شورای بازنشستگان ایران
4.52K subscribers
17.1K photos
8.89K videos
50 files
1.71K links
شورا را باید زندگی کرد!
Download Telegram
وکیل را به جرم دفاع از موکلش بازداشت می کنند
معلم را به جرم اینکه دغدغه آموزش رایگان برای همه مردم را دارد
عکاس به جرم انعکاس واقعیتها و ...
پزشک را به جرم درمان مردم آسیب دیده
#رضا_مهربان را به اتهام درمان آسیب دیدگان در اعتراضات بازداشت کرده اند و مدتهاست او را از حق تماس با خانواده اش محروم کرده اند.

رضا مهربان،  اهل #دهدشت پنجشنبه ۱۴ مهر توسط نیروهای سرکوبگر  در همدان بازداشت شده است.
او در تاریخ ۱۶ مهرماه، طی تماس تلفنی کوتاه با خانواده اش خبر از بازداشت خود داده و از آن زمان تاکنون از محل نگهداری و آخرین وضعیتش خبری نیست .

“رضا مهربان، فرزند هادی، ۲۷ ساله و اهل دهدشت و فارغ التحصیل پزشکی .
پزشکی که  مردم دردمند و نیازمند  را به طور رایگان درمان می کرد.

#دادخواهان_دربند
#زن_زندگی_آزادی

@shbazneshasteganir
امروز با وکیلم آقای مصطفی دانشجو به دادسرای اوین رفتیم، ( شنبه به آقای دانشجو ابلاغ کردند  که من برای ادامه مجازات باید خودم را معرفی کنم ) متوجه شدم که بابت پرونده اخیر که توسط پلیس امنیت ( دی ماه سال گذشته ) بازداشت شده بودم محکوم به پرداخت جریمه شدم، بابت اتهام اجتماع و تبانی که مصداق آن سفر به بلوچستان و  کردستان بود  قرار منع تعقیب صادر شد ، بابت اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام که مصادیق آن تهیه گزارشهایی از اوضاع زندان، انتقاد به اوضاع اقتصاد و  معیشتی مردم و باز نشر فیلم های اعتراضات مردم بود،  جریمه شدم که جریمه تبدیل به حبس شد و یک ماه هم اضافه در زندان محبوس بودم، که به احتمال زیاد اگر این یک ماه اضافه به من تحمیل نمی شد، پدرم سکته نمی کرد یا دستکم این روزهای آخر کنارش بودم  و ...
در آخر گفتند که باید مجازات تبعید را تحمل کنم یا در خواست عفو بنویسم !
گفتم جرمی نکردم که درخواست عفو کنم، انتقاد کردم و انتقاد حق و تکلیف است ، ثابت شد که انتقادهایی که بابت آن محکوم شدم درست بودند،چند ماه پیش از به قتل رسیدن زنده یاد #علیرضا_شیرمحمدعلی به روسای زندان تهران بزرگ هشدار دادم که این دو قاتل برای تعویق حکم اعدام و بازگشت به زندان گوهر دشت، قصد دارند شخص دیگری را به قتل برسانند...رئیس زندان گفت : امیدوارم تو را بکشند که از شرت راحت بشیم؛ تو یک نفر از چند هزار زندانی بیشتر برای ما دردسر داری...
حالا باید به برازجان بروم...

برازجان را همچون خانه خود دوست دارم، مردم مهربانش را همچون برادران و خواهران خود می دانم  ، اما مسئله این است که در آنجا شغل و مسکن ندارم، باید دوباره در پارک روی نیمکت بخوابم، اینهم مشکلی نیست، من مدتی در برازجان کارتن خواب بودم، فرمانده برازجان و عوامل وزارت اطلاعات گفتند حرف سیاسی نزن، گفتم حرف سیاسی کدام است؟
من در پارک می خوابم، مردم سئوال می کنند، من هم جواب می دهم...
خود رئیس سابق اجرای احکام گفت که به تهران برگردم، حالا رئیس جدید می گوید باید به #برازجان بروم  تا مجازات ادامه پیدا کند و خیالشان راحت شود...
البته که زندگی در کنار  برازجان برای من افتخار است ، همانطور که در زندان و کنار دادخواهان بودن برایم افتخار بوده...

از همه عزیزانی که نگرانم بودند و برای آزادی زندانیان تلاش کرده اند ممنونم، امیدوارم مردم هر چه زودتر به خواسته هایشان برسند و  شادی و آرامش نصیب همه ما شود...
#دادخواهان_دربند

#سهیل_عربی


@shbazneshasteganir
شورای بازنشستگان ایران
Photo
بوی جوی مولیان آید همی...

"یاران مهربان" حسن صادقی،و فاطمه مثنی آمدند"
هرگز به دادخواهانی که از پس از پایان محکومیت به حبس ،به این "شکنجه گاه" بزرگتر باز می گردند ،نگوییم " آزادیت مبارک"
( این از صد تا فحش بد تره )
کدوم آزادی ؟؟
کدوم آزادی وقتی هنوز پاره های تنمان،عزیزانمان در زندان ،تحت شکنجه و محکوم به اعدام و حبس ابد هستند؟
هر بار که از زندان اخراجم کردند،با چشمان گریان برگشتم،هر کی می گفت آزادیت مبارک ،عصبانی می شدم،
کدوم آزادی وقتی عمو سعید و حمزه و افشین و  و...محکوم به حبس ابد هستند و از آنها جدا شده ام؟؟؟
کدوم آزادی وقتی هر روز خبر اعدام می شنویم،هر روز خبر خودکشی یک #پدر/ #مادر که هزینه ها کمرش را شکست و  شرمنده خانواده اش شد،خودکشی یک جوان با مدرک فوق لیسانس اما بیکار،کلیه فروشی ،تن فروشی...
آزادی امثال حسن و فاطمه ها وقتی است که طناب دار و زندانی نباشد،مردم آزاد و شاد و در رفاه باشند.
به خواهر و برادرم" حسن و فاطمه " می گویم : درود بر شرف و ایستادگیتان،رزممان پاینده_ گنجمان آینده
ما شاهد بودیم که عمو حسن هر روز ساعتها پای گاز و "فِر دست سازش ایستاد و کلوچه پخت و فروخت و اندکی کمک هزینه برای فرزندانش فرستاد که درس بخوانند و آینده بسازند،ما شاهد گرما زدگی ات بودیم عمو حسن،شاهد عرق ریختنت،زحمت کشیدنت،شریف زندگی کردن و ایستادگی ات،و مادرم و دیگر خواهرانم شاهد ایستادگی مادری به نام فاطمه مثنی در زندان بودند،این زوج شریف سالها دور از فرزندان‌شان حبس کشیدند و با این حال غمخوار دیگر زندانیان و به ویژه جوان‌ها بودند...
روزی که در زندان خبر سکته و فوت کردن پدرم را شنیدم،عمو حسن با کمترین امکانات حلوا درست کرد و ساعتها تلاش کرد که با حرف زدن و درد دل کردن و در آغوش کشیدنم،بهم دلداری بده...
برای همه سنگ صبور بودی،اگرچه خودت کوه رنج و غصه بوده ای...

شاد باش و دیر زی
به خانواده  محترمتان به ویژه فرزندانتان شادباش می گویم،امیدوارم سال‌های سال با خوشحالی و سلامتی کنار هم باشید.

به امید آزادی همه دادخواهان دربند،به امید روزهایی که خودمان می سازیمشان،روزهایی که در آزادی و آبادی زندگی خواهیم کرد.

#دادخواهانِ_دربند


سهیل عربی

@Shbazneshasteganir