Forwarded from A
وَ می دانَد که این بار
به هوشنگ ابتهاج، سایه
کُجایی ؟
سایه !
*
اَرغَوان
تو را
می خوانَد
*
وَ می دانَد
که این بار
آمدنَ ت
حَتمی ست
*
وَ می دانَد
که این بار
صِدایِ گام هایَ ت
پس از سال ها غُربَت و حَسرَت
به سویَ ش
شنیدنی ست
*
وَ می دانَد
که این بار
پس از سال ها انتظار
به هَم آمیختَنِ
اَشک و عَطرِ آن همه خاطره
در لحظۀ دیدار
دیدَنی ست
*
وَ می دانَد
که این بار
سایۀ اَرغَوان
وَ
اَرغَوانِ سایه
از هَم
نا گُسَستَنی ست
*
وَ می دانَد
که این بار
یِگانِگیِ
شاعر و دِرَخت
دَرین درودِ بی بِدرود
رازِ ماندِگاریِ این یادگارِ سُتودَنی ست ...
سعید شهرتاش
نوزدهم مرداد ماه 1401
به هوشنگ ابتهاج، سایه
کُجایی ؟
سایه !
*
اَرغَوان
تو را
می خوانَد
*
وَ می دانَد
که این بار
آمدنَ ت
حَتمی ست
*
وَ می دانَد
که این بار
صِدایِ گام هایَ ت
پس از سال ها غُربَت و حَسرَت
به سویَ ش
شنیدنی ست
*
وَ می دانَد
که این بار
پس از سال ها انتظار
به هَم آمیختَنِ
اَشک و عَطرِ آن همه خاطره
در لحظۀ دیدار
دیدَنی ست
*
وَ می دانَد
که این بار
سایۀ اَرغَوان
وَ
اَرغَوانِ سایه
از هَم
نا گُسَستَنی ست
*
وَ می دانَد
که این بار
یِگانِگیِ
شاعر و دِرَخت
دَرین درودِ بی بِدرود
رازِ ماندِگاریِ این یادگارِ سُتودَنی ست ...
سعید شهرتاش
نوزدهم مرداد ماه 1401
Forwarded from ایران فردا
🟠 ابتهاج مردهاست سایه نه!
💠 مسعود میری
@iranfardamag
▪️ «گوید رهی: خواجه بر درگاه استاده به گورستان نگریست، پرسید ای خواجه مردگان را نک سخنی نیست، گفت زانک این زندگان را آن مردگان به گورستان روان کنند ، ندانم اینجایگه گورستان بود یا آنجایگه که مردمان روند و آیند»
عارف بُستی سگزی
****
🔸روزگار نو این شانس را برای مردگان امروز و زندگان دیروز فراهم آورده که برای زندگان امروز و مردگان فردا عکس یا فیلم باقی بگذارند . عکسهای دسته جمعی که در سور و سوگ گرفته میشود ، محو آدمها را در آن میتوان رصد کرد. مرده شناسی یکی از آن کارهاییاست که هر روز مثل اعداد بورس در نوسانی عجیب قرار دارد .
🔹من خود ناگزیرم بدین رسم به سراغ ابتهاج بروم. این مرده شناسی واجد هیچ ارزشی نیست ، نه خوب است نه بد ، نه خیر است نه شر ، ممکن است در کار زندگان هیچ نفعی عاید نکند. شاید دلالت مردگان برای زندگان پندی، اندرزی ، زینهاری باشد، لیک این زندگان دیگر پند مردگان را ننیوشند و گوشوار گوشِ عمل نکنند.
🔸این مقدمه به کار این بحث مقتصر و نحیف میخورد ، چون مرگ شبحِ « سایه» جان گرفتن اوست و حاویی آخرین کلماتیست که یک پیر به فرزندان میدهد. من که هر چهرهی زیبایی مینگرم میستایم هر سخن نکویی میشنوم بر میگزینم و هر آدم خیرخواهی مییابم ذکر نامش را دریغ نمیکنم.از این رو باید پذیرفته باشم که:
آنان که محیط فضل و آداب شدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند به روز
گفتند فسانهای و در خواب شدند
🔹جهان ایدهها جهان آدمهاست. این داستان ایدهها همان چیزی ست که یک سر در چاک پیرهن پارادایمها دارد یک سر به قبای ایمانها و عقاید تن میپوشاند.
🔸این روزها تحمل و رواداری در این مسئله کم یافت میشد. در این لحظه که «هوشنگ ابتهاج» مرده است و «سایه» هستی گرفته ، بسیاری او را به سبب چپ گرا بودن محکوم میکنند.باید دید حاصل این ایدهها چقدر به انسان خدمت کرده و چه اندازه زبان رسانده . این محاسبه ممکن است نظر ما را تغییر دهد.خب ! در دنیای مدرن این چپ و راست در آغوش هم افتادهاند و از یک سو تامین اجتماعی و عدالت را بر اقتصاد باز و بازار آزاد تحمیل کرده اند و از جانب دیگر حق بازار را هم پذیرفته اند.با این وصف سایه خرقه در شعر تهی کرده و شعر و هنر آنقدر بی وفاست که اسم غالب شاعران بزرگ را استعارهی شعر بلعیده است. ما تنها با حکایتی روبرو هستیم که در سرودهها باقی ست ، وقتی مینویسد:
🔹دریاست چه سنجد که بر این موج خسی رفت.
🔸اما مردهشناسی این فایده را دارد که زخم بیرحمیی نسیان نام شاعر در استعاره نویسیهای زبان را بطور موقت مرحم ذکری بگذارد.اما این شاعر کمونیست یا مذهبی ، هر چه باشد اکنون دیگر فقط «سایه»است.
🔹از خواص مرده شناسی یکی این شاید بوده باشد که آنچه بر دورهای یا مردمی گذشته ، به طرز مشکوکی هیئت و هیبتی بدان میبخشد و در باب آن داوری میکند. چنانکه رفت ، هر آدمی یک داستان در جان دارد و با معونه و دستگیریی آن داستان به شکل دادن رویدادها و صورتبندی مضمونها وجه همت میگمارد. پس هر کدام از ما نوعی مرده شناسی در کار گرفتهایم.
🔸تاریخ شاعرانی از نوع «سایه» به گمان بسیاری به انتهای راه رسیده بود. با آنکه شاعرانی چون سیمبین بهبهانی با آن غزلهایی که آهنگ کلمات، در وزن های ابداعی و در لفاف مضامینی متجددانه تولید میشد، بسا که ضرورت زمانه هم بود ، گسترش و پخش اشعاری که در وزنهای سهل خوانتر اما پرورده به مضمونهایی در طرز نو نوشته می شد را سخت میکرد. شاید غزلهای سایه قوت مضمونی و جزالت غزلهای حسین منزوی را نداشت ، اما حرارت داشت و چم دیکلماسیون نیمایی در اجرای غزل منتشر بود.
🔹این فرم غنی با سنت تغنیی ایرانی در خنیاگری موافق میافتاد و طبع همصدایی با ساز و آواز را در خود تعبیه داشت. سایه توانست از سنت دیرپای «خواندن» در مجلس موسیقی که به گونهای شعر و ساز را در هم میپیوندد ، اشعار خود را به گوش مخاطبان برساند. اگر او از فرصت استفاده برده یا به قول اهل صوف «ابوالوقت» باشد، آمیخته با رندی است و نقد او در این داستان پس از چندی از یاد میرود ، حتی اگر حق هم باشد.در نظامهای غیر آزاد و مطلقه، هر چند گسترش هنر در پرتوهایی میسر است ، لکن مجال همهجانبهگرایی یا لااقل چند جانبهگرایی دشواری دارد. اینکه یک جوان چپگرا توانسته باشد به توش و توان ادبیی خود صدای شعرش را در نوای ساز درآمیزد ، از هنر قابل ملاحظه و درخور گزارش خبر میدهد. خاصه که این هنر در طومار سنت گشودگی داشته باشد و هوای مغازله در سر بپروراند، و در عین حال با دعویی اکنون نیز همراه شده باشد. به قول بزرگی شخصیت مردمان بلاد ما را باید در همین جهان چند پهلو محاسبه و مساحی کرد....
متن کامل :
https://bit.ly/3JIK94v
#سایه
#ایران_فردا
#مسعود_میری
#هوشنگ_ابتهاج
💠 مسعود میری
@iranfardamag
▪️ «گوید رهی: خواجه بر درگاه استاده به گورستان نگریست، پرسید ای خواجه مردگان را نک سخنی نیست، گفت زانک این زندگان را آن مردگان به گورستان روان کنند ، ندانم اینجایگه گورستان بود یا آنجایگه که مردمان روند و آیند»
عارف بُستی سگزی
****
🔸روزگار نو این شانس را برای مردگان امروز و زندگان دیروز فراهم آورده که برای زندگان امروز و مردگان فردا عکس یا فیلم باقی بگذارند . عکسهای دسته جمعی که در سور و سوگ گرفته میشود ، محو آدمها را در آن میتوان رصد کرد. مرده شناسی یکی از آن کارهاییاست که هر روز مثل اعداد بورس در نوسانی عجیب قرار دارد .
🔹من خود ناگزیرم بدین رسم به سراغ ابتهاج بروم. این مرده شناسی واجد هیچ ارزشی نیست ، نه خوب است نه بد ، نه خیر است نه شر ، ممکن است در کار زندگان هیچ نفعی عاید نکند. شاید دلالت مردگان برای زندگان پندی، اندرزی ، زینهاری باشد، لیک این زندگان دیگر پند مردگان را ننیوشند و گوشوار گوشِ عمل نکنند.
🔸این مقدمه به کار این بحث مقتصر و نحیف میخورد ، چون مرگ شبحِ « سایه» جان گرفتن اوست و حاویی آخرین کلماتیست که یک پیر به فرزندان میدهد. من که هر چهرهی زیبایی مینگرم میستایم هر سخن نکویی میشنوم بر میگزینم و هر آدم خیرخواهی مییابم ذکر نامش را دریغ نمیکنم.از این رو باید پذیرفته باشم که:
آنان که محیط فضل و آداب شدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند به روز
گفتند فسانهای و در خواب شدند
🔹جهان ایدهها جهان آدمهاست. این داستان ایدهها همان چیزی ست که یک سر در چاک پیرهن پارادایمها دارد یک سر به قبای ایمانها و عقاید تن میپوشاند.
🔸این روزها تحمل و رواداری در این مسئله کم یافت میشد. در این لحظه که «هوشنگ ابتهاج» مرده است و «سایه» هستی گرفته ، بسیاری او را به سبب چپ گرا بودن محکوم میکنند.باید دید حاصل این ایدهها چقدر به انسان خدمت کرده و چه اندازه زبان رسانده . این محاسبه ممکن است نظر ما را تغییر دهد.خب ! در دنیای مدرن این چپ و راست در آغوش هم افتادهاند و از یک سو تامین اجتماعی و عدالت را بر اقتصاد باز و بازار آزاد تحمیل کرده اند و از جانب دیگر حق بازار را هم پذیرفته اند.با این وصف سایه خرقه در شعر تهی کرده و شعر و هنر آنقدر بی وفاست که اسم غالب شاعران بزرگ را استعارهی شعر بلعیده است. ما تنها با حکایتی روبرو هستیم که در سرودهها باقی ست ، وقتی مینویسد:
🔹دریاست چه سنجد که بر این موج خسی رفت.
🔸اما مردهشناسی این فایده را دارد که زخم بیرحمیی نسیان نام شاعر در استعاره نویسیهای زبان را بطور موقت مرحم ذکری بگذارد.اما این شاعر کمونیست یا مذهبی ، هر چه باشد اکنون دیگر فقط «سایه»است.
🔹از خواص مرده شناسی یکی این شاید بوده باشد که آنچه بر دورهای یا مردمی گذشته ، به طرز مشکوکی هیئت و هیبتی بدان میبخشد و در باب آن داوری میکند. چنانکه رفت ، هر آدمی یک داستان در جان دارد و با معونه و دستگیریی آن داستان به شکل دادن رویدادها و صورتبندی مضمونها وجه همت میگمارد. پس هر کدام از ما نوعی مرده شناسی در کار گرفتهایم.
🔸تاریخ شاعرانی از نوع «سایه» به گمان بسیاری به انتهای راه رسیده بود. با آنکه شاعرانی چون سیمبین بهبهانی با آن غزلهایی که آهنگ کلمات، در وزن های ابداعی و در لفاف مضامینی متجددانه تولید میشد، بسا که ضرورت زمانه هم بود ، گسترش و پخش اشعاری که در وزنهای سهل خوانتر اما پرورده به مضمونهایی در طرز نو نوشته می شد را سخت میکرد. شاید غزلهای سایه قوت مضمونی و جزالت غزلهای حسین منزوی را نداشت ، اما حرارت داشت و چم دیکلماسیون نیمایی در اجرای غزل منتشر بود.
🔹این فرم غنی با سنت تغنیی ایرانی در خنیاگری موافق میافتاد و طبع همصدایی با ساز و آواز را در خود تعبیه داشت. سایه توانست از سنت دیرپای «خواندن» در مجلس موسیقی که به گونهای شعر و ساز را در هم میپیوندد ، اشعار خود را به گوش مخاطبان برساند. اگر او از فرصت استفاده برده یا به قول اهل صوف «ابوالوقت» باشد، آمیخته با رندی است و نقد او در این داستان پس از چندی از یاد میرود ، حتی اگر حق هم باشد.در نظامهای غیر آزاد و مطلقه، هر چند گسترش هنر در پرتوهایی میسر است ، لکن مجال همهجانبهگرایی یا لااقل چند جانبهگرایی دشواری دارد. اینکه یک جوان چپگرا توانسته باشد به توش و توان ادبیی خود صدای شعرش را در نوای ساز درآمیزد ، از هنر قابل ملاحظه و درخور گزارش خبر میدهد. خاصه که این هنر در طومار سنت گشودگی داشته باشد و هوای مغازله در سر بپروراند، و در عین حال با دعویی اکنون نیز همراه شده باشد. به قول بزرگی شخصیت مردمان بلاد ما را باید در همین جهان چند پهلو محاسبه و مساحی کرد....
متن کامل :
https://bit.ly/3JIK94v
#سایه
#ایران_فردا
#مسعود_میری
#هوشنگ_ابتهاج
Telegraph
🔴 ابتهاج مردهاست سایه نه!
💠 مسعود میری @iranfardamag ▪️ «گوید رهی : خواجه بر درگاه استاده به گورستان نگریست ، پرسید ای خواجه مردگان را نک سخنی نیست ، گفت زانک این زندگان را آن مردگان به گورستان روان کنند ، ندانم اینجایگه گورستان بود یا آنجایگه که مردمان روند و آیند» عارف بُستی…
Forwarded from ایران فردا
🔴 ما و مسئله بزنگاه
▪️ سیستم سیاسی چگونه در مردمان بازتولید می شود؟
🔹سید حسین موسوی
@iranfardamag
1️⃣ سر نخ همه ی معضلات، مصیبت ها و مسائل حاد ملی ما، علاوه بر نادانی ملی و کارناشناسی و نابلدی و ...، می رسد به یک سهم خواهی. سهم خواهی ای که سر در آخور حرص و آز و هراس از دست دادن دارد. هراس از اینکه این «خودِ متورم شده و گوشتالو» که در میان است، مبادا از این زندگی هدونیستیک ذره ای عقب بنشیند. ذره ای تأمل کند. لحظه ای عدول کند. این میل مهاجم ماتریالیستی مدعیان مذهبی را حتی به زانو درآورده. چه بسیار چریک هایی که اکنون بسازبفروش شده اند، چه بسیار مبارزانی که خیابان های نیویورک و مونترال به کام چشم و دلشان خوش آمد. چه بسیار کسانی که با لوندی و طنازی مردانه / زنانه پایشان لغزید و با این توجیه که دوره انقلاب ها گذشته، دیدند که عصر پساجنگ مخصوصا، آورده هایی دارد که کم کمک پای آدمی را سست می کند و گرد فراموشی آرام آرام بر رویاها نشست.
2️⃣ بزنگاه ها معمولا عقاید و حتی آرمان های ما نیستند. بزنگاه همان لحظه هستی فردی شده ای است که آدمی را با خود در آینه چشم در چشم می کند. همان دقیقه ای که اگر فرد بتواند خودش را فریب ندهد، احتمالا با خویشتن دست به گریبان می شود. بزنگاه ها، لحظات تعیین کننده ای اند برای جهت گیری و اینکه هر کسی در کدام جهت می ایستد ... صدای شریعتی هنوز در عصر ما طنین انداز می شود ... اسماعیل تو کیست؟ «آنچه تو را، در راه ایمان ضعیف می کند، آنچه تو را در "رفتن"، به "ماندن" می خواند، آنچه تو را، در راه "مسئولیت" به تردید می افکند، آنچه تو را به خود بسته است و نگه داشته است، آنچه تو را به توجیه و تاویل های مصلحت جویانه می کشاند، و عشق به او، کور و کرت می کند.»
3️⃣ مسئله ی سیستم سیاسی و همه اپوزیسیون شریف و ناشریفش، صرفاً بر سر کدام نوع مدل حکومتی نیست، صرفاً بر سر این نیست که نهادهای ما عادلانه اند یا نه، صرفا بر سر نحوه سامان یافتگی راست و درست نظم اجتماعی نیست، بلکه همچنین دعوا بر سر نوعی از انسان است که تولید و بازتولید شده است ... انقلاب 57 با دگردیسی های عمده ای در سطح جهان در دهه های هشتاد و نود میلادی همزمان است. این انسان تازه تولید شده که از آن به «انسان کول»، «انسان فرتوت»، «انسان بدهکار»، «انسان نئولیبرال» و ... یاد می شود، مسئله ای است که امروزه به نحوی توأمان پیش روی ایران و کشورهای توسعه یافته غربی است. اما در هر موقعیتی، با «وابستگی به مسیرهای» پیموده شده ی خاص خود، اما نتیجه یک چیز است.
4️⃣ اگر بپذیریم که با یک شیفت پارادایم، سیاست از «زندگی خوب» به سوی «قدرت» رفته است، اگر بپذیریم که از «جامعه سیال» و «مدرنیته سیال» به سوی «پساجامعه» و «عصر تفاوت» رهسپاریم، اگر بپذیریم که بحران جمع شدن و خیر عمومی جای خود را به «حق فردی» داده و یک «به من چه به تو چه» ی فراگیر عرصه عمومی ایران و جهان را در نوردیده، اگر خبرهای مطالعات اجتماعی از پایین آمدن حد انسجام و اعتماد اجتماعی، به محاق رفتن اشکال همبستگی و تَرَک برداشتن پیوندهای اجتماعی صادق و دقیق باشد، پس در واقع زنگ خطری که زیگموند باومن در «رتروتوپیا» (بازگشت به اتوپیا) از آن می گوید، مو لای درزش نمی رود. در واقع دعوای امروز بر سر بازتعریف تمامیت یک زندگی خوب در پرتو خیری همگانی است که محل تردید و در معرض تهدید است.
5️⃣ اگر اندیشیدن «همواره اندیشیدن درباره کسی یا چیزی» باشد، پس اندیشیدن امری اخلاقی است؛ که اخلاق به تعبیر امانوئل لویناس فلسفه اولی است. رابطه ی سیاست و اخلاق در بزنگاه های تعیین کننده آنجا دقیق تر روشن می شود که مفهومِ «منش» در آنگونه که سیستم سیاسی تصویر می کند، جان آدمیان را تسخیر نکند. تعابیری کلیشه ای نظیر «مگه آدم چند بار زندگی می کنه»، «به زندگی ما قد نمیده»، «گلیم خودت رو از آب بکش»، «کاش ایران جای موندن بود»، تقدس «هرم نیازهای مازلو» و به دست دادن تعاریفی رفاهی و ماده محور از انسان و تأکید بر ابعاد ماتریالیستی جنبش های اجتماعی با تأکید مؤکد بر مسئله حقوقی/صنفی، سرآخر سر از انبان زیست جهانِ سیستم سیاسی در خواهد آورد. سیستم به همین طریق ساده است که خود را در آدم ها بازتولید می کند. به قول بن سایق، «مهم ترین خطر، خودِ ما هستیم ...»...
متن کامل :
https://bit.ly/3OQRD6h
#ضرورت_ایجاد_سپهر_اخلاقی_بدیل
https://t.me/iranfardamag
▪️ سیستم سیاسی چگونه در مردمان بازتولید می شود؟
🔹سید حسین موسوی
@iranfardamag
1️⃣ سر نخ همه ی معضلات، مصیبت ها و مسائل حاد ملی ما، علاوه بر نادانی ملی و کارناشناسی و نابلدی و ...، می رسد به یک سهم خواهی. سهم خواهی ای که سر در آخور حرص و آز و هراس از دست دادن دارد. هراس از اینکه این «خودِ متورم شده و گوشتالو» که در میان است، مبادا از این زندگی هدونیستیک ذره ای عقب بنشیند. ذره ای تأمل کند. لحظه ای عدول کند. این میل مهاجم ماتریالیستی مدعیان مذهبی را حتی به زانو درآورده. چه بسیار چریک هایی که اکنون بسازبفروش شده اند، چه بسیار مبارزانی که خیابان های نیویورک و مونترال به کام چشم و دلشان خوش آمد. چه بسیار کسانی که با لوندی و طنازی مردانه / زنانه پایشان لغزید و با این توجیه که دوره انقلاب ها گذشته، دیدند که عصر پساجنگ مخصوصا، آورده هایی دارد که کم کمک پای آدمی را سست می کند و گرد فراموشی آرام آرام بر رویاها نشست.
2️⃣ بزنگاه ها معمولا عقاید و حتی آرمان های ما نیستند. بزنگاه همان لحظه هستی فردی شده ای است که آدمی را با خود در آینه چشم در چشم می کند. همان دقیقه ای که اگر فرد بتواند خودش را فریب ندهد، احتمالا با خویشتن دست به گریبان می شود. بزنگاه ها، لحظات تعیین کننده ای اند برای جهت گیری و اینکه هر کسی در کدام جهت می ایستد ... صدای شریعتی هنوز در عصر ما طنین انداز می شود ... اسماعیل تو کیست؟ «آنچه تو را، در راه ایمان ضعیف می کند، آنچه تو را در "رفتن"، به "ماندن" می خواند، آنچه تو را، در راه "مسئولیت" به تردید می افکند، آنچه تو را به خود بسته است و نگه داشته است، آنچه تو را به توجیه و تاویل های مصلحت جویانه می کشاند، و عشق به او، کور و کرت می کند.»
3️⃣ مسئله ی سیستم سیاسی و همه اپوزیسیون شریف و ناشریفش، صرفاً بر سر کدام نوع مدل حکومتی نیست، صرفاً بر سر این نیست که نهادهای ما عادلانه اند یا نه، صرفا بر سر نحوه سامان یافتگی راست و درست نظم اجتماعی نیست، بلکه همچنین دعوا بر سر نوعی از انسان است که تولید و بازتولید شده است ... انقلاب 57 با دگردیسی های عمده ای در سطح جهان در دهه های هشتاد و نود میلادی همزمان است. این انسان تازه تولید شده که از آن به «انسان کول»، «انسان فرتوت»، «انسان بدهکار»، «انسان نئولیبرال» و ... یاد می شود، مسئله ای است که امروزه به نحوی توأمان پیش روی ایران و کشورهای توسعه یافته غربی است. اما در هر موقعیتی، با «وابستگی به مسیرهای» پیموده شده ی خاص خود، اما نتیجه یک چیز است.
4️⃣ اگر بپذیریم که با یک شیفت پارادایم، سیاست از «زندگی خوب» به سوی «قدرت» رفته است، اگر بپذیریم که از «جامعه سیال» و «مدرنیته سیال» به سوی «پساجامعه» و «عصر تفاوت» رهسپاریم، اگر بپذیریم که بحران جمع شدن و خیر عمومی جای خود را به «حق فردی» داده و یک «به من چه به تو چه» ی فراگیر عرصه عمومی ایران و جهان را در نوردیده، اگر خبرهای مطالعات اجتماعی از پایین آمدن حد انسجام و اعتماد اجتماعی، به محاق رفتن اشکال همبستگی و تَرَک برداشتن پیوندهای اجتماعی صادق و دقیق باشد، پس در واقع زنگ خطری که زیگموند باومن در «رتروتوپیا» (بازگشت به اتوپیا) از آن می گوید، مو لای درزش نمی رود. در واقع دعوای امروز بر سر بازتعریف تمامیت یک زندگی خوب در پرتو خیری همگانی است که محل تردید و در معرض تهدید است.
5️⃣ اگر اندیشیدن «همواره اندیشیدن درباره کسی یا چیزی» باشد، پس اندیشیدن امری اخلاقی است؛ که اخلاق به تعبیر امانوئل لویناس فلسفه اولی است. رابطه ی سیاست و اخلاق در بزنگاه های تعیین کننده آنجا دقیق تر روشن می شود که مفهومِ «منش» در آنگونه که سیستم سیاسی تصویر می کند، جان آدمیان را تسخیر نکند. تعابیری کلیشه ای نظیر «مگه آدم چند بار زندگی می کنه»، «به زندگی ما قد نمیده»، «گلیم خودت رو از آب بکش»، «کاش ایران جای موندن بود»، تقدس «هرم نیازهای مازلو» و به دست دادن تعاریفی رفاهی و ماده محور از انسان و تأکید بر ابعاد ماتریالیستی جنبش های اجتماعی با تأکید مؤکد بر مسئله حقوقی/صنفی، سرآخر سر از انبان زیست جهانِ سیستم سیاسی در خواهد آورد. سیستم به همین طریق ساده است که خود را در آدم ها بازتولید می کند. به قول بن سایق، «مهم ترین خطر، خودِ ما هستیم ...»...
متن کامل :
https://bit.ly/3OQRD6h
#ضرورت_ایجاد_سپهر_اخلاقی_بدیل
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 ما و مسئله بزنگاه
@iranfardamag 🔹سید حسین موسوی 1️⃣ سر نخ همه ی معضلات، مصیبت ها و مسائل حاد ملی ما، علاوه بر نادانی ملی و کارناشناسی و نابلدی و ...، می رسد به یک سهم خواهی. سهم خواهی ای که سر در آخور حرص و آز و هراس از دست دادن دارد. هراس از اینکه این «خودِ متورم شده و…
Forwarded from کانون بعثتِ اخلاق
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
[ زیباتر از غَم ]
سوگواره عاشورایی
▪️️تئاتر:
" شیرعلی " کاری از عباس جانفدا
▪️سخنرانی:
" هنر آیینی و دین شهری "
علی الهی خراسانی/ پژوهشگر مطالعات اسلامی
" بدن شهدا و یادهای به خاک سپرده نشده " نسیم حسنی/پژوهشگر ادیان
" مفهوم شهادت در ادیان ابراهیمی "
منصور معتمدی/ پژوهشگر و مدرس ادیان
▪️شروهخوانی:
ناخدا علی ستوده / حیدر احمدی
▫️ زمان:
۲۲، ۲۳ و ۲۴ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۲۰
▫️ مکان:
مشهد، سهراه ادبیات، مجتمع دکتر علی شریعتی، تالار فردوسی
🌱@besateakhlagh
سوگواره عاشورایی
▪️️تئاتر:
" شیرعلی " کاری از عباس جانفدا
▪️سخنرانی:
" هنر آیینی و دین شهری "
علی الهی خراسانی/ پژوهشگر مطالعات اسلامی
" بدن شهدا و یادهای به خاک سپرده نشده " نسیم حسنی/پژوهشگر ادیان
" مفهوم شهادت در ادیان ابراهیمی "
منصور معتمدی/ پژوهشگر و مدرس ادیان
▪️شروهخوانی:
ناخدا علی ستوده / حیدر احمدی
▫️ زمان:
۲۲، ۲۳ و ۲۴ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۲۰
▫️ مکان:
مشهد، سهراه ادبیات، مجتمع دکتر علی شریعتی، تالار فردوسی
🌱@besateakhlagh
Forwarded from صبح ما
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥ادامه فرآیند درمان دکتر هادی خانیکی در شیراز
🔸دکتر هادی خانیکی در ادامه فرایند درمانی خود جهت مداوای سرطان پانکراس، ساعتی پیش در بیمارستان مرکزی شیراز برای انجام عمل جراحی راهی اتاق عمل شدند.
#صبح_ما
@sobhema_ir
🔸دکتر هادی خانیکی در ادامه فرایند درمانی خود جهت مداوای سرطان پانکراس، ساعتی پیش در بیمارستان مرکزی شیراز برای انجام عمل جراحی راهی اتاق عمل شدند.
#صبح_ما
@sobhema_ir
Forwarded from دکتر هادی خانیکی
خدای هادی خانیكی
(گزارشی از چند روز شیرازگردی یک بیمار سرطانی) یادداشت آرمان ذاکری در شماره ۵٢٧٨ روزنامه اعتماد | دوشنبه ۲۴ مرداد ١۴٠١
@hadikhaniki
1- از ابتدای دوره سرطانیاش قرار گذاشته بود هر هفته مطلبی درباره تجربه سرطان بنویسد و تا این هفته به قولش وفادار مانده بود. برای ارائه تصویری نو از مواجهه بیمار با سرطان. شبِ قبل از عملِ جراحیاش هم سودای آن داشت تا آخرین مطلبِ قبل از عمل را بنویسد، اما كسالتی ناخواسته مجالش نداد، برای اینكه به قولش وفادار مانده باشد، از من خواست تا گزارشی از چند روزی كه با او و همسرش در شیراز همراه شده بودم بنویسم. من ضمن اجابت درخواستش به او گفتم بر مبنای آنچه این چند روز دیدم و شنیدم، درباره درك خودم از «خدای هادی خانیكی» هم خواهم نوشت و او موافقت كرد. هادی خانیكی را به «ارتباطات» میشناسند، نهفقط علم ارتباطات كه «ارتباطات گسترده». او مبنای عزیمت علمیاش را مفهوم «ارتباط» قرار داده و با برقراری پیوند میان «ارتباط» و «گفتوگو»، «گفتوگو» را ایجادكننده پیوندهای اجتماعی و ضمانتكننده شكلگیری حیاتِ اجتماعی مسالمتآمیز میداند. با همین رویكرد همواره برای نزدیك كردن نگاهها و افراد مختلف با مكانیسم شكل دادن به گفتوگو میان آنها تلاش كرده است. از لحظهای كه پایش را به زمین فرودگاه شیراز گذاشت، میشد ارتباطات گستردهاش را دید. تماسهای تلفنی كه قطع نمیشدند، افراد زیادی كه همه حاضر بودند تا در این شرایط سخت باری از دوش او بردارند و كسانی كه نگران حالش بودند و برای احوالپرسی زنگ میزدند. طیفی بسیار متكثر و متنوع از حیث سلایق سیاسی و رشته و پیشه و سن. كمتر تماسی بود كه پاسخ داده نشود یا اگر آن لحظه امكانِ پاسخ نبود بعدتر تماس گرفته نشود. با هر تماسی متناسب با علایق و رشته و وضعیت مخاطب «گفتوگویی» درمیگرفت و لابهلای گفتوگو وضعیتش را تشریح میكرد. مدام بیماریاش را دست میانداخت و از شوخی با خودش هم ابایی نداشت كه قرار بود خیلی چیزها را از بدن بیرون بیاورند و به قول خودش یك «نیمموتور» تعویض كنند. از همان ابتدای ورود به شیراز اصرار داشت سه مكان را قبل از عمل ببیند: شاهچراغ، سعدیه و حافظیه. به همراه همسرش خانم ابوفاضلی و همسرم شیما هر سه را بازدید كردیم. در شاهچراغ با خدایش راز و نیاز كرد و در حافظیه فال گرفت و برایمان شعر خواند. اولین فال برای «فردای ایران» بود. خیلی هم پاسخِ خوبی در نیامد، نشانهای از تداوم بحرانها و رنجها.
در راه از تجربه نخستین زندانش در ارگ كریمخانی، اخراج از دانشگاه شیراز و سپس افتتاح زندان عادلآباد در مقام نخستین زندانیان آن گفت، در دوره پهلوی. روزهایی كه به قول خودش هر چه بود، آزادی و عدالت نبود و همین دانشجوها را به اعتراض وامیداشت، همچون اكنون. هرچند این روزها كمتر كسی به خاطر میآورد كه زندان عادلآباد، یكی از مخوفترین زندانهای ایران تا همین امروز را نخست اعلیحضرت همایون آریامهر ساخت، حتماً برای آبادی ایران...
https://bit.ly/3pm9U1c
ادامهی یادداشت در INSTANT VIEW ⚡️
👇🏻
(گزارشی از چند روز شیرازگردی یک بیمار سرطانی) یادداشت آرمان ذاکری در شماره ۵٢٧٨ روزنامه اعتماد | دوشنبه ۲۴ مرداد ١۴٠١
@hadikhaniki
1- از ابتدای دوره سرطانیاش قرار گذاشته بود هر هفته مطلبی درباره تجربه سرطان بنویسد و تا این هفته به قولش وفادار مانده بود. برای ارائه تصویری نو از مواجهه بیمار با سرطان. شبِ قبل از عملِ جراحیاش هم سودای آن داشت تا آخرین مطلبِ قبل از عمل را بنویسد، اما كسالتی ناخواسته مجالش نداد، برای اینكه به قولش وفادار مانده باشد، از من خواست تا گزارشی از چند روزی كه با او و همسرش در شیراز همراه شده بودم بنویسم. من ضمن اجابت درخواستش به او گفتم بر مبنای آنچه این چند روز دیدم و شنیدم، درباره درك خودم از «خدای هادی خانیكی» هم خواهم نوشت و او موافقت كرد. هادی خانیكی را به «ارتباطات» میشناسند، نهفقط علم ارتباطات كه «ارتباطات گسترده». او مبنای عزیمت علمیاش را مفهوم «ارتباط» قرار داده و با برقراری پیوند میان «ارتباط» و «گفتوگو»، «گفتوگو» را ایجادكننده پیوندهای اجتماعی و ضمانتكننده شكلگیری حیاتِ اجتماعی مسالمتآمیز میداند. با همین رویكرد همواره برای نزدیك كردن نگاهها و افراد مختلف با مكانیسم شكل دادن به گفتوگو میان آنها تلاش كرده است. از لحظهای كه پایش را به زمین فرودگاه شیراز گذاشت، میشد ارتباطات گستردهاش را دید. تماسهای تلفنی كه قطع نمیشدند، افراد زیادی كه همه حاضر بودند تا در این شرایط سخت باری از دوش او بردارند و كسانی كه نگران حالش بودند و برای احوالپرسی زنگ میزدند. طیفی بسیار متكثر و متنوع از حیث سلایق سیاسی و رشته و پیشه و سن. كمتر تماسی بود كه پاسخ داده نشود یا اگر آن لحظه امكانِ پاسخ نبود بعدتر تماس گرفته نشود. با هر تماسی متناسب با علایق و رشته و وضعیت مخاطب «گفتوگویی» درمیگرفت و لابهلای گفتوگو وضعیتش را تشریح میكرد. مدام بیماریاش را دست میانداخت و از شوخی با خودش هم ابایی نداشت كه قرار بود خیلی چیزها را از بدن بیرون بیاورند و به قول خودش یك «نیمموتور» تعویض كنند. از همان ابتدای ورود به شیراز اصرار داشت سه مكان را قبل از عمل ببیند: شاهچراغ، سعدیه و حافظیه. به همراه همسرش خانم ابوفاضلی و همسرم شیما هر سه را بازدید كردیم. در شاهچراغ با خدایش راز و نیاز كرد و در حافظیه فال گرفت و برایمان شعر خواند. اولین فال برای «فردای ایران» بود. خیلی هم پاسخِ خوبی در نیامد، نشانهای از تداوم بحرانها و رنجها.
در راه از تجربه نخستین زندانش در ارگ كریمخانی، اخراج از دانشگاه شیراز و سپس افتتاح زندان عادلآباد در مقام نخستین زندانیان آن گفت، در دوره پهلوی. روزهایی كه به قول خودش هر چه بود، آزادی و عدالت نبود و همین دانشجوها را به اعتراض وامیداشت، همچون اكنون. هرچند این روزها كمتر كسی به خاطر میآورد كه زندان عادلآباد، یكی از مخوفترین زندانهای ایران تا همین امروز را نخست اعلیحضرت همایون آریامهر ساخت، حتماً برای آبادی ایران...
https://bit.ly/3pm9U1c
ادامهی یادداشت در INSTANT VIEW ⚡️
👇🏻
Telegraph
خدای هادی خانیكی
1- از ابتدای دوره سرطانیاش قرار گذاشته بود هر هفته مطلبی درباره تجربه سرطان بنویسد و تا این هفته به قولش وفادار مانده بود. برای ارائه تصویری نو از مواجهه بیمار با سرطان. شبِ قبل از عملِ جراحیاش هم سودای آن داشت تا آخرین مطلبِ قبل از عمل را بنویسد، اما كسالتی…
Forwarded from دین، فرهنگ، جامعه | محسنحسام مظاهری (محسنحسام مظاهری)
چند روز است مردم شهرکرد با معضل بیآبی مواجهاند. چهارمحالی که به چشمهها و آبشارها و رودها و تالابهای پرآب مشهور است، حالا حتی برای آب شرب به مشکل دچار شده.
*
مدیریت منابع آبی یکی از ابرمسئلهها در ایران امروز است که در آستانهی تبدیل به ابربحران قرار دارد. از آذربايجان تا خوزستان، از سیستان تا اصفهان و چهارمحال و حتی حاشیهی خزر همهجا با معضل آب دست به گریباناند. سالهاست کارشناسان و صاحبنظران از بروز "تنش آبی" در ایران سخن میگویند، اما دریغ که هیچ عزم جدی و ارادهی قاطعی در دولتها و دیگر اجزای حاکمیت برای حل آن دیده نمیشود.
دولت مرکزی درست اینجا که باید باشد و نقشآفرینی کند، غائب است و میدان به برخی مسئولان و مقامات محلی واگذار شده که نوعا بدون فهم ملی از مسئله، با نگاههای محدود منطقهای و برخوردهای احساسی و بدون پشتوانهی کارشناسانه، تنها بر آتش کدورتهای مردم استانهای همجوار و نفرتپراکنی در جامعه میدمند.
وضعیتی که به تعبیر بعضی کارشناسان میتوان آن را "فقدان دولت" یا "بیدولتی" نامید.
دولتی که آنجا که باید باشد نیست و آنجا که نباید باشد، هست.
@mohsenhesammazaheri
*
مدیریت منابع آبی یکی از ابرمسئلهها در ایران امروز است که در آستانهی تبدیل به ابربحران قرار دارد. از آذربايجان تا خوزستان، از سیستان تا اصفهان و چهارمحال و حتی حاشیهی خزر همهجا با معضل آب دست به گریباناند. سالهاست کارشناسان و صاحبنظران از بروز "تنش آبی" در ایران سخن میگویند، اما دریغ که هیچ عزم جدی و ارادهی قاطعی در دولتها و دیگر اجزای حاکمیت برای حل آن دیده نمیشود.
دولت مرکزی درست اینجا که باید باشد و نقشآفرینی کند، غائب است و میدان به برخی مسئولان و مقامات محلی واگذار شده که نوعا بدون فهم ملی از مسئله، با نگاههای محدود منطقهای و برخوردهای احساسی و بدون پشتوانهی کارشناسانه، تنها بر آتش کدورتهای مردم استانهای همجوار و نفرتپراکنی در جامعه میدمند.
وضعیتی که به تعبیر بعضی کارشناسان میتوان آن را "فقدان دولت" یا "بیدولتی" نامید.
دولتی که آنجا که باید باشد نیست و آنجا که نباید باشد، هست.
@mohsenhesammazaheri
Forwarded from A
وَ می دانَد که این بار
به هوشنگ ابتهاج، سایه
کُجایی ؟
سایه !
*
اَرغَوان
تو را
می خوانَد
*
وَ می دانَد
که این بار
آمدنَ ت
حَتمی ست
*
وَ می دانَد
که این بار
صِدایِ گام هایَ ت
پس از سال ها غُربَت و حَسرَت
به سویَ ش
شنیدنی ست
*
وَ می دانَد
که این بار
پس از سال ها انتظار
به هَم آمیختَنِ
اَشک و عَطرِ آن همه خاطره
در لحظۀ دیدار
دیدَنی ست
*
وَ می دانَد
که این بار
سایۀ اَرغَوان
وَ
اَرغَوانِ سایه
از هَم
نا گُسَستَنی ست
*
وَ می دانَد
که این بار
یِگانِگیِ
شاعر و دِرَخت
دَرین درودِ بی بِدرود
رازِ ماندِگاریِ این یادگارِ سُتودَنی ست ...
سعید شهرتاش
نوزدهم مرداد ماه 1401
به هوشنگ ابتهاج، سایه
کُجایی ؟
سایه !
*
اَرغَوان
تو را
می خوانَد
*
وَ می دانَد
که این بار
آمدنَ ت
حَتمی ست
*
وَ می دانَد
که این بار
صِدایِ گام هایَ ت
پس از سال ها غُربَت و حَسرَت
به سویَ ش
شنیدنی ست
*
وَ می دانَد
که این بار
پس از سال ها انتظار
به هَم آمیختَنِ
اَشک و عَطرِ آن همه خاطره
در لحظۀ دیدار
دیدَنی ست
*
وَ می دانَد
که این بار
سایۀ اَرغَوان
وَ
اَرغَوانِ سایه
از هَم
نا گُسَستَنی ست
*
وَ می دانَد
که این بار
یِگانِگیِ
شاعر و دِرَخت
دَرین درودِ بی بِدرود
رازِ ماندِگاریِ این یادگارِ سُتودَنی ست ...
سعید شهرتاش
نوزدهم مرداد ماه 1401
Forwarded from A
به ناگاهان
به شهید راهِ استقلال و آزادی ایران
دکتر حسین فاطمی
به هیچ روی
بَر نِمی تابَند
آینه داران را
تَمامَت خواهان
*
به هیچ روی
بَر نِمی تابَند
نادِره کاران را
وَهم زَدِگان
*
وَ فرو خواهند ریخت
بی آنکه بِتوانَند گریخت
به ناگاهان
*
اَزان تَفَرعُن ها و تَنَعُّم ها
چه بَرجای خواهد ماند
جُز کین و نِفرینِ بی نوایان
در پایان ؟
*
وَ باز
ما می مانیم و
این سَرزمینِ ویران
وَ باز
ما می مانیم و
خِیلِ سوگواران
وَ باز
ما می مانیم و
یادِ یاران
یادِ سال ها خَفَقان و زندان
یادِ هُجومِ اوباش به سَنگرِ آزادی و آزادِگان
یادِ « باخترِ امروز» وَ ویرانۀ بَرجای ماندۀ آن
یادِ آن شَهابِ آسمانِ آبان
یادِ آن فَریادِ
«زنده باد ایران»
دران صُبحِ سُربیِ تیرباران ...
سعید شهرتاش
28 مرداد 1401
به شهید راهِ استقلال و آزادی ایران
دکتر حسین فاطمی
به هیچ روی
بَر نِمی تابَند
آینه داران را
تَمامَت خواهان
*
به هیچ روی
بَر نِمی تابَند
نادِره کاران را
وَهم زَدِگان
*
وَ فرو خواهند ریخت
بی آنکه بِتوانَند گریخت
به ناگاهان
*
اَزان تَفَرعُن ها و تَنَعُّم ها
چه بَرجای خواهد ماند
جُز کین و نِفرینِ بی نوایان
در پایان ؟
*
وَ باز
ما می مانیم و
این سَرزمینِ ویران
وَ باز
ما می مانیم و
خِیلِ سوگواران
وَ باز
ما می مانیم و
یادِ یاران
یادِ سال ها خَفَقان و زندان
یادِ هُجومِ اوباش به سَنگرِ آزادی و آزادِگان
یادِ « باخترِ امروز» وَ ویرانۀ بَرجای ماندۀ آن
یادِ آن شَهابِ آسمانِ آبان
یادِ آن فَریادِ
«زنده باد ایران»
دران صُبحِ سُربیِ تیرباران ...
سعید شهرتاش
28 مرداد 1401
Forwarded from Fallosafah | فلسفه محمد سعید حنایی کاشانی (M. Saeed H. Kashani)
🔷 علی بن ابیطالب (ع) چگونه «نظام» را فدا کرد و «اخلاق» و «کرامت انسان» را حفظ کرد؟
🔶 آیا حفظ «نظام» (دولت و حکومت) از «اوجب واجبات» است یا حفظ «اخلاق» و «کرامت انسان»، یا حفظ «آزادی» و «عدالت»؟ آیا میتوان «دین» و «اخلاق» و «انسانیت» و «وجدان» و «شرف» و «مروت» و «فتوت» و خلاصه همه چیز را برای حفظ «نظام» زیر پا گذاشت و به «آدمی بیهمه چیز» (a man of no principle) تبدیل شد و آنگاه مدعی شد که «دین» حفظ شده است؟ آیا با زدن و کشتن و شکستن و بستن میتوان از «زوال دین» پیشگیری کرد؟ اگر چنین بود که «دین جاهلیت» باید میماند؟ ارزش «اسلام» در مقام «دین» به چیست؟ به اینکه فقط «دین» است، مجموعهای از شعائر و مناسک، و عبادات و معاملات، و یا دینی مانند همهٔ دینهای دیگر است؟ یا به اینکه دینی «اخلاقی» و «انسانی» و «عقلانی»، ضامن «آزادی» و «عدالت» و «کرامت انسانی» و پشتیبان «علم و حکمت» و «تعقل» و «اندیشیدن» است و به خیر و به سود زندگی عموم مردم و حافظ نوع انسان است؟ یا به اینکه دینی به سود «سلطه» و «قدرت» و «ثروت» گروهی اندک به نام شیخ و شحنه و محتسب است؟
شناخت «دین» را از چه کسی میباید بیاموزیم؟ از فقیهان و متکلمان و روشنفکران؟ یا از واضع و بنیانگذار «دین» و نخستین مؤمنان به آن؟ برای شناخت راستین «دین» باید به «خود» آن در «سرآغاز»ش و «امامان»، «سرمشق»های راستین آن نگریست و در خصوص آنچه «فقیهان» یا «متکلمان» و دیگر «عالمان» و «محققان» و «مورخان» و «روشنفکران» دربارهٔ آن میگویند باید بر همین مبنا داوری کرد. علی بن ابیطالب (ص)، پس از قرآن و محمد (ص)، در مقام نخستین مسلمان، به گواهی گفتار و کردارش، شایستهترین کسی است که او را میتوان نمایندهٔ فهمی از «دین» دانست که «اخلاقیترین و حکیمانهترین و عالمانهترین و انسانیترین» فهم از «اسلام» در میان مسلمانان باشد. رفتار او در برخورد با «فتنهها» یا «آشوبها و جنگهای داخلی» که در دوران زمامداری تقریباً ۵ سالهاش با مدعیان و رقیبان و مخالفان سیاسیاش داشت گواه روشن و گویایی است بر پایبندی او به «اصول اخلاقی» عقلانی و عادلانهای که نخلف و تخطی از آنها را به هیچ وجه روا نمیدانست و حفظ و رعایت آنها را نه تنها بر حفظ جان خودش بلکه بر حفظ «نظام» یا «دولت و حکومت»اش نیز مقدم میدانست. علی بن ابیطالب (ع) هیچ چیز را فدای «حفظ نظام» نکرد. او «نظام» را باخت و فدا کرد، اما «اسلام انسانی و اخلاقی و عقلانی» را تا ابد از شرّ کژفهمان و قدرتپرستان و خدعهگران مزوّر در لباس دین و به نام دین حفظ کرد. در قطعهٔ زیر علی (ع) دو درس در رفتار با معاندان و مخالفان و دشمنانی به ما میدهد که نه در بیرون از مرزها بلکه در درون قلمرو حکومت او و زیر فرمان او زندگی میکنند. با این همه، او حقوق آنها را پاس میدارد، حتی در ابراز مخالفت و تهدید به قتل و لعن کردن امیرالمؤمنین.
كثير بن تمار حضرمى گفت:
به مسجد كوفه وارد شدم ... در آنجا پنج مرد را ديدم كه خليفه على را لعن مىكردند. يكى از آنان، كه «بُرنوس» پوشيده بود، گفت: «با خدا عهد بستهام كه او را بكشم». آن مرد را گرفتم و به نزد على بردم و آنچه را شنيده بودم براى او گزارش كردم. على گفت، «او را نزديكتر بياور». آنگاه افزود: «وای بر تو. کیستی؟» آن مرد پاسخ داد، «سوّار منقوری هستم». خليفه گفت، «بگذار برود»، كه حضرمى در پاسخ گفت : «خواهى گذاشت برود در حالى كه با خدا عهد بسته است تو را بكشد؟» على پاسخ داد، «آيا بايد او را بكشم در حالى كه مرا نكشته است؟» گفتم، «او تو را لعن كرده است». على گفت، «پس تو هم بايد او را لعن مىكردى يا رهايش مىكردى» (همان؛ سرخسی ۱۹۸۶).
خوارج مدعى بودند كه بسيارى از صحابهٔ برجسته (يعنى، عثمان و على و طلحه و زُبَيْر) كافر بودند و تجاوز عليه زندگى و اموال مسلمانانى را كه از پيوستن به آنان خوددارى مىكردند مباح مىشمردند (شوكانى بىتا؛ El Awa 1980؛ اسماعيل ۱۹۸۶). (محمد هاشم کمالی، آزادی بیان در اسلام، ص ۱۳).
امروز در جامعههای اسلامی دولتهایی هستند که هرکس را به کوچک ترین سخنی در مخالفت یا نارضایتی با سنگینترین اتهامها از «براندازی» تا «تجمع و تبانی علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» و «محاربه با خدا و رسول» و «توهین به شخص اول مملکت» و کذا و کذا رو به رو میکنند، بیانکه فرصتی برای دفاع و محاکمهٔ عادلانه به آنان بدهند، و از آنان با شدیدترین و غیرانسانی ترین شکنجهها به گفتهها و کارهای نکرده اعتراف میگیرند تا شجاعت هرگونه ابراز نظر و مخالفت را در دیگر افرادی سرکوب کنند که هنوز شهامت سخن گفتن دارند. اما علی چه کرد؟ حتی با ابن ملجم، قاتلش. مولوی در مثنوی چه زیبا از «مسامحت او با خونی خویش» سخن میگوید.
ادامه در زیر 🔻🔻🔻
🔶 آیا حفظ «نظام» (دولت و حکومت) از «اوجب واجبات» است یا حفظ «اخلاق» و «کرامت انسان»، یا حفظ «آزادی» و «عدالت»؟ آیا میتوان «دین» و «اخلاق» و «انسانیت» و «وجدان» و «شرف» و «مروت» و «فتوت» و خلاصه همه چیز را برای حفظ «نظام» زیر پا گذاشت و به «آدمی بیهمه چیز» (a man of no principle) تبدیل شد و آنگاه مدعی شد که «دین» حفظ شده است؟ آیا با زدن و کشتن و شکستن و بستن میتوان از «زوال دین» پیشگیری کرد؟ اگر چنین بود که «دین جاهلیت» باید میماند؟ ارزش «اسلام» در مقام «دین» به چیست؟ به اینکه فقط «دین» است، مجموعهای از شعائر و مناسک، و عبادات و معاملات، و یا دینی مانند همهٔ دینهای دیگر است؟ یا به اینکه دینی «اخلاقی» و «انسانی» و «عقلانی»، ضامن «آزادی» و «عدالت» و «کرامت انسانی» و پشتیبان «علم و حکمت» و «تعقل» و «اندیشیدن» است و به خیر و به سود زندگی عموم مردم و حافظ نوع انسان است؟ یا به اینکه دینی به سود «سلطه» و «قدرت» و «ثروت» گروهی اندک به نام شیخ و شحنه و محتسب است؟
شناخت «دین» را از چه کسی میباید بیاموزیم؟ از فقیهان و متکلمان و روشنفکران؟ یا از واضع و بنیانگذار «دین» و نخستین مؤمنان به آن؟ برای شناخت راستین «دین» باید به «خود» آن در «سرآغاز»ش و «امامان»، «سرمشق»های راستین آن نگریست و در خصوص آنچه «فقیهان» یا «متکلمان» و دیگر «عالمان» و «محققان» و «مورخان» و «روشنفکران» دربارهٔ آن میگویند باید بر همین مبنا داوری کرد. علی بن ابیطالب (ص)، پس از قرآن و محمد (ص)، در مقام نخستین مسلمان، به گواهی گفتار و کردارش، شایستهترین کسی است که او را میتوان نمایندهٔ فهمی از «دین» دانست که «اخلاقیترین و حکیمانهترین و عالمانهترین و انسانیترین» فهم از «اسلام» در میان مسلمانان باشد. رفتار او در برخورد با «فتنهها» یا «آشوبها و جنگهای داخلی» که در دوران زمامداری تقریباً ۵ سالهاش با مدعیان و رقیبان و مخالفان سیاسیاش داشت گواه روشن و گویایی است بر پایبندی او به «اصول اخلاقی» عقلانی و عادلانهای که نخلف و تخطی از آنها را به هیچ وجه روا نمیدانست و حفظ و رعایت آنها را نه تنها بر حفظ جان خودش بلکه بر حفظ «نظام» یا «دولت و حکومت»اش نیز مقدم میدانست. علی بن ابیطالب (ع) هیچ چیز را فدای «حفظ نظام» نکرد. او «نظام» را باخت و فدا کرد، اما «اسلام انسانی و اخلاقی و عقلانی» را تا ابد از شرّ کژفهمان و قدرتپرستان و خدعهگران مزوّر در لباس دین و به نام دین حفظ کرد. در قطعهٔ زیر علی (ع) دو درس در رفتار با معاندان و مخالفان و دشمنانی به ما میدهد که نه در بیرون از مرزها بلکه در درون قلمرو حکومت او و زیر فرمان او زندگی میکنند. با این همه، او حقوق آنها را پاس میدارد، حتی در ابراز مخالفت و تهدید به قتل و لعن کردن امیرالمؤمنین.
كثير بن تمار حضرمى گفت:
به مسجد كوفه وارد شدم ... در آنجا پنج مرد را ديدم كه خليفه على را لعن مىكردند. يكى از آنان، كه «بُرنوس» پوشيده بود، گفت: «با خدا عهد بستهام كه او را بكشم». آن مرد را گرفتم و به نزد على بردم و آنچه را شنيده بودم براى او گزارش كردم. على گفت، «او را نزديكتر بياور». آنگاه افزود: «وای بر تو. کیستی؟» آن مرد پاسخ داد، «سوّار منقوری هستم». خليفه گفت، «بگذار برود»، كه حضرمى در پاسخ گفت : «خواهى گذاشت برود در حالى كه با خدا عهد بسته است تو را بكشد؟» على پاسخ داد، «آيا بايد او را بكشم در حالى كه مرا نكشته است؟» گفتم، «او تو را لعن كرده است». على گفت، «پس تو هم بايد او را لعن مىكردى يا رهايش مىكردى» (همان؛ سرخسی ۱۹۸۶).
خوارج مدعى بودند كه بسيارى از صحابهٔ برجسته (يعنى، عثمان و على و طلحه و زُبَيْر) كافر بودند و تجاوز عليه زندگى و اموال مسلمانانى را كه از پيوستن به آنان خوددارى مىكردند مباح مىشمردند (شوكانى بىتا؛ El Awa 1980؛ اسماعيل ۱۹۸۶). (محمد هاشم کمالی، آزادی بیان در اسلام، ص ۱۳).
امروز در جامعههای اسلامی دولتهایی هستند که هرکس را به کوچک ترین سخنی در مخالفت یا نارضایتی با سنگینترین اتهامها از «براندازی» تا «تجمع و تبانی علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» و «محاربه با خدا و رسول» و «توهین به شخص اول مملکت» و کذا و کذا رو به رو میکنند، بیانکه فرصتی برای دفاع و محاکمهٔ عادلانه به آنان بدهند، و از آنان با شدیدترین و غیرانسانی ترین شکنجهها به گفتهها و کارهای نکرده اعتراف میگیرند تا شجاعت هرگونه ابراز نظر و مخالفت را در دیگر افرادی سرکوب کنند که هنوز شهامت سخن گفتن دارند. اما علی چه کرد؟ حتی با ابن ملجم، قاتلش. مولوی در مثنوی چه زیبا از «مسامحت او با خونی خویش» سخن میگوید.
ادامه در زیر 🔻🔻🔻
Forwarded from Fallosafah | فلسفه محمد سعید حنایی کاشانی (M. Saeed H. Kashani)
🔷 علی بن ابی طالب (ع) چگونه «نظام» را فدا کرد ....
🔶 ادامه از بالا 🔺🔺🔺
علی نه اهل «ابتکار عمل» یا «حملهٔ پیشگیرانه» به شیوهٔ پوتین و شیعیانش بود و نه اهل دادن حکم «محارب» و «مرتد»، به شیوهٔ فقیهان، به هرکس که علیه او سخنی بگوید. علی (َع) این اصول بدیهی عقلانی و اخلاقی و عادلانه را در نظر داشت که ۱) کسی را به جرم کار نکرده نمیتوان مجازات کرد، حتی اگر قسم بخورد یا بگوید که میخواهد ترا بکشد یا خواهد کشت! ۲) هر عملی فقط با عملی متناسب با همان عمل میباید تلافی شود، اگر کسی بخواهد تلافی کند. چون عدالت میگوید: «چشم در برابر چشم و لعن در برابر لعن». و نه چیزی بیشتر. درود خدا و فرشتگان و خلق بر او باد تا ابدالدهر.
چهارشنبه ۲۶ مرداد ۴۰۱
@fallosafahmshk
🔶 ادامه از بالا 🔺🔺🔺
علی نه اهل «ابتکار عمل» یا «حملهٔ پیشگیرانه» به شیوهٔ پوتین و شیعیانش بود و نه اهل دادن حکم «محارب» و «مرتد»، به شیوهٔ فقیهان، به هرکس که علیه او سخنی بگوید. علی (َع) این اصول بدیهی عقلانی و اخلاقی و عادلانه را در نظر داشت که ۱) کسی را به جرم کار نکرده نمیتوان مجازات کرد، حتی اگر قسم بخورد یا بگوید که میخواهد ترا بکشد یا خواهد کشت! ۲) هر عملی فقط با عملی متناسب با همان عمل میباید تلافی شود، اگر کسی بخواهد تلافی کند. چون عدالت میگوید: «چشم در برابر چشم و لعن در برابر لعن». و نه چیزی بیشتر. درود خدا و فرشتگان و خلق بر او باد تا ابدالدهر.
چهارشنبه ۲۶ مرداد ۴۰۱
@fallosafahmshk
Forwarded from چهارسوی مشهد
▫️شب بزرگداشت مرزبان عدالت
استاد محمدرضا حکیمی
▪️با سخنرانی؛
سارا شریعتی
محمد اسفندیاری
محمدرضا موحدی
آرمان ذاکری
یوسف بینا
➕رونمایی از کتاب خراسانیات علامه حکیمی
و نمایش مستند محمدرضا حکیمی، فریاد روزها
پنجشنبه ۳ شهریور ۱۴۰۱ | ساعت ۱۷
سه راه ادبیات مجتمع دکتر شریعتی جهاد دانشگاهی تالار فردوسی
@Chaharsouy
استاد محمدرضا حکیمی
▪️با سخنرانی؛
سارا شریعتی
محمد اسفندیاری
محمدرضا موحدی
آرمان ذاکری
یوسف بینا
➕رونمایی از کتاب خراسانیات علامه حکیمی
و نمایش مستند محمدرضا حکیمی، فریاد روزها
پنجشنبه ۳ شهریور ۱۴۰۱ | ساعت ۱۷
سه راه ادبیات مجتمع دکتر شریعتی جهاد دانشگاهی تالار فردوسی
@Chaharsouy
Forwarded from دغدغههای ایران
🔴 جواب دشنام دشنه نیست!
ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ
«(مردمان را) با حکمت و برهان و اندرز نیکو بهراه پروردگارت دعوت نما و با آنها به شیوهای که نیکوتر است، مناظره و استدلال کن!»
قرآن، نحل، ۱۲۵
🔸سوءقصد به جان سلمان رشدی و همه موارد نظیر آن، بنا به انگیزههای ظاهراً دینی، باوجدان عمومی مردم جهان، بویژه با مبانی اعتقادی مسلمانان آزاداندیش و صلحجو ناسازگار است. غالب مسلمانان اقدامات تروریستی با انگیزههای مذهبی را محکوم و دعوت به چنین اقداماتی را ناصواب میدانند. ارعاب و ترور ممکن است در کوتاه مدت دهانها را ببندد امّا بذر نفرت و خصومتی را میپروراند که راههای گفتگو و تبادل فکر و اندیشه را مسدود میکند. بنابراین عالمان دینی در عصر رسانه و شبکهی گستردهی ارتباطاتِ جهان، بیشازپیش ناگزیرند به نیکوترین برهان و بیان مجهز شوند و نه دشنه ها و خنجر های کینه توزی را تیز کنند.
🔹اگر قرار باشد پیروان هر دین در برابر توهین به مقدّسات خود سلاح برگیرند، بار دیگر شاهد فاجعهی جنگهای خونبار فرقهای و دینیِ تاریخ خواهیم بود. نه در دفاع از آزادی میتوان هر شیوه ای را به کار گرفت و نه در حمایت از دین، مدارا و مروّت را قربانی نمود. توقف این چرخهی معیوب نیازمند رواداریِ مردم، سیاستمداران، عالمان دینی و اهل اندیشه و قلم است؛. اقدام به ترور و کشتن شهروندان کشورهای دیگر، با هر انگیزهای که صورت گیرد، تهدیدی برای امنیّت و حقوق شهروندان همه جهان است.
🔸 در ترویج و دفاع از هر عقیدهای، انسانیّت، آزادی، معنویت، و ...، دشنهها را باید بر زمین گذاشت و قلمها را به دست گرفت.
🔹 اسامی :
هاشم آقاجری, زهرا آقاخانی, رضا آقاخانی, فاطمه آذریقمی, سیدیعقوب آلشفیعیفومنی, شهروز احمدی, وحید احمدی, محمدرضا احمدی, طاهره احمدی, مهران ارژنگ, عباس اقبال, جلال اقتداری, علیرضا اکبرزادگان, سیدعبدالمجید الهامی, شهناز امجدی, بابک امیری, کیمیا انصاری, لیلا ایپکچی, مصطفی بادکوبهایهزاوهای, ابوالفضل بازرگان, عبدالعلی بازرگان, باقر فتحعلیبیگی, سعید بختیاری, اکبر بدیعزادگان, منصور بذرپور, محترم براتیمنش, رویا بلوری, محمدحسین بنیاسدی, عماد بهاور, جلال بهرامی , قربان بهزادیاننژاد, حمید بهشتی, بهنام بیات, صفا بیطرف, بیوک سعیدی, علی تقی پور, علی تکفلاح, محمد توسلی , مرتضی توکل , رضا تیموری, حسین ثاقب, روزبه جامهشورانی, حسین جزایری, غلامرضا جعفری, محمد جعفری, مهرداد جهانگیری, امیرحسین جهانی , امین چالاکی, بهنام چگینی, رضا حاجی, یونس حاجیزاده, محمود حائری , مهرداد حجّتی, حسین حدادنژاد, محمدعلی حسننژاد, میرسلیمان حسینیمقدم, عبدالعلی حسینیون, تقی حقبینآذر, بهزاد حقپناه, جمشید حقگو, وحید حقیقی, ابوالفضل حکیمی, عبدالکریم حکیمی, مجید حکیمی, محمدرضا حمسی, مصطفی حمصیان, محمدسعید حناییکاشانی, علیرضا خادمی, مژگان خانزاده, علیرضا خداوردی, امیر خرم, محمود خطیبی, اسماعیل خوش محمدی, ابراهیم خوشسیرت, اکبر دانشسرارودی, ناصر دانشفر, مصطفی دانشگر, امیرحسین داوودآبادی, رضا دبیر, مهری دفتری, معصومه دهقان, میلاد دهقانی, محمدصادق ربانیاملشی, علیرضا رجایی, حسین رجایی, سهیلا رجایی, علیرضا رجبیان, جواد رحیمپور, روحالله رحیمپور, زهرا رحیمی, مجتبی رحیمی , جلال رستمکلایی, محمدصادق رسولی, رضا اسدی, بهمن رضاخانی, سعید رضادوست, امیر رضایی, احد رضایی , نیلوفر رفعتیان, حسین رفیعی, تورج ریحانی, لیلا زارع, رقیه زارعپور, عزیزه زارعپور, جعفر زمانی, فرزاد ساجداردبیلی, سیدجعفر سبحانی, رضا سپهری , حامد سحابی, حسین سربندی, علیرضا سرفرازی, عبدالفتاح سلطانی, علی سلطانیاصفهانی, مصطفی سلطانیتد , رویا سیاوشیان, مصطفی سیدمیررمضانی, فواد سیدمیررمضانی, الهام شاپسندزاده, لاله شاکری, شهرام شاهمحمدی, احسان شریعتی, مهدی شریعتی, احسان شریفثانوی, روحالله شفیعی, رفعت شهابی, سعید شهرتاش, فیروزه صابر, محمد صابر, سعید صاحبمحمدی, هاشم صباغیان, سعید صحبتی, صغرا صحرانورد, رضا صدر, جلیل ضرابی , فرید طاهری, طیبه طاهریان, علیاکبر طاهریقزوینی, علی طراح , علی طهماسبی, معصومه طوفانپور, محمدرضا عالیپیام , احمد عالینژاد, محمدلطیف عباسپناه, احد عبدالحسینوند, طهماسب عبداللهی, فیروزه عبدالوهاب, سیما عبدلی, مسعود عسگری , معصومه عصارزاده, آتوسا عطایی, شهین علوی, محمدباقرعلوی, علیاصغرغروی, طاهره علیزاده, محمود عمرانی, علیرضا غروی, ماجد غروی, مسیح غروی, سعید غفارزاده, محمدعلی غفاریان , علی غفرانی, نسرین غلامحسینزاده, فریده غیرت, غفار فرزدی....
متن و اسامی کامل :
https://bit.ly/3T4EcTw
تصویر: صحنه ترور سلمان رشدی
https://t.me/DaghdagheIran
ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ
«(مردمان را) با حکمت و برهان و اندرز نیکو بهراه پروردگارت دعوت نما و با آنها به شیوهای که نیکوتر است، مناظره و استدلال کن!»
قرآن، نحل، ۱۲۵
🔸سوءقصد به جان سلمان رشدی و همه موارد نظیر آن، بنا به انگیزههای ظاهراً دینی، باوجدان عمومی مردم جهان، بویژه با مبانی اعتقادی مسلمانان آزاداندیش و صلحجو ناسازگار است. غالب مسلمانان اقدامات تروریستی با انگیزههای مذهبی را محکوم و دعوت به چنین اقداماتی را ناصواب میدانند. ارعاب و ترور ممکن است در کوتاه مدت دهانها را ببندد امّا بذر نفرت و خصومتی را میپروراند که راههای گفتگو و تبادل فکر و اندیشه را مسدود میکند. بنابراین عالمان دینی در عصر رسانه و شبکهی گستردهی ارتباطاتِ جهان، بیشازپیش ناگزیرند به نیکوترین برهان و بیان مجهز شوند و نه دشنه ها و خنجر های کینه توزی را تیز کنند.
🔹اگر قرار باشد پیروان هر دین در برابر توهین به مقدّسات خود سلاح برگیرند، بار دیگر شاهد فاجعهی جنگهای خونبار فرقهای و دینیِ تاریخ خواهیم بود. نه در دفاع از آزادی میتوان هر شیوه ای را به کار گرفت و نه در حمایت از دین، مدارا و مروّت را قربانی نمود. توقف این چرخهی معیوب نیازمند رواداریِ مردم، سیاستمداران، عالمان دینی و اهل اندیشه و قلم است؛. اقدام به ترور و کشتن شهروندان کشورهای دیگر، با هر انگیزهای که صورت گیرد، تهدیدی برای امنیّت و حقوق شهروندان همه جهان است.
🔸 در ترویج و دفاع از هر عقیدهای، انسانیّت، آزادی، معنویت، و ...، دشنهها را باید بر زمین گذاشت و قلمها را به دست گرفت.
🔹 اسامی :
هاشم آقاجری, زهرا آقاخانی, رضا آقاخانی, فاطمه آذریقمی, سیدیعقوب آلشفیعیفومنی, شهروز احمدی, وحید احمدی, محمدرضا احمدی, طاهره احمدی, مهران ارژنگ, عباس اقبال, جلال اقتداری, علیرضا اکبرزادگان, سیدعبدالمجید الهامی, شهناز امجدی, بابک امیری, کیمیا انصاری, لیلا ایپکچی, مصطفی بادکوبهایهزاوهای, ابوالفضل بازرگان, عبدالعلی بازرگان, باقر فتحعلیبیگی, سعید بختیاری, اکبر بدیعزادگان, منصور بذرپور, محترم براتیمنش, رویا بلوری, محمدحسین بنیاسدی, عماد بهاور, جلال بهرامی , قربان بهزادیاننژاد, حمید بهشتی, بهنام بیات, صفا بیطرف, بیوک سعیدی, علی تقی پور, علی تکفلاح, محمد توسلی , مرتضی توکل , رضا تیموری, حسین ثاقب, روزبه جامهشورانی, حسین جزایری, غلامرضا جعفری, محمد جعفری, مهرداد جهانگیری, امیرحسین جهانی , امین چالاکی, بهنام چگینی, رضا حاجی, یونس حاجیزاده, محمود حائری , مهرداد حجّتی, حسین حدادنژاد, محمدعلی حسننژاد, میرسلیمان حسینیمقدم, عبدالعلی حسینیون, تقی حقبینآذر, بهزاد حقپناه, جمشید حقگو, وحید حقیقی, ابوالفضل حکیمی, عبدالکریم حکیمی, مجید حکیمی, محمدرضا حمسی, مصطفی حمصیان, محمدسعید حناییکاشانی, علیرضا خادمی, مژگان خانزاده, علیرضا خداوردی, امیر خرم, محمود خطیبی, اسماعیل خوش محمدی, ابراهیم خوشسیرت, اکبر دانشسرارودی, ناصر دانشفر, مصطفی دانشگر, امیرحسین داوودآبادی, رضا دبیر, مهری دفتری, معصومه دهقان, میلاد دهقانی, محمدصادق ربانیاملشی, علیرضا رجایی, حسین رجایی, سهیلا رجایی, علیرضا رجبیان, جواد رحیمپور, روحالله رحیمپور, زهرا رحیمی, مجتبی رحیمی , جلال رستمکلایی, محمدصادق رسولی, رضا اسدی, بهمن رضاخانی, سعید رضادوست, امیر رضایی, احد رضایی , نیلوفر رفعتیان, حسین رفیعی, تورج ریحانی, لیلا زارع, رقیه زارعپور, عزیزه زارعپور, جعفر زمانی, فرزاد ساجداردبیلی, سیدجعفر سبحانی, رضا سپهری , حامد سحابی, حسین سربندی, علیرضا سرفرازی, عبدالفتاح سلطانی, علی سلطانیاصفهانی, مصطفی سلطانیتد , رویا سیاوشیان, مصطفی سیدمیررمضانی, فواد سیدمیررمضانی, الهام شاپسندزاده, لاله شاکری, شهرام شاهمحمدی, احسان شریعتی, مهدی شریعتی, احسان شریفثانوی, روحالله شفیعی, رفعت شهابی, سعید شهرتاش, فیروزه صابر, محمد صابر, سعید صاحبمحمدی, هاشم صباغیان, سعید صحبتی, صغرا صحرانورد, رضا صدر, جلیل ضرابی , فرید طاهری, طیبه طاهریان, علیاکبر طاهریقزوینی, علی طراح , علی طهماسبی, معصومه طوفانپور, محمدرضا عالیپیام , احمد عالینژاد, محمدلطیف عباسپناه, احد عبدالحسینوند, طهماسب عبداللهی, فیروزه عبدالوهاب, سیما عبدلی, مسعود عسگری , معصومه عصارزاده, آتوسا عطایی, شهین علوی, محمدباقرعلوی, علیاصغرغروی, طاهره علیزاده, محمود عمرانی, علیرضا غروی, ماجد غروی, مسیح غروی, سعید غفارزاده, محمدعلی غفاریان , علی غفرانی, نسرین غلامحسینزاده, فریده غیرت, غفار فرزدی....
متن و اسامی کامل :
https://bit.ly/3T4EcTw
تصویر: صحنه ترور سلمان رشدی
https://t.me/DaghdagheIran
Telegraph
🔴 جواب دشنام دشنه نیست!
ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ «(مردمان را) با حکمت و برهان و اندرز نیکو بهراه پروردگارت دعوت نما و با آنها به شیوهای که نیکوتر است، مناظره و استدلال کن!» قرآن، نحل، ۱۲۵ 🔸سوءقصد…
Forwarded from نهضت آزادى ايران
▪️نکوداشت پنجمین سالگرد درگذشت دکتر ابراهیم یزدی
🔸دکتر یزدی و سیاست خارجی
@nehzatazadiiran
▪️ با حضور و سخنرانی:
▫️محمد توسلی
▫️سعید درودی
▫️رحمان قهرمانپور
📌زمان: جمعه: ۴ شهریور ۱۴۰1 - ساعت ۲۰ الی ۲۳
📌محل برگزاری: کلابهاوس نهضت آزادی ایران
@nehzatazadiiran
🔸دکتر یزدی و سیاست خارجی
@nehzatazadiiran
▪️ با حضور و سخنرانی:
▫️محمد توسلی
▫️سعید درودی
▫️رحمان قهرمانپور
📌زمان: جمعه: ۴ شهریور ۱۴۰1 - ساعت ۲۰ الی ۲۳
📌محل برگزاری: کلابهاوس نهضت آزادی ایران
@nehzatazadiiran
🔷🔸حمام فین، 28مرداد، خرداد 88
✍🏻 مصطفی محبکیا
🔸«مشکلاتی که موجب سقوط سلسله قاجاریه گردید، با شکل دیگر، ولی با همان محتوا دولت پهلوی را نیز ساقط کرد. آن مشکلات به همان محتوی با تغییراتی در شکل در حال حاضر دست از گریبان جمهوری اسلامی برنمیدارد و بسیار جدی تر هم شده است»(1). این جملات بخشی از کتاب "جامعه شناسی نخبه کشی" مرحوم علی رضاقلی است. مرحوم رضا قلی وقتی این سطور را می نگاشت دهه ی شصت بود و نه دوم خردادی حادث شده بود و نه جنبش سبزی رخ داده بود. هنوز ابتدای کار جمهوری اسلامی بود. اما چون به ساختار های کلان اجتماعی و اقتصادی نگاه می کرد، جمهوری اسلامی را جدا از قاجار و پهلوی نمی دید. او در این کتاب با فراست تمام به ساختارهای معیوبی اشاره می کند که به بازتولید استبداد می انجامد : «در جایی که جرم تنها متوجه مجرم است، یعنی یک رابطه ی علت و معلولی ساده بین جرم و مجرم برقرار می گردد، به راحتی می توان نتیجه گرفت که کیفیت مبارزه با جرم چگونه خواهد بود و آن از میان برداشتن مجرم است. ولی چون بستر اصلی جرم در جامعه به طور کامل فعال است، پی در پی از تولید انبوه جنایات کوتاهی نمی کند. آنچه در دویست ساله اخیر در ایران گذشته ... بدین صورت بوده که بعد از هرمبارزه و درگیری مستمر به قصد سقوط استبداد، استبداد تازه نفس تری جایگزین آن شده است»(2).
🔹 ساختار کلان اجتماعی اقتصادی حاکم بر ایران در بیش از دویست سال گذشته عامل شکل گیری ساختار های سیاسی فاسد و ناکارآمدی شده که تاب نگهداری مصلحان و اصلاح طلبان داخل حکومتی را هم نداشته است. فساد چنان بر جان حاکمیت ها رسوخ کرده که شاهین اقبال دوام خود را نیز از شانه پرانده اند. اگر قاجاریه قدر مصلحانی چون قائم مقام فرهانی و امیرکبیر یا حتی میرزا حسین خان سپهسالار را میدانست و تن به اصلاحات می داد، اولین نتیجه اش دوام سلسله ی قاجار در کنار توسعه و پیشرفت و استقلال ایران بود. آن دستی که در زندان قزوین، کتاب "یک کلمه" را آنقدر بر سر کارگزار مصلح و دلسوزی چون میرزا یوسف خان مستشار الدوله کوبید تا علیل و نابینا شود، دست گزمه ای قجری بود که از آستین ساختاری معیوب و فاسد بیرون آمده بود. تا نشان دهد اصلاحات ممنوع.
🔸دودمان پهلوی نیز گرچه از پایه دستنشانده ی غرب مهاجم و تازه نفس بود اما چنانچه با مصلحانی چون مدرس و مصدق چنان نمی کرد که کرد و در برابر اصلاحات اقدام به حبس و حصر و زندان و کودتا نمی نمود، احتمال اینکه بر دوام خود بیفزاید فراوان بود. مصدقی که برای تاکید روش اصلاحی و نه براندازانه ی خود پس از قیام سی تیر سوگند نامه ای پشت قرآن می نویسد و برای شاه می فرستد که خلاف قانون اساسی عمل نخواهد کرد و اگر قانون نقض شود سمت ریاست جمهوری را نخواهد پذیرفت. سوگندی که حتی پس از شکست کودتا در 25 مرداد به آن پایبند بود و زیر بار شعار جمهوریت نرفت. اما این ساختار فاسد بود که نقض قانون می کرد و با کودتا و ارعاب و دخالت خارجی، تن به اصلاحات نمی داد.
🔹گویی پیش بینی مرحوم رضاقلی در مورد مشکلات ساختاری جمهوری اسلامی هم درست بوده و این نظام نیز دچار چنان فسادی شده است که تاب اصلاحات درونی را هم ندارد. نه خرداد 76 را به رسمیت می شناسد و نه خرداد 88 را . با امثال بازرگان و منتظری و خاتمی و کروبی و میرحسین موسوی همان می شود که با قائم مقام و امیرکبیر و مصدق شده است. وقتی در سالگرد کودتای 28 مرداد، مصلحی چون میرحسین موسوی در حصر خانگی است و هنگامی که از درون حصر چند خطی در نقد سیاست های اصحاب قدرت می نویسد، اشخاصی که شهره به فسادند بیشترین برآشفتگی و واکنش را نشان می دهند یعنی همچنان، در بر همان پاشنه ای می چرخد که در حمام فین کاشان و ظهر 28 مرداد چرخیده است.
-------------------------
1-جامعه شناسی نخبه کشی ص 173
2-همان ص 124
#اکنون
https://bit.ly/3R3kQN1
✅@Shariati40
✍🏻 مصطفی محبکیا
🔸«مشکلاتی که موجب سقوط سلسله قاجاریه گردید، با شکل دیگر، ولی با همان محتوا دولت پهلوی را نیز ساقط کرد. آن مشکلات به همان محتوی با تغییراتی در شکل در حال حاضر دست از گریبان جمهوری اسلامی برنمیدارد و بسیار جدی تر هم شده است»(1). این جملات بخشی از کتاب "جامعه شناسی نخبه کشی" مرحوم علی رضاقلی است. مرحوم رضا قلی وقتی این سطور را می نگاشت دهه ی شصت بود و نه دوم خردادی حادث شده بود و نه جنبش سبزی رخ داده بود. هنوز ابتدای کار جمهوری اسلامی بود. اما چون به ساختار های کلان اجتماعی و اقتصادی نگاه می کرد، جمهوری اسلامی را جدا از قاجار و پهلوی نمی دید. او در این کتاب با فراست تمام به ساختارهای معیوبی اشاره می کند که به بازتولید استبداد می انجامد : «در جایی که جرم تنها متوجه مجرم است، یعنی یک رابطه ی علت و معلولی ساده بین جرم و مجرم برقرار می گردد، به راحتی می توان نتیجه گرفت که کیفیت مبارزه با جرم چگونه خواهد بود و آن از میان برداشتن مجرم است. ولی چون بستر اصلی جرم در جامعه به طور کامل فعال است، پی در پی از تولید انبوه جنایات کوتاهی نمی کند. آنچه در دویست ساله اخیر در ایران گذشته ... بدین صورت بوده که بعد از هرمبارزه و درگیری مستمر به قصد سقوط استبداد، استبداد تازه نفس تری جایگزین آن شده است»(2).
🔹 ساختار کلان اجتماعی اقتصادی حاکم بر ایران در بیش از دویست سال گذشته عامل شکل گیری ساختار های سیاسی فاسد و ناکارآمدی شده که تاب نگهداری مصلحان و اصلاح طلبان داخل حکومتی را هم نداشته است. فساد چنان بر جان حاکمیت ها رسوخ کرده که شاهین اقبال دوام خود را نیز از شانه پرانده اند. اگر قاجاریه قدر مصلحانی چون قائم مقام فرهانی و امیرکبیر یا حتی میرزا حسین خان سپهسالار را میدانست و تن به اصلاحات می داد، اولین نتیجه اش دوام سلسله ی قاجار در کنار توسعه و پیشرفت و استقلال ایران بود. آن دستی که در زندان قزوین، کتاب "یک کلمه" را آنقدر بر سر کارگزار مصلح و دلسوزی چون میرزا یوسف خان مستشار الدوله کوبید تا علیل و نابینا شود، دست گزمه ای قجری بود که از آستین ساختاری معیوب و فاسد بیرون آمده بود. تا نشان دهد اصلاحات ممنوع.
🔸دودمان پهلوی نیز گرچه از پایه دستنشانده ی غرب مهاجم و تازه نفس بود اما چنانچه با مصلحانی چون مدرس و مصدق چنان نمی کرد که کرد و در برابر اصلاحات اقدام به حبس و حصر و زندان و کودتا نمی نمود، احتمال اینکه بر دوام خود بیفزاید فراوان بود. مصدقی که برای تاکید روش اصلاحی و نه براندازانه ی خود پس از قیام سی تیر سوگند نامه ای پشت قرآن می نویسد و برای شاه می فرستد که خلاف قانون اساسی عمل نخواهد کرد و اگر قانون نقض شود سمت ریاست جمهوری را نخواهد پذیرفت. سوگندی که حتی پس از شکست کودتا در 25 مرداد به آن پایبند بود و زیر بار شعار جمهوریت نرفت. اما این ساختار فاسد بود که نقض قانون می کرد و با کودتا و ارعاب و دخالت خارجی، تن به اصلاحات نمی داد.
🔹گویی پیش بینی مرحوم رضاقلی در مورد مشکلات ساختاری جمهوری اسلامی هم درست بوده و این نظام نیز دچار چنان فسادی شده است که تاب اصلاحات درونی را هم ندارد. نه خرداد 76 را به رسمیت می شناسد و نه خرداد 88 را . با امثال بازرگان و منتظری و خاتمی و کروبی و میرحسین موسوی همان می شود که با قائم مقام و امیرکبیر و مصدق شده است. وقتی در سالگرد کودتای 28 مرداد، مصلحی چون میرحسین موسوی در حصر خانگی است و هنگامی که از درون حصر چند خطی در نقد سیاست های اصحاب قدرت می نویسد، اشخاصی که شهره به فسادند بیشترین برآشفتگی و واکنش را نشان می دهند یعنی همچنان، در بر همان پاشنه ای می چرخد که در حمام فین کاشان و ظهر 28 مرداد چرخیده است.
-------------------------
1-جامعه شناسی نخبه کشی ص 173
2-همان ص 124
#اکنون
https://bit.ly/3R3kQN1
✅@Shariati40
Telegraph
🔴 حمام فین، 28مرداد، خرداد 88
🔹 مصطفی محبکیا @iranfardamag 🔸«مشکلاتی که موجب سقوط سلسله قاجاریه گردید، با شکل دیگر، ولی با همان محتوا دولت پهلوی را نیز ساقط کرد. آن مشکلات به همان محتوی با تغییراتی در شکل در حال حاضر دست از گریبان جمهوری اسلامی برنمیدارد و بسیار جدی تر هم شده است»(1).…
Forwarded from امتداد
✅ قیرپاشی و تخریب مجدد سنگ قبر ابراهیم یزدی، در آستانه پنجمین سالمرگ وی
🟢خانواده دکتر یزدی بعد از چندین بار تخریب سنگ مزار، اعلام کرده بودند که دیگر آن را تعویض نخواهند کرد.
#امتداد
@emtedadnet
🟢خانواده دکتر یزدی بعد از چندین بار تخریب سنگ مزار، اعلام کرده بودند که دیگر آن را تعویض نخواهند کرد.
#امتداد
@emtedadnet
Forwarded from طالقانی و زمانه ما
📌انتشار گالری تصاویر حضور آیتالله طالقانی در مجلس خبرگان قانون اساسی
به گزارش مجتمع فرهنگی آیتالله طالقانی، گالری تصاویر حضور آیتالله طالقانی در مجلس خبرگان قانون اساسی به صورت آنلاین منتشر شد.
آیتالله طالقانی در جریان انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی که به منظور تدوین و تصویب قانون اساسی برای نظام جدید تأسیس برگزار شده بود، با اخذ بالاترین آرا به عنوان نماینده مردم تهران انتخاب شد.
مجلس خبرگان قانون اساسی روز ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ افتتاح شد و کار خود را آغاز کرد. عکسهای به یادگار مانده از حضور طالقانی در این مجلس به همت کتابخانه آنلاین آیتالله طالقانی جمعآوری و منتشر شده است. در این گالری انتشار یافته، بر هر عکس نیز شرحی نوشته شده است که در درک بهتر آن رویداد کمک خواهد کرد.
این گالری با عنوان «آیتالله طالقانی در مجلس خبرگان قانون اساسی» در اینجا قابل مشاهده است.
https://taleghani.org
#مجلس_خبرگان
#طالقانی_و_زمانه_ما
#مجتمع_فرهنگی_آیت_الله_طالقانی
#کتابخانه_آنلاین_طالقانی_و_زمانه_ما
———-
https://taleghani.org
telegram: @taleghani_zamaneh
Instagram:@taleghani_zamaneh
Twitter: @taleghanizamane
به گزارش مجتمع فرهنگی آیتالله طالقانی، گالری تصاویر حضور آیتالله طالقانی در مجلس خبرگان قانون اساسی به صورت آنلاین منتشر شد.
آیتالله طالقانی در جریان انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی که به منظور تدوین و تصویب قانون اساسی برای نظام جدید تأسیس برگزار شده بود، با اخذ بالاترین آرا به عنوان نماینده مردم تهران انتخاب شد.
مجلس خبرگان قانون اساسی روز ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ افتتاح شد و کار خود را آغاز کرد. عکسهای به یادگار مانده از حضور طالقانی در این مجلس به همت کتابخانه آنلاین آیتالله طالقانی جمعآوری و منتشر شده است. در این گالری انتشار یافته، بر هر عکس نیز شرحی نوشته شده است که در درک بهتر آن رویداد کمک خواهد کرد.
این گالری با عنوان «آیتالله طالقانی در مجلس خبرگان قانون اساسی» در اینجا قابل مشاهده است.
https://taleghani.org
#مجلس_خبرگان
#طالقانی_و_زمانه_ما
#مجتمع_فرهنگی_آیت_الله_طالقانی
#کتابخانه_آنلاین_طالقانی_و_زمانه_ما
———-
https://taleghani.org
telegram: @taleghani_zamaneh
Instagram:@taleghani_zamaneh
Twitter: @taleghanizamane