🔹فعالیت گسترده شریعتی جوان و روشنفکر در خارج از کشور برای ادامهی مبارزات #مقاومت_ملی ادامه مییابد؛ شریعتی #۲۸مرداد را کودتای ننگینی میداند که #شاه و سیاستهای استعماری علیه #مردم ایران به وجود آوردند. (م،آ،۳۶ص۲۲و۴۶) و البته اتحاد جماهیر #شوروی هم از رهبری #کودتا پذیرایی کم نظیری کرد(همان ،ص۴۷)و در این میان البته #دانشگاه پایمردی کرد.(م،آ،۳۶ص ۱۶)
و شریعتی اما که با همه توان جوانی در #نهضت_ملی به رهبری دکتر #مصدق شرکت فعالیت داشت، در ادامهی زندگی نقدهای عجیب و پیچیدهای به مصدق میکند. او پیشوایش را میستود و از: «سرنوشت مصدق که با گریهها و فریادها و اشکها و آرزوها و شکنجهها و زندانها و رنجهای عمرش و با آرزوهای مقدس و دلانگیزش چه سخنها گفت همه در رویا و چه شعرها و داستانها سرود، همه در خیال و دیدیم چه سرنوشتی داشت و دیدیم که #ایمان او و #عشق او و اخلاص او و قصهها و غصههای او جز درد و پریشانی و جز هدر دادن سه سال از عمر این ملت، این نسل، هیچ نیفزود».(م،آ،۳۳ص۵۳۷)
🔹هیهات که واقعا شریعتی چه میخواهد بگوید و باچه نقد بیرحمانهای به گذشته مینگرد، او که تا همین پنج سال پیش از #جبهه_ملی و مبارزاتش دفاع میکرد و نیز رستاخیز پانزده خرداد را نتیجهی منطقی و طبیعی گسترش شعارهای درست جبههشان در صفوف خلق میدانست (م،آ،۳۶ص۹۸۹)چطور شده که رهبری پیشوایش را به دیده نقد مینگرد…
🔹و البته باز میگوید: «چهل سال از۱۲۹۹ تا ۱۳۴۱… از این چهل سال، سکون بیست و دوساله اخیرش از شهریور۲۰ تا خرداد ۱۳۴۲از همه ناموجهتر و شومتر و وحشتناکتر است و از این بیست و دوسال، غفلت و عزلت و بیدردی و بیمسئولیتی و غیبتش از صحنهی میان سالهای شهریور۲۰ تا مرداد۳۲ از همه بدتر این دوازده سال که به بهانه #استبداد نیز نبود» .(م،آ،۲۷ص۲۵۱)
🔹و بالاخره بررسی مسئلهی جامعهی ایرانی، شریعتی را بدانجا میرساند تا بگوید: «آنگاه به #سیاست روکردیم: «نفت،ملیت،استقلال و نفی #امپریالیسم و #استعمار غربی. اما ای کاش بجای شعار نفت، مایک شعار ”فکر” میداشتیم؛ به جای تلاش بازستاندن #نفت از دست غرب، ایکاش به بازستاندن آنچه از نفت عزیزتر است بر میخاستیم و آن، ایمانمان، آگاهی و اندیشهمان و خویشتن انسانیمان بود که از ما گرفتند و بدنبال آن خیلی چیزهای دیگر را و ازجمله نفت را».(م،آ،۲۷ص۲۵۷)
🔹👈🏿 نقد شریعتی به سلفیگری در #اسلام و ابرامش بر بازگشت آگاهانه و مسئولانه به خویش؛ بدفهمیها و بد عملکردنهای پیروانش و نیز منتقدانش درباب او ماجراها آفریده است.
🔹همزمان با بازگشت شریعتی و کار او در #مشهد و #حسینیه_ارشاد که به تدریس، نگارش و سخنرانی میگذشت دو سازمان ”چریکهای فدایی خلق” و ”مجاهدین خلق” هر یک براساس تبینها، تاکتیکها و استراتژیهایشان مبارزه مسلحانه با شاه و سازماندهی برای آن اقدام را تدارک دیده بودند، ارشاد هم محل عضوگیری سازمانهای چریکی بود و هم محل #آگاهی و آموزش افراد. در طی این دو دهه نفرات زیادی از سازمانها در زندانها تیرباران شدند؛ شریعتی در میانهی #اسلام_شناسی و #تاریخ_تمدن از شهادت، امامت و اسطورههای #علی، #فاطمه و #حسین سخن به میان آورد و خود به سخنرانی میپرداخت و نیز به نهاد ارشاد میاندیشید و خانوادههای شهدا از او توقع همکاری بیشتری داشتند. آنچه خود دورهی دیگر زندگیاش میخواند۱۳۴۳ تا ۱۳۴۸ و ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۰ این دوران حساس در تاریخ ایران میگوید: «و اما افسوس! افسوس که در این راه، چه نیروهایی به مهلکه افتادند. در این سو به جای آنکه نهضتی به روی سرش راه برود درحالیکه دستهایش در جیب است و پاهایش در هوا معلق و رها….». (م،آ،۲۷ص ۲۵۸)
بخش سوم
✅ @Shariati_Group
و شریعتی اما که با همه توان جوانی در #نهضت_ملی به رهبری دکتر #مصدق شرکت فعالیت داشت، در ادامهی زندگی نقدهای عجیب و پیچیدهای به مصدق میکند. او پیشوایش را میستود و از: «سرنوشت مصدق که با گریهها و فریادها و اشکها و آرزوها و شکنجهها و زندانها و رنجهای عمرش و با آرزوهای مقدس و دلانگیزش چه سخنها گفت همه در رویا و چه شعرها و داستانها سرود، همه در خیال و دیدیم چه سرنوشتی داشت و دیدیم که #ایمان او و #عشق او و اخلاص او و قصهها و غصههای او جز درد و پریشانی و جز هدر دادن سه سال از عمر این ملت، این نسل، هیچ نیفزود».(م،آ،۳۳ص۵۳۷)
🔹هیهات که واقعا شریعتی چه میخواهد بگوید و باچه نقد بیرحمانهای به گذشته مینگرد، او که تا همین پنج سال پیش از #جبهه_ملی و مبارزاتش دفاع میکرد و نیز رستاخیز پانزده خرداد را نتیجهی منطقی و طبیعی گسترش شعارهای درست جبههشان در صفوف خلق میدانست (م،آ،۳۶ص۹۸۹)چطور شده که رهبری پیشوایش را به دیده نقد مینگرد…
🔹و البته باز میگوید: «چهل سال از۱۲۹۹ تا ۱۳۴۱… از این چهل سال، سکون بیست و دوساله اخیرش از شهریور۲۰ تا خرداد ۱۳۴۲از همه ناموجهتر و شومتر و وحشتناکتر است و از این بیست و دوسال، غفلت و عزلت و بیدردی و بیمسئولیتی و غیبتش از صحنهی میان سالهای شهریور۲۰ تا مرداد۳۲ از همه بدتر این دوازده سال که به بهانه #استبداد نیز نبود» .(م،آ،۲۷ص۲۵۱)
🔹و بالاخره بررسی مسئلهی جامعهی ایرانی، شریعتی را بدانجا میرساند تا بگوید: «آنگاه به #سیاست روکردیم: «نفت،ملیت،استقلال و نفی #امپریالیسم و #استعمار غربی. اما ای کاش بجای شعار نفت، مایک شعار ”فکر” میداشتیم؛ به جای تلاش بازستاندن #نفت از دست غرب، ایکاش به بازستاندن آنچه از نفت عزیزتر است بر میخاستیم و آن، ایمانمان، آگاهی و اندیشهمان و خویشتن انسانیمان بود که از ما گرفتند و بدنبال آن خیلی چیزهای دیگر را و ازجمله نفت را».(م،آ،۲۷ص۲۵۷)
🔹👈🏿 نقد شریعتی به سلفیگری در #اسلام و ابرامش بر بازگشت آگاهانه و مسئولانه به خویش؛ بدفهمیها و بد عملکردنهای پیروانش و نیز منتقدانش درباب او ماجراها آفریده است.
🔹همزمان با بازگشت شریعتی و کار او در #مشهد و #حسینیه_ارشاد که به تدریس، نگارش و سخنرانی میگذشت دو سازمان ”چریکهای فدایی خلق” و ”مجاهدین خلق” هر یک براساس تبینها، تاکتیکها و استراتژیهایشان مبارزه مسلحانه با شاه و سازماندهی برای آن اقدام را تدارک دیده بودند، ارشاد هم محل عضوگیری سازمانهای چریکی بود و هم محل #آگاهی و آموزش افراد. در طی این دو دهه نفرات زیادی از سازمانها در زندانها تیرباران شدند؛ شریعتی در میانهی #اسلام_شناسی و #تاریخ_تمدن از شهادت، امامت و اسطورههای #علی، #فاطمه و #حسین سخن به میان آورد و خود به سخنرانی میپرداخت و نیز به نهاد ارشاد میاندیشید و خانوادههای شهدا از او توقع همکاری بیشتری داشتند. آنچه خود دورهی دیگر زندگیاش میخواند۱۳۴۳ تا ۱۳۴۸ و ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۰ این دوران حساس در تاریخ ایران میگوید: «و اما افسوس! افسوس که در این راه، چه نیروهایی به مهلکه افتادند. در این سو به جای آنکه نهضتی به روی سرش راه برود درحالیکه دستهایش در جیب است و پاهایش در هوا معلق و رها….». (م،آ،۲۷ص ۲۵۸)
بخش سوم
✅ @Shariati_Group
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
احسان_شریعتی__قسمت_پرسش_و_پاسخ_دانشگاه.mp3
41.5 MB
🔷🎙 پرسش وپاسخ دانشجویان در دانشگاه الزهرا مراسم گرامیداشت روز دانشجو
🔸چهارشنبه_۱۴ آذر_۱۳۹۷
#گرامیداشت_روز_دانشجو
#جنبش_دانشجویی
#پیشگامان_آزادی_استقلال
#سخنرانی
#دانشگاه_الزهرا
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🔸چهارشنبه_۱۴ آذر_۱۳۹۷
#گرامیداشت_روز_دانشجو
#جنبش_دانشجویی
#پیشگامان_آزادی_استقلال
#سخنرانی
#دانشگاه_الزهرا
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati