🛑 از رومینا تا مبینا: معضلی به نام تقدس مالکیت مردانه بر وجود زن ایرانی
✍️دکتر حسن محدثی گیلوایی
استادیار دانشگاه و جامعه شناس
🔸داستان قتل مبینا زن (!) چهارده سالهای در لرستان بار دیگر مرا به یاد رومینا دختر سیزدهسالهی تالش انداخت و باز هم همان داستان پرآبچشم ایرانی که دائماً تکرار میشود.
🔸این خاک و این سرزمین از خون زنان و دختران ایرانی رنگین است.
روح قبیلهای (بیناسوبژکتیویتهی جمعیی قبیلهای) در این سرزمین هنوز تشنهی خون دختران و زنان ایرانی است.
چه فرقی میکند اسمشان چیست؟
و از کجای این سرزمین است؟
🔸روح قبیلهای با ناموس زنده است و ناموس یعنی مالکیت مردانه بر جسم و وجود و هویت زن.
ناموس یعنی جسم زن تحت تملک مردان گروه خویشاوندی است.
روح قبیلهای، فردیت زن را انکار میکند.
🔸جسم زن (در هر سنی) و اصلاً کلیّت پیکر زن از آنِ خود او نیست.
اگر زن رابطهای با مردی بیگانه داشته باشد یا حتا اگر تصوّر شود که او یحتمل رابطهای با مردی اجنبی داشته باشد، این بدان معنا است که در مالکیت مردانه بر وجود و هستی زنانه خللی وارد شده است.
🔸هر نوع خلل در مالکیت وجود زن و هر آن چیزی که متعلّق به او است، روح قبیلهای را دردمند و رنجور میسازد و تقدس مالکیت مردانه بر وجود زن را در ذهنیت مشترک قبیلهای نابود میسازد.
🔸لاجرم، برای جبران این خلل در مالکیت مردانه، پیکر زن میبایست نابود شود تا روح قبیلهای آرام گیرد.
خون زن باید ریخته شود و جسم او به زیر خاک برود تا روح قبیلهای خویشاوندان، آرام گیرد.
🔸تقدس مالکیت مردانه بر جسم زن، معادلهای همه یا هیچ است.
کوچکترین خللی، این تقدس مالکیت مردانه را نابود میکند و لاجرم موضوع مالکیت مردانه (یعنی وجود و پیکر زن و هر آنچه به او تعلق دارد)، باید نابود گردد.
🔸چه مدت دیگری باید منتظر بمانیم تا روح قبیلهای بمیرد (از بین رفتن حس تملک مردان بر وجود زنان) و زن ایرانی مالک جسم و جان و وجود خویشتن گردد؟
🔸هر وقت چنین چیزی تحقّق یافت، آنگاه میتوانیم بگوییم که انسان تازهای و جهان اجتماعی بهکلی متفاوتی متولد شده است و ما از جهان حاکمیت روح قبیلهای بهنحو همهجانبهای بهدر آمدهایم.
#قتلـناموسی
#روحـقبیلهای
#بیناسوبژکتیویته
۱۴۰۰/۰۶/۱۴
#کانال_معلمان_عدالتخواه
پ.ن/گرچه نوشته خوب و نگاه درستی ست.
اما اشکالش اینه که این مالکیت را که بازمانده از دوران عشیره ای و قبیله ای ست به نیاز و استفاده امروز سرمایه از آن در جوامع عقب مانده ربط نداده است.
در حالیکه سرمایه اگر بوجود آورنده مناسبات اجتماعی پیشین هم نباشد اما عامل بقای آن روابط و تغییرکاربری آن درجهت منافع خود ست.
@Shbazneshasteganir
✍️دکتر حسن محدثی گیلوایی
استادیار دانشگاه و جامعه شناس
🔸داستان قتل مبینا زن (!) چهارده سالهای در لرستان بار دیگر مرا به یاد رومینا دختر سیزدهسالهی تالش انداخت و باز هم همان داستان پرآبچشم ایرانی که دائماً تکرار میشود.
🔸این خاک و این سرزمین از خون زنان و دختران ایرانی رنگین است.
روح قبیلهای (بیناسوبژکتیویتهی جمعیی قبیلهای) در این سرزمین هنوز تشنهی خون دختران و زنان ایرانی است.
چه فرقی میکند اسمشان چیست؟
و از کجای این سرزمین است؟
🔸روح قبیلهای با ناموس زنده است و ناموس یعنی مالکیت مردانه بر جسم و وجود و هویت زن.
ناموس یعنی جسم زن تحت تملک مردان گروه خویشاوندی است.
روح قبیلهای، فردیت زن را انکار میکند.
🔸جسم زن (در هر سنی) و اصلاً کلیّت پیکر زن از آنِ خود او نیست.
اگر زن رابطهای با مردی بیگانه داشته باشد یا حتا اگر تصوّر شود که او یحتمل رابطهای با مردی اجنبی داشته باشد، این بدان معنا است که در مالکیت مردانه بر وجود و هستی زنانه خللی وارد شده است.
🔸هر نوع خلل در مالکیت وجود زن و هر آن چیزی که متعلّق به او است، روح قبیلهای را دردمند و رنجور میسازد و تقدس مالکیت مردانه بر وجود زن را در ذهنیت مشترک قبیلهای نابود میسازد.
🔸لاجرم، برای جبران این خلل در مالکیت مردانه، پیکر زن میبایست نابود شود تا روح قبیلهای آرام گیرد.
خون زن باید ریخته شود و جسم او به زیر خاک برود تا روح قبیلهای خویشاوندان، آرام گیرد.
🔸تقدس مالکیت مردانه بر جسم زن، معادلهای همه یا هیچ است.
کوچکترین خللی، این تقدس مالکیت مردانه را نابود میکند و لاجرم موضوع مالکیت مردانه (یعنی وجود و پیکر زن و هر آنچه به او تعلق دارد)، باید نابود گردد.
🔸چه مدت دیگری باید منتظر بمانیم تا روح قبیلهای بمیرد (از بین رفتن حس تملک مردان بر وجود زنان) و زن ایرانی مالک جسم و جان و وجود خویشتن گردد؟
🔸هر وقت چنین چیزی تحقّق یافت، آنگاه میتوانیم بگوییم که انسان تازهای و جهان اجتماعی بهکلی متفاوتی متولد شده است و ما از جهان حاکمیت روح قبیلهای بهنحو همهجانبهای بهدر آمدهایم.
#قتلـناموسی
#روحـقبیلهای
#بیناسوبژکتیویته
۱۴۰۰/۰۶/۱۴
#کانال_معلمان_عدالتخواه
پ.ن/گرچه نوشته خوب و نگاه درستی ست.
اما اشکالش اینه که این مالکیت را که بازمانده از دوران عشیره ای و قبیله ای ست به نیاز و استفاده امروز سرمایه از آن در جوامع عقب مانده ربط نداده است.
در حالیکه سرمایه اگر بوجود آورنده مناسبات اجتماعی پیشین هم نباشد اما عامل بقای آن روابط و تغییرکاربری آن درجهت منافع خود ست.
@Shbazneshasteganir