روایت زهره دادرس از تایید احکام فعالان زنان گیلان
«صبح پنجشنبه دهم اسفندماه۱۴۰۲، همراه خواهرانم در جایگاه متهم، در شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت قرار گرفتیم. اتاق دادگاه کوچک بود و به همینخاطر، وکلا داخل اتاق دادگاه و ما بیرون در منتظر بودیم تا نوبت ما برسه. معرفی، طرح عناوین اتهامی، پاسخ و دفاع وکلای هر یک از ما بیش از یک ربع وقت نبرد و قاضی تصمیم داشت در یک جلسه به پرونده هر ۱۲نفر رسیدگی کند.
تجربه من از آن صبح پنجشنبه، تجربه تعامل دلنشین و دوستانه با حضور وکلای کاربلد و صمیمی بود که نهایت تلاششون رو کردند. دفاع وکلا انقدر قوی بود که وقتی از در اتاق دادگاه بیرون اومدم با خوشحالی گفتم همه تبرئه شدیم.
اگر انقدر هم نمیخواستیم امیدوار باشیم ولی قاضی جلوی خود ما گفته بود که برای چند نفر اصلا نباید پرونده تشکیل میشد و به تذکر باید بسنده میشد. قاضی گفته بود که رای خوب میدهد و به تجدیدنظر نمیرسیم. ما هم که به خودمان میگفتیم مگر ما چه کار کردیم، کسی را که نکشتیم، جایی را آتش نزدیم، حتی سنگریزهای پرتاب نکردیم، ما فقط معترضیم. فکر میکردیم این حرفها یعنی او میداند که ما مجرم نیستیم.
رای ۲۲اسفند صادر شد اما انتظار ما برای ابلاغ رای، ۷فروردین ۱۴۰۳ به پایان رسید. هیچکس اعدادی که جلوی اسامی ما قرار گرفته بود را باور نمیکرد. همگی محکوم به حبس تعزیزی شده بودیم. بیش از شصت سال حکم حبس قطعی برای افرادی که بزرگترین جرمشان فمینیست بودنشان بود وگرنه چطور افرادی بدون هیچ محکومیت کیفری، سوءسابقه، حتی تذکر و تماس از اطلاعات و... میتوانند سزاوار چنین حکمی باشند.
تعطیلات سال نو برای این خبر، زمان مناسبی نبود اما بهر نحو، وکلای ما به موقع اعتراض خودشون رو ثبت کردند. پرونده ۱۲ اردیبهشت به شعبه ۱۱دادگاه تجدیدنظر ارجاع و ۱۳ام مدارک به این شعبه ارسال شد. قاضی شعبه تجدیدنظر، ۱۷ام اردیبهشت، یعنی ظرف ۴روز که یک روز آن هم جمعه بود، بدون تشکیل دادگاه، رای دادگاه بدوی را عینا تایید کرد و این حکم هرچند به صورت حضوری به وکیل من ابلاغ شد اما تا امروز پیامک آن نیومده.
وکیلم به قاضی دادگاه تجدیدنظر یادآور شد که پیامبر خدا داوود در قرآن به این خاطر که قبل از شنیدن حرف بنده قضاوت کرده، مورد شماتت قرار گرفت، شما نخواستید یکبار این افراد را ببینید و حرفهای ما را بشنوید؟!
با تایید حکم، منتظر اجرای حکم و اعاده دادرسی در دیوان هستیم. از وکیل دلسوز و متعهدم جناب آقای کامفیروزی بسیار سپاسگزارم. تمام قد و با سعه صدر از من، عملکردم و مواضعم دفاع کردند و سعی کردند در بررسی پرونده تک تک دوستانم و دفاع دوستان همکار خودشون نقش موثری داشته باشند»
از صفحهی اینستاگرام زهره دادرس
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#زنان_گیلان
#جلوه_جواهری ، #زهرا_دادرس ، #فروغ_سمیعنیا ، #یاسمین_حشدری ، #متین_یزدانی ، #زهره_دادرس ، #آزاده_چاوشیان ، #سارا_جهانی ، #شیوا_شاهسیاه ، #نگین_رضایی ، #هومن_طاهری
/کانال بیدارزنی
@Shbazneshasteganir
«صبح پنجشنبه دهم اسفندماه۱۴۰۲، همراه خواهرانم در جایگاه متهم، در شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت قرار گرفتیم. اتاق دادگاه کوچک بود و به همینخاطر، وکلا داخل اتاق دادگاه و ما بیرون در منتظر بودیم تا نوبت ما برسه. معرفی، طرح عناوین اتهامی، پاسخ و دفاع وکلای هر یک از ما بیش از یک ربع وقت نبرد و قاضی تصمیم داشت در یک جلسه به پرونده هر ۱۲نفر رسیدگی کند.
تجربه من از آن صبح پنجشنبه، تجربه تعامل دلنشین و دوستانه با حضور وکلای کاربلد و صمیمی بود که نهایت تلاششون رو کردند. دفاع وکلا انقدر قوی بود که وقتی از در اتاق دادگاه بیرون اومدم با خوشحالی گفتم همه تبرئه شدیم.
اگر انقدر هم نمیخواستیم امیدوار باشیم ولی قاضی جلوی خود ما گفته بود که برای چند نفر اصلا نباید پرونده تشکیل میشد و به تذکر باید بسنده میشد. قاضی گفته بود که رای خوب میدهد و به تجدیدنظر نمیرسیم. ما هم که به خودمان میگفتیم مگر ما چه کار کردیم، کسی را که نکشتیم، جایی را آتش نزدیم، حتی سنگریزهای پرتاب نکردیم، ما فقط معترضیم. فکر میکردیم این حرفها یعنی او میداند که ما مجرم نیستیم.
رای ۲۲اسفند صادر شد اما انتظار ما برای ابلاغ رای، ۷فروردین ۱۴۰۳ به پایان رسید. هیچکس اعدادی که جلوی اسامی ما قرار گرفته بود را باور نمیکرد. همگی محکوم به حبس تعزیزی شده بودیم. بیش از شصت سال حکم حبس قطعی برای افرادی که بزرگترین جرمشان فمینیست بودنشان بود وگرنه چطور افرادی بدون هیچ محکومیت کیفری، سوءسابقه، حتی تذکر و تماس از اطلاعات و... میتوانند سزاوار چنین حکمی باشند.
تعطیلات سال نو برای این خبر، زمان مناسبی نبود اما بهر نحو، وکلای ما به موقع اعتراض خودشون رو ثبت کردند. پرونده ۱۲ اردیبهشت به شعبه ۱۱دادگاه تجدیدنظر ارجاع و ۱۳ام مدارک به این شعبه ارسال شد. قاضی شعبه تجدیدنظر، ۱۷ام اردیبهشت، یعنی ظرف ۴روز که یک روز آن هم جمعه بود، بدون تشکیل دادگاه، رای دادگاه بدوی را عینا تایید کرد و این حکم هرچند به صورت حضوری به وکیل من ابلاغ شد اما تا امروز پیامک آن نیومده.
وکیلم به قاضی دادگاه تجدیدنظر یادآور شد که پیامبر خدا داوود در قرآن به این خاطر که قبل از شنیدن حرف بنده قضاوت کرده، مورد شماتت قرار گرفت، شما نخواستید یکبار این افراد را ببینید و حرفهای ما را بشنوید؟!
با تایید حکم، منتظر اجرای حکم و اعاده دادرسی در دیوان هستیم. از وکیل دلسوز و متعهدم جناب آقای کامفیروزی بسیار سپاسگزارم. تمام قد و با سعه صدر از من، عملکردم و مواضعم دفاع کردند و سعی کردند در بررسی پرونده تک تک دوستانم و دفاع دوستان همکار خودشون نقش موثری داشته باشند»
از صفحهی اینستاگرام زهره دادرس
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#زنان_گیلان
#جلوه_جواهری ، #زهرا_دادرس ، #فروغ_سمیعنیا ، #یاسمین_حشدری ، #متین_یزدانی ، #زهره_دادرس ، #آزاده_چاوشیان ، #سارا_جهانی ، #شیوا_شاهسیاه ، #نگین_رضایی ، #هومن_طاهری
/کانال بیدارزنی
@Shbazneshasteganir
🔹از کردستان تا گیلان، سرکوب علیه زنان
نویسنده: فروغ سمیعنیا
فمنیست بودن و فعالیت در حوزهی زنان، بدینلحاظ با دردسرهای فراوان همراه است، چون قرار است تابوهایی را بشکنی که در اذهان مردم و حتی زنان جامعه به عنوان امری مقدس شکل گرفته است.
صحبت از این امور و تلاش برای تغییر دادن اذهان جامعه و فعالیت در مقابل حکومتی که تمام عزمش را جزم کرده تا مقابل زنان بایستد، طبیعتا کاری مشکل است. اما این مبارزه برای فمینیستهایی که در کردستان مشغول به فعالیت هستند به مراتب از ما که در گیلان یا تهران زندگی میکنیم سختتر است.
همیشه تلاشهای فعالین زنان کردستان، خصوصا مقابل قتلهای ناموسی و ناقصسازی جنسیتی برایم قابل احترام بوده است: یعنی فعالیت در استانی که جواب کوچکترین کنشها در آن با حداکثر خشونت داده میشود و البته استانی که به همراهی و همبستگی مردمانش شهره است.
«ژینا مدرس گرجی» را از نزدیک ملاقات نکردهام، اما همیشه فعالیتهایش در ژیوانو و دیگر جمعها برایم قابل تحسین بود. وقتی برای مسافرت به کردستان هم رفتم، ژینا در زندان بود. با این وجود همیشه و خصوصا چند سال اخیر که در گیلان فعالیت میکردم، فعالیتهای ما فمینیستهای گیلان و کردستان از جمله ژینا را قطعاتی از پازلی میدانستم که نتیجه نهاییاش، آزادی زنان کل کشور است.
بازداشتهای گسترده فعالین زنان در کردستان در سال ۱۴۰۱ و تکرار آن یکسال بعد در گیلان، نشان از عزم دستگاه قضایی برای از بین بردن این پازل است. احکام سنگین به ما فعالان گیلان و حکم حبس ناعادلانه ۲۱ سال برای ژینا، مهر تاییدی بر این دیدگاه است. اما طبیعتا قطعات این پازل را افراد، تکمیل نمیکنند که با زندانی کردنشان، این فعالیت متوقف شود.
تفکری که برای رهایی زنان در جامعه شکل گرفته است با این احکام پایان نمییابد. روزی ما زنان گیلان و کردستان مانند دیگر زنان سرزمینمان، آزادی را جشن خواهیم گرفت و کوهستانهای زاگرس و البرز، شاهد جشن و پایکوبی ما خواهند بود.
#ژینا_مدرس_گرجی
#زنان_گیلان
@Shbazneshasteganir
نویسنده: فروغ سمیعنیا
فمنیست بودن و فعالیت در حوزهی زنان، بدینلحاظ با دردسرهای فراوان همراه است، چون قرار است تابوهایی را بشکنی که در اذهان مردم و حتی زنان جامعه به عنوان امری مقدس شکل گرفته است.
صحبت از این امور و تلاش برای تغییر دادن اذهان جامعه و فعالیت در مقابل حکومتی که تمام عزمش را جزم کرده تا مقابل زنان بایستد، طبیعتا کاری مشکل است. اما این مبارزه برای فمینیستهایی که در کردستان مشغول به فعالیت هستند به مراتب از ما که در گیلان یا تهران زندگی میکنیم سختتر است.
همیشه تلاشهای فعالین زنان کردستان، خصوصا مقابل قتلهای ناموسی و ناقصسازی جنسیتی برایم قابل احترام بوده است: یعنی فعالیت در استانی که جواب کوچکترین کنشها در آن با حداکثر خشونت داده میشود و البته استانی که به همراهی و همبستگی مردمانش شهره است.
«ژینا مدرس گرجی» را از نزدیک ملاقات نکردهام، اما همیشه فعالیتهایش در ژیوانو و دیگر جمعها برایم قابل تحسین بود. وقتی برای مسافرت به کردستان هم رفتم، ژینا در زندان بود. با این وجود همیشه و خصوصا چند سال اخیر که در گیلان فعالیت میکردم، فعالیتهای ما فمینیستهای گیلان و کردستان از جمله ژینا را قطعاتی از پازلی میدانستم که نتیجه نهاییاش، آزادی زنان کل کشور است.
بازداشتهای گسترده فعالین زنان در کردستان در سال ۱۴۰۱ و تکرار آن یکسال بعد در گیلان، نشان از عزم دستگاه قضایی برای از بین بردن این پازل است. احکام سنگین به ما فعالان گیلان و حکم حبس ناعادلانه ۲۱ سال برای ژینا، مهر تاییدی بر این دیدگاه است. اما طبیعتا قطعات این پازل را افراد، تکمیل نمیکنند که با زندانی کردنشان، این فعالیت متوقف شود.
تفکری که برای رهایی زنان در جامعه شکل گرفته است با این احکام پایان نمییابد. روزی ما زنان گیلان و کردستان مانند دیگر زنان سرزمینمان، آزادی را جشن خواهیم گرفت و کوهستانهای زاگرس و البرز، شاهد جشن و پایکوبی ما خواهند بود.
#ژینا_مدرس_گرجی
#زنان_گیلان
@Shbazneshasteganir