Forwarded from Parvaneh M
معرفی و دانلود کتاب بررسی تفصیلی ماجرای آیت الله مصباح و دکتر شریعتی | وحید خضاب | کتابراه
https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%AA%D9%81%D8%B5%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%85%D8%B5%D8%A8%D8%A7%D8%AD-%D9%88-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D8%B9%D8%AA%DB%8C/book/38894
https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%AA%D9%81%D8%B5%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%85%D8%B5%D8%A8%D8%A7%D8%AD-%D9%88-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D8%B9%D8%AA%DB%8C/book/38894
کتابراه
معرفی و دانلود کتاب بررسی تفصیلی ماجرای آیت الله مصباح و دکتر شریعتی | وحید خضاب | کتابراه
کتاب بررسی تفصیلی ماجرای آیت الله مصباح و دکتر شریعتی نوشته وحید خضاب جلد هشتم از مجموعه «آنچه گذشت»، به بررسی موضوع انتقادات آیت الله مصباح به دکتر شریعتی و مواضع ایشان پرداخته است. مجموعهی هشت جلدی آنچه گذشت تلاش...
آیت الله مصباح: با همان نگاه اول، متوجه شدم شریعتی انحرافات ریشهای دارد / به زودی متوجه شدم در بین روحانیون مبارز، کسی که خطری را درمورد او احساس کرده باشد، نیست
https://www.entekhab.ir/fa/news/593944/
https://www.entekhab.ir/fa/news/593944/
انتخاب
آیت الله مصباح: با همان نگاه اول، متوجه شدم شریعتی انحرافات ریشهای دارد / به زودی متوجه شدم در بین روحانیون مبارز، کسی که خطری…
اولین باری که با آثار ایشان [شریعتی] برخورد کردم در کتابخانه موسسه راه حق بود که دیدم جزوههایی روی میز گذاشته بود، برداشتم و نگاه کردم، درسهای اسلامشناسی بود. نگاهی سطحی کردم، با همان نگاه اول متوجه شدم که ایشان انحرافات ریشهای دارد. خیلی متأثر شدم...…
Forwarded from آسمان
بسم الله الرحمن الرحیم
۱۱دی ۱۳۸۸سالروز درگذشت دکتر علی گلزاده غفوری
امروز سالروز درگذشت علامه متواضع حضرت آیت الله دکتر علی گلزاده غفوری است .
یازده دی سال 88خورشیدی پس از ده روز از هجران آیت الله العظمی منتظری، ملت ایران در خاموشی و بی خبری به سوگ و ماتمِ سینه سوخته عرصه سیاست ایران زمین آیت الله گلزاده غفوری نشست.
این کمترین هرچند توفیق درک محضر و دست بوسی آن فقیه گرامی را نداشت اما همیشه ایام نام و مظلومیت اش در ذهن من خلجان داشت.
یکی از دوستان مشترک پس از دیدار با او به من گفت از بی مهری روزگار پرسیدم در پاسخ گفت سرنوشت چنین شد و چه می توان کرد؟!
دوست مشترک آنگاه بخشی از گزاره او را می گفت ، من با تکه چوبی سر به پایین زمین را خط کشی بی هدف می کردم و ذهن و اندیشه ام به آخرین فراز سوره نصر رفت.
پیامبر اسلام پس از دو دهه مجاهده و تحمل ضربات پی در پی کفار حربی و منافقین تماشاچی اپورتونیست اما در مقابل باریتعالی بدهکار شده و محکوم به توبه و استغفار گردید.
انسان های خدا گونه بسان حسینعلی منتظری، علی گلزاده غفوری ووو در مقابل هجمه ناجوانمردان کینه توز و حسودان تماشاچی اما ، خود را بدهکار الطاف الهی می خواندند.
اکنون شمه ای از زندگی نامه او را مرور می کنیم:
در ۲۵اردیبهشت ۱۳۰۲ در قزوین بهدنیا آمد. اسلامشناس، حقوقدان، نویسنده، استاد دانشگاه و دارای دکترای حقوق قضایی از دانشگاه سوربن فرانسه بود.
در ج.ا.ا در مجلس خبرگان به اصل ولایت فقیه رأی منفی داد. در اولین انتخابات نمایندگی مجلس بعد از انقلاب، راهی مجلس گشت .
اما بسان حضرت آیت حسن لاهوتی اشکوری پس،از فردای خرداد شصت حضور در مجلس را تحریم کرد.
تحریم ج.ا.ا برای او هزینه سنگین داشت از جمله اعدام دو فرزند او به نامهای محمدصادق (۲۳ساله) و محمدکاظم (۱۹ساله)، به جرم مجاهد بودن در ۲۸شهریور و ۱۳مهر ۱۳۶۰ تیرباران شدند.
دخترش مریم گلزادهٔ غفوری(۲۸ساله) به همراه همسرش، علیرضا حاج صمدی در جریان کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ نیز حلقآویز گردیدند.
یاد همه کنشگران صدیق سیاسی و باورمندان راستین دینی و خداباوران مؤمن یاد باد.
11دی 1401_ سید یعقوب آل شفیعی فومنی
۱۱دی ۱۳۸۸سالروز درگذشت دکتر علی گلزاده غفوری
امروز سالروز درگذشت علامه متواضع حضرت آیت الله دکتر علی گلزاده غفوری است .
یازده دی سال 88خورشیدی پس از ده روز از هجران آیت الله العظمی منتظری، ملت ایران در خاموشی و بی خبری به سوگ و ماتمِ سینه سوخته عرصه سیاست ایران زمین آیت الله گلزاده غفوری نشست.
این کمترین هرچند توفیق درک محضر و دست بوسی آن فقیه گرامی را نداشت اما همیشه ایام نام و مظلومیت اش در ذهن من خلجان داشت.
یکی از دوستان مشترک پس از دیدار با او به من گفت از بی مهری روزگار پرسیدم در پاسخ گفت سرنوشت چنین شد و چه می توان کرد؟!
دوست مشترک آنگاه بخشی از گزاره او را می گفت ، من با تکه چوبی سر به پایین زمین را خط کشی بی هدف می کردم و ذهن و اندیشه ام به آخرین فراز سوره نصر رفت.
پیامبر اسلام پس از دو دهه مجاهده و تحمل ضربات پی در پی کفار حربی و منافقین تماشاچی اپورتونیست اما در مقابل باریتعالی بدهکار شده و محکوم به توبه و استغفار گردید.
انسان های خدا گونه بسان حسینعلی منتظری، علی گلزاده غفوری ووو در مقابل هجمه ناجوانمردان کینه توز و حسودان تماشاچی اما ، خود را بدهکار الطاف الهی می خواندند.
اکنون شمه ای از زندگی نامه او را مرور می کنیم:
در ۲۵اردیبهشت ۱۳۰۲ در قزوین بهدنیا آمد. اسلامشناس، حقوقدان، نویسنده، استاد دانشگاه و دارای دکترای حقوق قضایی از دانشگاه سوربن فرانسه بود.
در ج.ا.ا در مجلس خبرگان به اصل ولایت فقیه رأی منفی داد. در اولین انتخابات نمایندگی مجلس بعد از انقلاب، راهی مجلس گشت .
اما بسان حضرت آیت حسن لاهوتی اشکوری پس،از فردای خرداد شصت حضور در مجلس را تحریم کرد.
تحریم ج.ا.ا برای او هزینه سنگین داشت از جمله اعدام دو فرزند او به نامهای محمدصادق (۲۳ساله) و محمدکاظم (۱۹ساله)، به جرم مجاهد بودن در ۲۸شهریور و ۱۳مهر ۱۳۶۰ تیرباران شدند.
دخترش مریم گلزادهٔ غفوری(۲۸ساله) به همراه همسرش، علیرضا حاج صمدی در جریان کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ نیز حلقآویز گردیدند.
یاد همه کنشگران صدیق سیاسی و باورمندان راستین دینی و خداباوران مؤمن یاد باد.
11دی 1401_ سید یعقوب آل شفیعی فومنی
Forwarded from دغدغههای ایران
🔴 بهنام هستیبخش
▪️ سعید مدنی و گوشهای ناشنوای نظام سیاسی ایران
🔸 دادگاه انقلاب، دکتر سعید مدنی را به اتّهام "تشکیل و اداره گروههای معاند نظام" و همچنین "اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم برضد امنیت کشور"، درحالی به ۹سال زندان محکوم کرد که مصادیق هردو اتّهام چیزی بجز راهاندازی دو گروه اینترنتی در فضایمجازی، برای گفتگو در مورد مسائل کنونی ایران نیست؛ یعنی همان کاری که امروز همه ایرانیان در فضاهای واقعی و مجازی، از دبستان و دبیرستان تا دانشگاه و خیابان انجام میدهند و چنانچه بنا به محاکمه باشد، میلیونها ایرانی به محاکم دادگاههای انقلاب روانه خواهندشد. قابل بحثتر اینکه در همین گروه اینترنتیِ مشخصی که مدنی بهخاطر آن اکنون در زندان بسرمیبرد، بعضاً استادان و پژوهشگرانی شرکت کردهاند که بحثها و نظرات آنها بهتناوب در رسانه های عمومی منتشر میشود و کسی نیز تاکنون این اظهارنظرها را "برضد امنیت کشور" تلقّی نکردهاست. بنابراین، سخن ناروایینخواهدبود اگر گفتهشود قوانین در محاکم و دادگاههای انقلاب، مصادیق روشنی ندارند و درحقیقت این نهادهای امنیتی هستند که برحسب رای و ارادهی خود، عناوین همیشگیِ "معاند" و "ضدیت با امنیت" را به کسانی که موضع انتقادی دارند تحمیل میکنند و روسای محاکم نیز جز در همان راستا گام برنمیدارند.
🔹 این روزها رسانههایی که همسو با نهادهای امنیتی هستند نیز هر از چندگاهی به داستانسرایی علیه دکتر سعید مدنی میپردازند امّا بهواقع جرم بزرگ مدنی چیزی بهغیر از ایننیست که از سالها پیش، موضع جنبشی جامعه ایران را تحلیل کرده و نسبت به ضرورت اصلاحات ساختاری برای ممانعت از گسترش بحرانها هشدار دادهاست. او اکنونتقاص گوشهای ناشنوای نظام سیاسی ایران را در زندان پس میدهد و البتّه که وی در تحمّل این مجازات ناروا تنها نیست؛ چندصد جانباخته و مجروح و معلول در خیابانها طی ماههای اخیر و هزاران زندانی و محبوس، حاصل همین ناشنواییِ مزمن و مهلک است که یک سرِ آن نیز تا فقر دامنگستر و تیرهروزی عمومی و استیلا و استبدادِ سیاسی نسبت به منتقدان و معترضان و مردم ناراضی امتداد پیدا کردهاست.
🔸 میخ آهنینِ هشدار و نقدِ منتقدان تاکنون بر سنگِ متصلّبِ حاکمیت فرو نرفتهاست و خسارتهای جبرانناپذیر این نامعادلهی ناموزون را اندیشمندان و روشنفکران نجیب و میهندوستی نظیر سعید مدنی در کنار همهی تودههای مردم پس میدهند، امّا تاریخ عمومی بشر نشان میدهد که کفّه این نامعادلات تا به ابد در یک سوی نخواهد ماند و لغو این گونه احکام بیپایه و آزادی تمامی زندانیان سیاسی عقیدتی که جرمی بهجز اظهارنظر و نقد حاکمیت و نارساییهای موجود نداشتهاند، پیوسته بهعنوان یک مطالبهی ملی - مدنیِ بنیادین مطرح خواهدبود....
متن و اسامی :
https://bit.ly/3VENpSA
#سعید_مدنی
https://t.me/DaghdagheIran
▪️ سعید مدنی و گوشهای ناشنوای نظام سیاسی ایران
🔸 دادگاه انقلاب، دکتر سعید مدنی را به اتّهام "تشکیل و اداره گروههای معاند نظام" و همچنین "اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم برضد امنیت کشور"، درحالی به ۹سال زندان محکوم کرد که مصادیق هردو اتّهام چیزی بجز راهاندازی دو گروه اینترنتی در فضایمجازی، برای گفتگو در مورد مسائل کنونی ایران نیست؛ یعنی همان کاری که امروز همه ایرانیان در فضاهای واقعی و مجازی، از دبستان و دبیرستان تا دانشگاه و خیابان انجام میدهند و چنانچه بنا به محاکمه باشد، میلیونها ایرانی به محاکم دادگاههای انقلاب روانه خواهندشد. قابل بحثتر اینکه در همین گروه اینترنتیِ مشخصی که مدنی بهخاطر آن اکنون در زندان بسرمیبرد، بعضاً استادان و پژوهشگرانی شرکت کردهاند که بحثها و نظرات آنها بهتناوب در رسانه های عمومی منتشر میشود و کسی نیز تاکنون این اظهارنظرها را "برضد امنیت کشور" تلقّی نکردهاست. بنابراین، سخن ناروایینخواهدبود اگر گفتهشود قوانین در محاکم و دادگاههای انقلاب، مصادیق روشنی ندارند و درحقیقت این نهادهای امنیتی هستند که برحسب رای و ارادهی خود، عناوین همیشگیِ "معاند" و "ضدیت با امنیت" را به کسانی که موضع انتقادی دارند تحمیل میکنند و روسای محاکم نیز جز در همان راستا گام برنمیدارند.
🔹 این روزها رسانههایی که همسو با نهادهای امنیتی هستند نیز هر از چندگاهی به داستانسرایی علیه دکتر سعید مدنی میپردازند امّا بهواقع جرم بزرگ مدنی چیزی بهغیر از ایننیست که از سالها پیش، موضع جنبشی جامعه ایران را تحلیل کرده و نسبت به ضرورت اصلاحات ساختاری برای ممانعت از گسترش بحرانها هشدار دادهاست. او اکنونتقاص گوشهای ناشنوای نظام سیاسی ایران را در زندان پس میدهد و البتّه که وی در تحمّل این مجازات ناروا تنها نیست؛ چندصد جانباخته و مجروح و معلول در خیابانها طی ماههای اخیر و هزاران زندانی و محبوس، حاصل همین ناشنواییِ مزمن و مهلک است که یک سرِ آن نیز تا فقر دامنگستر و تیرهروزی عمومی و استیلا و استبدادِ سیاسی نسبت به منتقدان و معترضان و مردم ناراضی امتداد پیدا کردهاست.
🔸 میخ آهنینِ هشدار و نقدِ منتقدان تاکنون بر سنگِ متصلّبِ حاکمیت فرو نرفتهاست و خسارتهای جبرانناپذیر این نامعادلهی ناموزون را اندیشمندان و روشنفکران نجیب و میهندوستی نظیر سعید مدنی در کنار همهی تودههای مردم پس میدهند، امّا تاریخ عمومی بشر نشان میدهد که کفّه این نامعادلات تا به ابد در یک سوی نخواهد ماند و لغو این گونه احکام بیپایه و آزادی تمامی زندانیان سیاسی عقیدتی که جرمی بهجز اظهارنظر و نقد حاکمیت و نارساییهای موجود نداشتهاند، پیوسته بهعنوان یک مطالبهی ملی - مدنیِ بنیادین مطرح خواهدبود....
متن و اسامی :
https://bit.ly/3VENpSA
#سعید_مدنی
https://t.me/DaghdagheIran
Telegraph
🔴 بهنام هستیبخش
▪️ سعید مدنی و گوشهای ناشنوای نظام سیاسی ایران 🔸 دادگاه انقلاب، دکتر سعید مدنی را به اتّهام "تشکیل و اداره گروههای معاند نظام" و همچنین "اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم برضد امنیت کشور"، درحالی به ۹سال زندان محکوم کرد که مصادیق هردو اتّهام چیزی بجز راهاندازی…
Forwarded from A
اکنونِ ما کُجا ست ؟
به نیما با الهام از شعر «قایق» ش
وَ باز
تَندیس وار
ایستاده اند به تَماشا
اِنگار نه اِنگار
که درین گیر و دار
موجِ حادثه بَر پا ست
*
وَ باز
فریاد وار
می پرسم اَزیشان :
هان !
ای خیره ماندِگانِ به من اینجا !
در این زمانۀ پُر غوغا
آخر
چه جایِ تَماشا ست !؟
*
«من دَستِ من کُمَک زِ دَستِ شما می کُنَد طَلَب
مَقصودِ من زِ حَرفَم مَعلوم بر شما ست»
با من بِگویید که :
اکنونِ ما کُجا ست ؟
*
وَ باز
خَمیازِه هایِ ریشخَند
به من
می گویند :
این پُرسِشِ تو زِ ما
سَخت نَخ نَما ست
*
وَ باز
فریاد وار
به هُشدار
می گویم :
ای خیرِگانِ گِرانجان !
آری !
امروز نیز چو دیروز
این
پُرسِشِ بی پاسُخ
پُرسِشِ من و ما ست :
اکنونِ ما کُجا ست ؟
*
ای خُفتِگانِ بی خَبَر از خود !
ای تِشنِگانِ سَراب به لبِ آب !
ای کاش لحظه ای
چَشم بِگُشاییم و
بیابیم پاسُخِ خویش را زِ خویش
که چُنین پیدا ست
*
«فریادِ من شکسته اگر در گلو وَ گرفریادِ من رَسا
من از برای راهِ خَلاصِ خود و شما
فریاد می زَنَم
فریاد می زَنَم !»
*
اکنونِ ما کُجا ست ؟
*
« یک دست بی صدا ست » ...
سعید شهرتاش
13 دی ماه 1401
یاد روز نیما
به نیما با الهام از شعر «قایق» ش
وَ باز
تَندیس وار
ایستاده اند به تَماشا
اِنگار نه اِنگار
که درین گیر و دار
موجِ حادثه بَر پا ست
*
وَ باز
فریاد وار
می پرسم اَزیشان :
هان !
ای خیره ماندِگانِ به من اینجا !
در این زمانۀ پُر غوغا
آخر
چه جایِ تَماشا ست !؟
*
«من دَستِ من کُمَک زِ دَستِ شما می کُنَد طَلَب
مَقصودِ من زِ حَرفَم مَعلوم بر شما ست»
با من بِگویید که :
اکنونِ ما کُجا ست ؟
*
وَ باز
خَمیازِه هایِ ریشخَند
به من
می گویند :
این پُرسِشِ تو زِ ما
سَخت نَخ نَما ست
*
وَ باز
فریاد وار
به هُشدار
می گویم :
ای خیرِگانِ گِرانجان !
آری !
امروز نیز چو دیروز
این
پُرسِشِ بی پاسُخ
پُرسِشِ من و ما ست :
اکنونِ ما کُجا ست ؟
*
ای خُفتِگانِ بی خَبَر از خود !
ای تِشنِگانِ سَراب به لبِ آب !
ای کاش لحظه ای
چَشم بِگُشاییم و
بیابیم پاسُخِ خویش را زِ خویش
که چُنین پیدا ست
*
«فریادِ من شکسته اگر در گلو وَ گرفریادِ من رَسا
من از برای راهِ خَلاصِ خود و شما
فریاد می زَنَم
فریاد می زَنَم !»
*
اکنونِ ما کُجا ست ؟
*
« یک دست بی صدا ست » ...
سعید شهرتاش
13 دی ماه 1401
یاد روز نیما
Forwarded from فصلنامه مطالعات ایرانی پویه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فصلنامه مطالعات ایرانی پویه، شمارههای ۱۹ و ۲۰، بهار و تابستان ۱۴۰۱
"آیندهی ما: ایران"
نمایی از نویسندگان و مقالات.
در سایت نشریهی پویه میتوانید نسخهی الکترونیکی آن را دریافت کنید.
آدرس سایت:
http://www.pooyemag.com
.
"آیندهی ما: ایران"
نمایی از نویسندگان و مقالات.
در سایت نشریهی پویه میتوانید نسخهی الکترونیکی آن را دریافت کنید.
آدرس سایت:
http://www.pooyemag.com
.
Forwarded from SEPEHR
⚖️ اعترافات
_نام و نام خانوادگی
_عرفان نظرآهاری
_اعتراف کن:
_جناب قاضی،من سطل زباله آتش زده ام. زباله ها از چند قرن پیش در سطل مانده بود. پسماند اعتقادات غلط، ته مانده های تفکرات پوسیده، باورهای بویناک، خانه بو گرفته بود، خیابان بو گرفته بود شهر بو گرفته بود. جایی برای دفن زباله ها نداشتیم، باز یافت بلد نبودیم، آتشش زدم.
_اتهاماتت اما بیش از اینهاست!
_بله، جناب قاضی محترم، شیشه هم شکسته ام، شیشه ای که دور زندگی ام کشیده بودند؛ مرا جدا می کرد از جهان، مرا جدا می کرد از زمان. شکستم و دستم به جهان مدرن خورد. شکستم و وارد قرن معاصر شدم.
-پرونده ات سنگین است، دو فقره اش اینها بود که گفتی، مابقی را اقرار کن!
_جناب قاضی، من سنگ هم زیاد پرتاب کرده ام. البته فقط به خواب آدم ها، نه به خودشان. در خواب گریه می کردند، می خواستم بیدارشان کنم که کابوس نبینند.
_شما بسیار بی جا کرده ای! دیگر چه کرده ای؟ حتما شعار هم داده ای؟
_نه جناب قاضی فقط شعور داشتم که آن هم مخفی بود.
-از بایگانی های قدیم فهمیدیم که خانواده ات هم سابقه دارند!
_بله، جناب قاضی پدرم شورشی بود، مادرم عاصی. پدرم گندم خورد، مادرم سیب چید. هر دو اخراجی اند. هر دو تبعیدی. خودم هم در تبعید به دنیا آمده ام.
_مرقوم کنید پایان دادرسی. متهمه بنا بر اقرار همه اتهامات خود را پذیرفت، متهم یا متهمه؟ مذکری یا مونث؟
_انسانم جناب قاضی
_ختم جلسه. ببریدش تا صدور حکم…
✍️ #عرفان_نظرآهاری
_نام و نام خانوادگی
_عرفان نظرآهاری
_اعتراف کن:
_جناب قاضی،من سطل زباله آتش زده ام. زباله ها از چند قرن پیش در سطل مانده بود. پسماند اعتقادات غلط، ته مانده های تفکرات پوسیده، باورهای بویناک، خانه بو گرفته بود، خیابان بو گرفته بود شهر بو گرفته بود. جایی برای دفن زباله ها نداشتیم، باز یافت بلد نبودیم، آتشش زدم.
_اتهاماتت اما بیش از اینهاست!
_بله، جناب قاضی محترم، شیشه هم شکسته ام، شیشه ای که دور زندگی ام کشیده بودند؛ مرا جدا می کرد از جهان، مرا جدا می کرد از زمان. شکستم و دستم به جهان مدرن خورد. شکستم و وارد قرن معاصر شدم.
-پرونده ات سنگین است، دو فقره اش اینها بود که گفتی، مابقی را اقرار کن!
_جناب قاضی، من سنگ هم زیاد پرتاب کرده ام. البته فقط به خواب آدم ها، نه به خودشان. در خواب گریه می کردند، می خواستم بیدارشان کنم که کابوس نبینند.
_شما بسیار بی جا کرده ای! دیگر چه کرده ای؟ حتما شعار هم داده ای؟
_نه جناب قاضی فقط شعور داشتم که آن هم مخفی بود.
-از بایگانی های قدیم فهمیدیم که خانواده ات هم سابقه دارند!
_بله، جناب قاضی پدرم شورشی بود، مادرم عاصی. پدرم گندم خورد، مادرم سیب چید. هر دو اخراجی اند. هر دو تبعیدی. خودم هم در تبعید به دنیا آمده ام.
_مرقوم کنید پایان دادرسی. متهمه بنا بر اقرار همه اتهامات خود را پذیرفت، متهم یا متهمه؟ مذکری یا مونث؟
_انسانم جناب قاضی
_ختم جلسه. ببریدش تا صدور حکم…
✍️ #عرفان_نظرآهاری
Forwarded from سیدجواد میری مینق
نقد کتاب (علی شریعتی و بسط چارچوب کلاسیکهای سوسیولوژی) سیدجواد میری توسط دکتر "مهدی شریعتی" از دانشگاه Kansas College در آمریکا. این نقد در مجله آمریکایی چاپ و توسط Sage منتشر شده است.
Book Review: Ali Shariati Expanding the Sociological Canon - Mehdi S Shariati, 2022
https://journals.sagepub.com/doi/10.1177/20503032221075385?icid=int.sj-abstract.similar-articles.5
@seyedjavadmiri
Book Review: Ali Shariati Expanding the Sociological Canon - Mehdi S Shariati, 2022
https://journals.sagepub.com/doi/10.1177/20503032221075385?icid=int.sj-abstract.similar-articles.5
@seyedjavadmiri
SAGE Journals
Book Review: Ali Shariati Expanding the Sociological Canon - Mehdi S Shariati, 2022
Forwarded from ایران فردا
🔴سلام کیوان
▪️نامهای به کیوانِ صمیمی
🔷علیرضا رجایی
@iranfardamag
🔸سلام کیوان؛ خدا میداند که اینچندمین بار است که در زندانی و خدا میداند که آیا تو به زندان اُنس گرفتهای یا زندان به تو عادت کردهاست؟ اگر بگویم این همه از تبار خونینی است که از آن برخاستهای خواهند گفت: "باز هم از همان حرفهای پنجاهوهفتی". آنها گمان میکنند برای تو پنجاهوهفت یعنی فقط همان مشتهای گره کرده وحنجرههای برامده از گردن و غوغای درود و مرگ که بر آسمانها میرفت، امّا نه. پنجاهوهفت یعنی پندارهای از جهانی یکسره رها و دور از خمودگی و ازپایافتادگی. راست میگویند که این پندارهای اتوپیایی است و منتظرم این عبارت همیشگی را هم بر زبان بیاورند که: تلاش برای ساختن بهشت در زمین همواره دوزخ ساختهاست. یعنی ماییم و سرگردانی میان دو جهانی که یک سرِ آن انباشته از تحمیلات عارضی و تجاوزگرانه و بردگی است و سر دیگر آن جهانی است غرق در آرزو و اتوپیا که اگر سرِ ساختن بهشت ندارد امّا از جهنّمِ شبنشینیِ "خرچنگهای مردابی" نیز بیزار است و به جشنِ بزم و "رقص ماهیان زلالپرست" میشتابد.
▪️سلامکیوان؛ شنیدهای که اخیراً ابوالفضل قدیانی گفتهاست که پا به بیدادگاههای کاریکاتورگونهی اشباح جهل نخواهدگذاشت امّا مشتاقانه به سوی زندانهایی خواهد شتافت که برادران اسیرش در آنجا ماوا گزیدهاند، امّا زیاد خوشحال نباش چون اگر بخواهند وی را علیرغم آن همه بیماری روانه حبس کنند، باز هم او را به زندان سمنان- یعنی جایی که در آن به بند کشیده شدهای- نخواهند آورد؛ و راستی که چقدر افتخار آمیز شدهاست زندان؛ تا آنقدر افتخارآمیز که ما در بیرونِ حصارها خجالتزدهایم. گویا چیزی کم داریم. خاطرت هست مهندس سحابی میگفت باید حرمت ترس از زندان فروبریزد تا مبارزه برای آزادی رونقی بگیرد. تو نیز همین را میگویی. زندانها تنها حصارهایی از سنگ و ساروج و سیمان هستند امّا آن رشتههای نامریی که در هستی افشانده و گسترده شدهاست، چناننیرومندند که بر صلابت پوشالیِ حبس و حصر و شحنگانِ قهر و خشم، پوزخند میزنند و راه خویش را به سوی وصل و درهمشکستنِ انزوا میگشایند.
🔸سلامکیوان؛ هر سلامی اضطرابِ وداع و جدایی هم به همراه دارد امّا اکنون دیگر جدایی و وداع بی معناست زیرا زندان -بخش فراموش شده و به یغما رفته همهی تاریخ- اکنون چندان جلوهی روشنی از حضور پیدا کردهاست که زندانیان و نه زندانبانان، صاحبان واقعی آن شدهاند و آنها هستند که حضور خود را به تاریخ تحمیل کردهاند.
▪️میگویند شعار میدهی، بگذار بگویند. امّا من میدانم که از میان تو که تباری خونین در سرخترین متن تاریخ ما داری و آن گویندهای که در لباس دین از سهلالوصول و سریعالاجابه بودنِ اعدام برای پایداری و بقای مدارِ قدرت میگوید و از خرج و مخارجی که زندان تحمیل میکند،شکایت دارد، کدام یک ماندگار هستید و کدام یک بزودی غزل حزنانگیز وداع را سرخواهیدداد. او که از اقدام کمخرج اعدام بهراحتیِ چُرتِ نکبتبارِ بعدازظهرش سخن میگوید، مصداق واقعی این سخن علی درباره منافقان است که گفت: "زَرَعُوا الْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ وَ حَصَدُوا الثُّبُورَ"؛ گناه میکارند و کِشتهی خویش به آبِ غرور سیراب میسازند و هلاکت درو میکنند.
🔸سلام کیوان؛ نمیدانم با تو چه بگویم که ندانی.علیِ بزرگ بسیار پیشتر، از مصائبِ راه گفتهبود: " وَ اعلَمْ أنّ أمامَكَ طَريقاً ذا مَسافَةٍ بَعيدَةٍ ، و مَشَقَّةٍ شَديدَةٍ"؛ و بدان که در برابر تو راهی است بس دراز و با مشقّتی شدید و بسیار؛ و هم او بود که افزود: "پیمودن این راه را نیاز به طلب[و اراده] است. به وجهی نیکو توشه و زاد برگیر بدان مقدار که تو را برساند...پس بیش از توان خود بار بر پشت منه که سنگینی آن تو را بیازارد و بر تو گران آید".
▪️خدا را که این راه دشوار را تو اکنون هموار کردهای کیوان: "أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ".
#ایران_فردا
#ملی_مذهبی
#علیرضا_رجایی
#کیوان_صمیمی
https://bit.ly/3IQ0KVE
https://t.me/iranfardamag
▪️نامهای به کیوانِ صمیمی
🔷علیرضا رجایی
@iranfardamag
🔸سلام کیوان؛ خدا میداند که اینچندمین بار است که در زندانی و خدا میداند که آیا تو به زندان اُنس گرفتهای یا زندان به تو عادت کردهاست؟ اگر بگویم این همه از تبار خونینی است که از آن برخاستهای خواهند گفت: "باز هم از همان حرفهای پنجاهوهفتی". آنها گمان میکنند برای تو پنجاهوهفت یعنی فقط همان مشتهای گره کرده وحنجرههای برامده از گردن و غوغای درود و مرگ که بر آسمانها میرفت، امّا نه. پنجاهوهفت یعنی پندارهای از جهانی یکسره رها و دور از خمودگی و ازپایافتادگی. راست میگویند که این پندارهای اتوپیایی است و منتظرم این عبارت همیشگی را هم بر زبان بیاورند که: تلاش برای ساختن بهشت در زمین همواره دوزخ ساختهاست. یعنی ماییم و سرگردانی میان دو جهانی که یک سرِ آن انباشته از تحمیلات عارضی و تجاوزگرانه و بردگی است و سر دیگر آن جهانی است غرق در آرزو و اتوپیا که اگر سرِ ساختن بهشت ندارد امّا از جهنّمِ شبنشینیِ "خرچنگهای مردابی" نیز بیزار است و به جشنِ بزم و "رقص ماهیان زلالپرست" میشتابد.
▪️سلامکیوان؛ شنیدهای که اخیراً ابوالفضل قدیانی گفتهاست که پا به بیدادگاههای کاریکاتورگونهی اشباح جهل نخواهدگذاشت امّا مشتاقانه به سوی زندانهایی خواهد شتافت که برادران اسیرش در آنجا ماوا گزیدهاند، امّا زیاد خوشحال نباش چون اگر بخواهند وی را علیرغم آن همه بیماری روانه حبس کنند، باز هم او را به زندان سمنان- یعنی جایی که در آن به بند کشیده شدهای- نخواهند آورد؛ و راستی که چقدر افتخار آمیز شدهاست زندان؛ تا آنقدر افتخارآمیز که ما در بیرونِ حصارها خجالتزدهایم. گویا چیزی کم داریم. خاطرت هست مهندس سحابی میگفت باید حرمت ترس از زندان فروبریزد تا مبارزه برای آزادی رونقی بگیرد. تو نیز همین را میگویی. زندانها تنها حصارهایی از سنگ و ساروج و سیمان هستند امّا آن رشتههای نامریی که در هستی افشانده و گسترده شدهاست، چناننیرومندند که بر صلابت پوشالیِ حبس و حصر و شحنگانِ قهر و خشم، پوزخند میزنند و راه خویش را به سوی وصل و درهمشکستنِ انزوا میگشایند.
🔸سلامکیوان؛ هر سلامی اضطرابِ وداع و جدایی هم به همراه دارد امّا اکنون دیگر جدایی و وداع بی معناست زیرا زندان -بخش فراموش شده و به یغما رفته همهی تاریخ- اکنون چندان جلوهی روشنی از حضور پیدا کردهاست که زندانیان و نه زندانبانان، صاحبان واقعی آن شدهاند و آنها هستند که حضور خود را به تاریخ تحمیل کردهاند.
▪️میگویند شعار میدهی، بگذار بگویند. امّا من میدانم که از میان تو که تباری خونین در سرخترین متن تاریخ ما داری و آن گویندهای که در لباس دین از سهلالوصول و سریعالاجابه بودنِ اعدام برای پایداری و بقای مدارِ قدرت میگوید و از خرج و مخارجی که زندان تحمیل میکند،شکایت دارد، کدام یک ماندگار هستید و کدام یک بزودی غزل حزنانگیز وداع را سرخواهیدداد. او که از اقدام کمخرج اعدام بهراحتیِ چُرتِ نکبتبارِ بعدازظهرش سخن میگوید، مصداق واقعی این سخن علی درباره منافقان است که گفت: "زَرَعُوا الْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ وَ حَصَدُوا الثُّبُورَ"؛ گناه میکارند و کِشتهی خویش به آبِ غرور سیراب میسازند و هلاکت درو میکنند.
🔸سلام کیوان؛ نمیدانم با تو چه بگویم که ندانی.علیِ بزرگ بسیار پیشتر، از مصائبِ راه گفتهبود: " وَ اعلَمْ أنّ أمامَكَ طَريقاً ذا مَسافَةٍ بَعيدَةٍ ، و مَشَقَّةٍ شَديدَةٍ"؛ و بدان که در برابر تو راهی است بس دراز و با مشقّتی شدید و بسیار؛ و هم او بود که افزود: "پیمودن این راه را نیاز به طلب[و اراده] است. به وجهی نیکو توشه و زاد برگیر بدان مقدار که تو را برساند...پس بیش از توان خود بار بر پشت منه که سنگینی آن تو را بیازارد و بر تو گران آید".
▪️خدا را که این راه دشوار را تو اکنون هموار کردهای کیوان: "أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ".
#ایران_فردا
#ملی_مذهبی
#علیرضا_رجایی
#کیوان_صمیمی
https://bit.ly/3IQ0KVE
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴سلام کیوان
🔷علیرضا رجایی @iranfardamag 🔸سلام کیوان؛ خدا میداند که اینچندمین بار است که در زندانی و خدا میداند که آیا تو به زندان اُنس گرفتهای یا زندان به تو عادت کردهاست؟ اگر بگویم این همه از تبار خونینی است که از آن برخاستهای خواهند گفت: "باز هم از همان حرفهای…
Forwarded from علی شریعتی
دانشجویان متحد
برگه امتحانی لیلا حسینزاده _ سارا شریعتی
.
.
.
"...آزادی همواره در دامنِ اسارت میزاید،
و در زنجیر رشد میکند،
و از ستم تغذیه میکند،
و با غصب بیدار میشود.
های!، این سرنوشتِ آزادی است..."
برگه امتحانی لیلا حسینزاده _ سارا شریعتی
.
.
.
"...آزادی همواره در دامنِ اسارت میزاید،
و در زنجیر رشد میکند،
و از ستم تغذیه میکند،
و با غصب بیدار میشود.
های!، این سرنوشتِ آزادی است..."
Forwarded from javad kashi (Javad Kashi)
فاجعه حکومتی کردن علم
-------
در تحلیلهایی که محافل نزدیک به نظام از اعتراضات اخیر ارائه کردند، «علوم شناختی» جایگاه ویژهای داشت. آنچه این تحلیلگران از علوم شناختی میفهمند، امکان سازمان دادن به ذهن و رفتار مردمان با تبلیغات است. خیال کردهاند در مدت زمانی که فضای مجازی در ایران فعال بوده، گروههای معاند در داخل و خارج، ذهن و ساختار عصبی، عاطفی، شناختی و رفتاری جوانان را تحت تاثیر قرار دادهاند و آنها را از نظام مقدس دور کردهاند. نکته جالب توجه راهکاری است که برای خروج از این بحران عرضه میکنند. راهکارشان بهرهگرفتن از علوم شناختی برای دگرگون کردن موازنه در میدان سیاست است. به هم توصیه میکنند باید به نظام موثر تبلغیاتی روی بیاوریم تا ساختار عصبی، عاطفی و شناختی جوانان را با نظام همسو کنیم.
حال باید از آنها بپرسیم چگونه میان ماهیت دینی نظام که انتظار میرود بر دعوت به حق استوار شده باشد، با دستکاری کاری کردن افکار عمومی تطابق ایجاد میکنند.
چیزی که در این میان فراموش شده، انسان به مثابه موجود دارای وجدان، خرد و قدرت انتخاب است. فراموشی انسان و حرمت و کرامت او، بزرگترین فاجعه ناشی از منطق استیلاست که همه چیز را به مقتضیات بقاء و دوام خود تبدیل میکند.
نظام تلاش میکند از دشمنانش عقب نماند. پس هر چه بیشتر شبیه دشمنان خود میشود. چنانکه دشمنانش هم در تلاش برای مشابهت با نظام در این مسابقه عقب نماندهاند.
مقصودشان چه بود وقتی میگفتند جوانان فطرتهای پاک و وجدانهای آزاد دارند. خوب چرا از خود نمیپرسند چه کردهایم که وجدانهای آزاد و پاک جوانان پذیرای ما نیست. فقط در چنین صورتی است که به جای قربانی کردن حقیقت در پای منطق قدرت، قدرت را قربانی حقیقت خواهند کرد و البته این کاری است پر مخاطره و پذیرش آن به شجاعت و آزادگی فراوان نیاز دارد.
میتوان از علوم شناختی بهره دیگری هم برد. اگر مشاهده میکنند جوانان این دیار، تحت تاثیر تبلیغات موثر دشمنان واقع شدهاند، ساختار یکسویه تبلیغات دشمانش را در یک فضای گشوده و متکثر رسانهای در داخل جبران کنند. اجازه تفکر و استدلال و آزادی تفکر را در داخل گسترش دهند. اجازه دهند هر کس همانطور که وجدان و سلایقش طلب میکند انتخاب کند. آنگاه مخاطب خود را از کلیشههای ذهنی یکسویه رها میکنند.
راستش را بخواهید، اگر قرار است با منطق دستکاری کردن افکار عمومی به دوام خود بیاندیشید، قطعا دشمنانتان از شما نیرومندترند.
@javadkashi
-------
در تحلیلهایی که محافل نزدیک به نظام از اعتراضات اخیر ارائه کردند، «علوم شناختی» جایگاه ویژهای داشت. آنچه این تحلیلگران از علوم شناختی میفهمند، امکان سازمان دادن به ذهن و رفتار مردمان با تبلیغات است. خیال کردهاند در مدت زمانی که فضای مجازی در ایران فعال بوده، گروههای معاند در داخل و خارج، ذهن و ساختار عصبی، عاطفی، شناختی و رفتاری جوانان را تحت تاثیر قرار دادهاند و آنها را از نظام مقدس دور کردهاند. نکته جالب توجه راهکاری است که برای خروج از این بحران عرضه میکنند. راهکارشان بهرهگرفتن از علوم شناختی برای دگرگون کردن موازنه در میدان سیاست است. به هم توصیه میکنند باید به نظام موثر تبلغیاتی روی بیاوریم تا ساختار عصبی، عاطفی و شناختی جوانان را با نظام همسو کنیم.
حال باید از آنها بپرسیم چگونه میان ماهیت دینی نظام که انتظار میرود بر دعوت به حق استوار شده باشد، با دستکاری کاری کردن افکار عمومی تطابق ایجاد میکنند.
چیزی که در این میان فراموش شده، انسان به مثابه موجود دارای وجدان، خرد و قدرت انتخاب است. فراموشی انسان و حرمت و کرامت او، بزرگترین فاجعه ناشی از منطق استیلاست که همه چیز را به مقتضیات بقاء و دوام خود تبدیل میکند.
نظام تلاش میکند از دشمنانش عقب نماند. پس هر چه بیشتر شبیه دشمنان خود میشود. چنانکه دشمنانش هم در تلاش برای مشابهت با نظام در این مسابقه عقب نماندهاند.
مقصودشان چه بود وقتی میگفتند جوانان فطرتهای پاک و وجدانهای آزاد دارند. خوب چرا از خود نمیپرسند چه کردهایم که وجدانهای آزاد و پاک جوانان پذیرای ما نیست. فقط در چنین صورتی است که به جای قربانی کردن حقیقت در پای منطق قدرت، قدرت را قربانی حقیقت خواهند کرد و البته این کاری است پر مخاطره و پذیرش آن به شجاعت و آزادگی فراوان نیاز دارد.
میتوان از علوم شناختی بهره دیگری هم برد. اگر مشاهده میکنند جوانان این دیار، تحت تاثیر تبلیغات موثر دشمنان واقع شدهاند، ساختار یکسویه تبلیغات دشمانش را در یک فضای گشوده و متکثر رسانهای در داخل جبران کنند. اجازه تفکر و استدلال و آزادی تفکر را در داخل گسترش دهند. اجازه دهند هر کس همانطور که وجدان و سلایقش طلب میکند انتخاب کند. آنگاه مخاطب خود را از کلیشههای ذهنی یکسویه رها میکنند.
راستش را بخواهید، اگر قرار است با منطق دستکاری کردن افکار عمومی به دوام خود بیاندیشید، قطعا دشمنانتان از شما نیرومندترند.
@javadkashi
Forwarded from علی شریعتی
پیروزی قبل از خودآگاهی فاجعه است.
"...من ترجیح میدهم، دو نسل، سه نسل کار کنند و بعد به نتیجه برسند. اما اگر در عرض ده سال به نتیجه برسیم، باز برمیگردیم به صد سال عقبتر. همیشه، یک تجربهی عجیب در افریقا و آسیا شده؛ کسانی که به سرعت به نتیجه رسیدهاند، بعد، امتیازاتِ قبل از انقلابشان را هم، از دست دادهاند. من، همهی انقلاباتِ زودرس را نفی میکنم..."
شریعتی، مجموعه آثار ۲۰ / چه باید کرد؟ / ص ۵۰۰
پ.ن: آنچه که فاطمه صادقی و امین بزرگیان در جنبشِ زن_زندگی_آزادی از زبان آصف بیات با عنوان Refolution یا اصقلاب و انصلاح (ترکیبی از Reform و Revolution) بیان میکنند، همان رویکردی است که شریعتی از آن با عنوان "اصلاح انقلابی" یاد میکرد.
"...من ترجیح میدهم، دو نسل، سه نسل کار کنند و بعد به نتیجه برسند. اما اگر در عرض ده سال به نتیجه برسیم، باز برمیگردیم به صد سال عقبتر. همیشه، یک تجربهی عجیب در افریقا و آسیا شده؛ کسانی که به سرعت به نتیجه رسیدهاند، بعد، امتیازاتِ قبل از انقلابشان را هم، از دست دادهاند. من، همهی انقلاباتِ زودرس را نفی میکنم..."
شریعتی، مجموعه آثار ۲۰ / چه باید کرد؟ / ص ۵۰۰
پ.ن: آنچه که فاطمه صادقی و امین بزرگیان در جنبشِ زن_زندگی_آزادی از زبان آصف بیات با عنوان Refolution یا اصقلاب و انصلاح (ترکیبی از Reform و Revolution) بیان میکنند، همان رویکردی است که شریعتی از آن با عنوان "اصلاح انقلابی" یاد میکرد.
Forwarded from علی شریعتی
سوسیالیسمدموکراتیکاخلاقی_Pooye_2021.pdf
1.1 MB
میراث شریعتی در عصر سلطهی اسلامیسم و نئولیبرالیسم
✍ مجتبی مهدوی www.mojtabamahdavi.com
_نقد شریعتی به لیبرال دموکراسیهای واقعا موجود را میتوان از منظر تئوریهای پیشرو و پسالیبرال بازخوانی کرد.
_شریعتی نخستین منتقد نظریه خود بود، و از همینرو نظریه "دمکراسی متعهد" بنیان فلسفه سیاسی وی نیست.
_شریعتی به وضوح "استبداد روحانی" را بدترین نوع استبداد برشمرده است.
_برخلاف خوانش مرسوم و مسلط که شریعتی را مدافع و نظریهپرداز اسلامیسم و دولت دینی میپندارد، وی به وضوح مدافع "دولت لائیک دموکراتیک و ملی" است.
_استفاده شریعتی از واژگان مذهبی "امت و امامت" در 1348 و به کارگیری غیر مسئولانه از این مفاهیم توسط هواداران نظریه "ولایت فقیه" و انقلابیون در زمان و زمینه متفاوت انقلاب 1357، به برخی سوء تفاهمها در مورد همسویی این دو نظریه منجر شد.
_رویکرد شریعتی متأخر، نفی و ضدیت با حقوق شهروندی لیبرال نیست، بلکه در جهت دمکراتیزهکردن، رادیکالیزهکردن، تعمیق، بسط و غنیتر نمودن حقوق اجتماعی-سیاسی انسان است.
_دموکراسی اجتماعی شریعتی به سنت سوسیالدموکراسی شمال اروپا نزدیکتر و دارای فاصله معنیداری با استالینیسم است.
✍ مجتبی مهدوی www.mojtabamahdavi.com
_نقد شریعتی به لیبرال دموکراسیهای واقعا موجود را میتوان از منظر تئوریهای پیشرو و پسالیبرال بازخوانی کرد.
_شریعتی نخستین منتقد نظریه خود بود، و از همینرو نظریه "دمکراسی متعهد" بنیان فلسفه سیاسی وی نیست.
_شریعتی به وضوح "استبداد روحانی" را بدترین نوع استبداد برشمرده است.
_برخلاف خوانش مرسوم و مسلط که شریعتی را مدافع و نظریهپرداز اسلامیسم و دولت دینی میپندارد، وی به وضوح مدافع "دولت لائیک دموکراتیک و ملی" است.
_استفاده شریعتی از واژگان مذهبی "امت و امامت" در 1348 و به کارگیری غیر مسئولانه از این مفاهیم توسط هواداران نظریه "ولایت فقیه" و انقلابیون در زمان و زمینه متفاوت انقلاب 1357، به برخی سوء تفاهمها در مورد همسویی این دو نظریه منجر شد.
_رویکرد شریعتی متأخر، نفی و ضدیت با حقوق شهروندی لیبرال نیست، بلکه در جهت دمکراتیزهکردن، رادیکالیزهکردن، تعمیق، بسط و غنیتر نمودن حقوق اجتماعی-سیاسی انسان است.
_دموکراسی اجتماعی شریعتی به سنت سوسیالدموکراسی شمال اروپا نزدیکتر و دارای فاصله معنیداری با استالینیسم است.
Forwarded from بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان
🔶جلوگیری از برگزاری مراسم سالگرد مهندس بازرگان
به نام خدا
به اطلاع میرساند که به دستور مقامات امنیتی برگزاری مراسم بیست و هشتمین سالگرد زنده یاد مهندس مهدی بازرگان که قرار بود روز جمعه ۳۰ دیماه بطور محدود در فضای دفتر انجمن اسلامی مهندسین برگزار شود، لغو شده است.
بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان
۲۸ دیماه ۱۴۰۱
@bonyadbazargan
به نام خدا
به اطلاع میرساند که به دستور مقامات امنیتی برگزاری مراسم بیست و هشتمین سالگرد زنده یاد مهندس مهدی بازرگان که قرار بود روز جمعه ۳۰ دیماه بطور محدود در فضای دفتر انجمن اسلامی مهندسین برگزار شود، لغو شده است.
بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان
۲۸ دیماه ۱۴۰۱
@bonyadbazargan
Forwarded from ایران فردا
▪️به نام هستیبخش
▪️امان نمیدهی ای سوزغم به سازدلم
▪️دوست و برادر گرامی جناب اقای دکتر محمّد محمدیگرگانی در اندوه پرکشیدن دخت دلبند و مهربانشان غمین و عزادارند.
▪️با دریغ و افسوسِ بسیار، درگذشت زودهنگام بانو زهرا محمدی را به ایشان و دیگر عزیزان خاندان سر افراز محمدیگرگانی تسلیت عرض میکنیم و خود را شریک غمشان میدانیم.
1401/10/29
اسامی:
هاشم آقاجری, رضا آقاخانی, زهرا آقاخانی, مسعود آقایی, ابوطالب آدینهوند, سیدیعقوب آلشفیعیفومنی, فاطمه آذریقمی, حمید آصفی, محمدرضا آهنی, حسن آصالح, حمیده ابراهیمی, هادی احتظاظی, حمید احراری, زینب احمدی , رضا احمدی, طاهره احمدیدستجردی, رامین اخلومدی, سارا استوارحصاری, بتول اسدی, احمدرضا اسدی, بتول اسدی, احمدرضا اسدی, عبدالرحیم اسدیلاری, جمال اسماعیلی, مهری اشرفی, محبوبه اعرجشیروانی, فرزانه افشاری, فهیمه افشاری, عباس اقبال, علی اکبر جفعری, علیرضا اکبرزادگان, اعظم اکبرزاده, مرتضی اکبری, شهربانو امانی , مرتضی امینی, اسداله امینی, کاکحسن امینی, اسداله امینی, سعیده ایزدی, نعمتالله ایزدی, مصطفی ایزدی, هاشم باروتی , ابوالفضل بازرگان, عبدالعلی بازرگان, محمدباقر بختیار, اکبر بدیعزادگان, سیدعلی برقعی, رویا بلوری , محمدحسین بنیاسدی, عماد بهاور, جلال بهرامی , قربان بهزادیاننژاد, حمید بهشتی, علیرضا بهشتیشیرازی, صفا بیطرف, شهابالدین بیمقدار, مسعود پدرام , مسعود پیران, حبیبالله پیمان , مصطفی تاجزاده , محمدرضا تحویلداری, سونیا ترکمان, مرتضی تهرانی, محمد توسلی , مرتضی توکل, مجید تولّایی, رضا تیموری, حسین ثاقب, حسین جزایری, غلامرضا جعفری, محمد جعفری, شادی جعفری, فریده جعفری, علیاکبر جعفری, جلال جلالیزاده, باقر جلالیزاده, جواد چشمه نور, احمدرضا چگینی , محمد چهره, محمد چهره, حسین چهرهساز, بتول چوپانی, رضا حاجی, غلامرضا حجتی, مهرداد حجّتی, زهره حری, محمدعلی حسن نژاد, سیدمسعود حسینی, بهزاد حق پناه , بهزاد حق پناه, عبدالکریم حکیمی, ابوالفضل حکیمی, فتحاله حنیف°زاده , محمود حیدری, محمد حیدریرنانی, حوریه خانپور, مژگان خانزاده, وحیده خانعلیزاده, شیرین خسروشاهی, سعید خسروی, محمد خسرویان, ابراهیم خوشسیرت, اکبر دانشسرارودی, اکبر دانشسرارودی, مصطفی دانشگر , رضا دبیر, فاطمه دردکشان , محمود دردکشان, محمد دردکشان, ملیحه دردکشان, سعید درودی, امیرخسرو دلیرثانی , معصومه دهقان , نوید رادفر, زهرا ربانیاملشی, محمدباق ربختیار, علیرضا رجایی, محمدجواد رجائیان, مهدی رجبی , علیرضا رجبیان, محترم رحمانی, جواد رحیمپور, رضا رحیمی, زهرا رحیمی , حمیدرضا رسولیان, بهمن رضاخانی, محمّد رضایی, امیر رضایی, احد رضایی , حسین رفیعی, رقیه زارعپورحیدری, عزیزه زارعپورحیدری, مجید زرگرنژاد , ثریا زرینکمر, جعفر زمانی , مهدی زمانی, محسن زمانی, رضا ژند, علی ساداتالحسینی, محمدعلی ساداتحسینی, علیرضا ساریخانی, نرجس سالاری, سیدجعفر سبحانی, حامد سحابی, محمود سرابادامی, علی سرداد, عبدالفتاح سلطانی, مصطفی سلطانی, فریدون سلیمینیا, سیدرضا سیدزاده , غلامرضا شادبختی, لاله شاکری, رسول شاهرخ, اکبر شاهزمانی, علی شاهزیدی, احمد شجاعی, احسان شریعتی, سوسن شریعتی, سارا شریعتی, مونا شریعتی, مهدی شعبانیخلج , علیمحمد شکوری, مهرداد شهدادیان, علی شهنام, حسن شیاسی, علی شیخالاسلامی , فیروزه صابر , محمد صابر, یحیی صادقلو, مرتضی صارمی, زهرا صالحی, اصغر صالحی, هاشم صباغیان, سرور صحرانورد, محمد صحفی, رویا صدر, رضا صدر, سوده صفوی, فضلالله صلواتی, جلال صمصامیفر, احمد صیامپور, جلیل ضرابی, طاهره طالقانی, فیروز طاهرزاده , فرید طاهری, طیبه طاهریان, علیاکبر طاهریقزوینی , سیدمحمد طباطباییلطفی, عبدالحسین طوطیایی, امیر طیرانی, حمیدرضا عابدیان, فریده عباسی, فریبا عباسی, احد عبدالحسین وند, فیضاله عربسرخی, سهراب عسگری, ذبیحالله عشقی, محمد عطایی, آتوسا عطائی, عبدالرسول عطائی, روئین عطوفت, کاظم عظیما, سیدهادی عظیمی, شهین علوی, محمدرضا علیحسینی , حانیه علیزاده, طاهره علیزاده, محمود عمرانی, علیاصغر غروی, نورالدین غروی , ابراهیم غنیپور, سعید فاضل, منیژه فتحی, مهدی فخرزاده , علیمحمد فراهانی, محمدمهدی فرخی, غفار فرزدی, سعید فرمد , علی فریدیحیایی , مسعود فصیحی, حسین فلاح, هادی قابل, اقدس قاسمی, زعیم قافلهباشی, مریم قدس, ابوالفضل قدیانی, خسرو قشقایی, ماهرو قشقایی, علی قمی, مصطفی قهرمانی, کیارش کاظمی , عباس کاظمی, ملیحه کریمالدینی, فریده کریمی, رضا کشاورز, روحاله کلانتری, رافت کمالیان, صدیقه کنعانی, منصور کوچکمحسنی, محمدعلی کوشا, بهناز کیانی, رضا کیانی, على گرجی....
متن و اسامی کامل:
https://bit.ly/3J6XPrA
#تسلیت
#محمد_محمدیگرگانی
https://t.me/iranfardamag
▪️امان نمیدهی ای سوزغم به سازدلم
▪️دوست و برادر گرامی جناب اقای دکتر محمّد محمدیگرگانی در اندوه پرکشیدن دخت دلبند و مهربانشان غمین و عزادارند.
▪️با دریغ و افسوسِ بسیار، درگذشت زودهنگام بانو زهرا محمدی را به ایشان و دیگر عزیزان خاندان سر افراز محمدیگرگانی تسلیت عرض میکنیم و خود را شریک غمشان میدانیم.
1401/10/29
اسامی:
هاشم آقاجری, رضا آقاخانی, زهرا آقاخانی, مسعود آقایی, ابوطالب آدینهوند, سیدیعقوب آلشفیعیفومنی, فاطمه آذریقمی, حمید آصفی, محمدرضا آهنی, حسن آصالح, حمیده ابراهیمی, هادی احتظاظی, حمید احراری, زینب احمدی , رضا احمدی, طاهره احمدیدستجردی, رامین اخلومدی, سارا استوارحصاری, بتول اسدی, احمدرضا اسدی, بتول اسدی, احمدرضا اسدی, عبدالرحیم اسدیلاری, جمال اسماعیلی, مهری اشرفی, محبوبه اعرجشیروانی, فرزانه افشاری, فهیمه افشاری, عباس اقبال, علی اکبر جفعری, علیرضا اکبرزادگان, اعظم اکبرزاده, مرتضی اکبری, شهربانو امانی , مرتضی امینی, اسداله امینی, کاکحسن امینی, اسداله امینی, سعیده ایزدی, نعمتالله ایزدی, مصطفی ایزدی, هاشم باروتی , ابوالفضل بازرگان, عبدالعلی بازرگان, محمدباقر بختیار, اکبر بدیعزادگان, سیدعلی برقعی, رویا بلوری , محمدحسین بنیاسدی, عماد بهاور, جلال بهرامی , قربان بهزادیاننژاد, حمید بهشتی, علیرضا بهشتیشیرازی, صفا بیطرف, شهابالدین بیمقدار, مسعود پدرام , مسعود پیران, حبیبالله پیمان , مصطفی تاجزاده , محمدرضا تحویلداری, سونیا ترکمان, مرتضی تهرانی, محمد توسلی , مرتضی توکل, مجید تولّایی, رضا تیموری, حسین ثاقب, حسین جزایری, غلامرضا جعفری, محمد جعفری, شادی جعفری, فریده جعفری, علیاکبر جعفری, جلال جلالیزاده, باقر جلالیزاده, جواد چشمه نور, احمدرضا چگینی , محمد چهره, محمد چهره, حسین چهرهساز, بتول چوپانی, رضا حاجی, غلامرضا حجتی, مهرداد حجّتی, زهره حری, محمدعلی حسن نژاد, سیدمسعود حسینی, بهزاد حق پناه , بهزاد حق پناه, عبدالکریم حکیمی, ابوالفضل حکیمی, فتحاله حنیف°زاده , محمود حیدری, محمد حیدریرنانی, حوریه خانپور, مژگان خانزاده, وحیده خانعلیزاده, شیرین خسروشاهی, سعید خسروی, محمد خسرویان, ابراهیم خوشسیرت, اکبر دانشسرارودی, اکبر دانشسرارودی, مصطفی دانشگر , رضا دبیر, فاطمه دردکشان , محمود دردکشان, محمد دردکشان, ملیحه دردکشان, سعید درودی, امیرخسرو دلیرثانی , معصومه دهقان , نوید رادفر, زهرا ربانیاملشی, محمدباق ربختیار, علیرضا رجایی, محمدجواد رجائیان, مهدی رجبی , علیرضا رجبیان, محترم رحمانی, جواد رحیمپور, رضا رحیمی, زهرا رحیمی , حمیدرضا رسولیان, بهمن رضاخانی, محمّد رضایی, امیر رضایی, احد رضایی , حسین رفیعی, رقیه زارعپورحیدری, عزیزه زارعپورحیدری, مجید زرگرنژاد , ثریا زرینکمر, جعفر زمانی , مهدی زمانی, محسن زمانی, رضا ژند, علی ساداتالحسینی, محمدعلی ساداتحسینی, علیرضا ساریخانی, نرجس سالاری, سیدجعفر سبحانی, حامد سحابی, محمود سرابادامی, علی سرداد, عبدالفتاح سلطانی, مصطفی سلطانی, فریدون سلیمینیا, سیدرضا سیدزاده , غلامرضا شادبختی, لاله شاکری, رسول شاهرخ, اکبر شاهزمانی, علی شاهزیدی, احمد شجاعی, احسان شریعتی, سوسن شریعتی, سارا شریعتی, مونا شریعتی, مهدی شعبانیخلج , علیمحمد شکوری, مهرداد شهدادیان, علی شهنام, حسن شیاسی, علی شیخالاسلامی , فیروزه صابر , محمد صابر, یحیی صادقلو, مرتضی صارمی, زهرا صالحی, اصغر صالحی, هاشم صباغیان, سرور صحرانورد, محمد صحفی, رویا صدر, رضا صدر, سوده صفوی, فضلالله صلواتی, جلال صمصامیفر, احمد صیامپور, جلیل ضرابی, طاهره طالقانی, فیروز طاهرزاده , فرید طاهری, طیبه طاهریان, علیاکبر طاهریقزوینی , سیدمحمد طباطباییلطفی, عبدالحسین طوطیایی, امیر طیرانی, حمیدرضا عابدیان, فریده عباسی, فریبا عباسی, احد عبدالحسین وند, فیضاله عربسرخی, سهراب عسگری, ذبیحالله عشقی, محمد عطایی, آتوسا عطائی, عبدالرسول عطائی, روئین عطوفت, کاظم عظیما, سیدهادی عظیمی, شهین علوی, محمدرضا علیحسینی , حانیه علیزاده, طاهره علیزاده, محمود عمرانی, علیاصغر غروی, نورالدین غروی , ابراهیم غنیپور, سعید فاضل, منیژه فتحی, مهدی فخرزاده , علیمحمد فراهانی, محمدمهدی فرخی, غفار فرزدی, سعید فرمد , علی فریدیحیایی , مسعود فصیحی, حسین فلاح, هادی قابل, اقدس قاسمی, زعیم قافلهباشی, مریم قدس, ابوالفضل قدیانی, خسرو قشقایی, ماهرو قشقایی, علی قمی, مصطفی قهرمانی, کیارش کاظمی , عباس کاظمی, ملیحه کریمالدینی, فریده کریمی, رضا کشاورز, روحاله کلانتری, رافت کمالیان, صدیقه کنعانی, منصور کوچکمحسنی, محمدعلی کوشا, بهناز کیانی, رضا کیانی, على گرجی....
متن و اسامی کامل:
https://bit.ly/3J6XPrA
#تسلیت
#محمد_محمدیگرگانی
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
▪️به نام هستیبخش
▪️امان نمیدهی ای سوزغم به سازدلم ▪️دوست و برادر گرامی جناب اقای دکتر محمّد محمدیگرگانی در اندوه پرکشیدن دخت دلبند و مهربانشان غمین و عزادارند. ▪️با دریغ و افسوسِ بسیار، درگذشت زودهنگام بانو زهرا محمدی را به ایشان و دیگر عزیزان خاندان سر افراز محمدیگرگانی…
Forwarded from ایران فردا
▪️به نام هستیبخش
▪️استاد گرامي جناب حجتالاسلام انصاريراد؛
▪️ با دریغ بسیار خاموشی شمع وجود همسر و همراه صبور و گرانقدرتان بانو بتول رحمتی را به شما و فرزندان برومند و خاندان سرافرازتان تسلیت میگوييم. تردید نداريم جنابعالی به مدد منشِ مقاوم و نگرش توحيدي و اخلاق قرانمدار و شخصيت عدالتخواه و خيرخواهي که دارید از این روزهای سخت غم و هجران عبور خواهید کرد و چون همیشه در اندیشه و گفتار و رفتار حمايتگرتان، شعلههای امید و ايمان را در قلب دوستداران و ياران و مردم ستمديدهای كه سخت دوستشان میداريد، برخواهید افروخت.
1401/10/29
اسامی :
هاشم آقاجری, رضا آقاخانی, زهرا آقاخانی, مسعود آقایی, ابوطالب آدینهوند, سیدیعقوب آلشفیعیفومنی, فاطمه آذریقمی, حمید آصفی, محمدرضا آهنی, حسن آصالح, حمیده ابراهیمی, هادی احتظاظی, حمید احراری, زینب احمدی , رضا احمدی, طاهره احمدیدستجردی, رامین اخلومدی, سارا استوارحصاری, بتول اسدی, احمدرضا اسدی, بتول اسدی, احمدرضا اسدی, عبدالرحیم اسدیلاری, جمال اسماعیلی, مهری اشرفی, محبوبه اعرجشیروانی, فرزانه افشاری, فهیمه افشاری, عباس اقبال, علی اکبر جفعری, علیرضا اکبرزادگان, اعظم اکبرزاده, مرتضی اکبری, شهربانو امانی , مرتضی امینی, اسداله امینی, کاکحسن امینی, اسداله امینی, سعیده ایزدی, نعمتالله ایزدی, مصطفی ایزدی, هاشم باروتی , ابوالفضل بازرگان, عبدالعلی بازرگان, محمدباقر بختیار, اکبر بدیعزادگان, سیدعلی برقعی, رویا بلوری , محمدحسین بنیاسدی, عماد بهاور, جلال بهرامی , قربان بهزادیاننژاد, حمید بهشتی, علیرضا بهشتیشیرازی, صفا بیطرف, شهابالدین بیمقدار, مسعود پدرام , مسعود پیران, حبیبالله پیمان , مصطفی تاجزاده , محمدرضا تحویلداری, سونیا ترکمان, مرتضی تهرانی, محمد توسلی , مرتضی توکل, مجید تولّایی, رضا تیموری, حسین ثاقب, حسین جزایری, غلامرضا جعفری, محمد جعفری, شادی جعفری, فریده جعفری, علیاکبر جعفری, جلال جلالیزاده, باقر جلالیزاده, جواد چشمه نور, احمدرضا چگینی , محمد چهره, محمد چهره, حسین چهرهساز, بتول چوپانی, رضا حاجی, غلامرضا حجتی, مهرداد حجّتی, زهره حری, محمدعلی حسن نژاد, سیدمسعود حسینی, بهزاد حق پناه , بهزاد حق پناه, عبدالکریم حکیمی, ابوالفضل حکیمی, فتحاله حنیف°زاده , محمود حیدری, محمد حیدریرنانی, حوریه خانپور, مژگان خانزاده, وحیده خانعلیزاده, شیرین خسروشاهی, سعید خسروی, محمد خسرویان, ابراهیم خوشسیرت, اکبر دانشسرارودی, اکبر دانشسرارودی, مصطفی دانشگر , رضا دبیر, فاطمه دردکشان , محمود دردکشان, محمد دردکشان, ملیحه دردکشان, سعید درودی, امیرخسرو دلیرثانی , معصومه دهقان , نوید رادفر, زهرا ربانیاملشی, محمدباق ربختیار, علیرضا رجایی, محمدجواد رجائیان, مهدی رجبی , علیرضا رجبیان, محترم رحمانی, جواد رحیمپور, رضا رحیمی, زهرا رحیمی , حمیدرضا رسولیان, بهمن رضاخانی, محمّد رضایی, امیر رضایی, احد رضایی , حسین رفیعی, رقیه زارعپورحیدری, عزیزه زارعپورحیدری, مجید زرگرنژاد , ثریا زرینکمر, جعفر زمانی , مهدی زمانی, محسن زمانی, رضا ژند, علی ساداتالحسینی, محمدعلی ساداتحسینی, علیرضا ساریخانی, نرجس سالاری, سیدجعفر سبحانی, حامد سحابی, محمود سرابادامی, علی سرداد, عبدالفتاح سلطانی, مصطفی سلطانی, فریدون سلیمینیا, سیدرضا سیدزاده , غلامرضا شادبختی, لاله شاکری, رسول شاهرخ, اکبر شاهزمانی, علی شاهزیدی, احمد شجاعی, احسان شریعتی, سوسن شریعتی, سارا شریعتی, مونا شریعتی, مهدی شعبانیخلج , علیمحمد شکوری, مهرداد شهدادیان, علی شهنام, حسن شیاسی, علی شیخالاسلامی , فیروزه صابر , محمد صابر, یحیی صادقلو, مرتضی صارمی, زهرا صالحی, اصغر صالحی, هاشم صباغیان, سرور صحرانورد, محمد صحفی, رویا صدر, رضا صدر, سوده صفوی, فضلالله صلواتی, جلال صمصامیفر, احمد صیامپور, جلیل ضرابی, طاهره طالقانی, فیروز طاهرزاده , فرید طاهری, طیبه طاهریان, علیاکبر طاهریقزوینی , سیدمحمد طباطباییلطفی, عبدالحسین طوطیایی, امیر طیرانی, حمیدرضا عابدیان, فریده عباسی, فریبا عباسی, احد عبدالحسین وند, فیضاله عربسرخی, سهراب عسگری, ذبیحالله عشقی, محمد عطایی, آتوسا عطائی, عبدالرسول عطائی, روئین عطوفت, کاظم عظیما, سیدهادی عظیمی, شهین علوی, محمدرضا علیحسینی , حانیه علیزاده, طاهره علیزاده, محمود عمرانی, علیاصغر غروی, نورالدین غروی , ابراهیم غنیپور, سعید فاضل, منیژه فتحی, مهدی فخرزاده , علیمحمد فراهانی, محمدمهدی فرخی, غفار فرزدی, سعید فرمد , علی فریدیحیایی , مسعود فصیحی, حسین فلاح, هادی قابل, اقدس قاسمی, زعیم قافلهباشی, مریم قدس, ابوالفضل قدیانی, خسرو قشقایی, ماهرو قشقایی, علی قمی, مصطفی قهرمانی, کیارش کاظمی , عباس کاظمی…
متن و اسامی کامل :
https://bit.ly/3HiVusd
#تسلیت
#حسین_انصاریراد
https://t.me/iranfardamag
▪️استاد گرامي جناب حجتالاسلام انصاريراد؛
▪️ با دریغ بسیار خاموشی شمع وجود همسر و همراه صبور و گرانقدرتان بانو بتول رحمتی را به شما و فرزندان برومند و خاندان سرافرازتان تسلیت میگوييم. تردید نداريم جنابعالی به مدد منشِ مقاوم و نگرش توحيدي و اخلاق قرانمدار و شخصيت عدالتخواه و خيرخواهي که دارید از این روزهای سخت غم و هجران عبور خواهید کرد و چون همیشه در اندیشه و گفتار و رفتار حمايتگرتان، شعلههای امید و ايمان را در قلب دوستداران و ياران و مردم ستمديدهای كه سخت دوستشان میداريد، برخواهید افروخت.
1401/10/29
اسامی :
هاشم آقاجری, رضا آقاخانی, زهرا آقاخانی, مسعود آقایی, ابوطالب آدینهوند, سیدیعقوب آلشفیعیفومنی, فاطمه آذریقمی, حمید آصفی, محمدرضا آهنی, حسن آصالح, حمیده ابراهیمی, هادی احتظاظی, حمید احراری, زینب احمدی , رضا احمدی, طاهره احمدیدستجردی, رامین اخلومدی, سارا استوارحصاری, بتول اسدی, احمدرضا اسدی, بتول اسدی, احمدرضا اسدی, عبدالرحیم اسدیلاری, جمال اسماعیلی, مهری اشرفی, محبوبه اعرجشیروانی, فرزانه افشاری, فهیمه افشاری, عباس اقبال, علی اکبر جفعری, علیرضا اکبرزادگان, اعظم اکبرزاده, مرتضی اکبری, شهربانو امانی , مرتضی امینی, اسداله امینی, کاکحسن امینی, اسداله امینی, سعیده ایزدی, نعمتالله ایزدی, مصطفی ایزدی, هاشم باروتی , ابوالفضل بازرگان, عبدالعلی بازرگان, محمدباقر بختیار, اکبر بدیعزادگان, سیدعلی برقعی, رویا بلوری , محمدحسین بنیاسدی, عماد بهاور, جلال بهرامی , قربان بهزادیاننژاد, حمید بهشتی, علیرضا بهشتیشیرازی, صفا بیطرف, شهابالدین بیمقدار, مسعود پدرام , مسعود پیران, حبیبالله پیمان , مصطفی تاجزاده , محمدرضا تحویلداری, سونیا ترکمان, مرتضی تهرانی, محمد توسلی , مرتضی توکل, مجید تولّایی, رضا تیموری, حسین ثاقب, حسین جزایری, غلامرضا جعفری, محمد جعفری, شادی جعفری, فریده جعفری, علیاکبر جعفری, جلال جلالیزاده, باقر جلالیزاده, جواد چشمه نور, احمدرضا چگینی , محمد چهره, محمد چهره, حسین چهرهساز, بتول چوپانی, رضا حاجی, غلامرضا حجتی, مهرداد حجّتی, زهره حری, محمدعلی حسن نژاد, سیدمسعود حسینی, بهزاد حق پناه , بهزاد حق پناه, عبدالکریم حکیمی, ابوالفضل حکیمی, فتحاله حنیف°زاده , محمود حیدری, محمد حیدریرنانی, حوریه خانپور, مژگان خانزاده, وحیده خانعلیزاده, شیرین خسروشاهی, سعید خسروی, محمد خسرویان, ابراهیم خوشسیرت, اکبر دانشسرارودی, اکبر دانشسرارودی, مصطفی دانشگر , رضا دبیر, فاطمه دردکشان , محمود دردکشان, محمد دردکشان, ملیحه دردکشان, سعید درودی, امیرخسرو دلیرثانی , معصومه دهقان , نوید رادفر, زهرا ربانیاملشی, محمدباق ربختیار, علیرضا رجایی, محمدجواد رجائیان, مهدی رجبی , علیرضا رجبیان, محترم رحمانی, جواد رحیمپور, رضا رحیمی, زهرا رحیمی , حمیدرضا رسولیان, بهمن رضاخانی, محمّد رضایی, امیر رضایی, احد رضایی , حسین رفیعی, رقیه زارعپورحیدری, عزیزه زارعپورحیدری, مجید زرگرنژاد , ثریا زرینکمر, جعفر زمانی , مهدی زمانی, محسن زمانی, رضا ژند, علی ساداتالحسینی, محمدعلی ساداتحسینی, علیرضا ساریخانی, نرجس سالاری, سیدجعفر سبحانی, حامد سحابی, محمود سرابادامی, علی سرداد, عبدالفتاح سلطانی, مصطفی سلطانی, فریدون سلیمینیا, سیدرضا سیدزاده , غلامرضا شادبختی, لاله شاکری, رسول شاهرخ, اکبر شاهزمانی, علی شاهزیدی, احمد شجاعی, احسان شریعتی, سوسن شریعتی, سارا شریعتی, مونا شریعتی, مهدی شعبانیخلج , علیمحمد شکوری, مهرداد شهدادیان, علی شهنام, حسن شیاسی, علی شیخالاسلامی , فیروزه صابر , محمد صابر, یحیی صادقلو, مرتضی صارمی, زهرا صالحی, اصغر صالحی, هاشم صباغیان, سرور صحرانورد, محمد صحفی, رویا صدر, رضا صدر, سوده صفوی, فضلالله صلواتی, جلال صمصامیفر, احمد صیامپور, جلیل ضرابی, طاهره طالقانی, فیروز طاهرزاده , فرید طاهری, طیبه طاهریان, علیاکبر طاهریقزوینی , سیدمحمد طباطباییلطفی, عبدالحسین طوطیایی, امیر طیرانی, حمیدرضا عابدیان, فریده عباسی, فریبا عباسی, احد عبدالحسین وند, فیضاله عربسرخی, سهراب عسگری, ذبیحالله عشقی, محمد عطایی, آتوسا عطائی, عبدالرسول عطائی, روئین عطوفت, کاظم عظیما, سیدهادی عظیمی, شهین علوی, محمدرضا علیحسینی , حانیه علیزاده, طاهره علیزاده, محمود عمرانی, علیاصغر غروی, نورالدین غروی , ابراهیم غنیپور, سعید فاضل, منیژه فتحی, مهدی فخرزاده , علیمحمد فراهانی, محمدمهدی فرخی, غفار فرزدی, سعید فرمد , علی فریدیحیایی , مسعود فصیحی, حسین فلاح, هادی قابل, اقدس قاسمی, زعیم قافلهباشی, مریم قدس, ابوالفضل قدیانی, خسرو قشقایی, ماهرو قشقایی, علی قمی, مصطفی قهرمانی, کیارش کاظمی , عباس کاظمی…
متن و اسامی کامل :
https://bit.ly/3HiVusd
#تسلیت
#حسین_انصاریراد
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
▪️به نام هستیبخش
▪️استاد گرامي جناب حجتالاسلام انصاريراد؛ ▪️ با دریغ بسیار خاموشی شمع وجود همسر و همراه صبور و گرانقدرتان بانو بتول رحمتی را به شما و فرزندان برومند و خاندان سرافرازتان تسلیت میگوييم. تردید نداريم جنابعالی به مدد منشِ مقاوم و نگرش توحيدي و اخلاق قرانمدار…
Forwarded from javad kashi (Javad Kashi)
غول بازیگوش ترس
-----------
جنبش اعتراضی پایان یافته یا هنوز ادامه دارد؟ هر پاسخی به این سوال آفرینشگر صورتی از ترس است. اگر ادامه دارد، جمهوری اسلامی میترسد و فضای امنیتی را افزایش خواهد داد. اگر جنبش اعتراضی پایان پیدا کرده یا در حال خاموشی است، معترضین میترسند و با هم زمره میکنند: نظام انتقام خواهد گرفت، افراد تازهای بازداشت و مجازات میشوند و محدودیتهای تازهای در عرصه آزادیهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی اعمال خواهد شد.
غول ترس، بازیگوشانه گاه این سو گاه آن سو مینشیند و هر کجا بنشیند، یکی را مرعوب میکند و دیگری را امیدوار. چنین شرایطی نمیتواند تداوم داشته باشد. به تدریج طرفین ماجرا، برای خاتمه دادن به ترس بازیگوش، با هم رقابت میکنند. این سرآغاز فصلی تازه از استبداد سیاسی است. به خلاف عقیده رایج، مستبدان نیستند که ترس ایجاد میکنند، در اغلب موارد این ترس است که مستبد میزاید.
اعتراضاتی که تجسم میل جمعی برای تغییر در عرصه سیاسی بود، در تکاپوی ختم ماجرا میافتد. یکی تمایل پیدا میکند به افزایش قدرت سرکوب تا جایی که هر صدایی خاموش شود، و دیگری تمایل پیدا میکند به فشارهای خارجی و پناه میبرد به یک چهره که رسانههای آن طرف آب تبلیغ میکنند. آنچه در این میان قربانی میشود، میل جمعی برای یک تغییر اساسی در عرصه سیاست است. خواست تغییر هنگامی قربانی میشود که تاب و توانها پایان پیدا میکند و همه به ختم ماجرا میاندیشند. این همان نقطهای است که ابداع و خلق و آفرینش در عرصه سیاست به پایان میرسد: حکومت از عرصه سیاست عقب مینشیند تا نیروهای امنیتی کار را یکسره کنند، و مردم عقب مینشینند تا نیروهای خارجی با فشارهای تازه و به صحنه آوردن یک چهره تازه کار را تمام کنند.
آنچه هم حکومت و هم معترضین از آن غافلند، فهم سیاست ورزی در میدان پرمخاطره و آشوب است. قرار نیست ماجرا خاتمه پیدا کند. آنکه جویای ختم ماجراست، منتظر کسی است تا اراده خود را واگذار کند. همان هنگام که حکومت تمام اراده خود را به نیروهای امنیتی میسپارد، کسانی جانبدار رضا پهلوی میشوند تا او آنها را نمایندگی کند. سویه خلاق حیات سیاسی که امید میرفت خلق و ابداعی نو کنند، از صحنه خارج میشود. این آغاز بیگانگی در عرصه سیاست است. قرار است سنخی از بیگانگی و قهر جانشین سنخ دیگر شود.
اعتراضات خیابانی، صورت معصوم ظهور و بروز خواست مردم است. پذیرش آن و گشودن میدانی برای یک تفاهم و قرارداد تازه، جامعه سیاسی را از آلودگیهای ناشی از گذر ایام، پاک میکند. جمع کردن خیابان با خشونت صرف، توطئه را جانشین سیاست ورزی میکند. توطئهگران در دو سوی صحنه مینشینند و برای هم خط و نشان میکشند و دراین میان، مردماند که برای شان چاه تازهای حفر میشود.
@javadkashi
-----------
جنبش اعتراضی پایان یافته یا هنوز ادامه دارد؟ هر پاسخی به این سوال آفرینشگر صورتی از ترس است. اگر ادامه دارد، جمهوری اسلامی میترسد و فضای امنیتی را افزایش خواهد داد. اگر جنبش اعتراضی پایان پیدا کرده یا در حال خاموشی است، معترضین میترسند و با هم زمره میکنند: نظام انتقام خواهد گرفت، افراد تازهای بازداشت و مجازات میشوند و محدودیتهای تازهای در عرصه آزادیهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی اعمال خواهد شد.
غول ترس، بازیگوشانه گاه این سو گاه آن سو مینشیند و هر کجا بنشیند، یکی را مرعوب میکند و دیگری را امیدوار. چنین شرایطی نمیتواند تداوم داشته باشد. به تدریج طرفین ماجرا، برای خاتمه دادن به ترس بازیگوش، با هم رقابت میکنند. این سرآغاز فصلی تازه از استبداد سیاسی است. به خلاف عقیده رایج، مستبدان نیستند که ترس ایجاد میکنند، در اغلب موارد این ترس است که مستبد میزاید.
اعتراضاتی که تجسم میل جمعی برای تغییر در عرصه سیاسی بود، در تکاپوی ختم ماجرا میافتد. یکی تمایل پیدا میکند به افزایش قدرت سرکوب تا جایی که هر صدایی خاموش شود، و دیگری تمایل پیدا میکند به فشارهای خارجی و پناه میبرد به یک چهره که رسانههای آن طرف آب تبلیغ میکنند. آنچه در این میان قربانی میشود، میل جمعی برای یک تغییر اساسی در عرصه سیاست است. خواست تغییر هنگامی قربانی میشود که تاب و توانها پایان پیدا میکند و همه به ختم ماجرا میاندیشند. این همان نقطهای است که ابداع و خلق و آفرینش در عرصه سیاست به پایان میرسد: حکومت از عرصه سیاست عقب مینشیند تا نیروهای امنیتی کار را یکسره کنند، و مردم عقب مینشینند تا نیروهای خارجی با فشارهای تازه و به صحنه آوردن یک چهره تازه کار را تمام کنند.
آنچه هم حکومت و هم معترضین از آن غافلند، فهم سیاست ورزی در میدان پرمخاطره و آشوب است. قرار نیست ماجرا خاتمه پیدا کند. آنکه جویای ختم ماجراست، منتظر کسی است تا اراده خود را واگذار کند. همان هنگام که حکومت تمام اراده خود را به نیروهای امنیتی میسپارد، کسانی جانبدار رضا پهلوی میشوند تا او آنها را نمایندگی کند. سویه خلاق حیات سیاسی که امید میرفت خلق و ابداعی نو کنند، از صحنه خارج میشود. این آغاز بیگانگی در عرصه سیاست است. قرار است سنخی از بیگانگی و قهر جانشین سنخ دیگر شود.
اعتراضات خیابانی، صورت معصوم ظهور و بروز خواست مردم است. پذیرش آن و گشودن میدانی برای یک تفاهم و قرارداد تازه، جامعه سیاسی را از آلودگیهای ناشی از گذر ایام، پاک میکند. جمع کردن خیابان با خشونت صرف، توطئه را جانشین سیاست ورزی میکند. توطئهگران در دو سوی صحنه مینشینند و برای هم خط و نشان میکشند و دراین میان، مردماند که برای شان چاه تازهای حفر میشود.
@javadkashi
Forwarded from صبح ما
🔰بازرگان؛ یک قرن روشنفکری دینی در ایران، در آزمون قدرت
✍🏻سارا شریعتی
🔸مهدی بازرگان جدا از نقش سیاسی، یک میراث پر بار فکری نیز دارد. وی یکی از چهره های "اندیشه سیاسی اسلام قرن بیستم" و یکی از "موثرترین نویسندگان ادبیات تجددطلبی" در ایران است. بازرگان همچنین، مولف یک مجموعه آثار بیست و چند جلدی است که شامل اولین آثار از 1315 تا آخرین مباحث وی در 1373 است، حدود شصت سال درهم تنیدگی زندگی و اندیشه. جدا از سهم وی در زمینه ی تفسیر و پژوهش های قرآنی، بسیاری از مفاهیم و مباحث فکری را برای اولین بار بازرگان مطرح کرد. وی اولین نویسنده ی یک رساله در مورد کار است، از اولین کسانی که به اجتماع به عنوان یک حوزه ی مستقل اندیشید، از اولین هایی که به مباحثی چون خلق و خو و آداب ایرانی پرداخت، اولین کسی که مفهوم ایدئولوژی را وارد ادبیات فکری کرد. از این رو ضرورت دارد، مستقل از نقش سیاسی ایشان، تاملی در میراث فکری بازرگان نیز داشته باشیم.
🔸نخست دین: در اندیشه بازرگان دین مفهومی حاضر و پایدار است. از آغاز تا پایان زندگی. برخی از شارحین وی، به دو دوره در زندگی دینی بازرگان توجه کرده اند. دوره ی اول را پیوستگی دین و سیاست دانسته اند و دوره ی دوم را، نزدیک به دو دهه پس از انقلاب، دین منهای سیاست. از نظر من، زندگی های دینی بازرگان را می توان در سه دوره ی به هم پیوسته پی گیری کرد. به سختی می توان از گسست یا تجدید نظر در اندیشه ی دینی وی نام برد چرا که عناصر موجود در دوره سوم را در دوره اول نیز می توان یافت. در هر دوره، وجهی از دین در اندیشه ی وی برجسته می شود و به نظرم بهتر است از اصطلاح برجسته سازی استفاده کنیم تا گسست.
🔸با نگاهی به این سه دوره می توان چنین جمعبندی کرد: پروژه ی اصلاح دینی بازرگان، پروژه ی خرافه زدایی از دین و عقلانی سازی بود و بر عقل، علم و تجربه علمی تاکید می کرد. اما این پروژه، گرچه رویکرد جدیدی را در مطالعات دینی وارد کرد اما همچنان وامدار سنت و نهاد تاریخی دین باقی ماند و طرح یک تجدید بنا مبتنی بر واگشایی و بازسازی را پی نریخت و گرچه با اندیشیدن به دین و مطالعات قرآنی خارج از نهاد مشروع دین، آغازگر جریان روشنفکری دینی، نهضت عقلانی سازی و بکارگیری علم و تجربه در فهم دین بود و از اندیشه ی دینی انحصار زدایی کرد اما تفکر دینی وی همچنان در زیر "سایبان مقدس" سنت تاریخی دین باقی ماند.
🔸اخلاق: دومین محور اخلاق است که در اندیشه ی بازرگان جوان در صورت "اخلاق کار" برجسته می شود. او اشاره می کند که در ایران سخن وری و سخن دانی اهمیت می یابد در حالیکه کاردانی و کارشناسی چندان ارزشگذاری نمی شوند. در این دوره او راز پیشرفت را در کار، روحیه ی کارپردازی، فعالیت اقتصادی، تولید و صنعت می داند. "سر عقب ماندگی جوامع اسلامی" را در فقدان روحیه کار پردازی می داند. از نظر وی مبارزه با عقب ماندگی با استقلال اقتصادی ممکن می شود و از این رو، مهندسی را انتخاب می کند و می نویسد: " هدفم در انتخاب رشته ترمودینامیک و مهندسی، ساخت کارخانه های صنعتی و مدارس فنی در بازگشت به ایران بود".
🔸جامعه: سومین محور و رکن پروژه ی فکری وی جامعه است. تامل وی در مفهوم اجتماع و تاکید وی بر کار اجتماعی را می بایست با توجهش به تحلیل او از استبداد تاریخی ارزیابی کرد. اگر در بحث اخلاق کار، تاکید وی بر استقلال اقتصادی است، در اینجا تاکیدش بر آزادی است. از نظر وی استبداد تاریخی جامعه را ناتوان ساخته و می بایست به توانمندسازی جامعه پرداخت.
🔸امروز که ما بیست و پنج سال از بازرگان فاصله گرفته ایم و در یک دوره ی چهارم به سر می بریم، دوره ای که از آن، تحت عنوان دوره ی "ظهور مساله جدید اجتماعی" نام می برند، تداوم این پروژه ی ناتمام ضروریست. تا جامعه ی قطعه قطعه شده خود را، نه با ساخت دوقطبی های مرگبار، بلکه با آرمان پردازی و کارپردازی جمعی دوباره جمع کنیم و انسجام ببخشیم تا جامعه خود، قدرتی "برابر قدرت" گردد.
🔰در لینک زیر بخوانید:
https://sobhema.news/?p=22507
#صبح_ما
@sobhema_ir
✍🏻سارا شریعتی
🔸مهدی بازرگان جدا از نقش سیاسی، یک میراث پر بار فکری نیز دارد. وی یکی از چهره های "اندیشه سیاسی اسلام قرن بیستم" و یکی از "موثرترین نویسندگان ادبیات تجددطلبی" در ایران است. بازرگان همچنین، مولف یک مجموعه آثار بیست و چند جلدی است که شامل اولین آثار از 1315 تا آخرین مباحث وی در 1373 است، حدود شصت سال درهم تنیدگی زندگی و اندیشه. جدا از سهم وی در زمینه ی تفسیر و پژوهش های قرآنی، بسیاری از مفاهیم و مباحث فکری را برای اولین بار بازرگان مطرح کرد. وی اولین نویسنده ی یک رساله در مورد کار است، از اولین کسانی که به اجتماع به عنوان یک حوزه ی مستقل اندیشید، از اولین هایی که به مباحثی چون خلق و خو و آداب ایرانی پرداخت، اولین کسی که مفهوم ایدئولوژی را وارد ادبیات فکری کرد. از این رو ضرورت دارد، مستقل از نقش سیاسی ایشان، تاملی در میراث فکری بازرگان نیز داشته باشیم.
🔸نخست دین: در اندیشه بازرگان دین مفهومی حاضر و پایدار است. از آغاز تا پایان زندگی. برخی از شارحین وی، به دو دوره در زندگی دینی بازرگان توجه کرده اند. دوره ی اول را پیوستگی دین و سیاست دانسته اند و دوره ی دوم را، نزدیک به دو دهه پس از انقلاب، دین منهای سیاست. از نظر من، زندگی های دینی بازرگان را می توان در سه دوره ی به هم پیوسته پی گیری کرد. به سختی می توان از گسست یا تجدید نظر در اندیشه ی دینی وی نام برد چرا که عناصر موجود در دوره سوم را در دوره اول نیز می توان یافت. در هر دوره، وجهی از دین در اندیشه ی وی برجسته می شود و به نظرم بهتر است از اصطلاح برجسته سازی استفاده کنیم تا گسست.
🔸با نگاهی به این سه دوره می توان چنین جمعبندی کرد: پروژه ی اصلاح دینی بازرگان، پروژه ی خرافه زدایی از دین و عقلانی سازی بود و بر عقل، علم و تجربه علمی تاکید می کرد. اما این پروژه، گرچه رویکرد جدیدی را در مطالعات دینی وارد کرد اما همچنان وامدار سنت و نهاد تاریخی دین باقی ماند و طرح یک تجدید بنا مبتنی بر واگشایی و بازسازی را پی نریخت و گرچه با اندیشیدن به دین و مطالعات قرآنی خارج از نهاد مشروع دین، آغازگر جریان روشنفکری دینی، نهضت عقلانی سازی و بکارگیری علم و تجربه در فهم دین بود و از اندیشه ی دینی انحصار زدایی کرد اما تفکر دینی وی همچنان در زیر "سایبان مقدس" سنت تاریخی دین باقی ماند.
🔸اخلاق: دومین محور اخلاق است که در اندیشه ی بازرگان جوان در صورت "اخلاق کار" برجسته می شود. او اشاره می کند که در ایران سخن وری و سخن دانی اهمیت می یابد در حالیکه کاردانی و کارشناسی چندان ارزشگذاری نمی شوند. در این دوره او راز پیشرفت را در کار، روحیه ی کارپردازی، فعالیت اقتصادی، تولید و صنعت می داند. "سر عقب ماندگی جوامع اسلامی" را در فقدان روحیه کار پردازی می داند. از نظر وی مبارزه با عقب ماندگی با استقلال اقتصادی ممکن می شود و از این رو، مهندسی را انتخاب می کند و می نویسد: " هدفم در انتخاب رشته ترمودینامیک و مهندسی، ساخت کارخانه های صنعتی و مدارس فنی در بازگشت به ایران بود".
🔸جامعه: سومین محور و رکن پروژه ی فکری وی جامعه است. تامل وی در مفهوم اجتماع و تاکید وی بر کار اجتماعی را می بایست با توجهش به تحلیل او از استبداد تاریخی ارزیابی کرد. اگر در بحث اخلاق کار، تاکید وی بر استقلال اقتصادی است، در اینجا تاکیدش بر آزادی است. از نظر وی استبداد تاریخی جامعه را ناتوان ساخته و می بایست به توانمندسازی جامعه پرداخت.
🔸امروز که ما بیست و پنج سال از بازرگان فاصله گرفته ایم و در یک دوره ی چهارم به سر می بریم، دوره ای که از آن، تحت عنوان دوره ی "ظهور مساله جدید اجتماعی" نام می برند، تداوم این پروژه ی ناتمام ضروریست. تا جامعه ی قطعه قطعه شده خود را، نه با ساخت دوقطبی های مرگبار، بلکه با آرمان پردازی و کارپردازی جمعی دوباره جمع کنیم و انسجام ببخشیم تا جامعه خود، قدرتی "برابر قدرت" گردد.
🔰در لینک زیر بخوانید:
https://sobhema.news/?p=22507
#صبح_ما
@sobhema_ir
صبح ما
بازرگان؛ یک قرن روشنفکرى دینى در ایران، در آزمون قدرت - صبح ما
امروز که ما بیست و پنج سال از بازرگان فاصله گرفته ایم و در یک دوره ی چهارم به سر می بریم، دوره ای که از آن، تحت عنوان دوره ی "ظهور مساله ی جدید اجتماعی" نام می برند، تداوم این پروژه ی ناتمام ضروریست. تا جامعه ی قطعه قطعه شده خود را، نه با ساخت دوقطبی های…
Forwarded from دغدغههای ایران
🔴از اسطورهی رهبری و پادشاهی*
🔷علی طهماسبی
🔸نقل است که به روزگارانی دور درختان جنگل رفتند تا برای خود رهبری یا پادشاهی نصب کنند. درخت زیتون از همهی درختان دیگر خوشنامتر بود؛ چندان که هالهای از تقدس هم برایش قایل بودند. پس همهی درختان نزد او رفتند و گفتند اکنون تو را برای حکمرانی برگزیدهایم بیا و حکمرانی این جنگل را بر عهده گیر.
▪️درخت زیتون اندیشید و ایشان را گفت: آیا روغن خود را که به سبب آن خدا و انسان مرا محترم میدارند ترک کنم و بر درختان حکمرانی نمایم؟
🔸درختانِ جنگل به انجیر گفتند که تو بیا و بر ما حکومت نما.انجیر اندیشید و به ایشان گفت: آیا شیرینی و میوۀ نیکوی خود را ترک بکنم و رفته، بر درختان حکمرانی نمایم؟
▪️درختان جنگل نزد تاک رفتند و همان درخواست خود را گفتند.انگور اندیشید و به ایشان گفت: آیا شیره و شراب خود را که خدا و انسان را خوش میسازد، ترک بکنم و رفته، بر درختان حکمرانی نمایم؟
🔸هیچکس نماند که به نزدش نرفته باشند جز خار، پس اتفاق کردند و به نزد او رفتند و گفتند: ای خار، اکنون تو بیا و حکومت بر ما را بپذیر.
▪️ خار به درختان گفت: اگر واقعا پذیرفتهاید که من را رهبر و پادشاه خود کنید، پس باید همگان از خُرد و کلان در سایهی من آیید و بهفرمان من باشید، اگر نه آتشی از خار بیرون بیاید و سروهای آزاد شما را بسوزاند.
--------------------------------
*بازخوانی از کتاب دوم پادشاهان
#رهبری
#پادشاهی
#علی_طهماسبی
https://bit.ly/3wqFgXL
https://t.me/DaghdagheIran
🔷علی طهماسبی
🔸نقل است که به روزگارانی دور درختان جنگل رفتند تا برای خود رهبری یا پادشاهی نصب کنند. درخت زیتون از همهی درختان دیگر خوشنامتر بود؛ چندان که هالهای از تقدس هم برایش قایل بودند. پس همهی درختان نزد او رفتند و گفتند اکنون تو را برای حکمرانی برگزیدهایم بیا و حکمرانی این جنگل را بر عهده گیر.
▪️درخت زیتون اندیشید و ایشان را گفت: آیا روغن خود را که به سبب آن خدا و انسان مرا محترم میدارند ترک کنم و بر درختان حکمرانی نمایم؟
🔸درختانِ جنگل به انجیر گفتند که تو بیا و بر ما حکومت نما.انجیر اندیشید و به ایشان گفت: آیا شیرینی و میوۀ نیکوی خود را ترک بکنم و رفته، بر درختان حکمرانی نمایم؟
▪️درختان جنگل نزد تاک رفتند و همان درخواست خود را گفتند.انگور اندیشید و به ایشان گفت: آیا شیره و شراب خود را که خدا و انسان را خوش میسازد، ترک بکنم و رفته، بر درختان حکمرانی نمایم؟
🔸هیچکس نماند که به نزدش نرفته باشند جز خار، پس اتفاق کردند و به نزد او رفتند و گفتند: ای خار، اکنون تو بیا و حکومت بر ما را بپذیر.
▪️ خار به درختان گفت: اگر واقعا پذیرفتهاید که من را رهبر و پادشاه خود کنید، پس باید همگان از خُرد و کلان در سایهی من آیید و بهفرمان من باشید، اگر نه آتشی از خار بیرون بیاید و سروهای آزاد شما را بسوزاند.
--------------------------------
*بازخوانی از کتاب دوم پادشاهان
#رهبری
#پادشاهی
#علی_طهماسبی
https://bit.ly/3wqFgXL
https://t.me/DaghdagheIran
Telegraph
🔴از اسطورهی رهبری و پادشاهی*
🔷علی طهماسبی 🔸نقل است که به روزگارانی دور درختان جنگل رفتند تا برای خود رهبری یا پادشاهی نصب کنند. درخت زیتون از همهی درختان دیگر خوشنامتر بود؛ چندان که هالهای از تقدس هم برایش قایل بودند. پس همهی درختان نزد او رفتند و گفتند اکنون تو را برای حکمرانی…