Forwarded from شریعتی مزینانی علی(شمع)
آدم وقتی فقیر میشه،
خوبی هاش هم حقیر میشه،
اما کسی که زور داره یا زر داره،
عیب شه هنر می بینند،
چرندهاشه حرف حسابی می شنوند،
آروغ های بی جا ونفرت بارشه،
فلسفه ودانش ودین می فهمند
حتی
شوخی های خنک وبی ربط او از خنده
حضار رو روده بر می کنه،
ملتها هم همین طورند!!
https://telegram.me/candle1
خوبی هاش هم حقیر میشه،
اما کسی که زور داره یا زر داره،
عیب شه هنر می بینند،
چرندهاشه حرف حسابی می شنوند،
آروغ های بی جا ونفرت بارشه،
فلسفه ودانش ودین می فهمند
حتی
شوخی های خنک وبی ربط او از خنده
حضار رو روده بر می کنه،
ملتها هم همین طورند!!
https://telegram.me/candle1
📕📘📗 مجوز کتاب «جنبشهای اجتماعی و دموکراتیزاسیون» تعلیق شد
🔺در آستانه برگزاری نمایشگاه کتاب تهران، وزارت ارشاد مجوز انتشار کتاب جنبشهای اجتماعی و دموکراتیزاسیون را تعلیق کرد. این کتاب شامل ترجمه ۱۲ مقاله منتخب در موضوع جنبشهای اجتماعی است که به همت سعید مدنی گردآوری و هر مقاله از آن در سال ۹۲ توسط یکی از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین ترجمه شده بود.
🔺چاپ نخست این اثر در انتشارات روزنه، پیشتر به پایان رسیده و در حال حاضر چاپ دوم آن در اختیار اهل کتاب قرار داشت که توقیف شد. مجموعه مقالات منتخب این کتاب، پاسخ به سئوالات و ابهاماتی پیرامون تحولات جاری در ایران است. گودوین و جاسپر (Goodwin & Josper) که بخشی از مقالات از کتاب آنان انتخاب شده، به پرسشهایی درباره ضرورت و چرایی مطالعه جنبشهای اجتماعی پاسخ میدهند.
🔺 سعید مدنی، نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی است که نوشتهای از او دو هفته پیش در همایش «گفتگو برای نجات ایران» خوانده شد. او در تاوان پیشبینی بحرانهای جاری، سال گذشته به ۹ سال زندان محکوم شد و اکنون در زندان اوین به سر میبرد.
#جنبشها_اجتماعی_دموکراتیزاسیون
#سعید_مدنی
#اکنون
🆔@Shariati40
🔺در آستانه برگزاری نمایشگاه کتاب تهران، وزارت ارشاد مجوز انتشار کتاب جنبشهای اجتماعی و دموکراتیزاسیون را تعلیق کرد. این کتاب شامل ترجمه ۱۲ مقاله منتخب در موضوع جنبشهای اجتماعی است که به همت سعید مدنی گردآوری و هر مقاله از آن در سال ۹۲ توسط یکی از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین ترجمه شده بود.
🔺چاپ نخست این اثر در انتشارات روزنه، پیشتر به پایان رسیده و در حال حاضر چاپ دوم آن در اختیار اهل کتاب قرار داشت که توقیف شد. مجموعه مقالات منتخب این کتاب، پاسخ به سئوالات و ابهاماتی پیرامون تحولات جاری در ایران است. گودوین و جاسپر (Goodwin & Josper) که بخشی از مقالات از کتاب آنان انتخاب شده، به پرسشهایی درباره ضرورت و چرایی مطالعه جنبشهای اجتماعی پاسخ میدهند.
🔺 سعید مدنی، نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی است که نوشتهای از او دو هفته پیش در همایش «گفتگو برای نجات ایران» خوانده شد. او در تاوان پیشبینی بحرانهای جاری، سال گذشته به ۹ سال زندان محکوم شد و اکنون در زندان اوین به سر میبرد.
#جنبشها_اجتماعی_دموکراتیزاسیون
#سعید_مدنی
#اکنون
🆔@Shariati40
Forwarded from کانال خبری بامدادنو
🔴 دربارۀ مناظرههای اقتصادی میان نئولیبرالها و اسلامگراها: در غیابِ جریانِ سوم (علیه غلبۀ راستگرایی و غیاب دموکراسیخواهی)
#یادداشت_اختصاصی
#دیدگاه_نو
✍دکتر آرمان ذاکری
🔸 این روزها صدا و سیما مشغول پخش مناظرههایی است اقتصادی میان دو جریانِ راستِ دارایِ پایگاه قدرتمند در حاکمیت: نئولیبرالها و اسلامگراها. نخست مناظره میان آقای غنینژاد و آقای درخشان(در برنامۀ جهانآرا) و حالا مناظره میان حسین صمصامی و امیرحسین خالقی(دربرنامۀ شیوه).
🔸 دو جریانی که در ساختار قدرت حاضرند و این روزها اختلاف میانشان بالا گرفته است. ما به این دو جریان به مثابه دو تیپ ایدهآل نگاه میکنیم. آنها به ویژه در دورۀ بعد از جنگ به تناوب در دولتهای مختلف، سکانِ سیاستگذاری اقتصادی کشور را در دست داشتهاند.
🔸 نئولیبرالها در دولتهای هاشمی و خاتمی و روحانی و اسلامگراها در دولتهای احمدینژاد و رئیسی. علاوه بر آن اسلامگراها سکانِ هدایت مجموعۀ گستردهای از بنگاههای اقتصادی حاکمیتی را هم در دست داشتهاند: از بنیاد مستضعفان و کمیتۀ امداد تا ستاد اجرایی فرمان امام(بنیاد برکت) و قرارگاه خاتم و آستان قدس.
🔸 اما چرا این روزها صدا و سیما میان این دو طیف مناظره برگزار میکند؟
👈 در اینجا بخوانید
❇️ @baamdadeno
#یادداشت_اختصاصی
#دیدگاه_نو
✍دکتر آرمان ذاکری
🔸 این روزها صدا و سیما مشغول پخش مناظرههایی است اقتصادی میان دو جریانِ راستِ دارایِ پایگاه قدرتمند در حاکمیت: نئولیبرالها و اسلامگراها. نخست مناظره میان آقای غنینژاد و آقای درخشان(در برنامۀ جهانآرا) و حالا مناظره میان حسین صمصامی و امیرحسین خالقی(دربرنامۀ شیوه).
🔸 دو جریانی که در ساختار قدرت حاضرند و این روزها اختلاف میانشان بالا گرفته است. ما به این دو جریان به مثابه دو تیپ ایدهآل نگاه میکنیم. آنها به ویژه در دورۀ بعد از جنگ به تناوب در دولتهای مختلف، سکانِ سیاستگذاری اقتصادی کشور را در دست داشتهاند.
🔸 نئولیبرالها در دولتهای هاشمی و خاتمی و روحانی و اسلامگراها در دولتهای احمدینژاد و رئیسی. علاوه بر آن اسلامگراها سکانِ هدایت مجموعۀ گستردهای از بنگاههای اقتصادی حاکمیتی را هم در دست داشتهاند: از بنیاد مستضعفان و کمیتۀ امداد تا ستاد اجرایی فرمان امام(بنیاد برکت) و قرارگاه خاتم و آستان قدس.
🔸 اما چرا این روزها صدا و سیما میان این دو طیف مناظره برگزار میکند؟
👈 در اینجا بخوانید
❇️ @baamdadeno
Telegraph
دربارۀ مناظرههای اقتصادی میان نئولیبرالها و اسلامگراها: در غیابِ جریانِ سوم(علیه غلبهی راستگرایی و غیاب دموکراسیخواهی)
بامدادنو-آرمان ذاکری این روزها صدا و سیما مشغول پخش مناظرههایی است اقتصادی میان دو جریانِ راستِ دارایِ پایگاه قدرتمند در حاکمیت: نئولیبرالها و اسلامگراها. نخست مناظره میان آقای غنینژاد و آقای درخشان(در برنامۀ جهانآرا) و حالا مناظره میان حسین صمصامی…
🔷🔸بهاره هدایت ممنوعالملاقات شد
🔺بهاره هدایت، فعال سابق دانشجویی و فعال سیاسی، از سه هفته پیش ممنوعالماقات شده است.
🔺بهاره هدایت روز 11 مهر 1401 توسط وزارت اطلاعات بازداشت و به بند 209 منتقل شده بود و آبان همان سال به بند زنان سیاسی اوین منتقل شد.
🔺او در حال حاضر به جرم شرکت در مراسم سوگواری برای قربانیان هواپیمای اوکراینی در حال گذراندن محکومیت چهارسالهی خود در زندان اوین است.
🔺این فعال سیاسی و مدنی برای هفتمین بار در طول سالهای اخیر راهی زندان شده و پیشتر به مدت ۷ سال پس از حوادث سال ۱۳۸۸، زندانی بود.
#اکنون
🆔 @Shariati40
🔺بهاره هدایت، فعال سابق دانشجویی و فعال سیاسی، از سه هفته پیش ممنوعالماقات شده است.
🔺بهاره هدایت روز 11 مهر 1401 توسط وزارت اطلاعات بازداشت و به بند 209 منتقل شده بود و آبان همان سال به بند زنان سیاسی اوین منتقل شد.
🔺او در حال حاضر به جرم شرکت در مراسم سوگواری برای قربانیان هواپیمای اوکراینی در حال گذراندن محکومیت چهارسالهی خود در زندان اوین است.
🔺این فعال سیاسی و مدنی برای هفتمین بار در طول سالهای اخیر راهی زندان شده و پیشتر به مدت ۷ سال پس از حوادث سال ۱۳۸۸، زندانی بود.
#اکنون
🆔 @Shariati40
🔷🔸 بازرسی خانه هاشم آقاجری و احضارش
🔺بامداد دیروز ماموران وزارت اطلاعات، با حضور ناگهانی در منزل هاشم آقاجری، اقدام به بازرسی وسایل خانهاش کرده و به او اطلاع دادهاند که باید چهارشنبه آینده در دادسرا حاضر شود.
🔺بنابر گزارش رسیده، او در محلّ کار خود در دانشگاه تربیت مدرّس بوده و حضور ماموران با اعتراض همسر و دختر وی روبرو شدهاست. با مراجعه آقاجری از محل کار خود، ماموران لبتاپ و وسایل الکترونیکی ارتباطی را با خود برده و وی را برای روز چهارشنبه به دادسرای دادگاه انقلاب احضار کردهاند.
#اکنون
🆔@Shariati40
🔺بامداد دیروز ماموران وزارت اطلاعات، با حضور ناگهانی در منزل هاشم آقاجری، اقدام به بازرسی وسایل خانهاش کرده و به او اطلاع دادهاند که باید چهارشنبه آینده در دادسرا حاضر شود.
🔺بنابر گزارش رسیده، او در محلّ کار خود در دانشگاه تربیت مدرّس بوده و حضور ماموران با اعتراض همسر و دختر وی روبرو شدهاست. با مراجعه آقاجری از محل کار خود، ماموران لبتاپ و وسایل الکترونیکی ارتباطی را با خود برده و وی را برای روز چهارشنبه به دادسرای دادگاه انقلاب احضار کردهاند.
#اکنون
🆔@Shariati40
Forwarded from موسسه امام موسی صدر
🔹مدرسه بهاره:
📖«ادیان در خدمت انسان»
▫حضوری و مجازی
🔸دین گفتگویی: دکتر رسولیپور
پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ساعت۱۷ (مجازی)
🔸انسانگرایی پاپ فرانسیس در دنیای مسیحیت: دکتر معتمدی
پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ساعت۱۲ (حضوری/مجازی)
🔸مبانی ایمانی «خود را در دیگری دیدن»: دکتر آزاد
سهشنبه ۲ خرداد ساعت۱۶ (حضوری/مجازی)
🔸آزادی و کرامت انسان: دکتر مهریزی
پنجشنبه ۴ خرداد ساعت۱۶ (مجازی)
🔸 انسانگرایی دینی: دکتر الهی خراسانی
سهشنبه ۹ خرداد ساعت۱۶ (حضوری/مجازی)
🔸 التیامبخشی دین به رنج انسان: دکتر پورمحمدی
پنجشنبه ۱۱ خرداد ساعت۱۶ (مجازی)
🔸نجات انسان و دیننهادی: آقای آئین
سهشنبه ۱۶ خرداد ساعت۱۶ (حضوری/مجازی)
🔻لینک شرکت در کلاس:
https://www.roytab.ir/w/d/470
🔻آدرس جهت حضور علاقهمندان:
دانشگاه فردوسی، سازمان مرکزی جهاد دانشگاهی، طبقهسوم، اتاق جلسات
🔹مرکز فعالیتهای قرآنی جهاد دانشگاهی خراسان رضوی
📖«ادیان در خدمت انسان»
▫حضوری و مجازی
🔸دین گفتگویی: دکتر رسولیپور
پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ساعت۱۷ (مجازی)
🔸انسانگرایی پاپ فرانسیس در دنیای مسیحیت: دکتر معتمدی
پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ساعت۱۲ (حضوری/مجازی)
🔸مبانی ایمانی «خود را در دیگری دیدن»: دکتر آزاد
سهشنبه ۲ خرداد ساعت۱۶ (حضوری/مجازی)
🔸آزادی و کرامت انسان: دکتر مهریزی
پنجشنبه ۴ خرداد ساعت۱۶ (مجازی)
🔸 انسانگرایی دینی: دکتر الهی خراسانی
سهشنبه ۹ خرداد ساعت۱۶ (حضوری/مجازی)
🔸 التیامبخشی دین به رنج انسان: دکتر پورمحمدی
پنجشنبه ۱۱ خرداد ساعت۱۶ (مجازی)
🔸نجات انسان و دیننهادی: آقای آئین
سهشنبه ۱۶ خرداد ساعت۱۶ (حضوری/مجازی)
🔻لینک شرکت در کلاس:
https://www.roytab.ir/w/d/470
🔻آدرس جهت حضور علاقهمندان:
دانشگاه فردوسی، سازمان مرکزی جهاد دانشگاهی، طبقهسوم، اتاق جلسات
🔹مرکز فعالیتهای قرآنی جهاد دانشگاهی خراسان رضوی
🔷🔸ورود نیروهای امنیتی به منزل دکتر عبدالله ناصری استاد تاریخ و فعال سیاسی اصلاح طلب
🔺 دیروز عصر نیروهای امنیتی با نماینده دادستان و با همراه داشتن حکم دادستان به منزل دکتر عبدالله ناصری وارد شدند.
🔺نیروهای امنیتی از فرصت عدم حضور همسر این فعال سیاسی اصلاح طلب برای دادن احضاریه دادستانی برای حضور در دادسرای اوین استفاده کرده و گوشی تلفن همراه او را ضبط کردند!
🔺این اقدام در ادامه دستگیری و احضار برخی دیگر از شرکت کنندگان در همایش مجازی «برای نجات ایران» صورت گرفته است.
🔺لازم به ذکر است دکتر ناصری مدت ۶ سال است که از بیماری ELS رنج می برد که براثر آن قادر به حرف زدن و هیچ گونه حرکتی نیست و طی این مدت ارتباطات ایشان از طریق پیامک گوشی همراه بوده است.
#اکنون
🆔@Shariati40
🔺 دیروز عصر نیروهای امنیتی با نماینده دادستان و با همراه داشتن حکم دادستان به منزل دکتر عبدالله ناصری وارد شدند.
🔺نیروهای امنیتی از فرصت عدم حضور همسر این فعال سیاسی اصلاح طلب برای دادن احضاریه دادستانی برای حضور در دادسرای اوین استفاده کرده و گوشی تلفن همراه او را ضبط کردند!
🔺این اقدام در ادامه دستگیری و احضار برخی دیگر از شرکت کنندگان در همایش مجازی «برای نجات ایران» صورت گرفته است.
🔺لازم به ذکر است دکتر ناصری مدت ۶ سال است که از بیماری ELS رنج می برد که براثر آن قادر به حرف زدن و هیچ گونه حرکتی نیست و طی این مدت ارتباطات ایشان از طریق پیامک گوشی همراه بوده است.
#اکنون
🆔@Shariati40
🔰اسلام را چه کسانی این چنین ساختند که می بینیم؟
✍🏻معلم بزرگ، دکتر علی شریعتی؛
🔸کیست که نداند اسلام را نه سلاح رستم فرخزاد و هر قل و نه زبان ابن ابی العوجاء و جاثلیق، بلکه روایات ابوهریره و احادیث ابودرداء و فتواهای کعب الاحبار و ابوموسی و شریح و ائمه بزرگ جماعت و فقها و متکلمان و مفسران قرآن و قضات و حکام شرع و وعاظ و زهاد و عرفای نامی و خلفای پیغمبر این چنین نمود که می بینیم و اینچنین ساخت که داریم؟!
🔸اینها بودند که اسلام را از درون پوساندند، پوک و بی روح و بی جهت و بی حیات و حرکت کردند؛ آن هم نه زندیقان و دهریون و کفار ذمی، همین ها که تولیت اسلام را داشته اند و روحانیت اسلام را و همین ها که شعائر اسلام را، حج و نماز و جهاد و زکات و اذان و مسجد و رواج قرآن و املاء حدیث و ترویج سنت و وسعت قلمرو و بسط قدرت دین و عظمت تمدن و گسترش علوم و غنای فرهنگ و عرفان و حکمت اسلام را در تاریخ عهده دار بوده اند!
🔺چه_باید_کرد ، ص ۳۴۴
#صبح_ما
@sobhema_ir
✍🏻معلم بزرگ، دکتر علی شریعتی؛
🔸کیست که نداند اسلام را نه سلاح رستم فرخزاد و هر قل و نه زبان ابن ابی العوجاء و جاثلیق، بلکه روایات ابوهریره و احادیث ابودرداء و فتواهای کعب الاحبار و ابوموسی و شریح و ائمه بزرگ جماعت و فقها و متکلمان و مفسران قرآن و قضات و حکام شرع و وعاظ و زهاد و عرفای نامی و خلفای پیغمبر این چنین نمود که می بینیم و اینچنین ساخت که داریم؟!
🔸اینها بودند که اسلام را از درون پوساندند، پوک و بی روح و بی جهت و بی حیات و حرکت کردند؛ آن هم نه زندیقان و دهریون و کفار ذمی، همین ها که تولیت اسلام را داشته اند و روحانیت اسلام را و همین ها که شعائر اسلام را، حج و نماز و جهاد و زکات و اذان و مسجد و رواج قرآن و املاء حدیث و ترویج سنت و وسعت قلمرو و بسط قدرت دین و عظمت تمدن و گسترش علوم و غنای فرهنگ و عرفان و حکمت اسلام را در تاریخ عهده دار بوده اند!
🔺چه_باید_کرد ، ص ۳۴۴
#صبح_ما
@sobhema_ir
🔰دستگیری و احضار چهره های خوش سابقه چه مفهومی جز عدم تحمل اظهار نظر و نیز مقابله با آزادی بیان دارد؟
✍🏻فیض الله عرب سرخی نوشت:
🔸دستگیری و احضار چهرههای خوش سابقه سیاسی به اتهام بیان نظر در یک همایش سیاسی(نجات ایران) چه مفهومی جز عدم تحمل اظهار نظر و نیز مقابله با آزادی بیان دارد؟؟؟
#صبح_ما
@sobhema_ir
✍🏻فیض الله عرب سرخی نوشت:
🔸دستگیری و احضار چهرههای خوش سابقه سیاسی به اتهام بیان نظر در یک همایش سیاسی(نجات ایران) چه مفهومی جز عدم تحمل اظهار نظر و نیز مقابله با آزادی بیان دارد؟؟؟
#صبح_ما
@sobhema_ir
Forwarded from javad kashi (Javad Kashi)
تجربه دینی با پوست
---------
پیشترها شمار معدودی از جوانان بودند که از هدف و غایت دین میپرسیدند. کسانی هم در کسوت متفکران دینی توصیه میکردند دین را در همین باورهای عامیانه و مناسک متعارف نبینید. دین گوهری دارد که از آن غفلت کردهایم. اگر از این پوستهها به آن مغز واصل شویم، چشممان به دنیای دیگری گشوده خواهد شد و روز و روزگارمان به کلی دگرگون میشود. آنها که میپرسیدند دین متعارف دلشان را گرم نمیکرد. کسانی هم که پاسخ میدادند مخاطب خود را به دینی ارجاع میدادند که فعلا از دسترس دور افتاده است. با تفسیری تازه از یک آیه قرآن یا ذکر حدیث و حکایتی تاریخی مخاطب خود را سیراب و مست میکردند.
امروز اما ماجرای دیگری در کار افتاده است. پیام دینی صورت مادی یافته و پیش چشم مخاطب تجسم پیدا کرده است. مخاطب باید به این صورت تجسم یافته بنگرد، تن مادی شدهاش را لمس کند، و در باره آن قضاوت کند. امروز باید پرسید تن مادی شده پیام دینی با مردم چه میکند؟ آن روزها سخن دینی مثل موسیقی بود. اگر به جانت مینشست، چندین بار میشنیدی و لذت میبردی. امروز کلام دینی مثل یک ساختمان است. جلوهها و جاذبههای بنا، معماری آن، وسعت و تنگی آن، چشماندازهایی که ایجاد میکند، ساکنانی که در آن رفت و آمد میکنند موضوعیت پیدا کرده است. مردم این بار نه با گوش، با چشم نه با چشم، با پوست مخاطب کلام دینیاند. مهم این است که مردم با پوست خود چه چیزی را لمس میکنند و از تماس بدنیشان با دین، چه حسی در درونشان رسوب میکند؟
گفتهاند به حکم شریعت و قانون دو تن را که جرمشان هتک حرمت پیامبر خدا بوده، به دار آویختهاند. من از حیث نسبت این اقدام با شریعت و قانون چیزی نمیدانم. اما میدانم این دو بدن سرد، مقابل پنجرههای بنای دین تکان میخورند. ساکنان را تهدید میکنند تا حتی در مخیلههاشان خطا نکنند. دیگر ماجرای موسیقی پیام دین در میان نیست. ترس است که به جای هوا باید تنفس شود. آیا هیچ متولی دین دلسوختهای نیست که نگران چیزی باشد که در دلها و قلبها رسوب میکند؟
چهل و اندی سال است بنایی در عرصه سیاست ساخته شده که نام دین بر پیشانی دارد. احتمالاً کسانی که تولید ترس میکنند، پیشتر از امکان زلزلهای میترسند که ممکن است بقاء این بنا را به مخاطره بیاندازد. اما خوب است بدانند ترس به خلاف بتن و آهن که به قوت بنا کمک میکند، نمی است که آرام آرام، بنا را سست میکند و به پیش میرود. اگر زلزلهای هم در کار باشد، از همان رسوبات عمیق نهفته در دل و جان مردم برخواهد خاست. مردمانی که نه اعتراض میکنند و نه سخنی برمیآورند. سکوت میکنند و تماشا. اگر در دلهاشان هم سوالی در کار باشد، سوال از این است که پس آن خدایی که اینهمه از رحمانیتاش میگویند کجاست؟ پیامبری که میگویند برای مردمان عالم رحمت است چرا رخ نشان نمیدهد؟
نظامی که به نام خدا استوار شد، خوب میتواند تجلی خدای جبار باشد. اما عمیقاً از تجلی رحمت خدا عاجز است. در برآوردن آب و آبادانی و رفاه مردمان ناتوان است. نمیتواند لبها را پر لبخند کند. شادی و عشق در مردمان برانگیزد. رنگ پوستهای مردمان کوچه و بازار را گلگون کند و رگهای زندگی را سیراب کند. این واقعیت تلخ، رسوبات عمیقی در درون مردم ایجاد کرده است. این رسوبات، چندان لایه لایه و عمیقاند که در حافظه یک نسل باقی نمیمانند بلکه از نسلی به نسل دیگر منتقل میشوند. تجربه رسوب کرده از دین، با تفسیرهای تازه از قرآن و ذکر احادیث و حکایات جذاب تاریخی، به این زودیها ساییده نمیشود. دیگر کلام و تفسیرهای تازه راهگشا نیست. باید سکوت کرد و به گذر زمان دل بست و شاید فراموشی مردم.
@javadkashi
---------
پیشترها شمار معدودی از جوانان بودند که از هدف و غایت دین میپرسیدند. کسانی هم در کسوت متفکران دینی توصیه میکردند دین را در همین باورهای عامیانه و مناسک متعارف نبینید. دین گوهری دارد که از آن غفلت کردهایم. اگر از این پوستهها به آن مغز واصل شویم، چشممان به دنیای دیگری گشوده خواهد شد و روز و روزگارمان به کلی دگرگون میشود. آنها که میپرسیدند دین متعارف دلشان را گرم نمیکرد. کسانی هم که پاسخ میدادند مخاطب خود را به دینی ارجاع میدادند که فعلا از دسترس دور افتاده است. با تفسیری تازه از یک آیه قرآن یا ذکر حدیث و حکایتی تاریخی مخاطب خود را سیراب و مست میکردند.
امروز اما ماجرای دیگری در کار افتاده است. پیام دینی صورت مادی یافته و پیش چشم مخاطب تجسم پیدا کرده است. مخاطب باید به این صورت تجسم یافته بنگرد، تن مادی شدهاش را لمس کند، و در باره آن قضاوت کند. امروز باید پرسید تن مادی شده پیام دینی با مردم چه میکند؟ آن روزها سخن دینی مثل موسیقی بود. اگر به جانت مینشست، چندین بار میشنیدی و لذت میبردی. امروز کلام دینی مثل یک ساختمان است. جلوهها و جاذبههای بنا، معماری آن، وسعت و تنگی آن، چشماندازهایی که ایجاد میکند، ساکنانی که در آن رفت و آمد میکنند موضوعیت پیدا کرده است. مردم این بار نه با گوش، با چشم نه با چشم، با پوست مخاطب کلام دینیاند. مهم این است که مردم با پوست خود چه چیزی را لمس میکنند و از تماس بدنیشان با دین، چه حسی در درونشان رسوب میکند؟
گفتهاند به حکم شریعت و قانون دو تن را که جرمشان هتک حرمت پیامبر خدا بوده، به دار آویختهاند. من از حیث نسبت این اقدام با شریعت و قانون چیزی نمیدانم. اما میدانم این دو بدن سرد، مقابل پنجرههای بنای دین تکان میخورند. ساکنان را تهدید میکنند تا حتی در مخیلههاشان خطا نکنند. دیگر ماجرای موسیقی پیام دین در میان نیست. ترس است که به جای هوا باید تنفس شود. آیا هیچ متولی دین دلسوختهای نیست که نگران چیزی باشد که در دلها و قلبها رسوب میکند؟
چهل و اندی سال است بنایی در عرصه سیاست ساخته شده که نام دین بر پیشانی دارد. احتمالاً کسانی که تولید ترس میکنند، پیشتر از امکان زلزلهای میترسند که ممکن است بقاء این بنا را به مخاطره بیاندازد. اما خوب است بدانند ترس به خلاف بتن و آهن که به قوت بنا کمک میکند، نمی است که آرام آرام، بنا را سست میکند و به پیش میرود. اگر زلزلهای هم در کار باشد، از همان رسوبات عمیق نهفته در دل و جان مردم برخواهد خاست. مردمانی که نه اعتراض میکنند و نه سخنی برمیآورند. سکوت میکنند و تماشا. اگر در دلهاشان هم سوالی در کار باشد، سوال از این است که پس آن خدایی که اینهمه از رحمانیتاش میگویند کجاست؟ پیامبری که میگویند برای مردمان عالم رحمت است چرا رخ نشان نمیدهد؟
نظامی که به نام خدا استوار شد، خوب میتواند تجلی خدای جبار باشد. اما عمیقاً از تجلی رحمت خدا عاجز است. در برآوردن آب و آبادانی و رفاه مردمان ناتوان است. نمیتواند لبها را پر لبخند کند. شادی و عشق در مردمان برانگیزد. رنگ پوستهای مردمان کوچه و بازار را گلگون کند و رگهای زندگی را سیراب کند. این واقعیت تلخ، رسوبات عمیقی در درون مردم ایجاد کرده است. این رسوبات، چندان لایه لایه و عمیقاند که در حافظه یک نسل باقی نمیمانند بلکه از نسلی به نسل دیگر منتقل میشوند. تجربه رسوب کرده از دین، با تفسیرهای تازه از قرآن و ذکر احادیث و حکایات جذاب تاریخی، به این زودیها ساییده نمیشود. دیگر کلام و تفسیرهای تازه راهگشا نیست. باید سکوت کرد و به گذر زمان دل بست و شاید فراموشی مردم.
@javadkashi
🔷🔸 پلمپ غرفه "نشر روزنه" در نمایشگاه کتاب
🔺کلمه - یک روز پس از آغاز به کار نمایشگاه کتاب تهران، دستور تعطیلی غرفه «نشر روزنه» صادر شد. این مؤسسه چاپ و نشر متعلق به سید علیرضا بهشتی شیرازی، از مشاوران میرحسین موسوی است که در پی برگزاری همایش آنلاین «گفتگو برای نجات ایران،» بازداشت شد و از اتهام و وضعیت پروندهاش اطلاعی در دست نیست.
🔺نشر روزنه در حساب توییتری خود اعلامکرد «به دلیل مشکلی که برای نشر روزنه در نمایشگاه کتاب از سوی مسئولان برگزاری نمایشگاه بهوجود آمد و باعث تعطیلی غرفه انتشارات شد، علاقهمندان میتوانند کتابهای مورد نیاز را، با تخفیف ۲۰ درصدی از سایت انتشارات تهیه نمایند».
🔺مروری بر فهرست ناشران حاضر در نمایشگاه کتاب نشان میدهد بزرگترین و مشهورترین مؤسسات انتشاراتی کشور نمایشگاه امسال را تحریم کردهاند و با اعلام تخفیف از طریق سایتهای خود، مخاطبان را به خرید کتاب دعوت میکنند.
#نشر_روزنه
#نمایشگاه_کتاب_تهران
#اکنون
🆔 @Shariati40
🔺کلمه - یک روز پس از آغاز به کار نمایشگاه کتاب تهران، دستور تعطیلی غرفه «نشر روزنه» صادر شد. این مؤسسه چاپ و نشر متعلق به سید علیرضا بهشتی شیرازی، از مشاوران میرحسین موسوی است که در پی برگزاری همایش آنلاین «گفتگو برای نجات ایران،» بازداشت شد و از اتهام و وضعیت پروندهاش اطلاعی در دست نیست.
🔺نشر روزنه در حساب توییتری خود اعلامکرد «به دلیل مشکلی که برای نشر روزنه در نمایشگاه کتاب از سوی مسئولان برگزاری نمایشگاه بهوجود آمد و باعث تعطیلی غرفه انتشارات شد، علاقهمندان میتوانند کتابهای مورد نیاز را، با تخفیف ۲۰ درصدی از سایت انتشارات تهیه نمایند».
🔺مروری بر فهرست ناشران حاضر در نمایشگاه کتاب نشان میدهد بزرگترین و مشهورترین مؤسسات انتشاراتی کشور نمایشگاه امسال را تحریم کردهاند و با اعلام تخفیف از طریق سایتهای خود، مخاطبان را به خرید کتاب دعوت میکنند.
#نشر_روزنه
#نمایشگاه_کتاب_تهران
#اکنون
🆔 @Shariati40
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
photo_2023-05-10_11-00-56.jpg
155.6 KB
✅ با آنکه برخی کشورها، اسناد طبقهبندیشدۀ خود را پس از گذشت دو – سه دهه افشا میکنند، باعث تأسف است که در کشور ما حتی خاطرات یک شهروند عادی بعد از گذشت حدود ربع قرن از تاریخ وقوع آن، مجوز نشر پیدا نمیکند.
🔵 من برای انتشار این جلد از خاطراتم، تلاش لازم را کردم اما چون نتیجهبخش نبود، تصمیم گرفتم همزمان با نمایشگاه کتاب و انتشار خاطرات مرحوم هاشمی از آن برهه، آن را از این طریق، در اختیار مخاطبان عزیر قرار دهم.
🔵 هدف اصلی این کار، ارائۀ نوعی آسیبشناسی پدیدۀ زندان به منظور انجام اصلاحات ضروری در آن است. امیدوارم از این جهت، بیاثر نباشد.
🔵 این جلد را نیز به سبک سه جلد قبل، کمیک - تراژیک و بدون اغراق نوشتهام، با این حال، باید یادآوری کنم آنچه در هفت ماه بازداشت سال 79 بر من گذشت، در مقایسه با دوران بازداشت سال 88 کم و بیش به پیکنیک شباهت داشت!
🔵 در آخر، از تک تک مخاطبانی که این فایل را دانلود و یا مطالعه میکنند، در خواست دارم که معادل بهای یک جلد کتاب را به حساب زیر به نام نویسنده، واریز کنند:
6037997453464324
https://t.me/ahmadzeidabad
🔵 من برای انتشار این جلد از خاطراتم، تلاش لازم را کردم اما چون نتیجهبخش نبود، تصمیم گرفتم همزمان با نمایشگاه کتاب و انتشار خاطرات مرحوم هاشمی از آن برهه، آن را از این طریق، در اختیار مخاطبان عزیر قرار دهم.
🔵 هدف اصلی این کار، ارائۀ نوعی آسیبشناسی پدیدۀ زندان به منظور انجام اصلاحات ضروری در آن است. امیدوارم از این جهت، بیاثر نباشد.
🔵 این جلد را نیز به سبک سه جلد قبل، کمیک - تراژیک و بدون اغراق نوشتهام، با این حال، باید یادآوری کنم آنچه در هفت ماه بازداشت سال 79 بر من گذشت، در مقایسه با دوران بازداشت سال 88 کم و بیش به پیکنیک شباهت داشت!
🔵 در آخر، از تک تک مخاطبانی که این فایل را دانلود و یا مطالعه میکنند، در خواست دارم که معادل بهای یک جلد کتاب را به حساب زیر به نام نویسنده، واریز کنند:
6037997453464324
https://t.me/ahmadzeidabad
🔷🔸واکنش مطهره گونهای به حکم اخراجش از دانشگاه
🔺مطهره گونه ای، دبیرسیاسی انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده علوم پزشکی تهران در واکنش به حکم اخراج خود نوشت:
🔺برای این خاک مانده ام، برای سرافرازی این خاک و به برکت این خاک
دین تشر و دعوا و مضحکه نیست، یک راه روشن و سبز عدالت خواهی است
🔺بسم الله الرحمن الرحیم
وَ مَن یَکْسِبْ اِثْمًا فَاِنَّمَا یَکْسِبُهُ عَلَی نَفْسِهِ وَ کَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا• وَ مَن یَکْسِبْ خَطِیئهً اَوْ اِثْمًا ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَرِیئا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَ اِثْمًا مُّبِینًا
🔺هر کس گناهی مرتکب شود، فقط آن را به زیان خود، مرتکب شده است و خدا دانای سنجیده کار است، و هر کس خطا یا گناهی مرتکب شود، سپس آن را به بیگناهی نسبت دهد، قطعا بهتان و گناه آشکاری بر دوش کشیده است.
🔺من، مطهره گونهای دانشجوی ترم آخر دندانپزشکی علوم پزشکی تهران و عضو کوچکی از خانوادهی پاک و عظیم انجمن اسلامی، که حالا در آستانهی اخراجم و امروز از سوی تندرویان به مرگ هم تهدید شده ام، اذعان می دارم که افتراها و بهتان های وارد شده به بنده کذب محض است.
🔺بنده مانند هر نوجوان ایرانی دیگر با برداشت ها و قرائت های ناصواب برخی منسوبان به دین از مسیر کامیابی و رستگاری دور افتادم اما با آشناشدن با اندیشمندان روشمند دین، این راه عزیز را پیدا کردم.
🔺توییت ها و محتواهای منتشرشده مربوط به هشت الی پنج سال پیش است. یعنی درست زمانی که تازه وارد دانشگاه شده بودم. (بگذریم از اینکه برخی از آنها با دستکاری و فوتوشاپ به دروغ منتشر شده بود!) آن زمان هنوز وارد انجمن اسلامی نشده بودم (یعنی تا سال ۹۹ فعالیت خاصی در انجمن اسلامی نداشته ام) بنابراین با زلال بودن بچه مذهبی هایی که شبیه “آن دیگری ها” نبودند، غریبه بودم.
🔺انجمن اسلامی، خانهی همیشگی من است. خانوادهای دارم که به من در مکتب علی و حسین، درس معرفت و آزادگی آموختند.
با همسرم که آشنا شدم، فهمیدم دین، تشر و دعوا و مضحکه نیست. یک راه روشن و سبز عدالت خواهی است و حالا هر آنچه که دارم و ندارم از حسین بن علی است و این پرچم را تا ابد برافراشته نگاه خواهم داشت.
🔺چنان که میرحسین عزیز به پاسداشت این پرچم برخاست و “آبرویش” را بردند و بهتانش زدند.
🔺برای این خاک مانده ام. برای سرفرازی این خاک و به برکت این خاک….
🔺من بر این عهد مانده ام که مطابق روح مقدس قانون اساسی و به مصلحت مردم عزتمندم بر راه رستگاری ایرانم ایستادگی کنم.
🔺چهل سال است که پدرم هر روز یک خروار دارو میخورد. شبها هنوز سردرد دارد. داغ کنایهی موجی بودنش را از همسایه و دوستان به جان خریده ام. اما هیچگاه خم به ابرو نیاورده ام و او چیزی جز مایهی مباهات و افتخار من نبوده است.
🔺حالا هم ماندهام چون به فرمودهی پدر انقلاب، راهی جز مبارزه نمانده…در پایان از نارسایی کلامم پیشاپیش پوزش میطلبم چرا که این روزها برایم تاریک تر از شب است اما به خدای شب و روز ایمان دارم که سپیده دم از راه خواهد رسید…
والسلام
#اکنون
🆔 @Shariati40
🔺مطهره گونه ای، دبیرسیاسی انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده علوم پزشکی تهران در واکنش به حکم اخراج خود نوشت:
🔺برای این خاک مانده ام، برای سرافرازی این خاک و به برکت این خاک
دین تشر و دعوا و مضحکه نیست، یک راه روشن و سبز عدالت خواهی است
🔺بسم الله الرحمن الرحیم
وَ مَن یَکْسِبْ اِثْمًا فَاِنَّمَا یَکْسِبُهُ عَلَی نَفْسِهِ وَ کَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا• وَ مَن یَکْسِبْ خَطِیئهً اَوْ اِثْمًا ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَرِیئا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَ اِثْمًا مُّبِینًا
🔺هر کس گناهی مرتکب شود، فقط آن را به زیان خود، مرتکب شده است و خدا دانای سنجیده کار است، و هر کس خطا یا گناهی مرتکب شود، سپس آن را به بیگناهی نسبت دهد، قطعا بهتان و گناه آشکاری بر دوش کشیده است.
🔺من، مطهره گونهای دانشجوی ترم آخر دندانپزشکی علوم پزشکی تهران و عضو کوچکی از خانوادهی پاک و عظیم انجمن اسلامی، که حالا در آستانهی اخراجم و امروز از سوی تندرویان به مرگ هم تهدید شده ام، اذعان می دارم که افتراها و بهتان های وارد شده به بنده کذب محض است.
🔺بنده مانند هر نوجوان ایرانی دیگر با برداشت ها و قرائت های ناصواب برخی منسوبان به دین از مسیر کامیابی و رستگاری دور افتادم اما با آشناشدن با اندیشمندان روشمند دین، این راه عزیز را پیدا کردم.
🔺توییت ها و محتواهای منتشرشده مربوط به هشت الی پنج سال پیش است. یعنی درست زمانی که تازه وارد دانشگاه شده بودم. (بگذریم از اینکه برخی از آنها با دستکاری و فوتوشاپ به دروغ منتشر شده بود!) آن زمان هنوز وارد انجمن اسلامی نشده بودم (یعنی تا سال ۹۹ فعالیت خاصی در انجمن اسلامی نداشته ام) بنابراین با زلال بودن بچه مذهبی هایی که شبیه “آن دیگری ها” نبودند، غریبه بودم.
🔺انجمن اسلامی، خانهی همیشگی من است. خانوادهای دارم که به من در مکتب علی و حسین، درس معرفت و آزادگی آموختند.
با همسرم که آشنا شدم، فهمیدم دین، تشر و دعوا و مضحکه نیست. یک راه روشن و سبز عدالت خواهی است و حالا هر آنچه که دارم و ندارم از حسین بن علی است و این پرچم را تا ابد برافراشته نگاه خواهم داشت.
🔺چنان که میرحسین عزیز به پاسداشت این پرچم برخاست و “آبرویش” را بردند و بهتانش زدند.
🔺برای این خاک مانده ام. برای سرفرازی این خاک و به برکت این خاک….
🔺من بر این عهد مانده ام که مطابق روح مقدس قانون اساسی و به مصلحت مردم عزتمندم بر راه رستگاری ایرانم ایستادگی کنم.
🔺چهل سال است که پدرم هر روز یک خروار دارو میخورد. شبها هنوز سردرد دارد. داغ کنایهی موجی بودنش را از همسایه و دوستان به جان خریده ام. اما هیچگاه خم به ابرو نیاورده ام و او چیزی جز مایهی مباهات و افتخار من نبوده است.
🔺حالا هم ماندهام چون به فرمودهی پدر انقلاب، راهی جز مبارزه نمانده…در پایان از نارسایی کلامم پیشاپیش پوزش میطلبم چرا که این روزها برایم تاریک تر از شب است اما به خدای شب و روز ایمان دارم که سپیده دم از راه خواهد رسید…
والسلام
#اکنون
🆔 @Shariati40
🔷🔸دکتر علی اکبر سرجمعی در گذشت
🔺شب گذشته دکتر علی اکبر سرجمعی از آستانه گذشت و به دیار جاودانه سفر کرد.
او که از شاگردان استاد محمدتقی شریعتی در خراسان بود، خالصانه در پی او گام برمیداشت و در این راه از هیچگونه خدمتی دریغ نمی کرد.
#اکنون
🆔@Shariati40
🔺شب گذشته دکتر علی اکبر سرجمعی از آستانه گذشت و به دیار جاودانه سفر کرد.
او که از شاگردان استاد محمدتقی شریعتی در خراسان بود، خالصانه در پی او گام برمیداشت و در این راه از هیچگونه خدمتی دریغ نمی کرد.
#اکنون
🆔@Shariati40
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔸علی جور دیگری است
🖋علی اکبر سرجمعی
📌شاگرد و پزشک استاد شریعتی و از دوستان ایام جوانی شریعتی، عضو کانون نشر حقایق اسلامی، پزشک اطفال
📌منبع: مصاحبه با بنیاد فرهنگی دکتر شریعتی
تاریخ: تیرماه ۱۳۸۸
🔸من به لحاظ شناسنامه ای دو سال از علی شریعتی کوچک ترم [و از نظر واقعی یک سال بزرگتر (با لبخند) ]! من با علی آقا هم کلاسی نبودم . دو سال از او کوچکتر بودم . اولین بار با او در جلسات کانون نشر و منزل پدری شون آشنا شدم. ما بیشتر با استاد شریعتی محشور بودیم و در کانون نشر حقایق اسلامی رفت و آمد داشتیم. وقتی شنیدیم شریعتی در حسینیه ارشاذ سخنرانی می کند و غوغا به راه انداخته تعجب کردیم و گفتیم:” برو یره! یعنی از استاد شریعتی هم بهتر؟” جواب این بود که استاد شریعتی بزرگ است اما اصلا این علی جور دیگری است”. خود آقا [استادشریعتی]هم همین اعتقاد را داشت. ما علی را قبل از این همه بچه میدانستیم. این همه حرکت و این همه زایش و این همه پویش نبود.
🔸بر می گردم به همان ایام جوانی. شریعتی آندره ژید خوان بود. کتاب او را می آورد خانه ما و می نشست پشت کرسی و من هم برایش خوراکی می آوردم و بلند بلند کتاب را می خواند. کم کم بچه های دیگر هم می آمدند (مثلا دکتر دل آسایی) و برای جمع کتاب می خواند. کتاب ها بیشتر کتب ادبی بود؛ بیشتر ادبیات بود، بیشتر نعمت[میرزازاده] و آقای شفیعی کدکنی، اظهار نظر می کردند… من که شعر بلد نیستم.
🔸حواس پرتی های علی آقا هم همیشه زبانزد بود. یادم می آید خدمت استاد بودیم.(اوایل دهه سی) دیدم مادر علی آقا حال ندارد. فشار خونش را گرفتیم و بالا بود. گفت:” دیشب این علی ما را کشت.” گفتم چه کار کرده، گفت:” ما معمولا پشت در می شینم تا علی بیاد. علی آمده بود دم در حیاط خودشون. هی منتظر بود که در باز شود و از خودش می پرسیده چرا در را باز نمی کنند. اقلا سه ساعت تو فکر بوده. مادرش هم پشت در نشسته (می خندد) دست آخر یادش آمده که اصلاً در نزده! مادرش مریض شده بود! بله دیگر! از ساعت یک تا ساعت چهار صبح. سه ساعت! از این جریانات زیاد است در زندگی شریعتی نوجوان و جوان.
🔸یکی دیگر از خصوصیات شریعتی حاضر جوابی او بود. من وزنم ده کیلو اضافه بود. گفته بودند اگر ده کیلو وزنت کم بشود آدم میشوی. می رفتم باشگاه. یک شب علی آقا با آقای دکتر دلاسایی از در باشگاه رد می شدند. از در باشگاه آمدم بیرون و این دو نفر را دیدم. گفت آقا این جا چه کار می کنی؟ “گفتم من ده کیلو وزنم زیاده و گفته اند ده کیلو وزنت کم بشود آدم میشوی”. دکتر شریعتی گفت:” تو این ده کیلو را هیچ وقت کم نمی کنی!”
🔸یک روز با علی جلسهای داشتیم .از حرم آمده بودیم و می خواستیم برویم خانه دکتر دادستان در بالاخیابون. عجله هم داشتیم. سر راه برخورد کردیم با محمود خان سالاری که استاد زبان بود. مرد بسیار مؤدب، فروتن. همینطور سلام دادیم تا رد شویم. ایشان جواب داد و محبت کرد و احوال مرا پرسید، احوال علی و استاد را پرسید. همین جور هی پرسید هی پرسید، حالا من دلم جوش می زند که جلسه دیر میشود. من دغدغه جلسه داشتم ولی علی نداشت. بعد که جدا شدیم گفتم که: عجب مردی واقعا، چه مرد شریفی، چهقد آدم های خوبی، چه قدر خوب بود اگر آدم ها یاد می گرفتند این جوری باشند. علی گفت :”اگه آدم ها این جوری باشند که باید عوض همه کار وایمیستادن همش احوال پرسی که !”
📌ادامه متن در لینک زیر
https://drshariati.org/?p=8540
#یادها_خاطرات
#علی_اکبر_سرجمعی
#کانون_نشر_حقایق
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🖋علی اکبر سرجمعی
📌شاگرد و پزشک استاد شریعتی و از دوستان ایام جوانی شریعتی، عضو کانون نشر حقایق اسلامی، پزشک اطفال
📌منبع: مصاحبه با بنیاد فرهنگی دکتر شریعتی
تاریخ: تیرماه ۱۳۸۸
🔸من به لحاظ شناسنامه ای دو سال از علی شریعتی کوچک ترم [و از نظر واقعی یک سال بزرگتر (با لبخند) ]! من با علی آقا هم کلاسی نبودم . دو سال از او کوچکتر بودم . اولین بار با او در جلسات کانون نشر و منزل پدری شون آشنا شدم. ما بیشتر با استاد شریعتی محشور بودیم و در کانون نشر حقایق اسلامی رفت و آمد داشتیم. وقتی شنیدیم شریعتی در حسینیه ارشاذ سخنرانی می کند و غوغا به راه انداخته تعجب کردیم و گفتیم:” برو یره! یعنی از استاد شریعتی هم بهتر؟” جواب این بود که استاد شریعتی بزرگ است اما اصلا این علی جور دیگری است”. خود آقا [استادشریعتی]هم همین اعتقاد را داشت. ما علی را قبل از این همه بچه میدانستیم. این همه حرکت و این همه زایش و این همه پویش نبود.
🔸بر می گردم به همان ایام جوانی. شریعتی آندره ژید خوان بود. کتاب او را می آورد خانه ما و می نشست پشت کرسی و من هم برایش خوراکی می آوردم و بلند بلند کتاب را می خواند. کم کم بچه های دیگر هم می آمدند (مثلا دکتر دل آسایی) و برای جمع کتاب می خواند. کتاب ها بیشتر کتب ادبی بود؛ بیشتر ادبیات بود، بیشتر نعمت[میرزازاده] و آقای شفیعی کدکنی، اظهار نظر می کردند… من که شعر بلد نیستم.
🔸حواس پرتی های علی آقا هم همیشه زبانزد بود. یادم می آید خدمت استاد بودیم.(اوایل دهه سی) دیدم مادر علی آقا حال ندارد. فشار خونش را گرفتیم و بالا بود. گفت:” دیشب این علی ما را کشت.” گفتم چه کار کرده، گفت:” ما معمولا پشت در می شینم تا علی بیاد. علی آمده بود دم در حیاط خودشون. هی منتظر بود که در باز شود و از خودش می پرسیده چرا در را باز نمی کنند. اقلا سه ساعت تو فکر بوده. مادرش هم پشت در نشسته (می خندد) دست آخر یادش آمده که اصلاً در نزده! مادرش مریض شده بود! بله دیگر! از ساعت یک تا ساعت چهار صبح. سه ساعت! از این جریانات زیاد است در زندگی شریعتی نوجوان و جوان.
🔸یکی دیگر از خصوصیات شریعتی حاضر جوابی او بود. من وزنم ده کیلو اضافه بود. گفته بودند اگر ده کیلو وزنت کم بشود آدم میشوی. می رفتم باشگاه. یک شب علی آقا با آقای دکتر دلاسایی از در باشگاه رد می شدند. از در باشگاه آمدم بیرون و این دو نفر را دیدم. گفت آقا این جا چه کار می کنی؟ “گفتم من ده کیلو وزنم زیاده و گفته اند ده کیلو وزنت کم بشود آدم میشوی”. دکتر شریعتی گفت:” تو این ده کیلو را هیچ وقت کم نمی کنی!”
🔸یک روز با علی جلسهای داشتیم .از حرم آمده بودیم و می خواستیم برویم خانه دکتر دادستان در بالاخیابون. عجله هم داشتیم. سر راه برخورد کردیم با محمود خان سالاری که استاد زبان بود. مرد بسیار مؤدب، فروتن. همینطور سلام دادیم تا رد شویم. ایشان جواب داد و محبت کرد و احوال مرا پرسید، احوال علی و استاد را پرسید. همین جور هی پرسید هی پرسید، حالا من دلم جوش می زند که جلسه دیر میشود. من دغدغه جلسه داشتم ولی علی نداشت. بعد که جدا شدیم گفتم که: عجب مردی واقعا، چه مرد شریفی، چهقد آدم های خوبی، چه قدر خوب بود اگر آدم ها یاد می گرفتند این جوری باشند. علی گفت :”اگه آدم ها این جوری باشند که باید عوض همه کار وایمیستادن همش احوال پرسی که !”
📌ادامه متن در لینک زیر
https://drshariati.org/?p=8540
#یادها_خاطرات
#علی_اکبر_سرجمعی
#کانون_نشر_حقایق
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Forwarded from ایران فردا
🔴 سیاست نامهای که حالا باید خواند!
▪️ فردوسی و گزارشی از فراخنای هستن و شدن ملی ما
🔺 به مناسبت 25 اردیبهشت روز "فردوسی"
🔷 مسعود میری
@iranfardamag
🔸ملتها برای بقا نیاز به نقشهی راه و ایدههایی مهم دارند . میگویم "ایدههای مهم" ، چون "نقشهها" و "ایدهها" پابهپای هم بهانههای بودن و دوام یک قوم و ملت را تازه و بیدار نگهمیدارند.
▪️"متن"های بزرگ اغلب گره خوردن دو گیسوی نقشهی راه و ایدههای بزرگ را برای مادر بانوی سرزمین ما فراهم می آورند. شاهنامه به گمان من نه کتابی خُرد بلکه فراتر از کتابت تاریخ یا گرد آوردن مردهریگ اسطورههاست ، ببایدْشْ نبشتن بر لوح جان افسردهی ایران شمارید ، که حیازت مباحات / 1ملکوت موات این فلات زخمین را در نامهای پرهیخته و نو ، جوانی بخشید. شاهنامه، فردوسی را چنان رازآکند و مخفی مینمایاند که از زاد و زیست او ، مولد و موطنش ، خاندان و خانهاش کلامی چیزی برجای نیست ، تو گویی این دفترِ مَه بایست که شاهانه کاری از کسی بوده باشد که امکان وصف آن بدست نیاید. این همه فقدان خبر در باب زندگانیش اما با وفور معنی در بیان و گشادگی و فراخی سپهر و میدان در جانِ کلام جبران میشود . تو گویی فردوسی کسی نبوده که نمیشناسیمش ، گو که با این میراث سَهْم معرفت بدو با هر بار رجوع به اثر افزونتر هم میشود.
🔸کارهای بزرگ ، اندیشههای سترگ و فکرهای بدیع از سنتهای به غایت مصروف و معمول برمیجهند ، چنانکه در نظر اول خیلی به باطن آدم خوش نمینشیند. بدعت ، درست که اقدامی گسیخته از پیشینه است : بریده از عادت مألوف و معروف ؛ اما همهی گسلها در ژرفای جانب زمین و زندگی حادث میشود . ظهور اتفاق و بروز گسل ، آخرین لخت و وقت تکانههای زمین و زمان و جان باشد اگر ، فهم ما به این تکانههای بزرگ از آن بابت شاذ و نادر مینُماید که در سلسله علتها ، بخش عمدهی علل مُختَفی است و ندیدنشان نبودنشان را به تصور داخل میسازد.
▪️شاهنامه نگاری در فرهنگ ایرانی در سه سنت شاهی، دینی و پهلوانی قرن ها پیش از فردوسی تقریر و مذکور افتاده بوده است. آنان که مشتاق پژوهش در این ابواب هستند بد نیست که به خداینامکها که علیالاغلب شاهنامههای دولتی و شاهی (و نمایندی فکر منطقهی غربیی ایران در این ژانر) را نمایندگی میکرده ، یا سفرنامههای دینیی معراج و عالم آخرت مثلا ازتاویراف نامک را که خود نوعی شهنامهی دینی است ، یا اندک ماندههای شاهنامههای پیش از فردوسی چون صعالبی و بلعمی و مقدمهی ابومنصوری و خورده ماندههای رودکی و مسعود مروزی و دقیقیی توسی و غیره را (که با رعایت جانب احتیاط بیشترشان را میشود نمایندهی سبک شرقیی ایران در این ژانر دانست) رجوع کنند .
🔸در این وهله البته تفاوت گوسانها در شرق و خنیاگران در غرب هم قابل تامل خواهد بود. در فهم این تفاوتهای بیشمار و نقار افتاده در زمین و زمینهی این سه نحوه از حماسه پردازیست که درست یافتن و درست خواندن نقشهی سرگذشتها نیز ممکن میشود. دیدن و خواندن توپولوژی ی زندگی در تاریخ بی خوانش توپولوژیی نقشهی خیال مقدور نیست ، و امروزه هر متنخوان حرفهای ناچار است همسنگ تاریخ ، پیرنگ افسان و اسطوره را هم به صید فهم و دریافت درآورد ، ورنه گاهِ مواجهه با معناهای زندگی ، رهپو در این راه با درههای عمیق و پیچیده رو در رو و درگیر میشود. در باب همین موضوع هستند صاحب نظرانی که به ذکاوت و ژرفدانی دریافتهاند که بخشی از روایت مستور تاریخ از قضا در نا_تاریخِ روایتهای اسطورهای و افسانوی پنهان مانده و باید چون غواصی زبده آنها را در خوانشی چالاک از اعماق بیرون کشید. آثار پربهایی در این سبک و روش این سالیان نگاشته شده و میتواند بخشی از درههای جهل ما را پلی بشود به سوی درکی درست از وقایعی که بر سر ما گذر کرده است.....
متن کامل:
https://bit.ly/3W1AgVI
#شاهنامه
#فردوسی
#ایران_فردا
#مسعود_میری
http://t.me/iranfardamag
▪️ فردوسی و گزارشی از فراخنای هستن و شدن ملی ما
🔺 به مناسبت 25 اردیبهشت روز "فردوسی"
🔷 مسعود میری
@iranfardamag
🔸ملتها برای بقا نیاز به نقشهی راه و ایدههایی مهم دارند . میگویم "ایدههای مهم" ، چون "نقشهها" و "ایدهها" پابهپای هم بهانههای بودن و دوام یک قوم و ملت را تازه و بیدار نگهمیدارند.
▪️"متن"های بزرگ اغلب گره خوردن دو گیسوی نقشهی راه و ایدههای بزرگ را برای مادر بانوی سرزمین ما فراهم می آورند. شاهنامه به گمان من نه کتابی خُرد بلکه فراتر از کتابت تاریخ یا گرد آوردن مردهریگ اسطورههاست ، ببایدْشْ نبشتن بر لوح جان افسردهی ایران شمارید ، که حیازت مباحات / 1ملکوت موات این فلات زخمین را در نامهای پرهیخته و نو ، جوانی بخشید. شاهنامه، فردوسی را چنان رازآکند و مخفی مینمایاند که از زاد و زیست او ، مولد و موطنش ، خاندان و خانهاش کلامی چیزی برجای نیست ، تو گویی این دفترِ مَه بایست که شاهانه کاری از کسی بوده باشد که امکان وصف آن بدست نیاید. این همه فقدان خبر در باب زندگانیش اما با وفور معنی در بیان و گشادگی و فراخی سپهر و میدان در جانِ کلام جبران میشود . تو گویی فردوسی کسی نبوده که نمیشناسیمش ، گو که با این میراث سَهْم معرفت بدو با هر بار رجوع به اثر افزونتر هم میشود.
🔸کارهای بزرگ ، اندیشههای سترگ و فکرهای بدیع از سنتهای به غایت مصروف و معمول برمیجهند ، چنانکه در نظر اول خیلی به باطن آدم خوش نمینشیند. بدعت ، درست که اقدامی گسیخته از پیشینه است : بریده از عادت مألوف و معروف ؛ اما همهی گسلها در ژرفای جانب زمین و زندگی حادث میشود . ظهور اتفاق و بروز گسل ، آخرین لخت و وقت تکانههای زمین و زمان و جان باشد اگر ، فهم ما به این تکانههای بزرگ از آن بابت شاذ و نادر مینُماید که در سلسله علتها ، بخش عمدهی علل مُختَفی است و ندیدنشان نبودنشان را به تصور داخل میسازد.
▪️شاهنامه نگاری در فرهنگ ایرانی در سه سنت شاهی، دینی و پهلوانی قرن ها پیش از فردوسی تقریر و مذکور افتاده بوده است. آنان که مشتاق پژوهش در این ابواب هستند بد نیست که به خداینامکها که علیالاغلب شاهنامههای دولتی و شاهی (و نمایندی فکر منطقهی غربیی ایران در این ژانر) را نمایندگی میکرده ، یا سفرنامههای دینیی معراج و عالم آخرت مثلا ازتاویراف نامک را که خود نوعی شهنامهی دینی است ، یا اندک ماندههای شاهنامههای پیش از فردوسی چون صعالبی و بلعمی و مقدمهی ابومنصوری و خورده ماندههای رودکی و مسعود مروزی و دقیقیی توسی و غیره را (که با رعایت جانب احتیاط بیشترشان را میشود نمایندهی سبک شرقیی ایران در این ژانر دانست) رجوع کنند .
🔸در این وهله البته تفاوت گوسانها در شرق و خنیاگران در غرب هم قابل تامل خواهد بود. در فهم این تفاوتهای بیشمار و نقار افتاده در زمین و زمینهی این سه نحوه از حماسه پردازیست که درست یافتن و درست خواندن نقشهی سرگذشتها نیز ممکن میشود. دیدن و خواندن توپولوژی ی زندگی در تاریخ بی خوانش توپولوژیی نقشهی خیال مقدور نیست ، و امروزه هر متنخوان حرفهای ناچار است همسنگ تاریخ ، پیرنگ افسان و اسطوره را هم به صید فهم و دریافت درآورد ، ورنه گاهِ مواجهه با معناهای زندگی ، رهپو در این راه با درههای عمیق و پیچیده رو در رو و درگیر میشود. در باب همین موضوع هستند صاحب نظرانی که به ذکاوت و ژرفدانی دریافتهاند که بخشی از روایت مستور تاریخ از قضا در نا_تاریخِ روایتهای اسطورهای و افسانوی پنهان مانده و باید چون غواصی زبده آنها را در خوانشی چالاک از اعماق بیرون کشید. آثار پربهایی در این سبک و روش این سالیان نگاشته شده و میتواند بخشی از درههای جهل ما را پلی بشود به سوی درکی درست از وقایعی که بر سر ما گذر کرده است.....
متن کامل:
https://bit.ly/3W1AgVI
#شاهنامه
#فردوسی
#ایران_فردا
#مسعود_میری
http://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 سیاست نامهای که حالا باید خواند!
🔺 به مناسبت 25 اردیبهشت روز "فردوسی" 🔷 مسعود میری @iranfardamag ملتها برای بقا نیاز به نقشهی راه و ایدههایی مهم دارند . میگویم "ایدههای مهم" ، چون "نقشهها" و "ایدهها" پابپای هم بهانههای بودن و دوام یک قوم و ملت را تازه و بیدار نگهمیدارند. "متن"های…
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔸هو الباقی
⚫️علی اکبر سرجمعی، از چهرههای برجسته فرهنگی، مدنی و مرجعی اخلاقی در تاریخ معاصر خراسان در ۹۲ سالگی درگذشت. او از اعضای قدیمی کانون نشر حقایق اسلامی، یاران و شاگردان نزدیک استاد شریعتی و دوستان نزدیک علی شریعتی بود و طی نیم قرن با صبوری و استمرار و علیرغم شرایط ملتهب سیاسی و اجتماعی مستمر موفق شده بود خانه خود را بدل به مآمنی برای نسلهای پیاپی نواندیشان دینی سازد و در زمانههای پر عسرت و تاریک امید آفرین و روشنایی بخش باشد.
⚫️دکتر سرجمعی پزشکاطفال بود و طی شصت سال در مشهد نسلهای پیاپی را دست به دست تا جوانی و میانسالی بدرقه کرده است.
خاموشی این روح بزرگ را به همسر و همراه وفادار و پایدارش سونا خانم سرداری و نیز فرزندان او تسلیت میگوییم. دکتر علیاکبر سرجمعی یک سرمایه اجتماعی بود. فقدان چنین سرمایههایی در جامعه، به سختی جبران پذیر خواهد بود.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
🔆خانواده شریعتی🔆
#دکتر_سرجمعی
#کانون_نشر_حقایق_اسلامی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @shariati_scf
⚫️علی اکبر سرجمعی، از چهرههای برجسته فرهنگی، مدنی و مرجعی اخلاقی در تاریخ معاصر خراسان در ۹۲ سالگی درگذشت. او از اعضای قدیمی کانون نشر حقایق اسلامی، یاران و شاگردان نزدیک استاد شریعتی و دوستان نزدیک علی شریعتی بود و طی نیم قرن با صبوری و استمرار و علیرغم شرایط ملتهب سیاسی و اجتماعی مستمر موفق شده بود خانه خود را بدل به مآمنی برای نسلهای پیاپی نواندیشان دینی سازد و در زمانههای پر عسرت و تاریک امید آفرین و روشنایی بخش باشد.
⚫️دکتر سرجمعی پزشکاطفال بود و طی شصت سال در مشهد نسلهای پیاپی را دست به دست تا جوانی و میانسالی بدرقه کرده است.
خاموشی این روح بزرگ را به همسر و همراه وفادار و پایدارش سونا خانم سرداری و نیز فرزندان او تسلیت میگوییم. دکتر علیاکبر سرجمعی یک سرمایه اجتماعی بود. فقدان چنین سرمایههایی در جامعه، به سختی جبران پذیر خواهد بود.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
🔆خانواده شریعتی🔆
#دکتر_سرجمعی
#کانون_نشر_حقایق_اسلامی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @shariati_scf
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔸آن خانه کوچه بن بست
🔸با یاد جانی شیفته : دکترعلیاکبر سرجمعی
🖋 سوسن شریعتی
🔆دکتر علیاکبر سرجمعی متولد ۱۳۱۰ بود و امروز که خاموش شد تقریبا قرن را گذر کرده و شده بود مرجعی اجتنابناپذیر برای ما و شهر ما. برای «ما»: یک «ما»ی طولانی و به عمل آمده از خلال تجربیات پی در پی شکست و پیروزی؛ برای شهر مشهد: شهری نماد و نمادین در تاریخ معاصر ما. دکتر سرجمعی طی این قرن هم پزشک اطفال بود، هم از چهرههای بیبدیل سیاستورزی اخلاقی، هم مفسر قرآن، هم وجدان بیدار تاریخ شهر، هم پناه بی سر و صدای بی پناهان و یتیمان شهر، هم میزبان گرم اندیشههای نو و مسئله دار و مسئله ساز... بخش اعظم روشنفکران دینی ایران معاصر حتما روزی، روزگاری گذارش به خانه دکتر سرجمعی - در آن کوچه بن بست - افتاده است: برای اینکه بشنوند و شنیده شوند، ببینند و دیده شوند، تبلیغ کنند، درد دل کنند، از تنهایی به در آیند؛ دکتر سرجمعی از آنها بود که میمانند، صبوری میکنند، میشوند پناه و نهاد و شاهد و آینه تا سنتی پا بگیرد، تاریخی ساخته شود، حافظهای رقم بخورد و دست به دست شود برای بعد.
#یادها_خاطرات
#علی_اکبر_سرجمعی
#کانون_نشر_حقایق
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @shariati_scf
متن کامل
🔸با یاد جانی شیفته : دکترعلیاکبر سرجمعی
🖋 سوسن شریعتی
🔆دکتر علیاکبر سرجمعی متولد ۱۳۱۰ بود و امروز که خاموش شد تقریبا قرن را گذر کرده و شده بود مرجعی اجتنابناپذیر برای ما و شهر ما. برای «ما»: یک «ما»ی طولانی و به عمل آمده از خلال تجربیات پی در پی شکست و پیروزی؛ برای شهر مشهد: شهری نماد و نمادین در تاریخ معاصر ما. دکتر سرجمعی طی این قرن هم پزشک اطفال بود، هم از چهرههای بیبدیل سیاستورزی اخلاقی، هم مفسر قرآن، هم وجدان بیدار تاریخ شهر، هم پناه بی سر و صدای بی پناهان و یتیمان شهر، هم میزبان گرم اندیشههای نو و مسئله دار و مسئله ساز... بخش اعظم روشنفکران دینی ایران معاصر حتما روزی، روزگاری گذارش به خانه دکتر سرجمعی - در آن کوچه بن بست - افتاده است: برای اینکه بشنوند و شنیده شوند، ببینند و دیده شوند، تبلیغ کنند، درد دل کنند، از تنهایی به در آیند؛ دکتر سرجمعی از آنها بود که میمانند، صبوری میکنند، میشوند پناه و نهاد و شاهد و آینه تا سنتی پا بگیرد، تاریخی ساخته شود، حافظهای رقم بخورد و دست به دست شود برای بعد.
#یادها_خاطرات
#علی_اکبر_سرجمعی
#کانون_نشر_حقایق
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @shariati_scf
متن کامل
Telegraph
آن خانه کوچه بن بست
با یاد جانی شیفته : دکترعلیاکبر سرجمعی 🖋 سوسن شریعتی دکتر علیاکبر سرجمعی متولد ۱۳۱۰ بود و امروز که خاموش شد تقریبا قرن را گذر کرده و شده بود مرجعی اجتنابناپذیر برای ما و شهر ما. برای «ما»: یک «ما»ی طولانی و به عمل آمده از خلال تجربیات پی در پی شکست و پیروزی؛…
🔷🔸او یکی از «اوتاد» بود
🖋محمدهادی هادیزاده
🔺کم کم، تعداد دوستانِ سرای باقی، دارد بیش از تعداد دوستان ساکن در سرای فانی می شود!
🔺دکتر علی اکبر سرجمعی هم رفت. به قول «علما»، او یکی از «اوتاد» بود.
کلاس چهارم یا پنجم دبستان بودم که او را میدیدم با دوچرخه به دانشکده پزشکی مشهد می رود - حدود سال های ۱۳۳۶ و ۱۳۳۷. به نوجوانی و دوران دبیرستان هم که رسیدم، او را در کانون نشر حقایق اسلامی می دیدم. پس از سال های دوری از وطن و مراجعت به کشور در کوران انقلاب، دکتر سرجمعی را در میان سیاسیون «پا به کار» یافتم، که تعجبی هم نداشت. پس از انقلاب هم زیر زمین بزرگ خانه اش تقریباً شده بود «کانون نشر حقایق اسلامی مشهد»، چرا که در نظام حکومتی جدید، «کوچه چهارباغ» جایی نبود که «کانون» بتواند در آن به کارش ادامه دهد!
🔺در اواخر دههء۷۰، دکتر سرجمعی در میان جمعی ۳۰ نفره از مشهدی هایی بود که قصد کردند در محلی جدید، که از سوی مرحوم سید محمد ارتضاء در اختیار گذاشته شده بود، «کانون» را دوباره احیاء کنند. چند ماهی نیز مرکز جدید با دعوت از سخنورانی بنام از تهران و مشهد سخت فعال شده بود، و در ۱۸ فروردین ۱۳۸۰، دکتر سرجمعی به همراه ۵ نفر دیگر از دست اندرکاران راه اندازی «کانون» جدید، دستگیر و به سلول های انفرادی سربازخانه عشرت آباد تهران منتقل شدند و بساط کانون جدید هم جمع شد.
🔺پس از آن، دکتر سرجمعی از نظر فیزیکی و سلامت جسم، دیگر «سرجمعی» سابق نبود، اما مطب او همیشه باز، و خدمت او به طب اطفال ادامه داشت. به موازات طبابت، فعالیت های دکتر و همسرش (خانم سرداری) در امور خیر و کمک به دختران بی سرپرست، تا حد پایان تحصیلات و فرستادن به خانه بخت، ادامه یافت.
🔺در کمک به مستضعفان مالی، همین بس که بدانیم در ساعاتی کهدکتر در مطب مریض می دید، اتوموبیل قراضه او در اختیار کسی بود که برای خودش در شهر مسافرکشی و کسب در آمد کند! اگر نمونه ای از «ایثار» بخواهم ذکر کنم، چیزی بهتر از این سراغ ندارم.
🔺به جرأت می توان گفت که دکتر علی اکبر سرجمعی، از نظر خصلت های معرفتی و معیشتی ، «سر جمعِ» خصالی بود که کمتر می توان در جوامع حتی سالم دید، چه رسد در جوامعی که گرفتار بحران های شدید مالی و اخلاقی هستند.
روحش شاد، و عمر ادامه دهندگان راهش دراز باد.
#یاداشت_اختصاصی
#محمد_هادی_هادیزاده
#کانون_نشر_حقایق
#علی_اکبر_سرجمعی
#اکنون
🆔 @Shariati40
🖋محمدهادی هادیزاده
🔺کم کم، تعداد دوستانِ سرای باقی، دارد بیش از تعداد دوستان ساکن در سرای فانی می شود!
🔺دکتر علی اکبر سرجمعی هم رفت. به قول «علما»، او یکی از «اوتاد» بود.
کلاس چهارم یا پنجم دبستان بودم که او را میدیدم با دوچرخه به دانشکده پزشکی مشهد می رود - حدود سال های ۱۳۳۶ و ۱۳۳۷. به نوجوانی و دوران دبیرستان هم که رسیدم، او را در کانون نشر حقایق اسلامی می دیدم. پس از سال های دوری از وطن و مراجعت به کشور در کوران انقلاب، دکتر سرجمعی را در میان سیاسیون «پا به کار» یافتم، که تعجبی هم نداشت. پس از انقلاب هم زیر زمین بزرگ خانه اش تقریباً شده بود «کانون نشر حقایق اسلامی مشهد»، چرا که در نظام حکومتی جدید، «کوچه چهارباغ» جایی نبود که «کانون» بتواند در آن به کارش ادامه دهد!
🔺در اواخر دههء۷۰، دکتر سرجمعی در میان جمعی ۳۰ نفره از مشهدی هایی بود که قصد کردند در محلی جدید، که از سوی مرحوم سید محمد ارتضاء در اختیار گذاشته شده بود، «کانون» را دوباره احیاء کنند. چند ماهی نیز مرکز جدید با دعوت از سخنورانی بنام از تهران و مشهد سخت فعال شده بود، و در ۱۸ فروردین ۱۳۸۰، دکتر سرجمعی به همراه ۵ نفر دیگر از دست اندرکاران راه اندازی «کانون» جدید، دستگیر و به سلول های انفرادی سربازخانه عشرت آباد تهران منتقل شدند و بساط کانون جدید هم جمع شد.
🔺پس از آن، دکتر سرجمعی از نظر فیزیکی و سلامت جسم، دیگر «سرجمعی» سابق نبود، اما مطب او همیشه باز، و خدمت او به طب اطفال ادامه داشت. به موازات طبابت، فعالیت های دکتر و همسرش (خانم سرداری) در امور خیر و کمک به دختران بی سرپرست، تا حد پایان تحصیلات و فرستادن به خانه بخت، ادامه یافت.
🔺در کمک به مستضعفان مالی، همین بس که بدانیم در ساعاتی کهدکتر در مطب مریض می دید، اتوموبیل قراضه او در اختیار کسی بود که برای خودش در شهر مسافرکشی و کسب در آمد کند! اگر نمونه ای از «ایثار» بخواهم ذکر کنم، چیزی بهتر از این سراغ ندارم.
🔺به جرأت می توان گفت که دکتر علی اکبر سرجمعی، از نظر خصلت های معرفتی و معیشتی ، «سر جمعِ» خصالی بود که کمتر می توان در جوامع حتی سالم دید، چه رسد در جوامعی که گرفتار بحران های شدید مالی و اخلاقی هستند.
روحش شاد، و عمر ادامه دهندگان راهش دراز باد.
#یاداشت_اختصاصی
#محمد_هادی_هادیزاده
#کانون_نشر_حقایق
#علی_اکبر_سرجمعی
#اکنون
🆔 @Shariati40
◽️ #اختصاصی
🗞 #مجله_دفترهای_بنیاد_منتشر_شد
⚪️ مراقبت از نهال امید
🔆 دفترهای بنیاد/ دوره جدید/ سال سوم/ شماره ۷/ اردیبهشت ۱۴۰۲
با گفتارهایی از:
علی قاسمی
فرید خاتمی
آرمان ذاکری
مسلم زمانی
احسان شریعتی
محمدجواد غلامرضا کاشی
عباس منوچهری
هاشم آقاجری
فاطمه گوارایی
سوسن شریعتی
فواد آرام راد
حسین مصباحیان
امیر رضایی
#دفترهای_بنیاد
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati40
🗞 #مجله_دفترهای_بنیاد_منتشر_شد
⚪️ مراقبت از نهال امید
🔆 دفترهای بنیاد/ دوره جدید/ سال سوم/ شماره ۷/ اردیبهشت ۱۴۰۲
با گفتارهایی از:
علی قاسمی
فرید خاتمی
آرمان ذاکری
مسلم زمانی
احسان شریعتی
محمدجواد غلامرضا کاشی
عباس منوچهری
هاشم آقاجری
فاطمه گوارایی
سوسن شریعتی
فواد آرام راد
حسین مصباحیان
امیر رضایی
#دفترهای_بنیاد
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati40