اكنون، ما و شريعتی
1.41K subscribers
1.31K photos
197 videos
86 files
1.4K links
چشم‌اندازِ نوشريعتی
Download Telegram
🔴 در طلیعه بهار

💠 علی طهماسبی

چو غنچه گرچه فروبستگی‌ست کار جهان
تو همچو باد بهاری گره گشا می‌باش

🔻 زمستان‌ها برف داشتیم و بهاران باران. فصل‌های طبیعت چندان به سامان بود که نوروز را صورتی زیبا و معنایی دلپذیر می‌بخشید. حالا زمین و طبیعت دگرگون شده، باران به فصلش نمی‌بارد، زمین از باروری خسته است، نوروز هم انگار گام به گام از چرخه‌ی طبیعت بیرون می‌رود و رفته رفته به فضای مجازی محدود می‌شود. شاید دیگر این فرصت پیش نیاید که دشت‌های این سرزمین را پوشیده از شقایق ببینیم، این گناه از که بود؟ گناه زمین بود، یا ندانم‌کاری "ما" به عنوان نوع بشر؟ گناه آسمان بود یا فزون طلبیِ بی حد و مرزِ انسان؟

🔸 بنی آدم به‌هر حال فزون‌طلب بوده و هست، اما در روزگاران قدیم ابزارهای لازم برای تخریب همه جانبه‌ی طبیعت را نداشت، حالا اما دارد. ظاهرا همین‌‌ها و بسی عوامل پیدا وپنهان دیگر سبب دگرگونی‌های اقلیمی شده است.

🔻 در این دگرگونی‌ها، افزون بر کمرنگ شدن نوروز در طبیعت، مفهوم"وطن" هم رنگی به رخسار ندارد، عوامل سیاسی و طبیعی دست به دست هم داده‌اند تا باورهای کهن را به چالش بگیرند، قبله‌ی نسل امروز را هم به اقلیمی دیگر بگرداند.

🔸 در عین حال تجربه‌های تاریخی نشان داده که هر پایانی، به آغازی تازه و شاید متفاوت می‌انجامد، بنی آدم با همه‌ی ندانم‌کاری‌ها و خرابکاری‌هایش، سرشار از نیروی آفریننده‌ای هم هست، با همه‌ی هوس‌های ویران‌گر و خام ، صاحب خِرد جمعی و فهمِ زندگی هم هست، در لبه‌ی پرتگاه که قرار گیرد می‌تواند خردِ جمعی و هوش خود را باز یابد، می‌تواند دست به‌کار آفرینشی تازه زند، می‌تواند ادب و فرهنگ را هم بازخوانیِ تازه کند، می‌تواند سامان تازه‌ای را بنیاد ‌نهد.

🔻 بازگشت به گذشته امکان‌پذیر نیست، اما نبرد نور و ظلمت، یا بگو نبرد سامان و بی‌سامانی همچنان بوده و هست و حاصل این نبردِ مدام طرحی تازه پدید آورده. گویا باید بسی باورها، عادت‌ها و دلبستگی‌ها را رها کنیم تا پذیرای نوروزی متفاوت در ساحتی تازه و دلپذیر باشیم، تا رها نکنیم پیدا نمی‌کنیم، این البته عزمی همگانی می‌خواهد، شاید سالیانی چند در تب و تاب طرحی نو باشیم، اما به‌هرحال بنی آدم می‌تواند با خِرد جمعی به پیروزی رسد. بادا که چنین باشد.

مشهد، بیست و چهارم اسفند 1400

#نوروز
#علی_طهماسبی
#سایت_آیین‌پژوهی_و_فرهنگ


https://bit.ly/36otfc4
لینک سایت ایین پژوهی و فرهنگ

https://bit.ly/3tBfNdz
https://t.me/DaghdagheIran
جامعه ایران،
شورشی، مطالباتی، جنبشی یا خاموش؟

گفتگو و پرسش و پاسخ با حضور
سعید مدنی

شنبه ۶ فروردین، 26 مارس
ساعت ٢١ ایران، 17:30 اروپا

کلاب «برای فردای ایران»

لینک

@bfi1400
🔹مقاله اختصاصي از دکتر رضا براهني درباره دکتر علي شريعتي و ملاقات او در زندان🔹

✍️ سال 1352 به گمانم اواخر مهر، بسته سيگاري كه پس از باز شدن در سلول دستم مي‌دهند، سيگار «زر» است. من مي‌گويم: «اين سيگار من نيست.» نگهبان مي‌پرسد: «مگه دكتر تو نيستي؟» من بي‌اختيار متوجه نوشته‌ي روي سيگار مي‌شوم. نوشته است: «دكتر شريعتي.» مي‌گويم: «من سيگار «زرين» مي‌كشم.» اين «زره» است. سيگار را از دستم مي‌گيرد. در سلول را مي‌بندد و مي‌رود. پس دكتر شريعتي را هم گرفته‌اند. پيشتر، يكي دوبار از سلول‌هاي مختلف حرف و سخن يك دكتر پيش آمده است. من گوش خوابانده‌ام، چرا كه فكر كرده‌ام درباره‌ي من حرف مي‌زنند. ولي انگار از دكتر ديگري حرف مي‌زنند. گاهي از سلول بغلي شعر خوانده‌اند. اسم خواننده را ياد گرفته‌ام، خواننده‌ي شعر را و بعدها، شايد او، شايد زنداني ديگري، مرا به پاي «مُرس» ديواري خواسته است. اول كلمه «پابلو» رامرس زده، بعد از تقريبا نيم‌ساعت كه مطمئن شد. نگهبان آن طرف‌ها نيست، كلمه «نرودا» را مُرس زده و بعد سكوت كرده. من منتظرم. بعد مرس مي‌زنم. ادامه!» مرس بعدي مي‌گويد: «مُرد!» مبهوت دور و بر را نگاه مي‌كنم.چرا؟ و بلافاصله مرسی مي‌زنم: «چرا؟». جمله‌ي بعدي با تمام صلابتش مي‌آيد: شيلي كودتا شده، نرودا مُرده ...

منبع: روزنامه هم‌میهن
تاریخ: ۲۹ خرداد ۱۳۸۶

متن کامل:

http://drshariati.org/?p=3791
@Togetherness1400
🔷🔸«شاعرتر از شعرهاشان»
📌 «...زیرا شاعر کسی است که دوزخ را تجربه کرده باشد»

🖋احسان شریعتی

🔸درگذشت رضا براهنی در غربت تبعید و دوری از وطن، مرگ او را دوچندان غم‌انگیز و اسف‌بار می‌سازد. نویسنده‌ا‌ی تأثیرگذار و مورد توجه در جهان، شاعری صاحب سبک و نظر و نوآوری در نقدِ علمیِ ادبی و تطبیقی در کشور، روشنفکری متعهد و مخالف سانسور در دو نظام گذشته و حال، که به همین «دلیل»ها یا «علت»‌ها نتوانسته در کشور خود درست «کار کند»، و به عبارتی دیگر خوب بزید و خوب بمیرد. زندگی و مرگ یک شاعر، یک نویسنده، یک منتقد ادبی، و یا یک روشنفکر منتقد، با امکان یا امتناع «کار» او، با نقد و خلق او تعریف می‌شود و جهانی از معنا را برمی‌سازد. منع و سانسور کار یک معلم، نویسنده، شاعر، روشنفکر، معادل با کشتن اوست (چنان‌که اخیرا در مورد شاعری از متاثران سبک او، بکتاش آپتین، رخ داد) و مرگ جهانی که او برمی‌سازد؛ چنان‌که براهنی خود زمانی به زیبایی سروده بود:
« جهان به دو چیز زنده است:

🔹اولی شاعر،
و دومی شاعر،
و شما هر دو را کشته‌اید،
اول: خسرو گلسرخی را،
دوم: خسرو گلسرخی را»...
...« شما خسرو گلسرخی را کشته‌اید
حتی پیش از آن‌که بکشید، کشته‌اید »...

#شاعر
#تبعید
#رضا_براهنی
#یادداشت
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati
🔷🔸در رثای رضا براهنی

عید در تَبعید
به رضا براهنی

نوروزِ من کُجا ست ؟

امسال نیز
چو پار و چو پیرار
نوروزِ من
به حَسرَتِ دیدار
گذشتَه ست

بی هَفت سینِ عید
بی دید و بازدید

نوروزِ من کُجا ست ؟

من سال ها ست
که از زاد بومِ خویش
ناخواسته
تبعید بوده ام
بی عید بوده ام

آه! ای وطن !
اینَک
چه فاصله هایی ست
میانِ تو و من

با این همه
هنوز من
به هر دَم و بازدَم
در هوای تو اَم

من با تو اَم
به رغمِ این همه روز هایِ مُکرَّر
وَ تاریخِ مُذَکّر !

من شعر را هنوز آینه می دانَم
فرهنگ را هنوز در آینه می خوانَم

هان ای سِرِشت و سَرنِوشتِ هماهنگ !
ای شعر- آینه- فرهنگ !
ایرانِه خانُمِ زیبا !
وَه که درینجا
دِلَم
چه قَدر لَک زده است
برایِ پَنجره ها یَت
برایِ مَنظَره ها یت
برایِ عطر هایِ درهَمِ باغچه ها یت
برایِ موج هایِ پِی هَمِ حوضچه ها یت

های !
ایرانِه خانُمِ زیبا !
های !
دور از تو من چه گونه دَف بِزَنَم من ؟
دَف دَف دَدَف دَدَف دَدَدَف دَف بِزَنَم من ؟

نوروزِ من کُجا ست ؟

من سال ها ست
در به در
به جستجویِ آفتابِ تو اَم

نیامَد

با تاب و تَب
در آرزویِ بازتابِ تو اَم

نیامد

بِدرود !
می رَوَم اینک
بی عید در تبعید
بَر رویِ سَنگِ مَزارَم
- چُنان که دوست بِخوانَد
وَ غِیر نَدانَد -
بِنِگارید :
هِزار جَهد بِکَردَم
که
آفتاب بیایَد
نیامَد

سعید شهرتاش
ششم فروردین 1401

#رضا_براهنی
#اکنون

🆔 @Shariati40
🔷🔸ننگ مردانگی

🖋احسان شریعتی

🔸دیروز شنیدیم که در مشهد ما، شهر فرهنگ و معنویت، علیه بانوانی که قصد حضور در ورزشگاه را برای مشاهده‌ی بازی تیم ملی داشته‌اند، چنان خشونتی اعمال شده که گویی از سوی‌ شاخه‌ی شیعی (صفوی) «داعش خراسان» سر زده است! شنیدن و دیدن چنین صحنه‌هایی، باعث آبروریزی ملی و بویژه موجب ننگ دینی برای هر مرد مسلمان ایرانی است.

🔹تاریخ اما گواهی می‌دهد که کارگزاران و عمال خلفای خودخوانده‌ی محلی و منطقه‌ای در انتخاب خراسان (و ایران) برای برانگیختن چنین انزجارهای عمومی و مردمی سخت در اشتباه بوده‌اند و هر بار مجبور به پرداخت بهای گران انقراض گشته‌اند.
پس زینهار که «هر کس شمشیر ستم برکشد بر سر خویش فرو آرد!»

#ورزشگاه
#مشهد
#داعش_خراسان
#نگاه_روز
#احسان_شریعتی
@Dr_ehsanshariati
🔷🔸هبوط شریعتی

🖋امیر رضایی

🔸هبوط نقطه عطف زندگی شریعتی و چرخشی جوهری در ذهنیت و شخصیت او از سطح به عمق هستی پدیده‌هاست؛ هستی طبیعت، انسان ، دین و... اگر او هبوط نکرده بود بی‌گمان ما امروز میراث غنی او را در اختیار نداشتیم ؛ میراثی از خوانش‌های نو ، بصیرت‌های تازه، سرشار از افکار و اندیشه‌های بدیع و در یک کلمه خلق خلاق یک جهان ایمانی_ دینی نوین. میراثی که می‌توان با الهام از آن افق فکری درخشانی را گشود که او بدان نه تنها امید که ایمان نیز داشت.

🔹عمر کوتاه اما پرشتاب و درنگ‌ناپذیر او را می‌توان به دو دوره تقسیم کرد: دوره پیش از هبوط و دوره پس از هبوط. او ۲۸ سال از زندگی پربارش را در دوره پیشا‌هبوط و ۱۶ سال دیگر را در دوره پسا‌هبوط سپری کرد. اتفاق ناگهانی و دگرگون‌ساز هبوط زمانی که او در پاریس بود، رخ داد. داستان این رخداد شگفت‌انگیر را خود او در کویر، به‌ویژه در مقاله معبد، به‌تلویح و تصریح بیان کرده است. هبوط ، که به تعبیر دقیق اقبال لاهوری" انتقال آدمیزاد است از حال آگاهی ساده به نخستین شعله خودآگاهی" ( احیاء ، ۹۹ ) شریعتی را از دنیایی که در آن می‌زیست به دنیای تازه‌ای پرتاب کرد که اساسا با آن بیگانه بود و بنیادا با دنیای پیشین‌اش تفاوت داشت.
او از دنیایی که آن را در مقاله معبد
" شب" و " تاریکی" توصیف می‌‌کند، براثر هبوط به دنیای روز و روشنایی پرتاب می‌شود ؛ دنیایی پر از نور و رنگ و زیبایی و عظمت . او در این مرحله از قلمرو آگاهی( عقل ) با ضربه‌ای ناگهانی عبور می‌کند و به قلمرو " خود" ‌آگاهی( فراعقل) وارد می‌شود، جایی که در آن با امر قدسی، کانون روحانی وجود، مواجه می‌شود و در این مواجهه عشق، چشمه عشق قدسی در جانش سر باز می‌کند و " نگاه قدسی" در چشمانش گشوده می‌شود. از آن پس طبیعت و پدیده‌های آن در نگاه او قدسی می‌شوند . عشق قدسی از یک سو رنج بودن، رنج تنها بودن، و از سوی دیگر رنج مردم، رنج مردم بی‌یار و یاور را در او بیدار می‌کند. ایثار، که زاده چنین عشقی است ، او را سراسیمه و شتابان به سوی مردم می‌کشاند تا شاید از میان انبوه بی‌راهه‌ها راهی به رهایی باز کند . او ، برخلاف عرفا، که با نیروی عشق برآمده از عرفان به عرصه خلوت می‌روند، با قدرت عشق برآمده از ایمان به عرصه جلوت می‌‌آید تا پیام آگاهی‌بخش خود را که از عمق جان و از مرکز روشنایی وجودش دریافت کرده، ابلاغ کند. آگاهی‌ای از جنس ایمان، نور ، امید به آینده‌ای لبالب از عدالت، آزادی و کرامت انسانی. او سال‌ها در این آتش شور و شیدایی و عشق به معبود و مردم سوخت و سوخت تا خاکستر شد و اکنون خاکسترش بی‌تاب آن است که بار دیگر شعله‌ور شود .

#هبوط
#یادداشت_اختصاصی
#امیر_رضایی
#اکنون
🆔 @Shariati40
🔷 براهنی؛ مردی که درباره‌اش سکوت کردند

 دکتر یامان حکمت تقی‌آبادی ۱۰ حمل ۱۴۰۱

روزنامه ۸ صبح، افغانستان


چند نکته درباره دشمنان، دوستان، روش‌ها و رویکردهای رضا براهنی در نقد ادبی

🔶 رضا براهنی زنده‌گی عجیبی داشت. او ترک‌زبان بود، اما دکترای زبان و ادبیات انگلیسی داشت و در عین حال یکی از تاثیرگذارترین چهره‌‌های تاریخ ادبیات معاصر فارسی دری محسوب می‌شد. در این نوشتار می‌خواهم به چند نکته درباره نقد ادبی در آثار او اشاره کنم و قطعاً به جهت‌گیری‌های سیاسی او کاری ندارم. پرداختن به آن، مجالی دیگر می‌طلبد.

نکته اول: مردی با دشمن‌های فراوان

مطالعه زنده‌گی براهنی به ما نشان می‌دهد که او چه میزان دشمن فراوان داشته و چه اندازه رفیق اندک. البته او هنر دشمن‌تراشی برای خود را به بهترین شکل ممکن داشته است.

https://8am.af/the-man-they-kept-silent-about/
🔷🔸در رثای علی رضا قلی :

این راه و رَسمِ شِکُفتَن نیست
به علیِ رضا قلی

چه روزگارِ غَریبی ست
*
بهار
نیز
در کِنارِ تَبَردار ایستاده است
*
وَ با تَبَر اُفتاده است به جانِ دِرَختانِ باغ
*
وَ باز
ما مانده ایم و داغ از پِیِ داغ
*
ای نوبهارِ !
دست نِگهدار !
این درد را با تو من چه گونه نَگویَم ؟
- که جایِ نَگفتَن نیست
که جایِ نَهفتَن نیست-
خودکامِگی وَ نُخبِه کُشی
راه و رَسمِ شِکُفتن نیست
*
ای نوبهارِ !
ما را همیشه
چرا
داغدار می خواهی ؟
سوگوار می خواهی ؟
*
ای نوبهار !
بُگذار
اَزین پس
زیستَن
در جای جایِ وَطَن
تَرانِه بِخوانَد
بُگذار
خاطره هامان زِ خَندِۀ یاران
در عکس ها
جاودانِه بِمانَد
*
ای نوبهار !
بُگذار
ایرانِ شاد، آباد، آزاد
از ما به یادگار
در این زَمانِه بِمانَد
*
ای نوبهار !
ایست !
خودکامِگی وَ نُخبِه کُشی
راه و رَسمِ شِکُفتَن نیست ...

سعید شهرتاش
هشتم فروردین 1401


#اکنون

🆔 @Shariati40
Forwarded from ایران فردا
🔴 مای ملی در نسبت با دنیای پیرامون
▪️ (به بهانه ی تجاوز روسیه به اوکراین)

🔷 مصطفی محب‌کیا
@iranfardamag


🔺 پس از مدتها درگیری و تهدیدات لفظی میان غرب و روسیه بر سر مواضع اوکراین بالاخره روسیه با نیروی نظامی وارد خاک اوکراین شد تا تحولات جدیدی را در فضای بین المللی رقم بزند. مثل همیشه بعد از هر رخدادی یا حتی حین رخداد، جنگ روایت ها نیز رخ می دهد. هرکه برای توجیه کارش روایتی را عرضه میک ند تا در داوری پندار همگانی بازنده نباشد. همانطور که امریکا برای حمله به عراق روایتی دروغین از سلاح های کشتار جمعی صدام عرضه و برای حمله به افغانستان صحبت از دموکراسی کرد و در نهایت باز حکومت را به طالبان وانهاد، امروز نیز روسیه برای حمله به اوکراین روایتی از تهدید امنیت خود و همچنین تحدید آزادی مردم اوکراین را عرضه می کند.

▪️ اما آنچه بهانه ی نوشتن این نوشتار شد همسویی تمام و کمال بلندگوهای حکومتی ایران از صدا و سیما تا تریبون های نماز جمعه و حتی رییس دفتر رهبری با روایت کرملین است. یک همسویی و همنوایی با روسیه که بخش عظیمی از کاربران ایرانی فضای مجازی را به واکنش و اعتراض واداشته است. معمولا در چنین تنازعات و کشمش های سیاسی و اجتماعی نوعی از دوگانگی و دوقطبی ایجاد می شود که گویی فارغ از آن دو گزینه هیچ گزینه ی دیگری متصور نیست و حتما باید یکی را انتخاب کرد. یا در اردوی غرب بود و از اوکراین حمایت کرد یا در اردوی شرق بود و روسیه را محق دانست. اما مبنای انتخاب و اتخاذ سیاست خارجی ما در تحولات بین المللی چه خواهد بود؟ تراز و شاقول انتخاب ما چه باید باشد؟ پیش از پرداختن به این پرسش ها یادآوری دو رخداد تاریخی خالی از لطف نیست.

🔺 نقل شده در اواخر سلطنت مظفرالدین شاه و همزمان با نخستین مجلس مشروطه، دولت عثمانی تعرضات و درگیری هایی را در مرزهای غربی کشور انجام می داده که دولت مرکزی هم با حمایت از ارامنه‌ی آن مناطق در برابر تجاوزات عثمانی مقابله می کرده است. دولت عثمانی هم برای اینکه این مقابله را خنثی کند دست به کار گرفتن استفتائی از علمای تهران می شود و برای سفارتش در تهران تلگراف می زندکه: « به ثبوت پیوسته دولت ایران طایفه ی ارامنه را که دشمن مسلمانان هستند، تحریک کرده است که در این اختلاف سرحدی آنها را طلیعه‌ی جنگ خود قرار بدهد و با ما بجنگند. شما از علمای ایران استفتا نمایید که این کار جایز است یا نه؟». طرفه آنکه تنی چند از علما فتواهایی به نفع دولت متجاوز عثمانی می دهند و عمل دولت ایران را حرام و یا ناجایز می شمارند! 1 و یکی از آن علما سید عبدالله بهبهانی از سران مجلس و از رهبران شجاع انقلاب مشروطه است. اگر چه پس از سر و صداهایی که این فتوا بر پا کرد، بهبهانی به سفارت عثمانی رفت و فتوای خود را پس گرفت و حتی احتشام السلطنه(رییس مجلس) وی را به دریافت رشوه بابت فتوا متهم می کند، اما از بستر چنین فتواهای نامعقولی که رجحان امت گرایی و منافع امت بر ملی گرایی و منافع ملی است نمی توان به سادگی گذشت.

▪️ در مقابل این گاف بزرگ بهبهانی و برخی دیگر از علما می توان به ذکاوت و تیزبینی سید حسن مدرس اشاره کرد. آن زمان که پس از اشغال ایران توسط قوای روس و انگلیس وی در دولت در تبعید حضور داشت و با دیگر مشروطه طلبان با دولت های عثمانی و آلمان ارتباط گرفته تا با همکاری آنها بتوانند مقابل متجاوزین روس و انگلیس بایستند. ارتباط دولت عثمانی با ایرانیان و مشروطه خواهان در قالب سازمان اتحاد اسلام تعریف می شد. این سازمان که به ابتکار سید جمال الدین اسد آبادی در اسلامبول تاسیس شده بود، هواداران و اعضای فراوانی را در کشورهای اسلامی به خود جلب کرده بود. در ایران هم علما و روشنفکرانی در آن عضویت داشته و با آن همکاری می کردند، از جمله سید حسن مدرس. با اینکه مدرس عضو سازمان اتحاد اسلام بود اما بعد از دوسال که از ارتباط دولت در تبعید با عثمانی می گذشت متوجه شد که عثمانی از این ارتباط برای منافع خود سواستفاده می کند. به همین خاطر از ادامه ی ارتباط تن باز زد...


متن کامل :

https://bit.ly/3IrRxPm


#مدرس
#مصدق
#هویت_ملی
#سیدعبدالله_بهبهانی
#تجاوز_روسیه_به_اوکراین


https://t.me/iranfardamag
🔷🔸یک نویسنده ، یک کتاب : سعید مدنی

🔸کتاب : علیه اعدام

🔹کلاب : نشر باران

📌ساعت ۹:۳۰ امشب

📍لینک اتاق 👇

https://www.clubhouse.com/event/MOXdYQb7?utm_medium=ch_event&utm_campaign=wfCKtgdSBJ14EhhR95Bjiw-130090



@Dr_ehsanshariati
🔷🔸غیاب روشنفکران کم سعادتی جامعه است

📌صد سال روشنفکری ایرانی در گفتگو احسان شریعتی با روزنامه اعتماد

🔹. روشنفکران به طور خاص کسانی هستند که از کار سنتی فرهنگی خود خارج می شوند و در جامعه مداخله می کنند و با اینکه به‌شکل تخصصی و حرفه‌ای سیاستمدار یا اقتصاددان نیستند، اما در جهت‌گیری اجتماع و اقتصاد موضع می‌گیرند. روشنفکران از جمله در تاریخ ایران کسانی هستند که «ایده»های نو و اندیشه‌های تازه برای جامعه می آورند. اما تفاوت روشنفکر با متفکر و فیلسوف این است که به نقد قدرت («گفتن حقیقت به قدرت») می‌پردازد یا قدرت به او می پردازد!

🔸. تاریخ روشنفکری در ایران را نیز باید «دورانی» دید: یک دوره آغازین داریم که «منورالفکران» هستند و به تنویر افکار می‌پردازند و ایده های نو می‌آورند. پارادایم حاکم شیفتگی نسبت به تجدد است. سرخوردگی ناسیونالیستی نسبت به قدرت‌هایی خارجی، به علاوه ورود اندیشه‌ی سوسیالیستی و مقاومت فرهنگی مشروعه‌خواهان، زمینه‌های دوره یاس و سرخوردگی نسبت به غرب و تجدد، را فراهم آورد. پس از تا به امروز که امیدواریم به نوعی رویکرد نقادانه و تفکیکی و تعادل نسبت هویت ملی و فرهنگی و به تجدد و غرب از دیگر سو رسیده باشیم.

🔹. تجربه های تلخ گذشته باعث غلبه ی نوعی نگرش منفی نسبت به امر تشکل و تحزب شده و موجب گردیده که جامعه ایران از تشکل نایافتگی صنفی و سیاسی رنج ببرد.

🔸. نقادی جنبش روشنفکری به این معنا نیست که روشنفکران تصمیم‌گیرنده بودند، آنچنان که مخالفین روشنفکران در بین اقشار حاکم می‌گویند که روشنفکران بودند که جامعه را منحرف کردند و آنچه بر سر ما آمده، تقصیر ایشان بود.

🔹. در شناخت فرهنگ خودی ضعیف بودند. نشانه این ضعف را در ترجمه می توان دید... همچنین روشنفکران در دوره های انسداد سیاسی تمایل داشتند که در خود بخزند و زبانی زرگری (ژارگون) بین روشنفکران در حلقه های بسته فکری رایج شود.

🔸. حتی اگر روشنفکران ناقد سلیقه عام هستند و با عوام گرایی و پوپولیسم و عوام فریبی یا دماگوژی مخالف، وظیفه دارند که با جامعه گفتگو کنند تا برای جامعه امکان مفاهمه را فراهم کنند و افق های جدیدی را برای آن بگشایند.

🔹. در عرصه روشنفکری نیازمند روشنفکرانی هستیم که هم محلی(local) و هم جهانی(global) هستند... پس همچنان به ضرورت روشنفکر به معنای متفکر متعهد باور دارم. زیرا این روشنفکران هستند که بازتولید معنا می کنند و چشم انداز می سازند و هویت تاریخی را حفظ و منتقل می کنند و برای جامعه نوآوری و دگربودگی پدید می آورند. بنابراین ما به روشنفکر به این معنا نیاز داریم.

#سنت
#مدرنیته
#اندیشه
#روشنفکری
#مصاحبه
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati

📌مطالعه کامل متن این مصاحبه به وبسایت احسان شریعتی مراجعه فرمایید

https://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=6140
🔷🔸حُسنِ هَمجَواری

حِکمَت ی ست عامیانه :
اوّل هَمسایه
بَعد خانه

ازان کشورِ دوست وَ برادر
به ما
غُبار
می رِسَد

وَ از ما
به آن کشورِ دوست وَ برادر
دُلار
می رِسَد

وَ از دوست
هر چه رِسَد
نیکو ست ...

سعید شهرتاش
نوزدهم فروردین 1401

#اکنون
🆔 @Shariati40
🔷🔸تفاوت بازسازی فکر دینی
در اقبال و شریعتی

🖋امیر رضایی

🔸شریعتی و اقبال در وجوه مختلفی از جمله در تحلیل انسان‌شناسی، در دغدغه بازسازی فکر دینی و اصلاح دینی ، در عدالت‌‌خواهی و آزادی‌جویی و از همه مهم‌تر در تجربه عرفانی و ایمانی و... بسیار به هم شبیه‌اند ، آن‌قدر شبیه که شریعتی خود را به‌درستی در ادامه او تعریف می‌کند. با وجود این شباهت، رویکرد این دو روشنفکر و مصلح بزرگ اجتماعی در امر باز‌سازی فکر دینی تفاوتی با هم دارد که می‌تواند ناشی از عوامل گوناگون از جمله رشته تخصصی، محیط و پیشینه فرهنگی ، نوع تربیت مذهبی و... باشد.

🔹رویکرد اقبال در این بازسازی تماما شهودی- فلسفی است( منظور شهود وجودی است و نه شهود عقلی که امروز اصطلاحی است رایج به معنای درک عمیق عقلی) و همین مسئله دریافت اندیشه او را بسیار سخت و دیریاب کرده است.
او خدا ، طبیعت، انسان، زمان، مکان ، دین ، ایمان ، نیایش، عبادت و... را شهودی تفسیر و تبیین می‌کند؛ با الهام از قرآن، خدا را چیزی شبیه نور می‌بیند( می‌بیند، و نه می‌داند) ؛ طبیعت را رفتار خدا می‌فهمد؛ برای انسان" خود" ی قائل است که در اصل همان نفس آدمی و کانون روحانی اوست؛ زمان، زمان غیر‌تسلسلی، همان دهر یا خداست که اساسی‌تر از مکان است؛ خدا را نیز مکان‌مند می‌فهمد همانند مکان‌مندی نور شمع؛ دین را همان تجربه عرفانی می‌داند، ‌ تجربه‌ای که ایمان بر آن استوار می‌شود؛ عبادت را یک کنش مستمر درونی تعریف می‌کند؛ و می‌گوید مهم‌ترین منبع شناخت که اساس همه شناخت‌هاست، تجربه عرفانی است و بدون آن هیچ شناخت راستینی حاصل نمی‌شود. خلاصه بنای رفیع باز‌سازی فکر دینی اقبال تقریبا به‌طور کامل مبتنی بر تجربه شهودی است که بیش از آن که پیکر داشته باشد، جوهر دارد.

🔸اما رویکرد شریعتی در این بازسازی شهودی- اعتقادی است. او از تجربه شهودی یا عرفانی و یا دقیق‌تر، ایمانی‌اش _ به غیر از کویریات_ در انسان‌شناسی فلسفی، مناسک حج، نیایش، و تفسیر و تاویل بسیاری از واژگان قرآن از قبیل ایمان، عبادت، ذکر، قلب، توبه، تقوی، هبوط، فلاح، نفس، حکمت ، مشعر و.‌‌.. بهره گرفته است. او توحید را در مرکز جهان‌بینی‌اش به عنوان یک عقیده_ و نه فقط یک شهود_ قرار می‌دهد تا در پرتو اعتقاد به توحید بتوان هستی، تاریخ، جامعه و انسان را تفسیر و تبیین توحیدی کرد. تسری عقیده توحیدی به تاریخ و جامعه امید‌آفرین و حرکت‌بخش است زیرا چشم‌اندازی را ترسیم می‌کند که در آن انسان و جامعه، در فرایند بلند‌مدت تاریخی، امکان ظهور با سه ساحت عرفان، برابری وآزادی را پیدا می‌کنند.

🔸امر اعتقادی و امر شهودی در اندیشه شریعتی توازنی معقول دارند. به همین دلیل مخاطب دست‌کم می‌تواند با وجوه اعتقادی- عقلانی تفکر او ارتباط برقرار کرده و نسبت به آن‌ها شناخت پیدا کند . در واقع همین وجه از اندیشه اوست که تاکنون شناخته شده است و وجه شهودی‌اش همچون وجه شهودی اندیشه اقبال تقریبا به‌طور کامل مجهول و ناشناخته مانده است.

🔹این ترکیب متوازن دو وجه عرفانی_ عقلانی یا شهودی_ اعتقادی در بینش اومتاثر از بینش قرآن است که بر دو وجه " قلب_عقل" به‌طور همزمان تاکید دارد. بنابراین رویکرد شریعتی در امر بازسازی
فکر دینی حالتی نیمه‌شهودی_ نیمه‌اعتقادی دارد و این متفاوت از رویکرد اقبال است که تماما شهودی_ فلسفی است . همین حالت نقطه درخشان و اثر‌گذار تفکر او بوده و هست، هرچند آن نیمه دیگر، که از قضا اساس تفکر او هم هست، افسوس که هنوز به اقلیم "کشف" نائل نیامده است.


#امیر_رضایی
#یادداشت_اختصاصی
#اکنون
🆔 @Shariati40
🔸 دکتر یداله سحابی و اصلاحات جامعه‌محور

▪️برنامه گفت‌وگو در کلاب‌هاوس به‌مناسبت بیستمین سالگرد درگذشت دکتر سحابی

@nehzatazadiiran

▪️با حضور و سخنرانی:

▫️محمد توسلی
دبیرکل نهضت آزادی ایران

▫️هادی خانیکی
عضو ارشد حزب اتحاد ملت ایران اسلامی

▫️حامد سحابی
عضو شورای سیاستگذاری نشریه ایران فردا

▫️سارا شریعتی
پژوهشگر و جامعه‌شناس


زمان:

پنج‌شنبه ۲۵ فروردین ماه ۱۴۰۱ - ساعت ۲۱ تا ۲۴


◀️ محل برگزاری: کلاب‌هاوس،‌ کلاب نهضت آزادی ایران:

https://bit.ly/3E60a1l


@nehzatazadiiran
🔷🎙سحابی وجدان بیدار ما



🔸🔹باز نشر سخنرانی سوسن شریعتی در مراسم بزرگداشت هفتمین سالگرد دکتر سحابی



🔸مباهات است چرا که دکتر سحابی از نادر چهره‌های سیاسی نیم قرن اخیر است که چهره انسانی و اخلاقی‌اش را نیز حفظ کرده . از نادر چهره‌های سیاسی است که با وجود حضور فعال در همه بزنگاه‌های حیات سیاسیـاجتماعی پنج دهه اخیر، نه رنگ باخته و نه رنگ عوض کرده. وفادار مانده است به خود و به مردم و از همین رو، بی‌ آنکه بداند و بی‌هیچ ادعایی، تبدیل شده است به یکی از ارزش‌های ثابت و الگوهای مطمئن وجدان اجتماعی ما.

🔹دکتر سحابی برای این حافظه‌های زخم خورده، خیانت شده، مشکوک و آکنده از شکست مامن محکمی است. برای نسل من که در عرض این بیست سال اخیر عادت کرده بود به خط و خط‌کشی، سیاست زدگی، فرقه‌گرایی، خودی و غیر خودی، سایه غیر را با تیر زدن، گردن رقیب را با تیغ بریدن، مراسم سوگ او یک اتفاق جدید بود. یک تجربه جدید. فراهم آمدن لحظه‌ای، فرصتی برای قرار گرفتن در کنار یکدیگر. همه قرائت‌های گوناگون سیاسی بودن، مذهبی بودن، ملی بودن؛ سه نسل، سه تجربهـلیبرال، انقلابی و اصلاح‌طلبـ را می‌دیدی که به یاد و نام او به اجماع رسیده‌اند. برخی از سر مصلحتی، عده‌ای از سر اجبار و بسیاری از سر صدق.


🔸سحابی به سیاسیون ما نشان داد که سیاسی باشند اما اخلاق سیاسی را فراموش نکنند. به دین‌داران ما نشان داد که "دین و آزادی" همدست و هم‌داستانند. به ملیون ما گفت که دفاع از خاک و خون باید بر تکیه یک فرهنگ و وفادار به آن بماند. به جوانان ما آموخت که مشارکت در مبارزه اجتماعی به شرط تداوم ارزش دارد و نه به صرف جوانی و به شهروندان ما نیز می‌تواند بیاموزد که شهروندی قبل از هر چیز یعنی احساس مسئولیت در برابر زندگی عمومی، ساختن علی‌رغمِ دولت‌ها و حکومت‌ها و نیز همبستگی فرد با دیگران.

🔹از این سوی مکتب‌زدگی و بنیادگرایی افتادیم و یا افتاده‌ایم به گردونه رآل پلیتیک و از الزامات آن جدایی سیاست از اخلاق. کشتی نوح بودیم و شدیم فرقه‌ای. خلقی بودیم و شدیم نخبه‌گرا و در این آمد و شد محتوم هر بار با ادعای نجات دوباره‌ای به گسست از گذشته مباهات کردیم. هر بار با حافظه‌ای مثله شده و تکه پاره، با وجود امیدها و رویاهای جامعه‌ای بهتر، فاجعه‌ای را مکرر کردیم.

#دکتر_سحابی
#وجدان_بیدار
#سخنرانی
#بازنشر
#سوسن_شریعتی
#اکنون

🆔 @Shariati40

📌 برای مطالعه کامل یادداشت فوق به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.


https://bit.ly/3KCITzj