🔵 ساخت شناسی جامعه ایرانی
🔸چه بخواهیم، چه نخواهیم، پارادایم فرهنگی و تاریخیِ سنت و تفکر ما در حال تغییر و حتی فروپاشی است. مفروضات پیشین به چالش خوانده شدهاند، نظامهای وجود شناختی ما درهم شکسته است، ارزش هایمان متزلزل شده و برج و باروهای ستبر اعتقاداتمان فروپاشیدهاند.
🔸در یک کلمه عالَمیت عالَم ما و سنت نظری و فکری ما به پایان رسیده است. ما تغییر کرده و میکنیم و اینتغییر در میان طوفانی از درهم شکستگیها، فروپاشیها، بیریشه شدنها و بیمعناییها و در بستری از ناخودآگاهی و یأس صورت میپذیرد.
🔸به دنبال ظهور #مدرنیته و عالَم مدرن در غرب و پس از نخستین مواجهههای ما با این عالَم جدید، از حدود دو قرنِ پیش به تدریج ما ایرانیان تصویر خود را در آیینهی تمدن جدید دیدیم و تا حدود زیادی با دیدن تصویر خویش در خود فرو شکستیم.
🔸از آن زمان تا کنون، هر روز با سرعت، حدّت و شدّت بیشتری برج و باروهای ستبر عالَم سنتی ما رو به ویرانی و فروپاشی گرفته و عالَم سنت بر سرمان آوار گشته است. از آن زمان تا کنون، میان ما و جهان جدید شکافی معرفت شناختی شکل گرفته است.
🔸شکاف میان ذهنیت، اعتقادات و باورهای ما با جهان معاصر و تحولات بیش از اندازه سریعِ آن میرود که به یک گسست تبدیل شود. مراد من از گسست در اینجا شکافی پر ناشدنی و فاصله عبور نکردنی است. این شکاف یا گسست صرفاً در میان ما و جوامع مدرن اروپایی و آمریکایی یا میانعالَم سنتی ما و عالَم مدرن جوامع غربی نیست، بلکه این شکاف و گسست خود را در هویت و شخصیت افراد جامعهی ما و حتی در زندگی یکایک خود ما یعنی در درون خود ما آشکار کرده است.
🔸این گسست خود را در پدیدارهای گوناگون اجتماعی، همچون گسست نسلی یعنی شکاف و فاصلهی میان پدران با پسران، مادران با دختران، گسست خانوادگی و گسست میان ساختار قدرت سیاسی و شهروندان نشان میدهد.
🔸حتی درون بسیاری از ما جنگ و نزاعی سهمگین میان دو نحوهی رویکرد به جهان، دو گونه عقلانیت دینی و غیر دینی و دو گونه تفسیر قدسی یا عرفی از هستی بر پاست. ما نیز به گونهای، به قول #حافظ، چو بید بر سر ایمان خویش میلرزیم. بسیاری از ما امروز در شرایطی برزخی یعنی در حالتی دو شخصیتی بسر می.بریم...
🔸عالَم پیشین ما بر حجیت و اعتبار سنت استوار بود. اما عقلگرایی جدید هر گونه حجیت و اعتباری برای سنت را به چالش خواند. جهان ما راز آلود و مملو از رمز و راز بود. اما #سکولاریسم همهی رازها و رمزها را از جهان ما زدود. ما در جهانی قدسی نفس میکشیدیم، لیکن با ظهور مدرنیته همه چیز عرفی شد و تلاشهای ما نیز برای قدسی ساختن آنچه عرفی است، ره به جایی نمیبرد. ما جهان را در ادارهی ارادهی مطلق و فاعلی بالقصد میدانستیم.
🔸معجزات نشانههای بارزی از حاکمیت یک چنین ارادهی مطلقی بودند. اما علم تجربی جدید با آن دترمینیسم خدشه ناپذیرش، دستان خدای ما را بست و دیگر هیچ مجالی را برای معجزات در عالَم ما باقی نگذاشت..!
🔸فهم ماتریالیستیک و طبیعت گرایانه، تلقی الهی و ماوراء طبیعت گرایانهی ما از جهان و موجودات را به سخره گرفت.
🔸جهان کنونی ما نسبت به اعمال و رفتار ما بی.تفاوت شده است. بر خلاف انتظارات، تعالیم و آموزههای سنتی ما، جهان هیچ عکسالعملی نسبت به نحوهی زیستن و خوبیها و بدیها و زشتیها و زیباییهای اخلاقی آدمیان از خود نشان نمی.دهد.
🔸مطابق با معرفت شناسی مدرن، حس و فاهمه، دیگر جایی برای قوهی خیال باقی نگذاشته است و تجربه گرایی جدید، شهود گرایی ما را بیمعنا ساخت. شکگرایی حصن حصین ایمان و یقین را فرو ریخت. علم تاریخ، اسطوره هایمان را از جهان زدود و نگاه تاریخی به همهچیز دیگر برای ما هیچ فرصتی برای اندیشیدن به فرا تاریخ باقی نگذاشت…
✍ دکتر #بیژن_عبدالکریمی
✅ @Shariati_Group
🔸چه بخواهیم، چه نخواهیم، پارادایم فرهنگی و تاریخیِ سنت و تفکر ما در حال تغییر و حتی فروپاشی است. مفروضات پیشین به چالش خوانده شدهاند، نظامهای وجود شناختی ما درهم شکسته است، ارزش هایمان متزلزل شده و برج و باروهای ستبر اعتقاداتمان فروپاشیدهاند.
🔸در یک کلمه عالَمیت عالَم ما و سنت نظری و فکری ما به پایان رسیده است. ما تغییر کرده و میکنیم و اینتغییر در میان طوفانی از درهم شکستگیها، فروپاشیها، بیریشه شدنها و بیمعناییها و در بستری از ناخودآگاهی و یأس صورت میپذیرد.
🔸به دنبال ظهور #مدرنیته و عالَم مدرن در غرب و پس از نخستین مواجهههای ما با این عالَم جدید، از حدود دو قرنِ پیش به تدریج ما ایرانیان تصویر خود را در آیینهی تمدن جدید دیدیم و تا حدود زیادی با دیدن تصویر خویش در خود فرو شکستیم.
🔸از آن زمان تا کنون، هر روز با سرعت، حدّت و شدّت بیشتری برج و باروهای ستبر عالَم سنتی ما رو به ویرانی و فروپاشی گرفته و عالَم سنت بر سرمان آوار گشته است. از آن زمان تا کنون، میان ما و جهان جدید شکافی معرفت شناختی شکل گرفته است.
🔸شکاف میان ذهنیت، اعتقادات و باورهای ما با جهان معاصر و تحولات بیش از اندازه سریعِ آن میرود که به یک گسست تبدیل شود. مراد من از گسست در اینجا شکافی پر ناشدنی و فاصله عبور نکردنی است. این شکاف یا گسست صرفاً در میان ما و جوامع مدرن اروپایی و آمریکایی یا میانعالَم سنتی ما و عالَم مدرن جوامع غربی نیست، بلکه این شکاف و گسست خود را در هویت و شخصیت افراد جامعهی ما و حتی در زندگی یکایک خود ما یعنی در درون خود ما آشکار کرده است.
🔸این گسست خود را در پدیدارهای گوناگون اجتماعی، همچون گسست نسلی یعنی شکاف و فاصلهی میان پدران با پسران، مادران با دختران، گسست خانوادگی و گسست میان ساختار قدرت سیاسی و شهروندان نشان میدهد.
🔸حتی درون بسیاری از ما جنگ و نزاعی سهمگین میان دو نحوهی رویکرد به جهان، دو گونه عقلانیت دینی و غیر دینی و دو گونه تفسیر قدسی یا عرفی از هستی بر پاست. ما نیز به گونهای، به قول #حافظ، چو بید بر سر ایمان خویش میلرزیم. بسیاری از ما امروز در شرایطی برزخی یعنی در حالتی دو شخصیتی بسر می.بریم...
🔸عالَم پیشین ما بر حجیت و اعتبار سنت استوار بود. اما عقلگرایی جدید هر گونه حجیت و اعتباری برای سنت را به چالش خواند. جهان ما راز آلود و مملو از رمز و راز بود. اما #سکولاریسم همهی رازها و رمزها را از جهان ما زدود. ما در جهانی قدسی نفس میکشیدیم، لیکن با ظهور مدرنیته همه چیز عرفی شد و تلاشهای ما نیز برای قدسی ساختن آنچه عرفی است، ره به جایی نمیبرد. ما جهان را در ادارهی ارادهی مطلق و فاعلی بالقصد میدانستیم.
🔸معجزات نشانههای بارزی از حاکمیت یک چنین ارادهی مطلقی بودند. اما علم تجربی جدید با آن دترمینیسم خدشه ناپذیرش، دستان خدای ما را بست و دیگر هیچ مجالی را برای معجزات در عالَم ما باقی نگذاشت..!
🔸فهم ماتریالیستیک و طبیعت گرایانه، تلقی الهی و ماوراء طبیعت گرایانهی ما از جهان و موجودات را به سخره گرفت.
🔸جهان کنونی ما نسبت به اعمال و رفتار ما بی.تفاوت شده است. بر خلاف انتظارات، تعالیم و آموزههای سنتی ما، جهان هیچ عکسالعملی نسبت به نحوهی زیستن و خوبیها و بدیها و زشتیها و زیباییهای اخلاقی آدمیان از خود نشان نمی.دهد.
🔸مطابق با معرفت شناسی مدرن، حس و فاهمه، دیگر جایی برای قوهی خیال باقی نگذاشته است و تجربه گرایی جدید، شهود گرایی ما را بیمعنا ساخت. شکگرایی حصن حصین ایمان و یقین را فرو ریخت. علم تاریخ، اسطوره هایمان را از جهان زدود و نگاه تاریخی به همهچیز دیگر برای ما هیچ فرصتی برای اندیشیدن به فرا تاریخ باقی نگذاشت…
✍ دکتر #بیژن_عبدالکریمی
✅ @Shariati_Group
💢 آینده اسلام در ایران
📌دکتر #بیژن_عبدالکریمی استاد و پژوهشگر #فلسفه، به دعوت مدرسه مطالعات هویتِ باشگاه اندیشه، به این پرسشها پاسخ خواهد داد:
🔅آینده #اسلام در #ایران چگونه خواهد بود؟
آیا ممکن است ایران که کانونی معنوی چند هزار ساله جهان بوده است، نسبت خود را با امر دینی در معنای عام و اسلام در معنای خاص قطع کند؟
🔅آیا تحولات پسا مدرن، فرهنگ دینی را تحت تاثیر قرار داده و ایران زمین در دل روند پرشتاب بسط سکولاریسم و نیهیلیسم جهانی مضمحل خواهد شد؟
″مرادم از «تئـولوژی» به هیچوجه #دین، تفکر معنوی، تفسیر معنوی از جهان یا لقاءالله نیست، بلکه مجموعهای از باورها و اعتقادات نهادینه شدهی تاریخی است که به شکل نظامی اندیشگی درآمده که وصف تاریخی خود را فراموش ساخته، خویشتن را به منزلهی حقایقی قدسی فراتاریخی مینمایاند...
برخلاف آنچه در وهلهی نخست به نظر میرسد رویارویی با تئولوژی و اعلام به پایان رسیدن آن به معنای ارائهی مفاهیم و آموزههای ضد #سنت و نقادانه علیه #تئولوژی نیست، بلکه تماماً کوشش در جهت یافتن راهی به منظور طرح پرسشی اصیلتر و عمیقتر از همان یگانه حقیقت اصیلی است که تئولوژی داعیهی شناخت آن را دارد. این کوشش هر آنچه را در سنت تئولوژی اصیل یابد و آن را مانعی برای مواجههی اصیلتر و عمیقتر طرح مسألهی «وجود» در حوزهی وجودشناسی نیابد، آن را تصاحب کرده، از آن خود خواهد کرد. بنابراین ایدهی پایان تئولوژی نه به معنای دعوت به تن دادن و تسلیم شدن به #سکولاریسم و #نیهیلیسم دورهی جدید، بلکه به معنای فراخوانش به مبارزه با هر اندیشه و نظامی است که بیکرانگی هستی را به پای تناهی بشر قربانی میسازد...″
✅ @Shariati_Group
🗓 شنبه دهم اردیبهشت ۱۴۰۱ - ساعت ۱۸
🛎 ورود برای همهی علاقمندان آزاد و رایگان است
🔉 فایل صوتی سخنرانی
📌دکتر #بیژن_عبدالکریمی استاد و پژوهشگر #فلسفه، به دعوت مدرسه مطالعات هویتِ باشگاه اندیشه، به این پرسشها پاسخ خواهد داد:
🔅آینده #اسلام در #ایران چگونه خواهد بود؟
آیا ممکن است ایران که کانونی معنوی چند هزار ساله جهان بوده است، نسبت خود را با امر دینی در معنای عام و اسلام در معنای خاص قطع کند؟
🔅آیا تحولات پسا مدرن، فرهنگ دینی را تحت تاثیر قرار داده و ایران زمین در دل روند پرشتاب بسط سکولاریسم و نیهیلیسم جهانی مضمحل خواهد شد؟
″مرادم از «تئـولوژی» به هیچوجه #دین، تفکر معنوی، تفسیر معنوی از جهان یا لقاءالله نیست، بلکه مجموعهای از باورها و اعتقادات نهادینه شدهی تاریخی است که به شکل نظامی اندیشگی درآمده که وصف تاریخی خود را فراموش ساخته، خویشتن را به منزلهی حقایقی قدسی فراتاریخی مینمایاند...
برخلاف آنچه در وهلهی نخست به نظر میرسد رویارویی با تئولوژی و اعلام به پایان رسیدن آن به معنای ارائهی مفاهیم و آموزههای ضد #سنت و نقادانه علیه #تئولوژی نیست، بلکه تماماً کوشش در جهت یافتن راهی به منظور طرح پرسشی اصیلتر و عمیقتر از همان یگانه حقیقت اصیلی است که تئولوژی داعیهی شناخت آن را دارد. این کوشش هر آنچه را در سنت تئولوژی اصیل یابد و آن را مانعی برای مواجههی اصیلتر و عمیقتر طرح مسألهی «وجود» در حوزهی وجودشناسی نیابد، آن را تصاحب کرده، از آن خود خواهد کرد. بنابراین ایدهی پایان تئولوژی نه به معنای دعوت به تن دادن و تسلیم شدن به #سکولاریسم و #نیهیلیسم دورهی جدید، بلکه به معنای فراخوانش به مبارزه با هر اندیشه و نظامی است که بیکرانگی هستی را به پای تناهی بشر قربانی میسازد...″
✅ @Shariati_Group
🗓 شنبه دهم اردیبهشت ۱۴۰۱ - ساعت ۱۸
🛎 ورود برای همهی علاقمندان آزاد و رایگان است
🔉 فایل صوتی سخنرانی
Telegram
.
Audio
🔊 درسگفتارهای جامعهشناسی ادیان
دوره دکتری "مسائل جامعهشناسی ایران"
که حول محور تحلیلی بر روند تحولات و سیر #تاریخ معاصر #مدرنیته و تاثیر و تقابل آن با تفکر الهیاتی، و تمایز میان #سکولاریسم با تقدسزدایی در صورتبندیهای جامعهشناختی و فلسفی، بخصوص در باب پدیده #انقلاب_اسلامی ایران، توسط دکتر #سیدجواد_میری بررسی میشود.
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
✅ @Shariati_Group
🆔 @seyedjavadmiri
دوره دکتری "مسائل جامعهشناسی ایران"
که حول محور تحلیلی بر روند تحولات و سیر #تاریخ معاصر #مدرنیته و تاثیر و تقابل آن با تفکر الهیاتی، و تمایز میان #سکولاریسم با تقدسزدایی در صورتبندیهای جامعهشناختی و فلسفی، بخصوص در باب پدیده #انقلاب_اسلامی ایران، توسط دکتر #سیدجواد_میری بررسی میشود.
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
✅ @Shariati_Group
🆔 @seyedjavadmiri
💠 مصدق، اسلام و ایران
🔅برای مردی که در وصیت نامهاش، سهمی برای #نماز و #روزه و #حج خود کنار میگذارد و یا در حصر به فرزندش ندا میدهد که برای استخوان سبک کردن موافق است تا سفری یک هفتهای به عتبات داشته باشد، احراز «مسلمانی» خیلی سخت نیست، هرچند اگر برای از میدان به در شدن بارها و بارها به نامسلمانی متهم شده باشد! با این حال حقیر قصد ورود به این بحث را که یک مسالهی اعتقادی و شخصیست ندارد. آنچه در این بحث مطمح نظر است تأکید بر کارکردهای جامعه شناختی #اسلام در جامعهی ایرانی از دیدگاه #مصدق است، که آن [اسلام] را از حوزهی «خصوصی» فراتر برده و وارد حوزهی «اجتماعی» میکند.
🔅نطق دکتر #محمد_مصدق در #مجلس ششم شورای ملی به تاریخ ششم مهر سال ۱۳۰۶ برای فهم دیدگاه او در این رابطه بسیار حائز اهمیت است. این همان نطقیست که در آن، مصدق از "ایرانی مآبی" خود در برابر "فرنگی مآبی" سخن گفته است:
"اگر ایرانی مآبی من، نمایندهی محترم را عصبانی نمود، ایشان را ذیحق نمیدانم زیرا گذشته از این که فرنگی مآبی یعنی مقلد صرف فرنگستان شدن برای یک #ملت تاریخی شایسته و زیبنده نیست، به نظر من مقدور هم نیست."
🔅اما چرا مقدور نیست؟ از دیدگاه مصدق، اخلاق، عادات و قوانین هر ملتی، در وضعیت جغرافیایی، #مذهب، #زبان و #نژاد آن ریشه دارد و همین است که قوانین ملتها را از یکدیگر متمایز کرده و منجر به این میشود که هر ملتی قوانین خاص خود را داشته باشد:
"اگر ممکن بود هر ملتی قانون دیگری را قبول کند، دولت سوییس، #کتاب قانون جزایی یکی از دول را میخرید و در مملکت اجراء میکرد و سالهای سال، خود را معطل تصویب قوانین مزبور نمینمود، توضیحا عرض کنم که مملکت سوییس مرکب از بیست و پنج #دولت و #قانون جزایی هر یک جداست ..."
🔅مصدق به عنوان یک حقوقدانِ آشنا به فلسفهیِ #حقوق، با درکِ عمیق از تأثیر شریعت بر فرهنگِ عمومی، با مثالی که در مورد مجازاتِ قاتل در ایالات سوییس میزند، میگوید:
"اگر ما فرنگی مآب باشیم، لابدیم که از قوانین فرنگستان، بین #حبس و #قصاص، حبس را انتخاب کنیم -اما- این #انتخاب، گذشته از این که بر خلاف #مذهب است، صلاح هم نیست، زیرا فلسفهی مجازات قاتل، بنا به قول اکثریت قریب به اتفاق جزائیون، عبرت است و در مملکت ما، تا -قاتل- قصاص نشود، عبرت نمیگیرند، در این مملکت، حبس که سبب عبرت نیست ..."
🔅روشن است که غرض از نقل این سخنان که در سال ۱۳۰۶(در حدود یکصد سال پیش) بیان شدهاند به جهت تأکید بر مضمون آن (رجحان قصاص بر حبس) نیست بلکه هدف، نشان دادن نوعِ نگاه و فهمِ دقیق مصدق از جامعهای است که در آن زندگی میکرده، چیزی که اغلب فعالان و کنشگران سیاسی، بدلایل گوناگون به آن اعتنایی ندارند و فکر میکنند که صرفاً با تکیه بر منشور #حقوق_بشر، صرف نظر از ریشههای متفاوت فرهنگی جوامع مختلف، میتوانند به آسانی بر موانعی که پیشاروی شان قرار دارد، غلبه کنند!
🔅″... هر ایرانی که دیانتمند است و هر کسی که شرافتمند است، تا بتواند باید روی دو اصل از #وطن خود دفاع کند و خود را تسلیم هیچ قوهای ننماید که یکی از آن دو اصل، «اسلامیت» است و دیگری «وطن پرستی»، و امروز در مملکت ما، اصل اسلامیت اقواست زیرا یک #مسلمان حقیقی، تسلیم نمیشود، مگر اینکه حیات او قطع شود...اصل اسلامیت و اصل وطن پرستی با هم متباین نیست...هر مسلمانی، وطن پرست است، چه حب الوطن من الایمان ...″
🔗 برای خواندن متن کامل یادداشت "مشاهده فوری" را لمس کنید
✅ @Shariati_Group
🆔 @hamidrezaabedian
✍ پ.ن: این یادداشت پیشتر و در هفتادمین سالگشت تاسیس #جبهه_ملی_ایران - با عنوان "مصدق در چالش میان توسعه و سنت" منتشر شده بود، لیکن بدلیل طرح مسالهی #سکولاریسم که هم امروز در دستور کار بخشی از کنشگران سیاسی قرار دارد، با مختصر جرح و تعدیلی بازنشر شده است./ ح.عابدیان
🔅برای مردی که در وصیت نامهاش، سهمی برای #نماز و #روزه و #حج خود کنار میگذارد و یا در حصر به فرزندش ندا میدهد که برای استخوان سبک کردن موافق است تا سفری یک هفتهای به عتبات داشته باشد، احراز «مسلمانی» خیلی سخت نیست، هرچند اگر برای از میدان به در شدن بارها و بارها به نامسلمانی متهم شده باشد! با این حال حقیر قصد ورود به این بحث را که یک مسالهی اعتقادی و شخصیست ندارد. آنچه در این بحث مطمح نظر است تأکید بر کارکردهای جامعه شناختی #اسلام در جامعهی ایرانی از دیدگاه #مصدق است، که آن [اسلام] را از حوزهی «خصوصی» فراتر برده و وارد حوزهی «اجتماعی» میکند.
🔅نطق دکتر #محمد_مصدق در #مجلس ششم شورای ملی به تاریخ ششم مهر سال ۱۳۰۶ برای فهم دیدگاه او در این رابطه بسیار حائز اهمیت است. این همان نطقیست که در آن، مصدق از "ایرانی مآبی" خود در برابر "فرنگی مآبی" سخن گفته است:
"اگر ایرانی مآبی من، نمایندهی محترم را عصبانی نمود، ایشان را ذیحق نمیدانم زیرا گذشته از این که فرنگی مآبی یعنی مقلد صرف فرنگستان شدن برای یک #ملت تاریخی شایسته و زیبنده نیست، به نظر من مقدور هم نیست."
🔅اما چرا مقدور نیست؟ از دیدگاه مصدق، اخلاق، عادات و قوانین هر ملتی، در وضعیت جغرافیایی، #مذهب، #زبان و #نژاد آن ریشه دارد و همین است که قوانین ملتها را از یکدیگر متمایز کرده و منجر به این میشود که هر ملتی قوانین خاص خود را داشته باشد:
"اگر ممکن بود هر ملتی قانون دیگری را قبول کند، دولت سوییس، #کتاب قانون جزایی یکی از دول را میخرید و در مملکت اجراء میکرد و سالهای سال، خود را معطل تصویب قوانین مزبور نمینمود، توضیحا عرض کنم که مملکت سوییس مرکب از بیست و پنج #دولت و #قانون جزایی هر یک جداست ..."
🔅مصدق به عنوان یک حقوقدانِ آشنا به فلسفهیِ #حقوق، با درکِ عمیق از تأثیر شریعت بر فرهنگِ عمومی، با مثالی که در مورد مجازاتِ قاتل در ایالات سوییس میزند، میگوید:
"اگر ما فرنگی مآب باشیم، لابدیم که از قوانین فرنگستان، بین #حبس و #قصاص، حبس را انتخاب کنیم -اما- این #انتخاب، گذشته از این که بر خلاف #مذهب است، صلاح هم نیست، زیرا فلسفهی مجازات قاتل، بنا به قول اکثریت قریب به اتفاق جزائیون، عبرت است و در مملکت ما، تا -قاتل- قصاص نشود، عبرت نمیگیرند، در این مملکت، حبس که سبب عبرت نیست ..."
🔅روشن است که غرض از نقل این سخنان که در سال ۱۳۰۶(در حدود یکصد سال پیش) بیان شدهاند به جهت تأکید بر مضمون آن (رجحان قصاص بر حبس) نیست بلکه هدف، نشان دادن نوعِ نگاه و فهمِ دقیق مصدق از جامعهای است که در آن زندگی میکرده، چیزی که اغلب فعالان و کنشگران سیاسی، بدلایل گوناگون به آن اعتنایی ندارند و فکر میکنند که صرفاً با تکیه بر منشور #حقوق_بشر، صرف نظر از ریشههای متفاوت فرهنگی جوامع مختلف، میتوانند به آسانی بر موانعی که پیشاروی شان قرار دارد، غلبه کنند!
🔅″... هر ایرانی که دیانتمند است و هر کسی که شرافتمند است، تا بتواند باید روی دو اصل از #وطن خود دفاع کند و خود را تسلیم هیچ قوهای ننماید که یکی از آن دو اصل، «اسلامیت» است و دیگری «وطن پرستی»، و امروز در مملکت ما، اصل اسلامیت اقواست زیرا یک #مسلمان حقیقی، تسلیم نمیشود، مگر اینکه حیات او قطع شود...اصل اسلامیت و اصل وطن پرستی با هم متباین نیست...هر مسلمانی، وطن پرست است، چه حب الوطن من الایمان ...″
🔗 برای خواندن متن کامل یادداشت "مشاهده فوری" را لمس کنید
✅ @Shariati_Group
🆔 @hamidrezaabedian
✍ پ.ن: این یادداشت پیشتر و در هفتادمین سالگشت تاسیس #جبهه_ملی_ایران - با عنوان "مصدق در چالش میان توسعه و سنت" منتشر شده بود، لیکن بدلیل طرح مسالهی #سکولاریسم که هم امروز در دستور کار بخشی از کنشگران سیاسی قرار دارد، با مختصر جرح و تعدیلی بازنشر شده است./ ح.عابدیان
Telegram
.
📕 شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطرۀ نیست انگاری
#معرفی_کتاب
در جهانی که به باور متفکران بزرگ عصر وصف کلی آن سیطرۀ #نیهیلیسم و گسترش خداناباوری است، اهل نظر برای رؤیت و تجربت کورسویی از چراغ معنا و #معنویت نمیتوانند و نباید چشم به سپهر #سیاست بدوزند. با ظهور عالم جدید، مردمانی که دورۀ تنآساییشان در بستر گرم و نرم #سنت به سر آمده است لاجرم بر میآشوبند و خوابشان آشفته میشود. اهل تفکر هم اگر چه نباید به راهی بروند که تودۀ #مردم میروند، اما ایشان هم محدودیتهای خودشان را دارند و هنگامی که با تعارضات تاریخی خویش و افق دوران مواجهه پیدا میکنند، طرحهای خاص خویش را میافکنند. در این #کتاب ضمن بازخوانی انتقادی متون #شریعتی، به تحلیل گفتمان وی بهعنوان گفتمانی فراسوی تفکر #تئولوژیک و #سکولار میپردازیم، تا با آرای این متفکر ایرانی به نحوۀ دیگری از تفکر بیاندیشیم، تفکری که به دام #بنیادگرایی نمیافتد و به #سکولاریسم و نیز عرفانهای نوظهور تن در نمیدهد...
📚 نویسنده: دکتر #محمدحسن_علایی
📖 چاپ اول | نشر نقد فرهنگ
🛒 خرید آنلاین این کتاب
✅ @Shariati_Group
#معرفی_کتاب
در جهانی که به باور متفکران بزرگ عصر وصف کلی آن سیطرۀ #نیهیلیسم و گسترش خداناباوری است، اهل نظر برای رؤیت و تجربت کورسویی از چراغ معنا و #معنویت نمیتوانند و نباید چشم به سپهر #سیاست بدوزند. با ظهور عالم جدید، مردمانی که دورۀ تنآساییشان در بستر گرم و نرم #سنت به سر آمده است لاجرم بر میآشوبند و خوابشان آشفته میشود. اهل تفکر هم اگر چه نباید به راهی بروند که تودۀ #مردم میروند، اما ایشان هم محدودیتهای خودشان را دارند و هنگامی که با تعارضات تاریخی خویش و افق دوران مواجهه پیدا میکنند، طرحهای خاص خویش را میافکنند. در این #کتاب ضمن بازخوانی انتقادی متون #شریعتی، به تحلیل گفتمان وی بهعنوان گفتمانی فراسوی تفکر #تئولوژیک و #سکولار میپردازیم، تا با آرای این متفکر ایرانی به نحوۀ دیگری از تفکر بیاندیشیم، تفکری که به دام #بنیادگرایی نمیافتد و به #سکولاریسم و نیز عرفانهای نوظهور تن در نمیدهد...
📚 نویسنده: دکتر #محمدحسن_علایی
📖 چاپ اول | نشر نقد فرهنگ
🛒 خرید آنلاین این کتاب
✅ @Shariati_Group