوم به خانهی محمد رسولاف و مصطفا آلاحمد، این دو کارگردان سینما را بازداشت و خانهی آنها را تفتیش کردند. خبرگزاری جمهوری اسلامی بیدرنگ اتهامهای «ارتباط با ضد انقلاب»، «التهاب آفرینی» و «بر هم زدن امنیت روانی جامعه» را به رسولاف و آلاحمد وارد کرد. این یورش، اعتراض گستردهی نویسندگان، هنرمندان و عموم مردم را در پی داشت. بیستم تیرماه، جعفر پناهی که برای پیگیری وضعیت این دو کارگردان مقابل زندان اوین بود، به طومار بلند بازداشتشدگان چند ماه اخیر افزوده شد و ساعاتی پس از آن دهها مامور امنیتی به جانِ خانوادهی ستمکشتگان آبان ۹۸ افتادند و #ناهیدشیرپیشه، #مهردادبختیاری، #محبوبه_رمضانی، #سعیددامور، #رحیمه_یوسفزاده، #سکینه_احمدی، #ایران_الهیاری و #سمیه_جعفرپناه را بازداشت کردند. در این چند ماه فشار سازمانیافتهی حاکمیت بر نویسندگان، هنرمندان و فعالان صنفی و مدنی بیوقفه ادامه داشته است. بسیاری در سلولهای انفرادی محبوس شدهاند، بسیاری در بازداشت نهادهای امنیتی به سر میبرند و هر روز اخبار نگرانکنندهای از وضعیت زندانیان و تداوم اعتصاب غذای آنان منتشر میشود.
در شرایط وخیم اقتصادی و معیشتی، در میان اخباری که هر دم از ویرانیهای حکومتساخته به گوش میرسد و در کوران اعتراضهای مردم، حاکمیت همچون گذشته، اینبار هم بنا را بر گسترش بیدادگری گذاشته است و فشار بر معترضان را افزوده است. مامورانش به خانههای نویسندگان، هنرمندان و فعالان مدنی هجوم میبرند و پرونده میسازند؛ به جانِ دادخواهان میافتند، درها را میشکنند و انسانها را میربایند؛ به تجمع کارگران، بازنشستگان و معلمان یورش میبرند و به بند میکشند، و به نام «پلیس امنیت اخلاقی» به سرکوب آزادی زنان ادامه میدهند؛ اینچنین حلقهی ۴ دهه اختناق را بیش از پیش تنگ میکنند، به گونهای که حتی کارگزاران پیشین خود را نیز بینصیب نمیگذارند. شیوهی حاکمیت پوشاندن ستم با ستم است و بر فشار این اختناقِ افسارگسیخته در حالی افزوده میشود که فساد سازمانیافته، سایهی شوم فلاکت و نیستی را بر زندگی مردم گسترده است.
معاون رئیسجمهور حکومت میگوید «اگر به #خواست_بازنشستگان تن بدهیم دیگران هم مدعی میشوند». او از اختناقی روزافزون خبر میدهد و از هراس حاکمیت. بار دیگر فرمان سرکوب «دیگران» و دیگراندیشان صادر شده است؛ فرمان سرکوب مردمی که در اعتراض به فقر، تورم و گرانیِ کمرشکن همصدا شدهاند؛ مردمی همبستهی دردهای مشترک که دوشادوش هم ایستادهاند و حقشان را میخواهند. اکنون هر روز بر شمار این مردمِ بهجانآمده از تباهی افزوده میشود و پایههای این پایداری را مستحکمتر میکند. هر روز صدای اعتراض نویسندگان و هنرمندان معترض بلندتر میشود و صفی به صفوف ایستادگیِ کارگران و معلمان میپیوندد. هر روز زنان بیشتری همپیمان میشوند، فریاد آزادیخواهی سر میدهند و سد استبداد و ارتجاع را در هم میشکنند. اکنون دیگر مردمان دادخواه، مردمان این ماه و آن ماه نیستند، مردمان همصدا و خروشانِ سالیاناند. در این سالیان، گرچه سرکوب حکومت بیوقفه در کار بوده است، اما همواره بودهاند آزادیخواهانی که دم فرونبستهاند، پا پس نکشیدهاند و دریچههایی رو به آزادی گشودهاند.
کانون نویسندگان ایران همراه این پایداری و ایستادگی، سرکوب سازمانیافته از سوی حاکمیت را محکوم میکند، خواهان آزادی بیقیدوشرط بازداشتشدگان اخیر و همهی زندانیان سیاسی و عقیدتی است و از آزادیخواهان سراسر جهان میخواهد صدای رسای اعتراض به این سرکوبها باشند.
کانون نویسندگان ایران
۲۲ تیر ۱۴۰۱
@Shbazneshasteganir
جان ناهید شیرپیشه مادر دادخواه پویا بختیاری در زندان زنجان در خطر ست و از حقوق اولیه یک زندانی محروم است
#ناهیدشیرپیشه؛ مادر #پویابختیاری و زندانی سیاسی محبوس در زندان مرکزی زنجان، در حالی دوران حبس تعزیری خود را سپری می کند که بر اثر فقدان رعایت اصل تفکیک جرائم در آن زندان، از سوی شماری از زندانیان جرائم غیرسیاسی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و علاوه بر این از حق ملاقات با فرزند خود، #مونابختیاری، محروم است. این زندانی سیاسی در حال سپری کردن حبس تعزیری ۵ ساله خود است.
ناهید شیرپیشه، از زمانی که به زندان منتقل شده فقط کمتر از ۲ ماه در بند عمومی بوده و مابقی ماهها را در سلول انفرادی سپری کرده و حدود ۲ هفته قبل پس از انتقال این زندانی سیاسی به بند زنان زندان زنجان با توجه به عدم رعایت اصل تفکیک جرائم، در پی مشاجره چند تن از زندانیان، با این زندانی سیاسی وی با شلنگ و سایر وسائل موجود به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و علت درگیری هم این جمله خانم شیر پیشه بوده که وقتی زندانیان علت زندانی شدنش را از او پرسیده بودند وی اعلام کرده (پسر من پویا بختیاری در اعتراضات آبان ۱۳۹۸ توسط ماموران حکومتی کشته شده) ناگهان یکی از زندانیان غیرسیاسی به دخالت در صحبتهای ناهید شیرپیشه گفته (اعتراض نبوده اغتشاش بوده) و ناهید شیرپیشه در پاسخ به آن زندانی گفته (من با شما حرفی ندارم) که همین مساله منجر به درگیری آن زندانیان با ناهید شیرپیشه شده و در این بین یکی از زندانیان با استفاده از شلنگ در صدد خفه کردن این زندانی دادخواه بوده و ناهید شیرپیشه با درخواست خود به سلول انفرادی منتقل شده چون در بند عمومی امنیتی برای او وجود ندارد.”
همچنین حدود یکماه قبل در پی اعتراضی که ، مونا بختیاری برای ممانعت مسئولان زندان زنجان، برای ملاقات وی با مادر خود داشت با پرونده سازی قضایی مواجه شده و از سوی دیگر با توجه به اینکه منوچهر بختیاری هم در زندان قزوین محبوس شده تنها فرزند آنها، مونا هم در وضعیت نابسامان است و این خانواده به شدت از هم پاشیده شده است
حق مادران دادخواه این نیست که زندانی و شکنجه شوند. درد و اندوه از دست دادن فرزند از یک طرف، جرم دادخواهی هم از طرف دیگر؛ این زجری است که به خانواده دادخواه میدهند چرا که از نیروی اعتراض و دادخواهی آنها و همبستگی مردم با آنها وحشت دارند.»
#الزام_اصل_تفکیک_جرائم
#زندانی_سیاسی_آزادبایدگردد
@Shbazneshasteganir
#ناهیدشیرپیشه؛ مادر #پویابختیاری و زندانی سیاسی محبوس در زندان مرکزی زنجان، در حالی دوران حبس تعزیری خود را سپری می کند که بر اثر فقدان رعایت اصل تفکیک جرائم در آن زندان، از سوی شماری از زندانیان جرائم غیرسیاسی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و علاوه بر این از حق ملاقات با فرزند خود، #مونابختیاری، محروم است. این زندانی سیاسی در حال سپری کردن حبس تعزیری ۵ ساله خود است.
ناهید شیرپیشه، از زمانی که به زندان منتقل شده فقط کمتر از ۲ ماه در بند عمومی بوده و مابقی ماهها را در سلول انفرادی سپری کرده و حدود ۲ هفته قبل پس از انتقال این زندانی سیاسی به بند زنان زندان زنجان با توجه به عدم رعایت اصل تفکیک جرائم، در پی مشاجره چند تن از زندانیان، با این زندانی سیاسی وی با شلنگ و سایر وسائل موجود به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و علت درگیری هم این جمله خانم شیر پیشه بوده که وقتی زندانیان علت زندانی شدنش را از او پرسیده بودند وی اعلام کرده (پسر من پویا بختیاری در اعتراضات آبان ۱۳۹۸ توسط ماموران حکومتی کشته شده) ناگهان یکی از زندانیان غیرسیاسی به دخالت در صحبتهای ناهید شیرپیشه گفته (اعتراض نبوده اغتشاش بوده) و ناهید شیرپیشه در پاسخ به آن زندانی گفته (من با شما حرفی ندارم) که همین مساله منجر به درگیری آن زندانیان با ناهید شیرپیشه شده و در این بین یکی از زندانیان با استفاده از شلنگ در صدد خفه کردن این زندانی دادخواه بوده و ناهید شیرپیشه با درخواست خود به سلول انفرادی منتقل شده چون در بند عمومی امنیتی برای او وجود ندارد.”
همچنین حدود یکماه قبل در پی اعتراضی که ، مونا بختیاری برای ممانعت مسئولان زندان زنجان، برای ملاقات وی با مادر خود داشت با پرونده سازی قضایی مواجه شده و از سوی دیگر با توجه به اینکه منوچهر بختیاری هم در زندان قزوین محبوس شده تنها فرزند آنها، مونا هم در وضعیت نابسامان است و این خانواده به شدت از هم پاشیده شده است
حق مادران دادخواه این نیست که زندانی و شکنجه شوند. درد و اندوه از دست دادن فرزند از یک طرف، جرم دادخواهی هم از طرف دیگر؛ این زجری است که به خانواده دادخواه میدهند چرا که از نیروی اعتراض و دادخواهی آنها و همبستگی مردم با آنها وحشت دارند.»
#الزام_اصل_تفکیک_جرائم
#زندانی_سیاسی_آزادبایدگردد
@Shbazneshasteganir