بیانیه بیست و دومین هفته #سهشنبههای_نه_به_اعدام
مشارکت زندانیان دوازده بند در کارزار نه به اعدام
زندانیان روز سهشنبه پنجم تیرماه در دوازده بند مختلف در هفت زندان کشور برای بیست و دومین هفته برای مقابله به صدور و اجرای احکام غیرانسانی اعدام دست به اعتصاب غذا زدند. تدوام کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در حالی است که شمار زندانیان مشارکت کننده در این کارزار هفته گذشته و با پیوستن ۹ زندانی عقیدتی واحد سه زندان قزلحصار افزایش یافت.
بنا بر اطلاع منابع موثق امروز در زندانهای اوین (بند زنان، بند ۴، بند ۶ و بند ۸)، زندان قزلحصار (واحد۳ و واحد ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان خرم آباد، خوی، نقده، سقز و مشهد زندانیان برای بیست و دومین هفته پیاپی علیه اعدام دست به اعتصاب غذا زدند.
تداوم این کارزار در حالی است که در روزهای گذشته شاهد سرکوب زنان و صدور دست کم دو حکم اعدام بودیم. یک کولبر کُرد اهل سردشت به نام ادریس الی به اتهام جاسوسی در روندی مبهم به اعدام محکوم شد و همچنین شهروند دیگری به نام رسول عزیزی به صورت غیابی به اعدام محکوم شده است. یک زندانی در زندان مرکزی قزوین در عملی وحشیانه مقابل چشمان کودک ۷ سالهاش بهدار آویخته شد.
اعتراض زندانیان به نقض حقوق بشر و راه اندازی کارزار "نه به اعدام" در حالی صورت میگیرد که روز گذشته علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در دیدار قضات و عوامل قوه قضاییه از قضات خواست در محاکمه شهروندان به مبانی حقوق بشر استناد نکنند!
نمایش دادگاه ۴۰ متهم آتشسوزی اوین که به منظور عوض کردن جای جلاد و قربانی برگزار شد بیانگر همین مدعای خامنه ای است و این در حالی است که آقای جاوید رحمان گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران ضمن تاکید بر جنایات این حاکمیت در زمینه قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ بر لزوم پاسخگویی مسئولین رژیم در قبال این جنایات تاکید کرده است.
به گفته یک منبع آگاه، زندانیان شرکت کننده در کارزار "سه شنبههای نه به اعدام" از جمله زندانیان واحد چهار زندان قزلحصار، سخنان رهبر جمهوری اسلامی در روز جهانی "منع شکنجه" درباره لزوم بیتوجهی به مبانی حقوق بشر را زنگ خطر جدی در ارتباط با حقوق بشر و گسترش نقض آن توسط جمهوری اسلامی و دستگاههای قضایی و امنیتی آن دانسته و بر لزوم توجه جدی افکار عمومی در داخل و خارج از کشور به مساله نقض حقوق بشر در ایران تاکید کرده و از عزم خود برای تداوم و گسترش کارزار علیه اعدام خبر دادند.
زندانیان اعتصابی
#سهشنبههای_نه_به_اعدام
۵ تیر ۱۴۰۳
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
@Shbazneshasteganir
مشارکت زندانیان دوازده بند در کارزار نه به اعدام
زندانیان روز سهشنبه پنجم تیرماه در دوازده بند مختلف در هفت زندان کشور برای بیست و دومین هفته برای مقابله به صدور و اجرای احکام غیرانسانی اعدام دست به اعتصاب غذا زدند. تدوام کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در حالی است که شمار زندانیان مشارکت کننده در این کارزار هفته گذشته و با پیوستن ۹ زندانی عقیدتی واحد سه زندان قزلحصار افزایش یافت.
بنا بر اطلاع منابع موثق امروز در زندانهای اوین (بند زنان، بند ۴، بند ۶ و بند ۸)، زندان قزلحصار (واحد۳ و واحد ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان خرم آباد، خوی، نقده، سقز و مشهد زندانیان برای بیست و دومین هفته پیاپی علیه اعدام دست به اعتصاب غذا زدند.
تداوم این کارزار در حالی است که در روزهای گذشته شاهد سرکوب زنان و صدور دست کم دو حکم اعدام بودیم. یک کولبر کُرد اهل سردشت به نام ادریس الی به اتهام جاسوسی در روندی مبهم به اعدام محکوم شد و همچنین شهروند دیگری به نام رسول عزیزی به صورت غیابی به اعدام محکوم شده است. یک زندانی در زندان مرکزی قزوین در عملی وحشیانه مقابل چشمان کودک ۷ سالهاش بهدار آویخته شد.
اعتراض زندانیان به نقض حقوق بشر و راه اندازی کارزار "نه به اعدام" در حالی صورت میگیرد که روز گذشته علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در دیدار قضات و عوامل قوه قضاییه از قضات خواست در محاکمه شهروندان به مبانی حقوق بشر استناد نکنند!
نمایش دادگاه ۴۰ متهم آتشسوزی اوین که به منظور عوض کردن جای جلاد و قربانی برگزار شد بیانگر همین مدعای خامنه ای است و این در حالی است که آقای جاوید رحمان گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران ضمن تاکید بر جنایات این حاکمیت در زمینه قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ بر لزوم پاسخگویی مسئولین رژیم در قبال این جنایات تاکید کرده است.
به گفته یک منبع آگاه، زندانیان شرکت کننده در کارزار "سه شنبههای نه به اعدام" از جمله زندانیان واحد چهار زندان قزلحصار، سخنان رهبر جمهوری اسلامی در روز جهانی "منع شکنجه" درباره لزوم بیتوجهی به مبانی حقوق بشر را زنگ خطر جدی در ارتباط با حقوق بشر و گسترش نقض آن توسط جمهوری اسلامی و دستگاههای قضایی و امنیتی آن دانسته و بر لزوم توجه جدی افکار عمومی در داخل و خارج از کشور به مساله نقض حقوق بشر در ایران تاکید کرده و از عزم خود برای تداوم و گسترش کارزار علیه اعدام خبر دادند.
زندانیان اعتصابی
#سهشنبههای_نه_به_اعدام
۵ تیر ۱۴۰۳
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
@Shbazneshasteganir
✅ کارزار "#سهشنبههای_نه_به_اعدام" با پیوستن زندانیان #زندان_اردبیل و #زندان_قائمشهر وارد بیستوپنجمین هفته شد.
زندانیان کارزار علیه اعدام که هر سهشنبه برای مقابله با حکم "اعدام" و جلب توجه افکار عمومی داخلی و بینالمللی به مساله "مجازات غیرانسانی اعدام" دست به اعتصاب غذا میزنند، امروز سهشنبه ۲۶ تیرماه در بیستوپنجمین هفته این کارزار در ۱۱ زندان دست به اعتصاب غذا زدهاند.
تدوام این کارزار در حالی است که در هفته گذشته شماری از زندانیان با اتهام های مختلف توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی اعدام شدهاند.
بنا بر اطلاع منابع موثق این هفته شماری از زندانیان زندان اردبیل و زندان قائم شهر که تا حالا اسمی از انها منتشر نشده نیز ،در همراهی با کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" و اعتراض به استفاده از مجازات غیرانسانی اعدام در ایران در بیستوپنجمین هفته این کارزار با دیگر زندانیان اعلام همبستگی کرده و به آن پیوستند.و این کارزار با قدرت ادامه دارد و خواهان پیوستن زندانیان در زندانهای سراسر کشور اعم از سیاسی و غیره سیاسی به این کارزار هستند تا این مطالبه "نه به اعدام" به خواسته ملی تبدیل شود
تاکنون در ۱۱ زندان کشور شماری از زندانیان به کارزار "سهسشنبههای نه به اعدام" پیوستهاند، از جمله این زندانها میتوان به زندانیان زندانهای اوین(بند۸،بند۶،بند۴و بند زنان)، زندان قزلحصار (واحد۳ و واحد۴)، زندان مرکزی کرج،زندان خرم آباد، زندان تبریز، زندان اردبیل، زندان قائمشهر ، زندان خوی، زندان نقده، زندان مشهد و زندان سقز اشاره کرد.
در بیانیه هفته گذشته زندانیان کارازر "سهشنبههای نه به اعدام" به آغاز دور جدیدی از بهرهبرداری دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی از مجازات غیرانسانی اعدام اشاره شده بود و زندانیان اعتصابی خواهان حمایت بیشتر افکار عمومی داخلی و بینالمللی از کارزارشان "علیه اعدام" شده بودند.
#اعدام_قتل_عمد_حکومتی
@Shbazneshasteganir
زندانیان کارزار علیه اعدام که هر سهشنبه برای مقابله با حکم "اعدام" و جلب توجه افکار عمومی داخلی و بینالمللی به مساله "مجازات غیرانسانی اعدام" دست به اعتصاب غذا میزنند، امروز سهشنبه ۲۶ تیرماه در بیستوپنجمین هفته این کارزار در ۱۱ زندان دست به اعتصاب غذا زدهاند.
تدوام این کارزار در حالی است که در هفته گذشته شماری از زندانیان با اتهام های مختلف توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی اعدام شدهاند.
بنا بر اطلاع منابع موثق این هفته شماری از زندانیان زندان اردبیل و زندان قائم شهر که تا حالا اسمی از انها منتشر نشده نیز ،در همراهی با کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" و اعتراض به استفاده از مجازات غیرانسانی اعدام در ایران در بیستوپنجمین هفته این کارزار با دیگر زندانیان اعلام همبستگی کرده و به آن پیوستند.و این کارزار با قدرت ادامه دارد و خواهان پیوستن زندانیان در زندانهای سراسر کشور اعم از سیاسی و غیره سیاسی به این کارزار هستند تا این مطالبه "نه به اعدام" به خواسته ملی تبدیل شود
تاکنون در ۱۱ زندان کشور شماری از زندانیان به کارزار "سهسشنبههای نه به اعدام" پیوستهاند، از جمله این زندانها میتوان به زندانیان زندانهای اوین(بند۸،بند۶،بند۴و بند زنان)، زندان قزلحصار (واحد۳ و واحد۴)، زندان مرکزی کرج،زندان خرم آباد، زندان تبریز، زندان اردبیل، زندان قائمشهر ، زندان خوی، زندان نقده، زندان مشهد و زندان سقز اشاره کرد.
در بیانیه هفته گذشته زندانیان کارازر "سهشنبههای نه به اعدام" به آغاز دور جدیدی از بهرهبرداری دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی از مجازات غیرانسانی اعدام اشاره شده بود و زندانیان اعتصابی خواهان حمایت بیشتر افکار عمومی داخلی و بینالمللی از کارزارشان "علیه اعدام" شده بودند.
#اعدام_قتل_عمد_حکومتی
@Shbazneshasteganir
حمایت از #کارزار #سهشنبههای_نه_به_اعدام
در حال حاضر ۴۱ زندانی سیاسی محکوم به اعدام در زندانهای کشور محبوس هستند. به این آمار میبایست بیشمار زندانیان جرائم غیرسیاسی شامل مالی، مواد مخدر و … را نیز اضافه کرد.
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام است کارزاری است که در آن هر سهشنبه زندانیان مخالف اعدام اعتصاب غذا میکنند.
تاکنون در ۱۱ زندان کشور شماری از زندانیان به کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" پیوستهاند، از جمله این زندانها میتوان به زندانیان زندانهای اوین (بند ۸ ،بند ۶ ،بند ۴ و بند زنان)، زندان قزلحصار (واحد۳ و واحد۴)، زندان مرکزی کرج، زندان خرمآباد، زندان تبریز، زندان اردبیل، زندان قائمشهر، زندان خوی، زندان نقده، زندان مشهد و زندان سقز اشاره کرد.
همچنین زندان اردبیل و زندان قائمشهر نیز به تازگی به این کارزار پیوستند.
این زندانیان تاکنون بیست و پنج هفته پیاپی هر سهشنبه اعتصاب غذا کردهاند.
#صدایشان_باشیم
@Shbazneshasteganir
در حال حاضر ۴۱ زندانی سیاسی محکوم به اعدام در زندانهای کشور محبوس هستند. به این آمار میبایست بیشمار زندانیان جرائم غیرسیاسی شامل مالی، مواد مخدر و … را نیز اضافه کرد.
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام است کارزاری است که در آن هر سهشنبه زندانیان مخالف اعدام اعتصاب غذا میکنند.
تاکنون در ۱۱ زندان کشور شماری از زندانیان به کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" پیوستهاند، از جمله این زندانها میتوان به زندانیان زندانهای اوین (بند ۸ ،بند ۶ ،بند ۴ و بند زنان)، زندان قزلحصار (واحد۳ و واحد۴)، زندان مرکزی کرج، زندان خرمآباد، زندان تبریز، زندان اردبیل، زندان قائمشهر، زندان خوی، زندان نقده، زندان مشهد و زندان سقز اشاره کرد.
همچنین زندان اردبیل و زندان قائمشهر نیز به تازگی به این کارزار پیوستند.
این زندانیان تاکنون بیست و پنج هفته پیاپی هر سهشنبه اعتصاب غذا کردهاند.
#صدایشان_باشیم
@Shbazneshasteganir
🔴 ضرورت مخالفت با حکم اعدام
✍ رضا صادقی، معلم
#دیدگاه_معلم
در دو روز گذشته ۱۸ زندانی از جمله سه زن و دو زندانی سیاسی در زندانهای حکومت اسلامی اعدام شدند. زندانیان زیر حکم در وضعیت خطرناکی هستند. بعد از شریفه محمدی حکم اعدام پخشان عزیزی هم صادر شده و خانوادههای زندانیان زیر حکم مانند خانواده عباس دریس، خواهر مجاهد کورکور و محمود مهرابی، تحت فشار بوده و کامران شیخه بعد از ماهها شکنجه امروز صبح در زندان ارومیه اعدام شد.
اعدام یک حکم قرون وسطایی و برگشتناپذیر است و هرگز قادر نیست موجب بهتر شدن شرایط جامعه گردد. در کشورهای استبدادی این حکم ابزاری برای سرکوب هر چه بیشتر جامعه خاصه فعالان عرصههای مختلف است. در ایران اجرای حکم اعدام بر منکوب کردن جامعه و ایجاد ارعاب و وحشت است و جناحهای مختلف درود حاکمیت از استمرارطلبان تا اقتدارگرایان از آن حمایت میکنند. اما چرا باید در مقابل این حکم ایستاد و مخالفت کرد:
اول: اعدام وجه بارز خشونت حکومتی است پس اگر ما با اشکال مختلف خشونت مخالفیم باید با این خشونت سیستماتیک مخالفت کنیم بهخصوص تشکلهای مستقل، فعالان پیشرو و معلمان باید در مقابل این حکم قرون وسطایی بایستند.
دوم: مستقل از اصل مخالفت با اعدام، بسیاری از کسانی که در ایران به خاطر اتهامات سیاسی و عقیدتی و جرایمی مانند قتل به اعدام محکوم میشوند در روند یک دادرسی ناعادلانه و بدون در نظر گرفتن زمینههای ساختاری که متهم شدهاند به اعدام محکوم میشوند پس مخالفت با اعدام از این منظر مخالفت با دادرسی ناعادلانه و اعتراض به فقدان سیستم قضایی مختلف است.
سوم: اجرای احکام اعدام به خصوص در مورد جرایم خشن مانند قتل یا موادمخدر باعث نشده که قتل و زنکشی و انواع جرایم خشن کاهش یابد پس از منظر کارکردی و محافظهکارانه هم این احکام به بهبود امنیت در جامعه منتهی نشده است.
چهارم: حکم اعدام یک ابزار سرکوب است هدف مرعوب کردن جامعه و مطالبهگری است و عدم به رسمیت شناخته شدن حق فعالیت آزادانه است پس مخالفت با آن به معنای افشای دستگاه سرکوب است.
به دلایل فوق میتوان موارد تخصصی و حقوقی بیشتری اضافه نمود و با اعدام مخالفت کرد. اما توقف ماشین اعدام تا به یک مطالبهی عمومی تبدیل نگردد امکانپذیر نیست. لذا ضروری است تشکلهای مستقل و فعالان صنفی، مدنی، سیاسی مخالف اعدام بر سر این ضرورت مستقل از رویکرد متفاوت متحد شوند.
یکی از سویههای مترقی مخالفت با اعدام را میتوان در کارزار اعتصاب #سهشنبههای_نه_به_اعدام در زندانهای کشور مشاهده نمود که توسط شماری از زندانیان سیاسی و غیرسیاسی در ۱۵ زندان در جریان است مشاهده نمود یا تحصن و اعتصاب زنان زندانی در اوین که همراهی مردان را به دنبال داشت.
باید در مخالفت با اعدام رویکرد فرقهای و جناحی را کنار گذاشت. هر کس که مدعی مخالفت با اعدام است و صدای این کارزار و زندانیان را سانسور میکند و یا بازتاب نمیدهد باید در صادق بودنش شک کرد. اینجاست که فرق یک #سلیبریتی_اکتیویست و #کاسب_حقوقبشر و #فاندبگیر با افرادی که عملا قدمی یا قلمی با اعدام بدون ملاحظات سیاسی مخالفت میکنند مشخص و آشکار میگردد. زندانیان اعتصابی و متحصن در این مقوله از مدعیان بیعمل جلوتر هستند وظیفه صدا دادن به این زندانیان و حمایت همهجانبه از آنان است.
مخالفت با اعدام باید به گونهای باشد که مخالفت با هر حکم با هر اتهام به خصوص زندانیان گمنام و عادی را شامل گردد.
منبع : کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
#سهشنبههای_نه_به_اعدام
#تحصن_زنان_زندانی
@Shbazneshasteganir
✍ رضا صادقی، معلم
#دیدگاه_معلم
در دو روز گذشته ۱۸ زندانی از جمله سه زن و دو زندانی سیاسی در زندانهای حکومت اسلامی اعدام شدند. زندانیان زیر حکم در وضعیت خطرناکی هستند. بعد از شریفه محمدی حکم اعدام پخشان عزیزی هم صادر شده و خانوادههای زندانیان زیر حکم مانند خانواده عباس دریس، خواهر مجاهد کورکور و محمود مهرابی، تحت فشار بوده و کامران شیخه بعد از ماهها شکنجه امروز صبح در زندان ارومیه اعدام شد.
اعدام یک حکم قرون وسطایی و برگشتناپذیر است و هرگز قادر نیست موجب بهتر شدن شرایط جامعه گردد. در کشورهای استبدادی این حکم ابزاری برای سرکوب هر چه بیشتر جامعه خاصه فعالان عرصههای مختلف است. در ایران اجرای حکم اعدام بر منکوب کردن جامعه و ایجاد ارعاب و وحشت است و جناحهای مختلف درود حاکمیت از استمرارطلبان تا اقتدارگرایان از آن حمایت میکنند. اما چرا باید در مقابل این حکم ایستاد و مخالفت کرد:
اول: اعدام وجه بارز خشونت حکومتی است پس اگر ما با اشکال مختلف خشونت مخالفیم باید با این خشونت سیستماتیک مخالفت کنیم بهخصوص تشکلهای مستقل، فعالان پیشرو و معلمان باید در مقابل این حکم قرون وسطایی بایستند.
دوم: مستقل از اصل مخالفت با اعدام، بسیاری از کسانی که در ایران به خاطر اتهامات سیاسی و عقیدتی و جرایمی مانند قتل به اعدام محکوم میشوند در روند یک دادرسی ناعادلانه و بدون در نظر گرفتن زمینههای ساختاری که متهم شدهاند به اعدام محکوم میشوند پس مخالفت با اعدام از این منظر مخالفت با دادرسی ناعادلانه و اعتراض به فقدان سیستم قضایی مختلف است.
سوم: اجرای احکام اعدام به خصوص در مورد جرایم خشن مانند قتل یا موادمخدر باعث نشده که قتل و زنکشی و انواع جرایم خشن کاهش یابد پس از منظر کارکردی و محافظهکارانه هم این احکام به بهبود امنیت در جامعه منتهی نشده است.
چهارم: حکم اعدام یک ابزار سرکوب است هدف مرعوب کردن جامعه و مطالبهگری است و عدم به رسمیت شناخته شدن حق فعالیت آزادانه است پس مخالفت با آن به معنای افشای دستگاه سرکوب است.
به دلایل فوق میتوان موارد تخصصی و حقوقی بیشتری اضافه نمود و با اعدام مخالفت کرد. اما توقف ماشین اعدام تا به یک مطالبهی عمومی تبدیل نگردد امکانپذیر نیست. لذا ضروری است تشکلهای مستقل و فعالان صنفی، مدنی، سیاسی مخالف اعدام بر سر این ضرورت مستقل از رویکرد متفاوت متحد شوند.
یکی از سویههای مترقی مخالفت با اعدام را میتوان در کارزار اعتصاب #سهشنبههای_نه_به_اعدام در زندانهای کشور مشاهده نمود که توسط شماری از زندانیان سیاسی و غیرسیاسی در ۱۵ زندان در جریان است مشاهده نمود یا تحصن و اعتصاب زنان زندانی در اوین که همراهی مردان را به دنبال داشت.
باید در مخالفت با اعدام رویکرد فرقهای و جناحی را کنار گذاشت. هر کس که مدعی مخالفت با اعدام است و صدای این کارزار و زندانیان را سانسور میکند و یا بازتاب نمیدهد باید در صادق بودنش شک کرد. اینجاست که فرق یک #سلیبریتی_اکتیویست و #کاسب_حقوقبشر و #فاندبگیر با افرادی که عملا قدمی یا قلمی با اعدام بدون ملاحظات سیاسی مخالفت میکنند مشخص و آشکار میگردد. زندانیان اعتصابی و متحصن در این مقوله از مدعیان بیعمل جلوتر هستند وظیفه صدا دادن به این زندانیان و حمایت همهجانبه از آنان است.
مخالفت با اعدام باید به گونهای باشد که مخالفت با هر حکم با هر اتهام به خصوص زندانیان گمنام و عادی را شامل گردد.
منبع : کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
#سهشنبههای_نه_به_اعدام
#تحصن_زنان_زندانی
@Shbazneshasteganir
شماره ۵
🔴 ضرورت دارد برای سلامت جامعه، مقابل مجازات اعدام بایستیم و هر یک به نوبه خود، به کارزار #سهشنبههای_نه_به_اعدام بپیوندیم.
✍عاتکه رجبی
در پنجمین هفته همراهیام با این کارزار، تصمیم دارم مطالبی در خصوص "سیاست اقتدارگرا و اعدام" و "اعدام دستهجمعی زندانیان سال ۶۷" را بازنشر کنم.
"حکم اعدام، شنیعترین شکل شکنجه است و شکنجه، شنیعترین شکل حکم اعدام. هر دو هدف یکسانی دارند و ترکیبی هستند از رنج و مرگ."
رامیرز
🔸 سیاست اقتدارگرا و اعدام:
وجود حکم اعدام، همسو با نظر طرفداران حکومتی است که قدرتی مطلق و انحصاری از جمله حق گرفتن زندگی شهروندان را دارد. به این ترتیب قربانی حکم اعدام، بزرگتر از قاتل و مقتول و خانوادههایشان، یعنی کل جامعه است. در چنین شرایطی و در حالیکه حق شهروندان برای زندگی، مقدم بر حق دولت برای کشتن است، کدام قدرتمندتر و کدام مسلطترند؟ این حقی که افرادی جان هم نوع خود را میگیرند، از کجا نشات میگیرد؟ قانون نماینده اراده عامه است که از مجموع اراده افراد پدید آمده، از این رو باید پرسید: چه کسی به افراد دیگر حق داده که حیات کسی را از وی باز گیرند؟ آیا نظامی با مجوز کشتن، نظامی خطرناک نیست؟ آیا شهروندان چنین نظامی، ممکن نیست قربانیان این نظام شوند؟ چه کسی از بقا و تداوم حکم اعدام سود میبرد؟
ممکن است مجرمان برخی جرائم فجیع، با توجه به ضرورت تناسب وزن جرم و مجازات، شایسته مرگ باشند، اما آیا ما اجازه داریم آنها را بکشیم؟ مجرمانی که خود در شرایط این نظام، پرورش یافتە و اعمال خشونت و جرم آنان نتیجەی سیاستهای غلط و ناعادلانەی سیستم در مقابل خود جامعە است. بسیاری از کشتارها اشتباهاند و نظامهای مجازاتکننده مرگ نیز خطاکار و بالقوه خطرناکاند. نظامهای حامی کشتار، اغلب خشن، محاسبهگر و برنامهریزی شده هستند.
واکنش وحشیانه در برابر عمل وحشیانه، تداوم چرخۀ خشونت و سهیم شدن در استمرار فرهنگ خشونت است. محکومان ممکن است سزاوار سلب حیات باشند، اما ما نباید آنها را بکشیم، زیرا بهتر از آنها هستیم. این حقیقت که او یک قاتل است نباید به همان میزان از ما یک قاتل بسازد. مجازات باید خاستگاه حیات باشد و نه خاتمه حیات، بلکه باید در راستای تصحیح حیات باشد و بیشتر امری جبرانی باشد تا امری همچون کشتن حیات. بیاعتنایی نظام سیاسی به حیات شهروندان، بر آنان بازتاب منفی دارد. پیام صدور مجوز کشتن در هر نظامی این است که "کشتار همیشه خطا نیست" درحالیکه اعدام یا کشتن، قدرت تسلط بر زندگی افراد توسط حاکمیت را نشان میدهد که نه اثر مثبت دارد، نه اثر بازدارنده و نه اصلاح کننده است.
همچنین به این مهم باید اشاره داشت که یکی از سیاستهای حکومتهای اقتدارگرا جهت ایجاد رعب و پدید آوردن حالت متابعت و یکنواختی عقیدتی سیاسی در بین توده مردم، اعدام است.
🔸 اعدام زندانیان عقیدتی-سیاسی در تابستان ۱۳۶۷
در ماههای مرداد و شهریور ۱۳۶۷ چند هزار نفر زندانی سیاسی-عقیدتی به صورت مخفیانه، اعدام شدند.
بسیاری جوانانی در دهه دوم زندگی خود بودند که عمدتا به دلیل «داشتن اعلامیه و نه فعالیت مسلحانه» بازداشت شده بودند و در حال گذراندن محکومیت یا حتی محکومیتشان تمام شده بود. برخی تحت این عنوان که به خدا، جهان بعد از مرگ و روز رستاخیز اعتقادی ندارند به دار آویخته شدند.
در نخستین ساعات روز جمعه ۲۸ تیر ۱۳۶۷، حصارهای آهنینی بر گِرد زندانهای اصلی، در سرتاسر ایران کشیده شد. دروازهها بسته و تلفنها قطع شد. تلویزیونها را از برق کشیدند و از توزیع نامهها، روزنامهها و بستههای دارویی در زندانها خودداری ورزیدند. ساعات ملاقات منحل و بستگان زندانیان را از حول و حوش زندانها پراکنده ساختند. به زندانیان دستور داده شد که در سلولهای خود باقی بمانند و از صحبت با نگهبانان خودداری کنند. رفتوآمد به مکانهای عمومی مانند درمانگاهها، کارگاهها، قرائتخانهها، تالارهای تدریس و حياتها ممنوع شد.
طی فرمانی، به کمیسیونی ویژه اختیار داده شد اعضای سازمان مجاهدین خلق را بعنوان "محارب" و افراد وابسته به سازمانهای چپ را بعنوان "مرتد" اعدام کنند. ابتدا به آنها اطمینان دادند که محاکمهای در کار نیست بلکه جریانی است به منظور اعلام عفوعمومی و جدا کردن مسلمانان از غیر مسلمانان. پس از این جلب اطمینان از افراد خواسته شد نام سازمانی را که قبلا به آن وابسته بوده و اعتقاد به دین اسلام را اعلام دارند.
کسانیکه پاسخ نامساعد میدادند بیدرنگ به اتاق ویژهای هدایت میشدند. در آنجا انگشترها و عینکهایشان ضبط و به آنها گفته میشد وصیتنامه خود را بنویسید. سپس آنها را به سوی چوبههای دار پنهانی میبردند و در گروههای۶نفری به دار میآویختند. اعدام شدگان بدون اطلاع به خانوادهها، در گورهای دستهجمعی به خاک سپرده و بیشترخانوادهها پس از چند ماه خبردار شدند که فرزندانشان اعدام شدهاند.
@Shbazneshasteganir
🔴 ضرورت دارد برای سلامت جامعه، مقابل مجازات اعدام بایستیم و هر یک به نوبه خود، به کارزار #سهشنبههای_نه_به_اعدام بپیوندیم.
✍عاتکه رجبی
در پنجمین هفته همراهیام با این کارزار، تصمیم دارم مطالبی در خصوص "سیاست اقتدارگرا و اعدام" و "اعدام دستهجمعی زندانیان سال ۶۷" را بازنشر کنم.
"حکم اعدام، شنیعترین شکل شکنجه است و شکنجه، شنیعترین شکل حکم اعدام. هر دو هدف یکسانی دارند و ترکیبی هستند از رنج و مرگ."
رامیرز
🔸 سیاست اقتدارگرا و اعدام:
وجود حکم اعدام، همسو با نظر طرفداران حکومتی است که قدرتی مطلق و انحصاری از جمله حق گرفتن زندگی شهروندان را دارد. به این ترتیب قربانی حکم اعدام، بزرگتر از قاتل و مقتول و خانوادههایشان، یعنی کل جامعه است. در چنین شرایطی و در حالیکه حق شهروندان برای زندگی، مقدم بر حق دولت برای کشتن است، کدام قدرتمندتر و کدام مسلطترند؟ این حقی که افرادی جان هم نوع خود را میگیرند، از کجا نشات میگیرد؟ قانون نماینده اراده عامه است که از مجموع اراده افراد پدید آمده، از این رو باید پرسید: چه کسی به افراد دیگر حق داده که حیات کسی را از وی باز گیرند؟ آیا نظامی با مجوز کشتن، نظامی خطرناک نیست؟ آیا شهروندان چنین نظامی، ممکن نیست قربانیان این نظام شوند؟ چه کسی از بقا و تداوم حکم اعدام سود میبرد؟
ممکن است مجرمان برخی جرائم فجیع، با توجه به ضرورت تناسب وزن جرم و مجازات، شایسته مرگ باشند، اما آیا ما اجازه داریم آنها را بکشیم؟ مجرمانی که خود در شرایط این نظام، پرورش یافتە و اعمال خشونت و جرم آنان نتیجەی سیاستهای غلط و ناعادلانەی سیستم در مقابل خود جامعە است. بسیاری از کشتارها اشتباهاند و نظامهای مجازاتکننده مرگ نیز خطاکار و بالقوه خطرناکاند. نظامهای حامی کشتار، اغلب خشن، محاسبهگر و برنامهریزی شده هستند.
واکنش وحشیانه در برابر عمل وحشیانه، تداوم چرخۀ خشونت و سهیم شدن در استمرار فرهنگ خشونت است. محکومان ممکن است سزاوار سلب حیات باشند، اما ما نباید آنها را بکشیم، زیرا بهتر از آنها هستیم. این حقیقت که او یک قاتل است نباید به همان میزان از ما یک قاتل بسازد. مجازات باید خاستگاه حیات باشد و نه خاتمه حیات، بلکه باید در راستای تصحیح حیات باشد و بیشتر امری جبرانی باشد تا امری همچون کشتن حیات. بیاعتنایی نظام سیاسی به حیات شهروندان، بر آنان بازتاب منفی دارد. پیام صدور مجوز کشتن در هر نظامی این است که "کشتار همیشه خطا نیست" درحالیکه اعدام یا کشتن، قدرت تسلط بر زندگی افراد توسط حاکمیت را نشان میدهد که نه اثر مثبت دارد، نه اثر بازدارنده و نه اصلاح کننده است.
همچنین به این مهم باید اشاره داشت که یکی از سیاستهای حکومتهای اقتدارگرا جهت ایجاد رعب و پدید آوردن حالت متابعت و یکنواختی عقیدتی سیاسی در بین توده مردم، اعدام است.
🔸 اعدام زندانیان عقیدتی-سیاسی در تابستان ۱۳۶۷
در ماههای مرداد و شهریور ۱۳۶۷ چند هزار نفر زندانی سیاسی-عقیدتی به صورت مخفیانه، اعدام شدند.
بسیاری جوانانی در دهه دوم زندگی خود بودند که عمدتا به دلیل «داشتن اعلامیه و نه فعالیت مسلحانه» بازداشت شده بودند و در حال گذراندن محکومیت یا حتی محکومیتشان تمام شده بود. برخی تحت این عنوان که به خدا، جهان بعد از مرگ و روز رستاخیز اعتقادی ندارند به دار آویخته شدند.
در نخستین ساعات روز جمعه ۲۸ تیر ۱۳۶۷، حصارهای آهنینی بر گِرد زندانهای اصلی، در سرتاسر ایران کشیده شد. دروازهها بسته و تلفنها قطع شد. تلویزیونها را از برق کشیدند و از توزیع نامهها، روزنامهها و بستههای دارویی در زندانها خودداری ورزیدند. ساعات ملاقات منحل و بستگان زندانیان را از حول و حوش زندانها پراکنده ساختند. به زندانیان دستور داده شد که در سلولهای خود باقی بمانند و از صحبت با نگهبانان خودداری کنند. رفتوآمد به مکانهای عمومی مانند درمانگاهها، کارگاهها، قرائتخانهها، تالارهای تدریس و حياتها ممنوع شد.
طی فرمانی، به کمیسیونی ویژه اختیار داده شد اعضای سازمان مجاهدین خلق را بعنوان "محارب" و افراد وابسته به سازمانهای چپ را بعنوان "مرتد" اعدام کنند. ابتدا به آنها اطمینان دادند که محاکمهای در کار نیست بلکه جریانی است به منظور اعلام عفوعمومی و جدا کردن مسلمانان از غیر مسلمانان. پس از این جلب اطمینان از افراد خواسته شد نام سازمانی را که قبلا به آن وابسته بوده و اعتقاد به دین اسلام را اعلام دارند.
کسانیکه پاسخ نامساعد میدادند بیدرنگ به اتاق ویژهای هدایت میشدند. در آنجا انگشترها و عینکهایشان ضبط و به آنها گفته میشد وصیتنامه خود را بنویسید. سپس آنها را به سوی چوبههای دار پنهانی میبردند و در گروههای۶نفری به دار میآویختند. اعدام شدگان بدون اطلاع به خانوادهها، در گورهای دستهجمعی به خاک سپرده و بیشترخانوادهها پس از چند ماه خبردار شدند که فرزندانشان اعدام شدهاند.
@Shbazneshasteganir