شورای بازنشستگان ایران
#فانیا_فنه_لون _ اردوگاه آشویتس
یادداشت روز:
نزهت بادی
#فانیا_فنهلون تا قبل از اسارتش در #اردوگاه_آشویتس، یک هنرمند سرشناس و محبوب است و جز به هنرش نمیاندیشد. تا اینکه بهخاطر یهودی بودن به اردوگاه رانده میشود و در چند قدمی اتاق گاز، به خاطر هنرش نجات مییابد. در اردوگاه، گروه کنسرتی از زنان زندانی شکل گرفته است که برای افسران آلمانی آهنگ مینوازند.
فانیا به عنوان خواننده و آهنگساز امکان حضور در گروه و نجات از مرگ را مییابد. با وجودی که زن جوان دیگری را با بردن به گروه از مرگ میرهاند اما از اینکه مجبور است در مقابل افسران آلمانی آواز بخواند و از هنرش برای سرگرم کردن آنها استفاده کند، احساس شرمساری دارد. زنی که رهبر گروه ارکستر است، به او میگوید: "ما هنرمندیم و کار دیگری به جز هنر از ما برنمیآید و دلیلی برای شرمندگی وجود ندارد." اما وقتی افسر آلمانی در تحسین هنرش به فانیا میگوید: "صدای شما به ما کمک میکند تا وظایف دشوارمون را بهتر انجام دهیم"، فانیا بهتر از هر کسی میداند که وظایف دشوار افسران آلمانی، کشتن همکیشان و هموطنانش در اتاقهای گاز است و خودش را در حال همدستی با جنایتکارانی میبیند که از آنها بیزار است. یکی از زنان که برای سیر کردن شکمش با نگهبانان آلمانی رابطه جنسی برقرار میکند، از سوی فانیا و زنان دیگر گروه سرزنش میشود و او در جوابشان از حقیقت تلخی پرده برمیدارد و میگوید "بهتره نظر بقیه زندانیها را درباره خودتان بپرسید. شما هم در جبهه دشمن هستید و با من فرقی ندارید." حکایت این روزهای ما شبیه همان دوره هولناکی است که فانیا از سر میگذراند. دورهای که هنوز بعضیها میتوانند فقط به هنرشان فکر کنند، درحالیکه هموطنانشان چشمشان را از دست دادهاند، کشته شدهاند و یا در انتظار اعدامند. در جایی از فیلم، فانیا و گروه کنسرت در لحظه ورود افراد تازه به اردوگاه مشغول نواختن هستند و وقتی یکی از زنان از جلوی گروه عبور میکند، آب دهان به صورت او میاندازد. فانیا به رهبر ارکستر میگوید "تابحال اینقدر مورد نفرت نبودم، من به نفرت عادت ندارم". این را زنی میگوید که در جوار اتاق گاز میکوشد تا کرامت انسانیاش را برای حفظ جانش نفروشد. آنهایی که این روزها با هنرشان، فیلمشان، بازیشان به جمهوری اسلامی کمک میکنند تا وظایف دشوارش را بهتر انجام بدهد، چقدر مورد نفرت خواهند بود؟
#هنربند_سلبریتی
#زن_زندگی_آزادی.
@shbazneshasteganir
نزهت بادی
#فانیا_فنهلون تا قبل از اسارتش در #اردوگاه_آشویتس، یک هنرمند سرشناس و محبوب است و جز به هنرش نمیاندیشد. تا اینکه بهخاطر یهودی بودن به اردوگاه رانده میشود و در چند قدمی اتاق گاز، به خاطر هنرش نجات مییابد. در اردوگاه، گروه کنسرتی از زنان زندانی شکل گرفته است که برای افسران آلمانی آهنگ مینوازند.
فانیا به عنوان خواننده و آهنگساز امکان حضور در گروه و نجات از مرگ را مییابد. با وجودی که زن جوان دیگری را با بردن به گروه از مرگ میرهاند اما از اینکه مجبور است در مقابل افسران آلمانی آواز بخواند و از هنرش برای سرگرم کردن آنها استفاده کند، احساس شرمساری دارد. زنی که رهبر گروه ارکستر است، به او میگوید: "ما هنرمندیم و کار دیگری به جز هنر از ما برنمیآید و دلیلی برای شرمندگی وجود ندارد." اما وقتی افسر آلمانی در تحسین هنرش به فانیا میگوید: "صدای شما به ما کمک میکند تا وظایف دشوارمون را بهتر انجام دهیم"، فانیا بهتر از هر کسی میداند که وظایف دشوار افسران آلمانی، کشتن همکیشان و هموطنانش در اتاقهای گاز است و خودش را در حال همدستی با جنایتکارانی میبیند که از آنها بیزار است. یکی از زنان که برای سیر کردن شکمش با نگهبانان آلمانی رابطه جنسی برقرار میکند، از سوی فانیا و زنان دیگر گروه سرزنش میشود و او در جوابشان از حقیقت تلخی پرده برمیدارد و میگوید "بهتره نظر بقیه زندانیها را درباره خودتان بپرسید. شما هم در جبهه دشمن هستید و با من فرقی ندارید." حکایت این روزهای ما شبیه همان دوره هولناکی است که فانیا از سر میگذراند. دورهای که هنوز بعضیها میتوانند فقط به هنرشان فکر کنند، درحالیکه هموطنانشان چشمشان را از دست دادهاند، کشته شدهاند و یا در انتظار اعدامند. در جایی از فیلم، فانیا و گروه کنسرت در لحظه ورود افراد تازه به اردوگاه مشغول نواختن هستند و وقتی یکی از زنان از جلوی گروه عبور میکند، آب دهان به صورت او میاندازد. فانیا به رهبر ارکستر میگوید "تابحال اینقدر مورد نفرت نبودم، من به نفرت عادت ندارم". این را زنی میگوید که در جوار اتاق گاز میکوشد تا کرامت انسانیاش را برای حفظ جانش نفروشد. آنهایی که این روزها با هنرشان، فیلمشان، بازیشان به جمهوری اسلامی کمک میکنند تا وظایف دشوارش را بهتر انجام بدهد، چقدر مورد نفرت خواهند بود؟
#هنربند_سلبریتی
#زن_زندگی_آزادی.
@shbazneshasteganir