Forwarded from سهند ایرانمهر
🔘امروز سالگرد درگذشت علامه طباطبایی است. در بخشی از کتاب"سرشت و سرنوشت" (گفتگوی دکتر ابراهیمی دینانی با کریم فیضی) دکتر دینانی از آشنایی و ارادت دو طرفه هانری کُربن (اسلام شناس و شیعه شناس فرانسوی) و علامه می گوید. دکتر دینانی در این کتاب، از روزی می گوید که هانری کربن، علامه طباطبایی را به تنهایی به منزل خود دعوت کرد:
"من نمی دانم برخورد کربن و همسرش و نحوه پذیرایی آنها یا سخنانی که رد و بدل شد، چگونه بود اما علامه به دفعات از آن جلسه یاد می کرد و تحت تاثیرآن بود. من ندیده بودم ایشان درباره یک زن صحبت کند و از یک خانم تعریف کند ولی بارها از بزرگواری خانم کربن و فرهیختگی او سخن به میان می آورد".
بی تردید این تابوی سخن نگفتن از یک زن و تعریف از او که حتا علامه طباطبایی با آن دید باز عرفانی واشراقی از ان احتراز داشته، سنت علما و حوزه هاست و تنها زمانی توسط علامه شکسته شده که وی برخلاف آن پیش فرض های معمول از نزدیک دیده است که زن برخلاف آن تفسیر و تعبیر ضیق فقهی، هم می تواند فرهیخته باشد و هم موانست و مجالست با اهل علم داشته باشد و هم چنان نفوذ خالی از شائبه ابتذال و وسوسه ای که عالمی چون او را تا مدتها به تحسین در جلوت و خلوت وادارد. بنابراین می توان گفت که حظ وافر در رابطه کربن و طباطبایی یک طرفه نبوده و علامه نیز بهره و فتح باب آفاقی فکری خود را نیز داشته است.
نکته مهم تر در این دیدارها آن بوده که به جز مباحث سنگین و خاص فلسفی و کلامی، علامه طباطبایی به شدت جویای درک خصایص و عادات فردی و اجتماعی شخصیت هانری کربن به عناون یک غربی بوده است و "غرب" و "زندگی و فکر غربی" چون امروز کراهت شدیده نداشته است. دینانی در این مورد می گوید:
"کربن اشراقی و معنوی بود اما به شکل تیپیکال غربی بود بود و کاراکتر غربی داشت. می دانستم سوال خصوصی از یک غربی زشت است اما گاهی این کار را میکردم و وقتی سوالی می پرسیدم، علامه گوشش را تیز میکرد تا ببیند من چه سوالی میکنم و پرفسور کربن چه جوابی می دهد!".
اینگونه ارتباطات و تاثیر آن بر علامه طباطبایی آنقدر مثبت بوده است که هنوز، طیف آزاد اندیشی از علما مفتخر به این رابطه و متنعم از بهره های مکتوب این رابطه اند و طیف دیگر هم اگرچه جوهره اصلی بروز چنین برکاتی را درک نمی کنند اما دست کم در مقام تفاخر، روزی خور آنند و از حقانیت شیعه و اشراف علامه و نیز نقش کربن در گسترش شیعه و معرفی آن در محافل علمی سخن می گویند، با این حال همزمان با وقوع انقلاب 57، بخش سنتی حوزه خیلی زود نگران این رابطه شد و دینانی در این کتاب شرح میدهد که چگونه از او خواستند علامه طباطبابی را از ادامه آن منع کند.
دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی آن فشارها و نیز لحظه ای که پیام تلخ قشریون و دلواپسان نفوذ غرب را به علامه طباطبایی داد، اینگونه توصیف می کند:
"به من گفتند، بعضی دوستان جلسات شما اینطور و آنطورند و هانری کربن را هم نمی دانیم کیست؟! تشکیل این جلسات از اول هم درست نبود و ما تا حالا تحمل کردیم ولی الان که چیزی به انقلاب نمانده صلاح نیست این جلسات ادامه پیدا کند و شما این را به ایشان منتقل کنید...هروقت یاد ان صحنه می افتم گریه ام می گیرد . وقتی به علامه گفتم، ایشان یک دفعه حالش بد شد و رعشه ای که معمولا در درست داشت شدت گرفت. لب هایش می لرزید و صورتش قرمز شد. 5 دقیقه ای سکوت کرد و چند بار گفت: عجب عجب عجب! و بعد از کمی تامل گفت:" من شخصی هستم که گوشه ای نشسته ام و چیز می نویسم تنها راه من به جهان و تفکر جهانی و اینکه چه میگذرد این جلسات است، این راهم نمی توانند به من ببینند؟".
#متن #طباطبایی #کربن #سالگرد
telegram.me/sahandiranmehr
"من نمی دانم برخورد کربن و همسرش و نحوه پذیرایی آنها یا سخنانی که رد و بدل شد، چگونه بود اما علامه به دفعات از آن جلسه یاد می کرد و تحت تاثیرآن بود. من ندیده بودم ایشان درباره یک زن صحبت کند و از یک خانم تعریف کند ولی بارها از بزرگواری خانم کربن و فرهیختگی او سخن به میان می آورد".
بی تردید این تابوی سخن نگفتن از یک زن و تعریف از او که حتا علامه طباطبایی با آن دید باز عرفانی واشراقی از ان احتراز داشته، سنت علما و حوزه هاست و تنها زمانی توسط علامه شکسته شده که وی برخلاف آن پیش فرض های معمول از نزدیک دیده است که زن برخلاف آن تفسیر و تعبیر ضیق فقهی، هم می تواند فرهیخته باشد و هم موانست و مجالست با اهل علم داشته باشد و هم چنان نفوذ خالی از شائبه ابتذال و وسوسه ای که عالمی چون او را تا مدتها به تحسین در جلوت و خلوت وادارد. بنابراین می توان گفت که حظ وافر در رابطه کربن و طباطبایی یک طرفه نبوده و علامه نیز بهره و فتح باب آفاقی فکری خود را نیز داشته است.
نکته مهم تر در این دیدارها آن بوده که به جز مباحث سنگین و خاص فلسفی و کلامی، علامه طباطبایی به شدت جویای درک خصایص و عادات فردی و اجتماعی شخصیت هانری کربن به عناون یک غربی بوده است و "غرب" و "زندگی و فکر غربی" چون امروز کراهت شدیده نداشته است. دینانی در این مورد می گوید:
"کربن اشراقی و معنوی بود اما به شکل تیپیکال غربی بود بود و کاراکتر غربی داشت. می دانستم سوال خصوصی از یک غربی زشت است اما گاهی این کار را میکردم و وقتی سوالی می پرسیدم، علامه گوشش را تیز میکرد تا ببیند من چه سوالی میکنم و پرفسور کربن چه جوابی می دهد!".
اینگونه ارتباطات و تاثیر آن بر علامه طباطبایی آنقدر مثبت بوده است که هنوز، طیف آزاد اندیشی از علما مفتخر به این رابطه و متنعم از بهره های مکتوب این رابطه اند و طیف دیگر هم اگرچه جوهره اصلی بروز چنین برکاتی را درک نمی کنند اما دست کم در مقام تفاخر، روزی خور آنند و از حقانیت شیعه و اشراف علامه و نیز نقش کربن در گسترش شیعه و معرفی آن در محافل علمی سخن می گویند، با این حال همزمان با وقوع انقلاب 57، بخش سنتی حوزه خیلی زود نگران این رابطه شد و دینانی در این کتاب شرح میدهد که چگونه از او خواستند علامه طباطبابی را از ادامه آن منع کند.
دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی آن فشارها و نیز لحظه ای که پیام تلخ قشریون و دلواپسان نفوذ غرب را به علامه طباطبایی داد، اینگونه توصیف می کند:
"به من گفتند، بعضی دوستان جلسات شما اینطور و آنطورند و هانری کربن را هم نمی دانیم کیست؟! تشکیل این جلسات از اول هم درست نبود و ما تا حالا تحمل کردیم ولی الان که چیزی به انقلاب نمانده صلاح نیست این جلسات ادامه پیدا کند و شما این را به ایشان منتقل کنید...هروقت یاد ان صحنه می افتم گریه ام می گیرد . وقتی به علامه گفتم، ایشان یک دفعه حالش بد شد و رعشه ای که معمولا در درست داشت شدت گرفت. لب هایش می لرزید و صورتش قرمز شد. 5 دقیقه ای سکوت کرد و چند بار گفت: عجب عجب عجب! و بعد از کمی تامل گفت:" من شخصی هستم که گوشه ای نشسته ام و چیز می نویسم تنها راه من به جهان و تفکر جهانی و اینکه چه میگذرد این جلسات است، این راهم نمی توانند به من ببینند؟".
#متن #طباطبایی #کربن #سالگرد
telegram.me/sahandiranmehr
Telegram
🔸سه مفسر موثرِ معاصر
✍ #عبدالعلى_بازرگان
در سه شهر و روستای دور از هم؛ تبریز، خراسان(مزینانِ) و طالقان(گیلیردِ)، ظرف هشت سال در سده پیش سه نوزاد با استعداد به دنیا آمدند که بعدها هرکدام با نقد آموزشهای سنتی حوزههای علمیه و بازگشت به #قرآن نقش بسیار موثری در دوران سلطنت محمدرضا شاه و تحولات دینی جامعهی ما ایفا کردند؛ محمدحسین #طباطبایی، مفسر المیزان ( متولد ۱۲۸۱ ه ش)، محمدتقی #شریعتی، صاحب تفسیر نوین ( متولد ۱۲۸۶) و سید #محمود_طالقانی مفسر پرتوی از قرآن ( متولد ۱۲۸۹).
📌 استاد #شریعتی #قرآن مهجور مانده در میان علما و عوام را به میان جوانان مشهد برد و عمیقترین مفاهیم آنرا به زبان ساده و مردمی بیان کرد. مشهد پیشتر پایگاه اسلام سنتی و زیارتی بود و نسل نو را که با تبلیغات فریبنده چپ و راست افراطی مواجه بود از خود میراند، در چنین شرایطی آموزههای مترقی استاد و کانونی که از نوگرایان دینی و متخصصان دانشگاه دیده بنیان گذاشت، روح تازهای به خراسان، که روزگاری کانون تحولات سیاسی #ایران و #اسلام مترقی بود، بخشید.
📌 #علامه_طباطبایی فقیه و نویسندهای فیلسوف با آثاری همچون: اصول فلسفه وروش رئالیسم و نهایه الحکمه بود که آشنایی با افکار #ابن_سینا و #ملاصدرا در مشرب تفسیریاش تاثیر گذاشته بود. میدان عمل علامه طباطبایی عمدتا قم بود و در آن ایام به دلیل پرهیز روحانیون از ورود در سیاست و اشتغال فردی ایشان به نگارش ۳۰ جلد تفسیر و سایر کتابهای فلسفی، عمل چشمگیری در ورود به سیاست و مخالفت با استبداد از ایشان گزارش نشده است.
📌 آیتالله #طالقانی که پایگاه قرآنش در مسجد هدایت جذب کننده استادان و دانشجویان دانشگاه تهران بود، برای تاثیر گذاری در مخاطبانش چارهای نداشت جزآنکه خود را مجهز به علوم زمانه و مباحث سیاسی اجتماعی کند و به زبان روز تفسیر نماید، بنابراین بیشترین شاگردان او دانشگاهی بودند. مثل: چمران، یزدی، سحابی، رجایی، حنیفنژاد، میثمی، جعفری، بسته نگار و… که هرکدام منشاء آثار و خدمت نیکویی شدند.
✅ @Shariati_Group
📎متن كامل اين يادداشت را در آدرس زير بخوانيد:
✍ #عبدالعلى_بازرگان
در سه شهر و روستای دور از هم؛ تبریز، خراسان(مزینانِ) و طالقان(گیلیردِ)، ظرف هشت سال در سده پیش سه نوزاد با استعداد به دنیا آمدند که بعدها هرکدام با نقد آموزشهای سنتی حوزههای علمیه و بازگشت به #قرآن نقش بسیار موثری در دوران سلطنت محمدرضا شاه و تحولات دینی جامعهی ما ایفا کردند؛ محمدحسین #طباطبایی، مفسر المیزان ( متولد ۱۲۸۱ ه ش)، محمدتقی #شریعتی، صاحب تفسیر نوین ( متولد ۱۲۸۶) و سید #محمود_طالقانی مفسر پرتوی از قرآن ( متولد ۱۲۸۹).
📌 استاد #شریعتی #قرآن مهجور مانده در میان علما و عوام را به میان جوانان مشهد برد و عمیقترین مفاهیم آنرا به زبان ساده و مردمی بیان کرد. مشهد پیشتر پایگاه اسلام سنتی و زیارتی بود و نسل نو را که با تبلیغات فریبنده چپ و راست افراطی مواجه بود از خود میراند، در چنین شرایطی آموزههای مترقی استاد و کانونی که از نوگرایان دینی و متخصصان دانشگاه دیده بنیان گذاشت، روح تازهای به خراسان، که روزگاری کانون تحولات سیاسی #ایران و #اسلام مترقی بود، بخشید.
📌 #علامه_طباطبایی فقیه و نویسندهای فیلسوف با آثاری همچون: اصول فلسفه وروش رئالیسم و نهایه الحکمه بود که آشنایی با افکار #ابن_سینا و #ملاصدرا در مشرب تفسیریاش تاثیر گذاشته بود. میدان عمل علامه طباطبایی عمدتا قم بود و در آن ایام به دلیل پرهیز روحانیون از ورود در سیاست و اشتغال فردی ایشان به نگارش ۳۰ جلد تفسیر و سایر کتابهای فلسفی، عمل چشمگیری در ورود به سیاست و مخالفت با استبداد از ایشان گزارش نشده است.
📌 آیتالله #طالقانی که پایگاه قرآنش در مسجد هدایت جذب کننده استادان و دانشجویان دانشگاه تهران بود، برای تاثیر گذاری در مخاطبانش چارهای نداشت جزآنکه خود را مجهز به علوم زمانه و مباحث سیاسی اجتماعی کند و به زبان روز تفسیر نماید، بنابراین بیشترین شاگردان او دانشگاهی بودند. مثل: چمران، یزدی، سحابی، رجایی، حنیفنژاد، میثمی، جعفری، بسته نگار و… که هرکدام منشاء آثار و خدمت نیکویی شدند.
✅ @Shariati_Group
📎متن كامل اين يادداشت را در آدرس زير بخوانيد:
Telegraph
سه مفسر موثرِ معاصر
عبدالعلی بازرگان منبع: سايت زيتون، ١٩ شهريور ١٣٩٨ در سه شهر و روستای دور از هم؛ تبریز، خراسان(مزینانِ) و طالقان (گیلیردِ)، ظرف هشت سال در سده پیش سه نوزاد با استعداد به دنیا آمدند که بعدها هرکدام با نقد آموزشهای سنتی حوزههای علمیه و بازگشت به قرآن نقش…
🔴 خبرگزاری ایکنا - به مناسبت ۲۹ خرداد، چهلوسومین سالروز شهادت دکتر #علی_شریعتی، گفتوگویی با دکتر #بیژن_عبدالکریمی، پژوهشگر #فلسفه و نویسنده کتاب «پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر»، داشته است که متن آن در ذیل آمده است.
🔶 نافرهیختگان، شریعتی را به تاریخ پیوسته میدانند / شریعتی متفکر آینده ما است
🔸 اگر #شریعتی نبود، شاید بنیادگرایی بیشتر از آنچه اکنون وجود دارد، وجود داشت. شریعتی تیغ بنیادگرایی را در کشور ما کُند کرد.
🔸 شریعتی به ما نشان داد که میتوانیم میان #مدرنیته یا #مدرنیسم و بنیادگرا بودن، امکان دیگری را در نظر بگیریم. او به ما نشان داد که میان زیست جهان مدرن و سنت تاریخی خود نوعی دیالکتیک و گفتوگو برقرار کنیم. اگر شریعتی نبود، شاید امروز با آشفتگی نظری و تعارضات اجتماعی شدیدتری مواجه میشدیم.
🔸 اگر شریعتی امروز بود، به ما کمک میکرد که مدرنیته و زیست جهان مدرن را به عنوان امری اجتنابناپذیر به رسمیت بشناسیم و آن را درک کنیم، نه اینکه آن را انکار کنیم.
🔸 خویشتنِ شریعتی، خویشتن انسانی است و به هیچ وجه این بازگشت به خویشتن به بنیادگرایی و سلفیگری یا راسیسم و ناسیونالیسم کور منتهی نمیشود. این بازگشت به خویشتن، تکیه بر هویت خویش در برابر هژمونی فرهنگ غرب و استعمار فرهنگی و امپریالیسم فرهنگی است، ولی نه از نوع بنیادگرایی و سلفیگری.
🔸 نمیتوان گفت از دل اندیشه شریعتی گروهی مثل فرقان بیرون میآید. این یکی از احمقانهترین حرفهایی است که در دوران بعد از انقلاب گفته شده است. گروه فرقان، ترور، خشونت، مقابله فیزیکی با آخوندیسم و ... هیچ نسبتی با اندیشه شریعتی ندارد.
🔸 برخی به ظاهر کنشگران سیاسی و اجتماعی، که تمام سطح شعورشان از حد نق زدنهای سیاسی فراتر نمیرود و درک و تجربه زیستهای از مقولاتی چون فرهنگ، تفکر، حکمت و فلسفه ندارند، ابتدا شریعتی را به قامت خودشان، یعنی تا سطح یک کنشگر سیاسی و اجتماعی تقلیل میدهند که صرفاً متناسب با شرایط حرفهایی زده است. چرا؟ چون خود این به اصطلاح کنشگران حرفی فراتر از شرایط روزمره ندارند، لذا تمام تاریخ بشریت را نیز از چشم انداز نقهای سیاسی روزمره فهم و تفسیر میکنند.
🔸 کسانی که فکر میکنند دوران شریعتی گذشته، به دلیل نافرهیختگی خودشان است که غنای فکری و فرهنگی ندارند.
🔸 شریعتی متفکر آینده ما است، بیش از آنکه متفکر زمان گذشته یا حال ما باشد.
🔸 منتقدان شریعتی ابتدا معنای ایدئولوژی را از متن و سیاق اندیشه شریعتی خارج کرده، سپس بدان ناجوانمردانه معنایی مارکسیستی میدهند، سپس از احساسات و هیجانات پوپولیستی ظاهراً ضداستبدادی و ضد توتالیتریانیسم موجود در فضای کنونی جامعه سوءاستفاده کرده، از منظری لیبرالی ایدئولوژی در معنای مارکسیستی و ناجوانمردانه نسبت داده شده به شریعتی را نقد میزنند.
🔸 انتقادی که دکتر #سروش، دکتر #شایگان و دکتر جواد #طباطبایی به شریعتی وارد کردهاند، ناشی از نوعی خطای بزرگ هرمنوتیک و به دلیل عدم خوانش متن است و به متن وفادار نبودهاند و به دلیل همین نقد نادرست، برای چند دهه به جامعه و یکی از بزرگترین سرمایههای اجتماعی و تاریخیاش، البته در کوتاه مدت و نه در درازمدت، ضربه زدهاند.
🔸 اگر بخواهم به شریعتی انتقاد کنم، باید بگویم که در شریعتی سبقهها و صبغههای تئولوژیک میتوان یافت. اگر چه ما با شریعتی گامهای بزرگی برای گذر از تئولوژی برداشتهایم. انتقاد دوم من به شریعتی این است که او عبور از نیهیلیسم را خیلی ساده دید.
🔸 شریعتی کمتر به واقع بودگی و هستی اجتماعی توجه داشت و بیشتر به تحول نظری و فکری جامعه، و نه ساختارهای بنیادین و واقعبودگی اجتماعی و تاریخی ما، مثل عدم رشد طبقه متوسط، فقدان جامعه مدنی حقیقی، عدم انباشت سرمایه، عدم ظهور کار مجرد و سازماندهی اجتماعی کار و... میاندیشید.
🔸 نوعی فرهنگ ابتذال و تأخر تاریخی تمام تاروپود حیات اجتماعی و فرهنگی و تمام جریانات اجتماعی و فرهنگی ما را در برگرفته است و متأسفانه این امر در میان معدود افرادی نیز که شریعتی را تا سر حد یک دفتر و دستک و چند موضعگیری سیاسی تقلیل داده و بر خود عنوان شریعتیگرا و نوشریعتیگرا دادهاند، صادق است.
🔸 خیلی از انتقاداتی که شریعتی در آن دوره به #روشنفکران مطرح کرده، همان نقدها کماکان به روشنفکران امروز جامعه ما وارد است.
✅ @Shariati_Group
بیشتر بخوانید👇
yun.ir/k3c7n2
🔶 نافرهیختگان، شریعتی را به تاریخ پیوسته میدانند / شریعتی متفکر آینده ما است
🔸 اگر #شریعتی نبود، شاید بنیادگرایی بیشتر از آنچه اکنون وجود دارد، وجود داشت. شریعتی تیغ بنیادگرایی را در کشور ما کُند کرد.
🔸 شریعتی به ما نشان داد که میتوانیم میان #مدرنیته یا #مدرنیسم و بنیادگرا بودن، امکان دیگری را در نظر بگیریم. او به ما نشان داد که میان زیست جهان مدرن و سنت تاریخی خود نوعی دیالکتیک و گفتوگو برقرار کنیم. اگر شریعتی نبود، شاید امروز با آشفتگی نظری و تعارضات اجتماعی شدیدتری مواجه میشدیم.
🔸 اگر شریعتی امروز بود، به ما کمک میکرد که مدرنیته و زیست جهان مدرن را به عنوان امری اجتنابناپذیر به رسمیت بشناسیم و آن را درک کنیم، نه اینکه آن را انکار کنیم.
🔸 خویشتنِ شریعتی، خویشتن انسانی است و به هیچ وجه این بازگشت به خویشتن به بنیادگرایی و سلفیگری یا راسیسم و ناسیونالیسم کور منتهی نمیشود. این بازگشت به خویشتن، تکیه بر هویت خویش در برابر هژمونی فرهنگ غرب و استعمار فرهنگی و امپریالیسم فرهنگی است، ولی نه از نوع بنیادگرایی و سلفیگری.
🔸 نمیتوان گفت از دل اندیشه شریعتی گروهی مثل فرقان بیرون میآید. این یکی از احمقانهترین حرفهایی است که در دوران بعد از انقلاب گفته شده است. گروه فرقان، ترور، خشونت، مقابله فیزیکی با آخوندیسم و ... هیچ نسبتی با اندیشه شریعتی ندارد.
🔸 برخی به ظاهر کنشگران سیاسی و اجتماعی، که تمام سطح شعورشان از حد نق زدنهای سیاسی فراتر نمیرود و درک و تجربه زیستهای از مقولاتی چون فرهنگ، تفکر، حکمت و فلسفه ندارند، ابتدا شریعتی را به قامت خودشان، یعنی تا سطح یک کنشگر سیاسی و اجتماعی تقلیل میدهند که صرفاً متناسب با شرایط حرفهایی زده است. چرا؟ چون خود این به اصطلاح کنشگران حرفی فراتر از شرایط روزمره ندارند، لذا تمام تاریخ بشریت را نیز از چشم انداز نقهای سیاسی روزمره فهم و تفسیر میکنند.
🔸 کسانی که فکر میکنند دوران شریعتی گذشته، به دلیل نافرهیختگی خودشان است که غنای فکری و فرهنگی ندارند.
🔸 شریعتی متفکر آینده ما است، بیش از آنکه متفکر زمان گذشته یا حال ما باشد.
🔸 منتقدان شریعتی ابتدا معنای ایدئولوژی را از متن و سیاق اندیشه شریعتی خارج کرده، سپس بدان ناجوانمردانه معنایی مارکسیستی میدهند، سپس از احساسات و هیجانات پوپولیستی ظاهراً ضداستبدادی و ضد توتالیتریانیسم موجود در فضای کنونی جامعه سوءاستفاده کرده، از منظری لیبرالی ایدئولوژی در معنای مارکسیستی و ناجوانمردانه نسبت داده شده به شریعتی را نقد میزنند.
🔸 انتقادی که دکتر #سروش، دکتر #شایگان و دکتر جواد #طباطبایی به شریعتی وارد کردهاند، ناشی از نوعی خطای بزرگ هرمنوتیک و به دلیل عدم خوانش متن است و به متن وفادار نبودهاند و به دلیل همین نقد نادرست، برای چند دهه به جامعه و یکی از بزرگترین سرمایههای اجتماعی و تاریخیاش، البته در کوتاه مدت و نه در درازمدت، ضربه زدهاند.
🔸 اگر بخواهم به شریعتی انتقاد کنم، باید بگویم که در شریعتی سبقهها و صبغههای تئولوژیک میتوان یافت. اگر چه ما با شریعتی گامهای بزرگی برای گذر از تئولوژی برداشتهایم. انتقاد دوم من به شریعتی این است که او عبور از نیهیلیسم را خیلی ساده دید.
🔸 شریعتی کمتر به واقع بودگی و هستی اجتماعی توجه داشت و بیشتر به تحول نظری و فکری جامعه، و نه ساختارهای بنیادین و واقعبودگی اجتماعی و تاریخی ما، مثل عدم رشد طبقه متوسط، فقدان جامعه مدنی حقیقی، عدم انباشت سرمایه، عدم ظهور کار مجرد و سازماندهی اجتماعی کار و... میاندیشید.
🔸 نوعی فرهنگ ابتذال و تأخر تاریخی تمام تاروپود حیات اجتماعی و فرهنگی و تمام جریانات اجتماعی و فرهنگی ما را در برگرفته است و متأسفانه این امر در میان معدود افرادی نیز که شریعتی را تا سر حد یک دفتر و دستک و چند موضعگیری سیاسی تقلیل داده و بر خود عنوان شریعتیگرا و نوشریعتیگرا دادهاند، صادق است.
🔸 خیلی از انتقاداتی که شریعتی در آن دوره به #روشنفکران مطرح کرده، همان نقدها کماکان به روشنفکران امروز جامعه ما وارد است.
✅ @Shariati_Group
بیشتر بخوانید👇
yun.ir/k3c7n2
یون | yun.ir
کوتاه کننده لینک
سرویس کوتاه کننده لینک با قابلیت انتخاب آدرس دلخواه برای لینک کوتاه شده و همچنین رمز عبور جهت مشاهده، ارائه خدمات متنوع دیگری از قبیل ایجاد لینک لیست و کوتاه کردن متن و ایجاد نظر سنجی آنلاین علاوه بر قابلیت کوتاه کردن لینک در این وبسایت فراهم آمده است
📌 علامه #طباطبایی:
«در این #انقلاب یک شهید واقعی بود، که مظلومانه هم شهید شد، و آن #اسلام بود..»
🔗 متن کامل: طباطبایی، انقلاب و نظام اسلامی
✍ به قلم: #محسن_کدیور
✅ @Shariati_Group
«در این #انقلاب یک شهید واقعی بود، که مظلومانه هم شهید شد، و آن #اسلام بود..»
🔗 متن کامل: طباطبایی، انقلاب و نظام اسلامی
✍ به قلم: #محسن_کدیور
✅ @Shariati_Group
🔅 مخاطب قرآن نه مردان است و نه زنان، مخاطب قرآن انسان است
✍️ محمدعلی ایازی
🔹یکی از دغدغههای نواندیشان نقد نگاه جنسیتی به انسان و نقد توراتی آفرینش #زن از دنده چپ مرد بوده است؛ با مفروض گرفتن تساوی میان زن و مرد از سوی این متفکران سه نظریه مطرح شده است.
۱)تساوی در آفرینش و تفاوت در منزلت،
۲)تساوی در آفرینش و منزلت و اختلاف در حقوق و
۳) تساوی زن و مرد در هویت، منزلت و حقوق عامه و اختلاف در برخی احکام به لحاظ اقتضائات خاص با تحفظ #عدالت جسیتی. براساس مجموع این آرا زن جنس دوم نیست. زائده و برای به خدمت مرد بودن نیست. زن برای مرد و مرد برای زن در نظام تکوین است.
🔹به نظر اغلب نواندیشان دینی، نگاهی که در گذشته نسبت به حقوق زن در کتابهای فقهی شده، اشکالات اساسی داشته است. این مسئله معلول عواملی است، یکی به دلیل بافت فرهنگی و اجتماعی است که در جوامع و به خصوص جامعههای اسلامی وجود داشته و نوعی مردسالاری و یک نوع نگاه کمینهانگاری نسبت به زن را جاری شده تا جایی که تلقی آنها حتی این بوده است که همانطور که بین #مسلمان و غیرمسلمان شهروند یک و شهروند دو وجود داشته است، وقتی که بحث انسان هم میشده است میگفتند جنس ۱ و جنس ۲؛ جنس زن در حقیقت جنس دوم در حقوق بوده است. این دو در کنار هم نبودند. یکی هم به دلیل شکاف تغییر در مناسبات اجتماعی و تحول در شرایط علمی، آموزشی و حضور سیاسی زنان در جامعه که همه این اتفاقات موضوع زن را از گذشته به حال دگرگون کرده و این زن، آن زن پیشین بیسواد، خانهنشین و طفیل مرد نیست. این زن میتواند از خود دفاع کند.
🔹وقتی به #قرآن مراجعه میکنیم همه جا بحث از #انسان میکند. بحث از خلافت و مسئولیت انسان میکند، بحث از فضیلت انسان میکند یا وقتی که سخن از کرنش ملائکه و یا حق حیات و یا خصوصیات و صفات هشدار دهنده او را میآورد، بدون اینکه تفکیک جنسیتی بکند مخاطب او انسان است. قرآن وقتی میگوید: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ». (احزاب: ۷۳)؛
ما امانت خود را عرضه بر آسمان و زمین و کوهها کردیم، نمیگوید بر مردها هم عرضه کردیم، بلکه میگوید انسان آن را پذیرفت.
🔹درباره برخی از آیات این نگاه تبعیضآمیز وجود دارد پاسخ اینکه این آیات را برخلاف تفاسیر سنتی میتوان به گونه دیگری تفسیر کرد، نواندیشان دینی از آن جمله علامه فضلالله در تفسیر من #وحی القرآن و برخی دیگر از مفسران معاصر این دسته از آیات را به مفهوم برتری مردان بر زنان تفسیر نکردهاند. پیش از بیان برخی از آیات نکته قابل توجه آن دسته از آیاتی است که در باره آفرینش و منزلت انسان سخن میگوید. در حقیقت این آیات محکمات و گوهریات قرآن هستند و هر تفسیری که معارض با این محکمات باشد به نفع این آیات تأویل میشود.
🔹بنیادهای اصلی قرآن امور عارضی مناسبات و شرایط اجتماعی و تاریخی را به معنای اصل تساوی تفسیر میکند. به عنوان نمونه آیه: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ»(نساء: ۳۴)؛
مردان قوام بر زنان هستند، اما هیچ کسی تردیدی ندارد که این آیه به قرینه نفقه و کلماتی مانند صالحات و قانتات و یا مقابل آن نشوز در رابطه با خانواده است، چون انفاق به زن مربوط به کل مردان نیست و نشوز زن ناظر به همسر اوست. مفهوم آیه هم این است که چون برخی از مردان بر زنان برتری دارند و نفقه خانواده را پرداخت میکنند مدیریت خانه بهعهده آنان است. علامه #طباطبایی با پذیرش این استدلال باز میگوید: ملاک این آیه شامل همه مردان و زنان میشود و لذا در مقام مدیریت این حق مردان در اداره کلان جامعه است. اما چرا ایشان اینگونه استدلال میکنند، با این که کلمه: «بما» در آیه در مقام تعلیل است؛ چون هنوز آن ذهنیت فرهنگی و تاریخی وجود دارد.
🔹استدلال ما این است که آن آیات کلی که بحث انسان را مطرح میکند، بمنزله قرینه منفصل و بیان محکم قرآن در تساوی جایگاه و منزلت و حقوق انسان است و فرقی بین زن و مرد وجود ندارد. وقتی قرآن کرامت را مطرح میکند فرقی بین زن و مرد نیست؛ یا زمانی که بار مسئولیت یا خلافت انسان را مطرح میکند، باز هم فرقی بین زن و مرد وجود ندارد. وقتی حق حیات را مطرح میکند، با تعبیر به نفس فرقی نمیگذارد.
✅ @Shariati_Group
✍️ محمدعلی ایازی
🔹یکی از دغدغههای نواندیشان نقد نگاه جنسیتی به انسان و نقد توراتی آفرینش #زن از دنده چپ مرد بوده است؛ با مفروض گرفتن تساوی میان زن و مرد از سوی این متفکران سه نظریه مطرح شده است.
۱)تساوی در آفرینش و تفاوت در منزلت،
۲)تساوی در آفرینش و منزلت و اختلاف در حقوق و
۳) تساوی زن و مرد در هویت، منزلت و حقوق عامه و اختلاف در برخی احکام به لحاظ اقتضائات خاص با تحفظ #عدالت جسیتی. براساس مجموع این آرا زن جنس دوم نیست. زائده و برای به خدمت مرد بودن نیست. زن برای مرد و مرد برای زن در نظام تکوین است.
🔹به نظر اغلب نواندیشان دینی، نگاهی که در گذشته نسبت به حقوق زن در کتابهای فقهی شده، اشکالات اساسی داشته است. این مسئله معلول عواملی است، یکی به دلیل بافت فرهنگی و اجتماعی است که در جوامع و به خصوص جامعههای اسلامی وجود داشته و نوعی مردسالاری و یک نوع نگاه کمینهانگاری نسبت به زن را جاری شده تا جایی که تلقی آنها حتی این بوده است که همانطور که بین #مسلمان و غیرمسلمان شهروند یک و شهروند دو وجود داشته است، وقتی که بحث انسان هم میشده است میگفتند جنس ۱ و جنس ۲؛ جنس زن در حقیقت جنس دوم در حقوق بوده است. این دو در کنار هم نبودند. یکی هم به دلیل شکاف تغییر در مناسبات اجتماعی و تحول در شرایط علمی، آموزشی و حضور سیاسی زنان در جامعه که همه این اتفاقات موضوع زن را از گذشته به حال دگرگون کرده و این زن، آن زن پیشین بیسواد، خانهنشین و طفیل مرد نیست. این زن میتواند از خود دفاع کند.
🔹وقتی به #قرآن مراجعه میکنیم همه جا بحث از #انسان میکند. بحث از خلافت و مسئولیت انسان میکند، بحث از فضیلت انسان میکند یا وقتی که سخن از کرنش ملائکه و یا حق حیات و یا خصوصیات و صفات هشدار دهنده او را میآورد، بدون اینکه تفکیک جنسیتی بکند مخاطب او انسان است. قرآن وقتی میگوید: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ». (احزاب: ۷۳)؛
ما امانت خود را عرضه بر آسمان و زمین و کوهها کردیم، نمیگوید بر مردها هم عرضه کردیم، بلکه میگوید انسان آن را پذیرفت.
🔹درباره برخی از آیات این نگاه تبعیضآمیز وجود دارد پاسخ اینکه این آیات را برخلاف تفاسیر سنتی میتوان به گونه دیگری تفسیر کرد، نواندیشان دینی از آن جمله علامه فضلالله در تفسیر من #وحی القرآن و برخی دیگر از مفسران معاصر این دسته از آیات را به مفهوم برتری مردان بر زنان تفسیر نکردهاند. پیش از بیان برخی از آیات نکته قابل توجه آن دسته از آیاتی است که در باره آفرینش و منزلت انسان سخن میگوید. در حقیقت این آیات محکمات و گوهریات قرآن هستند و هر تفسیری که معارض با این محکمات باشد به نفع این آیات تأویل میشود.
🔹بنیادهای اصلی قرآن امور عارضی مناسبات و شرایط اجتماعی و تاریخی را به معنای اصل تساوی تفسیر میکند. به عنوان نمونه آیه: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ»(نساء: ۳۴)؛
مردان قوام بر زنان هستند، اما هیچ کسی تردیدی ندارد که این آیه به قرینه نفقه و کلماتی مانند صالحات و قانتات و یا مقابل آن نشوز در رابطه با خانواده است، چون انفاق به زن مربوط به کل مردان نیست و نشوز زن ناظر به همسر اوست. مفهوم آیه هم این است که چون برخی از مردان بر زنان برتری دارند و نفقه خانواده را پرداخت میکنند مدیریت خانه بهعهده آنان است. علامه #طباطبایی با پذیرش این استدلال باز میگوید: ملاک این آیه شامل همه مردان و زنان میشود و لذا در مقام مدیریت این حق مردان در اداره کلان جامعه است. اما چرا ایشان اینگونه استدلال میکنند، با این که کلمه: «بما» در آیه در مقام تعلیل است؛ چون هنوز آن ذهنیت فرهنگی و تاریخی وجود دارد.
🔹استدلال ما این است که آن آیات کلی که بحث انسان را مطرح میکند، بمنزله قرینه منفصل و بیان محکم قرآن در تساوی جایگاه و منزلت و حقوق انسان است و فرقی بین زن و مرد وجود ندارد. وقتی قرآن کرامت را مطرح میکند فرقی بین زن و مرد نیست؛ یا زمانی که بار مسئولیت یا خلافت انسان را مطرح میکند، باز هم فرقی بین زن و مرد وجود ندارد. وقتی حق حیات را مطرح میکند، با تعبیر به نفس فرقی نمیگذارد.
✅ @Shariati_Group
Telegram
.
خلقت #انسان بر اساس رنج است، هیچ شانی از شؤون حیات را نخواهی دید که توام با رنجها نباشد، انسان از آن روزی که در شکم مادر #روح به کالبدش دمیده شد، تا روزی که از این دنیا میرود، هیچ آسایشی که خالی از مشقت باشد نمیبیند، تنها خانه #آخرت است که راحتیاش آمیخته با تعب نیست.
✍️ علامه #طباطبایی - المیزان، ذیل آیه۴ سورهٔ بلد
✅ @Shariati_Group
✍️ علامه #طباطبایی - المیزان، ذیل آیه۴ سورهٔ بلد
✅ @Shariati_Group