اكنون، ما و شريعتی
1.41K subscribers
1.31K photos
198 videos
86 files
1.41K links
چشم‌اندازِ نوشريعتی
Download Telegram
📌پیام قدردانی از برگزاری مراسم بزرگداشت تولد دکتر علی شریعتی در دانشگاه سبزوار

🔆بنام خداوند "خير، حقيقت، و زيبايي"

🔹شركت در جشن بزرگداشت هشتاد و پنجمين سالياد تولد دكتر علي شريعتي، زادروز آموزگار "عرفان، برابري، آزادي" (٢ آذر ١٣١٢)، در سرزمين سربداران، همان وقت خوشي است كه بايد آنرا دريافت، و سعادتي كه متاسفانه امروز نصيب ما نشد. خانواده دكتر علي شريعتي وظيفه خود ميدانند كه ضمن قدرداني از تلاش هاي دانشگاه حكيم سبزواري و دانشجويان عزيز در آن نهاد و ديار شريف، در روشن نگاه داشتن مشعل آگاهي عقيدتي و خودآگاهي ملي، براي اين مراسم ارجمند توفيق آرزو كنند. به اميد تحقق آرمان هاي والاي آن معلم مردم و امحاي مرحله به مرحله ي زر و زور و تزوير، و ورود به جهان و جامعه اي عاري از استثمار و استبداد و استحمار.

-------------------------------

خانواده دكتر علي شريعتي، تهران

سه شنبه ٦ آذرماه ١٣٩٧

🆔@Shariati_SCF

#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

https://t.me/Shariati_SCF
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽🔷🔸سارا شریعتی:
امام موسی صدر معتقد بود مرجع دینی باید به سراغ مردم برود؛نه اینکه بنشیند مردم به سراغ او بیایند. و خودش با مردم از همه نوع، کودک، جوان، پیر، زن و مرد ارتباط داشت.
#امام_موسی_صدر
#سارا_شریعتی
#اکنون_ما_شریعتی

🆔 @Shariati40
🔷🔆شماره ۴۴ ایران فردا منتشر شد.

همراه با یاداشت های از
محمد توسلی
سوسن شریعتی
سعید مدنی
احسان شریعتی
لطف الله میثمی
حامد سحابی
و......

#ایران_فردا
#شماره_۴۴
#اکنون_ما_شریعتی

@iranfardamag

🆔 @Shariati40
🔷🔆شریعتی، صالحی نجف آبادی و شهید جاوید

🔹"در میانٍ کسانی که در اطراف کتاب " شهید جاوید" چیزی گفته یا نوشته اند، از همه مودّب تر و حق شناس تر، جناب آقای دکتر علی شریعتی است که با عباراتی عالمانه و خالصانه کتاب نامبرده و نویسنده اش را ستوده است. با اینکه معظّمٌ له ( دکتر شریعتی) اجتهادش درباره ی قیام امام حسین(ع) به گونه ی اجتهاد "شهید جاوید" نیست با این وصف در مقام مدح و ستایش کتاب مزبور و نویسنده اش چنین می فرماید:

🔸" یکی از کتاب هایی که اخیراً منتشر شده، که خیلی هم مشهور شده و عدّه ی زیادی بدان حمله کرده اند و ارزش این کتاب بیشتر به همان حمله هایی است که بدان کرده اند، و من به سهم خودم آن را تنها کتابی دیدم در میان کتبی که فضلای ما نوشته اند، که تحقیقی است، اسناد را همه آورده، مخالف و موافق را طرح کرده و تجزیه و تحلیل و نقد کرده و حتّی گستاخی ردّ و اثبات داشته، گستاخی به این معنا که نظر علمی تازه ای ارائه می دهد و مطالعه ی وسیع داشته و مآخذ بسیار فراوانی را مطالعه کرده و به یک کار تحقیق علمی پرداخته. اینها ارزش هایی است که من برای این کتاب( شهید جاوید) قائلم و برای نویسنده اش که نمی شناسم، ولی بعنوان مردِ علم و تحقیق جدّی و تحلیل و ابتکار و استقلال فکری به وی ارادت می ورزم که در این محیط هوچی گری و عوام فریبی و تقلید و تکرار مکرّرات چنین قلم هایی با ارزش اند. اما یک اختلاف نظر علمی با وی دارم...

✳️ منبع: کتاب نقد و نظر/ به قلم آیت الله صالحی نجف آبادی / به کوشش استاد محمد علی کوشا/انتشارات کویر/ صفحه 36
#شهید_جاوید
#صالحی_نجف_ابادی
#اکنون_ما_شریعتی


🆔 @Shariati40
‍ ‍‍ 🔷🔸 مراسم اولین سالگرد رحلت استاد طاهر احمدزاده

سوداگر شب بچشم گریان

در زیر شکسته های دیوار
پیغام :که خفته اینجا

مردی ز تبار نیکمردان

فرزند زمان صبحگاهان
چون اشک بدامن رفیقان


🔸 در يكمين سالگرد آرام گرفتن آزادمرد موحد، مجاهد نستوه، مبارز خستگى ناپذير، همرزم پدر طالقانى، يار استاد شريعتى، رهرو راستين راه مصدق و استاندار خراسان در دولت موقت مهندس مهدى بازرگان، بزرگمردى از تبار هابيل، استاد طاهر احمدزاده، مردى كه هيچ گاه بنده زر و زور و تزوير نشد و بانگ رساى آزادى و عدالت بود.

🔸 هنگامى كه در ميان مردم بود لحظه اى از مبارزه با جور ستمشاهى دريغ نكرد.
و در هنگامه‌ی اندك زمامدارى صديق ترين و ساده ترين زمامدار بود.
و در زمانه‌ی خفقان جهل، صداى رساى بيدارى و آگاهى و چون شمع هادى محفل ياران بود.

🔸 اكنون پس از يك سال از هجرت اين رادمرد عرصه‌ی بيدارى و آگاهى، بر تربت او با احترام مى ايستيم و براى روح بلندش آرزوى آرامش و غفران مى نماييم.


✳️ وعده ما:

روز جمعه ١٣٩٧/٩/٩، ساعت ١٠ صبح
بهشت رضا قطعه ٩، رديف ٤

#اولین_سالگرد_هجرت
#طاهر_احمدزاده
#صدای_نوین_خراسان


@VoNoKh
‍ ‍‍ 🔷🔸شهرداری شایستهٔ شهر

📌به‌مناسبت انتخاب شهردار

🖋 احسان شریعتی

🔹 در مقام یک شهروندِ هم‌اکنون مقیم تهران، می‌بایست نسبت به سرنوشت شهری که در آن می‌زییم احساس مسئولیت کنیم و از گزینش شهردار، آن‌هم توسط یک شورای شهر اصلاح‌طلب، بی‌تفاوت نگذریم.
اینجانب، البته هر روز صبح که با صدای مهیب متهٔ برقی خانهٔ مجاور از جا می‌پرم، خانه‌هایی که از چند سال پیش در دست احداث اند، نخستین کارم پس از نیایش صبحگاهی، اظهار ارادت در دل نسبت به شهرداری محترم است! (پس بدین سیاق، تا قطعی نشدن نام نامزد آتی، می‌توان بی‌نگرانی از شخصی شدن حملات، فضایح این نهاد را برشمرد).

🔹رابطهٔ مهرورزانهٔ شهروندان با شهرداری‌ درست از همین جا و با طرح این پرسش شروع می‌شود که با کدام توجیه عقلی یا شرعی، چنین بی‌رویه و بی‌حساب-و-کتاب، اجازهٔ این ساخت-و-سازها و تراکم فروشی‌های تخلف‌آمیز و..، داده‌ شده و می‌شود؟
در یک کلام و برای پرهیز از هرگونه اطاله و اطناب، یادآوری ‌کنیم که مجموعهٔ سیاست‌های کلان شهرسازی و عمران در دهه‌های گذشته ما را به جایی رسانده که تنها کلمهٔ مناسب برای شرح وضعیت فعلی واژهٔ «انسداد» است، در معنای تام و تمام آن. تا به آنجا که حتی جابجا شدن ساده در شهر نیز، برای اجابتِ فوریت‌های اولیه، به امتناع می‌رسد. شهری که در آن، کوچه‌باغ‌ها به خروجی‌های اتوبان‌ها تبدیل ‌شده‌اند و..، مسئلهٔ ترافیک تنها یکی از نمودهای آشکار مجازسازی بسطِ زیرساخت‌های غلط اندرغلطی است که امروز دیگر جان شهروندان را، بویژه در برابر مخاطرات طبیعی، از زلزله گرفته تا آلودی جوّی، تهدید می‌کند.

🔸 در چنین شرایطی، نامزد شهرداری (و مدعی اصلاح) چنین شهری شدن، نشان از شجاعتی ستودنی دارد و یا ترسیم سرابی شیادانه است؟ درهرحال، شهری که هیچ نُرمی را نپذیرد، نیازمند و شایستهٔ داشتن شهرداری غیرعادی است: شهردار چنین شهری منطقا باید فردی «فوق‌العاده» باشد، و البته در یکی از دو جهت مثبت یا منفی کلمه. و متاسفانه یا خوشبختانه، چنین شخصیت‌هایی کم یافت می‌شوند؛ و اینهمه تأخیر در معرفی نامزدی ذی‌صلاح برای اصلاح‌ هم شاید از اینرو باشد.

🔸منظور از طرح این نکات، ناامیدساختن شهروندان از امکان اصلاح ساختارها و ضرورت مقابله با مافیاها، از زباله گرفته تا برج‌های برکشیده، و رهاساختن سرنوشت شهر به دست تقدیر و انهدام، فساد و فروپاشی، نیست، بل‌که خودآگاهی به این حقیقت است که حتی برای تحقق یک اصلاح «کوچک» جدی (ساختاری)، باید نیروی انقلابی «بزرگی» را به استخدام گرفت، و تأکید بر ضرورت نوعی «راه‌یابی » دیگر. آن راه درست می‌تواند متشکل شدن شهروندان در شوراهای محلات برای نظارت (و اعمال فشار مطالباتی) بر شهرداری‌ها باشد.

#شورای_شهر_اصلاحطلب
#شهردار_منتخب
#مافیاهای_شهری
#انسداد
#احسان_شریعتی


@Dr_ehsanshariati
اكنون، ما و شريعتی pinned «‍‍ ‍‍ 🔷🔸 مراسم اولین سالگرد رحلت استاد طاهر احمدزاده سوداگر شب بچشم گریان در زیر شکسته های دیوار پیغام :که خفته اینجا مردی ز تبار نیکمردان فرزند زمان صبحگاهان چون اشک بدامن رفیقان 🔸 در يكمين سالگرد آرام گرفتن آزادمرد موحد، مجاهد نستوه، مبارز خستگى…»
‍ ‍‍ 🔷🔸 علی (ع) الگوی رفتاری طاهر احمدزاده

🖋رضا امینی مقدم

🔸نقل یک خاطره از شادروان طاهر احمد زاده در آستانه اولین سال درگذشتش
من طاهر آقای احمد زاده را اولین بار در ۱۲ سالگی در اتاق بازرگانی ( به اصطلاح آن روز حجره ) برادرم بنام سرای فاتح دور میدان قدیم حرم مطهر
مقابل در مسجد گوهرشاد دیدم ضمن این که با فرزندشان شهید مجید احمد زاده در دبیرستان علوی همکلاس بودم . همچنین شهید مسعود احمد زاده از دوستان نزدیک دائی ام علی طلوع بود . اما خاطره ی من از آقای طاهر آقای احمد زاده منحصر به همین دیدار نبود . شبهای شنبه در کانون نشر حقایق اسلامی در جلسات تفسیر استاد محمد تقی شریعتی اکثرا ایشان را زیارت می کردم . ولی آنچه می خواهم نقل کنم مربوط به اوائل انقلاب است . شبی که ایشان بعنوان استاندار به بازدید دانشگاه آزاد ایران سابق ، ( بدون پسوند اسلامی ) آمدند برای ایراد سخنرانی . قبل از سخنرانی ایشان من به عنوان خیر مقدم پشت تریبون رفتم و بعد از خیر مقدم جملاتی از نامه امام علی به مالک اشتر نخعی را خواندم من از انس و علاقه ایشان به نهج البلاغه آگاه بودم قرائت همین نامه در آن جمع دانشگاهی در آستانه انقلاب چنان موثر افتاد که هنگامی که شادروان طاهر احمد زاده صحبت خود را شروع کردند.
🔸هنوز تاثیر سخنان علی در نهج البلاغه در وجنات و سکنات ایشان بخوبی مشهود بود . ضمن این که بخاطر این انتخاب بجا و نیکو از من بخیر و نیکی یاد کردند
🔹آرزویشان این بود که ما بتوانیم در این انقلاب برای بر قراری قسط و عدل امام علی و دستوراتش در نهج البلاغه را الگوی خویش قرار دهیم .
به راستی آیا اگر چنانچه آرمان و آرزوی آقای طاهر احمد زاده تحقق می یافت ما این روزگار را داشتیم ؟ امروز نزدیک به یکسال از فقدان آقای طاهر احمد زاده می گذرد اما انقلاب مردمی بهمن ۵۷ در آستانه ۴۰ سالگی است بیایید
🔸یکبار دیگر نهج البلاغه علی را بگشاییم و فرازهایی از نامه امام علی به مالک اشتر را مرور کنیم تا دریابیم چقدر از راه و شیوه حکومتداری آن امام همام فاصله داریم .
🔹باید بهترین اندوخته‌ها در نزد تو، اندوخته کار نیک باشد. پس زمام هواهای نفس خویش فروگیر و بر نفس خود، در آنچه برای او روا نیست، بخل بورز که بخل ورزیدن بر نفس، انصاف دادن است در آنچه دوست دارد یا ناخوش می‌شمارد.مهربانی به رعیت و دوست داشتن آنها و لطف در حق ایشان را شعار دل خود ساز. چونان حیوانی درنده مباش که خوردنشان را غنیمت‌شماری، زیراآنان دو گروهند یا همکیشان تو هستند یا همانندان تو در آفرینش.
🔹از آنها خطاها سر خواهد زد و علتهایی عارضشان خواهد شد و به عمد یا خطا، لغزشهایی کنند، پس، از عفو و بخشایش خویش نصیبشان ده، همانگونه که دوست داری که خداوند نیز از عفو و بخشایش خود تو را نصیب دهد. زیرا تو برتر از آنها هستی و آنکه تو را بر آن سرزمین ولایت داده، برتر از توست و خداوند برتر از کسی است که تو را ولایت داده است. ساختن کارشان را از تو خواسته و تو را به آنها آزموده است.

هر چند که پیر و خسته بودی
هرچند که دل شکسته بودی

با ان همه افترا و تهمت
در قلب همه نشسته بودی

#نخستین_سالگرد_هجرت
#طاهر_احمدزاده
#یادداشت
#صدای_نوین_خراسان


@VoNoKh
‍ ‍‍ 🔷🔸«به یاد آزاده، طاهر احمدزاده»

🖋احسان شریعتی

🔹زنده‌یاد طاهر احمدزاده تاریخ زنده و مجسم ما بود. نام او یادآور آراء و ارزش‌هایی بود که دو حوزهٔ نواندیشی دینی معاصر و در نهضت ملی و آزادی‌خواهی ایران، از دههٔ ۲۰ بدین سو، توسط چهره‌هایی چون استاد محمدتقی شریعتی و آیت الله طالقانی عرضه شده بود. از تأسیس «کانون نشر حقایق اسلامی» مشهد در سال ۱۳۲۳ گرفته که نام او همراه استاد در مشهد و خراسان و ایران مطرح می‌شود، تا اوج فعالیت‌ «حسینیه ارشاد» در آغاز دههٔ ۵۰، که حضور او را در کنار دکتر شریعتی می‌بینیم؛ و از دههٔ ۷۰ که جنبش اصلاحی پس از انقلاب آغاز می‌شود تا سالهای آخر عمر که پیش از بیماری، همچنان پیگیر سیر تحول تلاش‌ها وپژوهش‌های فکری بود در زمینهٔ جهان‌بینی و هستی‌شناسی توحیدی، و پیآمد و تضمّن عقیدتی آن در پاسداشت کرامت و آزادی انسان.

🔹و اما بیش از اندیشه‌ورزی، نام احمدزاده (و فرزندانش) در سپهر کُنش و مبارزات سیاسی ملی و مردمی، در راه آرمان‌هایی چون استقلال و آزادی و عدالت، شناخته شده بود. احمدزاده و یاران کانونی او، در همان دههٔ ۲۰، با پیوستن به صفوف نهضت ملی شدن صنعت نفت به رهبری مصدق (و همسو با گرایش «خداپرستان سوسیالیست» به‌رهبری نخشب)، و پس از کودتای ۳۲، با پیوستن به «نهضت مقاومت ملی» به‌هدایت طالقانی و زنجانی، از چهره‌های برجستهٔ این جنبش‌ها به شمار می‌آمد.
و در خانوادهٔ ما، از دوران کودکی با نام ایشان، به‌عنوان یکی از نزدیک‌ترین یاران استاد و دکتر، آشنا بودیم. در آن سال‌های سختی که از دههٔ ۴۰ تا ۵۰ و تا زمان انقلاب ۵۷، به جرم همسویی با جنبش انقلابی (که فرزندانش از رهبران آن فراخوان بودند)، سال‌ها حبس را با رشادت تمام تحمل می‌کرد، و به پدران ما روحیه می داد، و به پایداری فرامی‌خواند.

🔸پس از انقلاب نیز، احمدزاده با همان روحیهٔ جوان و بیان رسای خود، با خوش‌بینی و اخلاص خاص خود، پشنهادات اصلاحی بسیاری را در همهٔ زمینه‌ها به رهبران انقلاب عرضه می‌داشت؛ و با همین انگیزه در دوران دولت موقت بازرگان، مسئولیت استانداری خراسان را پذیرفت، و در این مقام نیز نمونه و الگو‌یی از همهٔ ارزش‌های ملی و مردمی و مُدلی عالی از سلامت اخلاقی و سادگی رفتار را به نمایش می‌گذارد: با شور و گفتگو، تعامل و تسامح، با دگراندیشان و همفکران، وساطت مدام برای یافتن راه‌ عادلانهٔ آشتی و حل تضادها، در همهٔ تنش‌های قومی و مذهبی و سیاسی و اجتماعی...
مخالفانش اما که او را به عوام‌فریبی متهم می‌کردند (در کنار اتهامات دیگری چون هواداری از راه مصدق و شریعتی و طالقانی و...)، عاقبت او را به استعفا و انزوا و ..، عقوبتِ حبسی جان‌کاه در دههٔ ۶۰، مجبور و محکوم ساختند که تا «مرز» ترور نه فقط فیزیکی (رنج و شکنج و..)، که شخصیت مقاوم او پیش رفت.
آزاده، احمدزاده، اما، در پایان از همهٔ این آزمون‌ها و ابتلاءهای تاریخی، جان و روان سالم بدر برد، و «نام» او برغم همهٔ توطئه‌ها و کژرفتاری‌های بدخواهان، به نیکی و بلندی و رفعت در یادها خواهد ماند.

🔸آخرین بار که در مشهد برای دیدار ایشان می‌رفتم، از پیرمردی در آن محله آدرس خانهٔ ایشان را پرسیدم، گفت: احمدزاده؟ همان استانداری که با دوچرخه به سر کار می‌رفت؟ یادش به خیر! مرد بزرگی بود.

#نو_اندیشی_دینی
#کانون_نشر_حقایق
#نهضت_مقاومت_ملی
#انقلاب_۵۷
#دولت_بازرگان
#زندان_ایستادگی
#طاهر_احمدزاده
#یادداشت
#احسان_شریعتی


@Dr_ehsanshariati
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽🔷🔸باز نشر سخنرانی دکتر سوسن شریعتی در مراسم خاکسپاری استاد طاهر احمدزاده

آذر ۱۳۹۶

#دکتر_سوسن_شریعتی
#نخستین_سالگرد_هجرت
#طاهر_احمدزاده
#صدای_نوین_خراسان

@VoNoKh
🔷🔆مرثیه ای برای حافظه ها

📌با یاد طاهر احمدزاده

🖋سوسن شریعتی

🔹طاهر احمدزاده درسال 1300 متولد شد و در تاریخ آذر 1396از دنيا رفت. او قرن ما را همچون کنشگر، همچون قربانی، همچون ناظر پا به پای هیاهوهایش آمد و از پا نیفتاد : از شهریور بیست ، نهضت ملی شدن نفت، مبارزات سیاسی دهه چهل وپنجاه ، انقلاب ایران ، استقرار نظام پس از ان ، تا بحران دهه شصت كه ديگر آرام-آرام صحنه را ترک کرد قبل از اینکه زندگی را رها کند. این پابه پایی با لحظات پر تنش تاریخ ما به زیست او نیز موقعیتی اورژانسی بخشید: به ثبت نرسیده، شفاهی، دستخوش قبض وبسط؛ عمری اگرچه طولانی اما نشسته بر باد، دستخوش طوفان و مدام در معرض نابودی. درست شبیه بخشي از ديروز ما كه در پناه-پسقله های حافظه های تکه پاره و سرگردان و بی مکان چرخ می خورد، چرخ می خورد تا بالاخره با مرگ صاحبانش بر خاک افتد: نه خاني آمده و نه خاني رفته.
🔹پل ریکور حافظه ها را در معرض سه خطر مي داند: ا- دست کاری شدن. 2-ممنوع شدن.3-دستوری شدن.
در کنار این سه تهدید، زیست های اورژانسی در تاریخ معاصر ما نيز که فرصت ثبت شدن پیدا نمی کنند را هم باید افزود. همین است که بی سرپناه می مانند و اگر موفق شوند بقا يابند فقط شکل و شمایل زمزمه دارند و شایعه؛ يك دهان به دهان ِ وفادار اما نامطمئن. در چنین وضعیتی است که آدم ها و حضورشان ضروری می شوند. به تعبیر پی یر نورا، مورخ فرانسوی، خود بدل می شوند به "مکان حافظه". جایی که حافظه های چندپاره در آنجا گره می خورند و یک نام را بدل به یک آدرس می کنند. مکانی برای یادآوری:
.
🔸«اماکن حافظه رفرانس های اساسیِ تاریخ ِفرهنگی یک قوم هستند. مکان حافظه می تواند یک بنا باشد، یک شخص مهم، یک موزه، آرشیوها، یک سمبول یا یک نهاد...» . (پي ير نورا)
فراخواندن و به رسمیت شناختن این اماکن حافظه تکیه گاهی ضروری برای وجدان تاریخی جامعه است تا با آینده مواجهه ای بی ترس داشته باشد. به گفته پي ير نورا، تنوع اماکن(از اشیا، تا حوادث)، تنوع و تکثر حافظه ها را نمایندگی می کند؛ تنوع و تکثری که در عین حال ضامن تمامیت یک اجتماع است. از همین رو فراموشی، دست كاري و یکسان سازی این اماکن كه غالباً به نام ایجاد وحدت ملی از سوی قدرت ها انجام می گیرد نه تنها ریشه کن شدن تاریخی امر اجتماعی را موجب می شود بلکه با نادیده گرفتن و به رسمیت نشناختن این تنوع، عملاً حافظه ها را به رقبای پنهان و خاموش یکدیگر بدل می سازد و تمامیت مطلوب را بدل به تکه پاره های رقیب ساخته و میدان را کارزار حافظه ها می کند. در برابر اين خطر تنها راه به ثبت رساندن تعدد واقعیت ها و نشان دادن تنوع حافظه ها، یا به عبارتی چند صدایی كردن دیروز است.
🔹با مرگ احمدزاده، يكي از اين صداهاست كه خاموش شده قبل از اين كه به گوش ها رسيده باشد؛ بخشی از حافظه معاصر است كه به خاک سپرده می شود قبل از اينكه به تاريخ سپرده شود. از همین رو ما نه تنها سوگوار مرگ احمدزاده هستیم كه سوگوار خود معاصرمان نيز هستيم كه شفاهی، فراموش شده، به حاشيه رانده شده و بي سر پناه مانده و تااطلاع ثانوي دلخوش و دلگرم بود و هست به حضور و بقای اين نام ها و آدرس ها. بخش اعظم دیروز ما هنوز تاریخ نشده و به یمن همین نام ها و از خلال ان هاست که ما توانسته ایم تا به امروز، دیروز خود را به یاد آوریم. انها در حياتشان يك تذكر بوده اند؛ تذكري تاريخي و هويتي كه رنگارنگ بوده است و كوشش مي شود تك پارچه تعريف گردد. آنها مثل یک بزرگتر بالای سر "أنچه گذشت" ايستاده بودند که مبادا دستخوش دروغ و مسخ و فراموشی شود. رفتن آنها نه تنها جایی خالی ایجاد می کند بلکه بخشی از خود ما را هم با خود می برد. مي ماند يك "ما"ي يتيم، بي صاحب و بي آدرس.مگر اينكه زنده ها دست به كار شوند.

#سوگوار_خویشتن_معاصر
#حافظه_تاریخی
#طاهر_احمدزاده
#یادداشت
#اکنون_ما_شریعتی

🆔 @Shariati40
🔷🔆 دفاع علی شریعتی از «ناسیونالیسمِ انسانی ایرانیان»


🔸علی شریعتی در «بازشناسی هویت ایرانی- اسلامی» ، ملیت را «احساس» معرفی می کند و شرط وجود ملیت را در احساس کردن می داند. به باور او: « من وقتی کسی را هم وطن خود می دانم که احساس هم وطنی در من و او زنده باشد، و به میزانی که قوی تر می شود، این پیوندِ هم وطنی بیشتر می شود.». احساس هم وطنی،گونه ای خودآگاهی در شخص پدید می آورد که شریعتی آن را « خودآگاهی ملی» می خوانَد. این خودآگاهی ملی زایندۀ ملیت یا ناسیونالیسم است. در نگاه شریعتی، خودآگاهی ملی، « روابط اقتصادی، سیاسی و شکل ظاهری اجتماعی» را پدید نمی آورد، بلکه موجد ملیت است و هرچه خودآگاهی ملی قوی تر، ملیت رشد یافته تر..

🔹این ملیت در اندیشۀ شریعتی، احساسی است در افراد مشترک دربرابر دشمن. هنگامی که کشور با خطر تجاوز رو به رو می شود، احساس همگانی در مردم عینیت می یابد که همان ملیت است. شریعتی، گرانیگاه برآمدن ملیت یا ناسیونالیسم را یکی در مواجهه با دشمن خارجی؛ دو دیگر، در بدست آوردن استقلال؛ و سوم، در تکاپو به سوی پیشرفت و اثبات شخصیت خود می داند. او در روشنگری دیدگاه خود می گوید:« هنگامی که ملیت مطرح می شود، تنازع طبقاتی خاموش می گردد، جای خود را به تعاون طبقاتی می بخشد وآن موقعی است که یک ملت، موجودیت خود را در برابر دشمن خارجی در خطر می یابد و یا در تلاش استقلال خویش و یا دست اندرکار حرکتی به سوی پیشرفت یا اثبات شخصیت خویش است.»

🔸 شریعتی ملیت را در تحلیل جامعه شناختی خود، نه فقط با ارتجاع و نژاد پرستی مترادف نمی داند، بلکه آن را یک« واقعیت انسانی» و « حقیقت اجتماعی» در میان انسان ها به شمار می آورد. ملیت یا ناسیونالیسم در نگرش علمی و مترقی آن، نه فقط عامل« برتری جویی های قومی» و« تنازع های ملی» نیست، بلکه عامل« تفاهم و تعارف میان ملت ها» است. به باور شریعتی، ناسیونالیسم مانعی در برابر« انسانیت» نیست، بلکه« راهی است که تحقق راستین انسانیت( اومانیسم) در روی زمین- نه روی کاغذ- از آن عبور می کند.»

🔹در ارزیابی شریعتی از ملیت یا ناسیونالیسم، دو چهره مشاهده می شود. نخست حرکتی پیشرو و مترقی که در واپسین سال های سده های میانه« موجب استقلال ملی، شخصیت فرهنگی و تاریخی، و اصالت معنوی و سیاسی و اقتصادی اقوام مختلف شد.» دوم، در اوایل سدۀ بیستم میلادی که ناسیونالیسم در جامعه های مسلمان نشین راه گشود و فرجام تلخ آن، فروپاشاندن امپراطوری عثمانی، تجزیه و قطعه قطعه کردن آن و بردن آن« زیر چنگ و دندان استعمار اروپایی» بود. شریعتی با رویکرد نخست همدلی می کند، اما سیاست دوم را برمدار استقلال و یکپارچگیِ قلمرو عثمانی نمی پذیرد. البته او در این مقام، در پی واکاوی دلایل و علل فروپاشی امپراطوری عثمانی نیست. او به درستی می نگرد که ناسیونالیسم در این دورۀ تاریخی، بالمآل اروپائیان را« قاتق نان» شد، اما مسلمانان را« بلای جان».

🔸شریعتی پس از مقایسۀ« ناسیونالیسم نژادی عرب» با « ناسیونالیسم ما ایرانیان»، اختلافی بنیادین میان این دو مشاهده می کند. در نگاه شریعتی:« ناسیونالیسم در تاریخ ما هرگز با روح تفرقه و تضاد بشری و تحقیر و نفی ملت های دیگر همراه نبوده است، بلکه درست به عکس، چهرۀ انسانی داشته است و در اندیشۀ اثبات وجود خود بوده است؛ نه تنها به [فکر] نفی و تحقیر و مقابله با دیگران نبوده است که کوشیده است تا به جای آنکه مشت خویش را بر فرق انسان های دیگر فرود آورد، دست خویش را به سویشان پیش برد.» بدین سان، شریعتی از ناسیونالیسم انسانیِ ایرانیان به شدت دفاع می کند و در آن استقلال طلبی و اتکاء به خویش می بیند، نه تفرقه گرایی و تحقیر و نفی ملت های دیگر، و دست های دوستی می یابد، نه مشت های گره کرده بر فرق دیگر انسان ها.

🔸برداشت من این است که شریعتی در این ارزیابی مثبت از ناسیونالیسم انسانی ایرانیان، رفتار عرب ها در یورش به سرزمین ایران در واپسین سال های دوران ساسانیان را در نظر داشته است. او دریافته بود که مردم ایران در دین اسلام، کرامت انسانی، عدالت خواهی، اخلاق و انصاف دیدند وآن را پذیرا شدند، اما آنچه از عرب ها به آنان رسید، سیاست های خشن و سرکوبگرانۀ امویان و عباسیان بود. در برابر، ایرانیان به عربان دانش، حکمت، اخلاق، آئین ملک داری و ساماندهی دیوانی آموختند، تا آنجا که خلیفۀ عباسی اعتراف کرد:« این ایرانیان هزار سال بر جهان حکومت کردند و هرگز به کسی محتاج نشدند، و ما که اکنون بر آنان حکومت یافته ایم، در ادارۀ کارها به آنان این چنین محتاج شده ایم.»

#شریعتی_ناسیونالیسمِ
#اکنون_ما_شریعتی



✳️ سید علی محمودی،«ناسیونالیسم و اسلام در کشاکش سازگاری و تناقض»، مجلۀ جامعه
شناسی ایران، دوره16، شمار ه 3، 1394.



🆔 @Shariati40
🔷🔸یادداشتی کوتاه در رثای زنده‌نام طاهراحمدزاده

🖋 حسن قاسمی کرمانی

🔹او به كجا خیره شده است؟ با نگاه ساكت و آرامش چه سخن‌هایی را می‌خواهد واگویه كند؟ به باور من او سال‌های رفته را درخاطرش - فقط در خاطرش - مرور می‌كند و برمی‌شمارد! سال‌های پراضطراب ۱۳۲۰ را آرمانگرا و یحتمل عدالت خواه، به اقتضای سری پرشور و ضداستبداد. با شریعتی آشنا می‌شود، در شكل‌گیری كانون نشرحقایق اسلامی سهیم است.

🔸جلسات تفسیر قرآن استادشریعتی را  پی می‌گیرد، با نهج‌البلاغه آشنا می‌شود، چند سالی نمی‌گذرد زمزمه‌ی ملی شدن نفت و مبارزه با استعمار انگلیس به گوش می‌رسد. كانون نشر حقایق اسلامی یكی از پایگاه‌های مبارزه برای ملی شدن نفت و حمایت از دولت ملی دكترمصدق می‌شود و طاهر احمدزاده جوان سی‌وچندساله ای‌ست كه به اصطلاح مشاور سیاسی استاد شریعتی می‌شود. با جبهه‌ی ملی همكاری می‌كند. روزی برای ما خاطره‌ای را بازگو می‌كرد كه: درواقعه‌ی 30 تیر آیت‌الله سید یونس‌ اردبیلی كه خانه‌اش مركز تجمع ملّییون آن‌زمان بود، استاد شریعتی را به خانه‌اش فرا می‌خواند و من (احمدزاده) بنا به وظیفه استاد را همراهی می‌كنم. ماجرا این است كه سرهنگ شوكت رییس شهربانی برای جلوگیری از اعتصابِ فردا ۳۰ تیر به آیت‌الله متوسل شده و حالا ایشان از استاد می‌خواهند كه از برپایی تظاهرات علیه قوام‌السلطنه جلوگیری كنند. خب استاد بیشتر از من در برابر آیت‌الله حرمت نگه می‌داشت، به ناچار بعد از مشاجره‌ی كوتاهی بین من و رییس شهربانی قول دادیم كه درصورت عدم مداخله‌ی پلیس، تظاهرات به آرامی برگزار شود. بگذریم، این خاطره را به آن دلیل به‌خاطر آوردم كه گمانِ مشاور سیاسی بودنش را درست بدانیم.

@VoNoKh



#نخستین_سالگرد_هجرت
#طاهر_احمدزاده
#صدای_نوین_خراسان


📌متن کامل یادداشت را در لینک زیر گزینه Instant view بخوانید

https://telegra.ph/یادداشتی-کوتاه-در-رثای-زنده‌نام-طاهراحمدزاده-11-30
📸🔷🔆گزارش تصویری نخستین سالگرد گرامی داشت استاد طاهر احمدزاده

🔆مشهد_آذر_۱۳۹۷

#طاهر_احمدزاده
#اکنون_ما_شریعتی


🆔 @Shariati40


📌 برای مشاهده تصاویر به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید

https://telegra.ph/گزارش-تصویری-نخستین-سالگرد-گرامیداشت-استاد-طاهر-احمدزاده-12-01
🖋مسعود باستانی

🔆روزنامه نگار

📌 طاهر احمد زاده یکی از نخستین انقلابیون منتقد محسوب می شود زیرا گفت: (نیازمند انقلاب در انقلابیم!)

#طاهر_احمدزاده
#اکنون_ما_شریعتی


🆔 @Shariati40
‍ ‍‍ 🔷🔸مسئولیت دانشجو در بزنگاه بحران

🖋احسان شریعتی

🔹در آستانه فرارسیدن ۶۶مین سالگرد «روز دانشجو» (۱۶ آذر ۱۳۳۲)
نهاد دانشگاه اگر در هر جامعه کانون آگاهي، دانش و فرهنگ باشد، دانشجو مشعل‌دار آن خواهد بود. مقصود از کلیدواژه‌های دانشجو و دانشگاه در اینجا، مفهوم این واژه‌هایند و نه مصداق‌ آن‌ها (بويژه در وضعیت موجود). بدین معنا، مفهوم دانشجو، مانند مفهوم «روشنفکر»، می‌تواند انتظار بالایی را بالقوه برانگیزد: توقع قشر «پيشگام» جامعه شدن را. چنان‌که بسیاری از پيشقراولان حركات اجتماعي معاصر به نحوی با دانشگاه و جنبش دانشجویی مربوط بوده‌اند: در جهان، بویژه در نیمه دوم سدهٔ بیست، از جنبش دانشجويي مه ۶۸ فرانسه و اروپا و امریکا گرفته تا خیزش‌های اروپاي شرقي و چين (میدان تین-ان-من پکن) و ..، که دانشجويان در برهه‌ها و بزنگاه‌هایی در صف اول تحرك‌ اجتماعي قرار گرفته‌اند؛ و در ايران ما نيز، پس از تأسیس دانشگاه (۱۳۱۳)، از دههٔ ۲۰ و ۳۰ در نهضت ملي، تا مبارزات قهرآمیز دههٔ ۴۰ و ۵۰ و تا انقلاب، بسياري از مبارزان سياسي یا دانشجو بودند يا استاد دانشگاه‌.

🔹پس اگر دانشگاه محل «نقد» یا سنجش علمی در همهٔ عرصه‌ها باشد؛ دانشجويان نیز می‌توانند نقش محرّک یا «كاتاليزور» جنبش‌های اجتماعي را ایفا کنند، یعنی نفس حضورشان در جامعه، موجب تسریع واکنش‌ها و فعل-و-انفعال‌ها در جنبش‌های تغییر-و-تحول‌خواه ‌شود. پژوهش‌هاي جامعه‌شناختي ميدانی نیز نشان می‌دهند که در هر منطقه‌ای از کشور كه دانشگاهی ساخته شده (مانند دانشگاه‌هاي آزاد)، حضور دانشجويان در رفتار مردم، و در فرهنگ عمومی، و حتی نحوه ی مصرف و بهداشت مردم تاثيرگذار بوده است.
نهاد دانشگاه به‌مثابهٔ نهاد «فرهنگ» (بنابه یک تقسیم‌بندی بورکهارتی)، می‌بایست در برابر دو نهاد دیگر «سیاست» (دولت) و «دیانت» (روحانیت)، در همه حال استقلال و آزادی خود را حفظ کند. نخستین وظیفهٔ جنبش دانشجویی، دفاع از همین هویت فرهنگی و علمی خود، و پاسداشت مصلحت نهادین و صنفی خویش است. جنبش دانشجويي اگر به قدرت‌هاي برون-دانشگاهی وابسته شود، از خودآگاهی و خودمختاری و خودانگيختگی لازم در اين مسير واخواهد ماند.

🔸از سوی دیگر مسیر و منتجهٔ سیاست‌های‌ فرهنگی و انضباطی حاکم بر دانشگاه، جنبش دانشجویی را با مجموعهٔ محدود و ممنوع‌سازی‌های عقیدتی و سیاسی خود، به نوعی انفعال، افسردگی، و بی‌رغبتی فکری و بی‌تفاوتی سیاسی کشانده، تا بدانجا که در سال‌های اخیر بجای بزرگداشت‌های پُرشور و متعهد و انگیزه‌بخش گذشته، شاهد برپایی استندآپ کمدی‌ها و سیرک‌ها و انواع مراسم خیمه‌شب‌بازی در دانشگاه‌ها هستیم!

🔸در شرایطی که کشور از همه سو در محاصرهٔ تحریم‌ها و تهدیدها و..، قرار دارد، غیاب نقش هدایتی، تعادل و آگاهی‌بخش جنبش‌های دانشجویی در جامعه (چنان‌که ضعف حضور روشنفکران و کلیهٔ کنش‌گران فرهنگی و مدنی و سیاسی در صحنهٔ اجتماعی)، مترادف خواهد بود با عدم انتقال حافظهٔ تاریخی به نسل‌های جوان‌تر، فقر تدریجی درون‌مایهٔ فکری و معنوی جنبش‌های اعتراضی و مطالباتی مردم و ..؛ در صورت وقوع چنین انحطاطی، مسئولان در آینده به‌جای دانش‌جویان «از شر-و-شور افتاده»، مواجه خواهند شد با خیل و لشکر شورشیان «بی‌دانش»!


#جنبش_دانشجویی
#پیشگامان_تغییر
#محدودیت_عقیدتی_سیاسی
#بزنگاه_بحران
#احسان_شریعتی


@Dr_ehsanshariati
🔷🔸 برگزاری بزرگداشت

📌 روزدانشجو و یاد بود شانزدهم آذر ۱۳۳۲

با حضور ؛

🔆 پروانه سلحشوری، نماینده تهران در مجلس دهم شورای اسلامی.

🔆 احسان شریعتی، پژوهشگر فلسفه.

🎙به همراه تریبون آزاد دانشجویی به مناسبت روز دانشجو.

🗓زمان : چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۴۵

✳️مکان برگزاری : تهران ، دانشگاه الزاهرا، سالن دکتر تورانی

#پیشگامان_تغییر
#جنبش_دانشجویی
#روز_دانشجو
#دانشگاه_الزهرا
#سخنرانی

@Dr_ehsanshariati

✳️ @majma_alz
🔷🔆نهادسازی؛ لازمه گذار به دموکراسی

اعظم طالقانی

🔹با استفاده از ظرفیت‌های فقه پویا و با اتکا به برداشت‌های روزآمد از شریعت، تساوی میان زن و مرد در تمامی امور اجتماعی‌ـ‌سیاسی تحقق‌پذیر است. بر مبنای همین تفکر مشارکت سیاسی زنان تنها در رأی دادن خلاصه نمی‌شود. مشارکت سیاسی زمانی مفهوم واقعی خود را می‌یابد که حق ورود به حوزه قدرت سیاسی در همه سطوح برای زنان مانند مردان به رسمیت شناخته شود و از این نظر، مشارکت سیاسی با به رسمیت شناختن صلاحیت زنان برای زمامداری معنا می‌یابد. بر اساس همین باور بود که در هفتمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری کاندیدا شدم و برای نخستین بار اصل 115 قانون اساسی را که می‌گوید «رئیس‌جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی انتخاب شود.» به چالش کشیدم. در انتخابات‌های بعدی نیز به صحنه انتخابات آمدم تا مسئله رجال از ابهام چندساله خارج شود؛ با اهدافی همچون رفع توقیف از مطبوعات و آزادی زندانیان سیاسی و مطبوعاتی.
اکنون بیش از هفت دهه از عمرم گذشته است. از سال‌های پیش از انقلاب در مبارزه حضور داشته‌ام و در سال 54 به حبس ابد محکوم شدم. پس از انقلاب نیز در دور اول مجلس شورای اسلامی حضور داشتم. همان دوران «مؤسسه اسلامی زنان» را تأسیس کردم. دوازده سال طول کشید تا «جامعه زنان انقلاب اسلامی» به‌عنوان یک حزب سیاسی به ثبت برسد. نشریه پیام هاجر نیز به‌عنوان ارگان این حزب منتشر شد و در 110 شماره پیش از توقیف به مسائل مختلف صنفی، اجتماعی و سیاسی پرداخت.
اکنون نیز بیست‌و‌نهمین شماره پیام ابراهیم منتشر شده است.

🔸همه این‌ها را گفتم و بیش از این‌ها را شما می‌دانید. غرض خدای‌نکرده عرض حال و بیان سوابق نبود. من هم یکی از هشتادوچند میلیون نفر جمعیت این مملکت هستم. هرکسی در جایگاه خودش خدمتی به این مملکت کرده است و چه‌بسا کسانی که صدها برابر من تلاش کرده‌اند و ساخته‌اند. معلمانی که سال‌ها در تربیت نسل‌ها کوشیده‌اند، کارگرانی که چرخ سازندگی را به گردش درآوردند و هزاران هزار انسانی که در رشد و تعالی ایران کوشیده‌اند. غرض از بیان این گذشته تأکید بر راهی بود که سال‌ها پیموده‌ام و هنوز بر همان عهدم.

🔹 روزی مقابل استبداد شاهی ایستادیم و ثمره‌اش را در انقلاب توحیدی مردمی 57 دیدیم. پس از آن همه همت خود را صرف کردیم تا از نهال نوپای انقلاب مراقبت کنیم. قضاوت اینکه چقدر از آرمان‌های انقلاب به ثمر رسید با تاریخ و نسل‌های آینده است که باقی‌اش می‌رود به حساب بدهکاری نسل ما؛ می‌گویم و اندیشیده‌ام که چگونه می‌شود بخشی از این بدهی را تسویه کرد. من درباره پرسشی مهم سخن می‌گویم؛ اکنون چه باید کرد؟

🔸گفتم که هنوز بر همان عهدیم. همان راهی که آرمانش عدالت و آزادی است. در این چهل سال ابتلائات کم نبودند و درباره انحرافات هم حرف زده‌ایم. حالا اما نه‌تنها تجربه این چهل سال که ماحصل شصت سال تلاشم می‌گوید که باید دنبال نهادسازی رفت. نهادهایی که زیرساخت مردم‌سالاری هستند. اغراق نیست اگر بگوییم دموکراسی از هیئت‌مدیره مجتمع مسکونی شروع می‌شود. نگاه شورایی را باید از محله شروع کرد و به ساختارهای کلان تعمیم داد. همچنین سمن‌ها، خیریه‌ها و احزاب بخشی از ساختاری هستند که مشارکت مردم در قدرت را سامان می‌بخشد.

🔹با این وصف، به‌باور من برای اصلاح امور یک راه بیشتر نداریم و آن راه همان‌طور که گفتم نهادسازی است. راه‌اندازی و فعالیت تازه حزب زنان انقلاب اسلامی سهم ما از همین راه است. اگر بتوانیم نهادی را گسترش دهیم بخشی از دین خود را به آیندگان ادا کرده‌ایم.

🔸پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را
الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را
قیمت عشق نداند قدم صدق ندارد
سست‌عهدی که تحمل نکند بار جفا را
گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی
دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را
گر سرم می‌رود از عهد تو سر بازنپیچم
تا بگویند پس از من که به سر برد وفا را

#چه_باید_کرد
#دموکراسی
#عدالت_آزادی
#نهاد_سازی
#اکنون_ما_شریعتی

🆔 @Shariati40

@PayamEbrahimJournal
Forwarded from عکس نگار
«محاصره بودگی» جنبش دانشجویی
یادداشت علیرضا رجایی به بهانه ۱۶آذر

@iranfardamag

🔴 زندگی سیاسی در ایران مانند هر جای دیگری ابعاد پیچیده و چند لایه‌ای دارد و هرگونه نقدِ نظریِ آن لاجرم سویه‌ای مبارزاتی نیز پیدا می‌کند و این که گفته شده‌است تاکنون «به شیوه‌های مختلفی جهان را تفسیر کرده‌اند اما مساله بر سر تغییر جهان است» نیز به معنای بر زمین گذاشتن تلاش نظری نیست بلکه برعکس، نقد نظری بخشی اساسی از اقدام برای تغییر جهان است. اما تغییر جهان نیاز به چشم‌اندازی اخلاقی دارد که توضیح دهد چرا جهان کنونی پرنقیصه است و‌ چرا جهان آینده امکاناً جهان بهتری خواهد بود. بنابراین نقد اخلاقی بخش لاینفکی از نقد نظری است.

🔴 اما با هذیان‌گویی و پریشان‌احوالی قرار نیست هیچ جهان بهتری برپا شود و نقد نظری نسبتی با تفنّن و فراغ‌بال و بی‌دردی ندارد. در سیاست ایران خطوط متقاطعِ وسیعی به چشم می‌خورد که فاقد مابه‌ازاهای نهادیِ متناسب با خود هستند؛ این است که کلیّت فضای سیاسیِ ایران مجموعه‌ای از جنبش‌های پراکنده و ازهم‌گسسته است و تا زمانی که قدرت سرکوب در نظم سیاسی تا بدین حد نیرومند باشد که مانع از تکوینِ تشکل‌های متنوعِ صنفی، سیاسی و مدنی شود، این فضای جنبشی ادامه خواهد داشت. بنابراین ما شاهد دو سطح از سرکوب بوده‌ایم. سرکوب تشکل‌هایی از هر نوع و سرکوب جنبش‌ها. این حاصل موازنه‌ی قوای طبیعی جامعه ایران نیست بلکه بیان نوعی از بی‌دولتی است که رژیم قدرتِ جانشین آن، استراتژی‌های بقای خود را طراحی می‌کند اما امکان‌ و صلاحیت ساماندهی عقلانی و اخلاقی خود و جامعه را از کف داده‌است.

🔴 این، وضعی پیچیده و نه چندان نادر است که بن‌بستِ دگرگونی و تحول را دامنه‌دار و بلند مدت می‌کند. در چنین چارچوبی از زندگی سیاسی، جنبش دانشجویی اهمیت مشخصی خواهد داشت زیرا اولاً از ابزارهای نقد نظری بیش از دیگران برخوردار است ثانیاً امکان سر زدن به تمامی جنبش‌های دیگر -از کارگران تا طبقه متوسط، از جوانان تا زنان- را برخوردار است و ثالثاً می‌تواند دامنه‌ی نفوذ خود را تا احزاب رسمی و غیررسمی گسترش دهد و طراحی‌های دگرگونه‌ای از تئوری تشکیلات، نظم جایگزین و در یک کلام زندگی سیاسی ارائه دهد. بدین اعتبار جنبش دانشجویی قادر است تئوری و نقد نظری را تا اندازه‌ای به نیروی مادی تبدیل کند.

🔴 پتانسیل جنبش دانشجویی تاریخاً به اثبات رسیده است و واقعه‌ی سیاسی مهمّی نیز در ایران نبوده‌است که یک سر آن جنبش دانشجویی نبوده و در مرحله‌ای از مراحل آن در معرض سرکوب قرار نگرفته باشد. اکنون دانشگاه به معنای واقعی در محاصره است و از این «محاصره بودگی» می‌توان نتایج تحلیلی روشنی، هم از نظم سیاسی و هم از اَشکالِ مقاومتِ سیاسی و ضدِ نظم در ایران به دست آورد.

🔴 سیاست بوروکراتیک نیز علی‌رغم قلم‌فرسایی درباره‌ی جنبش دانشجویی، از آنجا که در زمره‌ی بازتولیدکنندگان نهاییِ نظم موجود است، با عقیم‌سازیِ جنبش دانشجویی، تلاش دارد ویژگی اصلیِ این جنبش را که سیاست رادیکال است، از آن سلب ‌کند و عملاً به بخشی از کارگزارانِ پروژه‌ی حصارکشی به دور دانشگاه تبدیل شده‌است.

🔴 جنبش دانشجویی هر چقدر هم که توان داشته باشد اما باز هم نمی‌تواند به تنهایی بار تاریخ ایران را بر دوش بکشد. به همین‌ یک دلیل روشن، این جنبش باید هشیاری خود را حفظ کند زیرا «هنوز بسیاری هستند که خطر نبرد را نمی‌پذیرند» و تنها برای وقتی که «باید سنگر به پا کرد و‌جنگید» به جنبش نیاز دارند. ولی ارتجاع نیز هرچقدر که نهادهای مصنوعی به دانشگاه تزریق کند و هر چقدر که بر نیروهای نگهبان خویش در دانشگاه بیفراید و هر چقدر که تلاش کند دانشگاه را از قواره‌ی واقعیش فروافکند، باز هم نخواهد توانست عنصر اصلی جنبش دانشجویی را از آن سلب کند. عنصر اصلی جنبش دانشجویی یعنی سیاست رادیکال و این دیالکتیکی است که پیوسته از دل ارتجاع برخواهدخاست.
@iranfardamag