″... شهيدان امروز دو كار كردند، از كودک #حسين (ع) گرفته تا برادرش، و از خودش تا غلامش، و از آن قاری #قرآن تا آن معلم اطفال كوفه، تا آن مؤذن، تا آن مرد خويشاوند يا بيگانه، و تا آن مرد اشرافی و بزرگ و باحيثيت در جامعه خود و تا آن مرد عاری از همه فخرهای اجتماعی، همه برادرانه در برابر #شهادت ايستادند تا به همهی مردان، زنان، كودكان و همه پيران و جوانان هميشه #تاريخ بياموزند كه بايد چگونه زندگی كنند ـ اگر میتوانند ـ و چگونه بميرند ـ اگر نمیتوانند.
اين شهيدان كار ديگری نيز كردند: شهادت دادند با خون خويش ـ نه با كلمه ـ شهادت دادند، در محكمهی تاريخ انسان. هر كدام به نمايندگی صنف خودشان. شهادت دادند كه در «نظام واحد حاكم بر تاريخ بشری» ، نظامی كه #سياست را و #اقتصاد را و #مذهب را و #هنر را، #فلسفه و #انديشه را و احساس را و اخلاق را و بشريت را، همه را ابزار دست میكند تا انسانها را قربانی مطامع خود كند و از همه چيز پايگاهی برای حكومت #ظلم و جور و #جنايت بسازد ـ همهی گروههای مردم و همهی ارزشهای انسانی محكوم شده است.
يك حاكم است بر همهی تاريخ، يك ظالم است كه بر تاريخ حكومت میكند، يك جلاد است كه شهيد میكند و در طول تاريخ، فرزندان بسياری قربانی اين جلاد شدهاند، و زنان بسياری در زير تازيانههای اين جلاد حاكم بر تاريخ، خاموش شدهاند، و به قيمت خونهای بسيار، آخور آباد كردهاند و گرسنگیها و بردگیها و قتل عامهای بسيار در تاريخ از زنان و كودكان شده است، از مردان و از قهرمانان و از غلامان و معلمان، در همهی زمانها و همه نسلها...″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۱۹ / حسین وارث آدم
✅ @Shariati_Group
اين شهيدان كار ديگری نيز كردند: شهادت دادند با خون خويش ـ نه با كلمه ـ شهادت دادند، در محكمهی تاريخ انسان. هر كدام به نمايندگی صنف خودشان. شهادت دادند كه در «نظام واحد حاكم بر تاريخ بشری» ، نظامی كه #سياست را و #اقتصاد را و #مذهب را و #هنر را، #فلسفه و #انديشه را و احساس را و اخلاق را و بشريت را، همه را ابزار دست میكند تا انسانها را قربانی مطامع خود كند و از همه چيز پايگاهی برای حكومت #ظلم و جور و #جنايت بسازد ـ همهی گروههای مردم و همهی ارزشهای انسانی محكوم شده است.
يك حاكم است بر همهی تاريخ، يك ظالم است كه بر تاريخ حكومت میكند، يك جلاد است كه شهيد میكند و در طول تاريخ، فرزندان بسياری قربانی اين جلاد شدهاند، و زنان بسياری در زير تازيانههای اين جلاد حاكم بر تاريخ، خاموش شدهاند، و به قيمت خونهای بسيار، آخور آباد كردهاند و گرسنگیها و بردگیها و قتل عامهای بسيار در تاريخ از زنان و كودكان شده است، از مردان و از قهرمانان و از غلامان و معلمان، در همهی زمانها و همه نسلها...″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۱۹ / حسین وارث آدم
✅ @Shariati_Group
Telegram
.
Forwarded from ✿⃟ ﻛـاﻧﻭن ﺗﻓﻛﺭ ﺑﺭﻫـان
💠 نهضت روشنفکری و سکولاریسم ما
📌سوره مبارکه الحجر: ١٣ـ١٠
«و بدرستی که پيش از تو رسولانی را بسوی اقوام پيشين فرستاديم(١٠) و نفرستاديم رسولانی جز اينکه اقوام پيشين آنها را استهزاء کردند(١١) بدين سان آن استهزاء را در قلوب مجرمان راه مینماييم(١٢) آنها بدان ايمان نمیآورند و بدرستي که سنّت پيشينيان نيز همينگونه بوده است(١٣)».
⭕️ چرا حضرت حق تعالی با وقوف به اينکه «نفرستاديم رسولاني جز اينکه اقوام پيشين آنها را استهزاء کردند» باز هم رسولی به قوم ديگری میفرستد و کماکان همان #سنّت يا #سياست ارسال رسل برای هدايت را پی میگيرند؟
⭕ حضرت حق سپس سنّت مستدامی را در ميان اقوام بشری اعلام میفرمايد: بدرستی که ”سنّت پيشين اقوام“ بشر اينگونه بوده که «آنها بدان #ايمان نمیآورند».
⭕️ موافق نگرشی مدرنيستی، برخی قائلند که اقبال و اکراه ”مردم“ است که بايد مبنای تشخيص #حق و #باطل قرار گيرد. اگر چه هيچگاه اين موضعگيری بسيار بنيانی بدين صراحت بيان نمیشود، ليکن اعراض #مردم از رسالات و رسولان را ميزانی برای ارزيابی توفيق و بنحو ملفوفی حقانيت رسولان و اديان الهی میدانند.
⭕️ واضح است که در اينجا سنگ بنای فوقالعاده سرنوشتساز يا سرنوشتسوزی گذاشته میشود: اقبال و اعراض اقوام و خلايق میشود ميزان يا آزمونی برای حقانيت يا بطلان هر حرف و حديثی، منجمله رسالات الهی.
⭕️ دست کم يک علّت اينکه چرا سنگ بنای بنيانیای در عصر روشنفکریِ(همان عصر #عقل) قرن هجدهم #اروپا گذاشته شد اينست که انديشمندان و بويژه فلاسفهی اروپا و عموم اصناف و اقشار تحصيلکرده رويهمرفته از نقش آباء و اصحاب #کليسا در امر حکمرانی و عرصه سياست بيزار و گريزان شده بودند. آنها سپس از اين سابقه بسيار ناگوار و عسرتآميز اصحاب کليسا در امر #حکمرانی و سياست گام بنيانیتری برداشته بطور کلّی با هر نوع بينش و ارزشهای دينی هم وداع کردند. و چنين شد که نفی ارزشها و بينشهای دينی از عرصه حکمرانی و سياست، موسوم به #سکولاريسم، در اروپا و تدريجا در ساير ممالک پذيرفته و شايع شد.
⭕️ اينک سوالات چندی جوانه میزند. نخست اينکه آيا رفتار و عملکرد برخی افراد يا صنفی تحت عنوان روحانيان و اصحاب کليسا را میتوان همان ارزشها و بينشهای دينی محسوب کرد؟
⭕️ دوم، و فوقالعاده بنيانیتر، بر چه اساسی و يا با توجه به چه ميزان يا موازينی مصاف ميان رسالات الهی و رسل از طرفی، و اقوام از طرف ديگر را بايد قضاوت و ارزيابی کرد؟ بفرض که مدعيان نمايندگی دين الهی ـــ موسوم به روحانيان يا کشيشان ـــ در برخی، بسياری، و يا حتی تمام مواقع که در امر حکمرانی سياسی ورود کردهاند جز عسرت و ظلمت و ترويج اِفساد و #فقر و محروميت و اشرافيگری به بار نياوردهاند. آيا میتوان اعراض و انکار مردم را مبنايی يا ميزانی برای بطلان رسالات الهی پنداشت؟
✍ دکتر #سعید_زیباکلام - عاشورای حسينی / تيرماه ١۴٠٣
@Kaateb313 ║ ڪـانونتفڪربرهـان
📌سوره مبارکه الحجر: ١٣ـ١٠
«و بدرستی که پيش از تو رسولانی را بسوی اقوام پيشين فرستاديم(١٠) و نفرستاديم رسولانی جز اينکه اقوام پيشين آنها را استهزاء کردند(١١) بدين سان آن استهزاء را در قلوب مجرمان راه مینماييم(١٢) آنها بدان ايمان نمیآورند و بدرستي که سنّت پيشينيان نيز همينگونه بوده است(١٣)».
⭕️ چرا حضرت حق تعالی با وقوف به اينکه «نفرستاديم رسولاني جز اينکه اقوام پيشين آنها را استهزاء کردند» باز هم رسولی به قوم ديگری میفرستد و کماکان همان #سنّت يا #سياست ارسال رسل برای هدايت را پی میگيرند؟
⭕ حضرت حق سپس سنّت مستدامی را در ميان اقوام بشری اعلام میفرمايد: بدرستی که ”سنّت پيشين اقوام“ بشر اينگونه بوده که «آنها بدان #ايمان نمیآورند».
⭕️ موافق نگرشی مدرنيستی، برخی قائلند که اقبال و اکراه ”مردم“ است که بايد مبنای تشخيص #حق و #باطل قرار گيرد. اگر چه هيچگاه اين موضعگيری بسيار بنيانی بدين صراحت بيان نمیشود، ليکن اعراض #مردم از رسالات و رسولان را ميزانی برای ارزيابی توفيق و بنحو ملفوفی حقانيت رسولان و اديان الهی میدانند.
⭕️ واضح است که در اينجا سنگ بنای فوقالعاده سرنوشتساز يا سرنوشتسوزی گذاشته میشود: اقبال و اعراض اقوام و خلايق میشود ميزان يا آزمونی برای حقانيت يا بطلان هر حرف و حديثی، منجمله رسالات الهی.
⭕️ دست کم يک علّت اينکه چرا سنگ بنای بنيانیای در عصر روشنفکریِ(همان عصر #عقل) قرن هجدهم #اروپا گذاشته شد اينست که انديشمندان و بويژه فلاسفهی اروپا و عموم اصناف و اقشار تحصيلکرده رويهمرفته از نقش آباء و اصحاب #کليسا در امر حکمرانی و عرصه سياست بيزار و گريزان شده بودند. آنها سپس از اين سابقه بسيار ناگوار و عسرتآميز اصحاب کليسا در امر #حکمرانی و سياست گام بنيانیتری برداشته بطور کلّی با هر نوع بينش و ارزشهای دينی هم وداع کردند. و چنين شد که نفی ارزشها و بينشهای دينی از عرصه حکمرانی و سياست، موسوم به #سکولاريسم، در اروپا و تدريجا در ساير ممالک پذيرفته و شايع شد.
⭕️ اينک سوالات چندی جوانه میزند. نخست اينکه آيا رفتار و عملکرد برخی افراد يا صنفی تحت عنوان روحانيان و اصحاب کليسا را میتوان همان ارزشها و بينشهای دينی محسوب کرد؟
⭕️ دوم، و فوقالعاده بنيانیتر، بر چه اساسی و يا با توجه به چه ميزان يا موازينی مصاف ميان رسالات الهی و رسل از طرفی، و اقوام از طرف ديگر را بايد قضاوت و ارزيابی کرد؟ بفرض که مدعيان نمايندگی دين الهی ـــ موسوم به روحانيان يا کشيشان ـــ در برخی، بسياری، و يا حتی تمام مواقع که در امر حکمرانی سياسی ورود کردهاند جز عسرت و ظلمت و ترويج اِفساد و #فقر و محروميت و اشرافيگری به بار نياوردهاند. آيا میتوان اعراض و انکار مردم را مبنايی يا ميزانی برای بطلان رسالات الهی پنداشت؟
✍ دکتر #سعید_زیباکلام - عاشورای حسينی / تيرماه ١۴٠٣
@Kaateb313 ║ ڪـانونتفڪربرهـان