شورای بازنشستگان ایران
4.45K subscribers
16.9K photos
8.75K videos
48 files
1.7K links
شورا را باید زندگی کرد!
Download Telegram
هر سال، مردم سه  چله را گرامی می‌داشتند که شامل یک  دوره چهل روزه در تابستان و دو  دوره چهل روزه در زمستان می‌شد. چله تابستان که با نام “چله تموز” نیز شناخته می‌شود، برابر با چهل روز اول تابستان است.
روز یک تیرماه (بلندترین روز سال)، آغاز چله تموز می‌باشد و تا ۱۰ امرداد ادامه دارد. #چله تموز نیز همچون شب یلدا از اهمیت ویژه‌ای نزد مردم برخوردار بود.

دو دوره چله زمستانی با عنوان چله بزرگ و چله کوچک شناخته می‌شوند. چله بزرگ از ۱ دی‌ماه تا ۱۰ بهمن شامل چهل روز کامل و چله کوچک نیز از ۱۱ تا ۳۰ بهمن شامل بیست روز و بیست شب است که در مجموع چهل روز و شب می‌شود. شب #یلدا در واقع شب آغازین چله بزرگ و مابین آخرین روز پاییز و اولین شب زمستان می‌باشد..
اما اکنون درسی که  از چله و مردم نسل‌های پیش از خود می گیریم این است:
همبستگی برای پیروزی بر شبهای طولانی ،تاریکی..
شب چله ها مردم دور هم جمع می شوند تا طولانی ترین شب سال را سپری کنند،و ما هم در یکی از تاریک ترین دوران تاریخ،زمانه ای که ظلم  فساد ،شکنجه و اعدام و...بیداد می کند،راهی جز همبستگی برای پیروزی بر بیداد و رسیدن به #آزادی و عدالت نداریم...

کانال تلگرامی #سهیل_عربی

#هیچکس_خودکشی_نمیکند_کشته_میشود

@Shbazneshasteganir
یلدای زندانیان

#سهیل_عربی:
دادخواهی، مبارزه برای آزادی،تلاش برای نجات جامعه،انقلاب ،مبارزه...
در این نبرد نابرابر یکی از مهمترین وظایف ما این است که مواظب همدیگر باشیم ،به ویژه در زندان چنین روزهایی مثل یلدا،نوروز و هر روز ویژه ای که انسان‌ها دوست دارند کنار خانواده خود باشند و حالا که در زندان و دور از خانواده اند،اندوه قفس آنها را بیشتر آزار می دهد ...
از قدیم رسم بوده در چنین روزهایی ،زندانیانی که سابقه بیشتری دارند،همبندیانشان را دور هم جمع کنند و هر طور شده با اندوه و دلتنگی مقابله کنند و دقایقی  از فکر و خیال و اندوه دور شوند ...
در بندهایی مثل ۳۵۰،یا بند چهار گوهردشت که اکثر همبندیانمان " زندانی سیاسی و عقیدتی" بودند ،برگزاری چنین مراسمی خیلی  دشوار نبود،اما در بندهایی مثل "هفت،هشت و چهار اوین و تیپ پنج زندان تهران بزرگ که اکثر همبندیان ما زندانی اختلاسی ولایی بودند ،با سختی ها و دردسرهای زیادی روبرو بودیم ،آن قدر که اینها ما را ازار می دادند ،زندان و زندانبان آزارگر نبودند!

خاطره شب چله در بند هشت ، سال نود و هشت همچون اکثر خاطرات ما در این چند دهه زجر آلود،از جنس طنز تلخ / بلک کمدی است !
یک ساعت پیش از شروع مراسم ،مجوز لغو شد،مجبور شدیم در جایی کوچک و با حضور زندانبان و ماموران وزارت و البته با مزاحمت اختلاسگران دلواپس نظام مراسم را به سختی برگزار کنیم...
شام و خوراکی هایی که به سختی تهیه کرده بودیم به خودمان نرسید و حتی نگذاشتند با خیال راحت یک بیت شعر از حافظ بخوانیم و گپی با هم بزنیم...
اما با همه این سختی ها مواظب هم بودیم و همه آن روزها برای ما شیرین است و به مقاومت دوستان عزیزم افتخار می کنم...
امیدوارم همیشه کنار عزیزانتان ،شاد و تندرست باشید
به امید آزادی همه در بندان ،به ویژه دادخواهان در بند
به امید پیروزی مردم و آزادی....

سهیل عربی


@Shbazneshasteganir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
🔺️رییس کمیسیون قضایی مجلس: حمله تروریستی کرمان خارج از محدوده امنیتی تعریف شده صورت گرفت.
●●●
خارج از محدوده ی امنیتی؟
مگر در ایران محدوده غیر امنیتی هم باقی گذاشتید؟

فقط در #تهران ۲۸۵۰ حجاب بان که به گفته خودشان بیش از دویست هزار تذکر لسانی داده اند و بماند که تذکر های غیر لسانی چگونه و چه تعداد بوده...
علاوه بر این ،در هر ایستگاه مترو،فرودگاه و اماکن پر رفت و آمد چند مامور حکومتی لباس شخصی با دوربین‌های حرفه ای از کسانی که پوشش مورد تأیید حکومت را رعایت نمی کنند عکس می گیرند،کنار ساحل ها تعداد حجاب بانها از گردشگران بیشتر شده...
در یک جاده ی دورافتاده هم اگر روسری یک خانم موقع رانندگی بیافتد ،سریع_فوری_انقلابی عکسش گرفته میشه و جریمه و ...
به اسامی کشته شدگان دقت کنید !
نفر دوم لیست،عادل رضایی ( مداح)
وقتی که یک هیئت و مراسم مذهبی معمولی و کم اهمیت برگزار شود ،در تمام خیابان های اطرافش ایست بازرسی می گذارند ،تمام خودروها و موتورها بازرسی می شوند_ حالا توقع دارید باور کنیم در مهمترین مراسم حکومتی طی پنج سال اخیر ،جایی که مداح حضور داشته جزء محدوده حکومتی نبوده ؟؟؟
#سهیل_عربی


@Shbazneshasteganir
#سهیل_عربی :

« گمان می‌کنم که او دیوانه نبود، بلکه فقط بیش از اندازه رنج کشیده بود و بیماری‌اش همین بود.»

- #ابله ؛ #فئودور_داستایفسکی .

سالها پیش از آنکه زندانی شوم،داستان زندگی خانمی را خواندم که نزدیک به مرز زندگی می کرد، خانواده اش در کشور همسایه بودند و او پس از ازدواج از آنها دور شده بود و فقط سالی یک بار برای شرکت در یک مراسم اجازه داشت که به کشور خودش برود..
فاصله بین جایی که در آن زندگی می کرد با کشور زادگاهش آن قدر کم بود که پیاده می رفت،یعنی اگر مرزی در میان نبود_ می توانست هر روز خانواده اش را ببیند...

کسی که زندانی می شود ،اوضاعی شبیه به این دارد،در زندان دوستانی پیدا کرده که با آنها بسیار صمیمی است_آنها را همدرد وهم اندیش و همرزم خود می داند،بیرون از زندان هم خانواده،دوستان و چیزهایی دارد که دوستشان دارد؛
^ تفاوت‌های بین دنیای زندان و بیرون ،از تفاوت‌های بین دو کشور هم بیشتر و دیوارهای زندان از مرز هم بی رحم ترند!

اینها را گفتم،چون هر روز به تعداد قربانیان افسردگی پس از زندان افزوده می شود؛ خودکشی پس از پایان محکومیت به حبس فاجعه ای جدید نیست،از قبل هم بوده،اما در عصر اینترنت و به دلیل آسان‌تر شدن اطلاع رسانی، امروزه تعداد بیشتری از خودکشی ها با خبر می شوند.

باید بیشتر اطلاع رسانی و روشنگری کنیم،بسیاری از افراد نمی دانند با شخصی که از زندان بازگشته چگونه بر خورد کنند، چون از تفاوت‌های بین #زندان و بیرون از زندان آگاهی کافی ندارند .
این درست که همه جای جهانی که دچار بی عدالتی شده"شکنجه گاه"است،اما تفاوتهایی در انواع شکنجه و آسیب‌های خاص هر نوع شکنجه وجود دارد که باید آنها را بدانیم تا بتوانیم از آسیب‌ها و فجایع پیشگیری کنیم.
شخصی که از زندان بیرون آمده ممکن است با دیدن یک میوه،یک پیتزا یا هر چیز که زندانیان از آن محرومند، پریشان شود !
چون یاد دوستانش در زندان می افتد که سالهاست آن میوه یا خوراک برایشان حسرت شده...

یا حتی غروب و مهتاب!:

در زندان پیش از غروب درب هواخوری بسته می شود و زندانی تا صبح روز بعد حق خروج از بند را ندارد و قدم زدن در هوای آزاد_تماشای آسمان در شب برایش حسرت است...

پس از بیرون آمدن از زندان ،هر بار که غروب آفتاب را می بینیم یاد دوستانمان در زندان می افتیم ودلمان خون می شود ...
اینها را باید بدانیم،که هم به فکر کسی که از زندان بازگشته باشیم و بدانیم که نیاز به مراقبت و درمان دارد،هم به فکر پایان دادن به شکنجه ها و درست کردن اوضاع فاجعه وار باشیم...

#غروب #غربت #دنیای_زندونی



@Shbazneshasteganir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مثل هر روز با صدای خروسها ،کلاغها ، سگها و گاز و گوز موتوری ها از خواب پرید ،کارتن هایی که شبها روش می خوابه رو گذاشت گوشه یکی از حجره ها و همونجا که هر روز کنار بقیه کارگرهای روز مزد منتظر کارفرما می ایسته_ منتظر موند تا بالاخره یکی بیاد و از بیکاری نجاتش بده...
یکی دو ساعت گذشت ،بارون شدید شد،خیابونا سوت و کور...
یادش افتاد امروز " روز میلاد منجی عالم بشریت" تعطیله. خرپول‌های شهر تو ویلاهاشون پارتی گرفتن،امروز کارگر نمی خوان ....

گفت بی خیال بهتر که بخوابیم،بلکه شاید تو خواب خوشبخت باشیم،غذای خوب بخوریم،کارتن‌خواب‌ و روزمزد و دربدر نباشیم...

رفت تو یکی از حجره های دژ،کارتن ها رو پهن کرد....

تو حجره های دژی که روزی کاروانسرا بود،بعد زندان_ شکنجه گاه دادخواهان شد و حالا پناهگاه کارگران روز مزد،کارتن خوابها ،تبعیدی ها ...

#سهیل_عربی
#صدای_بیصدایان
#برازجان #دژ


@Shbazneshasteganir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
Malheureusement la réalité est bien plus pire que ca 👇
Liberté, Égalité, Fraternité:
Un pour moi,un pour toi

Donc!
C'est la justice que nous vous avons promise.
■■

Un pour moi
یکی واسه من
Un pour toi
یکی واسه تو
...
اما واقعیت از این هم بد تر است ...
یکی واسه من ،یکی واسه تو

۹۲ هزار ملیارد واسه من،سهام عدالت واسه تو
صد چهل هزار ملیارد واسه من,چای دبش تو لیوان یک بار مصرف نایلونی ایستگاه صلواتی واسه تو ...

درمان در بهترین بیمارستان‌ها و کلینیک‌های اروپا و آمریکا واسه من،

(امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء ...واسه تو

از دیوار سفارت میرم بالا،تحریم فقرش واسه تو ،زندگی و تحصیل در آمریکا برای من و فرزندانم...
فیلترینگ واسه تو ،سود خدا تومنی از فروش وی پی ان واسه من...

#سهیل_عربی


@Shbazneshasteganir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فرزندان طلایی همه اعدام ،زندانی،تبعید یا کور شدند !

سقط در این فجایع شهر جنایت نیست !
فرزند آوری با درآمد ۱۵ ملیونی و خط فقر ۳۵ ملیونی جنایت است !

اول سال سی/ چهل درصد دستمزد،البته صرفا برای کارگر رسمی افزایش دارد!
فردای افزایش دستمزد برای تعداد اندکی از کارکنان ،۴۱ درصد افزایش هزینه حمل و نقل
گران شدن دلار،خوراک، خودرو ،اجاره منزل و ...برای همه مردم!


* افزایش حقوق و عیدی و بیمه برای همه کارگران نیست و حتی همان اندک کارگرانی که افزایش دستمزد داشتند هم ناتوان از تامین هزینه های ضروری خود هستند.
افزایش قیمت‌ها ی کالاهای ضروری در یک سال بیش از صد درصد است و افزایش دستمزد ...
از هزینه و گرانی هم که بگذریم،چرا باید انسان دیگری را به این شکنجه گاه اضافه کرد؟
همه نسل‌ها خود را به درستی نسل سوخته می دانند ،زندگی طبیعی ،توزیع عادلانه ثروتها و امکانات و حتی آزادی اندیشه و پوشش مطالبات بر حقی است که هنوز برای آنها می جنگیم و تا زمانی که این نابسامانی و بیداد تمام نشده ،این سقط جنین نیست که جنایت است،بلکه تولید کارگر با دستمزد اندک برای حکومت جنایت است./#سهیل_عربی

@Shbazneshasteganir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#سهیل_عربی

هر چه بیشتر زیبایی هایت را می بینم،خشم و احساس مسئولیت بیشتر می شود...

هر جا بری زیبایی می بینی
و دلت می سوزه از اینکه این شهر های زیبا ،این طبیعت افتاده دست دزدهای خرابکار ...
نهصدکیلومتر خط ساحلی و دوازده ساعت قطعی آب هر روزه ،دریایی از نفت و گاز و فقر و فلاکت برای مردم...
امروز سیزده فروردین "برازجونیل" ( برازجانی ها)
طبق معمول همه تعطیلات رفتن صحرا و من ماندم تنهای تنها ..
اینجا به پیک‌نیک میگیم " صحرا ،البته به هر جای بیرون از خونه " صحرا" گفته میشه،ولی معمولا آخر هفته و تعطیلات میرن مزارع و دشت‌های اطراف ،
منم یکم تو شهر چرخیدم،خیلی سوت و کور بود،اومدم تا بوشهر
هوای شرجی ملو و ملس
خیلی با صفا
گلهای کاغذی و نخلها خیلی ترکیب قشنگی درست کردند...
باید با طبیعت دوست بود،ازش نیرو و درس گرفت
از نخل ها ایستادگی،فداکاری و سخاوت و از گلهای کاغذی
تلاش برای مفید بودن حتی اگر عمر خیلی خیلی کوتاه باشد.

#۱۳فروردین


@Shbazneshasteganir
از این تانکرها چه می دانید؟

استانی که ۹۰۰ کیلومتر خط ساحلی دارد روزی دوازده ساعت قطعی آب ،هر روز !
بعضی ها تانکر و پمپ آب دارند،خیلی  ها نیز  در توانشان نیست که تانکر و پمپ بخرند،آب را در گالنهای پلاستیکی ذخیره می کنند !
البته آب لوله کشی قابل آشامیدن نیست و آب آشامیدنی را باید جدا خرید
بعضی ها دستگاه تصفیه دارند ،برخی با ماشین به فروشگاه های تصفیه آب می روند و آب می آورند، و خیلی ها پیاده گالنهای سنگین را بیش از یک کیلومتر حمل می کنند،
در دمای پنجاه تا شصت درجه حمل این گالنها تشدید رنج است،حتی شب ها هم که برای آوردن آب می روم،تمام لباسهایم خیس عرق می شود..
خیس خیس!
جوری که انگار شنا کرده ام...

#سهیل_عربی
#عکاس_درتبعید
#برازجان
#تبعید
#محرومیت


@Shbazneshasteganir
#سهیل_عربی

فرماندار گفت:
مبادا رد پایی ازت تو مسائل اجتماعی برازجان ببینم !

منم یک ساله که دارم رو دستام راه میرم،که مسائل اجتماعی از این که هست پیچیده تر نشه...
ولی تاثیری نداشت،
هنوز از بچه ده دوازده ساله تا پیرمرد پیرزن هفتاد هشتاد ساله دارن تو این گرما کار می کنند...
خبر مرگ کارگران "عسلو "ناشی از گرما زدگی،خبر مرگ شوتی سواران،مرگ ماهی ها به دلیل آلودگی آب،
(همه کشورهای اطراف آب شیرین کن دارن،ما آب آلوده کن )و ۱۲ ساعت قطعی آب...
و هزاران مشکل و بحران که برایشان اهمیتی ندارد،
فقط می ترسند از اینکه مسائل بازگو شود...

" مبادا رد پایی ازت در مسائل اجتماعی ببینم...


#فرماندار #برازجان #عکاسی_در_تبعید




@Shbazneshasteganir
شورای بازنشستگان ایران
Photo
#سهیل_عربی

اذان صبح
!اعدام !
#خسرو_بشارت
پس از چهارده روز زجر کُش کردن او در سلول انفرادی بند دربسته و نگران کردن خانواده اش _ پس از چهارده سال شکنجه
با اینکه او طبق همین قوانین حتی اگر مجرم بودنش ثابت می شد ،نهایتا باید به تحمل ده سال حبس بابت مشارکت در قتل یک آخوند محکوم می شد...
اما...
امروز با اذان صبح در زندان قزلحصار کرج به دار آویخته شد ...


با اذان صبح امروز چهارشنبه بیست و ششم اردیبهشت ماه، حکم اعدام خسرو بشارت، زندانی سنی مذهب پس از تحمل بیش از چهارده سال حبس، در زندان قزلحصار کرج به اجرا درآمد.

او در تاریخ دوازدهم اردیبهشت ماه جهت اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی منتقل شد و روز دوشنبه برای آخرین بار با خانواده خود ملاقات کرد.
#قاسم_آبسته، #ایوب_کریمی، #داوود_عبدالهی #فرهاد_سلیمی، دیگر زندانیانی که در پرونده ای مشترک با آقای بشارت به اعدام محکوم شده بودند، به ترتیب در تاریخ های چهاردهم آبان ماه، هشتم آذرماه، دوازدهم دی ماه و سوم بهمن ماه سال گذشته، در زندان قزلحصار کرج به چوبه دار آویخته شدند. همچنین #انور_خضری، دیگر زندانی سنی مذهب این پرونده، در تاریخ دوازدهم اردیبهشت ماه امسال در این زندان اعدام شد.
در مهرماه سال ۱۳۸۷ ماموستا «عبدالرحیم تینا» توسط افراد ناشناس کشته شد. آقای بشارت به همراه شش شهروند سنی مذهب دیگر از بابت این پرونده مشترک بازداشت شدند.
آنها توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی محمد مقیسه به اعدام محکوم شدند. این حکم در دیوان عالی کشور توسط قاضی علی رازینی نقض شد.
پرونده این افراد جهت بررسی مجدد به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران ارجاع و قاضی ابوالقاسم صلواتی مجددا حکم اعدام برای این افراد صادر کرد. پرونده مذکور بار دیگر جهت بررسی به شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور به ریاست قاضی علی رازینی ارجاع شد.
در نهایت در تاریخ ۱۴ بهمن ماه ۹۸ شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور، حکم اعدام انور خضری، کامران شیخه، فرهاد سلیمی، قاسم آبسته، خسرو بشارت، ایوب کریمی و داوود عبدالهی، هفت زندانی سنی مذهب محبوس در زندان قزلحصار کرج را تایید کرد."

#اعدام_قتل_عمد_حکومتی

@Shbazneshasteganir
در سالروز جاودانه شدن همرزم و برادرم #غلامرضا_خسروی

■■■

●●

#غلامرضا_خسروی_سوادجانی
(متولد ۲۴ تیر ۱۳۴۴، زاده آبادان)

زندانی سیاسی است که سال‌ها در زندان‌های رژیم ایران به سر برد. وی یکبار در سال ۱۳۶۰ و بار دیگر در سال ۱۳۸۶ بازداشت شد
به اتهاماتی چون، فعالیت‌های سیاسی و تشویش اذهان عمومی‌و فعالیت‌ تبلیغی عليه جمهوری اسلامی،او هنگامی که در سال ۸۶ به شش سال تحمل حبس محکوم شده بود پس از گذراندن سه سال از محکومیت خود در زندان مجددا با حکم محاربه و سپس اعدام مواجه شد.

غلامرضا خسروی در سال نود و سه در حالی که هیچگونه درخواستی از حکومت نداشت، به دار آویخته شد.


#سهیل_عربی


@Shbazneshasteganir
کارگری در دمای ۵۰ درجه!

"به راستی کسی می داند  کارگری در دمای پنجاه درجه یعنی چه؟
بعید می دانم،
مگر کودکان کار،کارگران روزمزد   و  بازنشستگانی که در چنین دمایی کار می کنند،
از آن رفیقمان که کارگر  عسلویه است هم بپرس
شاید بداند ؟!
...
آخ
راستی یادم نبود
گرما زدگی باعث مرگش شد..."

#سهیل_عربی

#عسلویه #برازجان #گرمازدگی #تبعید



@Shbazneshasteganir
#سهیل_عربی

خو عوضش،تنوع داریم
مثلا در فصل تش باد وقتی برق قطع میشه حس می کنم تو تنور نون سنگکم،یعنی در و دیوار خونه مثل سنگهای داغ شده حرارت میدن،
الانم تو شرجی احساسم مثل برنج هندیه تو قابلمه پر از آب جوش،دارم ری می کنم،
شش سانت قدم بلند شد,
محکومیتم تموم بشه میرم سمت بسکتبال انشالله.

#مچکریم

از روزی سه ساعت قطع برق و ۱۵ ساعت بی آبی

از اینترنت 🐢
...




@Shbazneshasteganir
🔻همینکه زندگی را برای مردم دشوار و مجبور به ترک دیارشان کنی هم نسل کشی است!

#سهیل_عربی:

نسل کُشی فقط این نیست که بمب روی سر مردم بریزی یا آنها را در کوره بسوزانی،
همینکه زندگی را برایشان دشوار و مجبور به ترک دیارشان کنی هم نسل کشی است.
جای اینکه مشکل کم آبی و آلودگی آب را حل کنند و در مناطق گرمسیر تسهیلاتی مثل دستگاه های خنک کننده قوی برای مردم تهیه کنند،هر روز قطع آب و برق در این گرمای فجیع ،در نتیجه مردم مجبور به ترک دیار می شوند و به شهرهایی که امکانات حداقلی دارند پناه می برند،تهران و سایر کلانشهر ها در حال انفجار از جمعیت،مردم از بلوچستان به یزد،کرمان یا شیراز،از خوزستان به اصفهان و شاهین شهر ،از بوشهر به یاسوج و شیراز از کرمانشاه و لرستان به تهران پناه می آورند ،از بیکاری ،فقر ،نبود امکانات کافی .
زندگی در شهری مثل تهران برای آنان که سرمایه چندانی ندارند / برای آنان که جز نیروی کار سرمایه ای ندارند یعنی استرس و گرفتاری همیشگی،یعنی در مترو هل دادن و له شدن،یعنی همیشه حس جا ماندن از بقیه ،نگرانی ....
و زندگی در شهرهای کوچک برای جوان بیکار یعنی حسرت،حسرت و حسرت...

/کانال تلگرامی سهیل عربی

@Shbazneshasteganir
نمی دونم !
باید شاد باشم یا غمگین؟
خشمگین یا متعجب/ حیرت زده ،غرق شده در مرداب حسرتها ....
همه محکومیتشون تموم میشه ،خوشحال میان بیرون، با حلقه گل میان به  استقبالشون...

این سومین پایان  محکومیت هم مثل محکومیتهای قبلی ...
طعم اندوه ،خشم ، حسرت و ...داره...
■●■
چشم راستم چند ماهه هی چرک می کنه و کاسه خون میشه،از بس اشک میاد که مجبورم ببندمش و فقط با چشم چپ کار کنم،چند بار همینجا تو برازجون رفتم دکتر ،یکی گفت خشک شده چشمت،چند ماه اشک مصنوعی ریختم خوب نشد،یکی دیگه گفت فشارت بالاست می زنه مویرگها رو پاره می کنه ...
اومدم دادسرا که بهشون بگم چند روز غیبت نزنه / نریزن خونه مادرم یا عمو و خاله دنبالم ...
دیروز رفتم گفتن حاج آقا جلسه است،امروزم بعد چند ساعت  معطل کردنم،  منشی شعبه یک اجرای احکام گفت:
  دی ماه پارسال محکومیتت تموم شده،چرا بهت ابلاغ نشده؟
ما چند بار به دادستانی برازجان نامه دادیم ،چرا بهت ابلاغ نشد ؟
( با یک لحنی این جملات را چند بار اعلام کرد که انگار من مقصرم که کارمند دادستانی برازجان( سهیلا عبدالله پور) کوتاهی کرده و به کلانتری اعلام نکرده که محکومیت من تموم شده که اونم به من بگه و من ۹ ماه کمتر زجر تبعید  بکشم ...
بهش میگم چطوره که موقع احضار و بازداشت سراغ هفت جد و آباد و حتی همسایمونم میاید ولی موقع پایان محکومیت ...
تو محکومیت اول ۷ ماه،محکومیت دوم یک ماه و این بار هم ۹ ماه اضافه کشیدم.
تو محکومیت دوم اگه اون یک ماه اضافه زندانی نمی موندم ،شاید پدرم سکته نمی کرد یا دست‌کم روزهای آخر کنارش بودم ...

بحث
بی فایده است.
برگه خروج گرفتم و به زور خودمو تا اتوبان رسوندم و یه گوشه نشستم...
دیگه مغزم به معنای واقعی کلمه هنگ کرده ،نمیدونم باید از پایان محکومیت خوشحال باشم یا خشمگین و اندوهگین باشم از اینکه ۹ ماه اضافه شکنجه شدم از اینکه از ده سال محکومیت به حبس و تبعید که کشیدم  ۱۷ ماهش حتی طبق قوانین خودشون اضافه بوده و به دلیل  کوتاهی چند کارمند ۱۷ ماه اضافه حبس و تبعید کشیدم...
بماند که اگر یک وکیل پیگیر می شد و تو این مدت که تبعید بودم یک بار می رفت دادستانی ،خیلی زودتر از اینها تموم می شد...
و به این فکر می کنم که چند نفر ،چند هزار انسان دیگه مثل من به ناحق زندگیشون تو حبس و تبعید نا عادلانه و حتی غیر قانونی سوخت...
...
گذشت اگر چه سوزاند و ویران کرد و گذشت ...

سوگواری و حسرت بی فایده است
راه دراز و دشواری باقی مانده
تا آزادی،عدالت ،نظم و برابری ...
پارو بزن
طاقت بیار
پارو بزن...

اینکه آزادی نیست،
تلافی این خشم و اندوه بماند برای جشن
روزی که واقعا آزاد شدیم.
■■
هفده مهر ۴۰۳
پایان محکومیت تکمیلی/ اقامت اجباری / تبعید.
به امید نابودی هر چه شکنجه گاه و شکنجه گر ...
به امید آزادی برای همه...

■■■
بی نهایت سپاس از شما
شما خوبان که طی این سالها حامی و دلگرمی من و هر زندانی یا تبعیدی دیگری بودید...
و سپاس ویژه از مردم عزیز برازجان ،بوشهر،وحدتیه ،شیراز و ...
همه عزیزانی که در این سال‌های حبس و تبعید کنارمان بودید ...

#سهیل_عربی


@Shbazneshasteganir