💡 سهروردی #شهید معرفت و حقیقتجویی است
در گفتوگو با #ناصر_مهدوی، پژوهشگر حوزه دین و فلسفه
🔹#سهروردی شخصیتی سقراطگونه داشت، یعنی در پی حقیقت بود و مشاهده میکرد که در جامعه و زمانه خودش چگونه این حقیقت مورد تحریف قرار گرفته است و نیز تصویرهای غلطی از زندگی، خدا و دین از سوی علمای مرتجع آن زمان مطرح میشود؛ به همین دلیل یک بعد از شخصیت سهروردی که متأسفانه مغفول واقع شده، جنبه سقراطی، روحیه حقیقتجویی و ستیز با خرافات و حرفهای غیر عقلانی، پندارهای نادرست از دین و تصویر غلط از انسان و جهان در این شخصیت است.
🔹سهروردی هم مانند سقراط و هم مانند اسپینوزا - از یک نظر که دنبال حقیقت، چون و چرا و نقد و بررسی بود، به سقراط شباهت داشت – به میان این علما میرفت، از آنها پرسش کرده و ایشان را با چالشهای جدی روبرو میکرد و آنها نیز وقتی متوجه مطلبی نمیشدند، برای سهروردی دردسر به وجود میآوردند. از طرف دیگر، سهروردی روحیه اسپینوزایی داشت، یعنی به دینشناسی و دینداری زمانه خودش اعتراض و انتقاد داشت.
🔹سهروردی شهید #معرفت، #فلسفه و شخصیت بزرگ حقیقتجو است که چنین روحیهای را تقریباً در سایر متفکران نمیبینیم. آنها یا سکوت کرده و اسمش را تقیه میگذارند یا کنار آمده و با حاکمیت همکاری میکنند و اسمش را زیرکی میگذارند، ولی سهروردی در این زمینه واقعاً استثناست، یعنی شخصیتی که رنگ و بوی سقراط را داشت، حقیقت برایش ارزش زندگی بود و اصلاً زندگی را برای این میدانست که در پی حقیقت بدود.
🔹سهروردی دو قرن بعد از #ابنسینا فهمید که در این فلسفه چیزی به نام ذوق، اشتیاق و #اشراق کم است و اگر چه میتوانیم منطق را با همین بحث عقلانی پیش برده، طبیعت را با همان معیارهای طبیعی بسنجیم و در الهیات به استدلال عقلانی در اثبات وجود #خدا نیازمندیم، ولی باید یک قدم جلوتر برویم و آن، گشودن پنجره اشراق است، به نام تجربههای روحانی و ورود ذوق. به یک معنا، کانت همین کار را در قرن هجدهم انجام داد.
🔹سهروردی معتقد بود که خدا را باید از طریق دیگری شناخت و این خیلی مهم است، یعنی وی حدود قرن یازدهم میلادی یا قرن ششم هجری اینها را میفهمید، در حالی که این اتفاق در قرن هجدهم میلادی برای روشنفکران و فیلسوفان درخشان اروپایی مثل کانت رخ داد که فهمیدند خدا را نمیتوان با چون و چرا دریافت.
🔹سهروردی با حکمت ایرانی نیز آشنا بوده است، چرا که از بوذرجمهر، زرتشت و فلوطین تأثیر زیادی پذیرفته است. بنابراین شما در فلسفه ایشان با رگههایی از فلسفه پهلوی و ایرانی که همان دستاوردهای زرتشت هستند نیز روبرو میشوید. ویژگی زرتشت جنگ ظلمت و نور بود، آنها آتش را نمیپرستیدند، بلکه آن را مورد احترام قرار میدادند، چراکه آتش مظهر روشنایی و زدودن جهل بود، هم گرما داشت و هم روشنایی.
🔹ویژگی دیگر سهروردی عدم باور به گزارههای خرافی دینی بود، او معتقد بود گزارههای دینی زمانی ارزشمند هستند که انسانی و عقلانی باشند. ما نیز نباید هر خرافه و سخن نادرستی را به عنوان دین قبول کنیم، نترسیم و هزینه آن را نیز پرداخت کنیم.
🔹ویژگی دیگر او استفاده از واژههایی لطیف و زیبا مانند «نور» بود که میتواند انسان را برای شناخت هستی و خدا مشتاقتر کند. ما تا به حال خداوند را بیشتر به عنوان یک ارباب شناختهایم. الگویی که ما در شناخت خداوند داریم، اینگونه است که چون خدا مولاست و مولا و یا ارباب با کسی شوخی ندارد، پس همه چیز واجب است. عرفا هم میگویند مسئلهای مانند نماز واجب است، اما در الگوی آنان خداوند یک محبوب، دوست و خیرخواه است. وقتی با این الگو به سوی خدا میرویم، میبینیم که انسان با اشتیاق و لذت نماز میخواند و عبادت میکند و این الگو روح انسان را دگرگون میکند، اما در آن الگو، ترس باعث میشود که انسان از عقوبت خدا بترسد، اما خداوند به قلب وارد نمیشود، به همین دلیل ادیانی که خداوند در آن محبوب نیست، اخلاقی نیست.
✅ @Shariati_Group
تفصیل این گفتوگو را در لینک زیر بخوانید 👇
iqna.ir/fa/news/3831003
در گفتوگو با #ناصر_مهدوی، پژوهشگر حوزه دین و فلسفه
🔹#سهروردی شخصیتی سقراطگونه داشت، یعنی در پی حقیقت بود و مشاهده میکرد که در جامعه و زمانه خودش چگونه این حقیقت مورد تحریف قرار گرفته است و نیز تصویرهای غلطی از زندگی، خدا و دین از سوی علمای مرتجع آن زمان مطرح میشود؛ به همین دلیل یک بعد از شخصیت سهروردی که متأسفانه مغفول واقع شده، جنبه سقراطی، روحیه حقیقتجویی و ستیز با خرافات و حرفهای غیر عقلانی، پندارهای نادرست از دین و تصویر غلط از انسان و جهان در این شخصیت است.
🔹سهروردی هم مانند سقراط و هم مانند اسپینوزا - از یک نظر که دنبال حقیقت، چون و چرا و نقد و بررسی بود، به سقراط شباهت داشت – به میان این علما میرفت، از آنها پرسش کرده و ایشان را با چالشهای جدی روبرو میکرد و آنها نیز وقتی متوجه مطلبی نمیشدند، برای سهروردی دردسر به وجود میآوردند. از طرف دیگر، سهروردی روحیه اسپینوزایی داشت، یعنی به دینشناسی و دینداری زمانه خودش اعتراض و انتقاد داشت.
🔹سهروردی شهید #معرفت، #فلسفه و شخصیت بزرگ حقیقتجو است که چنین روحیهای را تقریباً در سایر متفکران نمیبینیم. آنها یا سکوت کرده و اسمش را تقیه میگذارند یا کنار آمده و با حاکمیت همکاری میکنند و اسمش را زیرکی میگذارند، ولی سهروردی در این زمینه واقعاً استثناست، یعنی شخصیتی که رنگ و بوی سقراط را داشت، حقیقت برایش ارزش زندگی بود و اصلاً زندگی را برای این میدانست که در پی حقیقت بدود.
🔹سهروردی دو قرن بعد از #ابنسینا فهمید که در این فلسفه چیزی به نام ذوق، اشتیاق و #اشراق کم است و اگر چه میتوانیم منطق را با همین بحث عقلانی پیش برده، طبیعت را با همان معیارهای طبیعی بسنجیم و در الهیات به استدلال عقلانی در اثبات وجود #خدا نیازمندیم، ولی باید یک قدم جلوتر برویم و آن، گشودن پنجره اشراق است، به نام تجربههای روحانی و ورود ذوق. به یک معنا، کانت همین کار را در قرن هجدهم انجام داد.
🔹سهروردی معتقد بود که خدا را باید از طریق دیگری شناخت و این خیلی مهم است، یعنی وی حدود قرن یازدهم میلادی یا قرن ششم هجری اینها را میفهمید، در حالی که این اتفاق در قرن هجدهم میلادی برای روشنفکران و فیلسوفان درخشان اروپایی مثل کانت رخ داد که فهمیدند خدا را نمیتوان با چون و چرا دریافت.
🔹سهروردی با حکمت ایرانی نیز آشنا بوده است، چرا که از بوذرجمهر، زرتشت و فلوطین تأثیر زیادی پذیرفته است. بنابراین شما در فلسفه ایشان با رگههایی از فلسفه پهلوی و ایرانی که همان دستاوردهای زرتشت هستند نیز روبرو میشوید. ویژگی زرتشت جنگ ظلمت و نور بود، آنها آتش را نمیپرستیدند، بلکه آن را مورد احترام قرار میدادند، چراکه آتش مظهر روشنایی و زدودن جهل بود، هم گرما داشت و هم روشنایی.
🔹ویژگی دیگر سهروردی عدم باور به گزارههای خرافی دینی بود، او معتقد بود گزارههای دینی زمانی ارزشمند هستند که انسانی و عقلانی باشند. ما نیز نباید هر خرافه و سخن نادرستی را به عنوان دین قبول کنیم، نترسیم و هزینه آن را نیز پرداخت کنیم.
🔹ویژگی دیگر او استفاده از واژههایی لطیف و زیبا مانند «نور» بود که میتواند انسان را برای شناخت هستی و خدا مشتاقتر کند. ما تا به حال خداوند را بیشتر به عنوان یک ارباب شناختهایم. الگویی که ما در شناخت خداوند داریم، اینگونه است که چون خدا مولاست و مولا و یا ارباب با کسی شوخی ندارد، پس همه چیز واجب است. عرفا هم میگویند مسئلهای مانند نماز واجب است، اما در الگوی آنان خداوند یک محبوب، دوست و خیرخواه است. وقتی با این الگو به سوی خدا میرویم، میبینیم که انسان با اشتیاق و لذت نماز میخواند و عبادت میکند و این الگو روح انسان را دگرگون میکند، اما در آن الگو، ترس باعث میشود که انسان از عقوبت خدا بترسد، اما خداوند به قلب وارد نمیشود، به همین دلیل ادیانی که خداوند در آن محبوب نیست، اخلاقی نیست.
✅ @Shariati_Group
تفصیل این گفتوگو را در لینک زیر بخوانید 👇
iqna.ir/fa/news/3831003
Telegram
.
🔸 ۸۰۰ سال است که شیخ اشراق شهید شده، اما متأسفانه او به «شیخ مقتول» معروف است.
🔸اعراب در سوریه شیخ را کشتند، ایرانیها هم او را به خوبی نمیشناسند، چرا که وی «حکمت خسروانی» را احیاء کرده است. حکمت خسروانی حکمتی است که غرب و شرق با آن معاند هستند. تمام دنیا با ایران باستان عناد دارد. شیخ اشراق در آن سالها تلاش کرده این حکمت را احیاء کند و این حکمت همان حکمت زرتشت و آیین مهر و نور است.
🔸#سهروردی قائل به اصالت نور است و اختلافش با ملاصدرا نیز لفظی است. بنده خودم قائل به حکمت صدرایی هستم، اما معتقدم که خود ملاصدرا یک مقداری یونانیزده است، اما سهروردی ایرانی خالص است.
🔸سهروردی با اثبات عالم خیال، متصل بین ملک و ملکوت شد و عالم ماده و آخرت را به هم وصل کرد. شیخ خودش در ملکوت زندگی کرد، اما او را در عالم ماده به #شهادت رساندند. اگر امروز ما عالم خیال سهروردی را بشناسیم، جهان ما تغییر میکند.
🔸#فردوسی، سهروردی حماسی است و سهروردی، فردوسی حکیم است، بنابراین وی #فلسفه ایران را مقابل یونان قرار داد. #حافظ شیخ اشراق و فردوسی را بسیار خوب میشناخت. در واقع فردوسی، سهروردی حماسی است. و سهروردی، فردوسی فلسفی است.
🔘 هشت مرداد، روز بزرگداشت #سهروردی بود.
📚 بخشی از سخنرانی استاد #غلامحسین_ابراهیمی_دینانی، در بزرگداشت شیخ اشراق در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران - مرداد ۹۵
✅ @Shariati_Group
🔸اعراب در سوریه شیخ را کشتند، ایرانیها هم او را به خوبی نمیشناسند، چرا که وی «حکمت خسروانی» را احیاء کرده است. حکمت خسروانی حکمتی است که غرب و شرق با آن معاند هستند. تمام دنیا با ایران باستان عناد دارد. شیخ اشراق در آن سالها تلاش کرده این حکمت را احیاء کند و این حکمت همان حکمت زرتشت و آیین مهر و نور است.
🔸#سهروردی قائل به اصالت نور است و اختلافش با ملاصدرا نیز لفظی است. بنده خودم قائل به حکمت صدرایی هستم، اما معتقدم که خود ملاصدرا یک مقداری یونانیزده است، اما سهروردی ایرانی خالص است.
🔸سهروردی با اثبات عالم خیال، متصل بین ملک و ملکوت شد و عالم ماده و آخرت را به هم وصل کرد. شیخ خودش در ملکوت زندگی کرد، اما او را در عالم ماده به #شهادت رساندند. اگر امروز ما عالم خیال سهروردی را بشناسیم، جهان ما تغییر میکند.
🔸#فردوسی، سهروردی حماسی است و سهروردی، فردوسی حکیم است، بنابراین وی #فلسفه ایران را مقابل یونان قرار داد. #حافظ شیخ اشراق و فردوسی را بسیار خوب میشناخت. در واقع فردوسی، سهروردی حماسی است. و سهروردی، فردوسی فلسفی است.
🔘 هشت مرداد، روز بزرگداشت #سهروردی بود.
📚 بخشی از سخنرانی استاد #غلامحسین_ابراهیمی_دینانی، در بزرگداشت شیخ اشراق در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران - مرداد ۹۵
✅ @Shariati_Group
"... از همان اول هم همين #روحانيت اسلام بود که فتوی میداد: ابوذر قصد آشوب دارد و آيه را بد معنی میکند. حجر از دين خارج شده است. حسين بن علی بر خلافت الهی خروج کرده است. و شيخخليفه در مسجد سبزوار حرف دنيا میزند، به اصحاب اهانت میکند، او را سلطان سعيد بايد بکشد. #سهروردی کافر است، شمع آجيناش کنيد. شهيد اول، شهيد ثانی، شهيد ثالث، همه اينها که تن به حکومت اولوالامر نمیدهند، رافضیاند، مشرکاند، عاصی بر حکم خدا و رسولاند، قتل عام کنيد..."
📚 معلم علےشریعتے / مجموعه آثار ۲۶
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے / مجموعه آثار ۲۶
✅ @Shariati_Group
گروه شریعتی
💠 پرگار: #عرفان باعث تلطیف #اسلام نشده؟ آیا عرفان موجب تلطیف اسلام شده و آن را از خشونت دور کرده است؟ در بزرگان عارف از بایزید بسطامی تا ابن عربی و مولانا چه نوع اسلامی میبینیم؟ مهمانان این هفته برنامه: #علی_طهماسبی پژوهشگر عرفان و #عمادالدین_باقی پژوهشگر…
📌 عرفان، اسلام، سیاست و خشونت
(متن کامل به صورت PDF)
🗒 این یادداشت در چارچوب گفتگوهای انجام شده در برنامه پرگار بیبیسی و به منظور بیان و یا شرح پارهای از نکاتی است که به دلیل محدودیت زمانی برنامه، مجال مطرح شدن نیافت.
▫️در مقاله این مباحث مطرح شدهاند:
چهار اشکال نظریهی #اسلام، #دین خشونت، تفاوت اسلام تاریخی و اسلام محمد(ص)، #عرفان، #عشق و مسئله فرافرقهای بودن صوفیگری، ایجاد تقابل میان عرفان «انسانگرا» و عرفان «خدا محور»، عقیده به تداوم #وحی، نسبت #حافظ و #سعدی با عرفان و تصوف، جهنم و مسئلهی خلود در عذاب از دیدگاه عرفان، کلام، جامعه شناسی و حقوق، پاسخ به ادعای نفی #حج توسط صوفیان و انسان کامل و #ولایت_فقیه ...
▫️یکی از خطیرترین و لغزندهترین مباحث، انسانگرایی عارفان ذیل مفهوم #انسان_کامل است؛ نکته مهم این است که عارفانی مثل ابن عربی، ولایت را لازمهی انسان کامل میدانند و دیگران هم چون انسان ناقص محسوب میشوند تحت ولایتاند. آیتالله خمینی میگوید: «انسان کامل و ولیّ مطلق، صاحب مقام مشیّت مطلقه است».
▫️اصطلاح ولایت مطلقهی فقیه که آقای #خمینی به کار برد و در قانون اساسی دوم درج شد هیچ ربطی به #فقه ندارد و از #عرفان به سیاست آمده است. در فقه، ولایت خیلی محدود و مقید و غیر سیاسی و کاملآ مدنی و محدود به ولایت بر ایتام و صغار و اموال مجهول المالک است، اما در عرفان هم لازمهی انسان کامل است و هم دیگران تحت ولایت اویند و هم رابطهی «مرید و مراد» است و هم ولایت، مطلقه است.
▫️در عرفان و تصوف اصل بر انسان کامل است ولی در فقه اصل بر انسان ناقص یا به عبارت بهتر، انسان عادی است. مسلمان و مؤمنی که #نماز میخواند و گناه هم میکند. حکومت از نظر فقهی حکومت متوسطان بر متوسطان، ولی در عرفان، حکومت انسان کامل بر انسان ناقص یا عادی است. در میان فقها و عرفا همواره این مسئله از کانونهای نزاع بود. شیخ اشراق #سهروردی، عارفی که اهل #فلسفه بود چون تعبیر ولایت را به کار میبرد فقها گمان کردند او مظنون به #باطنی_گری است و تکفیرش کردند و به زندان رفت و در حبس کشته شد. این حساسیت نسبت به باطنی گری هم ریشه در این داشت که باطنیون، ولایت را به قدرت گره زده بودند و مانند #حسن_صبّاح در #ایران در قلعه الموت اعلام حکومت کردند و فرقهای را سامان داده بودند که گرچه به دلیل شیعه اسماعیلی بودن، کل #شیعه را در معرض اتهام قرار میداد، اما بسیاری از فقهای شیعه و حتی برخی از اسماعیلیه هم آنها را قبول نداشتند.
▫️اواخر دههی شصت در نوشتاری پیرامون ریشه یابی اختلافات آیتالله خمینی و آیتالله#منتظری نوشتم امام خمینی مشرب عرفانی داشت و آیتالله منتظری، مشرب فقهی.
سلوک عرفانی و سنت دست بوسی و پابوسی و اطاعت از مرشد و... فارغ از اینکه فینفسه درست یا نادرست باشد، تا هنگامی که در حوزهی عمومی و مدنی باشد مانند سایر افکار و عقاید و رفتارهاست که امر شخصی بوده و مجاز است و حکومت نباید در آن دخالت کند. اما اگر این باورها و رفتار به #قدرت پیوند بخورند پر خطر میشوند.
✍ #عمادالدین_باقی
🔗 لینک برنامه تلویزیونی پرگار
🔗 لینک پادکست برنامه
✅ @Shariati_Group
.
(متن کامل به صورت PDF)
🗒 این یادداشت در چارچوب گفتگوهای انجام شده در برنامه پرگار بیبیسی و به منظور بیان و یا شرح پارهای از نکاتی است که به دلیل محدودیت زمانی برنامه، مجال مطرح شدن نیافت.
▫️در مقاله این مباحث مطرح شدهاند:
چهار اشکال نظریهی #اسلام، #دین خشونت، تفاوت اسلام تاریخی و اسلام محمد(ص)، #عرفان، #عشق و مسئله فرافرقهای بودن صوفیگری، ایجاد تقابل میان عرفان «انسانگرا» و عرفان «خدا محور»، عقیده به تداوم #وحی، نسبت #حافظ و #سعدی با عرفان و تصوف، جهنم و مسئلهی خلود در عذاب از دیدگاه عرفان، کلام، جامعه شناسی و حقوق، پاسخ به ادعای نفی #حج توسط صوفیان و انسان کامل و #ولایت_فقیه ...
▫️یکی از خطیرترین و لغزندهترین مباحث، انسانگرایی عارفان ذیل مفهوم #انسان_کامل است؛ نکته مهم این است که عارفانی مثل ابن عربی، ولایت را لازمهی انسان کامل میدانند و دیگران هم چون انسان ناقص محسوب میشوند تحت ولایتاند. آیتالله خمینی میگوید: «انسان کامل و ولیّ مطلق، صاحب مقام مشیّت مطلقه است».
▫️اصطلاح ولایت مطلقهی فقیه که آقای #خمینی به کار برد و در قانون اساسی دوم درج شد هیچ ربطی به #فقه ندارد و از #عرفان به سیاست آمده است. در فقه، ولایت خیلی محدود و مقید و غیر سیاسی و کاملآ مدنی و محدود به ولایت بر ایتام و صغار و اموال مجهول المالک است، اما در عرفان هم لازمهی انسان کامل است و هم دیگران تحت ولایت اویند و هم رابطهی «مرید و مراد» است و هم ولایت، مطلقه است.
▫️در عرفان و تصوف اصل بر انسان کامل است ولی در فقه اصل بر انسان ناقص یا به عبارت بهتر، انسان عادی است. مسلمان و مؤمنی که #نماز میخواند و گناه هم میکند. حکومت از نظر فقهی حکومت متوسطان بر متوسطان، ولی در عرفان، حکومت انسان کامل بر انسان ناقص یا عادی است. در میان فقها و عرفا همواره این مسئله از کانونهای نزاع بود. شیخ اشراق #سهروردی، عارفی که اهل #فلسفه بود چون تعبیر ولایت را به کار میبرد فقها گمان کردند او مظنون به #باطنی_گری است و تکفیرش کردند و به زندان رفت و در حبس کشته شد. این حساسیت نسبت به باطنی گری هم ریشه در این داشت که باطنیون، ولایت را به قدرت گره زده بودند و مانند #حسن_صبّاح در #ایران در قلعه الموت اعلام حکومت کردند و فرقهای را سامان داده بودند که گرچه به دلیل شیعه اسماعیلی بودن، کل #شیعه را در معرض اتهام قرار میداد، اما بسیاری از فقهای شیعه و حتی برخی از اسماعیلیه هم آنها را قبول نداشتند.
▫️اواخر دههی شصت در نوشتاری پیرامون ریشه یابی اختلافات آیتالله خمینی و آیتالله#منتظری نوشتم امام خمینی مشرب عرفانی داشت و آیتالله منتظری، مشرب فقهی.
سلوک عرفانی و سنت دست بوسی و پابوسی و اطاعت از مرشد و... فارغ از اینکه فینفسه درست یا نادرست باشد، تا هنگامی که در حوزهی عمومی و مدنی باشد مانند سایر افکار و عقاید و رفتارهاست که امر شخصی بوده و مجاز است و حکومت نباید در آن دخالت کند. اما اگر این باورها و رفتار به #قدرت پیوند بخورند پر خطر میشوند.
✍ #عمادالدین_باقی
🔗 لینک برنامه تلویزیونی پرگار
🔗 لینک پادکست برنامه
✅ @Shariati_Group
.
Telegram
.
#گروه_شریعتی
🗓 هشتم امرداد، روز بزرگداشت شیخ اشراق، #سهروردی گرامیباد
قَد اَشرَقَ* شعاع شمساللاهوت علی سطوح الامکان، فالی متی تمکئون فی ظلمات زوایا الاجسام.
فروغِ آفتابِ الهی بر گسترهی عاَلم وجود میتابد، پس تا کی میخواهید در گوشهی تاریک عالَمِ اجسام بمانید [و به آن دل خوش کنید]؟!
(رسالة الأبراجِ شیخ شهید سهروردی)
📃 توضیحات:
*عبارت فوق از شیخ اشراق یادآور آیه ۶۹ سوره زُمَر است، آنجا که فرماید:
وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا. (و زمین به نور پروردگارش روشن میشود.)
رسالة الاَبراج (یا: کلمات ذوقیّه) از رسالههای رمزآمیز شیخ #شهابالدین_سهروردی است با جهانی آکنده از نمادها و استعارهها که مخاطب را با عنایت به حدیث: "حُبُّ الوطنِ مِن الایمان" و آیهی کریمه: " یَا أَیَّتُها النَّفسُ المُطمَئِنَّة، إِرجعی إِلی ربِّکَ" به بازگشت به موطن اصلی فرا میخواند.
(ر،ک: مصنفات شیخ اشراق، جلد سوم، رسالة الأبراج، به اهتمام #هانری_کربن، ص۴۶۱)
✅ @Shariati_Group
قَد اَشرَقَ* شعاع شمساللاهوت علی سطوح الامکان، فالی متی تمکئون فی ظلمات زوایا الاجسام.
فروغِ آفتابِ الهی بر گسترهی عاَلم وجود میتابد، پس تا کی میخواهید در گوشهی تاریک عالَمِ اجسام بمانید [و به آن دل خوش کنید]؟!
(رسالة الأبراجِ شیخ شهید سهروردی)
📃 توضیحات:
*عبارت فوق از شیخ اشراق یادآور آیه ۶۹ سوره زُمَر است، آنجا که فرماید:
وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا. (و زمین به نور پروردگارش روشن میشود.)
رسالة الاَبراج (یا: کلمات ذوقیّه) از رسالههای رمزآمیز شیخ #شهابالدین_سهروردی است با جهانی آکنده از نمادها و استعارهها که مخاطب را با عنایت به حدیث: "حُبُّ الوطنِ مِن الایمان" و آیهی کریمه: " یَا أَیَّتُها النَّفسُ المُطمَئِنَّة، إِرجعی إِلی ربِّکَ" به بازگشت به موطن اصلی فرا میخواند.
(ر،ک: مصنفات شیخ اشراق، جلد سوم، رسالة الأبراج، به اهتمام #هانری_کربن، ص۴۶۱)
✅ @Shariati_Group