🔵 درنگی در مفاهیم «جنگ شناختی» و «جنگ ترکیبی»
🔸این روزها صحبتهای متعددی در باب جنگهای شناختی و یا ترکیبی شکل میگیرد و عمدتاً این مباحث با محوریت جنگهایی که در حوزهی ادراک رخ میدهند و نقطهی هدف آنها این حوزه است و محوریت ابزار آن #رسانه است تعریف میشود. جهت تدقیق باید عنوان گردد که نقاط هدف در جنگهای شناختی بسیار متعدد و ابزارهایش تنوع بالایی دارند. ابتدا لازم است به این نکته توجه گردد که آیا اساساً اطلاق واژه #جنگ بر این مفاهیم صحیح و دقیق است؟
🔸در تعاریف مختلف وجود چند عنصر میتواند پدیدهای را ذیل مفهوم «جنگ» نمایان کند. در تعریف کلاسیک، یک درگیری زمانی جنگ تلقی میشود که بصورت مسلحانه واقعی، ارادی، گسترده بین جوامع سیاسی و همراه با نوعی خشونت باشد. اگر جنگ را صرفاً در این تعریف ببینیم، اطلاق واژه جنگ در مفهوم ترکیبیِ "جنگ شناختی" نا معقول به نظر میرسد. اما اگر مفهوم جنگ را تحت تعاریف جدیدی که حوزههای گستردهتری را شامل میشوند بازتبیین نماییم، میتوان مفهوم #جنگ_شناختی یا «تهاجم شناختی» را اعتبار بخشی نمود.
🔸در تعاریف جدیدی که از جنگ شده است، با مفهوم جنگ نرم روبرو میشویم (جوزف نای، ۲۰۰۴) که بر استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن برای #نفوذ در مختصات فکری دشمن با هدف پیشرفت در مقاصد #امنیت_ملی تأکید دارد. اما اساساً پدیده #شناخت سطح بالاتری را شامل میگردد و از این رو حوزهی شمول آن در جنگ نیز فراتر از #جنگ_نرم است.
🔸در حوزهی نرم بیشتر احساسات و تمایلات دشمن با ابزار تبلیغات هدف گیری میشود. اما در حوزهی شناختی، سطوح عمیقتری مورد تهاجم قرار گرفته و ابزارهای متعددی مورد استفاده قرار میگیرند که در آینده به بخشهایی از آنها اشاره خواهد شد.
🔸اما در دوره معاصر #جنگ_ترکیبی (هیبریدی Hybrid Warfare) به دنبال دو تحول مهم در بحثهای سیاسی محبوبیت فزایندهای پیدا کرد. ابتدا در سال ۲۰۰۵، دو مقام نظامی ایالات متحده در مورد "ظهور جنگهای ترکیبی" نوشتند و بر ترکیب استراتژیها، روشها و تاکتیکهای متعارف و غیر متعارف در جنگهای معاصر و همچنین جنبههای روانی یا اطلاعاتی درگیریهای #مدرن تأکید کردند. تجربه دوم اما حمله #روسیه در سال ۲۰۱۴ به کریمه بود و به دلیل ترکیب نیروهای ویژه «انکارپذیر»، بازیگران مسلح محلی، نفوذ اقتصادی، اطلاعات نادرست و بهره برداری از قطبی شدن سیاسی-اجتماعی در #اوکراین به اهداف خود دست یافت.
🔸این نکته مهم شایان ذکر است که مفهوم جنگ یا تهاجم هیبریدی، ممکن است کاملاً جدید نباشد. بسیاری از تمرین کنندگان معتقدند که قدمت آن به اندازه #تاریخ خود جنگ است. با این وجود در سالهای اخیر از آنجاکه دولتها از بازیگران غیردولتی و فناوری اطلاعات برای تسلیم کردن دشمنان خود در خلال یا - مهمتر از آن - در غیاب یک درگیری مسلحانه مستقیم استفاده میکنند، این مفهوم راهبردی اهمیت قابل توجهی پیدا کرده است.
🔸اما با توجه به تنوع ابعاد و مؤلفههای جنگ ترکیبی، این جنگها عمومأ از چند ویژگی مهم برخوردارند:
۱-همافزایی: اگرچه هریک از ابعاد این جنگ کارکرد خاص خود را دارد، اما بهرهگیری همزمان سبب میشود که فشاری بهمراتب بیشتر از تأثیر تکتک مؤلفهها بر جامعهی هدف وارد شود. در این وضعیت است که جامعهی هدف دچار سردرگمی و بحران شناختی شده و بهناچار با تصمیمگیریهای عجولانه و بعضاً نامناسب، موفقیت دشمن را بیشتر میکند.
۲-قابلیت تسری: از ویژگیهای دیگر این جنگ است بهگونهای که هرکدام از مؤلفههای جنگ ترکیبی میتواند مکمل و پیشبرنده اهداف مؤلفههای دیگر باشد، مثلاً آنگاه که دشمن #تحریم فلج کنندهی اقتصادی علیه مردم #ایران را اعمال میکند، هدفش ایجاد و گسترش «نارضایتی اجتماعی» است و بنا دارد از این نارضایتی برای ایجاد #شورش اجتماعی استفاده کند و با بهرهجستن از نابسامانیهای داخلی و مدیریتی در کشور به این نارضایتی عمومی ضریب دهد؛
۳-پیچیدگی و ابهام: ویژگی دیگر جنگ ترکیبی است، دشمن در این جنگ بنا دارد که با اعمال «فشار حداکثری» بتواند جامعهی هدف را دچار سردرگمی کرده و ضمن برهم زدن نظام محاسباتی مسئولین تصمیمگیر، مردم را نیز بدون شناخت درست از منشأ کاستیها، در برابر خود و حاکمیت قرار دهد.
🔸ابزار دیگر مورد استفاده در جنگ ترکیبی، سوءاستفاده دشمنان از برخی زمینههای موجود نظیر تغییرات نسلی و به میدان آمدن نسلهای جدید، آثار برجایمانده از کاربرد جنگهای گذشته نظیر مشکلات اقتصادی و معیشتی، واگراییهای ناشی از تهاجم فرهنگی نسبت به ارزشهای عرفی، دینی و اعتقادی جامعهی هدف، پیامدهای ناشی از ضعفها و ناکارآمدی موجود در آن کشور، گستردگی و نفوذ شبکههای اجتماعی و فضای مجازی و... برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنند.
🚩 ادامه دارد...
✅ @Shariati_Group
✍ #مبانی_شناخت_جهتگیری / ع.م
🔸این روزها صحبتهای متعددی در باب جنگهای شناختی و یا ترکیبی شکل میگیرد و عمدتاً این مباحث با محوریت جنگهایی که در حوزهی ادراک رخ میدهند و نقطهی هدف آنها این حوزه است و محوریت ابزار آن #رسانه است تعریف میشود. جهت تدقیق باید عنوان گردد که نقاط هدف در جنگهای شناختی بسیار متعدد و ابزارهایش تنوع بالایی دارند. ابتدا لازم است به این نکته توجه گردد که آیا اساساً اطلاق واژه #جنگ بر این مفاهیم صحیح و دقیق است؟
🔸در تعاریف مختلف وجود چند عنصر میتواند پدیدهای را ذیل مفهوم «جنگ» نمایان کند. در تعریف کلاسیک، یک درگیری زمانی جنگ تلقی میشود که بصورت مسلحانه واقعی، ارادی، گسترده بین جوامع سیاسی و همراه با نوعی خشونت باشد. اگر جنگ را صرفاً در این تعریف ببینیم، اطلاق واژه جنگ در مفهوم ترکیبیِ "جنگ شناختی" نا معقول به نظر میرسد. اما اگر مفهوم جنگ را تحت تعاریف جدیدی که حوزههای گستردهتری را شامل میشوند بازتبیین نماییم، میتوان مفهوم #جنگ_شناختی یا «تهاجم شناختی» را اعتبار بخشی نمود.
🔸در تعاریف جدیدی که از جنگ شده است، با مفهوم جنگ نرم روبرو میشویم (جوزف نای، ۲۰۰۴) که بر استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن برای #نفوذ در مختصات فکری دشمن با هدف پیشرفت در مقاصد #امنیت_ملی تأکید دارد. اما اساساً پدیده #شناخت سطح بالاتری را شامل میگردد و از این رو حوزهی شمول آن در جنگ نیز فراتر از #جنگ_نرم است.
🔸در حوزهی نرم بیشتر احساسات و تمایلات دشمن با ابزار تبلیغات هدف گیری میشود. اما در حوزهی شناختی، سطوح عمیقتری مورد تهاجم قرار گرفته و ابزارهای متعددی مورد استفاده قرار میگیرند که در آینده به بخشهایی از آنها اشاره خواهد شد.
🔸اما در دوره معاصر #جنگ_ترکیبی (هیبریدی Hybrid Warfare) به دنبال دو تحول مهم در بحثهای سیاسی محبوبیت فزایندهای پیدا کرد. ابتدا در سال ۲۰۰۵، دو مقام نظامی ایالات متحده در مورد "ظهور جنگهای ترکیبی" نوشتند و بر ترکیب استراتژیها، روشها و تاکتیکهای متعارف و غیر متعارف در جنگهای معاصر و همچنین جنبههای روانی یا اطلاعاتی درگیریهای #مدرن تأکید کردند. تجربه دوم اما حمله #روسیه در سال ۲۰۱۴ به کریمه بود و به دلیل ترکیب نیروهای ویژه «انکارپذیر»، بازیگران مسلح محلی، نفوذ اقتصادی، اطلاعات نادرست و بهره برداری از قطبی شدن سیاسی-اجتماعی در #اوکراین به اهداف خود دست یافت.
🔸این نکته مهم شایان ذکر است که مفهوم جنگ یا تهاجم هیبریدی، ممکن است کاملاً جدید نباشد. بسیاری از تمرین کنندگان معتقدند که قدمت آن به اندازه #تاریخ خود جنگ است. با این وجود در سالهای اخیر از آنجاکه دولتها از بازیگران غیردولتی و فناوری اطلاعات برای تسلیم کردن دشمنان خود در خلال یا - مهمتر از آن - در غیاب یک درگیری مسلحانه مستقیم استفاده میکنند، این مفهوم راهبردی اهمیت قابل توجهی پیدا کرده است.
🔸اما با توجه به تنوع ابعاد و مؤلفههای جنگ ترکیبی، این جنگها عمومأ از چند ویژگی مهم برخوردارند:
۱-همافزایی: اگرچه هریک از ابعاد این جنگ کارکرد خاص خود را دارد، اما بهرهگیری همزمان سبب میشود که فشاری بهمراتب بیشتر از تأثیر تکتک مؤلفهها بر جامعهی هدف وارد شود. در این وضعیت است که جامعهی هدف دچار سردرگمی و بحران شناختی شده و بهناچار با تصمیمگیریهای عجولانه و بعضاً نامناسب، موفقیت دشمن را بیشتر میکند.
۲-قابلیت تسری: از ویژگیهای دیگر این جنگ است بهگونهای که هرکدام از مؤلفههای جنگ ترکیبی میتواند مکمل و پیشبرنده اهداف مؤلفههای دیگر باشد، مثلاً آنگاه که دشمن #تحریم فلج کنندهی اقتصادی علیه مردم #ایران را اعمال میکند، هدفش ایجاد و گسترش «نارضایتی اجتماعی» است و بنا دارد از این نارضایتی برای ایجاد #شورش اجتماعی استفاده کند و با بهرهجستن از نابسامانیهای داخلی و مدیریتی در کشور به این نارضایتی عمومی ضریب دهد؛
۳-پیچیدگی و ابهام: ویژگی دیگر جنگ ترکیبی است، دشمن در این جنگ بنا دارد که با اعمال «فشار حداکثری» بتواند جامعهی هدف را دچار سردرگمی کرده و ضمن برهم زدن نظام محاسباتی مسئولین تصمیمگیر، مردم را نیز بدون شناخت درست از منشأ کاستیها، در برابر خود و حاکمیت قرار دهد.
🔸ابزار دیگر مورد استفاده در جنگ ترکیبی، سوءاستفاده دشمنان از برخی زمینههای موجود نظیر تغییرات نسلی و به میدان آمدن نسلهای جدید، آثار برجایمانده از کاربرد جنگهای گذشته نظیر مشکلات اقتصادی و معیشتی، واگراییهای ناشی از تهاجم فرهنگی نسبت به ارزشهای عرفی، دینی و اعتقادی جامعهی هدف، پیامدهای ناشی از ضعفها و ناکارآمدی موجود در آن کشور، گستردگی و نفوذ شبکههای اجتماعی و فضای مجازی و... برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنند.
🚩 ادامه دارد...
✅ @Shariati_Group
✍ #مبانی_شناخت_جهتگیری / ع.م
Telegram
.