🔴 امروز سالگرد تولد امید رضایی از #جان_باختگان اعتراضات #آبان۹۸ بر مزارش برگزار شد. روی دسته گل نوشته شده «تولدت مبارک امید جان، از طرف پژمان و نوید.» پژمان قلیپور و نوید بهبودی هر دو نفر در آبان ۹۸ کشته شدند. / سرخط
#علیه_فراموشی
#علیه_سکوت #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@Shbazneshasteganir
#علیه_فراموشی
#علیه_سکوت #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@Shbazneshasteganir
#مبارزه؛ تمرینی روزمره است، باید مبارزه کرد حتی در شادمانیِ اولین برف زمستانی.
مسیر مدیدی را پیمودە تا به اینجا رسیدهایم، سروهای سبز قامتِ بیشماری را به سینەی خاک سپردەایم و باید #علیه_فراموشی مبارزه کرد، باید به خون یاران قسم خورد و تا پایان این سیاهی مبارزه کرد.
#مریوان_زمستان۱۴۰۱
سوران منصور نیا
#زن_زندگی_آزادی
@shbazneshasteganir
مسیر مدیدی را پیمودە تا به اینجا رسیدهایم، سروهای سبز قامتِ بیشماری را به سینەی خاک سپردەایم و باید #علیه_فراموشی مبارزه کرد، باید به خون یاران قسم خورد و تا پایان این سیاهی مبارزه کرد.
#مریوان_زمستان۱۴۰۱
سوران منصور نیا
#زن_زندگی_آزادی
@shbazneshasteganir
#علیه_فراموشی
زنانی که ایستادند!
من دنیا هستم. دنیا فرهادی که به اندازه یک دنیا آرزو و امید به فرداهای زیبا داشتم.
۲۲سالم بود که شما رو ترک کردم. اهل ایذه و دانشجوی رشته معماری دانشگاه آزاد اهواز بودم. دنبال این بودم درسم رو که تموم کردم برای خودم یه دفتری برای کارهای ساختمانی و دکوراسیون باز کنم. تو مدت دانشجویی هم کلی کتاب کوچیک نوشته بودم و شعر گفته بودم.
آرزو داشتم تابستون برم سوارکاری برم صحراهای کویر یزد و ماسههاش رو از نزدیک لمس کنم.
آرزو داشتم پولدار بشم و دیگه نزارم هیچ کودکی کار کنه من عاشق کودکان بودم و همیشه با مادرم هر از گاهی میرفتیم برای بچهها و برای روستاییها کمک میبردیم.
وقتی اعتراضات شهریور ماه شروع شد؛ نتونستم آروم بشینم و با دوستام رفتم برای اعتراض. رفتم که آزادی و آیندهای روشن رو فریاد بزنم.
روز ۱۶ آذر که توی دانشکده ما تجمع اعتراضی برگزار شد من با بسیجیای دانشگاه جر و بحث کردم. نه! من اهل کوتاه اومدن نبودم. آخه من پر از رویای پرواز بودم.
از دانشکده که برگشتم با مامانم رفتیم رستوران پالادیوم اهواز که مقدمات جشن تولدم رو آماده بکنیم. کارمون که تمام شد یه دوری تو شهر زدیم و بعد مامانم رو خونه رسوندم و خودم رفتم کلاس اتوکت. ساعت ۹ شب با یکی از دوستام قرار داشتم. ساعت هشت و بیست دقیقه که کلاسم تموم شد زنگ زدم به مامانم و بهش گفتم که میرم سرقرار. ساعت ۱۰ هم یه بار سعی کردم به بابا زنگ بزنم اما موفق نشدم. بعد از اون دیگه کسی من رو ندید. چون کنار پل کابلی اهواز همونجا که بعدا رد خون ریخته شدهام رو پیدا کردن به دست مامورها و بسیجیهای حکومتی کشته شدم. با گلوله!
مامانم که دیده بود من برنگشتم بهم زنگ زده بود. ولی گوشی من دیگه زنگ نمیخورد. نگرانم شده بود و دنبالم اومده بود. آنشب مامانم سرگردان و هراسان خودش رو به آب و آتش زده بود که ردی از من پیدا کنه ولی هیچکی جوابی بهش نداده بود.
نیروهای امنیتی ۴روز تمام اجازه غواصی برای پیدا کردن من رو ندادن. و مامان و بابا سوار بر قایق وجب به وجب کارون رو ۵روز دنبالم گشتن.
آخرش پنج شنبه۲۴آذر ماهیگیرهای کوت عبداله نزدیک روستای مظفریه تو حاشیه کارون جسدم رو پیدا کردن.
#زن_زندگی_آزادی
#اداره_شورایی
@Shbazneshasteganir
زنانی که ایستادند!
من دنیا هستم. دنیا فرهادی که به اندازه یک دنیا آرزو و امید به فرداهای زیبا داشتم.
۲۲سالم بود که شما رو ترک کردم. اهل ایذه و دانشجوی رشته معماری دانشگاه آزاد اهواز بودم. دنبال این بودم درسم رو که تموم کردم برای خودم یه دفتری برای کارهای ساختمانی و دکوراسیون باز کنم. تو مدت دانشجویی هم کلی کتاب کوچیک نوشته بودم و شعر گفته بودم.
آرزو داشتم تابستون برم سوارکاری برم صحراهای کویر یزد و ماسههاش رو از نزدیک لمس کنم.
آرزو داشتم پولدار بشم و دیگه نزارم هیچ کودکی کار کنه من عاشق کودکان بودم و همیشه با مادرم هر از گاهی میرفتیم برای بچهها و برای روستاییها کمک میبردیم.
وقتی اعتراضات شهریور ماه شروع شد؛ نتونستم آروم بشینم و با دوستام رفتم برای اعتراض. رفتم که آزادی و آیندهای روشن رو فریاد بزنم.
روز ۱۶ آذر که توی دانشکده ما تجمع اعتراضی برگزار شد من با بسیجیای دانشگاه جر و بحث کردم. نه! من اهل کوتاه اومدن نبودم. آخه من پر از رویای پرواز بودم.
از دانشکده که برگشتم با مامانم رفتیم رستوران پالادیوم اهواز که مقدمات جشن تولدم رو آماده بکنیم. کارمون که تمام شد یه دوری تو شهر زدیم و بعد مامانم رو خونه رسوندم و خودم رفتم کلاس اتوکت. ساعت ۹ شب با یکی از دوستام قرار داشتم. ساعت هشت و بیست دقیقه که کلاسم تموم شد زنگ زدم به مامانم و بهش گفتم که میرم سرقرار. ساعت ۱۰ هم یه بار سعی کردم به بابا زنگ بزنم اما موفق نشدم. بعد از اون دیگه کسی من رو ندید. چون کنار پل کابلی اهواز همونجا که بعدا رد خون ریخته شدهام رو پیدا کردن به دست مامورها و بسیجیهای حکومتی کشته شدم. با گلوله!
مامانم که دیده بود من برنگشتم بهم زنگ زده بود. ولی گوشی من دیگه زنگ نمیخورد. نگرانم شده بود و دنبالم اومده بود. آنشب مامانم سرگردان و هراسان خودش رو به آب و آتش زده بود که ردی از من پیدا کنه ولی هیچکی جوابی بهش نداده بود.
نیروهای امنیتی ۴روز تمام اجازه غواصی برای پیدا کردن من رو ندادن. و مامان و بابا سوار بر قایق وجب به وجب کارون رو ۵روز دنبالم گشتن.
آخرش پنج شنبه۲۴آذر ماهیگیرهای کوت عبداله نزدیک روستای مظفریه تو حاشیه کارون جسدم رو پیدا کردن.
#زن_زندگی_آزادی
#اداره_شورایی
@Shbazneshasteganir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زنده یاد #خدانور
هرگز فراموش نخواهید شد، نه تو و نه بقیه.
خدانور، بدنش را در اختیار خود گرفت تا زندگی کند. رقص ومعیشت و عشقش یکی بود
دشمن رقص و زندگی و معیشت ، او را به گلوله بست.
#نه_فراموشی_نه_بخشش
#علیه_فراموشی
#یادآوری_زندگی
@Shbazneshasteganir
هرگز فراموش نخواهید شد، نه تو و نه بقیه.
خدانور، بدنش را در اختیار خود گرفت تا زندگی کند. رقص ومعیشت و عشقش یکی بود
دشمن رقص و زندگی و معیشت ، او را به گلوله بست.
#نه_فراموشی_نه_بخشش
#علیه_فراموشی
#یادآوری_زندگی
@Shbazneshasteganir
#محسن_محمدپور اگر به قتل نمیرسید امروز ۲۱ ساله میشد.
محسن کودک کارگرِی بود که در روز ۲۵ آبان ۹۸ برای اعتراض علیه تبعیض و نابرابری به خیابانهای خرمشهر رفته بود. نیروهای ضد شورش او را در فلکه دروازه، اسیر کرده و با ضربات باتوم و شوکر مورد شکنجه قرار دادند.
محسن به علت شدت ضربات به کما رفت و پس از چهار روز در بیمارستان جان باخت.
یادی کنیم از توئیت پارسال اسماعیل بخشی در مورد این کودک-کارگر به قتل رسیده.
توییت اسماعیل بخشی:
نمیدانمچرا از بین کشته های آبان کشش عاطفی زیادی به #محسن_محمدپور دارم و همیشه به خودم میگم کاش محسن کارگر
#هفت_تپه بود و کنار من میجنگید. توی چشماش یه صداقت و وفاداری عجیبی موج میزنه،
تو آبان خفتید تا ما بیدار بشیم... حیف!
#تولدت_مبارک_محسن_عزیزم
#علیه_فراموشی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@Shbazneshasteganir
محسن کودک کارگرِی بود که در روز ۲۵ آبان ۹۸ برای اعتراض علیه تبعیض و نابرابری به خیابانهای خرمشهر رفته بود. نیروهای ضد شورش او را در فلکه دروازه، اسیر کرده و با ضربات باتوم و شوکر مورد شکنجه قرار دادند.
محسن به علت شدت ضربات به کما رفت و پس از چهار روز در بیمارستان جان باخت.
یادی کنیم از توئیت پارسال اسماعیل بخشی در مورد این کودک-کارگر به قتل رسیده.
توییت اسماعیل بخشی:
نمیدانمچرا از بین کشته های آبان کشش عاطفی زیادی به #محسن_محمدپور دارم و همیشه به خودم میگم کاش محسن کارگر
#هفت_تپه بود و کنار من میجنگید. توی چشماش یه صداقت و وفاداری عجیبی موج میزنه،
تو آبان خفتید تا ما بیدار بشیم... حیف!
#تولدت_مبارک_محسن_عزیزم
#علیه_فراموشی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@Shbazneshasteganir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به یاد چهل و پنجمین سالگرد سوختگان عمدی مظلوم سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ که هیچ یادی از آنها در تقویم حکومتی نمیشود!!!
#هیچ_چیز_فراموش_نمیشود
#علیه_فراموشی
@Shbazneshasteganir
#هیچ_چیز_فراموش_نمیشود
#علیه_فراموشی
@Shbazneshasteganir
#۲۵آبان
محسن کودک کارگرِی بود که در روز ۲۵ آبان ۹۸ برای اعتراض علیه تبعیض و نابرابری به خیابانهای خرمشهر رفته بود. نیروهای ضد شورش او را در فلکه دروازه، اسیر کرده و با ضربات باتوم و شوکر مورد شکنجه قرار دادند.
محسن به علت شدت ضربات به کما رفت و پس از چهار روز در بیمارستان جان باخت.
یادی کنیم از توئیت پارسال اسماعیل بخشی در مورد این کودک-کارگر به قتل رسیده.
توییت اسماعیل بخشی:
نمیدانمچرا از بین کشته های آبان کشش عاطفی زیادی به #محسن_محمدپور دارم و همیشه به خودم میگم کاش محسن کارگر #هفت_تپه بود و کنار من میجنگید. توی چشماش یه صداقت و وفاداری عجیبی موج میزنه،
تو آبان خفتید تا ما بیدار بشیم... حیف!
#علیه_فراموشی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@shbazneshasteganir
محسن کودک کارگرِی بود که در روز ۲۵ آبان ۹۸ برای اعتراض علیه تبعیض و نابرابری به خیابانهای خرمشهر رفته بود. نیروهای ضد شورش او را در فلکه دروازه، اسیر کرده و با ضربات باتوم و شوکر مورد شکنجه قرار دادند.
محسن به علت شدت ضربات به کما رفت و پس از چهار روز در بیمارستان جان باخت.
یادی کنیم از توئیت پارسال اسماعیل بخشی در مورد این کودک-کارگر به قتل رسیده.
توییت اسماعیل بخشی:
نمیدانمچرا از بین کشته های آبان کشش عاطفی زیادی به #محسن_محمدپور دارم و همیشه به خودم میگم کاش محسن کارگر #هفت_تپه بود و کنار من میجنگید. توی چشماش یه صداقت و وفاداری عجیبی موج میزنه،
تو آبان خفتید تا ما بیدار بشیم... حیف!
#علیه_فراموشی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@shbazneshasteganir