🔷🔆انگار هیچ لذتی بالاتر از لذت سلطهی بر دیگران نیست. از حصار کوچک بسیاری خانوادهها بگیر تا رئیس فلان اداره و تا سلطهی دیکتاتورها بر ملتهاشان، تا سطلهی ملتی بر ملت دیگر.
🔹بوی جنگ، بوی باروت، بوی خون، عجب دنیای نا امن و پر هزینهای پدید آورده این لذتِ شومِ سلطهی بر دیگران.
#باروت
#جنگ
#دیکتاتوری
#سلطه
#دیدگاه
#علی_طهماسبی
#اکنون_ما_شریعتی
✅ @tahmasbiali
🆔 @Shariati40
🔹بوی جنگ، بوی باروت، بوی خون، عجب دنیای نا امن و پر هزینهای پدید آورده این لذتِ شومِ سلطهی بر دیگران.
#باروت
#جنگ
#دیکتاتوری
#سلطه
#دیدگاه
#علی_طهماسبی
#اکنون_ما_شریعتی
✅ @tahmasbiali
🆔 @Shariati40
📚📚📚معرفی کتاب
🔆 کامو و بونهافر (مواجهه دو اومانیسم )
🔸نویسنده : آرنو کربیک
🔸مترجم : امیر رضایی
🔹مرکز فروش انتشارات آشیان
تلفن :۶۶۹۶۵۳۷۷
#معرفی_کتاب
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
🔆 کامو و بونهافر (مواجهه دو اومانیسم )
🔸نویسنده : آرنو کربیک
🔸مترجم : امیر رضایی
🔹مرکز فروش انتشارات آشیان
تلفن :۶۶۹۶۵۳۷۷
#معرفی_کتاب
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸نگاهی دیگر به انقلاب ۱۳۵۷ (۱)
🔸رابطه روشنفکران و روحانیت در سال ۵۷
🖋 احسان شریعتی
🔹«انقلابهای سیاسی با این احساس رو-به-رشد، و گاه محدود به شاخهای از جامعه سیاسی، شروع میشوند که نهادهای موجود دیگر قادر به پاسخگویی مناسب به مشکلات ناشی از شرایطی که در ایجاد آن سهم داشتهاند، نیستند.
به همین سیاق، انقلابهای علمی با این احساس رشدیابنده که غالبا به بخش کوچکی از جامعهٔ علمی محدود است، شروع میشوند که سرمشقی-پارادایم- که پیشتر پژوهشها را در اکتشاف جنبهای از طبیعت هدایت میکرد، دیگر کارکرد رضایتبخش خود را از دست داده است.
در توسعهٔ سیاسی همچنانکه در علوم، احساس یک کارکرد معیوب و مستعد انجامیدن به بحران، شرط گریزناپذیر انقلابها است.»
📌——— "توماس کوهن، ساختار انقلابهای علمی"
🔹🔸 تقابل و تعامل روشنفکران با روحانیت درسال ۱۳۵۷
🔸اگر معنای درست انقلاب همان «گسست» (یا تغییر کیفی) باشد، انقلابیترین جنبهٔ اتفاقی که در سال ۵۷ رخ داد، «لحظهٔ» گسست با سنّت ۲۵۰۰ سالهٔ پادشاهی (و سلطنت بهمثابهٔ نظام ظلاللهی)، در تاریخ ایران بود. این لحظهٔ انقلابی نو میتوانست به یک نمونهٔ خطیر، هراسآور، و مهلک برای قدرتهای واپسگرا بدل شود. همازاینرو، تمام نیروهای گذشتهگرا متحد شدند تا این لحظه را منتزع و منجمد سازند و آن خلاء هولناک و کرسی خالیای را که ظرف هر مردمسالاری است (نگا. کلود لوفور)، بهسرعت پُر سازند.
تمام مصائبی را که مردم ما از آن لحظه تا کنون کشیدهاند (از جنگ خارجی و تحریم و انزوا و...تا درگیری داخلی)، بهایی است که برای یکچنین مخاطرهٔ تراز تاریخیای پرداختهاند.
مسیری که از آنزمان تا کنون پیمودهایم را میبایست یک دوران گذار جایگزین میان دنیای کهنی که دیگر نیست و جهان نوینی که هنوز نیآمده دانست. اینکه روحانیت سیاسی در این دوران گذار بر آن تخت خالی نشست، ناشی از شرایط سیاسی کشور در فاصلهٔ کودتا و انقلاب بود که سرکوب رژیم گذشته امکان شکلگیری هرگونه تشکل اجتماعی و سیاسی را از میان برده بود. و امروزه بهجای پذیرش مسئولیت سهمناک گذشتهٔ خود، روشنفکران منتقد آنزمان را مسبب پیامدهای سیاستهای داهیانهٔ خویش معرفی میکنند !
🔹اما اگر ژرفتر به گذشته بنگریم، عموم روشنفکران نیز، و بويژه نیروهای سیاسی و انقلابی، در آستانهٔ انقلاب، درک درستی از شرایط تاریخی، فرهنگی و اجتماعی کشور و از تناسب واقعبینانهٔ قوای سیاسی نداشتند، و در نتیجه، امروزه میتوان بیاعتباری غالب خط مشیها و مطالبات ناممکن را با معیار گرفتن پیامدها و دستاوردهای هر راهکار ارزیابی کرد.
نیروهای غیرمذهبی چپ یا ناسیونالیست، در مجموع فاقد یک تحلیل علمی و عمیق پیرامون جایگاه مذهب در تاریخ و فرهنگ و جامعهٔ ما، و بويژه نقش روحانیت سنتی و مبارز و روشنفکران مسلمان، بودند. ازهمینرو قدرت پیشبینی درستی از مسیر تحولات پیشارو را نداشتند.
🔹وانگهی نیروهای سیاسی و انقلابی مانع عمدهٔ توسعهٔ همهجانبهٔ کشور را فقط سیاسی، یعنی حاکمیت استبدادی وابسته میدیدند و به جنبهٔ فرهنگی (و مذهبی) جامعه توجهی نداشتند.
در این میان، باید دید تحلیل و موضع طیف «رنسانس ملی و رفرماسیون دینی» چه بود؟ همان استراتژیای که در قیاس با سایر راهکارهای کلاننگر سنت-و-تجددگرا، اصولیترین و ممکنترین پروژهٔ تغییر-و- تحولخواه اجتماعی و انتقادی مینمود و در نظام پسا-انقلابی در ظاهر و بهشکلی گذرا، بویژه در دههٔ ۶۰، به حاشیه و محاق رفت.
🔸جریان نواندیش مسلمان (بويژه طیف فکری شریعتی)، برغم داشتن تحلیل عمیقتری نسبت به سایرین، یا مانند ما بسیار جوان و نوپا و غیرمتشکل بود و ..، یا عجیبتر آنکه شخصیتهای مسنتر و پیشینیان این طیف فکری (در میان نیروهای موسوم به «ملی-مذهبی» در مراحل بعد)، چرا با حزم و دوراندیشی بیشتری به صحنه نیآمدند و حتی بهظاهر اجازه دادند که بهشکل ابزاری مورد استفاده دیگران قرار گیرند؟!
🔹دکتر شریعتی، که از سوی جامعه و جوانان همچون نظریهپرداز دوران پیشا-انقلابی بهشمار میآمد، در دوران پسا-انقلابی به اتهام و ظنّ نظریهپردازی تز «اسلام منهای آخوند»، «التقاطیگری چپ»، و «مفید بودن برای دوران تخریب و نه سازندگی» و..، کنار گذارده شد.
#روحانیت
#مسئولیت_فراموش_شده
#روشنفکران
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🔸رابطه روشنفکران و روحانیت در سال ۵۷
🖋 احسان شریعتی
🔹«انقلابهای سیاسی با این احساس رو-به-رشد، و گاه محدود به شاخهای از جامعه سیاسی، شروع میشوند که نهادهای موجود دیگر قادر به پاسخگویی مناسب به مشکلات ناشی از شرایطی که در ایجاد آن سهم داشتهاند، نیستند.
به همین سیاق، انقلابهای علمی با این احساس رشدیابنده که غالبا به بخش کوچکی از جامعهٔ علمی محدود است، شروع میشوند که سرمشقی-پارادایم- که پیشتر پژوهشها را در اکتشاف جنبهای از طبیعت هدایت میکرد، دیگر کارکرد رضایتبخش خود را از دست داده است.
در توسعهٔ سیاسی همچنانکه در علوم، احساس یک کارکرد معیوب و مستعد انجامیدن به بحران، شرط گریزناپذیر انقلابها است.»
📌——— "توماس کوهن، ساختار انقلابهای علمی"
🔹🔸 تقابل و تعامل روشنفکران با روحانیت درسال ۱۳۵۷
🔸اگر معنای درست انقلاب همان «گسست» (یا تغییر کیفی) باشد، انقلابیترین جنبهٔ اتفاقی که در سال ۵۷ رخ داد، «لحظهٔ» گسست با سنّت ۲۵۰۰ سالهٔ پادشاهی (و سلطنت بهمثابهٔ نظام ظلاللهی)، در تاریخ ایران بود. این لحظهٔ انقلابی نو میتوانست به یک نمونهٔ خطیر، هراسآور، و مهلک برای قدرتهای واپسگرا بدل شود. همازاینرو، تمام نیروهای گذشتهگرا متحد شدند تا این لحظه را منتزع و منجمد سازند و آن خلاء هولناک و کرسی خالیای را که ظرف هر مردمسالاری است (نگا. کلود لوفور)، بهسرعت پُر سازند.
تمام مصائبی را که مردم ما از آن لحظه تا کنون کشیدهاند (از جنگ خارجی و تحریم و انزوا و...تا درگیری داخلی)، بهایی است که برای یکچنین مخاطرهٔ تراز تاریخیای پرداختهاند.
مسیری که از آنزمان تا کنون پیمودهایم را میبایست یک دوران گذار جایگزین میان دنیای کهنی که دیگر نیست و جهان نوینی که هنوز نیآمده دانست. اینکه روحانیت سیاسی در این دوران گذار بر آن تخت خالی نشست، ناشی از شرایط سیاسی کشور در فاصلهٔ کودتا و انقلاب بود که سرکوب رژیم گذشته امکان شکلگیری هرگونه تشکل اجتماعی و سیاسی را از میان برده بود. و امروزه بهجای پذیرش مسئولیت سهمناک گذشتهٔ خود، روشنفکران منتقد آنزمان را مسبب پیامدهای سیاستهای داهیانهٔ خویش معرفی میکنند !
🔹اما اگر ژرفتر به گذشته بنگریم، عموم روشنفکران نیز، و بويژه نیروهای سیاسی و انقلابی، در آستانهٔ انقلاب، درک درستی از شرایط تاریخی، فرهنگی و اجتماعی کشور و از تناسب واقعبینانهٔ قوای سیاسی نداشتند، و در نتیجه، امروزه میتوان بیاعتباری غالب خط مشیها و مطالبات ناممکن را با معیار گرفتن پیامدها و دستاوردهای هر راهکار ارزیابی کرد.
نیروهای غیرمذهبی چپ یا ناسیونالیست، در مجموع فاقد یک تحلیل علمی و عمیق پیرامون جایگاه مذهب در تاریخ و فرهنگ و جامعهٔ ما، و بويژه نقش روحانیت سنتی و مبارز و روشنفکران مسلمان، بودند. ازهمینرو قدرت پیشبینی درستی از مسیر تحولات پیشارو را نداشتند.
🔹وانگهی نیروهای سیاسی و انقلابی مانع عمدهٔ توسعهٔ همهجانبهٔ کشور را فقط سیاسی، یعنی حاکمیت استبدادی وابسته میدیدند و به جنبهٔ فرهنگی (و مذهبی) جامعه توجهی نداشتند.
در این میان، باید دید تحلیل و موضع طیف «رنسانس ملی و رفرماسیون دینی» چه بود؟ همان استراتژیای که در قیاس با سایر راهکارهای کلاننگر سنت-و-تجددگرا، اصولیترین و ممکنترین پروژهٔ تغییر-و- تحولخواه اجتماعی و انتقادی مینمود و در نظام پسا-انقلابی در ظاهر و بهشکلی گذرا، بویژه در دههٔ ۶۰، به حاشیه و محاق رفت.
🔸جریان نواندیش مسلمان (بويژه طیف فکری شریعتی)، برغم داشتن تحلیل عمیقتری نسبت به سایرین، یا مانند ما بسیار جوان و نوپا و غیرمتشکل بود و ..، یا عجیبتر آنکه شخصیتهای مسنتر و پیشینیان این طیف فکری (در میان نیروهای موسوم به «ملی-مذهبی» در مراحل بعد)، چرا با حزم و دوراندیشی بیشتری به صحنه نیآمدند و حتی بهظاهر اجازه دادند که بهشکل ابزاری مورد استفاده دیگران قرار گیرند؟!
🔹دکتر شریعتی، که از سوی جامعه و جوانان همچون نظریهپرداز دوران پیشا-انقلابی بهشمار میآمد، در دوران پسا-انقلابی به اتهام و ظنّ نظریهپردازی تز «اسلام منهای آخوند»، «التقاطیگری چپ»، و «مفید بودن برای دوران تخریب و نه سازندگی» و..، کنار گذارده شد.
#روحانیت
#مسئولیت_فراموش_شده
#روشنفکران
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Telegram
attach📎
🔷🔆حشر آزادی در خیابان انقلاب
🖋 سوسن شریعتی
🔸هر نسلی ، «اون زمونا یادش به خیر »خودش را دارد. معمولاً هم ربطی دارد به تجربه هیجان انگیز «اولین بارها»، اولین مواجهه ها. با آدم ها باشد یا با ایده ها، با صداها یا با کلمات. «اون زمونا»ی نوجوانی و جوانی ما هم پیوند خورده بود با راسته خیابان انقلاب و تقدیر خواسته بود که پیوند بخورد با انقلاب نیز. آزادی باشد و انقلاب باشد و همه اینها سمعی -بصری شود در پیاده روی یک خیابان. آن سالها، در سمت چپ و راست پیاده روی شرقی خیابان انقلاب، راسته کتابفروشی ها، «فرهنگ» و «ایدئولوژی» رو در روی هم به فروش می رفتند: یک سو فرهنگ با ریتم کند و پر طمئنینه و محتاط اش و سوی دیگر همه آن چه در زیرزمین ها شکل گرفته بود و حال کشیده شده بود به کف پیاده رو ، جوان و پر تپش و سرخوش و مغرور . امروز خواهند گفت این دو همیشه روبروی هم قرار داشته اند. آن روزها هم حتماً اهلش همین را می گفته اند اما برای ما این همزیستی و عرضه پا به پای این دو نشانه آزادی ِمسالمت آمیز بود. دیروز و امروز به هم رسیده بودند در پیاده روی شرقی خیابان انقلاب. از دیروز، طهوری و امیر کبیر و خوارزمی و....از امروز، بساطهای پهن گسترده این دسته و آن گروه. در میانه کتابفروشی های مستقر و بساطهای خیابانی و اصواتی که از هر سو بلند بود و تصاویری آویخته از ویترین ها و بساط ها، پیاده رو شده بود فستیوال «صوت و تصویر و کلمه» تا نوعی جوانی رفم بخورد. جامعه ای که فرصت پیدا کرده بود دستش را رو کند و حال در این نمایشگاه خیابانی پیدا و پنهانش را جار می زد. در هم آمیختگی مجاز و غیر مجاز ، جذابیت این پیاده رو بود و گشت و گذار را از جنس آزادی می کرد. همینکه هر طیف و طایفه ای بتواند تولیداتش را به رخ بکشد، دیده شود و شرایط انتخاب را فراهم سازد. کافی بود یک صبح تا عصر را در این دالان بزرگ محصولات فرهنگی بگذرانی تا آشنا شوی با اسمی و رسمی، وسوسه شوی ، برافروخته و یا همدل. بی شک وسوسه انگیز ، امر نو بود و جذابیت با ناشناخته ها و غیر مجازهای سابق: صوت باشد یا کتاب. کتابهای مجلد و قیمت دار و ناشر دار کجا و جزوات کوچک و زرد روی بی قیمت و بی آرم انتشاراتی کجا؟
از آن زمان در وهله اول همین صداها به یاد می آید و سپس تصاویر . از «برادر غرق خونه» تا «سر اومد زمستون» و فریادهای شوان و سخنرانی های شریعتی. صداها یی که از درون ضبط صوت های کوچک روی بساطها سر به هم می داد و در می آمیخت با صدای همه آنهایی که اینجا و آنجا حول و حوش هر بساط حلقه ای زده بودند به قصد گفتگویی و یا جدلی و ای بسا دعوایی. هر کدام از این صداها حکم فراخوان به خرید کالاهای ایدئولوژیک یا فرهنگی بود. کالاهایی که در فرصت کوتاه میان یک قبل و یک بعد، اجازه حضور در خیابان را یافته بودند.
🔹در این میان بودند کتاب های سابقاً غیر مجازی که از این سمت پیاده رو راه یافته بودند به آن سمت و از ویترین کتابفروشی های مستقر سر درآورده بودند. از صف های بلند کشیده شده پشت این نوع ویترین ها می شد حدس زد که خبر تازه ای است و محصول ناب و نادری از راه رسیده است. احتمالاً کتابی که سالها اسمش را شنیده ای اما ممنوع بوده و غیر قابل دسترس و حال حیات علنی یافته است.
🔸انتشارات«آذر» یکی از همان کتابفروشی هایی بود که کتابهای آن سو را به این سو راه داده بود: «کتابهای شریعتی رسید» با پوستری پشت ویترین و بعد صف بلند جوانانی که بالاخره این امکان را یافته بودند که کتابهای کسی که نامش بر سر زبانها بود را علناً خریداری کنند. خرید کتاب همیشه لذت بخش است، اما خرید علنی کتاب هایی که عمری زیر میزی رد و بدل می شده و داشتنش جرم محسوب می شده و پیگرد داشته ،تجربه بی بدیلی است. اهلش می دانند. «ایده های متهم »و «نام های مجرم» را وقتی در پیشخوان کتابفروشی ببینی باور می کنی که اتفاقی افتاده است و انتشارات آذر یکی از همان آدرس هایی بود که اتفاق را به نمایش می گذاشت. بسیاری از این غیر مجازهای سابق را می شد از انتشارات آذر تهیه کرد و باور کرد که مثلاً: «بگذرد این روزگار، تلخ تر از ..،بار دگر روزگار چون شکر آید!» یادش به خیر آذر در انقلاب.
#بازگشت_کتاب
#فرهنگ
#حشر_آزادی_خیابان_انقلاب
#یادداشت
#سوسن_شریعتی
🆔 @Shariati40
🖋 سوسن شریعتی
🔸هر نسلی ، «اون زمونا یادش به خیر »خودش را دارد. معمولاً هم ربطی دارد به تجربه هیجان انگیز «اولین بارها»، اولین مواجهه ها. با آدم ها باشد یا با ایده ها، با صداها یا با کلمات. «اون زمونا»ی نوجوانی و جوانی ما هم پیوند خورده بود با راسته خیابان انقلاب و تقدیر خواسته بود که پیوند بخورد با انقلاب نیز. آزادی باشد و انقلاب باشد و همه اینها سمعی -بصری شود در پیاده روی یک خیابان. آن سالها، در سمت چپ و راست پیاده روی شرقی خیابان انقلاب، راسته کتابفروشی ها، «فرهنگ» و «ایدئولوژی» رو در روی هم به فروش می رفتند: یک سو فرهنگ با ریتم کند و پر طمئنینه و محتاط اش و سوی دیگر همه آن چه در زیرزمین ها شکل گرفته بود و حال کشیده شده بود به کف پیاده رو ، جوان و پر تپش و سرخوش و مغرور . امروز خواهند گفت این دو همیشه روبروی هم قرار داشته اند. آن روزها هم حتماً اهلش همین را می گفته اند اما برای ما این همزیستی و عرضه پا به پای این دو نشانه آزادی ِمسالمت آمیز بود. دیروز و امروز به هم رسیده بودند در پیاده روی شرقی خیابان انقلاب. از دیروز، طهوری و امیر کبیر و خوارزمی و....از امروز، بساطهای پهن گسترده این دسته و آن گروه. در میانه کتابفروشی های مستقر و بساطهای خیابانی و اصواتی که از هر سو بلند بود و تصاویری آویخته از ویترین ها و بساط ها، پیاده رو شده بود فستیوال «صوت و تصویر و کلمه» تا نوعی جوانی رفم بخورد. جامعه ای که فرصت پیدا کرده بود دستش را رو کند و حال در این نمایشگاه خیابانی پیدا و پنهانش را جار می زد. در هم آمیختگی مجاز و غیر مجاز ، جذابیت این پیاده رو بود و گشت و گذار را از جنس آزادی می کرد. همینکه هر طیف و طایفه ای بتواند تولیداتش را به رخ بکشد، دیده شود و شرایط انتخاب را فراهم سازد. کافی بود یک صبح تا عصر را در این دالان بزرگ محصولات فرهنگی بگذرانی تا آشنا شوی با اسمی و رسمی، وسوسه شوی ، برافروخته و یا همدل. بی شک وسوسه انگیز ، امر نو بود و جذابیت با ناشناخته ها و غیر مجازهای سابق: صوت باشد یا کتاب. کتابهای مجلد و قیمت دار و ناشر دار کجا و جزوات کوچک و زرد روی بی قیمت و بی آرم انتشاراتی کجا؟
از آن زمان در وهله اول همین صداها به یاد می آید و سپس تصاویر . از «برادر غرق خونه» تا «سر اومد زمستون» و فریادهای شوان و سخنرانی های شریعتی. صداها یی که از درون ضبط صوت های کوچک روی بساطها سر به هم می داد و در می آمیخت با صدای همه آنهایی که اینجا و آنجا حول و حوش هر بساط حلقه ای زده بودند به قصد گفتگویی و یا جدلی و ای بسا دعوایی. هر کدام از این صداها حکم فراخوان به خرید کالاهای ایدئولوژیک یا فرهنگی بود. کالاهایی که در فرصت کوتاه میان یک قبل و یک بعد، اجازه حضور در خیابان را یافته بودند.
🔹در این میان بودند کتاب های سابقاً غیر مجازی که از این سمت پیاده رو راه یافته بودند به آن سمت و از ویترین کتابفروشی های مستقر سر درآورده بودند. از صف های بلند کشیده شده پشت این نوع ویترین ها می شد حدس زد که خبر تازه ای است و محصول ناب و نادری از راه رسیده است. احتمالاً کتابی که سالها اسمش را شنیده ای اما ممنوع بوده و غیر قابل دسترس و حال حیات علنی یافته است.
🔸انتشارات«آذر» یکی از همان کتابفروشی هایی بود که کتابهای آن سو را به این سو راه داده بود: «کتابهای شریعتی رسید» با پوستری پشت ویترین و بعد صف بلند جوانانی که بالاخره این امکان را یافته بودند که کتابهای کسی که نامش بر سر زبانها بود را علناً خریداری کنند. خرید کتاب همیشه لذت بخش است، اما خرید علنی کتاب هایی که عمری زیر میزی رد و بدل می شده و داشتنش جرم محسوب می شده و پیگرد داشته ،تجربه بی بدیلی است. اهلش می دانند. «ایده های متهم »و «نام های مجرم» را وقتی در پیشخوان کتابفروشی ببینی باور می کنی که اتفاقی افتاده است و انتشارات آذر یکی از همان آدرس هایی بود که اتفاق را به نمایش می گذاشت. بسیاری از این غیر مجازهای سابق را می شد از انتشارات آذر تهیه کرد و باور کرد که مثلاً: «بگذرد این روزگار، تلخ تر از ..،بار دگر روزگار چون شکر آید!» یادش به خیر آذر در انقلاب.
#بازگشت_کتاب
#فرهنگ
#حشر_آزادی_خیابان_انقلاب
#یادداشت
#سوسن_شریعتی
🆔 @Shariati40
Telegram
attach📎
اكنون، ما و شريعتی pinned « 🔷🔆حشر آزادی در خیابان انقلاب 🖋 سوسن شریعتی 🔸هر نسلی ، «اون زمونا یادش به خیر »خودش را دارد. معمولاً هم ربطی دارد به تجربه هیجان انگیز «اولین بارها»، اولین مواجهه ها. با آدم ها باشد یا با ایده ها، با صداها یا با کلمات. «اون زمونا»ی نوجوانی و جوانی…»
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸نگاهی دیگر به انقلاب ۱۳۵۷ (۲)
📌مواجههٔ خانوادههای مختلف سیاسی ایران پس از انقلاب با یکدیگر
🖋احسان شریعتی
🔹انقلاب ۵۷ به تعبیری یک انقلاب «تمام خلقی» بود ؛ و شاید بتوان گفت که در هیچ انقلاب بزرگ عصر جدید به این اندازه طبقات و اقشار گوناگون مردم شرکت و مشارکت نکرده بودند. بتدریج اما گرایش بنیادگرا (با درونمایهٔ فقاهتیسنتی)، بویژه از فردای واژگونی، بر سایر گرایشها چیره گشت. نخستین مشخصهٔ این چرخش یا گشت سرمشقی (شیفت پارادایمی)، تغییر ماهوی یا محتوایی درونمایهٔ ایدئولوژیک «اجتهاد»گرایی پویا (بهرهگیری از دستآوردهای علم و زمان در خوانش کتاب و سنت)، به «فقاهت» متصلب بود (معیار شدن سنت در نسبت غیرمستقیم با کتاب، آنهم مبتنی بر درک عقلایی و اجماعی روحانیون). «وِلایت» (استیلای سُلطهٔ فقها)، گام به گام، به تعبیر فردیدی، بهجای «وَلایت» (مهر معنوی و مردمی به امامان و اولیاء) مینشست (هشدارهای طالقانی بزرگ).
🔸مشخصهٔ بارز و عملی این استیلا از همان وهلهٔ نخست، در کاربست خشونت بود. انقلابی که درمجموع با روش تظاهرات مدنی و مسالمتآمیز بالیده بود، نیازی به اعمال خشونت حتی در محاکمهٔ مهرههای رژیم گذشته نداشت. دادگاهها باید بهعکس، به کلاسهای آگاهیبخش درس تاریخ و افشای ساختارها و مناسبات استبدادی تبدیل میشد تا دیگربار نتوانند در شکلهای تازه بازتولید شوند.
🔹شاه هنگام رفتن تهدید میکرد که در غیاب من ایران «ایرانستان» خواهد شد. این امر خوشبختانه بهوقوع نپیوست؛ هرچند درگیریهای منطقهای و سراسری گاه تا مرز جنگهای داخلی تمامعیار پیش میرفتند. انتظار بلوغ و پختگی در رفع اصولی تضادهای درونی البته در خطهای فاقد سنن دموکراتیک قدری تخیلی مینمود. معضل در اینجا تنها انحصارطلبی جناح حاکم نبود، مبارزان مدعی مخالفت با استبداد و ارتجاع نیز در برخورد با نظام برخاسته از انقلاب از شیوههای خشونتآمیز و غیرمدنی استفاده میکردند (برای نمونه درگیریهای نیروهای چپ کمونیستی در مناطق کشور و یا ترورهای فرقان و..، در سالهای نخست).
🔸بهطورکلی، خانوادههای فکری-سیاسی مختلف در ایران که بهلحاظ تاریخی، بهعنوان دو کانون فرهنگی مرجع، یا از میان روحانیت (سنتی و سیاسی)، برخاسته بودند و یا از صفوف تحصیلکردگان جدید و «روشنفکران» (اعم از ملیگرا و آزادیخواه یا عدالتطلب، مذهبی یا غیرمذهبی)، بجز در برهههای کوتاهِ شکاف در استبداد (مشروطه و نهضت ملی)، فاقد تجربهٔ تمرین گفتگوی دموکراتیک و مبارزهٔ مدنی خشونتپرهیز برای حل تضادهای بین خود (و بهاصطلاح «درونخلقی») بودند. چپ و راستروی افراط-و-تفریطی در هر خانواده سیاسی و عقیدتی بهشکل زنندهای مشهود بود.
🔹برای نمونه، در مثلث مشهور به «خشم» (خمینی، شریعتی، مجاهدین)، شاهد سه نوع الگوی سازماندهی هستیم که در شکل نخست، استمرار مناسباتِ شبکهٔ سنتی روحانیت در شهر-و-روستاها است؛ در شکل دوم، نبودِ آنارشیک تشکل که ناشی از برداشتهای متناقض از اندیشه و مشی معلم محبوب مردم بود، و در شکل سوم، که مُدل تشکیلاتی الهامبخش انقلاب هم محسوب میشد، با فقدان کامل ساختار دموکراتیک، ناشی از شرایط جنگی و زیرزمینی مبارزات چریکی، روبرو بودیم.
🔸تجربهٔ تلخ برخوردهای خشن و حذفی و انحصاری چهار دههٔ گذشته، این درس گرانبهای تاریخی و اخلاقی و سیاسی را به نسلهای بعدی آموخت که تحمل دگراندیش و قائل بودن به آزادی مخالفان عقیدهٔ ما، نخستین شرط و معیار سنجش همهٔ دعاوی آزادیخواهانه و دموکراتیک است. راهکار و راهحل کلیهٔ مسائل ملی و بحرانهای سیاسی و اجتماعی، فقط گفتگو است (البته در کنار مبارزه و تحرک نیرومند)، و شکل کار «جبههای» در سطح ملی (در کنار کار حزبی در سطح طبقاتی و عقیدتی).
فراتر از سطح سیاسی اما، پیگیری آن نوع تلاش و رسالت فرهنگیای ضروری است که:
❇️ در مقولهٔ «ملی»، به پالایش بینش میهندوستانهٔ معتدل (سبک مصدقی) از تمامی گرایشات نژادی و قوممحورانه و اقتدارگرایانه و ..، بپردازد ؛
❇️در حوزهٔ «مذهبی»، به پیرایش دین و مذهب، از کلیهٔ شُبهات بنیاد و سنتگرایانهٔ شریعت و فقاهتمدارانه و روحانیتسالارانهٔ تئوکراتیک و ..(رفرماسیون از سیدجمال تا شریعتی)، همت ورزد ؛
❇️و در سپهر «مردمی»، از همهٔ بلایایی که ایدئولوژیهای سکولاریست عصر مُدرن بر سر بشر آوردند، از چپ تا راست افراطی و از انقلابهای مردمی تا جنگهای جهانخوارانه، بپرهیزد .
#فقاهت
#شریعت
#ولایت
#بنیادگرایی
#سنتگرایی
#نواندیشی_دینی
#خشونتپرهیزی
#تمرین_گفتگو
#راست_افراطی
#تسامح
#تشکل
#ملی
#سکولاریسم
#جبهه
#رفرماسیون_دینی
#نژادپرستی
#قوممحوری
#اقتدارگرایی
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌مواجههٔ خانوادههای مختلف سیاسی ایران پس از انقلاب با یکدیگر
🖋احسان شریعتی
🔹انقلاب ۵۷ به تعبیری یک انقلاب «تمام خلقی» بود ؛ و شاید بتوان گفت که در هیچ انقلاب بزرگ عصر جدید به این اندازه طبقات و اقشار گوناگون مردم شرکت و مشارکت نکرده بودند. بتدریج اما گرایش بنیادگرا (با درونمایهٔ فقاهتیسنتی)، بویژه از فردای واژگونی، بر سایر گرایشها چیره گشت. نخستین مشخصهٔ این چرخش یا گشت سرمشقی (شیفت پارادایمی)، تغییر ماهوی یا محتوایی درونمایهٔ ایدئولوژیک «اجتهاد»گرایی پویا (بهرهگیری از دستآوردهای علم و زمان در خوانش کتاب و سنت)، به «فقاهت» متصلب بود (معیار شدن سنت در نسبت غیرمستقیم با کتاب، آنهم مبتنی بر درک عقلایی و اجماعی روحانیون). «وِلایت» (استیلای سُلطهٔ فقها)، گام به گام، به تعبیر فردیدی، بهجای «وَلایت» (مهر معنوی و مردمی به امامان و اولیاء) مینشست (هشدارهای طالقانی بزرگ).
🔸مشخصهٔ بارز و عملی این استیلا از همان وهلهٔ نخست، در کاربست خشونت بود. انقلابی که درمجموع با روش تظاهرات مدنی و مسالمتآمیز بالیده بود، نیازی به اعمال خشونت حتی در محاکمهٔ مهرههای رژیم گذشته نداشت. دادگاهها باید بهعکس، به کلاسهای آگاهیبخش درس تاریخ و افشای ساختارها و مناسبات استبدادی تبدیل میشد تا دیگربار نتوانند در شکلهای تازه بازتولید شوند.
🔹شاه هنگام رفتن تهدید میکرد که در غیاب من ایران «ایرانستان» خواهد شد. این امر خوشبختانه بهوقوع نپیوست؛ هرچند درگیریهای منطقهای و سراسری گاه تا مرز جنگهای داخلی تمامعیار پیش میرفتند. انتظار بلوغ و پختگی در رفع اصولی تضادهای درونی البته در خطهای فاقد سنن دموکراتیک قدری تخیلی مینمود. معضل در اینجا تنها انحصارطلبی جناح حاکم نبود، مبارزان مدعی مخالفت با استبداد و ارتجاع نیز در برخورد با نظام برخاسته از انقلاب از شیوههای خشونتآمیز و غیرمدنی استفاده میکردند (برای نمونه درگیریهای نیروهای چپ کمونیستی در مناطق کشور و یا ترورهای فرقان و..، در سالهای نخست).
🔸بهطورکلی، خانوادههای فکری-سیاسی مختلف در ایران که بهلحاظ تاریخی، بهعنوان دو کانون فرهنگی مرجع، یا از میان روحانیت (سنتی و سیاسی)، برخاسته بودند و یا از صفوف تحصیلکردگان جدید و «روشنفکران» (اعم از ملیگرا و آزادیخواه یا عدالتطلب، مذهبی یا غیرمذهبی)، بجز در برهههای کوتاهِ شکاف در استبداد (مشروطه و نهضت ملی)، فاقد تجربهٔ تمرین گفتگوی دموکراتیک و مبارزهٔ مدنی خشونتپرهیز برای حل تضادهای بین خود (و بهاصطلاح «درونخلقی») بودند. چپ و راستروی افراط-و-تفریطی در هر خانواده سیاسی و عقیدتی بهشکل زنندهای مشهود بود.
🔹برای نمونه، در مثلث مشهور به «خشم» (خمینی، شریعتی، مجاهدین)، شاهد سه نوع الگوی سازماندهی هستیم که در شکل نخست، استمرار مناسباتِ شبکهٔ سنتی روحانیت در شهر-و-روستاها است؛ در شکل دوم، نبودِ آنارشیک تشکل که ناشی از برداشتهای متناقض از اندیشه و مشی معلم محبوب مردم بود، و در شکل سوم، که مُدل تشکیلاتی الهامبخش انقلاب هم محسوب میشد، با فقدان کامل ساختار دموکراتیک، ناشی از شرایط جنگی و زیرزمینی مبارزات چریکی، روبرو بودیم.
🔸تجربهٔ تلخ برخوردهای خشن و حذفی و انحصاری چهار دههٔ گذشته، این درس گرانبهای تاریخی و اخلاقی و سیاسی را به نسلهای بعدی آموخت که تحمل دگراندیش و قائل بودن به آزادی مخالفان عقیدهٔ ما، نخستین شرط و معیار سنجش همهٔ دعاوی آزادیخواهانه و دموکراتیک است. راهکار و راهحل کلیهٔ مسائل ملی و بحرانهای سیاسی و اجتماعی، فقط گفتگو است (البته در کنار مبارزه و تحرک نیرومند)، و شکل کار «جبههای» در سطح ملی (در کنار کار حزبی در سطح طبقاتی و عقیدتی).
فراتر از سطح سیاسی اما، پیگیری آن نوع تلاش و رسالت فرهنگیای ضروری است که:
❇️ در مقولهٔ «ملی»، به پالایش بینش میهندوستانهٔ معتدل (سبک مصدقی) از تمامی گرایشات نژادی و قوممحورانه و اقتدارگرایانه و ..، بپردازد ؛
❇️در حوزهٔ «مذهبی»، به پیرایش دین و مذهب، از کلیهٔ شُبهات بنیاد و سنتگرایانهٔ شریعت و فقاهتمدارانه و روحانیتسالارانهٔ تئوکراتیک و ..(رفرماسیون از سیدجمال تا شریعتی)، همت ورزد ؛
❇️و در سپهر «مردمی»، از همهٔ بلایایی که ایدئولوژیهای سکولاریست عصر مُدرن بر سر بشر آوردند، از چپ تا راست افراطی و از انقلابهای مردمی تا جنگهای جهانخوارانه، بپرهیزد .
#فقاهت
#شریعت
#ولایت
#بنیادگرایی
#سنتگرایی
#نواندیشی_دینی
#خشونتپرهیزی
#تمرین_گفتگو
#راست_افراطی
#تسامح
#تشکل
#ملی
#سکولاریسم
#جبهه
#رفرماسیون_دینی
#نژادپرستی
#قوممحوری
#اقتدارگرایی
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Telegram
attach📎
🔷🔆اصلاح انقلابی( راه چهارم)
🖋دکتر علی شریعتی
🔸 1- روش سنتی و محافظهکارانه (ترادیسیونالیسم، کنسرواتیسم)
رهبر محافظهکار اجتماعی چنین پدیدهای را با همهی خرافی بودنش حفظ میکند چون سنت است و محافظهکار و سنتگرا نگاهبان سنت است چه آن را شیرازهی وجودی ملتش میشمارد.
2- روش انقلابی (رولوسیونیسم)
رهبر انقلابی بهشدت و ناگهانی این پدیده را ریشهکن میکند چون سنت خرافی کهنه و ارتجاعی پوسیده است.
استدلال منطقی محافظهکار این است که اگر سنتهای گذشته را تغییر بدهیم ریشهها و روابط اجتماعی که در سنت حفظ میشوند و مثل سلسلههای اعصاب اندامهای اجتماع را به خود گرفتهاند، از هم گسسته میشوند و جامعه ناگهان دچار آشفتگی بسیار خطرناکی میشود و برای همین هم هست که بعد از هر حادثهی انقلابی بزرگ آشفتگی و هرجومرج و یا دیکتاتوری پیش میآید که لازم و ملزوم یکدیگرند زیرا ریشهکن کردن سریع سنتهای ریشهدار اجتماعی و فرهنگی در یک جهش تند انقلابی جامعه را دچار یک خلاء ناگهانی میسازد که آثار آن پس از فرو نشستن انقلاب ظاهر میگردد.
3- روش اصلاحی (رفرمیسم) و تحولی (اولوسیونیسم) :
رهبر اصلاحطلب میکوشد تا یک سنت را بهتدریج تغییر دهد و زمینه را و عوامل اجتماعی را برای اصلاح آن کمکم فراهم آورد و آن را رفتهرفته اصلاح کند (راهی میان آن دو).
🔹 اما پیغمبر اسلام کار چهارمی میکند یعنی سنتی را که ریشه در اعماق جامعه دارد و مردم نسل به نسل بدان عادت کردهاند و به طور طبیعی عمل میکنند حفظ میکند. شکل آن را اصلاح مینماید ولی محتوا و روح و جهت و فلسفهی عملی این سنت خرافی را به شیوهی انقلابی دگرگون میکند.
🔸 پس محافظهکار به هر قیمت و به هر شکل تا آخرین حد قدرتش میکوشد که سنتها را حفظ کند حتی به قیمت فدا کردن خویش و دیگران، و انقلابی همه چیز را میخواهد یکباره دگرگون کند و با یک ضربه درهم بریزد، نابود کند و ناگهان از مرحلهای به مرحلهای بجهد، ولو جامعه آمادگی این جهش را نداشته باشد ولی در مقابل آن مقاومت کند و ناچار انقلابی ممکن است به خشونت و دیکتاتوری و قساوت و قتلعامهای وسیع و متوالی دست زند، نه تنها علیه قدرتهای ضدمردم بلکه علیه تودهی مردم نیز، و مصلح هم که همیشه به مفسد فرصت و مجال میدهد!
🔹 اما پیغمبر با متد کارش راه دیگری مینماید که اگر بفهمیم و به کار گیریم، دستوری بسیار روشن و صریح گرفتهایم برای روبرو شدن با ناهنجاریها و سنتهای کهنه و فرهنگ مرده و مذهب مسخشدهی تخدیرکننده و عقاید اجتماعی ریشهدار در عمق جامعه و افکار و عقاید خوابکننده و ارتجاعیای که یک روشنفکر درستبین که رسالت پیامبرانه دارد با آنها روبروست و با این متد است که میتواند به هدفهای انقلابی برسد بیآنکه جبراً همهی عواقب و ناهنجاریهای یک روش انقلابی را تحمل کند و نیز با مبانی اعتقادی و ارزشهای کهنهی اجتماعی درافتد بیآنکه از مردم دور افتد و با آنها بیگانه شود و مردم او را محکوم سازند.»
#نگاهی_نو
#اصلاح_انقلابی
#نو_شریعتی
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
📌لینک متن در سایت بنیاد دکتر علی شریعتی👇👇👇
http://drshariati.org/?p=15970#more-15970
📌 برای خواندن کامل متن همچنین می توانید به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
https://telegra.ph/اصلاح-انقلابی-02-08-2
🖋دکتر علی شریعتی
🔸 1- روش سنتی و محافظهکارانه (ترادیسیونالیسم، کنسرواتیسم)
رهبر محافظهکار اجتماعی چنین پدیدهای را با همهی خرافی بودنش حفظ میکند چون سنت است و محافظهکار و سنتگرا نگاهبان سنت است چه آن را شیرازهی وجودی ملتش میشمارد.
2- روش انقلابی (رولوسیونیسم)
رهبر انقلابی بهشدت و ناگهانی این پدیده را ریشهکن میکند چون سنت خرافی کهنه و ارتجاعی پوسیده است.
استدلال منطقی محافظهکار این است که اگر سنتهای گذشته را تغییر بدهیم ریشهها و روابط اجتماعی که در سنت حفظ میشوند و مثل سلسلههای اعصاب اندامهای اجتماع را به خود گرفتهاند، از هم گسسته میشوند و جامعه ناگهان دچار آشفتگی بسیار خطرناکی میشود و برای همین هم هست که بعد از هر حادثهی انقلابی بزرگ آشفتگی و هرجومرج و یا دیکتاتوری پیش میآید که لازم و ملزوم یکدیگرند زیرا ریشهکن کردن سریع سنتهای ریشهدار اجتماعی و فرهنگی در یک جهش تند انقلابی جامعه را دچار یک خلاء ناگهانی میسازد که آثار آن پس از فرو نشستن انقلاب ظاهر میگردد.
3- روش اصلاحی (رفرمیسم) و تحولی (اولوسیونیسم) :
رهبر اصلاحطلب میکوشد تا یک سنت را بهتدریج تغییر دهد و زمینه را و عوامل اجتماعی را برای اصلاح آن کمکم فراهم آورد و آن را رفتهرفته اصلاح کند (راهی میان آن دو).
🔹 اما پیغمبر اسلام کار چهارمی میکند یعنی سنتی را که ریشه در اعماق جامعه دارد و مردم نسل به نسل بدان عادت کردهاند و به طور طبیعی عمل میکنند حفظ میکند. شکل آن را اصلاح مینماید ولی محتوا و روح و جهت و فلسفهی عملی این سنت خرافی را به شیوهی انقلابی دگرگون میکند.
🔸 پس محافظهکار به هر قیمت و به هر شکل تا آخرین حد قدرتش میکوشد که سنتها را حفظ کند حتی به قیمت فدا کردن خویش و دیگران، و انقلابی همه چیز را میخواهد یکباره دگرگون کند و با یک ضربه درهم بریزد، نابود کند و ناگهان از مرحلهای به مرحلهای بجهد، ولو جامعه آمادگی این جهش را نداشته باشد ولی در مقابل آن مقاومت کند و ناچار انقلابی ممکن است به خشونت و دیکتاتوری و قساوت و قتلعامهای وسیع و متوالی دست زند، نه تنها علیه قدرتهای ضدمردم بلکه علیه تودهی مردم نیز، و مصلح هم که همیشه به مفسد فرصت و مجال میدهد!
🔹 اما پیغمبر با متد کارش راه دیگری مینماید که اگر بفهمیم و به کار گیریم، دستوری بسیار روشن و صریح گرفتهایم برای روبرو شدن با ناهنجاریها و سنتهای کهنه و فرهنگ مرده و مذهب مسخشدهی تخدیرکننده و عقاید اجتماعی ریشهدار در عمق جامعه و افکار و عقاید خوابکننده و ارتجاعیای که یک روشنفکر درستبین که رسالت پیامبرانه دارد با آنها روبروست و با این متد است که میتواند به هدفهای انقلابی برسد بیآنکه جبراً همهی عواقب و ناهنجاریهای یک روش انقلابی را تحمل کند و نیز با مبانی اعتقادی و ارزشهای کهنهی اجتماعی درافتد بیآنکه از مردم دور افتد و با آنها بیگانه شود و مردم او را محکوم سازند.»
#نگاهی_نو
#اصلاح_انقلابی
#نو_شریعتی
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
📌لینک متن در سایت بنیاد دکتر علی شریعتی👇👇👇
http://drshariati.org/?p=15970#more-15970
📌 برای خواندن کامل متن همچنین می توانید به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
https://telegra.ph/اصلاح-انقلابی-02-08-2
Telegraph
اصلاح انقلابی
دکتر شریعتی* «…سه شیوه مشخص در مبارزهی اجتماعی برای اصلاح وجود دارد بر حسب بینشها و مکتبهای اجتماعی عبارتند از: 1- روش سنتی و محافظهکارانه (ترادیسیونالیسم، کنسرواتیسم) رهبر محافظهکار اجتماعی چنین پدیدهای را با همهی خرافی بودنش حفظ میکند چون سنت است…
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆شریعتی در قاب انقلاب
📸گوشه ای از تصاویر دکتر علی شریعتی در راهپیمایی ها سال ۱۳۵۷
#شریعتی
#انقلاب
#چهل_سالگی
🆔 @Shariati_SCF
📎 برای مشاهده تصاویر به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
https://telegra.ph/شریعتی-در-قاب-انقلاب-02-08
📸گوشه ای از تصاویر دکتر علی شریعتی در راهپیمایی ها سال ۱۳۵۷
#شریعتی
#انقلاب
#چهل_سالگی
🆔 @Shariati_SCF
📎 برای مشاهده تصاویر به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
https://telegra.ph/شریعتی-در-قاب-انقلاب-02-08
Telegraph
شریعتی در قاب انقلاب
کانال بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی کانال بنیاد دکتر علی شریعتی
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸 نگاهی دیگر به انقلاب ۱۳۵۷ (۴)
📌نگاه خانواده «ملی-مذهبی» به نظام، جامعه، و آینده پیشِ رو
🖋 احسان شریعتی
🔸در میان خانوادههای گوناکون فکری-سیاسی ایرانزمین (اعم از مذهبی سنتی یا اصولگرا، ناسیونالیست یا سوسیالیست غیرمذهبی)، طیف موسوم به «ملی-مذهبی»، این ویژگی را دارد که تألیفیترین ترکیبِ نمادینِ ایدئولوژیک و سیاسی را نمایندگی میکند. و درست از همینرو (اتهام التقاطی بودن)، همهٔ قطبهای افراطی، بویژه در حاکمیت، نسبت به او گاه حساسیتی هیستریک دارند: آمیختهای از حقد و حسد، یا نوعی از کین و عشق، ناشی از احساس رقابت و حق بهجانب نمودن هراسافکن او!
اینجانب نیز خود را از همین تبار تاریخی و خانوادهٔ فکری میدانم، بیآنکه یک فعال تشکیلاتی در این طیف بهشمار آیم (از جمله به این دلیل که چنین تشکلی امکان وجود نیافته است!). طیف فکری و مشی شریعتی را نیز میتوان از منظری یک فراکسیون مستقل در سمت چپ این طیف محسوب کرد.
🔹خانوادهٔ ملی-مذهبی (بهمعنای عام کلمه و شامل همهٔ گرایشات آن)، در تمامی ادوار جنبشهای استقلال و آزادی و عدالت و توسعهٔ ایران در سدهٔ گذشته، از صدر مشروطه گرفته تا بهمن ۵۷، حضور فعال و تعیینکننده داشته است. پس از انقلاب نیز اپوزیسیون داخلی و اصولی نظام محسوب میشده است. این جریان انتقادات صریح خویش را رویاروی حاکمیت بیان کرده، بیآنکه کمترین باجی به قدرتهای بیگانه و بلندگوهایگوناگون آنها داده باشد.
انتقاد اصلی این طیف به نظام و حاکمیت، فاصله گرفتن آن از آرمانهای انقلاب است و حتی پیشنویس قانون اساسی اول که خواستار یک «جمهوری متعارف» (به تعبیر رهبری انقلاب ۵۷) بود. همچنین، تفکیک دو نهاد دین و دولت از اصول پذیرفتهٔ این طیف فکری است، چنانکه اصول دیگر هر جمهوری، همچون دموکراتیک، سوسیال، و تجزیه ناپذیر بودن.
🔸«مذهبی» بودن این خانواده، بهمعنای باور به جهانبینی توحیدی و اسلام اجتهادی (نقد ایدئولوژیک سنت) است؛ و همین جهانبینی است که ملی و مردمی یا آزاد و عادلانه بودن نظام سیاسی را یک ضرورت دینی میداند.
🔹جامعهٔ پسا-انقلابی ما اما متاسفانه بار دیگر به دامِ دوقطبیها و دوگانهسازیهای سنت-و-تجدد، دینمداری و مردم سالاری و..، گرفتار آمده است. و از آنجا که محصول کار روشنفکران مسلمان پس از انقلاب در دعوت به «راه سوم»، فراسوی همه دوقطبیها، از توفیق پیش از انقلاب برخوردار نبوده، فراخوان طیف «ملی-مذهبی» نیز به تبع و بهظاهر، در دهههای گذشته جاذبهٔ پیش از انقلاب را تا حدودی برای نسل جوان از دست داده است. اما این طیف به پشتوانهٔ اعتبار تاریخی و اخلاقی خویش بالقوه توانِ بازپردازی نظری ژرفتر و احیای اجتماعی گستردهتری را دارا ست.
پیشنهاد این طیف برای آیندهٔ پیشِ رو، بازگشت به آرمانها و اهداف پیشا-انقلاب مانند استقلال، آزادی، عدالت، و توسعه موزون و متناسب با زیستبوم و میراث فرهنگی و تاریخی، و در یک کلام، نوعی دموکراسی یا سوسیال-دموکراسی با مشخصات ملی همراه با طرح اصلاح مذهبی و دینپیرایی همسو با پویش اجتماعی پیشرو بوده است.
🔸ملی-مذهبیها به آیندهٔ نیکفرجام ایران امیدوارند و این «امید»، در کنار «مسئولیت» (پاسخگویی به نسلهای آینده)، از اصول و شاخصههای بارز جهانبینی و خطمشی آنها است. جامعه نیز به این طیف اعتماد اخلاقی بیشتری دارد. جوانسازی نسلهای گذشته در حوزهٔ نظر و سپهر عمل، میبایست در دستور کار آتی این خانواده قرار گیرد.
#ملی_مذهبی
#راه_سوم
#اجتهاد
#جمهوری_متعارف
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌نگاه خانواده «ملی-مذهبی» به نظام، جامعه، و آینده پیشِ رو
🖋 احسان شریعتی
🔸در میان خانوادههای گوناکون فکری-سیاسی ایرانزمین (اعم از مذهبی سنتی یا اصولگرا، ناسیونالیست یا سوسیالیست غیرمذهبی)، طیف موسوم به «ملی-مذهبی»، این ویژگی را دارد که تألیفیترین ترکیبِ نمادینِ ایدئولوژیک و سیاسی را نمایندگی میکند. و درست از همینرو (اتهام التقاطی بودن)، همهٔ قطبهای افراطی، بویژه در حاکمیت، نسبت به او گاه حساسیتی هیستریک دارند: آمیختهای از حقد و حسد، یا نوعی از کین و عشق، ناشی از احساس رقابت و حق بهجانب نمودن هراسافکن او!
اینجانب نیز خود را از همین تبار تاریخی و خانوادهٔ فکری میدانم، بیآنکه یک فعال تشکیلاتی در این طیف بهشمار آیم (از جمله به این دلیل که چنین تشکلی امکان وجود نیافته است!). طیف فکری و مشی شریعتی را نیز میتوان از منظری یک فراکسیون مستقل در سمت چپ این طیف محسوب کرد.
🔹خانوادهٔ ملی-مذهبی (بهمعنای عام کلمه و شامل همهٔ گرایشات آن)، در تمامی ادوار جنبشهای استقلال و آزادی و عدالت و توسعهٔ ایران در سدهٔ گذشته، از صدر مشروطه گرفته تا بهمن ۵۷، حضور فعال و تعیینکننده داشته است. پس از انقلاب نیز اپوزیسیون داخلی و اصولی نظام محسوب میشده است. این جریان انتقادات صریح خویش را رویاروی حاکمیت بیان کرده، بیآنکه کمترین باجی به قدرتهای بیگانه و بلندگوهایگوناگون آنها داده باشد.
انتقاد اصلی این طیف به نظام و حاکمیت، فاصله گرفتن آن از آرمانهای انقلاب است و حتی پیشنویس قانون اساسی اول که خواستار یک «جمهوری متعارف» (به تعبیر رهبری انقلاب ۵۷) بود. همچنین، تفکیک دو نهاد دین و دولت از اصول پذیرفتهٔ این طیف فکری است، چنانکه اصول دیگر هر جمهوری، همچون دموکراتیک، سوسیال، و تجزیه ناپذیر بودن.
🔸«مذهبی» بودن این خانواده، بهمعنای باور به جهانبینی توحیدی و اسلام اجتهادی (نقد ایدئولوژیک سنت) است؛ و همین جهانبینی است که ملی و مردمی یا آزاد و عادلانه بودن نظام سیاسی را یک ضرورت دینی میداند.
🔹جامعهٔ پسا-انقلابی ما اما متاسفانه بار دیگر به دامِ دوقطبیها و دوگانهسازیهای سنت-و-تجدد، دینمداری و مردم سالاری و..، گرفتار آمده است. و از آنجا که محصول کار روشنفکران مسلمان پس از انقلاب در دعوت به «راه سوم»، فراسوی همه دوقطبیها، از توفیق پیش از انقلاب برخوردار نبوده، فراخوان طیف «ملی-مذهبی» نیز به تبع و بهظاهر، در دهههای گذشته جاذبهٔ پیش از انقلاب را تا حدودی برای نسل جوان از دست داده است. اما این طیف به پشتوانهٔ اعتبار تاریخی و اخلاقی خویش بالقوه توانِ بازپردازی نظری ژرفتر و احیای اجتماعی گستردهتری را دارا ست.
پیشنهاد این طیف برای آیندهٔ پیشِ رو، بازگشت به آرمانها و اهداف پیشا-انقلاب مانند استقلال، آزادی، عدالت، و توسعه موزون و متناسب با زیستبوم و میراث فرهنگی و تاریخی، و در یک کلام، نوعی دموکراسی یا سوسیال-دموکراسی با مشخصات ملی همراه با طرح اصلاح مذهبی و دینپیرایی همسو با پویش اجتماعی پیشرو بوده است.
🔸ملی-مذهبیها به آیندهٔ نیکفرجام ایران امیدوارند و این «امید»، در کنار «مسئولیت» (پاسخگویی به نسلهای آینده)، از اصول و شاخصههای بارز جهانبینی و خطمشی آنها است. جامعه نیز به این طیف اعتماد اخلاقی بیشتری دارد. جوانسازی نسلهای گذشته در حوزهٔ نظر و سپهر عمل، میبایست در دستور کار آتی این خانواده قرار گیرد.
#ملی_مذهبی
#راه_سوم
#اجتهاد
#جمهوری_متعارف
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Telegram
attach📎
Forwarded from پردیس کتاب @pardis_ketab
نقد و بررسی کتاب ۲۵
📕جابهجایی دو انقلاب
چرخشهای امر دینی در جامعه ایرانی
با حضور وسخنرانی:
دکتر مهدی نجفزاده (مؤلف کتاب)
دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی
علی قدیری (دبیر نشست)
۱۰صبح جمعه ۲۶ بهمنماه ۱۳۹۷
مشهد، سهراه ادبیات، بین ابنسینای۴و۶
پردیس کتاب
#جمعه_های_پردیس_کتاب
📕جابهجایی دو انقلاب
چرخشهای امر دینی در جامعه ایرانی
با حضور وسخنرانی:
دکتر مهدی نجفزاده (مؤلف کتاب)
دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی
علی قدیری (دبیر نشست)
۱۰صبح جمعه ۲۶ بهمنماه ۱۳۹۷
مشهد، سهراه ادبیات، بین ابنسینای۴و۶
پردیس کتاب
#جمعه_های_پردیس_کتاب
🔷 «در راهحلهای اجتماعی نباید به کوتاهترین راه اندیشید، بلکه باید به درستترین راه فکر کرد... من ترجیح میدهم دو نسل، سه نسل کار بکنند و بعد به نتیجه برسند، اما اگر در عرض ده سال به نتیجه برسیم، باز برمیگردیم به صدسال عقبتر. همیشه یک تجربهٔ عجیب در تمام آفریقا و آسیا شده، کسانی که بهسرعت به نتیجهرسیدهاند، بعد، امتیازات قبل از انقلابشان را هم از دست دادهاند. من همهٔ انقلابات زودرس را نفی میکنم !
شریعتی، علی، چه باید کرد؟ م.آ. ۲۰ ، ص۵۰۲، چ.۷، تهران: ا. قلم، ۱۳۸۵
#دکتر_علی_شریعتی
#چه_باید_کرد
#انقلاب_57
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @shariati40
شریعتی، علی، چه باید کرد؟ م.آ. ۲۰ ، ص۵۰۲، چ.۷، تهران: ا. قلم، ۱۳۸۵
#دکتر_علی_شریعتی
#چه_باید_کرد
#انقلاب_57
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @shariati40
🔷🔆دکتر علی شریعتی
🔆«کار اصلی هر روشنفکری در جهان و در این عصر یک مبارزه آزادیبخش فکری و فرهنگی است. این رسالت بزرگ پیامبرانه را روشنفکر راستین و مسئول روشن اندیش نه با تفنگ و نه با نارنجک و نه با متینگ و داد و قال، نه با سیاستهای رایج و سطحی، نه با انقلابها و تغییر رژیم و عوض کردن آنها و خلق ماجراها بلکه در یک کلمه با کاری پیامبرگونه در میان قوم و در عصر و نسل خویش و در هر گوشهای از جهان که هستیم باید آغاز کند، “ابلاغ” و سلاحش “کلمه” ! »
م.آ. ۱، ص۹۶، (تهران: چاپخش، چ.۵، ۱۳۸۷)
#دکتر_علی_شریعتی
#اکنون_ما_شریعتی
#انقلاب_57
#ابلاغ
#کلمه
🆔 @shariati40
🔆«کار اصلی هر روشنفکری در جهان و در این عصر یک مبارزه آزادیبخش فکری و فرهنگی است. این رسالت بزرگ پیامبرانه را روشنفکر راستین و مسئول روشن اندیش نه با تفنگ و نه با نارنجک و نه با متینگ و داد و قال، نه با سیاستهای رایج و سطحی، نه با انقلابها و تغییر رژیم و عوض کردن آنها و خلق ماجراها بلکه در یک کلمه با کاری پیامبرگونه در میان قوم و در عصر و نسل خویش و در هر گوشهای از جهان که هستیم باید آغاز کند، “ابلاغ” و سلاحش “کلمه” ! »
م.آ. ۱، ص۹۶، (تهران: چاپخش، چ.۵، ۱۳۸۷)
#دکتر_علی_شریعتی
#اکنون_ما_شریعتی
#انقلاب_57
#ابلاغ
#کلمه
🆔 @shariati40
Forwarded from كانال رسمي انجمن وفاق و توسعه
🔹کمیته سیاسی انجمن وفاق و توسعه دانشجویان دانشگاه شیراز برگزار میکند :
♦️ ”انقلاب و شریعتی”
▫️همراه با پرسش و پاسخ دانشجویی
✔️ با حضور: دکتر احسان شریعتی
- فیلسوف و پژوهشگر فلسفه -
⏱ شنبه ۲۷ بهمن ماه - ساعت: ۱۷:۰۰
📍میدان نمازی-آمفی تئاتر کتابخانه خوارزمی
✅ لینک کانال انجمن
@vefaghtosee
♦️ ”انقلاب و شریعتی”
▫️همراه با پرسش و پاسخ دانشجویی
✔️ با حضور: دکتر احسان شریعتی
- فیلسوف و پژوهشگر فلسفه -
⏱ شنبه ۲۷ بهمن ماه - ساعت: ۱۷:۰۰
📍میدان نمازی-آمفی تئاتر کتابخانه خوارزمی
✅ لینک کانال انجمن
@vefaghtosee
📚 چاپ پنجم کتاب
"کاربرد آیات قرآن در اندیشه دکتر علی شریعتی"
منتشر شد
🖌 به کوشش : امیر رضایی
📌 ناشر : انتشارات چاپخش
📌آدرس : خیابان انقلاب بازارچه کتاب
📞 تلفن : ۶۶۴۰۴۱۱۰
#معرفی_کتاب
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @shariati40
"کاربرد آیات قرآن در اندیشه دکتر علی شریعتی"
منتشر شد
🖌 به کوشش : امیر رضایی
📌 ناشر : انتشارات چاپخش
📌آدرس : خیابان انقلاب بازارچه کتاب
📞 تلفن : ۶۶۴۰۴۱۱۰
#معرفی_کتاب
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @shariati40
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
💢🔷🔸دوستان عزیز
🔹🔸متأسفم به عرض برسانم که عصر روز دوشنبه ۲۲ بهمن، مادر عزیزمان خانم دکتر فاطمه (پوران) شریعترضوی (شریعتی)، دچار عارضهٔ سکتهٔ مغزی شدند، و در حالحاضر در موقعیتی میان مرگ و زندگی بسر میبرند. از همه دوستان میخواهیم که برای بازیافت سلامت ایشان به درگاه ایزدی نیایش کنند. همچنین بدینوسیله، پیشاپیش از اختلالهای پیشآمده در برنامههای عمومی اعلامشدهٔ قبلی عذرخواهی میکنیم.
تهران، ۲۴ بهمن ۱۳۹۷، احسان شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🔹🔸متأسفم به عرض برسانم که عصر روز دوشنبه ۲۲ بهمن، مادر عزیزمان خانم دکتر فاطمه (پوران) شریعترضوی (شریعتی)، دچار عارضهٔ سکتهٔ مغزی شدند، و در حالحاضر در موقعیتی میان مرگ و زندگی بسر میبرند. از همه دوستان میخواهیم که برای بازیافت سلامت ایشان به درگاه ایزدی نیایش کنند. همچنین بدینوسیله، پیشاپیش از اختلالهای پیشآمده در برنامههای عمومی اعلامشدهٔ قبلی عذرخواهی میکنیم.
تهران، ۲۴ بهمن ۱۳۹۷، احسان شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
#بازتاب
📌مسعود بهنود
🔷🔆پوران خانم شریعت رضوی همسر دکتر علی شریعتی و مادر احسان ، سوسن،سارا و مونا شریعتی به دلیل سکته مغزی به کما رفت. چهل سال خاطره دکتر را نگاه داشت . ملامت ها و تلخی ها و بدگویی را تحمل کرد.
https://twitter.com/behnoudmasoud/status/1095804377565220864?s=12
🆔 @Shariati40
📌مسعود بهنود
🔷🔆پوران خانم شریعت رضوی همسر دکتر علی شریعتی و مادر احسان ، سوسن،سارا و مونا شریعتی به دلیل سکته مغزی به کما رفت. چهل سال خاطره دکتر را نگاه داشت . ملامت ها و تلخی ها و بدگویی را تحمل کرد.
https://twitter.com/behnoudmasoud/status/1095804377565220864?s=12
🆔 @Shariati40
#بازتاب
🖋یاسر صفرزاده
🔷🔆اگر به گفته ی نیچه فلسفه(بخوانید تفکر)اتوبیوگرافی متفکر باشه(که هست )امروز همسر علی آقا و مادر احسان و سارا در میانه ی مرگ و زندگی نیست،
یکی از موثر ترین سوژه های تاریخ معاصر ایران در مرز بودن و نبودن ایستاده.
🔹آنها که از اهمیت رگینه اولسن در زندگی فلسفی ِ کیر کگور و لو سالومه در فلسفه-زیست نیچه با خبرند اهمیت پوران بانو رو بیشتر درک میکنند.خود دکتر گفت مرا در هم ریخت و آدم دیگری ساخت و امیدوارم کرد.
🔸بعد از شریعتی دیگه از درآمیختن تفکر و زندگی خبری نیست.متفکران بعد از او پژوهشگر شدند،جرات و جسارت نوشتن و گفتن از عشق نداشتند.لابد به این خیال باطل که زندگی خصوصی ربطی به تفکر ندارد!
🔹به گواه نوشته های دکتر و گفته های نزدیکان،بانو هم معشوقه ی شریعتی بود،هم مادر احسان،هم سوژه ای مستقل . سوژه تر از رگینه اولسن،زن تر و عاشق تر از سالومه.
دکتر خوش شانس تر از کگور و نیچه بود.
🔹آقا احسان خبر دادند مادرشون در موقعیتی میان مرگ و زندگی بسر می برند! بانو همیشه در موقعیتی مرزی زیست.
بانوی آستانه نشین.
منبع: صفحۀ فیسبوک یاسر صفرزاده
🆔 @Shariati40
🖋یاسر صفرزاده
🔷🔆اگر به گفته ی نیچه فلسفه(بخوانید تفکر)اتوبیوگرافی متفکر باشه(که هست )امروز همسر علی آقا و مادر احسان و سارا در میانه ی مرگ و زندگی نیست،
یکی از موثر ترین سوژه های تاریخ معاصر ایران در مرز بودن و نبودن ایستاده.
🔹آنها که از اهمیت رگینه اولسن در زندگی فلسفی ِ کیر کگور و لو سالومه در فلسفه-زیست نیچه با خبرند اهمیت پوران بانو رو بیشتر درک میکنند.خود دکتر گفت مرا در هم ریخت و آدم دیگری ساخت و امیدوارم کرد.
🔸بعد از شریعتی دیگه از درآمیختن تفکر و زندگی خبری نیست.متفکران بعد از او پژوهشگر شدند،جرات و جسارت نوشتن و گفتن از عشق نداشتند.لابد به این خیال باطل که زندگی خصوصی ربطی به تفکر ندارد!
🔹به گواه نوشته های دکتر و گفته های نزدیکان،بانو هم معشوقه ی شریعتی بود،هم مادر احسان،هم سوژه ای مستقل . سوژه تر از رگینه اولسن،زن تر و عاشق تر از سالومه.
دکتر خوش شانس تر از کگور و نیچه بود.
🔹آقا احسان خبر دادند مادرشون در موقعیتی میان مرگ و زندگی بسر می برند! بانو همیشه در موقعیتی مرزی زیست.
بانوی آستانه نشین.
منبع: صفحۀ فیسبوک یاسر صفرزاده
🆔 @Shariati40
Telegram
attach📎
#بازتاب
🔷🔆در ارتباط با خبر منتشر شده در فضای مجازی ذکر چند نکته جهت تصیح تاریخی ارائه می گردد:
١- خانم شريعت رضوي شاگرد دكتر شريعتي نبوده بلكه همكلاسي ايشان در دانشگاه بوده است
٢- برادر بزرگ خانم دكتر در هنگام اشغال كشور در شهريور ٢٠، سرباز بوده و در خوي در دفاع از كشور به شهادت رسيده و ربطي به وقايع آذربايجان نداشته است.
🆔 @Shariati40
🔷🔆در ارتباط با خبر منتشر شده در فضای مجازی ذکر چند نکته جهت تصیح تاریخی ارائه می گردد:
١- خانم شريعت رضوي شاگرد دكتر شريعتي نبوده بلكه همكلاسي ايشان در دانشگاه بوده است
٢- برادر بزرگ خانم دكتر در هنگام اشغال كشور در شهريور ٢٠، سرباز بوده و در خوي در دفاع از كشور به شهادت رسيده و ربطي به وقايع آذربايجان نداشته است.
🆔 @Shariati40
💢🔷با سلام به مخاطبین و دوستداران گرامی
🔷🔸مراجع اعلام رسمی اخبار خانواده دکتر علی شریعتی کانال های زیر می باشد . دوستداران می توانند به این کانال ها مراجعه کنند.
🔆کانال دکتر احسان شریعتی
🆔 @Dr_ehsanshariati
🔆کانال اکنون ما و شریعتی
🆔 @Shariati40
🔆کانال بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🔷🔸مراجع اعلام رسمی اخبار خانواده دکتر علی شریعتی کانال های زیر می باشد . دوستداران می توانند به این کانال ها مراجعه کنند.
🔆کانال دکتر احسان شریعتی
🆔 @Dr_ehsanshariati
🔆کانال اکنون ما و شریعتی
🆔 @Shariati40
🔆کانال بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی
🆔 @Shariati_SCF