🔷🔆هیاهو برای هیچ: خطیب یا مدرس
🖋محمد جواد غلامرضاکاشی
🔆شریعتی، بیش از هر چیز سخنران بود. منظورم این است که با احساسات، هیجانات و عواطف مخاطبان بازی میکرد. ولی روشنفکران بعد از انقلاب، بیشتر معلم و مدرساند. در سخنرانیهایشان هم درس میدهند. شما وقتی به سخنرانی دکتر علی شریعتی گوش میکنید، خیلی احساسات و عواطف و هیجانات دارید، غلیان پیدا میکنید. میگویید حق با اوست، آفرین و هورا… اما وقتی سخنرانیاش تمام شد، اگر کسی از شما بپرسد که عصارهی سخنرانی دکتر شریعتی چه بود، آنگاه میبینید مثل ماهی که از چنگتان میگریزد، چیزی در مشت ندارید. نمیتوانید مثلا بگوید سخنرانی یک مقدمه داشت، سه تا ذیالمقدمه داشت، یک مدعا و دو تا دلیل داشت. چون خطیب بود. از خطهی خراسان بود و در آن خطه سخنرانان قهار داشتیم. مثل فخرالدین حجازی. “هیاهو بر سر هیچ”. خدا رحمتاش کند؛ اما هر وقت به ایشان فکر میکنم یاد گفته شکسپیر میافتم که “هیاهو بر سر هیچ"
عبارات فوق، بخشی از مصاحبه اخیر استاد عزیز مصطفی ملکیان است. در این مصاحبه میآموزیم که سخنان دکتر شریعتی محتوایی نداشت: هیاهویی بود بر سر هیچ. در ذهن خودم با ایشان گفتگویی صمیمانه کردم. فکر کردم خوب است آن را به نگارش دربیاورم. از ایشان پرسیدم اگر هیچ چیز نبود الا هیاهو بر سر هیچ، چرا شریعتی هنوز اینهمه موضوع منازعه است؟ مخالفیناش مدعیاند هر چه بلا در این چهار دهه بر سرشان آمده، تقصیر شریعتی است. موافقیناش، آثارش را میخوانند و فکر میکنند رها شدن از تنگنای موجود با شریعتی ممکن است؟ یعنی یک هیاهو بر سر یک هیچ، که به قول استاد یکی دو لحظه پس از ایراد سخنرانی از دست میپرد، چهل و دو سه سال، همینطور میتواند تداوم پیدا کند؟
🔆شاید دکتر ملکیان پاسخ دهند، مقصود ایشان محتوای سخن بوده است. از حیث ارزش مضمون و محتوا، کلام شریعتی را هیاهو برای هیچ خواندهاند والا تصدیق میکنند شریعتی یک مشت جوان احساساتی پرورش دارد و آنها آن کردند که کردند و این همه مصیبت به بار آوردند. لابد چون هیچ عقلانیتی پشت آن هیاهو نبود.
🔆میپرسم پرورش دادن یک مشت جوان احساساتی، که وارد عمل میشوند و واقعیت روزگار خود را دگرگون میکنند، تنها با یک مشت حرفهای احساساتی ممکن شده است که هیچ محتوای عقلانی ندارد؟
🔆ایشان پاسخ میدهند بله شریعتی قدرت خطابه را به کار گرفت و البته آن را با تعصبات دینی هم درآمیخت. از علی و امام حسین و قرآن گفت و چنان تصویر و تفسیری از آنها به دست داد که آنهمه شور برانگیزد.
🔆میگویم پس تصدیق میفرمایید تنها کلمات و عبارات شورانگیز نگفت. روایتها و داستانهای تاریخی و قرآن و منابع مورد اعتماد مردم را به مدد گرفت. در این صورت نمیتوان آن را به کلی خالی از محتوا قلمداد کرد. ذکر آیات و تفسیر رویدادها و مقولاتی چون تقیه و توحید و فهم از انتظار و قیامت، یکسره از سنخ شعار نیست. محتواهایی هست. اگرچه ممکن است حاوی گزارههایی باشند از نظر نظر حضرتعالی کاذباند و چندان واجد ارزش و اعتبار نباشند و الا چگونه ممکن است عرضه فهمی دیگر از انتظار و مسلمانی کردن و شیعه بودن را یکسره در سبد امور احساساتی جا دهیم؟
🔆با انصافی که از ایشان سراغ دارم، خیال میکنم با من همراه میشوند که نباید همه آثار شریعتی را هیاهو برای هیچ میخواند و هیچ محتوایی برای آن قائل نشد. اما خیلی خوش خیال نمیشوم چون با تکیه بر همین مصاحبه میتوان گمان برد تیغ نقد ایشان همچنان تیز است. احتمالا میفرمایند نگاه انتقادی شریعتی به مفاهیم دینی رادیکال نبود. نقدهای سطحی داشت، اصل این باورها را به پرسش نمیکشید. وحی و نبوت و عصمت در منظومه کلامی شریعتی انکار نمیشدند تنها بازتعریف و بازتفسیر میشدند.
میپذیرم. راست میگویند. بنابراین مسیر بحث را عوض میکنم. به یک عبارت در پایان مصاحبه اشاره میکنم. ایشان فرمودهاند: «من فکر میکنم هر چه رو به جلو میرویم عقلانیت بیشتر بر احساسات و عواطف و هیجانات غلبه میکند و طبعاً کسانی که بخواهند هیجانی حرف بزنند، در آینده جایی ندارند» از ایشان میپرسم، احتمالاً با غلبه عقلانیت بر عواطف و هیجانات، انتظار ندارید که جمع مخاطبان معقول که از ادله میپرسند و مدعاها را به طور منطقی پی میگیرند، به نیروی تغییر در آینده تبدیل شوند و جهان آِینده را به طور عقلانی و خالی از شعار و هیجان بسازند؟ میپرسم درست فکر میکنم جناب استاد؟
📎 برای ادامه مطالعه به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
#خطیب_یا_مدرس
#نقد_نظر
#چهل_و_سومين_يادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SCF
https://gourl.page.link/PPnf
🖋محمد جواد غلامرضاکاشی
🔆شریعتی، بیش از هر چیز سخنران بود. منظورم این است که با احساسات، هیجانات و عواطف مخاطبان بازی میکرد. ولی روشنفکران بعد از انقلاب، بیشتر معلم و مدرساند. در سخنرانیهایشان هم درس میدهند. شما وقتی به سخنرانی دکتر علی شریعتی گوش میکنید، خیلی احساسات و عواطف و هیجانات دارید، غلیان پیدا میکنید. میگویید حق با اوست، آفرین و هورا… اما وقتی سخنرانیاش تمام شد، اگر کسی از شما بپرسد که عصارهی سخنرانی دکتر شریعتی چه بود، آنگاه میبینید مثل ماهی که از چنگتان میگریزد، چیزی در مشت ندارید. نمیتوانید مثلا بگوید سخنرانی یک مقدمه داشت، سه تا ذیالمقدمه داشت، یک مدعا و دو تا دلیل داشت. چون خطیب بود. از خطهی خراسان بود و در آن خطه سخنرانان قهار داشتیم. مثل فخرالدین حجازی. “هیاهو بر سر هیچ”. خدا رحمتاش کند؛ اما هر وقت به ایشان فکر میکنم یاد گفته شکسپیر میافتم که “هیاهو بر سر هیچ"
عبارات فوق، بخشی از مصاحبه اخیر استاد عزیز مصطفی ملکیان است. در این مصاحبه میآموزیم که سخنان دکتر شریعتی محتوایی نداشت: هیاهویی بود بر سر هیچ. در ذهن خودم با ایشان گفتگویی صمیمانه کردم. فکر کردم خوب است آن را به نگارش دربیاورم. از ایشان پرسیدم اگر هیچ چیز نبود الا هیاهو بر سر هیچ، چرا شریعتی هنوز اینهمه موضوع منازعه است؟ مخالفیناش مدعیاند هر چه بلا در این چهار دهه بر سرشان آمده، تقصیر شریعتی است. موافقیناش، آثارش را میخوانند و فکر میکنند رها شدن از تنگنای موجود با شریعتی ممکن است؟ یعنی یک هیاهو بر سر یک هیچ، که به قول استاد یکی دو لحظه پس از ایراد سخنرانی از دست میپرد، چهل و دو سه سال، همینطور میتواند تداوم پیدا کند؟
🔆شاید دکتر ملکیان پاسخ دهند، مقصود ایشان محتوای سخن بوده است. از حیث ارزش مضمون و محتوا، کلام شریعتی را هیاهو برای هیچ خواندهاند والا تصدیق میکنند شریعتی یک مشت جوان احساساتی پرورش دارد و آنها آن کردند که کردند و این همه مصیبت به بار آوردند. لابد چون هیچ عقلانیتی پشت آن هیاهو نبود.
🔆میپرسم پرورش دادن یک مشت جوان احساساتی، که وارد عمل میشوند و واقعیت روزگار خود را دگرگون میکنند، تنها با یک مشت حرفهای احساساتی ممکن شده است که هیچ محتوای عقلانی ندارد؟
🔆ایشان پاسخ میدهند بله شریعتی قدرت خطابه را به کار گرفت و البته آن را با تعصبات دینی هم درآمیخت. از علی و امام حسین و قرآن گفت و چنان تصویر و تفسیری از آنها به دست داد که آنهمه شور برانگیزد.
🔆میگویم پس تصدیق میفرمایید تنها کلمات و عبارات شورانگیز نگفت. روایتها و داستانهای تاریخی و قرآن و منابع مورد اعتماد مردم را به مدد گرفت. در این صورت نمیتوان آن را به کلی خالی از محتوا قلمداد کرد. ذکر آیات و تفسیر رویدادها و مقولاتی چون تقیه و توحید و فهم از انتظار و قیامت، یکسره از سنخ شعار نیست. محتواهایی هست. اگرچه ممکن است حاوی گزارههایی باشند از نظر نظر حضرتعالی کاذباند و چندان واجد ارزش و اعتبار نباشند و الا چگونه ممکن است عرضه فهمی دیگر از انتظار و مسلمانی کردن و شیعه بودن را یکسره در سبد امور احساساتی جا دهیم؟
🔆با انصافی که از ایشان سراغ دارم، خیال میکنم با من همراه میشوند که نباید همه آثار شریعتی را هیاهو برای هیچ میخواند و هیچ محتوایی برای آن قائل نشد. اما خیلی خوش خیال نمیشوم چون با تکیه بر همین مصاحبه میتوان گمان برد تیغ نقد ایشان همچنان تیز است. احتمالا میفرمایند نگاه انتقادی شریعتی به مفاهیم دینی رادیکال نبود. نقدهای سطحی داشت، اصل این باورها را به پرسش نمیکشید. وحی و نبوت و عصمت در منظومه کلامی شریعتی انکار نمیشدند تنها بازتعریف و بازتفسیر میشدند.
میپذیرم. راست میگویند. بنابراین مسیر بحث را عوض میکنم. به یک عبارت در پایان مصاحبه اشاره میکنم. ایشان فرمودهاند: «من فکر میکنم هر چه رو به جلو میرویم عقلانیت بیشتر بر احساسات و عواطف و هیجانات غلبه میکند و طبعاً کسانی که بخواهند هیجانی حرف بزنند، در آینده جایی ندارند» از ایشان میپرسم، احتمالاً با غلبه عقلانیت بر عواطف و هیجانات، انتظار ندارید که جمع مخاطبان معقول که از ادله میپرسند و مدعاها را به طور منطقی پی میگیرند، به نیروی تغییر در آینده تبدیل شوند و جهان آِینده را به طور عقلانی و خالی از شعار و هیجان بسازند؟ میپرسم درست فکر میکنم جناب استاد؟
📎 برای ادامه مطالعه به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
#خطیب_یا_مدرس
#نقد_نظر
#چهل_و_سومين_يادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SCF
https://gourl.page.link/PPnf
Telegraph
هیاهو برای هیچ: خطیب یا مدرس
محمد جواد غلامرضاکاشی «شریعتی، بیش از هر چیز سخنران بود. منظورم این است که با احساسات، هیجانات و عواطف مخاطبان بازی میکرد. ولی روشنفکران بعد از انقلاب، بیشتر معلم و مدرساند. در سخنرانیهایشان هم درس میدهند. شما وقتی به سخنرانی دکتر علی شریعتی گوش میکنید،…