🔷🗒شریعتی، معلم کدام انقلاب؟
🖋سوسن شریعتی
🔸معروف است که شریعتی معلم انقلاب بود. اما ما در روزگاری به سر می بریم که با این هر دو مولفه، “معلمی و انقلاب” مشکل پیدا کرده ایم. نه معلمی چندان اعتباری دارد و نه از انقلاب- مقصود البته نفس مفهوم انقلاب – دل خوشی هست. معلمی که در بسیاری اوقات با کلیشه پروری، آگاهی های کاذب، برانگیختن شور و انهدام ِ شعور، دادن دستورالعمل هایی برای رستگاری یکی انگاشته شد(و امروز می شنویم ویوا-آکادمیا viva académia)انقلاب هم که مستعد تخریب و خشونت. انقلابیون سابق یا معتقدند که: الف-انقلاب خوب بود، اما اصلاحات بهتر است یا بر این باورند که ب- انقلاب خوب بود اما وای به حالت اگر همچنان به آن فکر کنی. پ- یا اینکه «رفته ایم این راه را نه بهرام است و نه گورش » و از همین رو عطای سیاست را به لقای آن می بخشند، چه به قصد کسب آن و چه به منظور در افتادن با آن. در نتیجه یا باید بشوی اصلاح طلب یا کارگزار سازندگی و یا فعال فرهنگی. در هر سه حال شریعتی با همان خاطره معلمی اش در انقلاب می ماند روی دستمان.
🔹آیا شریعتی معلمی بود انقلابی؟ در معلم بودنش که تردیدی نیست. در محتوای تعلیمش می شود تا اطلاع ثانوی بحث کرد. لااقل تا زمانی که مواد آموزشی او، بزنگاههای زیستی ما باشد: نسبت سنت و مدرنیته، نسبت شرق و غرب، نسبت عقل و ایمان، نسبت سنت و مذهب، ایدئولوژی و فرهنگ، اینکه پروژه اجتماعی اصلاح دینی ِ او همانی بود که بعداً نامش اسلام سیاسی شد و مبنای دین و حکومت؟ بازگشت به خویشتن او رقیب بنیادگرایی بود و یا همدست او؟ اینکه عدالت طلبی او در برابر دموکراسی خواهی بود؟ چپ بود یا لیبرال؟ چیز دیگری خواست و چیز دیگری شد؟ و…
🔸بینش شریعتی آیا انقلابی بود؟ خود می گوید: « تغییر انقلابی محتوا و اصلاح فرم آن. بر همین اساس است که شریعتی برای ایجاد انقلاب در بینش ها استحمار را علت بعید عقب ماندگی می داند و نارسیسیزم مذهبی- ملی را از یک سو و الیناسیون را از سوی دیگر دو آفت بزرگ تحقق آن انقلاب بر می شمرد. مخالف خود شیفتگی و خود باختگی. ..«.. اما دريغ، که نهضت مذهبيمان به تعظيم شعائر صفوي و قاجاري گذشت، و نهضت مليمان به تبليغ شعارهاي روزمره سياسي …« اگر در آن سو، بجاي مشتي نيرومند و کوبنده بر روي خصم، مشتي نيرومند و کوبنده بر اين ديوارهاي سترک قرون وسطائي که گرداگرد عقل و دين و انديشه ما کشيده بودند، فرود ميآمد و راه براي تابش نور به خلوتگاهها و تکيهگاهها و حجرهها و حوزهها و انديشهها و احساس هاي دينيمان باز ميشد، آنگاه مذهب ما… ».(دریغ ها و آرزوها1355)
📌 برای مطالعه کامل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
همشهری سال ۱۳۸۶
#یادداشت
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
https://telegra.ph/شریعتی-معلم-کدام-انقلاب-05-10
🖋سوسن شریعتی
🔸معروف است که شریعتی معلم انقلاب بود. اما ما در روزگاری به سر می بریم که با این هر دو مولفه، “معلمی و انقلاب” مشکل پیدا کرده ایم. نه معلمی چندان اعتباری دارد و نه از انقلاب- مقصود البته نفس مفهوم انقلاب – دل خوشی هست. معلمی که در بسیاری اوقات با کلیشه پروری، آگاهی های کاذب، برانگیختن شور و انهدام ِ شعور، دادن دستورالعمل هایی برای رستگاری یکی انگاشته شد(و امروز می شنویم ویوا-آکادمیا viva académia)انقلاب هم که مستعد تخریب و خشونت. انقلابیون سابق یا معتقدند که: الف-انقلاب خوب بود، اما اصلاحات بهتر است یا بر این باورند که ب- انقلاب خوب بود اما وای به حالت اگر همچنان به آن فکر کنی. پ- یا اینکه «رفته ایم این راه را نه بهرام است و نه گورش » و از همین رو عطای سیاست را به لقای آن می بخشند، چه به قصد کسب آن و چه به منظور در افتادن با آن. در نتیجه یا باید بشوی اصلاح طلب یا کارگزار سازندگی و یا فعال فرهنگی. در هر سه حال شریعتی با همان خاطره معلمی اش در انقلاب می ماند روی دستمان.
🔹آیا شریعتی معلمی بود انقلابی؟ در معلم بودنش که تردیدی نیست. در محتوای تعلیمش می شود تا اطلاع ثانوی بحث کرد. لااقل تا زمانی که مواد آموزشی او، بزنگاههای زیستی ما باشد: نسبت سنت و مدرنیته، نسبت شرق و غرب، نسبت عقل و ایمان، نسبت سنت و مذهب، ایدئولوژی و فرهنگ، اینکه پروژه اجتماعی اصلاح دینی ِ او همانی بود که بعداً نامش اسلام سیاسی شد و مبنای دین و حکومت؟ بازگشت به خویشتن او رقیب بنیادگرایی بود و یا همدست او؟ اینکه عدالت طلبی او در برابر دموکراسی خواهی بود؟ چپ بود یا لیبرال؟ چیز دیگری خواست و چیز دیگری شد؟ و…
🔸بینش شریعتی آیا انقلابی بود؟ خود می گوید: « تغییر انقلابی محتوا و اصلاح فرم آن. بر همین اساس است که شریعتی برای ایجاد انقلاب در بینش ها استحمار را علت بعید عقب ماندگی می داند و نارسیسیزم مذهبی- ملی را از یک سو و الیناسیون را از سوی دیگر دو آفت بزرگ تحقق آن انقلاب بر می شمرد. مخالف خود شیفتگی و خود باختگی. ..«.. اما دريغ، که نهضت مذهبيمان به تعظيم شعائر صفوي و قاجاري گذشت، و نهضت مليمان به تبليغ شعارهاي روزمره سياسي …« اگر در آن سو، بجاي مشتي نيرومند و کوبنده بر روي خصم، مشتي نيرومند و کوبنده بر اين ديوارهاي سترک قرون وسطائي که گرداگرد عقل و دين و انديشه ما کشيده بودند، فرود ميآمد و راه براي تابش نور به خلوتگاهها و تکيهگاهها و حجرهها و حوزهها و انديشهها و احساس هاي دينيمان باز ميشد، آنگاه مذهب ما… ».(دریغ ها و آرزوها1355)
📌 برای مطالعه کامل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
همشهری سال ۱۳۸۶
#یادداشت
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
https://telegra.ph/شریعتی-معلم-کدام-انقلاب-05-10
Telegraph
شریعتی، معلم کدام انقلاب؟
سوسن شریعتی آیا شریعتی انقلابی بود ؟ به کدام معنا انقلابی بود ؟ در روش ؟در اهداف؟ در تفکر؟ معروف است که شریعتی معلم انقلاب بود. اما ما در روزگاری به سر می بریم که با این هر دو مولفه، “معلمی و انقلاب” مشکل پیدا کرده ایم. نه معلمی چندان اعتباری دارد و نه از…
🔷🗒هدی صابر و تنهایی های روشنفکر _قهرمان
🖋 سوسن شریعتی
🔆شریعتی و صابر را پرداختن به سه محور شبیه هم می کند علی رغم تفاوت های بسیارشان:
🔸نقد متوسط ها و زمانه متوسط پرور.
🔸ضرورت بازگشت به نزد مردم (ضعیف ترها)
🔸روشنفکر-پیامبر
🔆نقد متوسط ها و ضرورت بازگشت به میان مردم
سخن از پارادوکسی بود که شریعتی به آن دچار است و به نظرم شامل هدی هم می شود. پارادوکسی در نگاه و رفتار روشنفکرانه آن دو: از یک سو ابراز انزجار از انسان متوسط و زمانه متوسطپرور و ای بسا احساس بیگانگی با مردم زمانه و از سوی دیگر ضرورت و تأکید بر مردم، نزدیکی به خواستها و مطالبات آنها، به زیست و زبان آنها و از همین رو متهم به نوعی پوپولیسم.
🔆هدی و شریعتی هر دو با اعلان بیزاری از این وضع شروع می کنند و در این احساس تنهایی با هم مشترکند: بیزاری از زمانه متوسط پرور و آدم های متوسط .شریعتی معروف است به داشتن احساس تنهایی در میان اجماع مسلط . انسان متوسط که مورد نقد شریعتی قرار میگیرد موجود دردسترس و پیش پا افتادهای است که به حداقلها خو کرده و بدون خلاقیت است. این را هم در نقدی که به سیاستمداران زمانه خود می زند می توان دید و هم در مقدمه کویر و هم در بیان فاصله با متولیان استابلیشمنت ها . در یادداشت های صابر همین برآورد اعتراضی و گاه بی اغماض را نسبت به موقعیت موجود و آدم های موجود می بینیم. او در شرح این وضعیت از موجوداتی سخن می گوید:" سرسپرده، خو کرده به اندک، با مطالباتی محدود، انسان هایی در حال استحاله، با خدایان پرتابلی، مکانیکال و رباط گونه، خدایان نسبی و اقلی، ناتوان از آفریدن سرمایه، فردیت گرا و مصلحت گرا، جان های بی جست و خیز، فاقد ایمان های مبشر..". این ها همه تعابیر هدی است در یادداشت هایی که او در سال 85 نوشته است. ( «هشتفراز و هزار نیاز»، )صابر می گوید «چیزی در درون فسرده است و چیزی در بیرون گم شده». او با این انزجار آغاز میکند؛ قرار گرفتن در جامعهای که فسرده است و جامعهای که درونهای فسرده دارد و بیرونهای خالی و بیوعده. در این تحلیل گاه بسیار رادیکالتر از شریعتی است. این دو متوسط ستیز با این همه در ضرورت بازگشت به مردم با یکدیگر مشترک اند: بازگشت به سوی ضعیف تر ها، شکننده ها، جوانان، اقلیت ها، نادیده شده ها ..به تعبیر خود صابر "از میدان امام حسین به پایین تر ها".
🔆 پارادوکس در همین جاست: از یکسو ابراز انزجار از آدمهای دردسترس و شبیه هم و از سوی دیگر روشنفکر مردمگرا، جمعگرا، اجتماعی و در جستجوی پیدا کردن نوعی ربط بین خود و اکثریت و حتی از بین طبقات اجتماعی مختلف مردم با محرومترینش. شریعتی از انسان متوسط دهۀ چهل میگوید و هدی صابر از انسان دهۀ هشتاد و مشخصا روشنفکری دینی دهه 80. این تنش است که به روشنفکری این دو، خصلتی تراژیک میدهد و به نظرم میآید که همین درک مشترک، شریعتی را علی رغم تفاوت هایش به هدی صابر نزدیک میکند.
#یادداشت
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🖋 سوسن شریعتی
🔆شریعتی و صابر را پرداختن به سه محور شبیه هم می کند علی رغم تفاوت های بسیارشان:
🔸نقد متوسط ها و زمانه متوسط پرور.
🔸ضرورت بازگشت به نزد مردم (ضعیف ترها)
🔸روشنفکر-پیامبر
🔆نقد متوسط ها و ضرورت بازگشت به میان مردم
سخن از پارادوکسی بود که شریعتی به آن دچار است و به نظرم شامل هدی هم می شود. پارادوکسی در نگاه و رفتار روشنفکرانه آن دو: از یک سو ابراز انزجار از انسان متوسط و زمانه متوسطپرور و ای بسا احساس بیگانگی با مردم زمانه و از سوی دیگر ضرورت و تأکید بر مردم، نزدیکی به خواستها و مطالبات آنها، به زیست و زبان آنها و از همین رو متهم به نوعی پوپولیسم.
🔆هدی و شریعتی هر دو با اعلان بیزاری از این وضع شروع می کنند و در این احساس تنهایی با هم مشترکند: بیزاری از زمانه متوسط پرور و آدم های متوسط .شریعتی معروف است به داشتن احساس تنهایی در میان اجماع مسلط . انسان متوسط که مورد نقد شریعتی قرار میگیرد موجود دردسترس و پیش پا افتادهای است که به حداقلها خو کرده و بدون خلاقیت است. این را هم در نقدی که به سیاستمداران زمانه خود می زند می توان دید و هم در مقدمه کویر و هم در بیان فاصله با متولیان استابلیشمنت ها . در یادداشت های صابر همین برآورد اعتراضی و گاه بی اغماض را نسبت به موقعیت موجود و آدم های موجود می بینیم. او در شرح این وضعیت از موجوداتی سخن می گوید:" سرسپرده، خو کرده به اندک، با مطالباتی محدود، انسان هایی در حال استحاله، با خدایان پرتابلی، مکانیکال و رباط گونه، خدایان نسبی و اقلی، ناتوان از آفریدن سرمایه، فردیت گرا و مصلحت گرا، جان های بی جست و خیز، فاقد ایمان های مبشر..". این ها همه تعابیر هدی است در یادداشت هایی که او در سال 85 نوشته است. ( «هشتفراز و هزار نیاز»، )صابر می گوید «چیزی در درون فسرده است و چیزی در بیرون گم شده». او با این انزجار آغاز میکند؛ قرار گرفتن در جامعهای که فسرده است و جامعهای که درونهای فسرده دارد و بیرونهای خالی و بیوعده. در این تحلیل گاه بسیار رادیکالتر از شریعتی است. این دو متوسط ستیز با این همه در ضرورت بازگشت به مردم با یکدیگر مشترک اند: بازگشت به سوی ضعیف تر ها، شکننده ها، جوانان، اقلیت ها، نادیده شده ها ..به تعبیر خود صابر "از میدان امام حسین به پایین تر ها".
🔆 پارادوکس در همین جاست: از یکسو ابراز انزجار از آدمهای دردسترس و شبیه هم و از سوی دیگر روشنفکر مردمگرا، جمعگرا، اجتماعی و در جستجوی پیدا کردن نوعی ربط بین خود و اکثریت و حتی از بین طبقات اجتماعی مختلف مردم با محرومترینش. شریعتی از انسان متوسط دهۀ چهل میگوید و هدی صابر از انسان دهۀ هشتاد و مشخصا روشنفکری دینی دهه 80. این تنش است که به روشنفکری این دو، خصلتی تراژیک میدهد و به نظرم میآید که همین درک مشترک، شریعتی را علی رغم تفاوت هایش به هدی صابر نزدیک میکند.
#یادداشت
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🗒هدی صابر و تنهایی های روشنفکر _قهرمان 🖋 سوسن شریعتی 🔆شریعتی و صابر را پرداختن به سه محور شبیه هم می کند علی رغم تفاوت های بسیارشان: 🔸نقد متوسط ها و زمانه متوسط پرور. 🔸ضرورت بازگشت به نزد مردم (ضعیف ترها) 🔸روشنفکر-پیامبر 🔆نقد متوسط ها…
🔷🗒 هدی صابر و تنهایی های روشنفکر _قهرمان
🖋 سوسن شریعتی
🔆شریعتی و صابر را پرداختن به سه محور شبیه هم می کند علی رغم تفاوت های بسیارشان:
🔸نقد متوسط ها و زمانه متوسط پرور.
🔸ضرورت بازگشت به نزد مردم (ضعیف ترها)
🔸روشنفکر-پیامبر
🔆نقد متوسط ها و ضرورت بازگشت به میان مردم
سخن از پارادوکسی بود که شریعتی به آن دچار است و به نظرم شامل هدی هم می شود. پارادوکسی در نگاه و رفتار روشنفکرانه آن دو: از یک سو ابراز انزجار از انسان متوسط و زمانه متوسطپرور و ای بسا احساس بیگانگی با مردم زمانه و از سوی دیگر ضرورت و تأکید بر مردم، نزدیکی به خواستها و مطالبات آنها، به زیست و زبان آنها و از همین رو متهم به نوعی پوپولیسم.
📌 برای مطالعه کامل متن مقاله به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
#سر_مقاله
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
https://telegra.ph/هدی-صابر-و-تنهایی-های-روشنفکر-قهرمان-06-07
🖋 سوسن شریعتی
🔆شریعتی و صابر را پرداختن به سه محور شبیه هم می کند علی رغم تفاوت های بسیارشان:
🔸نقد متوسط ها و زمانه متوسط پرور.
🔸ضرورت بازگشت به نزد مردم (ضعیف ترها)
🔸روشنفکر-پیامبر
🔆نقد متوسط ها و ضرورت بازگشت به میان مردم
سخن از پارادوکسی بود که شریعتی به آن دچار است و به نظرم شامل هدی هم می شود. پارادوکسی در نگاه و رفتار روشنفکرانه آن دو: از یک سو ابراز انزجار از انسان متوسط و زمانه متوسطپرور و ای بسا احساس بیگانگی با مردم زمانه و از سوی دیگر ضرورت و تأکید بر مردم، نزدیکی به خواستها و مطالبات آنها، به زیست و زبان آنها و از همین رو متهم به نوعی پوپولیسم.
📌 برای مطالعه کامل متن مقاله به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
#سر_مقاله
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
https://telegra.ph/هدی-صابر-و-تنهایی-های-روشنفکر-قهرمان-06-07
Telegraph
هدی صابر و تنهایی های روشنفکر _ قهرمان
سوسن شریعتی ... بهانه این بحث دو یادداشت بود. یادداشتی که آقای رضایی دو سال پیش در سالگرد هدی صابر بر سر خاکش خواند؛ یادداشتی به تعبیر صابر، کلوزآپی به زندگی ، منش و نگاه صابر به زندگی ، به آدم ها و..یادداشت دوم، نوشته ای بود از همین جنس به نگاه و رفتار و…
🔷🗒در گریز دائمی از دست تقلیلگرایان
🎙🖋مصاحبه سوسن شریعتی با مجله آنگاه(شماره۸)
📌تاریخ: پاییز ۱۳۹۷
🔆مجله آنگاه که هر شماره با موضوع خاصی منتشر میشود هشتیمن شماره (پاییز ۱۳۹۷) خود را به مسئلهی پدیدههای عامهپسند اختصاص داده است. در این شماره، با عنوان «کرانههای عامهپسندی»، گفتوگویی پیرامون عامهپسندی علی شریعتی با سوسن شریعتی به چاپ رسیده که در ادامه بخش هایی از این مصاحبه به شرح ذیل امده است.
🔆برای اینکه بدانیم شریعتی کدام الگوست، باید قبل از هر چیز به متن شریعتی برگردیم. پیش از اینکه به سرنوشت شریعتی در اجتماع طی ۴۰ سال اخیر نگاه کنیم، باید ببینیم تعریف خود او چیست؟ این پارادوکس هایی که اشاره شد در متون شریعتی هم وجود دارد. این پارادوکس قبل از اینکه پارادوکسی مربوط به پروژه اجتماعی باشد، یک پارادوکس اگزیستانسیال است. پارادوکس میان «من» و «دیگری». شریعتی از همان اول با شناسایی یک «منِ» تنهایِ ایزوله بیربط به جامعه، کارش را شروع می کند. وضعیتی که هم در نوشتههای جوانی اش از آن صحبت کرده و هم در آخرین نامه ای که کمی قبل از مرگش در سال ۱۳۵۵ خطاب به فرزندش احسان نوشته است: از تضادی صحبت می کند که میان «وضعیت انسانی» و «جایگاه اجتماعی»اش وجود دارد. در همین نامه می نویسد: وضعیت انسانیام به «من» میگوید: «ادبیات»، «هنر»، «فلسفه»، «تنهایی»، «پشتکردن به مردم»، «حال به هم خوردگی از جمع» و… ولی در عین حال «جایگاه اجتماعی» ام به من میگوید: «مردم»، «ضرورت جمعی» . شریعتی بیشتر از هر کسی آگاه است که این تنش قرار است چه بلایی بر سرش آورد.
🔆وقتی که میگوید کتاب «کویر» میوه ممنوعه است و در نتیجه خوردنش را به عموم توصیه نمیکنم، یعنی چه؟ به نظر می اید سخن از جنسی از آگاهی است که روشنفکر را محکوم به تنهایی میکند؛ تفکر اقلیت است. در عین حال و علی رغم چنین تفکیکی میان خود و دیگران، روشنفکری است که درد مردم دارد و از ضرورت تغییر سخن می گوید و می خواهد شنیده شود. پارداوکس کار روشنفکری و به خصوص پروژه و وضعیت انسانی شریعتی در همینجاست: قرار گرفتن در یک ناهمزمانی.
🔆آن چیزی که شریعتی را مثل هر تفکر دیگری عوامزده میکند، نه عوام، که به قول شریعتی، درک نیمهکاره و نیمبندِ به قول شریعتی «نیمهتحصیلکرده» و «نیمهروشنفکر»ها از شریعتی است. یعنی تبدیل یک تفکر پیچیده و غامض به سه، چهار،پنج تا فرمول دو دو تا، چهار تا و تکرار آن. مثلا گفتن اینکه: «شریعتی متفکر بازگشت به خویش است؛ بازگشت به خویش یعنی ارتجاع و واپس گرایی»؛ «شریعتی منتقد غرب بود، غرب یعنی مدرنیته ، پس شریعتی متفکری بود ضد مدرن؛» «شریعتی منتقد دمورکاسی های لیبرال بود پس شریعتی متفکری بود ضد دموکراسی» فس علیهذا… برعکسش را هم می شنویم: «شریعتی گفت «فاطمه، فاطمه است، حضرت فاطمه نماد حجاب برتر است پس شریعتی طرفدار حجاب اجباری است»؛ «شریعتی گفت مذهب، پس یعنی دین بهتر از بیدینی است و نتیجه اینکه حکومت دینی بهترین است »، «شریعتی طرفدار نهضت است و انقلاب؛ انقلاب یعنی خشونت پس شریعتی تئوریسین خشونت است» و…. اینها کلیشههایی است که نه عوام بلکه همان مخاطبهای نصفه و نیمه روشنفکر و با درک نصفه و نیمه کاره از او گسترش دادند و پروژه و تفکر او را تبدیل به یکسری فرمولهای ساده و پیش پا افتاده کردند تا راحت تر بتوان منتفی کرد و یا بهانه ای ساخت برای بسیج به نفع این یا آن جبهه.
📌برای مطالعه کامل این مصاحبه به لینک زیر مراجعه کنید👇
https://drshariati.org/?p=23847#more-23847
#مصاحبه
#سوسن_شریعتی
#مجله_آنگاه
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🎙🖋مصاحبه سوسن شریعتی با مجله آنگاه(شماره۸)
📌تاریخ: پاییز ۱۳۹۷
🔆مجله آنگاه که هر شماره با موضوع خاصی منتشر میشود هشتیمن شماره (پاییز ۱۳۹۷) خود را به مسئلهی پدیدههای عامهپسند اختصاص داده است. در این شماره، با عنوان «کرانههای عامهپسندی»، گفتوگویی پیرامون عامهپسندی علی شریعتی با سوسن شریعتی به چاپ رسیده که در ادامه بخش هایی از این مصاحبه به شرح ذیل امده است.
🔆برای اینکه بدانیم شریعتی کدام الگوست، باید قبل از هر چیز به متن شریعتی برگردیم. پیش از اینکه به سرنوشت شریعتی در اجتماع طی ۴۰ سال اخیر نگاه کنیم، باید ببینیم تعریف خود او چیست؟ این پارادوکس هایی که اشاره شد در متون شریعتی هم وجود دارد. این پارادوکس قبل از اینکه پارادوکسی مربوط به پروژه اجتماعی باشد، یک پارادوکس اگزیستانسیال است. پارادوکس میان «من» و «دیگری». شریعتی از همان اول با شناسایی یک «منِ» تنهایِ ایزوله بیربط به جامعه، کارش را شروع می کند. وضعیتی که هم در نوشتههای جوانی اش از آن صحبت کرده و هم در آخرین نامه ای که کمی قبل از مرگش در سال ۱۳۵۵ خطاب به فرزندش احسان نوشته است: از تضادی صحبت می کند که میان «وضعیت انسانی» و «جایگاه اجتماعی»اش وجود دارد. در همین نامه می نویسد: وضعیت انسانیام به «من» میگوید: «ادبیات»، «هنر»، «فلسفه»، «تنهایی»، «پشتکردن به مردم»، «حال به هم خوردگی از جمع» و… ولی در عین حال «جایگاه اجتماعی» ام به من میگوید: «مردم»، «ضرورت جمعی» . شریعتی بیشتر از هر کسی آگاه است که این تنش قرار است چه بلایی بر سرش آورد.
🔆وقتی که میگوید کتاب «کویر» میوه ممنوعه است و در نتیجه خوردنش را به عموم توصیه نمیکنم، یعنی چه؟ به نظر می اید سخن از جنسی از آگاهی است که روشنفکر را محکوم به تنهایی میکند؛ تفکر اقلیت است. در عین حال و علی رغم چنین تفکیکی میان خود و دیگران، روشنفکری است که درد مردم دارد و از ضرورت تغییر سخن می گوید و می خواهد شنیده شود. پارداوکس کار روشنفکری و به خصوص پروژه و وضعیت انسانی شریعتی در همینجاست: قرار گرفتن در یک ناهمزمانی.
🔆آن چیزی که شریعتی را مثل هر تفکر دیگری عوامزده میکند، نه عوام، که به قول شریعتی، درک نیمهکاره و نیمبندِ به قول شریعتی «نیمهتحصیلکرده» و «نیمهروشنفکر»ها از شریعتی است. یعنی تبدیل یک تفکر پیچیده و غامض به سه، چهار،پنج تا فرمول دو دو تا، چهار تا و تکرار آن. مثلا گفتن اینکه: «شریعتی متفکر بازگشت به خویش است؛ بازگشت به خویش یعنی ارتجاع و واپس گرایی»؛ «شریعتی منتقد غرب بود، غرب یعنی مدرنیته ، پس شریعتی متفکری بود ضد مدرن؛» «شریعتی منتقد دمورکاسی های لیبرال بود پس شریعتی متفکری بود ضد دموکراسی» فس علیهذا… برعکسش را هم می شنویم: «شریعتی گفت «فاطمه، فاطمه است، حضرت فاطمه نماد حجاب برتر است پس شریعتی طرفدار حجاب اجباری است»؛ «شریعتی گفت مذهب، پس یعنی دین بهتر از بیدینی است و نتیجه اینکه حکومت دینی بهترین است »، «شریعتی طرفدار نهضت است و انقلاب؛ انقلاب یعنی خشونت پس شریعتی تئوریسین خشونت است» و…. اینها کلیشههایی است که نه عوام بلکه همان مخاطبهای نصفه و نیمه روشنفکر و با درک نصفه و نیمه کاره از او گسترش دادند و پروژه و تفکر او را تبدیل به یکسری فرمولهای ساده و پیش پا افتاده کردند تا راحت تر بتوان منتفی کرد و یا بهانه ای ساخت برای بسیج به نفع این یا آن جبهه.
📌برای مطالعه کامل این مصاحبه به لینک زیر مراجعه کنید👇
https://drshariati.org/?p=23847#more-23847
#مصاحبه
#سوسن_شریعتی
#مجله_آنگاه
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔷🎙«شریعتی و پرسش های زمانه ما»
🔸گزارشی کوتاه از مراسم بزرگداشت شریعتی در دانشکده ادبیات مشهد
📌زمان: ۲ تیر ۱۳۹۸
🔆انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه فردوسی مشهد با همکاری انجمن ایرانی تاریخ شعبه منطقه ای خراسان، انجمن علوم سیاسی ایران شعبه خراسان و انجمن جامعه شناسی ایران شعبه خراسان به مناسبت چهل و دومین سلگرد درگذشت شریعتی « استاد دانشگاه فردوسی مشهد» مراسمی را تحت عنوان« شریعتی و پرسش های زمانه ما » با سخنرانی سوسن شریعتی برگزار کرد. این مراسم با مدیریت دکتر مهدی نجف زاده و حضور برخی از اساتید دانشگاه و دانشجویان این دانشکده در تاریخ ۲ تیر ماه ۱۳۹۸ در تالار شریعتی دانشکده ادبیات و علوم انسانی بر گزار شد.
🔆سوسن شریعتی سخنرانی خود را با دو تشکر آغاز کرد: تشکر از انجمن مدرسین که فرصتی برای سخن گفتن از شریعتی را فراهم کرده است و تشکر از شریعتی که پنجاه سال است فرصت صحبت کردن درباره «ما« را ممکن ساخت؛ واسطه ای شده است برای اندیشیدن به خود. چه وقتی نقد شده و چه وقتی تأیید شده . وی شریعتی را «دماسنج»ی فرهنگی، سیاسی و فرهنگی دانست که طی چهل سال اخیر علی رغم تفاوت ها و تغییراتی که جامعه از سر گذرانده است (در سطح جهانی: رشد بنیاد گرایی ، سلطه نئولیبرالیزم و.. سطح بومیک پیروزی حکومت دینی و.)توانسته گرایش عمومی جامعه را از طریق نسبتی که هر بار مخاطبینش با او برقرار کرده اند و جایگاهی را که به خود اختصاص داده نشان دهد. نقدها و بررسی های متنوع و گاه پر تناقضی که به او شده در عین حال هر بار حساسیت های جامعه را نیز نشان می دهد. طی چهل سال گسست از شریعتی صورت نگرفته که امروز بتوان از بازگشت صحبت کرد. از همین رو باید از دلایل بقاء شریعتی صحبت کرد و نه بازگشت به شریعتی.
📌سوسن شریعتی دلایل این تداوم را در ۴ عنوان چنین برشمرد:
🔆آنچه موجب شده است اندیشه های شریعتی تخته بند زمانه نباشد وجود چند خصیصه در این نوع نگاه و رویکرد به انسان و جامعه و جهان است:
🔆الف: درک شریعتی از دوره. درک شریعتی از دوره یکپارچه نیست بلکه دوره در نگاه او تابع دینامیک های متفاوت زمانی است( زمان اقتصادی-زمان فرهنگی...)شریعتی دوره را عبارت از همزیستی چند ناهمزمان می داند که الزاما از ریتم واحدی تبعیت نمی کنند. دوره سیستمی بسته نیست ، معطوف به زمان کوتاه نیست و برای تشخیص و دادن پاسخ به این پرسش که ما در کجای تاریخ ایستاده ایم زمان تاریخی و زمان تقویمی را با هم صرف می کند. رفرم دینی پاسخی است به زمان تاریخی ما که به تعبیر شریعتی در پایان قرون وسطی و آغاز عصر مدرن است و نقد مدرنیته محقق اروپا-محور پاسخی است به زمان تقویمی و اکنونی ما. از همین منظر است که شریعتی با دو متشبه در می افتد: متشبه به دین که نامش سنت است و متشبه به امر مدرن که کپی برداری است و تک صدایی و تک الگویی.
🔆ب: سوسن شریعتی خصلت دوم اندیشه و رویکرد شریعتی را «چند ضلعی بودن « آن دانست که جنسی دموکراتیک به آن می دهد و مشارکت دیگری را با هر بار تفسیر جدید ، اجتناب ناپذیر می کند.
🔆ج: نقد سه گانه سلطه (زر و زور و تزویر) با نگاهی ایدئولوژیک که همانا نقد ایده های سلطه یافته است خصلت دیگر تفکر شریعتی است. با همین رویکرد سه گانه است که به اندیشه او وجهی اعتراضی، دینامیک و در حرکت می دهد.
🔆د: سوسن شریعتی اندیشه شریعتی را متهم به وجه صرف سلبی دانست اما شریعتی با طرح اندازی سه گانه «عرفان، برابری، آزادی» در تلاش برای ارايه یک آلترناتیو است. آلترناتیوی که با کلید واژه «ابداع خویشتن» تعریف می شود. آزاد سازی آزادی، عدالت اجتماعی و خویشتنی که نه متکی بر نوستالژی دیروزی و نه فراموشی میراث بلکه با استخراج و تصفیه دیروز (مذهب و تاریخ و میراث فرهنگی) و نیز تخیلی گشوده ابداع می شود. «بازگشت » به خویشتن در نگاه شریعتی باید با «عصیان علیه خویشتن» صرف شود تا جامعه ای دیگر، نوع دیگری از انسان مذهبی و نظم دیگر جهانی سر زند. خویشتنی دیگر برای بین المللی دیگر.
#سخنرانی
#دانشگاه_فردوسی
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔸گزارشی کوتاه از مراسم بزرگداشت شریعتی در دانشکده ادبیات مشهد
📌زمان: ۲ تیر ۱۳۹۸
🔆انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه فردوسی مشهد با همکاری انجمن ایرانی تاریخ شعبه منطقه ای خراسان، انجمن علوم سیاسی ایران شعبه خراسان و انجمن جامعه شناسی ایران شعبه خراسان به مناسبت چهل و دومین سلگرد درگذشت شریعتی « استاد دانشگاه فردوسی مشهد» مراسمی را تحت عنوان« شریعتی و پرسش های زمانه ما » با سخنرانی سوسن شریعتی برگزار کرد. این مراسم با مدیریت دکتر مهدی نجف زاده و حضور برخی از اساتید دانشگاه و دانشجویان این دانشکده در تاریخ ۲ تیر ماه ۱۳۹۸ در تالار شریعتی دانشکده ادبیات و علوم انسانی بر گزار شد.
🔆سوسن شریعتی سخنرانی خود را با دو تشکر آغاز کرد: تشکر از انجمن مدرسین که فرصتی برای سخن گفتن از شریعتی را فراهم کرده است و تشکر از شریعتی که پنجاه سال است فرصت صحبت کردن درباره «ما« را ممکن ساخت؛ واسطه ای شده است برای اندیشیدن به خود. چه وقتی نقد شده و چه وقتی تأیید شده . وی شریعتی را «دماسنج»ی فرهنگی، سیاسی و فرهنگی دانست که طی چهل سال اخیر علی رغم تفاوت ها و تغییراتی که جامعه از سر گذرانده است (در سطح جهانی: رشد بنیاد گرایی ، سلطه نئولیبرالیزم و.. سطح بومیک پیروزی حکومت دینی و.)توانسته گرایش عمومی جامعه را از طریق نسبتی که هر بار مخاطبینش با او برقرار کرده اند و جایگاهی را که به خود اختصاص داده نشان دهد. نقدها و بررسی های متنوع و گاه پر تناقضی که به او شده در عین حال هر بار حساسیت های جامعه را نیز نشان می دهد. طی چهل سال گسست از شریعتی صورت نگرفته که امروز بتوان از بازگشت صحبت کرد. از همین رو باید از دلایل بقاء شریعتی صحبت کرد و نه بازگشت به شریعتی.
📌سوسن شریعتی دلایل این تداوم را در ۴ عنوان چنین برشمرد:
🔆آنچه موجب شده است اندیشه های شریعتی تخته بند زمانه نباشد وجود چند خصیصه در این نوع نگاه و رویکرد به انسان و جامعه و جهان است:
🔆الف: درک شریعتی از دوره. درک شریعتی از دوره یکپارچه نیست بلکه دوره در نگاه او تابع دینامیک های متفاوت زمانی است( زمان اقتصادی-زمان فرهنگی...)شریعتی دوره را عبارت از همزیستی چند ناهمزمان می داند که الزاما از ریتم واحدی تبعیت نمی کنند. دوره سیستمی بسته نیست ، معطوف به زمان کوتاه نیست و برای تشخیص و دادن پاسخ به این پرسش که ما در کجای تاریخ ایستاده ایم زمان تاریخی و زمان تقویمی را با هم صرف می کند. رفرم دینی پاسخی است به زمان تاریخی ما که به تعبیر شریعتی در پایان قرون وسطی و آغاز عصر مدرن است و نقد مدرنیته محقق اروپا-محور پاسخی است به زمان تقویمی و اکنونی ما. از همین منظر است که شریعتی با دو متشبه در می افتد: متشبه به دین که نامش سنت است و متشبه به امر مدرن که کپی برداری است و تک صدایی و تک الگویی.
🔆ب: سوسن شریعتی خصلت دوم اندیشه و رویکرد شریعتی را «چند ضلعی بودن « آن دانست که جنسی دموکراتیک به آن می دهد و مشارکت دیگری را با هر بار تفسیر جدید ، اجتناب ناپذیر می کند.
🔆ج: نقد سه گانه سلطه (زر و زور و تزویر) با نگاهی ایدئولوژیک که همانا نقد ایده های سلطه یافته است خصلت دیگر تفکر شریعتی است. با همین رویکرد سه گانه است که به اندیشه او وجهی اعتراضی، دینامیک و در حرکت می دهد.
🔆د: سوسن شریعتی اندیشه شریعتی را متهم به وجه صرف سلبی دانست اما شریعتی با طرح اندازی سه گانه «عرفان، برابری، آزادی» در تلاش برای ارايه یک آلترناتیو است. آلترناتیوی که با کلید واژه «ابداع خویشتن» تعریف می شود. آزاد سازی آزادی، عدالت اجتماعی و خویشتنی که نه متکی بر نوستالژی دیروزی و نه فراموشی میراث بلکه با استخراج و تصفیه دیروز (مذهب و تاریخ و میراث فرهنگی) و نیز تخیلی گشوده ابداع می شود. «بازگشت » به خویشتن در نگاه شریعتی باید با «عصیان علیه خویشتن» صرف شود تا جامعه ای دیگر، نوع دیگری از انسان مذهبی و نظم دیگر جهانی سر زند. خویشتنی دیگر برای بین المللی دیگر.
#سخنرانی
#دانشگاه_فردوسی
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔷🗒«ننویسنده»!
🖋 سوسن شریعتی
🔆«ننویسندگی !چه کار سخت و خستهکنندهای است! ...سه چهار روز است احساس میکنم که گویی به کار سخت و رنجآوری مشغولم، سختتر و تلختر از هر کاری، خستهکنندهتر از هر عملی، آن هم چه کاری! هیچ تعطیلبردار نیست. ساعتی و لحظهای بیکاری و استراحت ندارد. شبانهروزی است. یک دقیقه مهلت نمیدهد! بیطاقتم کرده است. در عمرم از کاری اینچنین کوفته نشدهام، اینچنین به فغانم نیاورده است. اصلاً هیچوقت نمیدانستم، احساس نکرده بودم که ننوشتن هم کاری است و حالا میفهمم که چه کار طاقتفرسایی است. سه چهار روز است که مداوم، بدون لحظهای بیکاری، دقیقهای استراحت دارم نمینویسم! امشب دیگر به زانو درآمدم. گفتم چند صفحهای استراحت کنم، چند سطری نفس بکشم و حالم که کمی بهتر شد باز بروم سر ننوشتن. »
📌(علی شریعتی-گفتگوهای تنهایی)
🔆شریعتی از سال های نوجوانی تا آخرین لحظات زندگی اش که در آغاز میانسالگی به پایان رسید با کلمات سر و کار داشته است: در مجموع بیست و سه سال؛ بیست و سه سالی که تعطیل بردار نبوده است : با نوشتن در روزنامه خراسان در دهه سی آغاز می شود و در سال 56 با نوشتن رساله های ممنوعه( خودسازی انقلابی)به پایان می رسد. مجموعه این بیست و سه سال می شود. حدود16000صفحه مطلب؛ از نامه نگاری گرفته تا شعر، از سخنرانی تا مکتوب؛ از ترجمه تا تألیف. او تا به آخر عمر به هر دری می زند برای شنیده شدن و خوانده شدن. اولین تمرین های او برای نوشتن در حوزه عمومی به روزنامه خراسان در دهه سی بر می گردد؛ حول و حوش بیست سالگی . در این ایام مقالات او هم به ادبیات ربطی پیدا می کنند و هم به حوزه دین (مکتب واسطه) ؛ هم شعر می گوید، هم ترجمه می کند( ابوذر، در نقد و ادب،..). در سال های اقامت در اروپا نیز کار به همین منوال است.
🔆او به نوشتن مقالات کوتاه در ارگان دانشجویان ایرانی «ایران آزاد» و «نامه پارسی» ادامه می دهد و البته ترجمه «نیایش» اثر الکسیس کارل. با ورود به ایران و در همان سال های آغازین اقامت در مشهد (نیمه دوم دهه چهل) نخستین اثر خود را به نام «کویر» به چاپ می رساند. «هبوط » نیز در همین ایام نوشته می شود و نیز تمامی متونی که پس از مرگش به نام «گفتگوهای تنهایی» به چاپ رسیده اند و البته باز هم مقالاتی در نشریات ادبی چون هیرمند. تا قبل از آغاز سخنرانی در حسینیه ارشاد در سن 33 سالگی هیچ کس او را به عنوان سخنران نمی شناسد. بیشترین آثار مکتوب او در فاصله زمانی میان ۴۷ تا ۵۲ نوشته شده اند و از قضا در زمانی که به عنوان سخنران در حسینیه ارشاد مشغول به ایراد سخن است. اما بر خلاف تصور عمومی از میان 6600 صفحه اثر مکتوب فقط 2228 صفحه به متون کویریاتی اختصاص دارد و ۴۳۷۲ صفحه باقیمانده به حوزه اندیشه، دین و جامعه مربوط می شود. (« ما و اقبال»، «بازگشت به کدام خویش»، «حج»، «نیایش»، «حسین وارث آدم» و...)شریعتی از سال ۴۷ در رفت و آمد مدام میان تهران و مشهد است و کمی پس از استقرار در تهران دستگیر می شود. زیست موقتی و نداشتن خلوتی مستقر بی تردید پراتیک نوشتن را تحت تاثیر این موقعیت اورژانسی قرار می دهد. شریعتی می نویسد علی رغم اضطرار و اضطراب، علی رغم دربدری، علی رغم زمان تنگ و نبود امکانات. چه چیز می نویسد؟ شطحیات؟ علمی-پژوهشی؟ مقید به فرمات دانشگاهی؟ رساله های ادبی؟ با رفرانس؟ از جنس اندیشه؟ از نوع دین؟
شریعتی به هنگام مرگ 43 سال داشت و از خود حدود 16000صفحه متن مکتوب و شفاهی برجای گذاشت. در این میان ۶۶۰۰ صفحه به آثار مکتوب او اختصاص دارد که به شکل کتاب، رساله، نامه و مقالات کوتاه به چاپ رسیده است. نه وقتی می نوشت نویسندگانی بود و نه وقتی سخنرانی می کرد وعظ. چهل سال بحث و گفتگو پیرامون بركات و ضربات اندیشه ها ي او براي من معاصر ايراني اين گفته را تأييد مي كند.
او یک ننویسنده بود!
#ننویسنده
#علی_شریعتی
#نویسنده
#آثار_مکتوب
#یادداشت
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📸عکس پیوست : دست نوشته علی شریعتی از گفتگوهای تنهایی
🖋 سوسن شریعتی
🔆«ننویسندگی !چه کار سخت و خستهکنندهای است! ...سه چهار روز است احساس میکنم که گویی به کار سخت و رنجآوری مشغولم، سختتر و تلختر از هر کاری، خستهکنندهتر از هر عملی، آن هم چه کاری! هیچ تعطیلبردار نیست. ساعتی و لحظهای بیکاری و استراحت ندارد. شبانهروزی است. یک دقیقه مهلت نمیدهد! بیطاقتم کرده است. در عمرم از کاری اینچنین کوفته نشدهام، اینچنین به فغانم نیاورده است. اصلاً هیچوقت نمیدانستم، احساس نکرده بودم که ننوشتن هم کاری است و حالا میفهمم که چه کار طاقتفرسایی است. سه چهار روز است که مداوم، بدون لحظهای بیکاری، دقیقهای استراحت دارم نمینویسم! امشب دیگر به زانو درآمدم. گفتم چند صفحهای استراحت کنم، چند سطری نفس بکشم و حالم که کمی بهتر شد باز بروم سر ننوشتن. »
📌(علی شریعتی-گفتگوهای تنهایی)
🔆شریعتی از سال های نوجوانی تا آخرین لحظات زندگی اش که در آغاز میانسالگی به پایان رسید با کلمات سر و کار داشته است: در مجموع بیست و سه سال؛ بیست و سه سالی که تعطیل بردار نبوده است : با نوشتن در روزنامه خراسان در دهه سی آغاز می شود و در سال 56 با نوشتن رساله های ممنوعه( خودسازی انقلابی)به پایان می رسد. مجموعه این بیست و سه سال می شود. حدود16000صفحه مطلب؛ از نامه نگاری گرفته تا شعر، از سخنرانی تا مکتوب؛ از ترجمه تا تألیف. او تا به آخر عمر به هر دری می زند برای شنیده شدن و خوانده شدن. اولین تمرین های او برای نوشتن در حوزه عمومی به روزنامه خراسان در دهه سی بر می گردد؛ حول و حوش بیست سالگی . در این ایام مقالات او هم به ادبیات ربطی پیدا می کنند و هم به حوزه دین (مکتب واسطه) ؛ هم شعر می گوید، هم ترجمه می کند( ابوذر، در نقد و ادب،..). در سال های اقامت در اروپا نیز کار به همین منوال است.
🔆او به نوشتن مقالات کوتاه در ارگان دانشجویان ایرانی «ایران آزاد» و «نامه پارسی» ادامه می دهد و البته ترجمه «نیایش» اثر الکسیس کارل. با ورود به ایران و در همان سال های آغازین اقامت در مشهد (نیمه دوم دهه چهل) نخستین اثر خود را به نام «کویر» به چاپ می رساند. «هبوط » نیز در همین ایام نوشته می شود و نیز تمامی متونی که پس از مرگش به نام «گفتگوهای تنهایی» به چاپ رسیده اند و البته باز هم مقالاتی در نشریات ادبی چون هیرمند. تا قبل از آغاز سخنرانی در حسینیه ارشاد در سن 33 سالگی هیچ کس او را به عنوان سخنران نمی شناسد. بیشترین آثار مکتوب او در فاصله زمانی میان ۴۷ تا ۵۲ نوشته شده اند و از قضا در زمانی که به عنوان سخنران در حسینیه ارشاد مشغول به ایراد سخن است. اما بر خلاف تصور عمومی از میان 6600 صفحه اثر مکتوب فقط 2228 صفحه به متون کویریاتی اختصاص دارد و ۴۳۷۲ صفحه باقیمانده به حوزه اندیشه، دین و جامعه مربوط می شود. (« ما و اقبال»، «بازگشت به کدام خویش»، «حج»، «نیایش»، «حسین وارث آدم» و...)شریعتی از سال ۴۷ در رفت و آمد مدام میان تهران و مشهد است و کمی پس از استقرار در تهران دستگیر می شود. زیست موقتی و نداشتن خلوتی مستقر بی تردید پراتیک نوشتن را تحت تاثیر این موقعیت اورژانسی قرار می دهد. شریعتی می نویسد علی رغم اضطرار و اضطراب، علی رغم دربدری، علی رغم زمان تنگ و نبود امکانات. چه چیز می نویسد؟ شطحیات؟ علمی-پژوهشی؟ مقید به فرمات دانشگاهی؟ رساله های ادبی؟ با رفرانس؟ از جنس اندیشه؟ از نوع دین؟
شریعتی به هنگام مرگ 43 سال داشت و از خود حدود 16000صفحه متن مکتوب و شفاهی برجای گذاشت. در این میان ۶۶۰۰ صفحه به آثار مکتوب او اختصاص دارد که به شکل کتاب، رساله، نامه و مقالات کوتاه به چاپ رسیده است. نه وقتی می نوشت نویسندگانی بود و نه وقتی سخنرانی می کرد وعظ. چهل سال بحث و گفتگو پیرامون بركات و ضربات اندیشه ها ي او براي من معاصر ايراني اين گفته را تأييد مي كند.
او یک ننویسنده بود!
#ننویسنده
#علی_شریعتی
#نویسنده
#آثار_مکتوب
#یادداشت
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📸عکس پیوست : دست نوشته علی شریعتی از گفتگوهای تنهایی
🔷🗒حج معانی یا حج مناسک
🎙سوسن شریعتی
📌سخنرانی سوسن شریعتی پیرامونِ کتابهای حج و میعاد با ابراهیم
🔆«...در یک کلام حج در نگاه شریعتی آهنگ مطلق کردن است به قصد فراموش کردن دیروز و خود، با حل شدن در یک «ما»ی عمومی و به سویِ جهتی که کعبه تعیین کرده است. حرکتی قبله دار. حاجی انسانی است که با عصیان علیهِ دورِ باطلِ روزمرگی در این تثلیثِ«هاجر، اسماعیل وابراهیم »، تلاش می کند خودِ دیروزین را فراموش کند و یک مای جدید را تجربه کند و پا جای ابراهیم بگذارد. ....تجربه دینی، تجربه ای است مقصود دار و نه مقصد دار؛ حرکتی است بی قرار، ابدی و بی نهایت. تجربه از خودبیگانگی و الیناسیون توسط امر قدسی نیست، به یادآوردن خود است و یا بهتر است بگوییم ابداع خود است. تلاش شریعتی این است که تجربه دینی را از تجربه الیناسیون توسط مذهب جدا کند؛ توحید را از وحدت وجود.»
#حج_معانی
#حج_مناسک
#سخنرانی
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌ادامه مطالعه کامل متن در وبسایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی
http://drshariati.org/?p=7480
🎙سوسن شریعتی
📌سخنرانی سوسن شریعتی پیرامونِ کتابهای حج و میعاد با ابراهیم
🔆«...در یک کلام حج در نگاه شریعتی آهنگ مطلق کردن است به قصد فراموش کردن دیروز و خود، با حل شدن در یک «ما»ی عمومی و به سویِ جهتی که کعبه تعیین کرده است. حرکتی قبله دار. حاجی انسانی است که با عصیان علیهِ دورِ باطلِ روزمرگی در این تثلیثِ«هاجر، اسماعیل وابراهیم »، تلاش می کند خودِ دیروزین را فراموش کند و یک مای جدید را تجربه کند و پا جای ابراهیم بگذارد. ....تجربه دینی، تجربه ای است مقصود دار و نه مقصد دار؛ حرکتی است بی قرار، ابدی و بی نهایت. تجربه از خودبیگانگی و الیناسیون توسط امر قدسی نیست، به یادآوردن خود است و یا بهتر است بگوییم ابداع خود است. تلاش شریعتی این است که تجربه دینی را از تجربه الیناسیون توسط مذهب جدا کند؛ توحید را از وحدت وجود.»
#حج_معانی
#حج_مناسک
#سخنرانی
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌ادامه مطالعه کامل متن در وبسایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی
http://drshariati.org/?p=7480
🔷🗒اسطوره حسین در میانه دو ادعا:حافظه یا تاریخ
🖋سوسن شریعتی
🔆مشکل ما از یک سو دینداری ای است که مدام خود را بر محور مرگ، رنج و گذشته تعریف می کند و از حافظه هویت ساخته است و از سوی دیگر قدرتی که خود را متولی مظلومیت معرفی می کند. هم مومن و هم سیاستمدار مشروعیتشان را از خاطره یک رنج می گیرند و مظلومیتی که شده است ابزار بسیج ، کسب قدرت و هویتی که گاه مغرور است به جسارت حسین و گاه گریان بر مظلومیت یک قربانی: هم این و آنی که یا می میرد یا می میراند.
🔆واقعیت این است که نه حافظه کاملا وفادار است و نه تاریخ کاملا بی جانب. حافظه آنچه را به یاد می آورد همیشه بخشی از حقیقت است و معمولا دست خورده و گزیش شده و تغییر ماهیت داده و به یمن فراموش کردن بخش دیگر واقعیت ممکن می گردد. تاریخ نیز همواره تفسیری است از امر گذشته و هر تفسیری تفسیری است معاصر. هم گذشته ای که فراخوانده می شود گزینشی است و هم هویتی که بر آن اساس ساخته می شود سیال است و هر بار جوری تعریف می شود. این است که حسینی که حافظه های سیال مومنین به یاد می آورند هر بار به شکلی است و تفاسیر تاریخی ای که قیام امام حسین در پی داشته است هر بار معاصر. اقلیت قربانی جوری به یاد می آورد و جوری تفسیر می کند و اکثریت سیاسی به گونه ای مدیریت و بسیج می کند. حسین من، حسین ما و حسین آن ها: کدام حسین؟
#اسطوره_حسین
#حافظه_تاریخ
#مقاله
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌برای مطالعه کامل مقاله فوق به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
https://telegra.ph/اسطوره-حسین-در-میانه-دو-ادعاحافظه-یا-تاریخ-09-09
🖋سوسن شریعتی
🔆مشکل ما از یک سو دینداری ای است که مدام خود را بر محور مرگ، رنج و گذشته تعریف می کند و از حافظه هویت ساخته است و از سوی دیگر قدرتی که خود را متولی مظلومیت معرفی می کند. هم مومن و هم سیاستمدار مشروعیتشان را از خاطره یک رنج می گیرند و مظلومیتی که شده است ابزار بسیج ، کسب قدرت و هویتی که گاه مغرور است به جسارت حسین و گاه گریان بر مظلومیت یک قربانی: هم این و آنی که یا می میرد یا می میراند.
🔆واقعیت این است که نه حافظه کاملا وفادار است و نه تاریخ کاملا بی جانب. حافظه آنچه را به یاد می آورد همیشه بخشی از حقیقت است و معمولا دست خورده و گزیش شده و تغییر ماهیت داده و به یمن فراموش کردن بخش دیگر واقعیت ممکن می گردد. تاریخ نیز همواره تفسیری است از امر گذشته و هر تفسیری تفسیری است معاصر. هم گذشته ای که فراخوانده می شود گزینشی است و هم هویتی که بر آن اساس ساخته می شود سیال است و هر بار جوری تعریف می شود. این است که حسینی که حافظه های سیال مومنین به یاد می آورند هر بار به شکلی است و تفاسیر تاریخی ای که قیام امام حسین در پی داشته است هر بار معاصر. اقلیت قربانی جوری به یاد می آورد و جوری تفسیر می کند و اکثریت سیاسی به گونه ای مدیریت و بسیج می کند. حسین من، حسین ما و حسین آن ها: کدام حسین؟
#اسطوره_حسین
#حافظه_تاریخ
#مقاله
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌برای مطالعه کامل مقاله فوق به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
https://telegra.ph/اسطوره-حسین-در-میانه-دو-ادعاحافظه-یا-تاریخ-09-09
Telegraph
اسطوره حسین در میانه دو ادعا:حافظه یا تاریخ
🖋سوسن شریعتی از اسطوره های دینی -تاریخی هر بار می شود سوالی پرسید و پاسخی را ممکن دانست. کاربردشان همین است: تا بی نهایت تفسیر و استخراج روایت. شریعتی چهل سال پیش تلاش کرد با طرح پرسشی تاریخی چگونگی شهادت حسین را به چرایی شهادت او بدل کند: چرا حسین قیام کرد؟…
🔷🗒جسور در زندگی، مستقل در اندیشه
🖋سوسن شریعتی
🔆مجید شریف همیشه می گفت :« من از شریعتی دو چیز را آموخته ام: جسارت را و شک کردن را نیز». و همین دو آموزه، زندگی او را- همچون آموزگارش- اگرچه پربار، اما کوتاه ساخت. یکی از اشکال متعدد و متضاد تجربه جوانی، متعلق به زمانه ای که گذشت: ملتهب، تراژیک و رادیکال. او با جسارت و هیجان یک جوان شورمند، مدام در پی کشف وضعیت های جدید بود و با شک و تردید یک متفکر، مدام همان وضعیت را زیر سوال می برد وبه آن سوء ظن پیدا می کرد. جسورانه به استقبال غیر مترقبه می رفت واندکی بعد مشکوک به اصالتش می شد و ناراضی بر می گشت. برای کشف حقیقت ، میدانست باید جسور بود و به همه شاهراهها، مشکوک؛ به هر دری باید زد و هیچ کدام را نهایی ندانست؛ باید پرهیزکار نبود و از خطا و از تغییر نترسید. اما با او آنچه در این تغییر و تغیرات اعتماد را بر می انگیخت دو چیز بود: شفافیت او و گوش کردن به میل دل خود. نه چندان سیاستمدار که پنهان زیست کند ، پنهان تجربه کند و پنهان تغییر، نه چندان سیاسی که بنا بر ضرورت های بیرونی و اجتماعی و بی اعتنا به ندای دل خود، این شود یا آن. روشنفکری که به صدای بلند فکر می کرد، به صدای بلند می پیوست و می گسست، به صدای بلند به نقد خود می نشست ، از در میان گذاشتن تجربه خود نمی هراسید و از پرداختن بهای آن سر بازنمی زد..
🔆خلاصه ی زندگی مختصر او همین تعقیب و گریز بی وقفه خود بود با خود: چیزی از روشنفکری، چیزی از هنرمندی.
چیزی از روشنفکری: اگر روشنفکری را مستقر نشدن در هیچ قطعیتی، جایگاهی و موقعیتی، توجه به دیگری و دیگران، داشتن دغدغه سرنوشت هم نوعان خویش، چادر زدن در حاشیه اقتدار مسلط و همدلی با همه به حاشیه رانده شدگان بدانیم.
🔆چیزی از هنرمندی : اگر هنرمندی را عزیمت از خود، چرخیدن بر محور خود، رهروی تنها، نقادی واقعیت مشکوک بپنداریم. جایی میان واقعیت و تخیل.
همین بود که هم سراغ جبران خلیل جبران می رفت، هم سراغ نیچه. هم رژه گارودی را ترجمه می کرد ، هم با رزا لوکزامبورگ سر و کارش می افتاد. هم خود را دوستدار شریعتی می دانست و کتب او را سرجمع می کرد و تنظیم و هم خود را متولی و مبلغ افکار او نمی خواست. از آن دست شاگردانی که می آموخت اما مرید نمی شد، می پیوست اما مشروط. گفتگو را دوست داشت اما سر سپردگی را نه. تردید می کرد اما توبه نه.
🔆او هم دربدری غربت را تجربه کرد و هم لذت بازگشت و قربت را- بی هیچ دعای خیری- و باز مثل هیشه با صدای بلند، از تجربیات خود سخن گفت. به صدای بلند، از آرزوها و امیدهایش حرف زد. به صدای بلند از وسوسه آینده ای روشن و.. تا اینکه، بالاخره مثل همیشه وفادار به خود، در همین قربت بازیافته و دیریافته هم مستقر نشد و این البته عقوبت محتوم همان گوش سپردن به صدای دل جسور و ذهن مشکوک بود. ای کاش اینقدر با صدای بلند از زندگی خود و جلوه های گوناگون آن حرف نمی زد تا به زندگی اش درمیان زنده ها ادامه دهد . اگر آن شفافیت غیر متداول و نامتعارف را کنار می گذاشت و مثلاً صدای آن زیستهای چندگانه تو در تو را در نمی آورد- چنانچه رسم روزگار است- امروز حتماً هنوز در میان ما بود.
و....امروز؟ سنگی در قطعه هنرمندان. روحش شاد و جسم مجروحش آرام باد.
#یادها
#مجید_شریف
#استقلال_اندیشه
#جسور_در_زندگی
#سوسن_شریعتی
#یادداشت_اختصاصی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🖋سوسن شریعتی
🔆مجید شریف همیشه می گفت :« من از شریعتی دو چیز را آموخته ام: جسارت را و شک کردن را نیز». و همین دو آموزه، زندگی او را- همچون آموزگارش- اگرچه پربار، اما کوتاه ساخت. یکی از اشکال متعدد و متضاد تجربه جوانی، متعلق به زمانه ای که گذشت: ملتهب، تراژیک و رادیکال. او با جسارت و هیجان یک جوان شورمند، مدام در پی کشف وضعیت های جدید بود و با شک و تردید یک متفکر، مدام همان وضعیت را زیر سوال می برد وبه آن سوء ظن پیدا می کرد. جسورانه به استقبال غیر مترقبه می رفت واندکی بعد مشکوک به اصالتش می شد و ناراضی بر می گشت. برای کشف حقیقت ، میدانست باید جسور بود و به همه شاهراهها، مشکوک؛ به هر دری باید زد و هیچ کدام را نهایی ندانست؛ باید پرهیزکار نبود و از خطا و از تغییر نترسید. اما با او آنچه در این تغییر و تغیرات اعتماد را بر می انگیخت دو چیز بود: شفافیت او و گوش کردن به میل دل خود. نه چندان سیاستمدار که پنهان زیست کند ، پنهان تجربه کند و پنهان تغییر، نه چندان سیاسی که بنا بر ضرورت های بیرونی و اجتماعی و بی اعتنا به ندای دل خود، این شود یا آن. روشنفکری که به صدای بلند فکر می کرد، به صدای بلند می پیوست و می گسست، به صدای بلند به نقد خود می نشست ، از در میان گذاشتن تجربه خود نمی هراسید و از پرداختن بهای آن سر بازنمی زد..
🔆خلاصه ی زندگی مختصر او همین تعقیب و گریز بی وقفه خود بود با خود: چیزی از روشنفکری، چیزی از هنرمندی.
چیزی از روشنفکری: اگر روشنفکری را مستقر نشدن در هیچ قطعیتی، جایگاهی و موقعیتی، توجه به دیگری و دیگران، داشتن دغدغه سرنوشت هم نوعان خویش، چادر زدن در حاشیه اقتدار مسلط و همدلی با همه به حاشیه رانده شدگان بدانیم.
🔆چیزی از هنرمندی : اگر هنرمندی را عزیمت از خود، چرخیدن بر محور خود، رهروی تنها، نقادی واقعیت مشکوک بپنداریم. جایی میان واقعیت و تخیل.
همین بود که هم سراغ جبران خلیل جبران می رفت، هم سراغ نیچه. هم رژه گارودی را ترجمه می کرد ، هم با رزا لوکزامبورگ سر و کارش می افتاد. هم خود را دوستدار شریعتی می دانست و کتب او را سرجمع می کرد و تنظیم و هم خود را متولی و مبلغ افکار او نمی خواست. از آن دست شاگردانی که می آموخت اما مرید نمی شد، می پیوست اما مشروط. گفتگو را دوست داشت اما سر سپردگی را نه. تردید می کرد اما توبه نه.
🔆او هم دربدری غربت را تجربه کرد و هم لذت بازگشت و قربت را- بی هیچ دعای خیری- و باز مثل هیشه با صدای بلند، از تجربیات خود سخن گفت. به صدای بلند، از آرزوها و امیدهایش حرف زد. به صدای بلند از وسوسه آینده ای روشن و.. تا اینکه، بالاخره مثل همیشه وفادار به خود، در همین قربت بازیافته و دیریافته هم مستقر نشد و این البته عقوبت محتوم همان گوش سپردن به صدای دل جسور و ذهن مشکوک بود. ای کاش اینقدر با صدای بلند از زندگی خود و جلوه های گوناگون آن حرف نمی زد تا به زندگی اش درمیان زنده ها ادامه دهد . اگر آن شفافیت غیر متداول و نامتعارف را کنار می گذاشت و مثلاً صدای آن زیستهای چندگانه تو در تو را در نمی آورد- چنانچه رسم روزگار است- امروز حتماً هنوز در میان ما بود.
و....امروز؟ سنگی در قطعه هنرمندان. روحش شاد و جسم مجروحش آرام باد.
#یادها
#مجید_شریف
#استقلال_اندیشه
#جسور_در_زندگی
#سوسن_شریعتی
#یادداشت_اختصاصی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔷🔆وارث امين
🔸️🔸️دستنوشته دكتر شريعتي: پوران عزيزم، اميدوارم خداوند هميشه قدرتت را براي تحمل دو بار سنگيني كه بر دوش داري افزون كند. يكي، من و ديگري، زندگي با من.
🖋سوسن شريعتي
📌بخش هایی از یادداشت سوسن شریعتی به مناسبت نخستین سالگرد پوران شریعت رضوی در روزنامه اعتماد به چاپ رسیده است به شرح زیر می باشد:
🔆صحبت از زني است كه خوب زيست و با كيفيت زيست و بهرغم شرايط اجتماعي و سياسياي كه در همه ادوار زندگياش بر او تحميل ميشد توانست استوار بماند و بدل شود به امكاني و اميدي براي ما زنان آن هم در جامعهاي كه زنان هميشه جنس دوم محسوب ميشوند و در مرتبه دوم قرار ميگيرند و در بهترين شكل در زير سايه مردان بزرگ تعريف ميشوند.
🔆چهرههايي مثل پوران شريعت رضوي به دليل اينكه بهرغم شرايط اجتماعي و رسم زمانه شانس آن را داشتهاند كه تحصيل كنند توانستهاند شخصيتهايي شكوفا باشند و به ثبت برسند: همچون زن، همچون عاشق، همچون همسر، همچون مادر، همچون يك شخصيت اجتماعي و فرهنگي. مادري كه بتواند صدايش را به گوشها برساند بي ترديد مادر بهتري است؛ زني كه بتواند عشقش را زندگي كند همسر بهتري است؛ دختر جواني كه بتواند تحصيل كند، رشد كند و…فرزند وفادارتري است..
🔆پوران شريعت رضوي عمده مجموعه آثار شريعتي را در همان دهه شصت با همكاري مجيد شريف و امير رضايي به چاپ ميرساند؛ در همان سالهايي كه ممنوعالخروج است و جنگ است و دور از فرزندانش. برخلاف تصور همگان، او پس از مرگ همسرش هيچگاه مقيم خارج نميشود و در هر دو نوبت قبل و بعد از انقلاب بهرغم اجبار به خروج فرزندانش خود در ايران ميماند. سالهاي شصت، سالهاي سختي براي مردم ايران است و بيترديد براي زني تنها كه با كوچكترين فرزندش مونا زندگي ميكند و مسووليت تامين امنيت مالي فرزندان جوانش را در خارج نيز بر عهده دارد سختتر. در شرايطي كه بارها به منزلش حمله ميشود و در ترس و اضطراب بايد زندگي كند. در همان سالهاست كه چاپ آثار را بر عهده دارد. اگر شما تاريخ اولين چاپهاي مجموعه آثار را ببينيد همگي به دهه شصت بر ميگردد (مثلا مجموعه 33 كه در سال 67 به چاپ رسيده) . اين حجم از فعاليت واقعا شگفتآور است و نميتوان به سادگي از آن گذشت و با تعابيري چون «همسري وفادار و مادري فداكار» فيصله داد. بايد خيلي دقيقتر صحبت كرد: زني كه ناشر است، در سالهاي هفتاد موسسهاي فرهنگي را بنيانگذاري ميكند (1377) و در تمامي دهه هشتاد و نود بر ترجمه آثار شريعتي به زبان استانبولي و عربي نظارت دارد و اين همه در بسياري اوقات با نوعي تنش و گاه جنگ و جدال؛ چه براي گرفتن حق تاليف چه براي كنترل كيفيت ترجمه متني كه بايد مراقب وفادارياش ميبود.
🔆به تازگي مجموعه نامههايي كه شريعتي در سال اول ازدواجشان به پوران نوشته تحت عنوان «برسد به دست پوران عزيزم»، به چاپ رسيده است؛ نامههايي كه طي يك سال و در فاصله 1337 تا 1338 از پاريس به مشهد ارسال ميشده است. يكسالي كه اين دو درست پس از ازدواج از هم دور ميمانند. علي شريعتي در پاريس و پوران در مشهد. بهرغم پرهيزهاي پوران در چاپ اين نامهها در زمان حياتش بر اثر پافشاري ما فرزندان اين نامهها دو سال پيش توسط نشر آبان به بازار رفت. اين ترديدها، ترديدهاي يك زن بود در اينكه زيادي ديده شود؛ نامههايي كه اكثرا ستايشآميز است. زنان عادت دارند ديده نشوند و اگر هم قرار است ديده شوند ترجيح ميدهند بعد از مرگشان باشد. چرا نبايد يك زن در زمان حياتش به رسميت شناخته شود و ارج گذاري شود؟ البته پوران اين لذت را براي سالهاي پاياني حياتش گذاشت: زيباترين هديهاي كه ميتوانست از سوي شريعتي به پاس يك عمر وفاداري، استقلال روح و امانت داري دريافت كند. به تعبير همسرش آن «وفاي محكم و آن دوستي استوار».
#یادداشت
#روزنامه_اعتماد
#پوران_شریعت_رضوی
#یاد_پوران
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌 برای مطالعه کامل این یادداشت به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
https://v.gd/sZBQEa
🔸️🔸️دستنوشته دكتر شريعتي: پوران عزيزم، اميدوارم خداوند هميشه قدرتت را براي تحمل دو بار سنگيني كه بر دوش داري افزون كند. يكي، من و ديگري، زندگي با من.
🖋سوسن شريعتي
📌بخش هایی از یادداشت سوسن شریعتی به مناسبت نخستین سالگرد پوران شریعت رضوی در روزنامه اعتماد به چاپ رسیده است به شرح زیر می باشد:
🔆صحبت از زني است كه خوب زيست و با كيفيت زيست و بهرغم شرايط اجتماعي و سياسياي كه در همه ادوار زندگياش بر او تحميل ميشد توانست استوار بماند و بدل شود به امكاني و اميدي براي ما زنان آن هم در جامعهاي كه زنان هميشه جنس دوم محسوب ميشوند و در مرتبه دوم قرار ميگيرند و در بهترين شكل در زير سايه مردان بزرگ تعريف ميشوند.
🔆چهرههايي مثل پوران شريعت رضوي به دليل اينكه بهرغم شرايط اجتماعي و رسم زمانه شانس آن را داشتهاند كه تحصيل كنند توانستهاند شخصيتهايي شكوفا باشند و به ثبت برسند: همچون زن، همچون عاشق، همچون همسر، همچون مادر، همچون يك شخصيت اجتماعي و فرهنگي. مادري كه بتواند صدايش را به گوشها برساند بي ترديد مادر بهتري است؛ زني كه بتواند عشقش را زندگي كند همسر بهتري است؛ دختر جواني كه بتواند تحصيل كند، رشد كند و…فرزند وفادارتري است..
🔆پوران شريعت رضوي عمده مجموعه آثار شريعتي را در همان دهه شصت با همكاري مجيد شريف و امير رضايي به چاپ ميرساند؛ در همان سالهايي كه ممنوعالخروج است و جنگ است و دور از فرزندانش. برخلاف تصور همگان، او پس از مرگ همسرش هيچگاه مقيم خارج نميشود و در هر دو نوبت قبل و بعد از انقلاب بهرغم اجبار به خروج فرزندانش خود در ايران ميماند. سالهاي شصت، سالهاي سختي براي مردم ايران است و بيترديد براي زني تنها كه با كوچكترين فرزندش مونا زندگي ميكند و مسووليت تامين امنيت مالي فرزندان جوانش را در خارج نيز بر عهده دارد سختتر. در شرايطي كه بارها به منزلش حمله ميشود و در ترس و اضطراب بايد زندگي كند. در همان سالهاست كه چاپ آثار را بر عهده دارد. اگر شما تاريخ اولين چاپهاي مجموعه آثار را ببينيد همگي به دهه شصت بر ميگردد (مثلا مجموعه 33 كه در سال 67 به چاپ رسيده) . اين حجم از فعاليت واقعا شگفتآور است و نميتوان به سادگي از آن گذشت و با تعابيري چون «همسري وفادار و مادري فداكار» فيصله داد. بايد خيلي دقيقتر صحبت كرد: زني كه ناشر است، در سالهاي هفتاد موسسهاي فرهنگي را بنيانگذاري ميكند (1377) و در تمامي دهه هشتاد و نود بر ترجمه آثار شريعتي به زبان استانبولي و عربي نظارت دارد و اين همه در بسياري اوقات با نوعي تنش و گاه جنگ و جدال؛ چه براي گرفتن حق تاليف چه براي كنترل كيفيت ترجمه متني كه بايد مراقب وفادارياش ميبود.
🔆به تازگي مجموعه نامههايي كه شريعتي در سال اول ازدواجشان به پوران نوشته تحت عنوان «برسد به دست پوران عزيزم»، به چاپ رسيده است؛ نامههايي كه طي يك سال و در فاصله 1337 تا 1338 از پاريس به مشهد ارسال ميشده است. يكسالي كه اين دو درست پس از ازدواج از هم دور ميمانند. علي شريعتي در پاريس و پوران در مشهد. بهرغم پرهيزهاي پوران در چاپ اين نامهها در زمان حياتش بر اثر پافشاري ما فرزندان اين نامهها دو سال پيش توسط نشر آبان به بازار رفت. اين ترديدها، ترديدهاي يك زن بود در اينكه زيادي ديده شود؛ نامههايي كه اكثرا ستايشآميز است. زنان عادت دارند ديده نشوند و اگر هم قرار است ديده شوند ترجيح ميدهند بعد از مرگشان باشد. چرا نبايد يك زن در زمان حياتش به رسميت شناخته شود و ارج گذاري شود؟ البته پوران اين لذت را براي سالهاي پاياني حياتش گذاشت: زيباترين هديهاي كه ميتوانست از سوي شريعتي به پاس يك عمر وفاداري، استقلال روح و امانت داري دريافت كند. به تعبير همسرش آن «وفاي محكم و آن دوستي استوار».
#یادداشت
#روزنامه_اعتماد
#پوران_شریعت_رضوی
#یاد_پوران
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌 برای مطالعه کامل این یادداشت به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
https://v.gd/sZBQEa
Telegraph
وارث امين
🔸️🔸️26 بهمن ماه نخستين سالگرد درگذشت پوران شريعت رضوي 🔸️🔸️دستنوشته دكتر شريعتي: پوران عزيزم، اميدوارم خداوند هميشه قدرتت را براي تحمل دو بار سنگيني كه بر دوش داري افزون كند. يكي، من و ديگري، زندگي با من. 🖋سوسن شريعتي يك سال از درگذشت دكتر پوران شريعترضوي،…
🔷🔆سحابی وجدان بیدار ما
🎙سوسن شریعتی
🔸 (بازنشر بخشی از سخنرانی
در بزرگداشت هفتمین سالگرد دکتر یداللهسحابی)
🔆مباهات است چرا که دکتر سحابی از نادر چهرههای سیاسی نیم قرن اخیر است که چهره انسانی و اخلاقیاش را نیز حفظ کرده . از نادر چهرههای سیاسی است که با وجود حضور فعال در همه بزنگاههای حیات سیاسیـاجتماعی پنج دهه اخیر، نه رنگ باخته و نه رنگ عوض کرده. وفادار مانده است به خود و به مردم و از همین رو، بی آنکه بداند و بیهیچ ادعایی، تبدیل شده است به یکی از ارزشهای ثابت و الگوهای مطمئن وجدان اجتماعی ما.
🔆دکتر سحابی برای این حافظههای زخم خورده، خیانت شده، مشکوک و آکنده از شکست مامن محکمی است. برای نسل من که در عرض این بیست سال اخیر عادت کرده بود به خط و خطکشی، سیاست زدگی، فرقهگرایی، خودی و غیر خودی، سایه غیر را با تیر زدن، گردن رقیب را با تیغ بریدن، مراسم سوگ او یک اتفاق جدید بود. یک تجربه جدید. فراهم آمدن لحظهای، فرصتی برای قرار گرفتن در کنار یکدیگر. همه قرائتهای گوناگون سیاسی بودن، مذهبی بودن، ملی بودن؛ سه نسل، سه تجربهـلیبرال، انقلابی و اصلاحطلبـ را میدیدی که به یاد و نام او به اجماع رسیدهاند. برخی از سر مصلحتی، عدهای از سر اجبار و بسیاری از سر صدق.
🔆سحابی به سیاسیون ما نشان داد که سیاسی باشند اما اخلاق سیاسی را فراموش نکنند. به دینداران ما نشان داد که "دین و آزادی" همدست و همداستانند. به ملیون ما گفت که دفاع از خاک و خون باید بر تکیه یک فرهنگ و وفادار به آن بماند. به جوانان ما آموخت که مشارکت در مبارزه اجتماعی به شرط تداوم ارزش دارد و نه به صرف جوانی و به شهروندان ما نیز میتواند بیاموزد که شهروندی قبل از هر چیز یعنی احساس مسئولیت در برابر زندگی عمومی، ساختن علیرغمِ دولتها و حکومتها و نیز همبستگی فرد با دیگران.
🔆از این سوی مکتبزدگی و بنیادگرایی افتادیم و یا افتادهایم به گردونه رآل پلیتیک و از الزامات آن جدایی سیاست از اخلاق. کشتی نوح بودیم و شدیم فرقهای. خلقی بودیم و شدیم نخبهگرا و در این آمد و شد محتوم هر بار با ادعای نجات دوبارهای به گسست از گذشته مباهات کردیم. هر بار با حافظهای مثله شده و تکه پاره، با وجود امیدها و رویاهای جامعهای بهتر، فاجعهای را مکرر کردیم.
#دکتر_سحابی
#وجدان_بیدار
#سخنرانی
#باز_نشر
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌 برای مطالعه کامل متن فوق به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
https://telegra.ph/سحابی-وجدان-بیدار-ما-04-13
🎙سوسن شریعتی
🔸 (بازنشر بخشی از سخنرانی
در بزرگداشت هفتمین سالگرد دکتر یداللهسحابی)
🔆مباهات است چرا که دکتر سحابی از نادر چهرههای سیاسی نیم قرن اخیر است که چهره انسانی و اخلاقیاش را نیز حفظ کرده . از نادر چهرههای سیاسی است که با وجود حضور فعال در همه بزنگاههای حیات سیاسیـاجتماعی پنج دهه اخیر، نه رنگ باخته و نه رنگ عوض کرده. وفادار مانده است به خود و به مردم و از همین رو، بی آنکه بداند و بیهیچ ادعایی، تبدیل شده است به یکی از ارزشهای ثابت و الگوهای مطمئن وجدان اجتماعی ما.
🔆دکتر سحابی برای این حافظههای زخم خورده، خیانت شده، مشکوک و آکنده از شکست مامن محکمی است. برای نسل من که در عرض این بیست سال اخیر عادت کرده بود به خط و خطکشی، سیاست زدگی، فرقهگرایی، خودی و غیر خودی، سایه غیر را با تیر زدن، گردن رقیب را با تیغ بریدن، مراسم سوگ او یک اتفاق جدید بود. یک تجربه جدید. فراهم آمدن لحظهای، فرصتی برای قرار گرفتن در کنار یکدیگر. همه قرائتهای گوناگون سیاسی بودن، مذهبی بودن، ملی بودن؛ سه نسل، سه تجربهـلیبرال، انقلابی و اصلاحطلبـ را میدیدی که به یاد و نام او به اجماع رسیدهاند. برخی از سر مصلحتی، عدهای از سر اجبار و بسیاری از سر صدق.
🔆سحابی به سیاسیون ما نشان داد که سیاسی باشند اما اخلاق سیاسی را فراموش نکنند. به دینداران ما نشان داد که "دین و آزادی" همدست و همداستانند. به ملیون ما گفت که دفاع از خاک و خون باید بر تکیه یک فرهنگ و وفادار به آن بماند. به جوانان ما آموخت که مشارکت در مبارزه اجتماعی به شرط تداوم ارزش دارد و نه به صرف جوانی و به شهروندان ما نیز میتواند بیاموزد که شهروندی قبل از هر چیز یعنی احساس مسئولیت در برابر زندگی عمومی، ساختن علیرغمِ دولتها و حکومتها و نیز همبستگی فرد با دیگران.
🔆از این سوی مکتبزدگی و بنیادگرایی افتادیم و یا افتادهایم به گردونه رآل پلیتیک و از الزامات آن جدایی سیاست از اخلاق. کشتی نوح بودیم و شدیم فرقهای. خلقی بودیم و شدیم نخبهگرا و در این آمد و شد محتوم هر بار با ادعای نجات دوبارهای به گسست از گذشته مباهات کردیم. هر بار با حافظهای مثله شده و تکه پاره، با وجود امیدها و رویاهای جامعهای بهتر، فاجعهای را مکرر کردیم.
#دکتر_سحابی
#وجدان_بیدار
#سخنرانی
#باز_نشر
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌 برای مطالعه کامل متن فوق به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
https://telegra.ph/سحابی-وجدان-بیدار-ما-04-13
Telegraph
سحابی وجدان بیدار ما
سخنرانی دکتر سوسن شریعتی در مراسم هفتمین سالگرد دکتر سحابی حضور در مجلس یادبود دکتر سحابی، آن هم به نام شریعتی، برای من که متعلق به نسلی دیگرم هم موهبت است و هم مباهات: موهبت است چرا که در زمانهای که گسست و فراموشیـ گسست از گذشته و فراموشی آنـ بیماری و مفری…
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🗒 هدی صابر و تنهایی های روشنفکر _قهرمان
🖋 سوسن شریعتی
🔆شریعتی و صابر را پرداختن به سه محور شبیه هم می کند علی رغم تفاوت های بسیارشان:
🔸نقد متوسط ها و زمانه متوسط پرور.
🔸ضرورت بازگشت به نزد مردم (ضعیف ترها)
🔸روشنفکر-پیامبر
🔆نقد متوسط ها و ضرورت بازگشت به میان مردم
سخن از پارادوکسی بود که شریعتی به آن دچار است و به نظرم شامل هدی هم می شود. پارادوکسی در نگاه و رفتار روشنفکرانه آن دو: از یک سو ابراز انزجار از انسان متوسط و زمانه متوسطپرور و ای بسا احساس بیگانگی با مردم زمانه و از سوی دیگر ضرورت و تأکید بر مردم، نزدیکی به خواستها و مطالبات آنها، به زیست و زبان آنها و از همین رو متهم به نوعی پوپولیسم.
📌 برای مطالعه کامل متن مقاله به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
#سر_مقاله
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
https://telegra.ph/هدی-صابر-و-تنهایی-های-روشنفکر-قهرمان-06-07
🖋 سوسن شریعتی
🔆شریعتی و صابر را پرداختن به سه محور شبیه هم می کند علی رغم تفاوت های بسیارشان:
🔸نقد متوسط ها و زمانه متوسط پرور.
🔸ضرورت بازگشت به نزد مردم (ضعیف ترها)
🔸روشنفکر-پیامبر
🔆نقد متوسط ها و ضرورت بازگشت به میان مردم
سخن از پارادوکسی بود که شریعتی به آن دچار است و به نظرم شامل هدی هم می شود. پارادوکسی در نگاه و رفتار روشنفکرانه آن دو: از یک سو ابراز انزجار از انسان متوسط و زمانه متوسطپرور و ای بسا احساس بیگانگی با مردم زمانه و از سوی دیگر ضرورت و تأکید بر مردم، نزدیکی به خواستها و مطالبات آنها، به زیست و زبان آنها و از همین رو متهم به نوعی پوپولیسم.
📌 برای مطالعه کامل متن مقاله به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
#سر_مقاله
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
https://telegra.ph/هدی-صابر-و-تنهایی-های-روشنفکر-قهرمان-06-07
Telegraph
هدی صابر و تنهایی های روشنفکر _ قهرمان
سوسن شریعتی ... بهانه این بحث دو یادداشت بود. یادداشتی که آقای رضایی دو سال پیش در سالگرد هدی صابر بر سر خاکش خواند؛ یادداشتی به تعبیر صابر، کلوزآپی به زندگی ، منش و نگاه صابر به زندگی ، به آدم ها و..یادداشت دوم، نوشته ای بود از همین جنس به نگاه و رفتار و…
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🗒اسطوره حسین در میانه دو ادعا:حافظه یا تاریخ
🖋سوسن شریعتی
🔆مشکل ما از یک سو دینداری ای است که مدام خود را بر محور مرگ، رنج و گذشته تعریف می کند و از حافظه هویت ساخته است و از سوی دیگر قدرتی که خود را متولی مظلومیت معرفی می کند. هم مومن و هم سیاستمدار مشروعیتشان را از خاطره یک رنج می گیرند و مظلومیتی که شده است ابزار بسیج ، کسب قدرت و هویتی که گاه مغرور است به جسارت حسین و گاه گریان بر مظلومیت یک قربانی: هم این و آنی که یا می میرد یا می میراند.
🔆واقعیت این است که نه حافظه کاملا وفادار است و نه تاریخ کاملا بی جانب. حافظه آنچه را به یاد می آورد همیشه بخشی از حقیقت است و معمولا دست خورده و گزیش شده و تغییر ماهیت داده و به یمن فراموش کردن بخش دیگر واقعیت ممکن می گردد. تاریخ نیز همواره تفسیری است از امر گذشته و هر تفسیری تفسیری است معاصر. هم گذشته ای که فراخوانده می شود گزینشی است و هم هویتی که بر آن اساس ساخته می شود سیال است و هر بار جوری تعریف می شود. این است که حسینی که حافظه های سیال مومنین به یاد می آورند هر بار به شکلی است و تفاسیر تاریخی ای که قیام امام حسین در پی داشته است هر بار معاصر. اقلیت قربانی جوری به یاد می آورد و جوری تفسیر می کند و اکثریت سیاسی به گونه ای مدیریت و بسیج می کند. حسین من، حسین ما و حسین آن ها: کدام حسین؟
#اسطوره_حسین
#حافظه_تاریخ
#مقاله
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌برای مطالعه کامل مقاله فوق به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
https://telegra.ph/اسطوره-حسین-در-میانه-دو-ادعاحافظه-یا-تاریخ-09-09
🖋سوسن شریعتی
🔆مشکل ما از یک سو دینداری ای است که مدام خود را بر محور مرگ، رنج و گذشته تعریف می کند و از حافظه هویت ساخته است و از سوی دیگر قدرتی که خود را متولی مظلومیت معرفی می کند. هم مومن و هم سیاستمدار مشروعیتشان را از خاطره یک رنج می گیرند و مظلومیتی که شده است ابزار بسیج ، کسب قدرت و هویتی که گاه مغرور است به جسارت حسین و گاه گریان بر مظلومیت یک قربانی: هم این و آنی که یا می میرد یا می میراند.
🔆واقعیت این است که نه حافظه کاملا وفادار است و نه تاریخ کاملا بی جانب. حافظه آنچه را به یاد می آورد همیشه بخشی از حقیقت است و معمولا دست خورده و گزیش شده و تغییر ماهیت داده و به یمن فراموش کردن بخش دیگر واقعیت ممکن می گردد. تاریخ نیز همواره تفسیری است از امر گذشته و هر تفسیری تفسیری است معاصر. هم گذشته ای که فراخوانده می شود گزینشی است و هم هویتی که بر آن اساس ساخته می شود سیال است و هر بار جوری تعریف می شود. این است که حسینی که حافظه های سیال مومنین به یاد می آورند هر بار به شکلی است و تفاسیر تاریخی ای که قیام امام حسین در پی داشته است هر بار معاصر. اقلیت قربانی جوری به یاد می آورد و جوری تفسیر می کند و اکثریت سیاسی به گونه ای مدیریت و بسیج می کند. حسین من، حسین ما و حسین آن ها: کدام حسین؟
#اسطوره_حسین
#حافظه_تاریخ
#مقاله
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌برای مطالعه کامل مقاله فوق به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
https://telegra.ph/اسطوره-حسین-در-میانه-دو-ادعاحافظه-یا-تاریخ-09-09
Telegraph
اسطوره حسین در میانه دو ادعا:حافظه یا تاریخ
🖋سوسن شریعتی از اسطوره های دینی -تاریخی هر بار می شود سوالی پرسید و پاسخی را ممکن دانست. کاربردشان همین است: تا بی نهایت تفسیر و استخراج روایت. شریعتی چهل سال پیش تلاش کرد با طرح پرسشی تاریخی چگونگی شهادت حسین را به چرایی شهادت او بدل کند: چرا حسین قیام کرد؟…
🔷🔆بینایی ممنوع
🔅به مناسبت پنجاهمین سال انتشار کتاب «کویر»
🖋سوسن شریعتی
🔅بخش هایی از این مقاله که در مجله کرگدن شماره ۱۳۲ منتشر شده است به شرح زیر است:
🔆کتاب "کویر"پنجاه ساله شد. علی شریعتی در ماه های آخر سال 1348 کویر را به خرج خودش به دست چاپخانه طوس در مشهد می سپارد تا کتابی را که بعدها از جنس «بینایی ممنوع » می نامد راهی کوچه و خیابان کند.
🔆در سال 1349، شریعتی دیگر فقط استاد دانشکده ادبیات مشهد نیست. او دیگر چندین مهر بر پیشانی دارد: چهره دانشگاهی، متفکر مذهبی و ناراضی سیاسی و...علاوه بر این همه، بارِ نام شریعتی است که در مشهد دهه بیست- سی – چهل، به یمن فعالیت های سیاسی-فرهنگی استاد محمد تقی شریعتی در «کانون نشر حقایق اسلامی»نامی است آشنا و سنگین. تثلیثی جذاب که می تواند زندان هم باشد. با این همه شریعتی در همین سال از سوی متولیان این سه حوزه مورد حمله است: مدیریت دانشگاه از او ناراضی است (از غیبت هایش، از مدرکش، از سفرهای پی در پی اش به تهران، از بی اعتنایی اش به مقرارت)؛ متولیان مذهبی به سخنانش مشکوک اند و بنیانگذاران حسینیه ارشاد برای حذف او از لیست سخنرانان تحت فشار هستند؛ ساواک چندین بار طی سال 48-49 او را فرا می خواند، تحت تعقیب است، اظهاراتش در کلاس گزارش می شود اما محافل سیاسی هم خیلی دل خوشی از او ندارند(در میانشان زیاد ظاهر نمی شود، میل به خلوت دارد و...). شرایط سیاسی ایران هم همه می دانیم که با شکل گیری گروههای چریکی مسلح رادیکالیزه شده است. (اسفند همین سال است که سیاهگل اتفاق می افتد) کویر در چنین شرایطی به چاپ می رسد و بر خلاف تصور، محصول ایام خلوت نشینی و تآملات عرفانی یک «بریده از غیر و خزیده در خویش» نیست. نویسنده «کویر» و سخنران «امت و امامت»(فروردین 1348) متعلق به یک دوره اند. همین شریعتی سی هفت ساله است که علی رغم مهرهایی که بر پیشانی دارد تصمیم گرفته است به هر ترتیب باز صدای یک «خودِ» دیگری را در آورد که مرسوم نیست؛ با سیاست، دانشگاه و نهاد دین کاری ندارد و بی شباهت به کلیشه های روشنفکری زمانه است. به خصوص روشنفکری مذهبی. در آن سال ها به جز «شاعر» کدام روشنفکر و یا چهره سیاسی از این خود پرده برداشته و با دیگران در میان گذاشته است.
🔆واقعیت این است که کتاب «کویر» تحت شعاع شریعتی ارشاد قرار می گیرد و دیده نمی شود. شریعتی اما با چاپ این کتاب معلوم است که منتظر نگاه دیگری است به خودش ( شاید برای همین است که شاعر را فرا می خواند) ؛ یا برای تحت شعاع قرار دادن تصویری که از او در حال شکل گرفتن است و او از زندانی شدن در آن هراس دارد؛ یا برای اینکه با مخاطبش صادق باشد؛ یا از سر وفاداری به خودش، به خود هایش.
🔆شریعتی خود سبک «کویر» را تعیین کرده : بث الشکوی. تعریف او از بث الشکوی این است: «خود را نالیدن». دایره المعارف می گوید : «آشکار کردن راز و پراکنده ساختن آن»، شکایت از زمانه و حدیث رنج. بث الشکوی را به نوعی اتو-پرتره و یا خود-چهره نگاری هم می شود ترجمه کرد. جهانی پر از فیلترینگ و در پی راه حل هایی برای شکستن فیلترها.
🔆«کویر» چه تجربه خوردن میوه ممنوع باشد و خودآگاهی بر عریانی خویش، دست تنهایی و سراسیمگی و چه تلاشی برای پل زدن میان سنت های معنوی متعدد بشر، تجربه ابراهیمی موسس بودن است، معمار کعبه ایمان خویش بودن.
📌 مطالعه کامل متن در لینک وبسایت بنیاد فرهنگی دکتر شریعتی 👇
🖇 http://drshariati.org/?p=25358
#کویر
#سوسن_شریعتی
#مجله_کرگردن
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔅به مناسبت پنجاهمین سال انتشار کتاب «کویر»
🖋سوسن شریعتی
🔅بخش هایی از این مقاله که در مجله کرگدن شماره ۱۳۲ منتشر شده است به شرح زیر است:
🔆کتاب "کویر"پنجاه ساله شد. علی شریعتی در ماه های آخر سال 1348 کویر را به خرج خودش به دست چاپخانه طوس در مشهد می سپارد تا کتابی را که بعدها از جنس «بینایی ممنوع » می نامد راهی کوچه و خیابان کند.
🔆در سال 1349، شریعتی دیگر فقط استاد دانشکده ادبیات مشهد نیست. او دیگر چندین مهر بر پیشانی دارد: چهره دانشگاهی، متفکر مذهبی و ناراضی سیاسی و...علاوه بر این همه، بارِ نام شریعتی است که در مشهد دهه بیست- سی – چهل، به یمن فعالیت های سیاسی-فرهنگی استاد محمد تقی شریعتی در «کانون نشر حقایق اسلامی»نامی است آشنا و سنگین. تثلیثی جذاب که می تواند زندان هم باشد. با این همه شریعتی در همین سال از سوی متولیان این سه حوزه مورد حمله است: مدیریت دانشگاه از او ناراضی است (از غیبت هایش، از مدرکش، از سفرهای پی در پی اش به تهران، از بی اعتنایی اش به مقرارت)؛ متولیان مذهبی به سخنانش مشکوک اند و بنیانگذاران حسینیه ارشاد برای حذف او از لیست سخنرانان تحت فشار هستند؛ ساواک چندین بار طی سال 48-49 او را فرا می خواند، تحت تعقیب است، اظهاراتش در کلاس گزارش می شود اما محافل سیاسی هم خیلی دل خوشی از او ندارند(در میانشان زیاد ظاهر نمی شود، میل به خلوت دارد و...). شرایط سیاسی ایران هم همه می دانیم که با شکل گیری گروههای چریکی مسلح رادیکالیزه شده است. (اسفند همین سال است که سیاهگل اتفاق می افتد) کویر در چنین شرایطی به چاپ می رسد و بر خلاف تصور، محصول ایام خلوت نشینی و تآملات عرفانی یک «بریده از غیر و خزیده در خویش» نیست. نویسنده «کویر» و سخنران «امت و امامت»(فروردین 1348) متعلق به یک دوره اند. همین شریعتی سی هفت ساله است که علی رغم مهرهایی که بر پیشانی دارد تصمیم گرفته است به هر ترتیب باز صدای یک «خودِ» دیگری را در آورد که مرسوم نیست؛ با سیاست، دانشگاه و نهاد دین کاری ندارد و بی شباهت به کلیشه های روشنفکری زمانه است. به خصوص روشنفکری مذهبی. در آن سال ها به جز «شاعر» کدام روشنفکر و یا چهره سیاسی از این خود پرده برداشته و با دیگران در میان گذاشته است.
🔆واقعیت این است که کتاب «کویر» تحت شعاع شریعتی ارشاد قرار می گیرد و دیده نمی شود. شریعتی اما با چاپ این کتاب معلوم است که منتظر نگاه دیگری است به خودش ( شاید برای همین است که شاعر را فرا می خواند) ؛ یا برای تحت شعاع قرار دادن تصویری که از او در حال شکل گرفتن است و او از زندانی شدن در آن هراس دارد؛ یا برای اینکه با مخاطبش صادق باشد؛ یا از سر وفاداری به خودش، به خود هایش.
🔆شریعتی خود سبک «کویر» را تعیین کرده : بث الشکوی. تعریف او از بث الشکوی این است: «خود را نالیدن». دایره المعارف می گوید : «آشکار کردن راز و پراکنده ساختن آن»، شکایت از زمانه و حدیث رنج. بث الشکوی را به نوعی اتو-پرتره و یا خود-چهره نگاری هم می شود ترجمه کرد. جهانی پر از فیلترینگ و در پی راه حل هایی برای شکستن فیلترها.
🔆«کویر» چه تجربه خوردن میوه ممنوع باشد و خودآگاهی بر عریانی خویش، دست تنهایی و سراسیمگی و چه تلاشی برای پل زدن میان سنت های معنوی متعدد بشر، تجربه ابراهیمی موسس بودن است، معمار کعبه ایمان خویش بودن.
📌 مطالعه کامل متن در لینک وبسایت بنیاد فرهنگی دکتر شریعتی 👇
🖇 http://drshariati.org/?p=25358
#کویر
#سوسن_شریعتی
#مجله_کرگردن
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Forwarded from اكنون، ما و شريعتی
🔷💢بهاران خجسته باد و انسان نیز!
🖋سوسن شریعتی
یکی از بازماندگان بهار پشت سر
🔸از همین زمستان معلوم بود که بهار امسال بی حضور انسان خواهد گذشت. صدای چهچه بلبل و رویش شکوفه ها و طبیعتی که به کارش ادامه می دهد را از پشت پنجره می شنویم و از سر تواضع و یا از سر ترس به حساب انتقام طبیعت از انسان گذاشته ایم. معلوم است که انسان باشد یا نباشد طبیعت چیزی را کم نمی آورد. معلوم است که عین خیالش هم نیست که ما میمیریم. «روز طبیعت» که آمد و خروج از خانه ممنوع شد روشن تر گشت که انسان نه دیگر فقط برای طبیعت که برای خود نیز بدل شده است به تهدید. اینکه« انسان، گرگ انسان» باشد البته قرن ها بر سر زبان ها است. اینکه قرار بوده «شبیه»[1]ارباب و مالک طبیعت باشد و شده است دشمن آن هم بیشتر از نیم قرن است که می گویند. انسان گویا بالاخره مغضوبِ «زمین-مادر» ( ویا به قول ادگار مورن «زمین-وطن»)شده است و شاید هم مضحکه حیوان زبان بسته و البته اگر باز همینجا هم ، پای انسان و یا دست او در میان و در کار نبوده باشد.
🔹ویروس تاجدار، صرف نظر از اینکه ملیت اش چیست خوش سفر است و سیاس و هزار چهره. برای اینکه دستش برای علم رو نشود چپ می زند و راست؛ گاه با سر و صدا می آید گاه بی نشانه و بی علامت؛ با سرما آمده و معلوم شد با گرما هم نمی رود؛ هیچ روشن نیست که از رطوبت خوشش می اید یا از خشکی. همه جای جهان سرک کشیده و آمده تا بیخ گوش ات، درست پشت در خانه ات. مثل این است که آمده و یا اصلا ساخته شده تا همین بشریت بی مرز را وادار به کشیدن مرز کند؛ وادار سازد به عقب نشینی، بکند زندانی همان چهاردیواری هایی که خودش ساخته و دلخوش به همان مجازی که تا اطلاع ثانوی شده است آلترناتیوی برای جهان آن سوی پنجره. بین ما و سال گذشته هزاران زندگی است که از میان رفته و مرده های زیادی برجا مانده است و نمی شود نوشت بدون توضیح درباره این تجربه هنوز زنده ماندن. نمی شود نوشت، بدون به رو آوردن حادثه. این بار فقط ما نبوده ایم که می مرده ایم. مردن تجربه جهانشمول مشترک بوده است.
🔸هنوز زنده ماندن در وضعیت کورونایی رابطه انسان را با «زمان»، «مکان» و «دیگری» دستخوش بحران کرده است و «خویش » را محکوم ساخت به سه وضعیت: «زمان منتظر»، «مکان محدود» و «دیگریِ پر خطر»؛ این خویشتنی که «من» نیست و طی این مدت جلوه های گوناگونی داشته است: در خویش خزیده(ابداع امر روزمره)؛ ناسیونالیستی(بازگشت مرزها )، انترناسیونال (بشر بی مرز) و احتمالا انقلابی( خویش در برابر من).
🔹 همه انذار دادند که در این ایام کورونایی شکنندگی سیستم های سیاسی، اقتصادی، اخلاقی، فرهنگی رو خواهد شد. گفتند این محصول خرابکاری انسان است علیه طبیعت. این خویش متهم شد و شرمنده: تنها، معلق، بی تکیه گاه عاطفی، بی دیگری، بی ... کورونا خویشتن را در لحظه حد قرار داد؛ همانی که شریعتی در کتاب هبوط از آن سخن می گوید: «هیچ کس در کنارم، هیچ کس در برابرم، هیچ کس بالای سرم..» والبته در وضعیت «ابداع»ِ رادیکال و یا همانی که دوراس می گوید: «وضعیت انقلابی.»
🔸با این همه، انسان اگرچه در برابر طبیعت متهم است اما اجتناب ناپذیر نیز هست. زیبایی انسان در همین است: چه ترسیده باشد، چه متواضع شده باشد. این او است که می تواند در باره مرگش بیندیشد. پاسکال راست می گوید:« انسان حتی وقتی که دارد توسط جهان له می شود باز هم شریف تر از او است برای اینکه می داند که دارد می میرد و می داند که جهان برتر از او است.».
🔹فحش دادن به انسان به این امید که طبیعت از سر تقصیرات این موجودی که قرار بود مهمان اش باشد و نه ارباب آن بگذرد، بی فایده است. امروز این درس، جهانشمول است: «ما دیگر ارباب و مالک طبیعت نیستیم بلکه نگهبان و خادم امر زنده هستیم. طبیعتِ شرایط ما، همانی است که به ما زندگی و هستی بخشیده است. طبیعت، سرمنشاء ما و محل سکونت ما است.طبیعت خدا نیست بنابراین لازم نیست ستایشش کنیم اما به همین دلیل لازم است که بشناسیمش، به او احترام بگذاریم ، حفظش کنیم و دوستش داشته باشیم.».(آندره کنت اسپونویل)
📌فصلنامه پویه
🔆شماره پانزده
🔹بهار ۱۳۹۹
🔆این مقاله تحت عنوان "خود یابی در عصر کرونا" نیز در مجله پویه به چاپ رسیده است .
📌 برای مطالعه کامل این مقاله به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
#بهار
#کرونا
#مجله_پویه
#مقاله
#سوسن_شریعتی
#اکنون_ما_شریعتی
🆔@Shariati40
https://bit.ly/3lC6qVp
Telegraph
بهاران خجسته باد و انسان نیز!
سوسن شریعتی یکی از بازماندگان بهار پشت سر از همین زمستان معلوم بود که بهار امسال بی حضور انسان خواهد گذشت. صدای چهچه بلبل و رویش شکوفه ها و طبیعتی که به کارش ادامه می دهد را از پشت پنجره می شنویم و از سر تواضع و یا از سر ترس به حساب انتقام طبیعت از انسان…
🔷🔆از هجرت تا تمدن
📌(شریعتی و تاریخ صدر اسلام)
🖋سوسن شریعتی
🔹مجله ایران فردا
🔆«هیچ آفتی برای علم و بالاخص برای «تاریخ و دین» از سیاست ، سیاستی که بنیانش قبیله است و ابزارش «مذهب»، تباه کننده تر و کشنده تر نیست.»(علی شریعتی -م.آ.30-ص 456)
🔆«تاریخ صدر اسلام»، سال ها است موضوع و تیتر اول اخبار است. سال ها است که این گذشته فراخوانده می شود : گاه توسط جوانان نسل سوم و چهارم مهاجران مستعمرات حاشیه نشینِ پاریس، گاه توسط «ساکنین ناکجا آباد دولت اسلامی عراق و شام» و بسیای اوقات توسط سیاستمداران مستقر بر کرسی قدرت در کشورهای اسلامی. فراخوان آلامد و آنارشیک این گذشته 14 قرن پیش که گاه برای مشروعیت بخشی به قدرت است و گاه تکیه گاهی برای ضد قدرت و گاه عکس العملی هیستریک در هر حال همیشه با انگیزه های سیاسی و اجتماعی، بسیاری از داده های تاریخی و تاریخمند را بدل کرده است به نقل و نبات کوی و برزن و از همین رو به تعبیر ژاکلین شببی –مورخ و اسلام شناس فرانسوی معاصر- به یک «هوموس اسلامیکوس فرازمان» شکل داده است. این وضعیت خود موجب رونق گیری مطالعات متنوع و گسترده ای در حوزه تاریخ صدر اسلام از منظر علوم انسانی و اجتماعی در دو دهه اخیر گشته ؛ امری نه چندان متداول در حوزه های دانشگاهی غربی در گذشته و نیز موضوع همیشه حساس در جوامعی با سنت اسلامی.
🔆موضوع این یادداشت بررسی دلایل، متد و فرضیه های علی شریعتی در خوانش او از تاریخ صدر اسلام است؛ موضوعی که دو سال پس از بازگشت از فرانسه و با آغاز تدریس در دانشکده ادبیات مشهد و به عنوان واحدهای درسی به آن توجه می کند و تا روزهای پایانی حیاتش پی می گیرد. اهمیت این نگاه در این است که قبل از شوک دهه هفتاد میلادی در حوزه مطالعات قرآنی و تاریخ صدر اسلام عرضه شده و پیست هایی را گشوده که بعدها یک بار در دهه هفتاد و بار دیگر در سال 2000 پژوهشگران و آکادمسین های غربی و متفکرین اسلامی را به خود مشغول کرده است. این یادداشت مبتنی بر متون دهه چهل (دهه شصت میلادی) شریعتی است و معرف نگاه تاریخی متفکر جوانی (35 سال) است که «روشنفکر دینی» نام گرفت قبل از اینکه «نگاه ایدئولوژیک » و یا «اسطوره ساز» او به تاریخ به جمرات آن نوع روشنفکری ای بدل شود که او را مسبب بیدار شدن دیو خفته ای می دانست به نام «سنت».
🔸مطالعه کامل متن یادداشت در لینک وبسایت بنیاد شریعتی
📌https://drshariati.org/?p=28208
#ایران_فردا
#هجرت_تمدن
#یادداشت
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌(شریعتی و تاریخ صدر اسلام)
🖋سوسن شریعتی
🔹مجله ایران فردا
🔆«هیچ آفتی برای علم و بالاخص برای «تاریخ و دین» از سیاست ، سیاستی که بنیانش قبیله است و ابزارش «مذهب»، تباه کننده تر و کشنده تر نیست.»(علی شریعتی -م.آ.30-ص 456)
🔆«تاریخ صدر اسلام»، سال ها است موضوع و تیتر اول اخبار است. سال ها است که این گذشته فراخوانده می شود : گاه توسط جوانان نسل سوم و چهارم مهاجران مستعمرات حاشیه نشینِ پاریس، گاه توسط «ساکنین ناکجا آباد دولت اسلامی عراق و شام» و بسیای اوقات توسط سیاستمداران مستقر بر کرسی قدرت در کشورهای اسلامی. فراخوان آلامد و آنارشیک این گذشته 14 قرن پیش که گاه برای مشروعیت بخشی به قدرت است و گاه تکیه گاهی برای ضد قدرت و گاه عکس العملی هیستریک در هر حال همیشه با انگیزه های سیاسی و اجتماعی، بسیاری از داده های تاریخی و تاریخمند را بدل کرده است به نقل و نبات کوی و برزن و از همین رو به تعبیر ژاکلین شببی –مورخ و اسلام شناس فرانسوی معاصر- به یک «هوموس اسلامیکوس فرازمان» شکل داده است. این وضعیت خود موجب رونق گیری مطالعات متنوع و گسترده ای در حوزه تاریخ صدر اسلام از منظر علوم انسانی و اجتماعی در دو دهه اخیر گشته ؛ امری نه چندان متداول در حوزه های دانشگاهی غربی در گذشته و نیز موضوع همیشه حساس در جوامعی با سنت اسلامی.
🔆موضوع این یادداشت بررسی دلایل، متد و فرضیه های علی شریعتی در خوانش او از تاریخ صدر اسلام است؛ موضوعی که دو سال پس از بازگشت از فرانسه و با آغاز تدریس در دانشکده ادبیات مشهد و به عنوان واحدهای درسی به آن توجه می کند و تا روزهای پایانی حیاتش پی می گیرد. اهمیت این نگاه در این است که قبل از شوک دهه هفتاد میلادی در حوزه مطالعات قرآنی و تاریخ صدر اسلام عرضه شده و پیست هایی را گشوده که بعدها یک بار در دهه هفتاد و بار دیگر در سال 2000 پژوهشگران و آکادمسین های غربی و متفکرین اسلامی را به خود مشغول کرده است. این یادداشت مبتنی بر متون دهه چهل (دهه شصت میلادی) شریعتی است و معرف نگاه تاریخی متفکر جوانی (35 سال) است که «روشنفکر دینی» نام گرفت قبل از اینکه «نگاه ایدئولوژیک » و یا «اسطوره ساز» او به تاریخ به جمرات آن نوع روشنفکری ای بدل شود که او را مسبب بیدار شدن دیو خفته ای می دانست به نام «سنت».
🔸مطالعه کامل متن یادداشت در لینک وبسایت بنیاد شریعتی
📌https://drshariati.org/?p=28208
#ایران_فردا
#هجرت_تمدن
#یادداشت
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Forwarded from ایران فردا
🔴 آخر و عاقبت 16 آذر
▪️ شصت و هشت سال بعد!
💠 سوسن شریعتی
@iranfardamag
🔺"بار دگر، شانزده آذر" است و مانده ام این یادداشت را با نامه پدربزرگم که چند روز قبل از کشته شدن فرزندش آذر در دانشکده فنی در آذر 1332 خطاب به او نوشته شروع کنم و یا با یادداشت کوتاه وصیت گونه پدر در روزهای پایانی 54 و روزهای آغازین 1355؟
🔹از دهه سی، ماجرای این سه شهید دانشگاه چرخ می خورد و هربار تاریخ و حافظه به شکلی و شمایلی به این حادثه و زخمی که بر جا گذاشته مراجعه می کند. این دو یادداشت هم جزئی از تاریخ معاصر ما است.
🔺 با نامه علی اکبر شریعت رضوی شروع می کنم: (آذر 1332)
🔹نورچشمی، آذر شریعت رضوی
🔺 مدتی است که کاغذ شما نمی رسد. البته مسبوقم که این روزها گرفتار امتحانات و مراسم اسم نویسی هستید. خیلی میل داشتم در عوض آقا رضا شما مشهد می آمدید و شاید هم در مشهد ماندگار می شدید و حال هم اگر در تهران به شما سخت است، فوری بیایید مشهد و خیلی هم در تحصیل اهمیت ندهید. برای این مملکت فایده ندارد. بایستی همرنگ جماعت شد و مشغول کسب و کار گردید؛ بهتر است.
🔹در هر صورت از حالات خودت بنویس مسبوق باشم. در خاتمه تذکر می دهم ابدا راضی نیستم از منزل بیرون بروی یا اینکه داخل اجتماعات باشید ولو مجلس روضه. هر چه باشد خیلی احتیاط کنید. فعلا کار ما در زندگی سخت است . بایستی همگی کوشش نماییم این بچه های کوچک را اداره و جمع کنیم. پوران و همه اقوام سلام می رسانند.» (به نقل از کتاب سرنوشت یک پزشک عوضی-غلامرضا شریعت رضوی- انتشارت قصیده سرا-1384)
🔺 نامه پدری که نگران فرزندش است در تهران ملتهب و دانشگاه پر خطر و مجبور است با زبان اشاره صحبت کند. از فرزندش( با کله ای که بوی قورمه سبزی می دهد) می خواهد به مشهد برگردد، در اجتماعات شرکت نکند(حتی روضه خوانی) و «خیلی هم به تحصیل اهمیت ندهد»که برای مملکت فایده ای ندارد. این نامه که با رهنمودهای پدرانه اش به دست آذر نرسید، تحلیل جامع و کاملی است از عقوبت نوعی رفتار مدنی-سیاسی در ایران معاصر؛ تحلیلی که مرگ آذر در چند روز بعد صحتش را تایید کرد. تحلیلی با چند محور:
*در خانه ماندن بهتر است.
*در اجتماعات شرکت نکردن نیز.
* کسب و کار کم ضررتر است از تحصیل.
*باید همرنگ جماعت شد.
🔹علی اکبر شریعت رضوی به اینکه در آن روزها چرا خطر در کمین کسانی است که در حوزه عمومی چرخ می خورند نمی پردازد: به دلیل کودتای آمریکایی است و آمدن نیکسون یا انگلیسی که دوباره تدارک بازگشت می بیند یا قدرت مرکزی که باید به ساز این و آن برقصد؟ تحلیلش به یک درازمدت تاریخی ذهنی بر می گردد و آن اینکه برای هر انسان آگاه و فضولی در اینجا که ماییم:«مرگ هر لحظه در کمین است». حدوث و قدوم هم نمی شناسد.
🔺 بیست سال بعد شریعتی در خلوت خود، چند ماه پس از آزاد شدن از زندان و به دنبال چاپ یکی از نوشته هایش در روزنامه کیهان در شرایطی که احساس عجز می کند و هراسان از حیثیتی که متهم به همکاری شده است، می نویسد:
«مرگ هر لحظه در کمین است: توطئه ها در میانم گرفته اند.من با مرگ زندگی کرده ام، با توطئه خو کرده ام، اما اکنون و این چنین نمی خواهم بمیرم...اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبودخود را در برابر دانشگاه آتش می زدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش آذرمان در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای نیکسون قربانی کردند!» این دلنوشته کوتاه این چنین تمام می شود: «آنچه نگرانم کرده است، ناتمام مردن نیست...اما ترسم از نفله شدن است...دیروز قیل و قال کافی ها برای این بود، نشد.اکنون، بی شرمی کیهان ها شاید برای همین است.»(علی شریعتی – با مخاطب های آشنا-م.آ. 1-)
🔹این متن برای اولین بار در مجموعه آثار جلد اول شریعتی در خارج از کشور به چاپ رسید و در پشت جلد آن کار شد. از همان روزهای آغازین انقلاب تعبیر «سه آذر اهورایی» بر سر زبان ها افتاد و ماجرای قربانی شدنشان در پای نیکسون در 16 آذر 32؛ دو روز مانده به آمدن معاون ریاست جمهوری آمریکا و چندین هفته به دنبال التهاب دانشگاهها در پی احتمال از سر گیری فعالیت شرکت های نفتی انگلیسی و البته چند ماه بعد از کودتای آمریکایی 28 مرداد.
🔺16 آذر تا اول انقلاب توسط اپوزیسیون خارج از کشور( کنفدراسیون دانشجویی ، ملیون، توده ای ها، گروههای چپ)طی بیست و شش سال گرامی داشته می شد. با انقلاب ایران هم همین سنت در سال های اول توسط گروههای ملی و چپ برقرار بود و قدرت برآمده از انقلاب(پس از دولت موقت) از گرامیداشت این روز سر باز می زد. دلیل این تعلل، تفسیر های متعدد بر سر ایدئولوژی این سه شهید بود و متولیان ملی و چپ این روز در آن سال ها، احتیاط قدرتمداران را بر می انگیخت.
متن کامل در instant view :
https://bit.ly/3oBRY37
#16_آذر
#نیکسون
#علی_شریعتی
#سوسن_شریعتی
#آذر_شریعترضوی
#علیاکبر_شریعترضوی
https://t.me/iranfardamag
▪️ شصت و هشت سال بعد!
💠 سوسن شریعتی
@iranfardamag
🔺"بار دگر، شانزده آذر" است و مانده ام این یادداشت را با نامه پدربزرگم که چند روز قبل از کشته شدن فرزندش آذر در دانشکده فنی در آذر 1332 خطاب به او نوشته شروع کنم و یا با یادداشت کوتاه وصیت گونه پدر در روزهای پایانی 54 و روزهای آغازین 1355؟
🔹از دهه سی، ماجرای این سه شهید دانشگاه چرخ می خورد و هربار تاریخ و حافظه به شکلی و شمایلی به این حادثه و زخمی که بر جا گذاشته مراجعه می کند. این دو یادداشت هم جزئی از تاریخ معاصر ما است.
🔺 با نامه علی اکبر شریعت رضوی شروع می کنم: (آذر 1332)
🔹نورچشمی، آذر شریعت رضوی
🔺 مدتی است که کاغذ شما نمی رسد. البته مسبوقم که این روزها گرفتار امتحانات و مراسم اسم نویسی هستید. خیلی میل داشتم در عوض آقا رضا شما مشهد می آمدید و شاید هم در مشهد ماندگار می شدید و حال هم اگر در تهران به شما سخت است، فوری بیایید مشهد و خیلی هم در تحصیل اهمیت ندهید. برای این مملکت فایده ندارد. بایستی همرنگ جماعت شد و مشغول کسب و کار گردید؛ بهتر است.
🔹در هر صورت از حالات خودت بنویس مسبوق باشم. در خاتمه تذکر می دهم ابدا راضی نیستم از منزل بیرون بروی یا اینکه داخل اجتماعات باشید ولو مجلس روضه. هر چه باشد خیلی احتیاط کنید. فعلا کار ما در زندگی سخت است . بایستی همگی کوشش نماییم این بچه های کوچک را اداره و جمع کنیم. پوران و همه اقوام سلام می رسانند.» (به نقل از کتاب سرنوشت یک پزشک عوضی-غلامرضا شریعت رضوی- انتشارت قصیده سرا-1384)
🔺 نامه پدری که نگران فرزندش است در تهران ملتهب و دانشگاه پر خطر و مجبور است با زبان اشاره صحبت کند. از فرزندش( با کله ای که بوی قورمه سبزی می دهد) می خواهد به مشهد برگردد، در اجتماعات شرکت نکند(حتی روضه خوانی) و «خیلی هم به تحصیل اهمیت ندهد»که برای مملکت فایده ای ندارد. این نامه که با رهنمودهای پدرانه اش به دست آذر نرسید، تحلیل جامع و کاملی است از عقوبت نوعی رفتار مدنی-سیاسی در ایران معاصر؛ تحلیلی که مرگ آذر در چند روز بعد صحتش را تایید کرد. تحلیلی با چند محور:
*در خانه ماندن بهتر است.
*در اجتماعات شرکت نکردن نیز.
* کسب و کار کم ضررتر است از تحصیل.
*باید همرنگ جماعت شد.
🔹علی اکبر شریعت رضوی به اینکه در آن روزها چرا خطر در کمین کسانی است که در حوزه عمومی چرخ می خورند نمی پردازد: به دلیل کودتای آمریکایی است و آمدن نیکسون یا انگلیسی که دوباره تدارک بازگشت می بیند یا قدرت مرکزی که باید به ساز این و آن برقصد؟ تحلیلش به یک درازمدت تاریخی ذهنی بر می گردد و آن اینکه برای هر انسان آگاه و فضولی در اینجا که ماییم:«مرگ هر لحظه در کمین است». حدوث و قدوم هم نمی شناسد.
🔺 بیست سال بعد شریعتی در خلوت خود، چند ماه پس از آزاد شدن از زندان و به دنبال چاپ یکی از نوشته هایش در روزنامه کیهان در شرایطی که احساس عجز می کند و هراسان از حیثیتی که متهم به همکاری شده است، می نویسد:
«مرگ هر لحظه در کمین است: توطئه ها در میانم گرفته اند.من با مرگ زندگی کرده ام، با توطئه خو کرده ام، اما اکنون و این چنین نمی خواهم بمیرم...اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبودخود را در برابر دانشگاه آتش می زدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش آذرمان در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای نیکسون قربانی کردند!» این دلنوشته کوتاه این چنین تمام می شود: «آنچه نگرانم کرده است، ناتمام مردن نیست...اما ترسم از نفله شدن است...دیروز قیل و قال کافی ها برای این بود، نشد.اکنون، بی شرمی کیهان ها شاید برای همین است.»(علی شریعتی – با مخاطب های آشنا-م.آ. 1-)
🔹این متن برای اولین بار در مجموعه آثار جلد اول شریعتی در خارج از کشور به چاپ رسید و در پشت جلد آن کار شد. از همان روزهای آغازین انقلاب تعبیر «سه آذر اهورایی» بر سر زبان ها افتاد و ماجرای قربانی شدنشان در پای نیکسون در 16 آذر 32؛ دو روز مانده به آمدن معاون ریاست جمهوری آمریکا و چندین هفته به دنبال التهاب دانشگاهها در پی احتمال از سر گیری فعالیت شرکت های نفتی انگلیسی و البته چند ماه بعد از کودتای آمریکایی 28 مرداد.
🔺16 آذر تا اول انقلاب توسط اپوزیسیون خارج از کشور( کنفدراسیون دانشجویی ، ملیون، توده ای ها، گروههای چپ)طی بیست و شش سال گرامی داشته می شد. با انقلاب ایران هم همین سنت در سال های اول توسط گروههای ملی و چپ برقرار بود و قدرت برآمده از انقلاب(پس از دولت موقت) از گرامیداشت این روز سر باز می زد. دلیل این تعلل، تفسیر های متعدد بر سر ایدئولوژی این سه شهید بود و متولیان ملی و چپ این روز در آن سال ها، احتیاط قدرتمداران را بر می انگیخت.
متن کامل در instant view :
https://bit.ly/3oBRY37
#16_آذر
#نیکسون
#علی_شریعتی
#سوسن_شریعتی
#آذر_شریعترضوی
#علیاکبر_شریعترضوی
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 آخر و عاقبت 16 آذر
💠 سوسن شریعتی @iranfardamag 🔺"بار دگر، شانزده آذر" است و مانده ام این یادداشت را با نامه پدربزرگم که چند روز قبل از کشته شدن فرزندش آذر در دانشکده فنی در آذر 1332 خطاب به او نوشته شروع کنم و یا با یادداشت کوتاه وصیت گونه پدر در روزهای پایانی 54 و روزهای…
🔷🗒شریعتی، معلم کدام انقلاب؟
🖋سوسن شریعتی
🔹منبع : مجله شهروند
🔸تاریخ: بهمن ۱۳۸۶
🔸معروف است که شریعتی معلم انقلاب بود. اما ما در روزگاری به سر می بریم که با این هر دو مولفه، “معلمی و انقلاب” مشکل پیدا کرده ایم. نه معلمی چندان اعتباری دارد و نه از انقلاب- مقصود البته نفس مفهوم انقلاب – دل خوشی هست. معلمی که در بسیاری اوقات با کلیشه پروری، آگاهی های کاذب، برانگیختن شور و انهدام ِ شعور، دادن دستورالعمل هایی برای رستگاری یکی انگاشته شد(و امروز می شنویم ویوا-آکادمیا viva académia)انقلاب هم که مستعد تخریب و خشونت. انقلابیون سابق یا معتقدند که: الف-انقلاب خوب بود، اما اصلاحات بهتر است یا بر این باورند که ب- انقلاب خوب بود اما وای به حالت اگر همچنان به آن فکر کنی. پ- یا اینکه «رفته ایم این راه را نه بهرام است و نه گورش » و از همین رو عطای سیاست را به لقای آن می بخشند، چه به قصد کسب آن و چه به منظور در افتادن با آن. در نتیجه یا باید بشوی اصلاح طلب یا کارگزار سازندگی و یا فعال فرهنگی. در هر سه حال شریعتی با همان خاطره معلمی اش در انقلاب می ماند روی دستمان.
🔹آیا شریعتی معلمی بود انقلابی؟ در معلم بودنش که تردیدی نیست. در محتوای تعلیمش می شود تا اطلاع ثانوی بحث کرد. لااقل تا زمانی که مواد آموزشی او، بزنگاههای زیستی ما باشد: نسبت سنت و مدرنیته، نسبت شرق و غرب، نسبت عقل و ایمان، نسبت سنت و مذهب، ایدئولوژی و فرهنگ، اینکه پروژه اجتماعی اصلاح دینی ِ او همانی بود که بعداً نامش اسلام سیاسی شد و مبنای دین و حکومت؟ بازگشت به خویشتن او رقیب بنیادگرایی بود و یا همدست او؟ اینکه عدالت طلبی او در برابر دموکراسی خواهی بود؟ چپ بود یا لیبرال؟ چیز دیگری خواست و چیز دیگری شد؟ و…
🔸بینش شریعتی آیا انقلابی بود؟ خود می گوید: « تغییر انقلابی محتوا و اصلاح فرم آن. بر همین اساس است که شریعتی برای ایجاد انقلاب در بینش ها استحمار را علت بعید عقب ماندگی می داند و نارسیسیزم مذهبی- ملی را از یک سو و الیناسیون را از سوی دیگر دو آفت بزرگ تحقق آن انقلاب بر می شمرد. مخالف خود شیفتگی و خود باختگی. ..«.. اما دريغ، که نهضت مذهبيمان به تعظيم شعائر صفوي و قاجاري گذشت، و نهضت مليمان به تبليغ شعارهاي روزمره سياسي …« اگر در آن سو، بجاي مشتي نيرومند و کوبنده بر روي خصم، مشتي نيرومند و کوبنده بر اين ديوارهاي سترک قرون وسطائي که گرداگرد عقل و دين و انديشه ما کشيده بودند، فرود ميآمد و راه براي تابش نور به خلوتگاهها و تکيهگاهها و حجرهها و حوزهها و انديشهها و احساس هاي دينيمان باز ميشد، آنگاه مذهب ما… ».(دریغ ها و آرزوها1355)
📌 برای مطالعه کامل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
#یادداشت
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
https://bit.ly/34Gs2LS
🖋سوسن شریعتی
🔹منبع : مجله شهروند
🔸تاریخ: بهمن ۱۳۸۶
🔸معروف است که شریعتی معلم انقلاب بود. اما ما در روزگاری به سر می بریم که با این هر دو مولفه، “معلمی و انقلاب” مشکل پیدا کرده ایم. نه معلمی چندان اعتباری دارد و نه از انقلاب- مقصود البته نفس مفهوم انقلاب – دل خوشی هست. معلمی که در بسیاری اوقات با کلیشه پروری، آگاهی های کاذب، برانگیختن شور و انهدام ِ شعور، دادن دستورالعمل هایی برای رستگاری یکی انگاشته شد(و امروز می شنویم ویوا-آکادمیا viva académia)انقلاب هم که مستعد تخریب و خشونت. انقلابیون سابق یا معتقدند که: الف-انقلاب خوب بود، اما اصلاحات بهتر است یا بر این باورند که ب- انقلاب خوب بود اما وای به حالت اگر همچنان به آن فکر کنی. پ- یا اینکه «رفته ایم این راه را نه بهرام است و نه گورش » و از همین رو عطای سیاست را به لقای آن می بخشند، چه به قصد کسب آن و چه به منظور در افتادن با آن. در نتیجه یا باید بشوی اصلاح طلب یا کارگزار سازندگی و یا فعال فرهنگی. در هر سه حال شریعتی با همان خاطره معلمی اش در انقلاب می ماند روی دستمان.
🔹آیا شریعتی معلمی بود انقلابی؟ در معلم بودنش که تردیدی نیست. در محتوای تعلیمش می شود تا اطلاع ثانوی بحث کرد. لااقل تا زمانی که مواد آموزشی او، بزنگاههای زیستی ما باشد: نسبت سنت و مدرنیته، نسبت شرق و غرب، نسبت عقل و ایمان، نسبت سنت و مذهب، ایدئولوژی و فرهنگ، اینکه پروژه اجتماعی اصلاح دینی ِ او همانی بود که بعداً نامش اسلام سیاسی شد و مبنای دین و حکومت؟ بازگشت به خویشتن او رقیب بنیادگرایی بود و یا همدست او؟ اینکه عدالت طلبی او در برابر دموکراسی خواهی بود؟ چپ بود یا لیبرال؟ چیز دیگری خواست و چیز دیگری شد؟ و…
🔸بینش شریعتی آیا انقلابی بود؟ خود می گوید: « تغییر انقلابی محتوا و اصلاح فرم آن. بر همین اساس است که شریعتی برای ایجاد انقلاب در بینش ها استحمار را علت بعید عقب ماندگی می داند و نارسیسیزم مذهبی- ملی را از یک سو و الیناسیون را از سوی دیگر دو آفت بزرگ تحقق آن انقلاب بر می شمرد. مخالف خود شیفتگی و خود باختگی. ..«.. اما دريغ، که نهضت مذهبيمان به تعظيم شعائر صفوي و قاجاري گذشت، و نهضت مليمان به تبليغ شعارهاي روزمره سياسي …« اگر در آن سو، بجاي مشتي نيرومند و کوبنده بر روي خصم، مشتي نيرومند و کوبنده بر اين ديوارهاي سترک قرون وسطائي که گرداگرد عقل و دين و انديشه ما کشيده بودند، فرود ميآمد و راه براي تابش نور به خلوتگاهها و تکيهگاهها و حجرهها و حوزهها و انديشهها و احساس هاي دينيمان باز ميشد، آنگاه مذهب ما… ».(دریغ ها و آرزوها1355)
📌 برای مطالعه کامل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
#یادداشت
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
https://bit.ly/34Gs2LS
Telegraph
شریعتی، معلم کدام انقلاب؟
سوسن شریعتی منبع : مجله شهروند تاریخ: بهمن ۱۳۸۶ آیا شریعتی انقلابی بود ؟ به کدام معنا انقلابی بود ؟ در روش ؟در اهداف؟ در تفکر؟ معروف است که شریعتی معلم انقلاب بود. اما ما در روزگاری به سر می بریم که با این هر دو مولفه، “معلمی و انقلاب” مشکل پیدا کرده ایم.…