Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆حج معانی یا حج مناسک
📌 سخنرانی پیرامونِ کتابهای حج و میعاد با ابراهیم
🎙سوسن شریعتی
🔺منبع: متن سخنرانی در خانهموزه شریعتی
تاریخ: آذر ۱۳۹۳
🔆«…در یک کلام حج در نگاه شریعتی آهنگ مطلق کردن است به قصد فراموش کردن دیروز و خود، با حل شدن در یک «ما»ی عمومی و به سویِ جهتی که کعبه تعیین کرده است. حرکتی قبله دار. حاجی انسانی است که با عصیان علیهِ دورِ باطلِ روزمرگی در این تثلیثِ«هاجر، اسماعیل وابراهیم »، تلاش می کند خودِ دیروزین را فراموش کند و یک مای جدید را تجربه کند و پا جای ابراهیم بگذارد.
….تجربه دینی، تجربه ای است مقصود دار و نه مقصد دار؛ حرکتی است بی قرار، ابدی و بی نهایت. تجربه از خودبیگانگی و الیناسیون توسط امر قدسی نیست، به یادآوردن خود است و یا بهتر است بگوییم ابداع خود است. تلاش شریعتی این است که تجربه دینی را از تجربه الیناسیون توسط مذهب جدا کند؛ توحید را از وحدت وجود.»
#سوسن_شریعتی
#حج_معانی
#حج_مناسک
#سخنرانی
#بازنشر
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🔗 مطالعه کامل متن در سایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی
🆔@Shariati_SCF
📌 سخنرانی پیرامونِ کتابهای حج و میعاد با ابراهیم
🎙سوسن شریعتی
🔺منبع: متن سخنرانی در خانهموزه شریعتی
تاریخ: آذر ۱۳۹۳
🔆«…در یک کلام حج در نگاه شریعتی آهنگ مطلق کردن است به قصد فراموش کردن دیروز و خود، با حل شدن در یک «ما»ی عمومی و به سویِ جهتی که کعبه تعیین کرده است. حرکتی قبله دار. حاجی انسانی است که با عصیان علیهِ دورِ باطلِ روزمرگی در این تثلیثِ«هاجر، اسماعیل وابراهیم »، تلاش می کند خودِ دیروزین را فراموش کند و یک مای جدید را تجربه کند و پا جای ابراهیم بگذارد.
….تجربه دینی، تجربه ای است مقصود دار و نه مقصد دار؛ حرکتی است بی قرار، ابدی و بی نهایت. تجربه از خودبیگانگی و الیناسیون توسط امر قدسی نیست، به یادآوردن خود است و یا بهتر است بگوییم ابداع خود است. تلاش شریعتی این است که تجربه دینی را از تجربه الیناسیون توسط مذهب جدا کند؛ توحید را از وحدت وجود.»
#سوسن_شریعتی
#حج_معانی
#حج_مناسک
#سخنرانی
#بازنشر
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🔗 مطالعه کامل متن در سایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی
🆔@Shariati_SCF
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
◽️ نشست میراث شریعتی در جامعهشناسی تشیع
گروه جامعه شناسی تشیع در آستانهی سالگرد شهادت شریعتی نشستی با عنوان «میراث شریعتی در جامعهشناسی تشیع» برگزار کرده که میزبانی آن را بنیاد فرهنگی شریعتی در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۲ بر عهده داشته است.
سخنرانان این نشست و عناوین سخنرانی ایشان عبارتند از:
فهیمه بهرامی: انتظار حلقه واسط میان فقر و انقلاب
آرمان ذاکری: شریعتی و مساله بی دولتی، آنارشیسم و مخاطرات آن
سارا شریعتی: میراث شریعتی در جامعه شناسی تشیع
علی اشرف فتحی: پروژه تاریخ محور شریعتی. انتظارات و احتیاطات
شیما کاشی: شریعتی، دین سنتی و مسئله زنان
محسن حسام مظاهری: شریعتی و مناسک
◀️ ادامهی مطلب
#جامعه_شناسی
#تشیع
#بنیاد_فرهنگی_شریعتی
@Shariati40
گروه جامعه شناسی تشیع در آستانهی سالگرد شهادت شریعتی نشستی با عنوان «میراث شریعتی در جامعهشناسی تشیع» برگزار کرده که میزبانی آن را بنیاد فرهنگی شریعتی در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۲ بر عهده داشته است.
سخنرانان این نشست و عناوین سخنرانی ایشان عبارتند از:
فهیمه بهرامی: انتظار حلقه واسط میان فقر و انقلاب
آرمان ذاکری: شریعتی و مساله بی دولتی، آنارشیسم و مخاطرات آن
سارا شریعتی: میراث شریعتی در جامعه شناسی تشیع
علی اشرف فتحی: پروژه تاریخ محور شریعتی. انتظارات و احتیاطات
شیما کاشی: شریعتی، دین سنتی و مسئله زنان
محسن حسام مظاهری: شریعتی و مناسک
◀️ ادامهی مطلب
#جامعه_شناسی
#تشیع
#بنیاد_فرهنگی_شریعتی
@Shariati40
Forwarded from اكنون، ما و شريعتی
🔷🔸شریعتی ، انقلاب اسلامی و مساله اکنون
با حضور:
🎙ابراهیم توفیق
🎙ابوالفضل دلاوری
🎙عبد العلی رضایی
🎙علیرضا علوی تبار
🎙محمد رضا کلاهی
🔆شنبه ۲۸ خرداد _ ساعت ۲۱
📌در لینک زیر گوگل میت
https://meet.google.com/xkn-nwfy-uxj
#اکنون
#چهل_ششمین_یادمان
🆔@Shariati40
با حضور:
🎙ابراهیم توفیق
🎙ابوالفضل دلاوری
🎙عبد العلی رضایی
🎙علیرضا علوی تبار
🎙محمد رضا کلاهی
🔆شنبه ۲۸ خرداد _ ساعت ۲۱
📌در لینک زیر گوگل میت
https://meet.google.com/xkn-nwfy-uxj
#اکنون
#چهل_ششمین_یادمان
🆔@Shariati40
Audio
🎙سخنرانی عبدالعلی رضایی
🔸در پنل شریعتی ،انقلاب اسلامی و مساله اکنون
🔆انجمن کوی ارم
📌بیست و چهارم خرداد1402
🔸در پنل شریعتی ،انقلاب اسلامی و مساله اکنون
🔆انجمن کوی ارم
📌بیست و چهارم خرداد1402
Audio
🎙سخنرانی دکتر دلاوری
🔸در پنل شریعتی،انقلاب اسلامی و مساله اکنون
🔆انجمن کوی ارم
📌بیست وهشت خرداد1402
🔸در پنل شریعتی،انقلاب اسلامی و مساله اکنون
🔆انجمن کوی ارم
📌بیست وهشت خرداد1402
Audio
🎙سخنرانی دکتر علیرضا علوی تبار
🔸در پنل شریعتی،انقلاب اسلامی و مساله اکنون
🔆انجمن کوی ارم
📌بیست و هشت خرداد1402
🔸در پنل شریعتی،انقلاب اسلامی و مساله اکنون
🔆انجمن کوی ارم
📌بیست و هشت خرداد1402
Audio
🎙سخنرانی دکتر محمدرضا کلاهی
🔸در پنل شریعتی،انقلاب اسلامی و مساله اکنون
🔆انجمن کوی ارم
📌بیست و هشتم خرداد هزار و چهارصد ودو
🔸در پنل شریعتی،انقلاب اسلامی و مساله اکنون
🔆انجمن کوی ارم
📌بیست و هشتم خرداد هزار و چهارصد ودو
Audio
🎙جمع بندی سخنرانان و حضار(دکترکاشی و دکتر ارمان ذاکری و دکتر مرزبان)
🔸پنل شریعتی،انقلاب اسلامی و مساله اکنون
🔆انجمن کوی ارم
📌بیست و هشت خرداد1402
#اکنون
#چهل_ششمین_یادمان
🆔@Shariati40
🔸پنل شریعتی،انقلاب اسلامی و مساله اکنون
🔆انجمن کوی ارم
📌بیست و هشت خرداد1402
#اکنون
#چهل_ششمین_یادمان
🆔@Shariati40
🔷🔸 رقابت پوچ کیلومترها
🖋 محسنحسام مظاهری
🔹در سالهای اخیر، شاهد شکلگیری نسل جدیدی از اجتماعات آیینی شهری (مانند پیادهروی غدیر) هستیم که نوعاً با عاملیت مستقیم حاکمیت و سازمانهای دولتی و حکومتی طراحی و اجرا میشوند. این نسل جدید اما با الگوی سنتی اجتماعات آیینی تفاوتهای مهم بسیاری دارد…
🔸رقابت پوچ و بیمعنایی ایجاد میشود بین شهرها (در واقع: مقامات و ذینفعان محلی) بر سر هرچه بزرگتر و باشکوهتر برگزارکردن اجتماع شهر خود. با چه هدفی؟ برای آنکه به چشمِ بیایند. برای آنکه روی آنتن بروند. آنقدر قابل بشوند تا تلویزیون سراسری نشانشان بدهد. تا در اخبار اسمشان گنجانده شود. تا رزومهی مقامات و ذینفعان تکمیل شود.
🔹یک موج انسانی یکدست و یکشکل که خوراک تبلیغات و پروپاگاندای رسانهای است. سربازان یک مانور خیابانی که بعدها همین حضور «پرشور و حماسهآفرین»شان در شرایط فقدان یا بیاعتباری سازوکارهای علمی و کمی جامعهسنجی، بشود مستند تعریف جامعه و تعیین گرایش «مردم». در بزنگاههایی از جنس اعتراضات اجتماعی بشود مستند حاکمیت برای تعریف اکثریت مردم. تعریف رسانهزدهای که محصول همین نمایشهای تودهای است: اربعین، اعتکاف، راهپیمایی غدیر، مراسم احیا، سلام فرمانده و...
🔸وقتی تکثر از بین رفت و جامعهی مذهبی آیینگزار به توده تبدیل شد، دیگر هدایت و مدیریتش دشوار نیست. توده، خوراک فکری تودهای میخواهد، نشانگان تودهای میخواهد، رسانهی تودهای میخواهد، دین تودهای میخواهد. توده اسیر تبلیغات و پروپاگانداست. توده خمیری بیاراده است در دست قدرت. و اینگونه است که سرمایهی هویتهای خرد و متکثر مذهبی در مسیر رقابت پوچ کیلومترها با هم خرد میشود و از بین میرود.
🔹این میان، رقتبار است وضعیت برخی جریانهای سنتگرا و هویتگرای شیعی که سادهدلانه و از نظرگاه منافع فرقهای، دلخوش به «گسترش نام امیرالمؤمنین» اند و در تکمیل این طراحی ـ که به تخریب سرمایهی مردمی تشیع میانجامد ـ با ارادهی سیاسی همدستی میکنند.
📎منبع و متن کامل
https://telegra.ph/رقابت-پوچ-کیلومترها-07-07
#یادداشت
#اکنون
🆔 @Shariati40
🖋 محسنحسام مظاهری
🔹در سالهای اخیر، شاهد شکلگیری نسل جدیدی از اجتماعات آیینی شهری (مانند پیادهروی غدیر) هستیم که نوعاً با عاملیت مستقیم حاکمیت و سازمانهای دولتی و حکومتی طراحی و اجرا میشوند. این نسل جدید اما با الگوی سنتی اجتماعات آیینی تفاوتهای مهم بسیاری دارد…
🔸رقابت پوچ و بیمعنایی ایجاد میشود بین شهرها (در واقع: مقامات و ذینفعان محلی) بر سر هرچه بزرگتر و باشکوهتر برگزارکردن اجتماع شهر خود. با چه هدفی؟ برای آنکه به چشمِ بیایند. برای آنکه روی آنتن بروند. آنقدر قابل بشوند تا تلویزیون سراسری نشانشان بدهد. تا در اخبار اسمشان گنجانده شود. تا رزومهی مقامات و ذینفعان تکمیل شود.
🔹یک موج انسانی یکدست و یکشکل که خوراک تبلیغات و پروپاگاندای رسانهای است. سربازان یک مانور خیابانی که بعدها همین حضور «پرشور و حماسهآفرین»شان در شرایط فقدان یا بیاعتباری سازوکارهای علمی و کمی جامعهسنجی، بشود مستند تعریف جامعه و تعیین گرایش «مردم». در بزنگاههایی از جنس اعتراضات اجتماعی بشود مستند حاکمیت برای تعریف اکثریت مردم. تعریف رسانهزدهای که محصول همین نمایشهای تودهای است: اربعین، اعتکاف، راهپیمایی غدیر، مراسم احیا، سلام فرمانده و...
🔸وقتی تکثر از بین رفت و جامعهی مذهبی آیینگزار به توده تبدیل شد، دیگر هدایت و مدیریتش دشوار نیست. توده، خوراک فکری تودهای میخواهد، نشانگان تودهای میخواهد، رسانهی تودهای میخواهد، دین تودهای میخواهد. توده اسیر تبلیغات و پروپاگانداست. توده خمیری بیاراده است در دست قدرت. و اینگونه است که سرمایهی هویتهای خرد و متکثر مذهبی در مسیر رقابت پوچ کیلومترها با هم خرد میشود و از بین میرود.
🔹این میان، رقتبار است وضعیت برخی جریانهای سنتگرا و هویتگرای شیعی که سادهدلانه و از نظرگاه منافع فرقهای، دلخوش به «گسترش نام امیرالمؤمنین» اند و در تکمیل این طراحی ـ که به تخریب سرمایهی مردمی تشیع میانجامد ـ با ارادهی سیاسی همدستی میکنند.
📎منبع و متن کامل
https://telegra.ph/رقابت-پوچ-کیلومترها-07-07
#یادداشت
#اکنون
🆔 @Shariati40
Telegraph
رقابت پوچ کیلومترها
چگونه سرمایهی هویتهای خرد مذهبی در آیینهای انبوه تودهای ازبین میرود ۱ اجتماع دستهها و هیئتها در مناسبتهای بزرگ آیینی و مشخصاً عاشورا سنتی است که قدمتش لااقل به دورهی صفویه میرسد. در این اجتماعات که نوعاً در میدان مرکزی یا بازار بزرگ شهرها یا حرمها…
Forwarded from ایران فردا
🔴کهنه سرباز
▪️يادی از محمد بستهنگار
(زادهی ۱۳۲۰ – درگذشتهی ۱۸ تیر ۱۳۹۷)
🔷ابوطالب آدینهوند
✅ بازنشر از ایران فردا
@iranfardamag
🔸در چکامه ایلیاد اثر هومر آمده است آنچه در هستی سزاوار و شایسته جاودانگی است، ارزشها است. این مدار کوشش برای مردمان و جانبازی برای آنان، رسم کهنه سربازان بود. شاید این با نگاهی عرفانی در اسلام و ایران همخوان باشد که ضدارزشها، عدمی هستند و هستی مستقل و پایداری ندارند. در ایران ما، نسلی متاثر از دکتر مصدق بعد از کودتای ضدملی علیه او، «خویش را در خانه بیگانه» یافت و برای تحصیل خویش در خانه و خانه خویش تکاپویی تاریخی انجام داد. این موضوع فقط عرصه سیاست و اندیشه را شامل نمیشود، بلکه در حوزه شعر، رمان، موسیقی و… نیز بروز و ظهور داشت. محمد بستهنگار، چهره برجسته ملی-مذهبی، از آن دسته بود و همه عمر خود را بر سر اهداف و آرمان های ملی گذاشت. آنها تحت تاثیر آموزگارانی مانند مهندس بازرگان، آیتالله طالقانی و بعدها دکتر شریعتی بودند؛ نسلی تحت تاثیر، در پیوند و همزیستی با ارزشهایی عام و اجتماعی مانند استقلال مملکت، دموکراسی و ترقیخواهی و البته همراهی نگاه دین با نگاه نواندیشانه با آن مضامین.
▪️سخن اینجاست که آیا تحقق این خواستها و آرمانها در زمین سفت واقعیت در ایران به راحتی امکان پذیر است؟ تجربه تاریخی به ما می گوید در این برهم کنشی اضداد در سده معاصر، چنین نیست و فاعلان و عاملان این استراتژی، با امر پیچیده تحول در این روزگار مواجه بودهاند. به آن معنی که علاوه بر آنکه تحول پیچیده بوده، زیست فاعلان تغییر نیز رهروی در «حلقه دام بلا» بوده است. با این مقدمه باید گفت بسته نگار برای طی مسیر در افق آینده برای ما چه دارند؟ طبیعی است که همه ابعاد این پرسش مدنظر نیست و فقط به دو اشاره کوتاه میپردازم.
1️⃣ ارزش قمار برای دیگری: به تعبیری از هدی صابر، «هر آنچه امکان داشتند، عرضه کردند و چیزی پس انداز نکردند»؛ این ویژگی امثال بستهنگار بود که از آموزههای الهیاتی طالقانی و شریعتی تراویده بود که «راه خدا» همان «راه مردم» بود و غیر؛ چیزی جز پرداختن به دیگری نبود. این منظر الهیاتی در آموزههای روشنفکران مذهبی، هستی انسانی و اجتماعی و مابهازای مادی یافت؛ به این معنی که سرنوشت «ما»ی جمعی و ملی برای نسلی متاثر از این آموزهها، مانند سرشت شد.
🔸بستهنگار برآمده از این تلقی دیگرخواهانه از دین بود؛ یعنی «صرف» وقت برای بهزیستی دیگری و «ما»ی جمعی؛ زیرا عبور از گردنههای تاریخی بیمدد تقدم منافع جمعی بر منافع و «صرفه» فردی، در جایی از زندگی تاریخی انسان مسبوق به سابقه نیست. اکنون وجهی نه چندان مناسب در سیاستورزی در ایران در حال شکلگیری است که «صرفه» را در راس کنشورزیها میتوان ردیابی کرد. واژگونه شدن سیاست به مثابه خیر عمومی به صرفه اقتصادی و جایگاهی، منجر به ریزش سرمایه اجتماعی نیروهای سیاسی و بیاعتمادی به سیاست خواهد شد. سرخوردگی عمومی که اکنون زمینه انفعال و حس استیصال است، محصول چنین سیاستورزیی است. نشو و نمای بستهنگار از مجرای منظرگاهی از سیاستورزیی بود که با اخلاق و خیر عمومی پیوند داشت؛ یکی از ضرورتهای دوران اخیر ما، بازسازی امر سیاست به مثابه خیر عمومی است. زندگی بستهنگار الگویی محکم برای این سبک سیاستورزی، فعالیت دائمی از دانشجویی تا واپسین نفسها است؛ نزدیک به شش دهه تکاپو برای ایران دموکراتیک و پروژه نواندیشی دینی.
2️⃣ تعاون برای بقا: برخلاف آنچه سعید حجاریان در نقد دیدگاه تکامل اجتماعی یدالله سحابی گفته و آن را با دموکراسی ناهمخوان دانسته بود، در دیدگاه نظریهپردازان و الهیدانان نواندیشی دینی مانند دکتر سحابی و آیت الله طالقانی، تکامل از جنس «انتخاب اصلح» در نظام گزینشی برآمده از تنازع نبود. در این تفکر که در اندیشه و تفسیر طالقانی قوام یافته است، ایده «تعاون برای بقا»، تداوم و باروری زندگی اجتماعی را مشارکت عمومی و تعاون تضمین میکرد. این ایده به دموکراسی جماعت پایه نزدیک است و با دموکراسی نمایندگی نخبهگرا فاصله و تفاوت دارد. چنانچه بستهنگار از زبان طالقانی نقل میکرد که ایشان گفتهاند: برای نجات دموکراسی، باید به سمت بدنه اجتماعی و تقویت شوراها پناه ببریم. بسته نگار معتقد بود برای قوام یافتن و تحکیم دموکراسی در ایران و همچنین مواجهه با مسائل عینی، بینش جدیدی نیاز است و میگفت: «تفکر مبتنی بر بینش تعاون برای بقا، می تواند راهبردی عملی برای مواجهه با مشکلات عینی جامعه باشد». بستهنگار در مدرسهای فکری پرورش یافت و چنان زیست که سیاست را به مثابه خیر عمومی و «تعاون برای بقا» را نیز بینشی برای احیا و بازآفرینی آن خیر عمومی میدید.
#ایران_فردا
#محمد_بستهنگار
https://cutt.ly/zwihJsSD
https://t.me/iranfardamag
لینک پست در ایران فردا
https://t.me/iranfardamag/897
▪️يادی از محمد بستهنگار
(زادهی ۱۳۲۰ – درگذشتهی ۱۸ تیر ۱۳۹۷)
🔷ابوطالب آدینهوند
✅ بازنشر از ایران فردا
@iranfardamag
🔸در چکامه ایلیاد اثر هومر آمده است آنچه در هستی سزاوار و شایسته جاودانگی است، ارزشها است. این مدار کوشش برای مردمان و جانبازی برای آنان، رسم کهنه سربازان بود. شاید این با نگاهی عرفانی در اسلام و ایران همخوان باشد که ضدارزشها، عدمی هستند و هستی مستقل و پایداری ندارند. در ایران ما، نسلی متاثر از دکتر مصدق بعد از کودتای ضدملی علیه او، «خویش را در خانه بیگانه» یافت و برای تحصیل خویش در خانه و خانه خویش تکاپویی تاریخی انجام داد. این موضوع فقط عرصه سیاست و اندیشه را شامل نمیشود، بلکه در حوزه شعر، رمان، موسیقی و… نیز بروز و ظهور داشت. محمد بستهنگار، چهره برجسته ملی-مذهبی، از آن دسته بود و همه عمر خود را بر سر اهداف و آرمان های ملی گذاشت. آنها تحت تاثیر آموزگارانی مانند مهندس بازرگان، آیتالله طالقانی و بعدها دکتر شریعتی بودند؛ نسلی تحت تاثیر، در پیوند و همزیستی با ارزشهایی عام و اجتماعی مانند استقلال مملکت، دموکراسی و ترقیخواهی و البته همراهی نگاه دین با نگاه نواندیشانه با آن مضامین.
▪️سخن اینجاست که آیا تحقق این خواستها و آرمانها در زمین سفت واقعیت در ایران به راحتی امکان پذیر است؟ تجربه تاریخی به ما می گوید در این برهم کنشی اضداد در سده معاصر، چنین نیست و فاعلان و عاملان این استراتژی، با امر پیچیده تحول در این روزگار مواجه بودهاند. به آن معنی که علاوه بر آنکه تحول پیچیده بوده، زیست فاعلان تغییر نیز رهروی در «حلقه دام بلا» بوده است. با این مقدمه باید گفت بسته نگار برای طی مسیر در افق آینده برای ما چه دارند؟ طبیعی است که همه ابعاد این پرسش مدنظر نیست و فقط به دو اشاره کوتاه میپردازم.
1️⃣ ارزش قمار برای دیگری: به تعبیری از هدی صابر، «هر آنچه امکان داشتند، عرضه کردند و چیزی پس انداز نکردند»؛ این ویژگی امثال بستهنگار بود که از آموزههای الهیاتی طالقانی و شریعتی تراویده بود که «راه خدا» همان «راه مردم» بود و غیر؛ چیزی جز پرداختن به دیگری نبود. این منظر الهیاتی در آموزههای روشنفکران مذهبی، هستی انسانی و اجتماعی و مابهازای مادی یافت؛ به این معنی که سرنوشت «ما»ی جمعی و ملی برای نسلی متاثر از این آموزهها، مانند سرشت شد.
🔸بستهنگار برآمده از این تلقی دیگرخواهانه از دین بود؛ یعنی «صرف» وقت برای بهزیستی دیگری و «ما»ی جمعی؛ زیرا عبور از گردنههای تاریخی بیمدد تقدم منافع جمعی بر منافع و «صرفه» فردی، در جایی از زندگی تاریخی انسان مسبوق به سابقه نیست. اکنون وجهی نه چندان مناسب در سیاستورزی در ایران در حال شکلگیری است که «صرفه» را در راس کنشورزیها میتوان ردیابی کرد. واژگونه شدن سیاست به مثابه خیر عمومی به صرفه اقتصادی و جایگاهی، منجر به ریزش سرمایه اجتماعی نیروهای سیاسی و بیاعتمادی به سیاست خواهد شد. سرخوردگی عمومی که اکنون زمینه انفعال و حس استیصال است، محصول چنین سیاستورزیی است. نشو و نمای بستهنگار از مجرای منظرگاهی از سیاستورزیی بود که با اخلاق و خیر عمومی پیوند داشت؛ یکی از ضرورتهای دوران اخیر ما، بازسازی امر سیاست به مثابه خیر عمومی است. زندگی بستهنگار الگویی محکم برای این سبک سیاستورزی، فعالیت دائمی از دانشجویی تا واپسین نفسها است؛ نزدیک به شش دهه تکاپو برای ایران دموکراتیک و پروژه نواندیشی دینی.
2️⃣ تعاون برای بقا: برخلاف آنچه سعید حجاریان در نقد دیدگاه تکامل اجتماعی یدالله سحابی گفته و آن را با دموکراسی ناهمخوان دانسته بود، در دیدگاه نظریهپردازان و الهیدانان نواندیشی دینی مانند دکتر سحابی و آیت الله طالقانی، تکامل از جنس «انتخاب اصلح» در نظام گزینشی برآمده از تنازع نبود. در این تفکر که در اندیشه و تفسیر طالقانی قوام یافته است، ایده «تعاون برای بقا»، تداوم و باروری زندگی اجتماعی را مشارکت عمومی و تعاون تضمین میکرد. این ایده به دموکراسی جماعت پایه نزدیک است و با دموکراسی نمایندگی نخبهگرا فاصله و تفاوت دارد. چنانچه بستهنگار از زبان طالقانی نقل میکرد که ایشان گفتهاند: برای نجات دموکراسی، باید به سمت بدنه اجتماعی و تقویت شوراها پناه ببریم. بسته نگار معتقد بود برای قوام یافتن و تحکیم دموکراسی در ایران و همچنین مواجهه با مسائل عینی، بینش جدیدی نیاز است و میگفت: «تفکر مبتنی بر بینش تعاون برای بقا، می تواند راهبردی عملی برای مواجهه با مشکلات عینی جامعه باشد». بستهنگار در مدرسهای فکری پرورش یافت و چنان زیست که سیاست را به مثابه خیر عمومی و «تعاون برای بقا» را نیز بینشی برای احیا و بازآفرینی آن خیر عمومی میدید.
#ایران_فردا
#محمد_بستهنگار
https://cutt.ly/zwihJsSD
https://t.me/iranfardamag
لینک پست در ایران فردا
https://t.me/iranfardamag/897
Telegraph
🔴کهنه سرباز
🔷ابوطالب آدینهوند ✅ بازنشر از ایران فردا @iranfardamag 🔸در چکامه ایلیاد اثر هومر آمده است آنچه در هستی سزاوار و شایسته جاودانگی است، ارزشها است. این مدار کوشش برای مردمان و جانبازی برای آنان، رسم کهنه سربازان بود. شاید این با نگاهی عرفانی در اسلام و…
Forwarded from طالقانی و زمانه ما
⚫️⚫️هجدهم تیرماه سالروز درگذشت مرحوم محمد بسته نگار؛ آزاد مردی که امیدوارانه و خستگی ناپذیر تا پایان عمر خود به دنبال عدالت و آزادی ره پیمود.
روحش شاد و یادش گرامی باد. 🍀
#مجتمع_فرهنگی_ایت_الله_طالقانی
#طالقانی_و_زمانه_ما
------------
telegram: @taleghani_zamaneh
Instagram: @taleghani_zamaneh
Twitter: @taleghanizamane
روحش شاد و یادش گرامی باد. 🍀
#مجتمع_فرهنگی_ایت_الله_طالقانی
#طالقانی_و_زمانه_ما
------------
telegram: @taleghani_zamaneh
Instagram: @taleghani_zamaneh
Twitter: @taleghanizamane
Forwarded from نهضت آزادى ايران
🔸گرامیداشت یاد دکتر شریعتی
🔹محمد توسلی
@nehzatazadiiran
📌نسل دکتر شریعتی در دوران دانشجویی هم با آموزه های قرآنی آشنا شده و هم با محافل روشنفکری دینی ارتباط داشتند. این جوانان در نهادهای مدنی که در محیط نسبتا آزاد دانشگاه شکل گرفته بوده آنچنان شخصیت فرهنگی و اجتماعی شان ساخته شده بود که توانسته اند در طول دهه ها نقش موثری در تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران داشته باشند.
📌علی شریعتی با بررسی سوابق تاریخی از اسلام کوشش کرد تا زمینه پیرایه ها و خرافاتی که کشورهای اسلامی و از جمله کشور ما را به این سرنوشت کشانده است را نشان دهد. اما با یک ظرفیت ویژه ای که در کمتر متفکر اسلامی سراغ داریم و آن هنری است که در انتخاب سخن و کلمات داشت.
📌بررسی مجموعه کتابهای اسلام شناسی و سایر کتابهای دکتر شریعتی نشان میدهند که یکی از محورهای اصلی آنها جدا کردن اسلام فقاهتی ناشی از خرافات هزار ساله از آموزه های اصیل قرآنی است که در زندگی امامان و از جمله حضرت علی و امام حسین (ع) نهفته است. یکی از شاهکارهای دکتر شریعتی این است که این شکاف را نشان میدهد و همین موجب شد که روحانیت متحجر از همان موقع علیه شریعتی شمشیر کشید و آن فتواها را علیه او صادر کرد.
📌روشنفکران دینی از همان شهریور بیست که فعالیتهای خود را آغاز کردند نگاهشان نگاه جامعه محور بود و هیچ وقت نگاه قدرت محور نداشتند. شخصیتهایی نظیر مهدی بازرگان، سید محمود طالقانی و یدالله سحابی نگاهشان جامعه محور بود. اگر در یک شرایط خاصی هم قدرت را پذیرفتند از جمله در مقطع پس از انقلاب که مهندس بازرگان مسئولیت دولت موقت را پذیرفت، ضرورت و نیاز شرایط عینی جامعه بود.
@nehzatazadiiran
📎متن کامل را در لینک زیر مطالعه فرمایید:
https://telegra.ph/NAI-07-10-2
🔹محمد توسلی
@nehzatazadiiran
📌نسل دکتر شریعتی در دوران دانشجویی هم با آموزه های قرآنی آشنا شده و هم با محافل روشنفکری دینی ارتباط داشتند. این جوانان در نهادهای مدنی که در محیط نسبتا آزاد دانشگاه شکل گرفته بوده آنچنان شخصیت فرهنگی و اجتماعی شان ساخته شده بود که توانسته اند در طول دهه ها نقش موثری در تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران داشته باشند.
📌علی شریعتی با بررسی سوابق تاریخی از اسلام کوشش کرد تا زمینه پیرایه ها و خرافاتی که کشورهای اسلامی و از جمله کشور ما را به این سرنوشت کشانده است را نشان دهد. اما با یک ظرفیت ویژه ای که در کمتر متفکر اسلامی سراغ داریم و آن هنری است که در انتخاب سخن و کلمات داشت.
📌بررسی مجموعه کتابهای اسلام شناسی و سایر کتابهای دکتر شریعتی نشان میدهند که یکی از محورهای اصلی آنها جدا کردن اسلام فقاهتی ناشی از خرافات هزار ساله از آموزه های اصیل قرآنی است که در زندگی امامان و از جمله حضرت علی و امام حسین (ع) نهفته است. یکی از شاهکارهای دکتر شریعتی این است که این شکاف را نشان میدهد و همین موجب شد که روحانیت متحجر از همان موقع علیه شریعتی شمشیر کشید و آن فتواها را علیه او صادر کرد.
📌روشنفکران دینی از همان شهریور بیست که فعالیتهای خود را آغاز کردند نگاهشان نگاه جامعه محور بود و هیچ وقت نگاه قدرت محور نداشتند. شخصیتهایی نظیر مهدی بازرگان، سید محمود طالقانی و یدالله سحابی نگاهشان جامعه محور بود. اگر در یک شرایط خاصی هم قدرت را پذیرفتند از جمله در مقطع پس از انقلاب که مهندس بازرگان مسئولیت دولت موقت را پذیرفت، ضرورت و نیاز شرایط عینی جامعه بود.
@nehzatazadiiran
📎متن کامل را در لینک زیر مطالعه فرمایید:
https://telegra.ph/NAI-07-10-2
Telegraph
گرامی داشت یاد دکتر شریعتی
یادداشت محمد توسلی منتشر شده در نشریه «نیمروز»-شماره 36 و 37 -31/03/1402 دکتر علی شریعتی (1356 – 1312) یکی از شخصیت های تاثیرگذار در تحولات سالهای پیش از انقلاب است. در سالهای پس از انقلاب همسر فرهیخته او سرکار خانم دکتر پوران شریعت رضوی و سپس فرزندان برومند…
Forwarded from بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان
Forwarded from صبح ما
🔰مذهب هدف نیست، راه است و وسیله
✍🏻دکتر علی شریعتی
🔸... راهی که از لجن تا خدا کشیده شده است " #مذهب" نام دارد. در اینجا روشن است که مذهب یعنی " راه ".
🔸مذهب هدف نیست، راه است و وسیله.
🔸تمام بدبختی ای که در جامعه های مذهبی دیده می شود، به این علّت است که مذهب " تغییر روح و جهت " داده و در نتیجه نقشی که دارد، عوض شده است و این بدان علّت است که " مذهب را هدف کرده اند ".
.
🔺اسلام شناسی ، جلد اول، ص 47
#صبح_ما
@sobhema_ir
✍🏻دکتر علی شریعتی
🔸... راهی که از لجن تا خدا کشیده شده است " #مذهب" نام دارد. در اینجا روشن است که مذهب یعنی " راه ".
🔸مذهب هدف نیست، راه است و وسیله.
🔸تمام بدبختی ای که در جامعه های مذهبی دیده می شود، به این علّت است که مذهب " تغییر روح و جهت " داده و در نتیجه نقشی که دارد، عوض شده است و این بدان علّت است که " مذهب را هدف کرده اند ".
.
🔺اسلام شناسی ، جلد اول، ص 47
#صبح_ما
@sobhema_ir
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
ته ماجرا!
جمهوری اسلامی در مورد مسئلهٔ حجاب دو راه پیش رو دارد.
راه نخست کنارآمدن با حجاب اختیاری است. راه دوم اما اصلاً راه نیست، بلکه بیراههای است که هزینههای آن برای مردم و کشور و حکومت خارج از حد تصور برخی متعصبان و افراطیهاست. اگر حکومت تحت فشار قشر تندرو و متعصب تصمیم به ورود به بیراهه گرفته است، لازم است از هماکنون ظرفیت زندانهای خود را هزاران برابر کند! از آنجا که زندان هم در این ماجرا بازدارنده نخواهد بود، بنابراین، تحمیل حجاب به عموم زنان به هر قیمت، نیازمند برپایی هزاران طناب دار در هر کوی و برزن است!
ته این ماجرا بدبختانه همین است. آن را به شوخی نگیرید.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
جمهوری اسلامی در مورد مسئلهٔ حجاب دو راه پیش رو دارد.
راه نخست کنارآمدن با حجاب اختیاری است. راه دوم اما اصلاً راه نیست، بلکه بیراههای است که هزینههای آن برای مردم و کشور و حکومت خارج از حد تصور برخی متعصبان و افراطیهاست. اگر حکومت تحت فشار قشر تندرو و متعصب تصمیم به ورود به بیراهه گرفته است، لازم است از هماکنون ظرفیت زندانهای خود را هزاران برابر کند! از آنجا که زندان هم در این ماجرا بازدارنده نخواهد بود، بنابراین، تحمیل حجاب به عموم زنان به هر قیمت، نیازمند برپایی هزاران طناب دار در هر کوی و برزن است!
ته این ماجرا بدبختانه همین است. آن را به شوخی نگیرید.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
🔷🔸از این تیر تا آن مرداد
🖋سوسن شریعتی
📌منبع: روزنامه شرق
🔺تاریخ؛ ۱ مرداد ۱۳۹۱
🔹در تاریخ سیاسی ما لحظات پرشکوه همچون ۳۰ تیر ۱۳۳۱بسیار است. گفته میشود لحظه، چرا که در بسیاری اوقات به سال نمیکشد. لحظاتی که در آن مردم، نمایندگان آنها، رهبران، گرایشات سیاسی با اعتمادبهنفس و اعتماد به دیگری یکپارچه و مقتدر و البته بیدریغ و جان بر کف به قصد بود کردن نابودهای؛ آزادی، قانون، استقلال و... دوشادوش به صف میشوند؛ ترسها، عقل حسابگر، بدبینی و نیز حس موذی ملعبه شدن را به کناری میگذارند و باورشان میشود قدرتند و ترسناک.
🔸۳۰ تیر ۱۳۳۱ یکی از همان لحظات بیبدیل تجربه قدرت برای ملت است. اراده عمومی شکل میگیرد و در عرض پنج روز محقق میشود. دیگر نه تصمیم شاه، نه تهدیدهای قوام، نه لشکرکشی خیابانی، نه کشتار، نه چانهزنی از بالا، نه بدهبستانهای سیاسان، هیچکدام قادر به جلوگیری از تحقق اراده مردم نیستند. دیگر کسی از خود نمیپرسد «از کجا معلوم» یا اینکه «کار خودشان» است یا مثلا اینکه «به چه قیمت؟» برای لحظهای به نظر میآید که همه چیز معلوم است (مثلا معلوم است که میخواهند پروژه ملی شدن نفت به بنبست بخورد)، معلوم میشود کار «خودشان» نیست، کار خودمان است (یکپارچه شدن همه گرایشات سیاسی و متحد شدن رهبران) و معلوم میشود که به «هر قیمت» باید خواستههای ملت به کرسی بنشیند. گیرم شاه عزل کند (مصدق را) و نصب کند (قوام را) و قوام مدعی شود که «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» و تهدید کند که شاید تا جایی رود که «با تصویب اکثریت پارلمان محاکم انقلابی تشکیل» خواهد داد و «روزی صد تبهکار را از هر طبقه به موجب حکم خشک و بیشفقت قانون قرین تیرهروزی» کند. گیرم ۴۲ نفر از نمایندگان سرسپرده قدرت حاضر در مجلس شورای ملی جلسه سری تشکیل دهند و به بهانه قانون ۴۲ نفری رای به زمامداری قوام دهند. گیرم توپها و تانکها خیابانها را قرق کنند. همان طبقات اجتماعیای که قوام مدعی سرکوبشان است به خیابان میریزند، همان شاه، حکمش را پس میگیرد، همان نخستوزیر پا میگذارد به فرار، همان سربازان از تیراندازی سر باز میزنند و... همان نمایندگان حکم به نخستوزیری دوباره مصدق میدهند و همه اینها به فاصله یکی، دو روز. به فاصله یکی، دو روز، قانون را مردم میگذارند و نمایندگان راستین آنها.
🔹کسی به جز شاه، مصدق را به زیادهخواهی و دیکتاتوری متهم نمیکند چرا که اختیارات بیشتر خواسته است، وقتی مردم را گواه میگیرد و استعفا میدهد کسی او را پوپولیست نمیخواند. برای همه معلوم است که خواستن اختیارات بیشتر، کمتر کردن اختیارات شاه است و زیادتر کردن اقتدار ملت. کسی به یاد دینداری یا بیدینی مصدق نمیافتد. اکثریتهای قلابی علم نمیکنند، قانونگراییهای واهی را محمل نمیسازند و... کشته شدههای ۳۰ تیر را تلف شده و قربانی جنگ قدرت نمینامند. همین است که ملت میتواند از هفت صبح ۳۰ تیر ۱۳۳۱ تا عصر همان روز حرف خود را به کرسی بنشاند و نخستوزیر مطلوبش را بر سریر قدرت بنشاند، رییس مجلس دست نشانده را برکنار کند، فرماندار نظامی وقت و رییس شهربانی را تحت تعقیب قرار دهد، سناتورها را وادار به تایید نخستوزیری مصدق کند، برادر و خواهر شاه را از ایران اخراج کند، رابطه سیاسی ایران و انگلیس را قطع کند و... قیام ۳۰ تیر به نتایج مطلوبی میرسد. پس چرا این لحظات پرشکوه یک سال دوام نمیآورد؟ شاه همان شاه است، بحران بینالمللی همان، بحران اجتماعی همان، ناامنی اجتماعی همان و در نتیجه مصدق همان مصدق و مثل قبل خواهان تمدید اختیارات. کودتایی که در پی آمد گواهی بر مشروعیت خواسته مصدق نبود؟
🔸از ۳۰ تیر ۱۳۳۱ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یک سال بیشتر نمیگذرد. نه از صفوف متحد مردم خبری است و نه از همسویی گروههای سیاسی و نه از همبستگی نمایندگان مردم: مصدق متهم به داشتن قصد تجاوز به حقوق عامه میشود و این بار نه از سوی شاه، با هیتلر مقایسه میشود، نیروهای سیاسی رو در روی هم نزاع خونین به راه میاندازند، قتلهای سیاسی توسط دوستان دیروز تدارک دیده میشود، به خانه مصدق لشکرکشی میشود و... دستان خارجی در کار است؟ بضاعت نیروهای داخلی است که شکننده است؟ این مصدق است که خسته میشود و بدبین یا این مردمند که خسته میشوند و به رهبرانشان مشکوک؟ هرچه هست معلوم است در ۲۸ مرداد باز آن سوالهای موذی به سراغ همه آمده است: «از کجا معلوم»، «کار خودشان» است و «به چه قیمت»؟
🔹لحظات پرشکوه برای هر ملتی غنیمت است و دلگرم کننده، اما افسوس که با لحظات شکوهمند نمیشود تاریخ باشکوه ساخت. سیام تیر ۱۳۳۱ گرامی باد اما با ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ چه کنیم؟
#اکنون
#محمد_مصدق
#قیام_سی_تیر
#یادداشت
#سوسن_شریعتی
#بازنشر
🆔 @Shariati40
Forwarded from بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔶 سخنرانی دکتر مصدق به مناسبت ۳۰ تیر
📌 پیام بغض آلود و سرشار از احساس انسانی و مـلی دکتر محمد مصدق در نخستیـن سالگـرد قیام سی تیر
( کمتر از یک مـاه پیش از کودتای آمریکایی انگلیسی ۲۸مـرداد ۱۳۳۲ و در فضای ملتهب و روزهای پرحادثه منجر به آن)
@bonyadbazargan
📌 پیام بغض آلود و سرشار از احساس انسانی و مـلی دکتر محمد مصدق در نخستیـن سالگـرد قیام سی تیر
( کمتر از یک مـاه پیش از کودتای آمریکایی انگلیسی ۲۸مـرداد ۱۳۳۲ و در فضای ملتهب و روزهای پرحادثه منجر به آن)
@bonyadbazargan
Forwarded from ایران فردا
🔴حدیث عاشورا
💠علی طهماسبی
@iranfardamag
▪️ما مردمانِ محو و بي هویت، تا كشته هامان به هزاران نمي رسيد تاریخ به یادمان نمي آورد. چاره اي نبود جز آنكه مظلومي و شهيدي شناخته شده و نام آور جستجو كنيم و او را نماینده و نمادِ مظلوميت خویش قرار دهيم وقایع نگار نمي توانست بنویسد كه مظلوم كه بود و ظالم كدام، چرا كه خود در خدمت حاكماني بود كه از نگاه مردم، ستمكار بودند، و هميشه اسناد جنگها و كشتارها را آن گونه كه خود مي خواستند تدوین مي كردند .
🔸اما روح ملي ما، كه مدام سوگوار بوده است، بي آنكه به اسناد تاریخي اعتباري بدهد، مي توانست از همه ي استعدادهاي عاطفي و هنري خود بهره گيرد، و همه ي پدیده هاي طبيعت و ماوراي طبيعت را با خود همراه و هم آوا گرداند و در سوگ حقيقتي كه در زیر پاي واقعيت لگد كوب مي شود نمادها پدید آورد و مرثيه ها بسراید. اگر هم وقایع نگار صادق باشد و هرآنچه را واقعا بوده و اتفاق افتاده به عنوان واقعيت، ثبت و ضبط نماید، بازهم از تصویر آرزوهاي بر باد رفته و آرمانهاي شهيد و به ثمر نرسيدهي ما ناتوان مي ماند، و هيچ سندي از قتل آرزوهاي انسانيِ ما در بایگانيِ تاریخ نمی گذارد.
▪️واقعيت، همان است كه باليده و مدام تكرار مي شود. مانند خصومت آدم با خویش و بيگانه، نيرنگ و جنگ، بي عدالتي و تجاوز، سلطه گري و دروغ. اما آرزوهاي انساني ما چيزهایي است مثل عدالت، مثل آزادي، مثل شفافيت و صداقت كه قرنها، بلكه هزاره ها در هوایش سوگوار بوده و هستيم. چيزهایي كه باید مي بود، باید پدید مي آمد، اما واقعيتِ زور، واقعيتِ جاه طلبي و سلطه گري، واقعيتِ فزون خواهي و تجاوز، واقعيت تزویر و دروغ نگذاشته تا پایي به عرصه ي وجود بگذارند. آنهمه آرزوها و آرمانها، سد راهش شده و آنهمه را به خاك افكنده. » واقعيت « مي خواسته پدید آید ولي پيش از آنكه ایرانيان به بوي عدالت و آزادي و در سوداي رهایي از نظام سلطه، دروازه ها را به روي سپاهيان اسلام بگشایند، مظلوميت ما در قصّه ی سوگ سياوش به نمایش در مي آمد.
🔸سياوش اگرچه خود شاهزاده بود و فرزند كاوس شاه، ولي در آینه ي فرهنگ ملی ما چندان زلال و پاك تصویر شده بود كه آتشِ جادوي سودابه هم نتوانست كمترین گزندي به او برسان، اما عاقبت در توطئه ي خویش و بيگانه، كه جز به فرمانروایي و سلطه نمي اندیشيدند از پاي درمي آید و همچون یحيي تعميد دهنده، سر بریده اش در طشت زرین قرار مي گيرد 1
▪️شاید این همه افسانه باشد، اما براي ما مردمانِ محو و بي هویت، كه تا كشته هامان به هزاران نميرسيد تاریخ به یادمان نمي آورد، چاره ي دیگري نبود جز آنكه مظلومي و شهيدي شناخته شده و نام آور جستجو كنيم و او را نماینده و نمادِ مظلوميت خویش قرار دهيم. شاید به همين گونه ها بوده باشد كه در آن روزگارانِ پيش از اسلام، سوگ سياوش، برترین تعزیه در ميان ما ایرانيان بوده است.
🔸پس از فروپاشي ساسانيان، و رونق اسلام در ایران، روح مادرانه ي ما تازه مي خواست آزادي ورهایي را به جشن و شكرانه خوش آمد گوید كه شمشيرها پيام آور قلدريها و تجاوزها شد و مقر خليفه ي اسلام دربارِكسري گردید، و هزار و یكشبِ بغداد سرمست از خون هزاران محرومِ بی نام و نشان.
▪️این بود كه بازهم ما مردمان این مرز و بوم خود را سوگوار حقيقت دیدیم. اما كدام شهيد را باید به یاد مي آوردیم تا خویش و بيگانه او را به عنوان شهيدي در راه حقيقت بشناسد؟ سياوش در غبار ایام محو و بيرنگ شده بود، فاتحان عرب نيز او نمي شناختند، و از نگاه آنان واگویه كردن اسطوره هاي پيشين تعبيري جز ارتداد و زندقه نداشت. این گونه بود كه یك چند، ماي مظلوم و بي هویت و محو، مانده بودیم تا با كدام نماد و به نام كدام شهيد سوگواري خویش را آغاز كنيم.
🔸از معجزه هاي ادیان یكي هم این است كه هميشه شهيدانِ نام آوري از متن خود ارائه مي دهند كه درست رویاروي متوليان رسمي دین قرار مي گيرند. و به این گونه، شهيدي دیگر پدید آمد. این شهيد را فاتحان عرب و متوليانِ رسميِ دین بسي دقيق تر از ایرانيان مي شناختند، زیرا از فرزندان همان رسولي بود كه به نامش قدرت یافته بودند، و از متن همان دیني برخاسته بود كه فاتحانِ عرب به بهانه اش غارتها كرده بودند و مي كردند. با پدید آمدنِ حدیث عاشورا و حسين، دیگرچه نيازي به اسطوره ي سياوش؟
▪️شهيدي دیگر آمد، خون تازه اي جوشيدن گرفت، تا بگوید: مذهب بر دو گونه است، یكي مذهب حاكمان، اسلام سلطه و زور، مذهبِ گنج هاي فراهم آمده از غارتِ محرومان، همان مذهبي كه به تهدید و ارعاب و تزویر و تطميع از همگان بيعت مي گيرد. و دیگري مذهبي كه خلق هاي محروم و ستم كشيده، سوگوار پدید آمدنش بودند و هيچگاه تحقق عيني پيدا نكرد....
متن کامل:
https://cutt.ly/lwanGPhv
#عاشورا
#ایران_فردا
#علی_طهماسبی
https://t.me/iranfardamag
💠علی طهماسبی
@iranfardamag
▪️ما مردمانِ محو و بي هویت، تا كشته هامان به هزاران نمي رسيد تاریخ به یادمان نمي آورد. چاره اي نبود جز آنكه مظلومي و شهيدي شناخته شده و نام آور جستجو كنيم و او را نماینده و نمادِ مظلوميت خویش قرار دهيم وقایع نگار نمي توانست بنویسد كه مظلوم كه بود و ظالم كدام، چرا كه خود در خدمت حاكماني بود كه از نگاه مردم، ستمكار بودند، و هميشه اسناد جنگها و كشتارها را آن گونه كه خود مي خواستند تدوین مي كردند .
🔸اما روح ملي ما، كه مدام سوگوار بوده است، بي آنكه به اسناد تاریخي اعتباري بدهد، مي توانست از همه ي استعدادهاي عاطفي و هنري خود بهره گيرد، و همه ي پدیده هاي طبيعت و ماوراي طبيعت را با خود همراه و هم آوا گرداند و در سوگ حقيقتي كه در زیر پاي واقعيت لگد كوب مي شود نمادها پدید آورد و مرثيه ها بسراید. اگر هم وقایع نگار صادق باشد و هرآنچه را واقعا بوده و اتفاق افتاده به عنوان واقعيت، ثبت و ضبط نماید، بازهم از تصویر آرزوهاي بر باد رفته و آرمانهاي شهيد و به ثمر نرسيدهي ما ناتوان مي ماند، و هيچ سندي از قتل آرزوهاي انسانيِ ما در بایگانيِ تاریخ نمی گذارد.
▪️واقعيت، همان است كه باليده و مدام تكرار مي شود. مانند خصومت آدم با خویش و بيگانه، نيرنگ و جنگ، بي عدالتي و تجاوز، سلطه گري و دروغ. اما آرزوهاي انساني ما چيزهایي است مثل عدالت، مثل آزادي، مثل شفافيت و صداقت كه قرنها، بلكه هزاره ها در هوایش سوگوار بوده و هستيم. چيزهایي كه باید مي بود، باید پدید مي آمد، اما واقعيتِ زور، واقعيتِ جاه طلبي و سلطه گري، واقعيتِ فزون خواهي و تجاوز، واقعيت تزویر و دروغ نگذاشته تا پایي به عرصه ي وجود بگذارند. آنهمه آرزوها و آرمانها، سد راهش شده و آنهمه را به خاك افكنده. » واقعيت « مي خواسته پدید آید ولي پيش از آنكه ایرانيان به بوي عدالت و آزادي و در سوداي رهایي از نظام سلطه، دروازه ها را به روي سپاهيان اسلام بگشایند، مظلوميت ما در قصّه ی سوگ سياوش به نمایش در مي آمد.
🔸سياوش اگرچه خود شاهزاده بود و فرزند كاوس شاه، ولي در آینه ي فرهنگ ملی ما چندان زلال و پاك تصویر شده بود كه آتشِ جادوي سودابه هم نتوانست كمترین گزندي به او برسان، اما عاقبت در توطئه ي خویش و بيگانه، كه جز به فرمانروایي و سلطه نمي اندیشيدند از پاي درمي آید و همچون یحيي تعميد دهنده، سر بریده اش در طشت زرین قرار مي گيرد 1
▪️شاید این همه افسانه باشد، اما براي ما مردمانِ محو و بي هویت، كه تا كشته هامان به هزاران نميرسيد تاریخ به یادمان نمي آورد، چاره ي دیگري نبود جز آنكه مظلومي و شهيدي شناخته شده و نام آور جستجو كنيم و او را نماینده و نمادِ مظلوميت خویش قرار دهيم. شاید به همين گونه ها بوده باشد كه در آن روزگارانِ پيش از اسلام، سوگ سياوش، برترین تعزیه در ميان ما ایرانيان بوده است.
🔸پس از فروپاشي ساسانيان، و رونق اسلام در ایران، روح مادرانه ي ما تازه مي خواست آزادي ورهایي را به جشن و شكرانه خوش آمد گوید كه شمشيرها پيام آور قلدريها و تجاوزها شد و مقر خليفه ي اسلام دربارِكسري گردید، و هزار و یكشبِ بغداد سرمست از خون هزاران محرومِ بی نام و نشان.
▪️این بود كه بازهم ما مردمان این مرز و بوم خود را سوگوار حقيقت دیدیم. اما كدام شهيد را باید به یاد مي آوردیم تا خویش و بيگانه او را به عنوان شهيدي در راه حقيقت بشناسد؟ سياوش در غبار ایام محو و بيرنگ شده بود، فاتحان عرب نيز او نمي شناختند، و از نگاه آنان واگویه كردن اسطوره هاي پيشين تعبيري جز ارتداد و زندقه نداشت. این گونه بود كه یك چند، ماي مظلوم و بي هویت و محو، مانده بودیم تا با كدام نماد و به نام كدام شهيد سوگواري خویش را آغاز كنيم.
🔸از معجزه هاي ادیان یكي هم این است كه هميشه شهيدانِ نام آوري از متن خود ارائه مي دهند كه درست رویاروي متوليان رسمي دین قرار مي گيرند. و به این گونه، شهيدي دیگر پدید آمد. این شهيد را فاتحان عرب و متوليانِ رسميِ دین بسي دقيق تر از ایرانيان مي شناختند، زیرا از فرزندان همان رسولي بود كه به نامش قدرت یافته بودند، و از متن همان دیني برخاسته بود كه فاتحانِ عرب به بهانه اش غارتها كرده بودند و مي كردند. با پدید آمدنِ حدیث عاشورا و حسين، دیگرچه نيازي به اسطوره ي سياوش؟
▪️شهيدي دیگر آمد، خون تازه اي جوشيدن گرفت، تا بگوید: مذهب بر دو گونه است، یكي مذهب حاكمان، اسلام سلطه و زور، مذهبِ گنج هاي فراهم آمده از غارتِ محرومان، همان مذهبي كه به تهدید و ارعاب و تزویر و تطميع از همگان بيعت مي گيرد. و دیگري مذهبي كه خلق هاي محروم و ستم كشيده، سوگوار پدید آمدنش بودند و هيچگاه تحقق عيني پيدا نكرد....
متن کامل:
https://cutt.ly/lwanGPhv
#عاشورا
#ایران_فردا
#علی_طهماسبی
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴حدیث عاشورا
💠علی طهماسبی @iranfardamag ما مردمانِ محو و بي هویت، تا كشته هامان به هزاران نمي رسيد تاریخ به یادمان نمي آورد. چاره اي نبود جز آنكه مظلومي و شهيدي شناخته شده و نام آور جستجو كنيم و او را نماینده و نمادِ مظلوميت خویش قرار دهيم وقایع نگار نمي توانست بنویسد…
Forwarded from دغدغههای ایران
💢 دو چهره از حسین
❇️ مسعود پدرام
🔹 در گذر زمان، حسینبن علی به تدریج در زیستجهان بسیاری از ایرانیان رسوخ میکند و با آن درمیآمیزد. او با دو چهره در این زیستجهان نمایان میشود: چهره "مظلوم" و چهرهی "حامی مظلوم". در طول تاریخ، هر یک از این دو چهره، متناسب با وضعیتهای مختلف، بیش از دیگری جلوهگر میشود.
🔸 در مسیر این گذشتهی طولانی، حسین "مظلوم"، با جایگاهی که در زندگی روزمره مییابد از طریق نهادها و مراسمی نمایان میشود که ناشی از قرار گرفتن مظلومیت در کانون عزای اجتماعی است. در همان حال، این نهادها و مراسم که با تاکید بر صورت عزاداری از مظلومیت ستیزی فاصله میگیرد، همچنان موجب همبستگیهای محلی و اطعام عمومی و کمک به همنوع میشود و از طریق تشفی خاطر مومنانه نیز با دین عامیانه پیوند میخورد. اما چهرهی حسین "حامی مظلوم" در پیشآهنگی اعتراض به قدرت فائقهی حاکمان و رویارویی با بیعدالتی گسترده در جامعه نمایان میشود. این چهره که بر بازیابی ارزشهای انسانی تکیه دارد، در جهت تغییر وضع موجود گام برمیدارد.
🔹 نام حسین همچنان به یاد بسیاری از ایرانیان مانده است. آنان با این نام بنای نوعدوستی میریزند و با همین نام دستاندر کار مبارزه علیه بیداد میشوند.
🔸 حسینی که من میشناسم همچنان الهامبخش است؛ سلام بر او باد.
https://cutt.ly/OwaGXETY
https://t.me/DaghdagheIran
❇️ مسعود پدرام
🔹 در گذر زمان، حسینبن علی به تدریج در زیستجهان بسیاری از ایرانیان رسوخ میکند و با آن درمیآمیزد. او با دو چهره در این زیستجهان نمایان میشود: چهره "مظلوم" و چهرهی "حامی مظلوم". در طول تاریخ، هر یک از این دو چهره، متناسب با وضعیتهای مختلف، بیش از دیگری جلوهگر میشود.
🔸 در مسیر این گذشتهی طولانی، حسین "مظلوم"، با جایگاهی که در زندگی روزمره مییابد از طریق نهادها و مراسمی نمایان میشود که ناشی از قرار گرفتن مظلومیت در کانون عزای اجتماعی است. در همان حال، این نهادها و مراسم که با تاکید بر صورت عزاداری از مظلومیت ستیزی فاصله میگیرد، همچنان موجب همبستگیهای محلی و اطعام عمومی و کمک به همنوع میشود و از طریق تشفی خاطر مومنانه نیز با دین عامیانه پیوند میخورد. اما چهرهی حسین "حامی مظلوم" در پیشآهنگی اعتراض به قدرت فائقهی حاکمان و رویارویی با بیعدالتی گسترده در جامعه نمایان میشود. این چهره که بر بازیابی ارزشهای انسانی تکیه دارد، در جهت تغییر وضع موجود گام برمیدارد.
🔹 نام حسین همچنان به یاد بسیاری از ایرانیان مانده است. آنان با این نام بنای نوعدوستی میریزند و با همین نام دستاندر کار مبارزه علیه بیداد میشوند.
🔸 حسینی که من میشناسم همچنان الهامبخش است؛ سلام بر او باد.
https://cutt.ly/OwaGXETY
https://t.me/DaghdagheIran
Telegraph
💢 دو چهره از حسین
🔹 در گذر زمان، حسینبن علی به تدریج در زیستجهان بسیاری از ایرانیان رسوخ میکند و با آن درمیآمیزد. او با دو چهره در این زیستجهان نمایان میشود: چهره "مظلوم" و چهرهی "حامی مظلوم". در طول تاریخ، هر یک از این دو چهره، متناسب با وضعیتهای مختلف، بیش از دیگری…
Forwarded from صبح ما
🔰حکومت اسلامی؛ یک پله فراتر از تقریرات رسمی
✍🏻علی شریعتی
🔸گفت: مسأله ای که خارج از مسیر گفتگویمان می خواهم مطرح کنم و بیشتر جنبه شخصی دارد این است که شما می دانید من یک فرد مذهبی هستم و به صورت یک حقیقت و ضرورت جدی به مذهب می نگرم، ولی همیشه در ضمن اندیشه ها و مبارزات سیاسی ام این تردید برایم پیش می آید و مرا رنج می دهد که چگونه میان روح مذهبی خود که طبیعتاً در نظام اجتماعی و مشی سیاسی حکومتی که ایده آل من است موثر خواهد بود و اندیشه سیاسی من که به شدت شیفته رژیم حکومتی لائیک است، سازش دهم، زیرا به عنوان یک مسیحی طرفدار حکومت #مذهبی هستم و به عنوان یک دموکرات، طرفدار حکومت #لائیک؛ این تناقض در من یک کشمکش رنج آوری را به طور دائم پدید آورده است.
🔸گفتم: این یک کشمکش منطقی و ناگزیر است و هیچ راه حلی جز اینکه یکی را انتخاب کنید و دیگری را قربانی آن بسازید، به نظر نمی رسد.
🔸گفت: من فکر می کنم با این شدتی که تو #اسلام را با عقاید سیاسیت در آمیخته ای این تناقض در تو باید شدیدتر و رنج آورتر باشد مگر اینکه بگوییم تو اصلا به حکومت لائیک معتقد نیستی و این هم بعید است، چون طرز فکر تو و اصلا همین که اینجا ترا در میان خود می بینیم نشانه این است که به شدت به #دموکراسی و حکومت مردم و آزادی همه انسان ها از هر مذهب و نژادی معتقدی آن هم با این شدت و صمیمیت، چه جور هم حکومت اسلامی می خواهی هم حکومت لائیک؟
🔸یکی دیگر به شوخی: برای او، (اشاره به من) حل این جور تناقض ها مشکل نیست: الان لابد ثابت می کند که رژیم اسلامی یعنی #خلافت، یک نوع حکومت لائیک است!
🔸گفتم: به هیچ وجه! خلافت نه تنها یک حکومت لائیک نیست بلکه یک حکومت اسلامی نیز نیست. بلکه یک سلطنت جاهلی نژادی است با رنگی از اسلام؛ خلافت را بر مبنای اسلام استوار نکردند بلکه اسلام را بر مبنای خلافت ساخته و پرداختند؛ اسلام خلفا گارد سلطنتی آنان بوده است.
🔸گفت: شما عقاید شخصی خود را در اسلام دخالت می دهید؛ یعنی اسلام عینی و واقعی را معرفی نمی کنید، یک اسلام ذهنی، آنچنانکه یک روح مدرن و یک روشنفکر #سوسیالیست و #دموکرات آن را می پسندد بیان می کنی، من معتقدم باید خودت را به واقعیت مقید کنی، اسلام همان است که هست، که بوده است، نه آنکه تو دوست داری باشد. فرق است بین رژیم اسلامی که تو یک تحصیل کرده اروپایی و تحث تاثیر فرهنگ سوسیالیستی و ادبیات و عقاید دموکراتیک و انسان دوستانه امروز می پسندی، با اسلامی که محمد در قرن هفتم در مشرق زمین میان اعراب آورده و #مردم آن زمان از آن درک و دریافتی داشته اند و آن را عمل می کرده اند.
🔸گفتم: اگر می گذاشتی من حرفم را ادامه دهم خودت می فهمیدی که این انتقادات درست تو بر من وارد نیست.
🔸گفت: یعنی چه؟ اگر درست است چرا وارد نیست؟
🔸گفتم: درست است برای اینکه نباید آنچه هست را با آنچه باید باشد، درآمیخت و در بیان واقعیت احساسات و ذوق شخصی را له یا علیه آن تاثیر داد اما وارد نیست از این نظر که اگر #استدلال مرا گوش بدهی روشن می شد که من چنین خلطی نمی کنم.
🔸گفت: ببخش، گوش می دهم.
🔸گفتم: این اعتراض تو که با احساسات هم بیان کردی از اینجا ناشی می شود که وقتی من می گویم حکومت اسلامی، مقصودم حکومت شخص محمد و دوسه تن از جانشینان اولیه اش است که تا حد زیادی از او پیروی می کردند، ولی تو از این اسم یاد خلافت امپراطوری عثمانی یا اگر تاریخ را دقیق تر بدانی خلافت اسپانیا و بغداد و سوریه می افتی؛ یعنی، رژیم هایی که #مسلمانان روشنفکر بیشتر از شما نسبت بدانها کینه می ورزند.
🔸اول باید ببینیم حکومت مذهبی چیست؟ حکومت مذهبی رژیمی است که در آن به جای رجال سیاسی، رجال مذهبی(روحانی) مقامات سیاسی و دولتی را اشغال می کنند و به عبارت دیگر حکومت مذهبی یعنی حکومت #روحانیون بر ملت.
🔸آثار طبیعی چنین حکومتی یکی #استبداد است، زیرا روحانی خود را جانشین خدا و مجری اوامر او در زمین می داند و در چنین صورتی، مردم حق اظهارنظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند.
🔸یک زعیم روحانی خود را به خودی خود #زعیم می داند، به اعتبار اینکه روحانی است و عالم دین، نه به اعتبار رای و نظر و تصویب جمهور مردم، بنابراین یک حاکم غیرمسئول است و این مادر استبداد و #دیکتاتوری فردی است و چون خود را سایه و نماینده خدا می داند، بر جان و مال و ناموس همه مسلط است و در هیچ گونه ستم و تجاوزی تردید به خود راه نمی دهد، بلکه رضای خدا را در آن می پندارد.
🔸گذشته از آن برای مخالف، برای پیروان مذاهب دیگر حتی حق حیات نیز قائل نیست. آنها را مغضوب خدا، گمراه، نجس و دشمن راه دین و حق می شمارد و هرگونه ظلمی را نسبت به آنان، عدل الهی تلقی می کند. خلاصه حکومت مذهبی همان است که در قرون وسطی کشیشان داشتند و #ویکتور_هوگو آن را به دقت ترسیم کرده است./صبح ما
#صبح_ما
@sobhema_ir
🔰در لینک زیر بخوانید:
https://sobhema.news/?p=23660
✍🏻علی شریعتی
🔸گفت: مسأله ای که خارج از مسیر گفتگویمان می خواهم مطرح کنم و بیشتر جنبه شخصی دارد این است که شما می دانید من یک فرد مذهبی هستم و به صورت یک حقیقت و ضرورت جدی به مذهب می نگرم، ولی همیشه در ضمن اندیشه ها و مبارزات سیاسی ام این تردید برایم پیش می آید و مرا رنج می دهد که چگونه میان روح مذهبی خود که طبیعتاً در نظام اجتماعی و مشی سیاسی حکومتی که ایده آل من است موثر خواهد بود و اندیشه سیاسی من که به شدت شیفته رژیم حکومتی لائیک است، سازش دهم، زیرا به عنوان یک مسیحی طرفدار حکومت #مذهبی هستم و به عنوان یک دموکرات، طرفدار حکومت #لائیک؛ این تناقض در من یک کشمکش رنج آوری را به طور دائم پدید آورده است.
🔸گفتم: این یک کشمکش منطقی و ناگزیر است و هیچ راه حلی جز اینکه یکی را انتخاب کنید و دیگری را قربانی آن بسازید، به نظر نمی رسد.
🔸گفت: من فکر می کنم با این شدتی که تو #اسلام را با عقاید سیاسیت در آمیخته ای این تناقض در تو باید شدیدتر و رنج آورتر باشد مگر اینکه بگوییم تو اصلا به حکومت لائیک معتقد نیستی و این هم بعید است، چون طرز فکر تو و اصلا همین که اینجا ترا در میان خود می بینیم نشانه این است که به شدت به #دموکراسی و حکومت مردم و آزادی همه انسان ها از هر مذهب و نژادی معتقدی آن هم با این شدت و صمیمیت، چه جور هم حکومت اسلامی می خواهی هم حکومت لائیک؟
🔸یکی دیگر به شوخی: برای او، (اشاره به من) حل این جور تناقض ها مشکل نیست: الان لابد ثابت می کند که رژیم اسلامی یعنی #خلافت، یک نوع حکومت لائیک است!
🔸گفتم: به هیچ وجه! خلافت نه تنها یک حکومت لائیک نیست بلکه یک حکومت اسلامی نیز نیست. بلکه یک سلطنت جاهلی نژادی است با رنگی از اسلام؛ خلافت را بر مبنای اسلام استوار نکردند بلکه اسلام را بر مبنای خلافت ساخته و پرداختند؛ اسلام خلفا گارد سلطنتی آنان بوده است.
🔸گفت: شما عقاید شخصی خود را در اسلام دخالت می دهید؛ یعنی اسلام عینی و واقعی را معرفی نمی کنید، یک اسلام ذهنی، آنچنانکه یک روح مدرن و یک روشنفکر #سوسیالیست و #دموکرات آن را می پسندد بیان می کنی، من معتقدم باید خودت را به واقعیت مقید کنی، اسلام همان است که هست، که بوده است، نه آنکه تو دوست داری باشد. فرق است بین رژیم اسلامی که تو یک تحصیل کرده اروپایی و تحث تاثیر فرهنگ سوسیالیستی و ادبیات و عقاید دموکراتیک و انسان دوستانه امروز می پسندی، با اسلامی که محمد در قرن هفتم در مشرق زمین میان اعراب آورده و #مردم آن زمان از آن درک و دریافتی داشته اند و آن را عمل می کرده اند.
🔸گفتم: اگر می گذاشتی من حرفم را ادامه دهم خودت می فهمیدی که این انتقادات درست تو بر من وارد نیست.
🔸گفت: یعنی چه؟ اگر درست است چرا وارد نیست؟
🔸گفتم: درست است برای اینکه نباید آنچه هست را با آنچه باید باشد، درآمیخت و در بیان واقعیت احساسات و ذوق شخصی را له یا علیه آن تاثیر داد اما وارد نیست از این نظر که اگر #استدلال مرا گوش بدهی روشن می شد که من چنین خلطی نمی کنم.
🔸گفت: ببخش، گوش می دهم.
🔸گفتم: این اعتراض تو که با احساسات هم بیان کردی از اینجا ناشی می شود که وقتی من می گویم حکومت اسلامی، مقصودم حکومت شخص محمد و دوسه تن از جانشینان اولیه اش است که تا حد زیادی از او پیروی می کردند، ولی تو از این اسم یاد خلافت امپراطوری عثمانی یا اگر تاریخ را دقیق تر بدانی خلافت اسپانیا و بغداد و سوریه می افتی؛ یعنی، رژیم هایی که #مسلمانان روشنفکر بیشتر از شما نسبت بدانها کینه می ورزند.
🔸اول باید ببینیم حکومت مذهبی چیست؟ حکومت مذهبی رژیمی است که در آن به جای رجال سیاسی، رجال مذهبی(روحانی) مقامات سیاسی و دولتی را اشغال می کنند و به عبارت دیگر حکومت مذهبی یعنی حکومت #روحانیون بر ملت.
🔸آثار طبیعی چنین حکومتی یکی #استبداد است، زیرا روحانی خود را جانشین خدا و مجری اوامر او در زمین می داند و در چنین صورتی، مردم حق اظهارنظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند.
🔸یک زعیم روحانی خود را به خودی خود #زعیم می داند، به اعتبار اینکه روحانی است و عالم دین، نه به اعتبار رای و نظر و تصویب جمهور مردم، بنابراین یک حاکم غیرمسئول است و این مادر استبداد و #دیکتاتوری فردی است و چون خود را سایه و نماینده خدا می داند، بر جان و مال و ناموس همه مسلط است و در هیچ گونه ستم و تجاوزی تردید به خود راه نمی دهد، بلکه رضای خدا را در آن می پندارد.
🔸گذشته از آن برای مخالف، برای پیروان مذاهب دیگر حتی حق حیات نیز قائل نیست. آنها را مغضوب خدا، گمراه، نجس و دشمن راه دین و حق می شمارد و هرگونه ظلمی را نسبت به آنان، عدل الهی تلقی می کند. خلاصه حکومت مذهبی همان است که در قرون وسطی کشیشان داشتند و #ویکتور_هوگو آن را به دقت ترسیم کرده است./صبح ما
#صبح_ما
@sobhema_ir
🔰در لینک زیر بخوانید:
https://sobhema.news/?p=23660
صبح ما
حکومت اسلامی؛ یک پله فراتر از تقریرات رسمی - صبح ما
تحصیل علوم مذهبی در انحصار عده خاصی نیست. تحصیل علم بر هر فردی از زن و مرد به قدر لازم واجب است و اصول اعتقادی مذهب تقلیدبردار نیست و تبلیغ مذهبی و اصول اخلاقی یک وظیفه عینی و عمومی است و افراد خاصی رسما مامور این کار نیستند.