🔷🔆بنیاد شریعتی بر آن است تا در ادامهی سمینار سال جاری (در زمانه عسرت زیستی)، تعدادی از مقالات و گفتوگوهایی که در ۱۰ سال اخیر در سایت بنیاد منتشر شده و به نحوی با موضوع آن مرتبط است در فضای مجازی با مخاطبان به اشتراک بگذارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔷🔸شریعتی چگونه چپی بود؟
🔆واکاوی نسبت شریعتی و مارکسیسم
🔆هاشم آقاجری و حسن محدثی
🔹منبع: مجله ایران فردا
📌تاریخ: بهمن ماه ۱۳۹۳
🔆مشارکت در تولد بنیادگرایی آخرین اتهامی است که این روزها راستهای سیاسی متوجه او کردهاند. التقاطی، مارکسیست اسلامی، مربع مثلث و … همه اتهامات شریعتی در این سالها بوده است. راستها یک چیز را از همان ابتدا خوب متوجه شدند. شریعتی با راستگرایی سازگار نمیافتد. موقعیت «نظام» را توجیه نمیکند و خلاصه شبح آزارنده او مدام راستها را اذیت میکند. همانها که همه بلایای جهان را محصول اندیشه چپ میدانند. با این وجود آنها مجبوراند پیوسته به او بازگردند و نمیتوانند نادیدهاش بینگارند.
📌 متن درلینک زیر
http://drshariati.org/?p=4111
#گفتگو
#ایران_فردا
#عدالت_اجتماعی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SC
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔷🔸شریعتی چگونه چپی بود؟
🔆واکاوی نسبت شریعتی و مارکسیسم
🔆هاشم آقاجری و حسن محدثی
🔹منبع: مجله ایران فردا
📌تاریخ: بهمن ماه ۱۳۹۳
🔆مشارکت در تولد بنیادگرایی آخرین اتهامی است که این روزها راستهای سیاسی متوجه او کردهاند. التقاطی، مارکسیست اسلامی، مربع مثلث و … همه اتهامات شریعتی در این سالها بوده است. راستها یک چیز را از همان ابتدا خوب متوجه شدند. شریعتی با راستگرایی سازگار نمیافتد. موقعیت «نظام» را توجیه نمیکند و خلاصه شبح آزارنده او مدام راستها را اذیت میکند. همانها که همه بلایای جهان را محصول اندیشه چپ میدانند. با این وجود آنها مجبوراند پیوسته به او بازگردند و نمیتوانند نادیدهاش بینگارند.
📌 متن درلینک زیر
http://drshariati.org/?p=4111
#گفتگو
#ایران_فردا
#عدالت_اجتماعی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SC
🔷🔆هم سرشتی «هنر، عرفان، مذهب»
🔆مدل دینپژوهی شریعتی در کویریات
🖋امیر یوسفی
🔸منبع: مجله ایران فردا (شماره ۴۲)
🔹تاریخ: اردیبهشت ۱۳۷۷
🔆الف/ ۱) نوگرایی دینی که به معنی اخص آن مقارن با نهضت مشروطه است بهرغم عمر نه چندان دراز خود، اینک به آن چنان توانایی و خلاقیتی دست یافته است که میتواند به نقد گذشتهی خود بنشیند. عملکرد سابق خویش را به محک عبرت بکوبد و در یک بازاندیشی دقیق، فتور و فتوح خود را بازشناسد.
🔆الف/۲) از فواید و برکات این رویکرد نقادانه، یکی هم آن است که به فهم و شناخت اضلاع و پارههای مغفول اندیشهی نوگرایان عطف توجه میشود.
ناگفته پیداست که یک اندیشه پس از تکوین، حیاتی مستقل از حیات اندیشمند مییابد و در معرض بازخوانیها و تأویلهای رنگارنگ واقع میشود. نقد و نگرش نقادانه میتواند از پس ایام و از ورای مقتضیات عصر، به کشف گوهر و جوهرهی اصیل یک اندیشه راه یابد و پارههای اصیل آن را از پارههای فرعی و تبعی آن باز شناسد.
🔆بیتردید دکتر علی شریعتی را میبایست در زمرهی مهمترین نوگرایان دینی به شمار آورد که وجود و حضور او در این حلقه، حضوری بسیار جدی، عمیق، و موفق و با تأثیراتی دراز دامن همراه بوده است.
🔆اما بنا به سنت رایج، اندیشههای او نیز دستخوش بازخوانیها و برداشتهای متناسب با زمان گردید.
یکی از مهمترین وجوه اندیشهی شریعتی، کویریات اوست که علیالاصول مهجور ماند. سامان فکری شریعتی که بنا به پسند خود او در سه عرصه اسلامیات، اجتماعیات و کویریات عرضه شده بود، در رجوعی گزینشی، محدود و مقید به یک بُعد گردید و تعادل خیرهکنندهای که به برکت خلاقیت اصیل او در آموزههای سهگانهاش خزیده بود، به نفع ابعاد و وجوه ایدئولوژيک کمرنگ شد و نهایتاً خود را به مثابهی لایهی شخصیتی او معرفی کرد. از این پس، کویریات شریعتی، منظومهای و مجموعهای از دستنوشتههای تنهایی او انگاشته شد که تنها به کار آن میآمد که دلمردگیها و سرخوردگیها و یأسهای هواداران و هواخواهانش را تسکین بخشد و نه بیش از این.
🔆این نوشته، همه بر سر آن است که جایگاه و پایگاه کویریات را در مجموعهی اندیشه و منظومهی شخصیت شریعتی جستجو کند. البته نگاه ما عمدتاً و اصولاً بر موضوع «مدل دینپژوهی شریعتی در کویریات» متمرکز است.
🔆ب/۱) آثار و مکتوبات شریعتی را به تَبَع آنچه او خود بیشتر میپسندید، در سه عرصه و عنوان میشناسند: «نوشتنهایم بر سه گونه است: اجتماعیات، اسلامیات و کویریات. آنچه تنها مردم میپسندند اجتماعیات و آنچه هم من و هم مردم؛ اسلامیات و آنچه خودم را راضی میکند و احساس میکنم که با ان نه کار ـ و چه میگویم؟ ـ نه نویسندگی که زندگی میکنم؛ کویریات.۲
آنچه در کویریات است هم از حیث بافت ظاهری و زبانی و هم از جهت ساخت و ترکیب محتوایی با اسلامیات و اجتماعیات متمایز و بلکه متنافر است. گو اینکه این پارههای علیالظاهر متمایز، در وجود شریعتی چندان هماهنگ و متناسب عرضه شدهاند که نشان از تعادل شخصیت و اندیشه او دارد.
📌ادامه در وبسایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی
https://drshariati.org/?p=24205
#مقالات
#ایران_فردا
#پنجاه_سال_با_کویر
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔆مدل دینپژوهی شریعتی در کویریات
🖋امیر یوسفی
🔸منبع: مجله ایران فردا (شماره ۴۲)
🔹تاریخ: اردیبهشت ۱۳۷۷
🔆الف/ ۱) نوگرایی دینی که به معنی اخص آن مقارن با نهضت مشروطه است بهرغم عمر نه چندان دراز خود، اینک به آن چنان توانایی و خلاقیتی دست یافته است که میتواند به نقد گذشتهی خود بنشیند. عملکرد سابق خویش را به محک عبرت بکوبد و در یک بازاندیشی دقیق، فتور و فتوح خود را بازشناسد.
🔆الف/۲) از فواید و برکات این رویکرد نقادانه، یکی هم آن است که به فهم و شناخت اضلاع و پارههای مغفول اندیشهی نوگرایان عطف توجه میشود.
ناگفته پیداست که یک اندیشه پس از تکوین، حیاتی مستقل از حیات اندیشمند مییابد و در معرض بازخوانیها و تأویلهای رنگارنگ واقع میشود. نقد و نگرش نقادانه میتواند از پس ایام و از ورای مقتضیات عصر، به کشف گوهر و جوهرهی اصیل یک اندیشه راه یابد و پارههای اصیل آن را از پارههای فرعی و تبعی آن باز شناسد.
🔆بیتردید دکتر علی شریعتی را میبایست در زمرهی مهمترین نوگرایان دینی به شمار آورد که وجود و حضور او در این حلقه، حضوری بسیار جدی، عمیق، و موفق و با تأثیراتی دراز دامن همراه بوده است.
🔆اما بنا به سنت رایج، اندیشههای او نیز دستخوش بازخوانیها و برداشتهای متناسب با زمان گردید.
یکی از مهمترین وجوه اندیشهی شریعتی، کویریات اوست که علیالاصول مهجور ماند. سامان فکری شریعتی که بنا به پسند خود او در سه عرصه اسلامیات، اجتماعیات و کویریات عرضه شده بود، در رجوعی گزینشی، محدود و مقید به یک بُعد گردید و تعادل خیرهکنندهای که به برکت خلاقیت اصیل او در آموزههای سهگانهاش خزیده بود، به نفع ابعاد و وجوه ایدئولوژيک کمرنگ شد و نهایتاً خود را به مثابهی لایهی شخصیتی او معرفی کرد. از این پس، کویریات شریعتی، منظومهای و مجموعهای از دستنوشتههای تنهایی او انگاشته شد که تنها به کار آن میآمد که دلمردگیها و سرخوردگیها و یأسهای هواداران و هواخواهانش را تسکین بخشد و نه بیش از این.
🔆این نوشته، همه بر سر آن است که جایگاه و پایگاه کویریات را در مجموعهی اندیشه و منظومهی شخصیت شریعتی جستجو کند. البته نگاه ما عمدتاً و اصولاً بر موضوع «مدل دینپژوهی شریعتی در کویریات» متمرکز است.
🔆ب/۱) آثار و مکتوبات شریعتی را به تَبَع آنچه او خود بیشتر میپسندید، در سه عرصه و عنوان میشناسند: «نوشتنهایم بر سه گونه است: اجتماعیات، اسلامیات و کویریات. آنچه تنها مردم میپسندند اجتماعیات و آنچه هم من و هم مردم؛ اسلامیات و آنچه خودم را راضی میکند و احساس میکنم که با ان نه کار ـ و چه میگویم؟ ـ نه نویسندگی که زندگی میکنم؛ کویریات.۲
آنچه در کویریات است هم از حیث بافت ظاهری و زبانی و هم از جهت ساخت و ترکیب محتوایی با اسلامیات و اجتماعیات متمایز و بلکه متنافر است. گو اینکه این پارههای علیالظاهر متمایز، در وجود شریعتی چندان هماهنگ و متناسب عرضه شدهاند که نشان از تعادل شخصیت و اندیشه او دارد.
📌ادامه در وبسایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی
https://drshariati.org/?p=24205
#مقالات
#ایران_فردا
#پنجاه_سال_با_کویر
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔷🔆از هجرت تا تمدن
📌(شریعتی و تاریخ صدر اسلام)
🖋سوسن شریعتی
🔹مجله ایران فردا
🔆«هیچ آفتی برای علم و بالاخص برای «تاریخ و دین» از سیاست ، سیاستی که بنیانش قبیله است و ابزارش «مذهب»، تباه کننده تر و کشنده تر نیست.»(علی شریعتی -م.آ.30-ص 456)
🔆«تاریخ صدر اسلام»، سال ها است موضوع و تیتر اول اخبار است. سال ها است که این گذشته فراخوانده می شود : گاه توسط جوانان نسل سوم و چهارم مهاجران مستعمرات حاشیه نشینِ پاریس، گاه توسط «ساکنین ناکجا آباد دولت اسلامی عراق و شام» و بسیای اوقات توسط سیاستمداران مستقر بر کرسی قدرت در کشورهای اسلامی. فراخوان آلامد و آنارشیک این گذشته 14 قرن پیش که گاه برای مشروعیت بخشی به قدرت است و گاه تکیه گاهی برای ضد قدرت و گاه عکس العملی هیستریک در هر حال همیشه با انگیزه های سیاسی و اجتماعی، بسیاری از داده های تاریخی و تاریخمند را بدل کرده است به نقل و نبات کوی و برزن و از همین رو به تعبیر ژاکلین شببی –مورخ و اسلام شناس فرانسوی معاصر- به یک «هوموس اسلامیکوس فرازمان» شکل داده است. این وضعیت خود موجب رونق گیری مطالعات متنوع و گسترده ای در حوزه تاریخ صدر اسلام از منظر علوم انسانی و اجتماعی در دو دهه اخیر گشته ؛ امری نه چندان متداول در حوزه های دانشگاهی غربی در گذشته و نیز موضوع همیشه حساس در جوامعی با سنت اسلامی.
🔆موضوع این یادداشت بررسی دلایل، متد و فرضیه های علی شریعتی در خوانش او از تاریخ صدر اسلام است؛ موضوعی که دو سال پس از بازگشت از فرانسه و با آغاز تدریس در دانشکده ادبیات مشهد و به عنوان واحدهای درسی به آن توجه می کند و تا روزهای پایانی حیاتش پی می گیرد. اهمیت این نگاه در این است که قبل از شوک دهه هفتاد میلادی در حوزه مطالعات قرآنی و تاریخ صدر اسلام عرضه شده و پیست هایی را گشوده که بعدها یک بار در دهه هفتاد و بار دیگر در سال 2000 پژوهشگران و آکادمسین های غربی و متفکرین اسلامی را به خود مشغول کرده است. این یادداشت مبتنی بر متون دهه چهل (دهه شصت میلادی) شریعتی است و معرف نگاه تاریخی متفکر جوانی (35 سال) است که «روشنفکر دینی» نام گرفت قبل از اینکه «نگاه ایدئولوژیک » و یا «اسطوره ساز» او به تاریخ به جمرات آن نوع روشنفکری ای بدل شود که او را مسبب بیدار شدن دیو خفته ای می دانست به نام «سنت».
🔸مطالعه کامل متن یادداشت در لینک وبسایت بنیاد شریعتی
📌https://drshariati.org/?p=28208
#ایران_فردا
#هجرت_تمدن
#یادداشت
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌(شریعتی و تاریخ صدر اسلام)
🖋سوسن شریعتی
🔹مجله ایران فردا
🔆«هیچ آفتی برای علم و بالاخص برای «تاریخ و دین» از سیاست ، سیاستی که بنیانش قبیله است و ابزارش «مذهب»، تباه کننده تر و کشنده تر نیست.»(علی شریعتی -م.آ.30-ص 456)
🔆«تاریخ صدر اسلام»، سال ها است موضوع و تیتر اول اخبار است. سال ها است که این گذشته فراخوانده می شود : گاه توسط جوانان نسل سوم و چهارم مهاجران مستعمرات حاشیه نشینِ پاریس، گاه توسط «ساکنین ناکجا آباد دولت اسلامی عراق و شام» و بسیای اوقات توسط سیاستمداران مستقر بر کرسی قدرت در کشورهای اسلامی. فراخوان آلامد و آنارشیک این گذشته 14 قرن پیش که گاه برای مشروعیت بخشی به قدرت است و گاه تکیه گاهی برای ضد قدرت و گاه عکس العملی هیستریک در هر حال همیشه با انگیزه های سیاسی و اجتماعی، بسیاری از داده های تاریخی و تاریخمند را بدل کرده است به نقل و نبات کوی و برزن و از همین رو به تعبیر ژاکلین شببی –مورخ و اسلام شناس فرانسوی معاصر- به یک «هوموس اسلامیکوس فرازمان» شکل داده است. این وضعیت خود موجب رونق گیری مطالعات متنوع و گسترده ای در حوزه تاریخ صدر اسلام از منظر علوم انسانی و اجتماعی در دو دهه اخیر گشته ؛ امری نه چندان متداول در حوزه های دانشگاهی غربی در گذشته و نیز موضوع همیشه حساس در جوامعی با سنت اسلامی.
🔆موضوع این یادداشت بررسی دلایل، متد و فرضیه های علی شریعتی در خوانش او از تاریخ صدر اسلام است؛ موضوعی که دو سال پس از بازگشت از فرانسه و با آغاز تدریس در دانشکده ادبیات مشهد و به عنوان واحدهای درسی به آن توجه می کند و تا روزهای پایانی حیاتش پی می گیرد. اهمیت این نگاه در این است که قبل از شوک دهه هفتاد میلادی در حوزه مطالعات قرآنی و تاریخ صدر اسلام عرضه شده و پیست هایی را گشوده که بعدها یک بار در دهه هفتاد و بار دیگر در سال 2000 پژوهشگران و آکادمسین های غربی و متفکرین اسلامی را به خود مشغول کرده است. این یادداشت مبتنی بر متون دهه چهل (دهه شصت میلادی) شریعتی است و معرف نگاه تاریخی متفکر جوانی (35 سال) است که «روشنفکر دینی» نام گرفت قبل از اینکه «نگاه ایدئولوژیک » و یا «اسطوره ساز» او به تاریخ به جمرات آن نوع روشنفکری ای بدل شود که او را مسبب بیدار شدن دیو خفته ای می دانست به نام «سنت».
🔸مطالعه کامل متن یادداشت در لینک وبسایت بنیاد شریعتی
📌https://drshariati.org/?p=28208
#ایران_فردا
#هجرت_تمدن
#یادداشت
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Forwarded from ایران فردا
🔴 خوانشی مدنی از متن!
▪️ به مناسبت 31 فروردین
سی و پنجمین سالیاد استاد محمدتقی شریعتی
( زادهی 1286 مزینان – درگذشتهی 31 فروردین 1366)
🔸 مسعود میری
@iranfardamag
🔺 محمدتقی شریعتی به نسلی تعلق داشت که ناچار بود یا از پندار تمامیت خواه سنت و دین فاصله گیرد و به زندگیی نو و الزامات آن تن در دهد یا به انکار تجدد روی آورد و از سنت ، ایدئولوژی و ایمانی سیاسی استحصال کند. آن نسل اکنون که به پایان قرن آن رسیدهایم نیک فرجام و خرسند از تلاش خود نیست.
🔹در میانهی آن دو رویکرد که حالا دو وجه تأمل روزمره ی ما را شکل داده ، اطراف دیگری هم برخاست و به ظهور رسید که هر کدام همچون مینور در میانهی آن دو سنگ آسیابِ ماژورِ این عصر، در کیفیت زندگیی مردم وارد نشد. شاید در یک تحلیل کوچک و غیر حرفهای بتوانیم نگاه از دریچهی سنت به جهان ، بی در آمیختن با سیاست ، آنگونه که کسانی چون سید حسین نصر یا شایگان و طباطبایی در آن توغل و تفکر کردهاند را برجسته و بارز دید. به ویژه شکست سنتِ سیاستورز در روند پروردگیی مدنیتِ غنیی تجدد ، و بار کج نهادن دینورزی در میدان بنیاد گرایی ، موجب شده تا از میراث برجای مانده از آن طیف سنتگرایی (با فهم تمام تفاوتهای شان) پرده برداری شود . این نحله که از طریق تخلی از پرابلمهای سیاست ، حکمرانی و اجتماعیات، در تولای خلوتِ جان افکندن به عوالمِ اندیشیدن ، نیرویی پنهان گرفته ، در ربع دوم نیمهی اول قرن به میدان آمد. گر چه اکنون صحنه چنان آشفته است که نسل نو میان لایههای مختلف الالحان و رنگ به رنگ سنتگرایی هیچ مرزی قائل نیست و همه را به یک چوب میتاراند، اما برای کسی که به اجمال ضرب چوب روزگاران را بر تن اندیشیدن آزموده ، هنوز طنین برخی الحانِ سنت، خوشایند گمان میشود.
🔺 پندار دیگری هم در آن عصرها در میان حلقهای از متدینها و دوستداران معنویت جریان داشت که نه به سنت متداول حوزه ملزم میبود (با وجود آنکه از مَدرَس همان سنت برآمدهبود) نه در سیاست دستی قوی داشت (هر چند نیرویی استبداد ستیز و سیاسی تلقی میشد) و نه داو تجدد وسنت را به سود هر کدام میپسندید (گر چه گاه مناسک سنت را به طریق متجددانه اجرا مینمود).
🔹محمد تقی شریعتی در پرتو این باورهای چند پهلو به گسترهی دشت خراسان درخشید. باید نبض آن دوره را در دست بگیرید تا دریابید که ناممکن است در شهر اهل تفکیک که فارغ از فلسفه و دانش عقلی میزید، مفری جست که بتوان تعقل را زیور دینی بخشید، یا ، در سایهی سنگین حوزهی پر هیمنهی سنت دینی که هیبت مرجعیت آن فرصت نواندیشی را ممنوع کرده بود ، با آهنگ روزگار خود ، نو زیست. محمدتقی شریعتی درنگی در این تأمل ناممکنها بود. او با نگاهی که نه از سیوطی و مغنی و اصول برمیآمد ، از لابلای سطور غبارگرفتهی درس طلبگی جان بدر برد و تنها میدان در دسترس را برای زندگیی نو برگزید : خوانشی مدنی از کلان _متن !
🔺 شریعتی قرآن را برگزید، و در این مهلت با کسانی چون زنجانی ، طالقانی و طباطبایی به نحوی همسفر شد. در پنداشت محمدتقی شریعتی قرآن قابلیت و استعداد آن را داشت که متنی «واسطه» باشد میان «انسانِ در سنت» با «جهان در حال پیشرفت». جنس این واسطه گری چنان نبود که قرآن را چون متنی خود بنیاد تلقی کند ، چنان که خود از نو از ابداع چرخ چاه بیاغازد تا به تمدن موهوم اسلامی برسد . بلکه قرآن در منظر و مرآی او همانند طالقانی ، پیوندگاه ورود انسان معاصرِ مسلمان به قرن تجدد بود.
🔹داوری در باب اینکه آیا باوری اینگونه حقیقتاً به اهداف خود رسیده یا خواهد رسید ، جای بررسی دارد ، ولی ارزش آن تلقی برای سرزمینهای ما که میان قرائت صلب ایدیولوژیک از دین از یک سو و خوانش انکار و طرد مطلق دین از سوی دیگر دست و پا میزند ، درسی از دمکراسی و رواداری در نهفت خود پنهان دارد.
🔺 این نوع بیان از متن ، همچنان به سود مدنیت و آزادی ست ، که متن در مصب رودخانه زندگیی نو گرهگشایی کند و نه بند و مانع باشد. شاید برای نسل جدید آن باورها به چشم پسند دیده نشود ، ولی جوانهی رجوع معناگرایانه به متون که در هجمهی فقدان گستردهی معنازدایی و هویتستیزی بار دیگر از خاک ایمان سربرون کرده ، میتواند تجربهی گران محمدتقی شریعتی و طالقانی را قابل استفاده کند.....
متن کامل :
https://bit.ly/3EBoyIp
#طالقانی
#طباطبایی
#ایران_فردا
#محمدتقی_شریعتی
#خوانش_مدنی_از_متن
https://t.me/iranfardamag
▪️ به مناسبت 31 فروردین
سی و پنجمین سالیاد استاد محمدتقی شریعتی
( زادهی 1286 مزینان – درگذشتهی 31 فروردین 1366)
🔸 مسعود میری
@iranfardamag
🔺 محمدتقی شریعتی به نسلی تعلق داشت که ناچار بود یا از پندار تمامیت خواه سنت و دین فاصله گیرد و به زندگیی نو و الزامات آن تن در دهد یا به انکار تجدد روی آورد و از سنت ، ایدئولوژی و ایمانی سیاسی استحصال کند. آن نسل اکنون که به پایان قرن آن رسیدهایم نیک فرجام و خرسند از تلاش خود نیست.
🔹در میانهی آن دو رویکرد که حالا دو وجه تأمل روزمره ی ما را شکل داده ، اطراف دیگری هم برخاست و به ظهور رسید که هر کدام همچون مینور در میانهی آن دو سنگ آسیابِ ماژورِ این عصر، در کیفیت زندگیی مردم وارد نشد. شاید در یک تحلیل کوچک و غیر حرفهای بتوانیم نگاه از دریچهی سنت به جهان ، بی در آمیختن با سیاست ، آنگونه که کسانی چون سید حسین نصر یا شایگان و طباطبایی در آن توغل و تفکر کردهاند را برجسته و بارز دید. به ویژه شکست سنتِ سیاستورز در روند پروردگیی مدنیتِ غنیی تجدد ، و بار کج نهادن دینورزی در میدان بنیاد گرایی ، موجب شده تا از میراث برجای مانده از آن طیف سنتگرایی (با فهم تمام تفاوتهای شان) پرده برداری شود . این نحله که از طریق تخلی از پرابلمهای سیاست ، حکمرانی و اجتماعیات، در تولای خلوتِ جان افکندن به عوالمِ اندیشیدن ، نیرویی پنهان گرفته ، در ربع دوم نیمهی اول قرن به میدان آمد. گر چه اکنون صحنه چنان آشفته است که نسل نو میان لایههای مختلف الالحان و رنگ به رنگ سنتگرایی هیچ مرزی قائل نیست و همه را به یک چوب میتاراند، اما برای کسی که به اجمال ضرب چوب روزگاران را بر تن اندیشیدن آزموده ، هنوز طنین برخی الحانِ سنت، خوشایند گمان میشود.
🔺 پندار دیگری هم در آن عصرها در میان حلقهای از متدینها و دوستداران معنویت جریان داشت که نه به سنت متداول حوزه ملزم میبود (با وجود آنکه از مَدرَس همان سنت برآمدهبود) نه در سیاست دستی قوی داشت (هر چند نیرویی استبداد ستیز و سیاسی تلقی میشد) و نه داو تجدد وسنت را به سود هر کدام میپسندید (گر چه گاه مناسک سنت را به طریق متجددانه اجرا مینمود).
🔹محمد تقی شریعتی در پرتو این باورهای چند پهلو به گسترهی دشت خراسان درخشید. باید نبض آن دوره را در دست بگیرید تا دریابید که ناممکن است در شهر اهل تفکیک که فارغ از فلسفه و دانش عقلی میزید، مفری جست که بتوان تعقل را زیور دینی بخشید، یا ، در سایهی سنگین حوزهی پر هیمنهی سنت دینی که هیبت مرجعیت آن فرصت نواندیشی را ممنوع کرده بود ، با آهنگ روزگار خود ، نو زیست. محمدتقی شریعتی درنگی در این تأمل ناممکنها بود. او با نگاهی که نه از سیوطی و مغنی و اصول برمیآمد ، از لابلای سطور غبارگرفتهی درس طلبگی جان بدر برد و تنها میدان در دسترس را برای زندگیی نو برگزید : خوانشی مدنی از کلان _متن !
🔺 شریعتی قرآن را برگزید، و در این مهلت با کسانی چون زنجانی ، طالقانی و طباطبایی به نحوی همسفر شد. در پنداشت محمدتقی شریعتی قرآن قابلیت و استعداد آن را داشت که متنی «واسطه» باشد میان «انسانِ در سنت» با «جهان در حال پیشرفت». جنس این واسطه گری چنان نبود که قرآن را چون متنی خود بنیاد تلقی کند ، چنان که خود از نو از ابداع چرخ چاه بیاغازد تا به تمدن موهوم اسلامی برسد . بلکه قرآن در منظر و مرآی او همانند طالقانی ، پیوندگاه ورود انسان معاصرِ مسلمان به قرن تجدد بود.
🔹داوری در باب اینکه آیا باوری اینگونه حقیقتاً به اهداف خود رسیده یا خواهد رسید ، جای بررسی دارد ، ولی ارزش آن تلقی برای سرزمینهای ما که میان قرائت صلب ایدیولوژیک از دین از یک سو و خوانش انکار و طرد مطلق دین از سوی دیگر دست و پا میزند ، درسی از دمکراسی و رواداری در نهفت خود پنهان دارد.
🔺 این نوع بیان از متن ، همچنان به سود مدنیت و آزادی ست ، که متن در مصب رودخانه زندگیی نو گرهگشایی کند و نه بند و مانع باشد. شاید برای نسل جدید آن باورها به چشم پسند دیده نشود ، ولی جوانهی رجوع معناگرایانه به متون که در هجمهی فقدان گستردهی معنازدایی و هویتستیزی بار دیگر از خاک ایمان سربرون کرده ، میتواند تجربهی گران محمدتقی شریعتی و طالقانی را قابل استفاده کند.....
متن کامل :
https://bit.ly/3EBoyIp
#طالقانی
#طباطبایی
#ایران_فردا
#محمدتقی_شریعتی
#خوانش_مدنی_از_متن
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 خوانشی مدنی از متن!
سی و پنجمین سالیاد استاد محمدتقی شریعتی ( زادهی 1286 مزینان – درگذشتهی 3۱ فروردین ۱۳۶۶) 🔸 مسعود میری @iranfardamag 🔺 محمدتقی شریعتی به نسلی تعلق داشت که ناچار بود یا از پندار تمامیت خواه سنت و دین فاصله گیرد و به زندگیی نو و الزامات آن…
Forwarded from ایران فردا
🔴 بازپیرایی دینی در میانه جنگ واصلاح
▪️یادمان چهل و پنجمین سالگرد شهادت علی شریعتی -1
🔶 سوسن شریعتی
@iranfardamag
🔹 شریعتی برای یافتن پاسخ به دو پرسش مکرر، جهانشمول و پر دوام ِ «چه باید کرد؟» و «از کجا آغاز کنیم؟» با سخن از دوران آغاز می کند . فهم پروژه او با نام های متعددی چون «رفرماسیون دینی»، پروتستانتیسم اسلامی»، «رنسانس مذهبی در گرو شناخت تحلیل او از تعریف دوران و مسئله آن است. باید دید شریعتی بر اساس کدام تعریف از دوران در نیمه دوم دهه چهل و با آغاز تدریس در دانشکده مشهد (1345)با درس تاریخ صدر اسلام آغاز می کند و در ادامه با انتخاب حسینیه ارشاد به عنوان تریبونی آزاد و نیز در دانشکده های سراسری در ایران، از رویکرد ایدئولوژیک به دین؛ تصفیه و استخراج منابع فرهنگی؛ مذهب علیه مذهب و تشیع علوی-تشیع صفوی سخن می گوید؟ با چه تحلیلی از دوران از فعالیت های سیاسی قبلی فاصله می گیرد و خود را یک سر به پروژه اصلاح دینی می سپارد؟ آیا یک مصلح اجتماعی است که پشت به فعالیت های متداول سیاسی با مخاطب خود حرف می زند و یا فرهنگی کاری است سرخورده از امر سیاسی و مشغله های مکررش؟
🔺 این مقاله بر دو محور می چرخد:
الف: پروژه اصلاح دینی از سوی شریعتی مبتنی بر چه تحلیلی از دوران طرح افکنی شد ؟
ب: چهل سال بعد چه اشتراکات و افتراقاتی را می توان با این پروژه برشمرد؟
*******
✅ الف: پروژه اصلاح دینی از سوی شریعتی مبتنی بر چه تحلیلی از دوران طرح افکنی شد ؟
🔹تعاریف متعدد بر اساس رویکردهایی متفاوت از مفهوم دوره وجود دارد. ضرورت دوره بندیِ زمان در غرب مبتنی بود بر شکل گیری این میل که با مفهوم دوره بتوان از دیروز، امر متفاوت ساخت و با تخته بند گذشته کردن آن از امروز سخن گفت و یا فردا را تدارک دید. از قرن هفدهم به بعد تعاریف متعددی از دوره داده می شود. از میان تعاریف متعدد درباره دوره نزدیک ترین به نگاه شریعتی، دوره همچون پروسه است. . در این نگاه دوره دیگر یک سیستم بسته نیست، همزیستی عناصر یکدست و هوموژن نیست، آغاز و پایان تعریف شده متعین ندارد و دست آخر با اپیستمه های مسلط نمی توان تعریفش کرد. دوره عبارت است از همزیستی تنش آلود وضعیت ها و نیز لایه های متعدد «مدت زمان ها» و یا ناهمزمان ها( میان امر خاص- امر عام؛ امر ثابت- امر متحرک.؛ زمان اجتماعی-زمان فرهنگی، زمان تاریخی..). برودل، مورخ فرانسوی و از چهره های برجسته مکتب آنال از دیالکتیک دیرند ها(Duree) سخن می گوید: زمان تند سیاسی، زمان میان مدت اجتماعی-اقتصادی، و زمان کند و بی حرکت فرهنگ . برای تشخیص دوره و تشخص آن باید این سه زمان با هم صرف شود. برای دانستن این که کجا ایستاده ایم و به کجا می رویم.
🔺 شریعتی پروژه خود را بر اساس شناسایی یک سری تنش ها و چند لایگی های زمانی تعریف می کند و بااین تعریف از دوره به دنبال فهم و شناسایی خود-ویژگی های دورانی ما است؛ خودویژگی هایی که هم اکنون- زده است و هم در دیروزی فعال و زنده غوطه ور. این همه عبارتند از :
▪️ تنش میان زمان بومی و زمان جهانی. شریعتی در تعریف زمان بومی خود از همزیستی دو ناهمزمان در جامعه سخن می گوید: زمان تقویمی- زمان تاریخی. تقویم می گوید قرن بیستمی هستیم حال آنکه زمان فرهنگی- تاریخی ما همچنان در پایان قرون وسطی است. زیست توأمان این دو ناهمزمان است که زمان بومی ما را خودویژه می کند؛ مجبور به گفتگوی همزمان با تاریخ کند فرهنگی خود و نیز مجبور به گفتگو با عصر خویش و بیماری هایش.
▪️ تنش شرق و غرب . شریعتی از دو نوع دچار بودگی یاد می کند که یکی از آن دو کمتر شنیده شده است : غربزدگی و شرق زدگی (در کتاب «ما و اقبال»)دچار بودگی ای که نه تنها ژئو پلیتیک و یا مربوط به سبک زندگی است بلکه تنشی است اگزیستانسیل برای هر انسان شرقی، جهان سومی، مسلمان و ایرانی و قرن بیستمی. این جمله که «انسان سراسیمگی میان شرق و غرب ِ خویش است.» ناظر بر این وجه است. و از همین رو شریعتی در باره کتاب مهم خود کویر می گوید که او در این کتاب تلاش کرده است که میان این دنیا ها پل بزند و راه باز کند.
▪️ تنش میان دیروز و اکنون. از دیگر آسیب هایی است که به نظر او دوران ما را تشخص می دهد. رفت و برگشت میان نوستالژی برای دیروز و ذوق زدگی در برابر امر امروزی. میان نارسیسیزم و آسیمیلاسیون . دیروز ایران باستانی باشد یا دیروز اسلامی ایده آلیزه شده . امروز ِ تقلیدی صادراتی و تشبهی باشد و یا امروزی محصول ابداع و خلاقیت. تنش حافظه و تخیل است که شریعتی را وا می دارد که از دو ترم «بازگشت به خویش» و نیز «ابداع به خویشتن» توآمان استفاده کند....
متن کامل :
https://bit.ly/3zJgqW7
#رفرم_دینی
#ایران_فردا
#علی_شریعتی
#سوسن_شریعتی
#چهل_و_پنجمین_سالگرد_شهادت
https://t.me/iranfardamag
▪️یادمان چهل و پنجمین سالگرد شهادت علی شریعتی -1
🔶 سوسن شریعتی
@iranfardamag
🔹 شریعتی برای یافتن پاسخ به دو پرسش مکرر، جهانشمول و پر دوام ِ «چه باید کرد؟» و «از کجا آغاز کنیم؟» با سخن از دوران آغاز می کند . فهم پروژه او با نام های متعددی چون «رفرماسیون دینی»، پروتستانتیسم اسلامی»، «رنسانس مذهبی در گرو شناخت تحلیل او از تعریف دوران و مسئله آن است. باید دید شریعتی بر اساس کدام تعریف از دوران در نیمه دوم دهه چهل و با آغاز تدریس در دانشکده مشهد (1345)با درس تاریخ صدر اسلام آغاز می کند و در ادامه با انتخاب حسینیه ارشاد به عنوان تریبونی آزاد و نیز در دانشکده های سراسری در ایران، از رویکرد ایدئولوژیک به دین؛ تصفیه و استخراج منابع فرهنگی؛ مذهب علیه مذهب و تشیع علوی-تشیع صفوی سخن می گوید؟ با چه تحلیلی از دوران از فعالیت های سیاسی قبلی فاصله می گیرد و خود را یک سر به پروژه اصلاح دینی می سپارد؟ آیا یک مصلح اجتماعی است که پشت به فعالیت های متداول سیاسی با مخاطب خود حرف می زند و یا فرهنگی کاری است سرخورده از امر سیاسی و مشغله های مکررش؟
🔺 این مقاله بر دو محور می چرخد:
الف: پروژه اصلاح دینی از سوی شریعتی مبتنی بر چه تحلیلی از دوران طرح افکنی شد ؟
ب: چهل سال بعد چه اشتراکات و افتراقاتی را می توان با این پروژه برشمرد؟
*******
✅ الف: پروژه اصلاح دینی از سوی شریعتی مبتنی بر چه تحلیلی از دوران طرح افکنی شد ؟
🔹تعاریف متعدد بر اساس رویکردهایی متفاوت از مفهوم دوره وجود دارد. ضرورت دوره بندیِ زمان در غرب مبتنی بود بر شکل گیری این میل که با مفهوم دوره بتوان از دیروز، امر متفاوت ساخت و با تخته بند گذشته کردن آن از امروز سخن گفت و یا فردا را تدارک دید. از قرن هفدهم به بعد تعاریف متعددی از دوره داده می شود. از میان تعاریف متعدد درباره دوره نزدیک ترین به نگاه شریعتی، دوره همچون پروسه است. . در این نگاه دوره دیگر یک سیستم بسته نیست، همزیستی عناصر یکدست و هوموژن نیست، آغاز و پایان تعریف شده متعین ندارد و دست آخر با اپیستمه های مسلط نمی توان تعریفش کرد. دوره عبارت است از همزیستی تنش آلود وضعیت ها و نیز لایه های متعدد «مدت زمان ها» و یا ناهمزمان ها( میان امر خاص- امر عام؛ امر ثابت- امر متحرک.؛ زمان اجتماعی-زمان فرهنگی، زمان تاریخی..). برودل، مورخ فرانسوی و از چهره های برجسته مکتب آنال از دیالکتیک دیرند ها(Duree) سخن می گوید: زمان تند سیاسی، زمان میان مدت اجتماعی-اقتصادی، و زمان کند و بی حرکت فرهنگ . برای تشخیص دوره و تشخص آن باید این سه زمان با هم صرف شود. برای دانستن این که کجا ایستاده ایم و به کجا می رویم.
🔺 شریعتی پروژه خود را بر اساس شناسایی یک سری تنش ها و چند لایگی های زمانی تعریف می کند و بااین تعریف از دوره به دنبال فهم و شناسایی خود-ویژگی های دورانی ما است؛ خودویژگی هایی که هم اکنون- زده است و هم در دیروزی فعال و زنده غوطه ور. این همه عبارتند از :
▪️ تنش میان زمان بومی و زمان جهانی. شریعتی در تعریف زمان بومی خود از همزیستی دو ناهمزمان در جامعه سخن می گوید: زمان تقویمی- زمان تاریخی. تقویم می گوید قرن بیستمی هستیم حال آنکه زمان فرهنگی- تاریخی ما همچنان در پایان قرون وسطی است. زیست توأمان این دو ناهمزمان است که زمان بومی ما را خودویژه می کند؛ مجبور به گفتگوی همزمان با تاریخ کند فرهنگی خود و نیز مجبور به گفتگو با عصر خویش و بیماری هایش.
▪️ تنش شرق و غرب . شریعتی از دو نوع دچار بودگی یاد می کند که یکی از آن دو کمتر شنیده شده است : غربزدگی و شرق زدگی (در کتاب «ما و اقبال»)دچار بودگی ای که نه تنها ژئو پلیتیک و یا مربوط به سبک زندگی است بلکه تنشی است اگزیستانسیل برای هر انسان شرقی، جهان سومی، مسلمان و ایرانی و قرن بیستمی. این جمله که «انسان سراسیمگی میان شرق و غرب ِ خویش است.» ناظر بر این وجه است. و از همین رو شریعتی در باره کتاب مهم خود کویر می گوید که او در این کتاب تلاش کرده است که میان این دنیا ها پل بزند و راه باز کند.
▪️ تنش میان دیروز و اکنون. از دیگر آسیب هایی است که به نظر او دوران ما را تشخص می دهد. رفت و برگشت میان نوستالژی برای دیروز و ذوق زدگی در برابر امر امروزی. میان نارسیسیزم و آسیمیلاسیون . دیروز ایران باستانی باشد یا دیروز اسلامی ایده آلیزه شده . امروز ِ تقلیدی صادراتی و تشبهی باشد و یا امروزی محصول ابداع و خلاقیت. تنش حافظه و تخیل است که شریعتی را وا می دارد که از دو ترم «بازگشت به خویش» و نیز «ابداع به خویشتن» توآمان استفاده کند....
متن کامل :
https://bit.ly/3zJgqW7
#رفرم_دینی
#ایران_فردا
#علی_شریعتی
#سوسن_شریعتی
#چهل_و_پنجمین_سالگرد_شهادت
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 بازپیرایی دینی در میانه جنگ واصلاح
🔶 سوسن شریعتی @iranfardamag 🔹 شریعتی برای یافتن پاسخ به دو پرسش مکرر، جهانشمول و پر دوام ِ «چه باید کرد؟» و «از کجا آغاز کنیم؟» با سخن از دوران آغاز می کند . فهم پروژه او با نام های متعددی چون «رفرماسیون دینی»، پروتستانتیسم اسلامی»، «رنسانس مذهبی در…
Forwarded from ایران فردا
🔴 اصلاح دین و احیای امر والا
▪️یادمان چهل و پنجمین سالگرد شهادت علی شریعتی-3
❇️ محمدجواد غلامرضاکاشی*
@iranfardamag
🔸ما به صدها صدا تبدیل شدهایم. یکیمان اسلام گراست، دیگری سوسیالیست است، یکی از آزادی و لیبرالیسم دفاع میکند دیگری مدافع جریان چپ است. تازهگی ها صداهای تازهای هم شنیده میشود. یکی از سلطنت پهلوی دفاع میکند دیگری از سلطنت قاجارها. ما با صدها صدا به هم میتازیم. در این میدان تاخت و تاز که بیشتر در فضاهای مجازی به ویژه توییتر و اینستاگرام جریان دارد، سلبریتیها ساخته میشوند. فالورها فراوان و فراوانتر میشوند. کالای شهرت و نام خرید و فروش میشوند و دست مایه کاسبیهای فراوان. اما آبی از آب واقعیت انگار تکان نمیخورد. مردم گرسنهاند. بی پناهند. هیچ کس دست آنها را نمیگیرد. چیزی هست که همه صداها در آن شریکاند و آن بی ارتباطیشان با تن واقعیت تلخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ماست. دقیقا به واسطه همین بی رابطهگی است که همه به بیماری سخت ابتذال دچارند. ویروس ابتذال همه را بیمار کرده است. مثل یک ایپدمی خطرناک جان هستی تاریخی و فرهنگی مان را گرفته است. کجاست دستی از والایی که از این چاله بی معنا نجاتمان بخشد. داستان از سه دهه پیش آغاز شد.
✅میراث جنبش اصلاحات
▪️ فعالان و نظرورزان جنبش اصلاحات، رادیکال نبودند. میخواستند در چهارچوب جمهوری اسلامی اصلاحاتی را به پیش ببرند و قواعدی را در دستگاه نظام سیاسی دگرگون کنند. اما دستگاه ایدئولوژیکشان رادیکالترین دستگاه ستیزنده با بنیادهای نظام مستقر بود. صورت نگاتیو شده جمهوری اسلامی بودند. هر چه در نظام سیاه بود در دستگاه مفهومی جنبش اصلاحات سفید بود. به همین واسطه هم بود که افق دیگری پیش روی نسل جدید میافکند. در عمل هیچ اتفاق مهمی قرار نبود روی بنماید اما در آئینه دستگاه ایدئولوژیک شان که مینگریستی سخن از یک دنیای تماماً متفاوت بود. قوتش را از تقابل با دستگاه نظام میگرفت: اگر او می گفت دین، اینها میگفتند سکولاریم؛ اگر آنها میگفتتند عدالت این ها میگفتند آزادی؛ اگر آنها میگفتند استکبار ستیزی اینها میگفتند گفتگو و آشتی با جهان. اگر آنها میگفتند جامعه متعهد اینها میگفتند حقوق فردی. تقابل تاثیرگذاری بود. اگر «بود» اصلاح طلبان نقش آفرینیشان در عرصه سیاست بود و «نمود»شان ظهور در کلمات و ایدهها، بود و نمود با هم نمیساخت. بودشان اصلاح طلبانه بود اما نمودشان از این فراتر میرفت. به کجا ختم میشد خدا میداند. بزرگان اصلاح طلب از درون نظام برآمده بودند، اما معلوم نبود چرا همه نیروهای سیاسی از آنان متاثر شده بودند. از سلطنت طلبها تا چپهای خارج از کشور. همه نیروهای داخلی و خارجی هویت و سرشت ایدئولوژیکشان به قبل و بعد این ماجرا تقسیم میشود.
🔸 نمیخواهم این همه به اصلاح طلبان محوریت بدهم. نقطه عزیمت حقیقی ماجرا فروپاشی بلوک کمونیستی و جهانی شدن موج لیبرالیسم و نولیبرالیسم بود. همه نیروهای سیاسی در سطح جهان از آن تاثیر پذیرفته بودند. اما اصلاح طلبان این مزیت را داشتند که در میدان واقعی قدرت، نیروی موثری از آوردههای این موج جهانی بسازند. آن را به یک عامل اثرگذار و عینی در صحنه سیاسی ایران بدل کنند. نیروهای سیاسی دیگر هم از موج جهانی پس از فروپاشی دیوار برلین تاثیر پذیرفتند اما تحولاتی که در ایران به هدایت اصلاح طلبان جریان داشت، شوری در آنان برانگیخت که گویا آنچه در بسیاری از نقاط جهان جاری است، اینجا هم جریان خواهد یافت. آنچه در دوم خرداد روی داد، گشایشهایی پدید آورد اما همه ما را در یک تله هم گرفتار کرد. همه به این تله افتادند. همه رژیم حقیقت خود را از دست دادند. میدان مملو از نیروهای سیاسی فاقد رژیم حقیقت بود. رژیم حقیقت چیست؟ مقصود جانبداری از غایات خیر در عرصه سیاست بود. غایاتی که به یک ساماندهی اخلاقی و هنجاری نظر دارد. از چیزی دفاع میکند که ارزش ایستادگی و فداکاری دارد. از دهان همه دمکراسی بیرون میآمد و معنای دمکراسی هم رها کردن مردم به حال خود و عدم مداخله در امور دیگران بود. مقصود تبعیت تام از خواست اکثریت مردم بود و دست برداشتن از هر آنچه به مثابه ارزش و آرمان مرجعیتی بیرون از تمایلات و خواست عمومی داشت....
متن کامل :
https://bit.ly/3OAa67E
#ایران_فردا
#اصلاح_دین
#علی_شریعتی
#احیای_امر_والا
#محمدجواد_غلامرضاکاشی
#چهل_و_پنجمین_سالگرد_شهادت
https://t.me/iranfardamag
▪️یادمان چهل و پنجمین سالگرد شهادت علی شریعتی-3
❇️ محمدجواد غلامرضاکاشی*
@iranfardamag
🔸ما به صدها صدا تبدیل شدهایم. یکیمان اسلام گراست، دیگری سوسیالیست است، یکی از آزادی و لیبرالیسم دفاع میکند دیگری مدافع جریان چپ است. تازهگی ها صداهای تازهای هم شنیده میشود. یکی از سلطنت پهلوی دفاع میکند دیگری از سلطنت قاجارها. ما با صدها صدا به هم میتازیم. در این میدان تاخت و تاز که بیشتر در فضاهای مجازی به ویژه توییتر و اینستاگرام جریان دارد، سلبریتیها ساخته میشوند. فالورها فراوان و فراوانتر میشوند. کالای شهرت و نام خرید و فروش میشوند و دست مایه کاسبیهای فراوان. اما آبی از آب واقعیت انگار تکان نمیخورد. مردم گرسنهاند. بی پناهند. هیچ کس دست آنها را نمیگیرد. چیزی هست که همه صداها در آن شریکاند و آن بی ارتباطیشان با تن واقعیت تلخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ماست. دقیقا به واسطه همین بی رابطهگی است که همه به بیماری سخت ابتذال دچارند. ویروس ابتذال همه را بیمار کرده است. مثل یک ایپدمی خطرناک جان هستی تاریخی و فرهنگی مان را گرفته است. کجاست دستی از والایی که از این چاله بی معنا نجاتمان بخشد. داستان از سه دهه پیش آغاز شد.
✅میراث جنبش اصلاحات
▪️ فعالان و نظرورزان جنبش اصلاحات، رادیکال نبودند. میخواستند در چهارچوب جمهوری اسلامی اصلاحاتی را به پیش ببرند و قواعدی را در دستگاه نظام سیاسی دگرگون کنند. اما دستگاه ایدئولوژیکشان رادیکالترین دستگاه ستیزنده با بنیادهای نظام مستقر بود. صورت نگاتیو شده جمهوری اسلامی بودند. هر چه در نظام سیاه بود در دستگاه مفهومی جنبش اصلاحات سفید بود. به همین واسطه هم بود که افق دیگری پیش روی نسل جدید میافکند. در عمل هیچ اتفاق مهمی قرار نبود روی بنماید اما در آئینه دستگاه ایدئولوژیک شان که مینگریستی سخن از یک دنیای تماماً متفاوت بود. قوتش را از تقابل با دستگاه نظام میگرفت: اگر او می گفت دین، اینها میگفتند سکولاریم؛ اگر آنها میگفتتند عدالت این ها میگفتند آزادی؛ اگر آنها میگفتند استکبار ستیزی اینها میگفتند گفتگو و آشتی با جهان. اگر آنها میگفتند جامعه متعهد اینها میگفتند حقوق فردی. تقابل تاثیرگذاری بود. اگر «بود» اصلاح طلبان نقش آفرینیشان در عرصه سیاست بود و «نمود»شان ظهور در کلمات و ایدهها، بود و نمود با هم نمیساخت. بودشان اصلاح طلبانه بود اما نمودشان از این فراتر میرفت. به کجا ختم میشد خدا میداند. بزرگان اصلاح طلب از درون نظام برآمده بودند، اما معلوم نبود چرا همه نیروهای سیاسی از آنان متاثر شده بودند. از سلطنت طلبها تا چپهای خارج از کشور. همه نیروهای داخلی و خارجی هویت و سرشت ایدئولوژیکشان به قبل و بعد این ماجرا تقسیم میشود.
🔸 نمیخواهم این همه به اصلاح طلبان محوریت بدهم. نقطه عزیمت حقیقی ماجرا فروپاشی بلوک کمونیستی و جهانی شدن موج لیبرالیسم و نولیبرالیسم بود. همه نیروهای سیاسی در سطح جهان از آن تاثیر پذیرفته بودند. اما اصلاح طلبان این مزیت را داشتند که در میدان واقعی قدرت، نیروی موثری از آوردههای این موج جهانی بسازند. آن را به یک عامل اثرگذار و عینی در صحنه سیاسی ایران بدل کنند. نیروهای سیاسی دیگر هم از موج جهانی پس از فروپاشی دیوار برلین تاثیر پذیرفتند اما تحولاتی که در ایران به هدایت اصلاح طلبان جریان داشت، شوری در آنان برانگیخت که گویا آنچه در بسیاری از نقاط جهان جاری است، اینجا هم جریان خواهد یافت. آنچه در دوم خرداد روی داد، گشایشهایی پدید آورد اما همه ما را در یک تله هم گرفتار کرد. همه به این تله افتادند. همه رژیم حقیقت خود را از دست دادند. میدان مملو از نیروهای سیاسی فاقد رژیم حقیقت بود. رژیم حقیقت چیست؟ مقصود جانبداری از غایات خیر در عرصه سیاست بود. غایاتی که به یک ساماندهی اخلاقی و هنجاری نظر دارد. از چیزی دفاع میکند که ارزش ایستادگی و فداکاری دارد. از دهان همه دمکراسی بیرون میآمد و معنای دمکراسی هم رها کردن مردم به حال خود و عدم مداخله در امور دیگران بود. مقصود تبعیت تام از خواست اکثریت مردم بود و دست برداشتن از هر آنچه به مثابه ارزش و آرمان مرجعیتی بیرون از تمایلات و خواست عمومی داشت....
متن کامل :
https://bit.ly/3OAa67E
#ایران_فردا
#اصلاح_دین
#علی_شریعتی
#احیای_امر_والا
#محمدجواد_غلامرضاکاشی
#چهل_و_پنجمین_سالگرد_شهادت
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 اصلاح دین و احیای امر والا
❇️ محمدجواد غلامرضاکاشی* @iranfardamag 🔸ما به صدها صدا تبدیل شدهایم. یکیمان اسلام گراست، دیگری سوسیالیست است، یکی از آزادی و لیبرالیسم دفاع میکند دیگری مدافع جریان چپ است. تازهگی ها صداهای تازهای هم شنیده میشود. یکی از سلطنت پهلوی دفاع میکند دیگری…
Forwarded from ایران فردا
🔸اصلاح دینی؛ ضرورتهای تاریخی و پی آمدهای آن
▪️یادمان چهل و پنجمین سالگرد شهادت علی شریعتی-2
🔷 علی قاسمی
@iranfardamag
شریعتی یکی از پیشروان تحول خواهی اجتماعی و فرهنگی در ایران معاصر است که با مشی اصلاح دینی متأثر از پروتستانتیسم اروپا در سده های 15 و 16 و 17 به قصد تحول اجتماعی و فرهنگی به مبارزه علیه انحطاط و عقب ماندگی تاریخی و اجتماعی و فرهنگی ایران پرداخت. آنچه از فحوای گفتاری و نوشتاری او در خصوص مشی اصلاحی اش مستفاد می شود می توان در سه وجه: 1- تاریخی؛ 2-آموزه ای- الهیاتی:ایدئولوژیک و متدولوژیک؛ و3- استراتژیک به ارزیابی آن پرداخت. در وجه تاریخی او با به کارگیری عبارت نهضت بیداریِ اسلامیِ ناظر بر پویش تحول خواهی گذشته ی تاریخی جوامع اسلامی و از جمله ایران (از عصر سیدجمال الدین اسدآبادی به بعد) در وجوه استقلال خواهانه و آزادی خواهانه و عدالت جویانه بر حرکتی تاریخی فکری و اصلاحی با پشتوانه های نظری، متدولوژیک و استراتژیک انگشت می گذارد که ردّ پایش در جنبش های اجتماعی و سیاسی کشورهای اسلامی و از جمله ایران ملاحظه می شود.
✅وجه آموزهای الهیاتی شریعتی
▪️ شریعتی در وجه آموزهای، اصلاح دینی را به مثابهی مشی یا ابزاری قلمداد میکند که می توان آن را هم معطوف به هدفی درخود( بازفهمی آموزهها و تعالیم الهیاتی دینی؛ پیراستن دین از آرایه های خرافی و تخدیری؛ و بازسازی آموزهای الهیاتی از توحید و نسبت آن با انسان درعرصههای وجودی و تاریخی و اجتماعی و...دانست؛ و میتوان گفت که وی با غور در این زمینه، یگانه متألهی معاصر شیعی است که با فهم عمیق از توحید و ابعاد آن، آن را از چنبرهی چارچوب های کلامی و سنتی خارج کرده و بُعدی رهایی بخش بدان بخشیده و از آن یک منظومه ی الهیاتی ساخته است که تجلی آن را می توان در اسلام شناسی هندسی(ارشاد) ملاحظه کرد. هرچند در این مقال فرصت پرداختن به همه ی وجوه و ابعاد کار او در زمینه ی الهیاتی نیست، در ذیل فقط به ذکر چند نمونه از کار او درباره ی اصلی ترین آموزه ی الهیاتی او یعنی توحید بسنده می شود:
1- ارایه ی توحید در ساخت طولی و شبکه ای و نه عرضی و افقی و حوزوی و مکتب خانه ای؛
2- طرح توحید به عنوان جهانبینی؛
3-تبدیل توحید از سطح صوری و هستی شناسانه به توحید انضمامی و اجتماعی؛
4-تبدیل رابطه ی ذات و صفات به رابطه ی ذات و زمینیان؛
5- خارج کردن عدل از قلمرو متافیزیکی و کلامی و آوردن آن به ساحت زمینی و انضمامی و اجتماعی در قالب عدالت اجتماعی.
🔸متأسفانه به این بخش از کار او از طرف هم محافل دانشگاهی و هم میراثبانان سببی و نسبی او توجه نشده؛ تا انجا که دانشگاهیان و محافل آکادمیک و متولیان رسمی دین را گمان براین است که شریعتیِ جامعه شناس، صرفاً از منظر جامعه شناختی به دین و آموزههای آن نگریسته و در پی آسیبشناسی و آفات دین بوده و در نهایت به قصد فربه کردن دین و کاراییاش در جامعه، بدین کار مبادرت ورزیده است. متولیان رسمی دین هم بدون غورعمیق و جدّی در اندیشههای او از این وجه معنوی و الهیاتی پرمایه و برانگیزاننده و رهاییبخش وی غافل ماندهاند و حوزهی کارش را همانند دانشگاهیان، محدود به نگاه بروندینی و جامعهشناختی دانستهاند. در حالی که این پرسش مغفول میماند که اگر کار او سلبی نبوده و واجد وجه ایجابی هم بوده پس با کدام پشتوانههای نظری و متدولوژیک قصد داشته دین را فربه و عصری و شیوهی زندگی کند؟ به نظر راقم این سطور آنچه باعث شد تا شریعتی علاوه بر آفتزدایی از دین، در پی شاکلهسازی از دین و آموزه های آن به قصد تغییر و تحول اجتماعی و فرهنگی برآید، همانا برخورداری از پشتوانههای اعتقادی و تربیتی دینی، و ایمان راسخ به آموزههای معنوی و رهایی بخش آن بوده است. از آنجا که دین در زندگی و منش شریعتی، گرهگاه و ستون اصلی اندیشگی و هویتی اوست وهمهی انحاء و صور اندیشگی اش به آن ارجاع می شود؛ بایسته است که به این بخش امروزه مغفول مانده/ نگه داشته شده! توجه بیشتر شود.
▪️اگر سپهراندیشگی شریعتی را از حیث موضوع و روش و غایت مورد شناسایی و سنجش قرار دهیم، توان گفت که اندیشه ی او از حیث موضوع، امر متعال(خدا)؛ از نظر روش، متکی بر ایمان؛ و از لحاظ غایت، معطوف به فلاح و رستگاری و نجات است. در این رویکرد همه ی وجوه و حوزه های معنایی هم سنخ با سه وجه یادشده در دانش ها و علوم انسانی اجتماعی از منشور وجودی و ایمانی او عبور کرده، و در سیری تحویل پذیرانه، رنگ و صبغه ی الهیاتی می گیرند و اصل و فرع و زیربنا و روبنا و ریشه و تنه و شاخ وبرگ های اندیشه، همه در اندیشه ی شریعتی تبدیل به پیکره ای یکدست می شوند که از آن می توان تحت عنوان رویکرد درون دینی شریعتی و یا الهیات رهایی بخش او سخن گفت.....
متن کامل:
https://bit.ly/3tJF9pi
#ایران_فردا
#رفرم_دینی
#علی_قاسمی
#علی_شریعتی
#چهل_و_پنجمین_سالگرد_شهادت
▪️یادمان چهل و پنجمین سالگرد شهادت علی شریعتی-2
🔷 علی قاسمی
@iranfardamag
شریعتی یکی از پیشروان تحول خواهی اجتماعی و فرهنگی در ایران معاصر است که با مشی اصلاح دینی متأثر از پروتستانتیسم اروپا در سده های 15 و 16 و 17 به قصد تحول اجتماعی و فرهنگی به مبارزه علیه انحطاط و عقب ماندگی تاریخی و اجتماعی و فرهنگی ایران پرداخت. آنچه از فحوای گفتاری و نوشتاری او در خصوص مشی اصلاحی اش مستفاد می شود می توان در سه وجه: 1- تاریخی؛ 2-آموزه ای- الهیاتی:ایدئولوژیک و متدولوژیک؛ و3- استراتژیک به ارزیابی آن پرداخت. در وجه تاریخی او با به کارگیری عبارت نهضت بیداریِ اسلامیِ ناظر بر پویش تحول خواهی گذشته ی تاریخی جوامع اسلامی و از جمله ایران (از عصر سیدجمال الدین اسدآبادی به بعد) در وجوه استقلال خواهانه و آزادی خواهانه و عدالت جویانه بر حرکتی تاریخی فکری و اصلاحی با پشتوانه های نظری، متدولوژیک و استراتژیک انگشت می گذارد که ردّ پایش در جنبش های اجتماعی و سیاسی کشورهای اسلامی و از جمله ایران ملاحظه می شود.
✅وجه آموزهای الهیاتی شریعتی
▪️ شریعتی در وجه آموزهای، اصلاح دینی را به مثابهی مشی یا ابزاری قلمداد میکند که می توان آن را هم معطوف به هدفی درخود( بازفهمی آموزهها و تعالیم الهیاتی دینی؛ پیراستن دین از آرایه های خرافی و تخدیری؛ و بازسازی آموزهای الهیاتی از توحید و نسبت آن با انسان درعرصههای وجودی و تاریخی و اجتماعی و...دانست؛ و میتوان گفت که وی با غور در این زمینه، یگانه متألهی معاصر شیعی است که با فهم عمیق از توحید و ابعاد آن، آن را از چنبرهی چارچوب های کلامی و سنتی خارج کرده و بُعدی رهایی بخش بدان بخشیده و از آن یک منظومه ی الهیاتی ساخته است که تجلی آن را می توان در اسلام شناسی هندسی(ارشاد) ملاحظه کرد. هرچند در این مقال فرصت پرداختن به همه ی وجوه و ابعاد کار او در زمینه ی الهیاتی نیست، در ذیل فقط به ذکر چند نمونه از کار او درباره ی اصلی ترین آموزه ی الهیاتی او یعنی توحید بسنده می شود:
1- ارایه ی توحید در ساخت طولی و شبکه ای و نه عرضی و افقی و حوزوی و مکتب خانه ای؛
2- طرح توحید به عنوان جهانبینی؛
3-تبدیل توحید از سطح صوری و هستی شناسانه به توحید انضمامی و اجتماعی؛
4-تبدیل رابطه ی ذات و صفات به رابطه ی ذات و زمینیان؛
5- خارج کردن عدل از قلمرو متافیزیکی و کلامی و آوردن آن به ساحت زمینی و انضمامی و اجتماعی در قالب عدالت اجتماعی.
🔸متأسفانه به این بخش از کار او از طرف هم محافل دانشگاهی و هم میراثبانان سببی و نسبی او توجه نشده؛ تا انجا که دانشگاهیان و محافل آکادمیک و متولیان رسمی دین را گمان براین است که شریعتیِ جامعه شناس، صرفاً از منظر جامعه شناختی به دین و آموزههای آن نگریسته و در پی آسیبشناسی و آفات دین بوده و در نهایت به قصد فربه کردن دین و کاراییاش در جامعه، بدین کار مبادرت ورزیده است. متولیان رسمی دین هم بدون غورعمیق و جدّی در اندیشههای او از این وجه معنوی و الهیاتی پرمایه و برانگیزاننده و رهاییبخش وی غافل ماندهاند و حوزهی کارش را همانند دانشگاهیان، محدود به نگاه بروندینی و جامعهشناختی دانستهاند. در حالی که این پرسش مغفول میماند که اگر کار او سلبی نبوده و واجد وجه ایجابی هم بوده پس با کدام پشتوانههای نظری و متدولوژیک قصد داشته دین را فربه و عصری و شیوهی زندگی کند؟ به نظر راقم این سطور آنچه باعث شد تا شریعتی علاوه بر آفتزدایی از دین، در پی شاکلهسازی از دین و آموزه های آن به قصد تغییر و تحول اجتماعی و فرهنگی برآید، همانا برخورداری از پشتوانههای اعتقادی و تربیتی دینی، و ایمان راسخ به آموزههای معنوی و رهایی بخش آن بوده است. از آنجا که دین در زندگی و منش شریعتی، گرهگاه و ستون اصلی اندیشگی و هویتی اوست وهمهی انحاء و صور اندیشگی اش به آن ارجاع می شود؛ بایسته است که به این بخش امروزه مغفول مانده/ نگه داشته شده! توجه بیشتر شود.
▪️اگر سپهراندیشگی شریعتی را از حیث موضوع و روش و غایت مورد شناسایی و سنجش قرار دهیم، توان گفت که اندیشه ی او از حیث موضوع، امر متعال(خدا)؛ از نظر روش، متکی بر ایمان؛ و از لحاظ غایت، معطوف به فلاح و رستگاری و نجات است. در این رویکرد همه ی وجوه و حوزه های معنایی هم سنخ با سه وجه یادشده در دانش ها و علوم انسانی اجتماعی از منشور وجودی و ایمانی او عبور کرده، و در سیری تحویل پذیرانه، رنگ و صبغه ی الهیاتی می گیرند و اصل و فرع و زیربنا و روبنا و ریشه و تنه و شاخ وبرگ های اندیشه، همه در اندیشه ی شریعتی تبدیل به پیکره ای یکدست می شوند که از آن می توان تحت عنوان رویکرد درون دینی شریعتی و یا الهیات رهایی بخش او سخن گفت.....
متن کامل:
https://bit.ly/3tJF9pi
#ایران_فردا
#رفرم_دینی
#علی_قاسمی
#علی_شریعتی
#چهل_و_پنجمین_سالگرد_شهادت
Telegraph
🔴 اصلاح دینی؛ ضرورتهای تاریخی و پیآمدهای آن
🔷 علی قاسمی @iranfardamag 🔸شریعتی یکی از پیشروان تحول خواهی اجتماعی و فرهنگی در ایران معاصر است که با مشی اصلاح دینی متأثر از پروتستانتیسم اروپا در سده های 15 و 16 و 17 به قصد تحول اجتماعی و فرهنگی به مبارزه علیه انحطاط و عقب ماندگی تاریخی و اجتماعی…