Forwarded from ملی مذهبی
آیا کویر می تواند؟
✍🏻تقیرحمانی
♦️کویر گستره و اتمسفر گشوده تری از عرفان معمول خراسانی را برای ما می گشاید.به ان توسعه می بخشد.
اثار عرفانی ما در قبل از دوران مدرن در جا می زند که با شکوه است به شکل مصداقی ادیان ابراهیمی شامل این تسامح ،ان هم با تبصره می شوند. اما در کویر به دلیل تغییر دوران نویسنده از ژان کوکتو و مارکس و چاپلین و ماسینون و دیگرانی می گوید از ائین برهما و بودا و هم از گاندی اتش پرست که او را برتر از خیلی از مسلمانان می داند.در کویر ما به مصداق تسامح روبرو می شویم نه با کلی گوئی تسامح انگارانه فلسفی.
♦️کویر از حقیقت و خیر و زیبائی در هم ادیان و عقاید می گوید در کویر از شریعت عبور می شود به طریقت می رسیم از دوست داشتن به جای عشق، از ایثار که گاه قساوت هم می آورد.در کویر انسان به بلوغ می رسد تا خود با شد، هم معبد شود هم با معبود یکی شود. در کویر،عرفان اجتماعی در( معبد) دوباره گرد هم می آیند.
♦️اما سخن در این فایل این است که کویر می تواند رسمی در کنار عرفان فردی و عرفان حلقه،عرفان های جمع ها که رواج دارند و به جامعه کاری ندارند خلق کند.
در کویر روشی در برابر ما گشوده می شود با شیوه نثرنویسی و نثر گویی خود را بکاوی.
@taghirahmani
@Mellimazzhabi
✍🏻تقیرحمانی
♦️کویر گستره و اتمسفر گشوده تری از عرفان معمول خراسانی را برای ما می گشاید.به ان توسعه می بخشد.
اثار عرفانی ما در قبل از دوران مدرن در جا می زند که با شکوه است به شکل مصداقی ادیان ابراهیمی شامل این تسامح ،ان هم با تبصره می شوند. اما در کویر به دلیل تغییر دوران نویسنده از ژان کوکتو و مارکس و چاپلین و ماسینون و دیگرانی می گوید از ائین برهما و بودا و هم از گاندی اتش پرست که او را برتر از خیلی از مسلمانان می داند.در کویر ما به مصداق تسامح روبرو می شویم نه با کلی گوئی تسامح انگارانه فلسفی.
♦️کویر از حقیقت و خیر و زیبائی در هم ادیان و عقاید می گوید در کویر از شریعت عبور می شود به طریقت می رسیم از دوست داشتن به جای عشق، از ایثار که گاه قساوت هم می آورد.در کویر انسان به بلوغ می رسد تا خود با شد، هم معبد شود هم با معبود یکی شود. در کویر،عرفان اجتماعی در( معبد) دوباره گرد هم می آیند.
♦️اما سخن در این فایل این است که کویر می تواند رسمی در کنار عرفان فردی و عرفان حلقه،عرفان های جمع ها که رواج دارند و به جامعه کاری ندارند خلق کند.
در کویر روشی در برابر ما گشوده می شود با شیوه نثرنویسی و نثر گویی خود را بکاوی.
@taghirahmani
@Mellimazzhabi
Telegram
تقي رحماني
کویر گستره و اتمسفر گشوده تری از عرفان معمول خراسانی را برای ما می گشاید.به ان توسعه می بخشد.
اثار عرفانی ما در قبل از دوران مدرن در جا می زند که با شکوه است به شکل مصداقی ادیان ابراهیمی شامل این تسامح ان هم با تبصره می شوند. اما در کویر به دلیل تغییر دوران…
اثار عرفانی ما در قبل از دوران مدرن در جا می زند که با شکوه است به شکل مصداقی ادیان ابراهیمی شامل این تسامح ان هم با تبصره می شوند. اما در کویر به دلیل تغییر دوران…
🔷🔸آن پیرانه سر جوان
🔸برای دکتر محمد ملکی
🖋سوسن شریعتی
🔸دکتر ملکی را که میدیدی دو چیز را فراموش میکردی:
الف : این که او پیر است.
ب : این که خودت بچهای و یعنی جوان.
اعتنا نمیکرد به جوانی تو و مثلا خامیات و میگذاشت که اعتنا نکنی به سن و موی سپیدش ...هم عصایش را فراموش میکردی و هم باطری قلبش را...(با همان عصا و باطری هر هفته میرفت کوه)گفتگو با او میشد یک هم محضری دموکراتیک و سرحال و سراپا انرژی حیات. موضوع هر چه میخواست باشد؛ به خصوص : دین یا سیاست. دو موضوع مورد علاقهاش؛ همان دو موضوعی که جوانی را بر سرش گذاشت؛ هم فرتوتش کرد و هم برایش مایه حیات شده بود. عصایش غالبا بابت همین دو موضوع بالا میرفت. در فیلم های دوران بدون عصا (جوانیش) میبینی که دستش را به بالا و پایین میبرد: به انذار، به اخطار، به تهدید... با گذر زمان هیچ از این انرژی کم نشد. هرچه پیرتر میشد در نادیده گرفتن مرزها و خطوط قرمز شجاع تر میشد و از توی جوان تر میخواست که برای نادیده گرفتن ممنوع ها جسورتر باشی. دو «مجمل» در رابطهی نسبت دکتر ملکی با این دو حدیث مفصل سیاست و دین را مرور میکنم و بس:
🔹تیرماه سال 82 بود. یکسالی میشد که پس از بیست سال غربت شده بودم شهروند عصر سازندگی و اصلاحات. «کمیته مشترک ضد خرابکاری» را موزه کرده بودند و از ساکنین سابق این دیوارها و البته وارثین خواسته بودند بیایند و ببینند. از طرف خانواده شریعتی من رفتم ؛ برای رویارویی با مکانی که کابوس نسلها بود. یادداشتی نوشتم «در ستایش آزادی» به بهانه موزه شدن زندان، که در جایی چاپ شده بود. یادداشت این چنین به پایان میرسید:
🔸« و تو ای شهروند عصر سازندگی برو، ببین، به یادآور؛ ببخش اما فراموش نکن! و اما شما ای ساکنان سابق این دیوارها آیا این «توریسم»، این گشت و گذار در هزارتوهای خونین اسارت خود را بر ما «آزادها »خواهید بخشید؟ ببخشید!»
به حساب خودم سهم توریست را از زندانی سوا کرده بودم.
🔹به صبح نکشید؛ زنگ در خانه ما را زدند. دکتر ملکی بود و خواست که بروم دم در. نامه ای را به دستم داد و خداحافظی کرد و رفت. نامه با «فرزند عزیزم» شروع میشد: هشت صفحه؛ هر صفحه یک شلاق. بر سر در هر صفحه :
🔸 «دخترم»و باز یک شلاق. معلوم بود «یادداشت ادیبانه، پر احساس و صادقانه» من در او حشری به پا کرده بود از خاطرات خودش،.. و در آن هشت صفحه مکررا نفرت «باباعلی» از مصلحت را یادآوری کرده بود؛ انزجار از میان مایگیهای آدمهایی که پس از آن 29 خرداد بارها با حقیقت آکروباسی کردهاند؛ چشمپوشی کردهاند، خود را زدهاند به کوچه علی چپ و...دست آخر مرا بابت آن چند خط آخر که بوی مصلحت از آن میشنوید، و این که ادای گاندی یا مثلا ماندلا در میآوردهام ، توبیخ میکرد و نوشته بود:
🔹« یک بار دیگر تاریخ را مرور کنیم و دعای دکتر را تکرار! «خدایا توانم ده تا حقیقت را در مسلخ مصلحت قربانی نکنیم.» اول تیرماه 1382.
نامه با دخترم آغاز شده بود اما امضای آن این بود: «برادر کوچک»: محمد ملکی.
برادر کوچکی که پدر وار تنبیه میکرد: با کلمات، با فراخوان حافظه، با حقیقت، با به رخ کشیدن میان مایگی..البته که میشود با برادر کوچک جدال بر سر حقیقت را ادامه داد و از سر گرفت و من، مفتخر به این که نوشتهام مورد توجه قرار گرفته؛ زخم خورده از اینکه متهم به فرومایگی شدهام و سراپا احترام نسبت به خضوع این پدر-برادری که به خاطر حقیقت تا خانه ما آمده است باز به سراغش رفتم و فرصت داد که داد و بیداد کنم.
🔹تیرماه سال 91 بود. مجلس دوستانهای به مناسبت ازدواج جوانی. چندین نسل جمع بودند. از پدربزرگ-مادربزرگ ها تا نوادگانشان. این وسط البته برخی پدرها نبودند. برخی به غربت رفته بودند و بعضی پشت دیوارها و این بار نه دیگر زندان کمیتهای که شده بود موزه. بسیاری از مهمانان به یاد میآوردند کلاسهای تفسیر قرآن دکتر ملکی را. یک سالی میشد که هاله سحابی دیگر در میان ما نبود و یادم میآمد از اینکه گفته بود در حوزه حقوق زنان در قرآن هرچه آموخته از تفسیرهای دکتر ملکی در دهه هفتاد بوده است.
🔸مجلس شادمانی بود اما دلهای سوگوار و البته مذهبی هنوز گویا فرم مطلوبی برای شادی نیاموختهاند و مثل همیشه مجلس شادمانی بدل شده بود به جلسه بحث و گفتگو. دوستی این ناتوانی و نبود استعداد را به رخ کشید؛ یک موسیقی محلی کردی گذاشت و از ضرورت هارمونی میان موسیقی و حرکات موزون سخن گفت و جسارت کرد و برخاست تا نشان دهد. هیچ کس داوطلب نشد. مردان از سر محافظه کاری و بیذوقی؛ زنان به دلیل حضور مردان. دکتر ملکی نگاه میکرد و لبخند میزد.
📎 برای مطالعه و ادامه متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
#یادداشت_اختصاصی
#سوسن_شریعتی
#دکتر_ملکی
#آزادگی
#اکنون_ما_شریعتی
🆔@Shariati40
https://bit.ly/3olFMjK
🔸برای دکتر محمد ملکی
🖋سوسن شریعتی
🔸دکتر ملکی را که میدیدی دو چیز را فراموش میکردی:
الف : این که او پیر است.
ب : این که خودت بچهای و یعنی جوان.
اعتنا نمیکرد به جوانی تو و مثلا خامیات و میگذاشت که اعتنا نکنی به سن و موی سپیدش ...هم عصایش را فراموش میکردی و هم باطری قلبش را...(با همان عصا و باطری هر هفته میرفت کوه)گفتگو با او میشد یک هم محضری دموکراتیک و سرحال و سراپا انرژی حیات. موضوع هر چه میخواست باشد؛ به خصوص : دین یا سیاست. دو موضوع مورد علاقهاش؛ همان دو موضوعی که جوانی را بر سرش گذاشت؛ هم فرتوتش کرد و هم برایش مایه حیات شده بود. عصایش غالبا بابت همین دو موضوع بالا میرفت. در فیلم های دوران بدون عصا (جوانیش) میبینی که دستش را به بالا و پایین میبرد: به انذار، به اخطار، به تهدید... با گذر زمان هیچ از این انرژی کم نشد. هرچه پیرتر میشد در نادیده گرفتن مرزها و خطوط قرمز شجاع تر میشد و از توی جوان تر میخواست که برای نادیده گرفتن ممنوع ها جسورتر باشی. دو «مجمل» در رابطهی نسبت دکتر ملکی با این دو حدیث مفصل سیاست و دین را مرور میکنم و بس:
🔹تیرماه سال 82 بود. یکسالی میشد که پس از بیست سال غربت شده بودم شهروند عصر سازندگی و اصلاحات. «کمیته مشترک ضد خرابکاری» را موزه کرده بودند و از ساکنین سابق این دیوارها و البته وارثین خواسته بودند بیایند و ببینند. از طرف خانواده شریعتی من رفتم ؛ برای رویارویی با مکانی که کابوس نسلها بود. یادداشتی نوشتم «در ستایش آزادی» به بهانه موزه شدن زندان، که در جایی چاپ شده بود. یادداشت این چنین به پایان میرسید:
🔸« و تو ای شهروند عصر سازندگی برو، ببین، به یادآور؛ ببخش اما فراموش نکن! و اما شما ای ساکنان سابق این دیوارها آیا این «توریسم»، این گشت و گذار در هزارتوهای خونین اسارت خود را بر ما «آزادها »خواهید بخشید؟ ببخشید!»
به حساب خودم سهم توریست را از زندانی سوا کرده بودم.
🔹به صبح نکشید؛ زنگ در خانه ما را زدند. دکتر ملکی بود و خواست که بروم دم در. نامه ای را به دستم داد و خداحافظی کرد و رفت. نامه با «فرزند عزیزم» شروع میشد: هشت صفحه؛ هر صفحه یک شلاق. بر سر در هر صفحه :
🔸 «دخترم»و باز یک شلاق. معلوم بود «یادداشت ادیبانه، پر احساس و صادقانه» من در او حشری به پا کرده بود از خاطرات خودش،.. و در آن هشت صفحه مکررا نفرت «باباعلی» از مصلحت را یادآوری کرده بود؛ انزجار از میان مایگیهای آدمهایی که پس از آن 29 خرداد بارها با حقیقت آکروباسی کردهاند؛ چشمپوشی کردهاند، خود را زدهاند به کوچه علی چپ و...دست آخر مرا بابت آن چند خط آخر که بوی مصلحت از آن میشنوید، و این که ادای گاندی یا مثلا ماندلا در میآوردهام ، توبیخ میکرد و نوشته بود:
🔹« یک بار دیگر تاریخ را مرور کنیم و دعای دکتر را تکرار! «خدایا توانم ده تا حقیقت را در مسلخ مصلحت قربانی نکنیم.» اول تیرماه 1382.
نامه با دخترم آغاز شده بود اما امضای آن این بود: «برادر کوچک»: محمد ملکی.
برادر کوچکی که پدر وار تنبیه میکرد: با کلمات، با فراخوان حافظه، با حقیقت، با به رخ کشیدن میان مایگی..البته که میشود با برادر کوچک جدال بر سر حقیقت را ادامه داد و از سر گرفت و من، مفتخر به این که نوشتهام مورد توجه قرار گرفته؛ زخم خورده از اینکه متهم به فرومایگی شدهام و سراپا احترام نسبت به خضوع این پدر-برادری که به خاطر حقیقت تا خانه ما آمده است باز به سراغش رفتم و فرصت داد که داد و بیداد کنم.
🔹تیرماه سال 91 بود. مجلس دوستانهای به مناسبت ازدواج جوانی. چندین نسل جمع بودند. از پدربزرگ-مادربزرگ ها تا نوادگانشان. این وسط البته برخی پدرها نبودند. برخی به غربت رفته بودند و بعضی پشت دیوارها و این بار نه دیگر زندان کمیتهای که شده بود موزه. بسیاری از مهمانان به یاد میآوردند کلاسهای تفسیر قرآن دکتر ملکی را. یک سالی میشد که هاله سحابی دیگر در میان ما نبود و یادم میآمد از اینکه گفته بود در حوزه حقوق زنان در قرآن هرچه آموخته از تفسیرهای دکتر ملکی در دهه هفتاد بوده است.
🔸مجلس شادمانی بود اما دلهای سوگوار و البته مذهبی هنوز گویا فرم مطلوبی برای شادی نیاموختهاند و مثل همیشه مجلس شادمانی بدل شده بود به جلسه بحث و گفتگو. دوستی این ناتوانی و نبود استعداد را به رخ کشید؛ یک موسیقی محلی کردی گذاشت و از ضرورت هارمونی میان موسیقی و حرکات موزون سخن گفت و جسارت کرد و برخاست تا نشان دهد. هیچ کس داوطلب نشد. مردان از سر محافظه کاری و بیذوقی؛ زنان به دلیل حضور مردان. دکتر ملکی نگاه میکرد و لبخند میزد.
📎 برای مطالعه و ادامه متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
#یادداشت_اختصاصی
#سوسن_شریعتی
#دکتر_ملکی
#آزادگی
#اکنون_ما_شریعتی
🆔@Shariati40
https://bit.ly/3olFMjK
Telegraph
آن پیرانه سر جوان
برای دکتر محمد ملکی کانال اکنون ما و شریعتی (یادداشت اختصاصی) سوسن شریعتی دکتر ملکی را که میدیدی دو چیز را فراموش میکردی: این که او پیر است. این که خودت بچهای و یعنی جوان. اعتنا نمیکرد به جوانی تو و مثلا خامیات و میگذاشت که اعتنا نکنی به سن و موی…
🔷🔸از آن زمستان تا این خزان !
🖋به کوشش: سید خلیل حسینی
🔸چرا نسیم چنین رنگ و بوی خوش دارد
میان راه چه کرده
ز سیم خاردار گذشته
و خود رسانده به آنجا
به روی خرمن گل ها
کنار تپۀ تاک
مکیده عطر ز گل های ریخته بر خاک؟
🔹حادثۀ بزرگ زندگیم در یکی از روزهای زمستان سال ۱۳۲۵ اتفاق افتاد و برای اولین بار به جرم خواندن روزنامه در مدرسه اولین سیلی سیاسی را نوش جان کردم و ترکه ها به پاهای کوچکم بوسه زد.
🔸از آن روز بیش از ۵۰ سال می گذرد. ۳۰ سال مبارزه همراه با رنج و زندان و دربدری ، سیلی خوردن ها و شکنجه شدن ها و در افتادن با استبداد سلطنتی با هدف بر پایی جامعه ای دور از ظلم و استبداد و بی عدالتی ، جامعه ای که بتوان در آن نفس کشید.
آه !
چه رویای قشنگی و در این ۳۰ سال چه بر من گذشت و بر ملت ما و همفکرانم . ... در این ۳۰ سال کارمان خواندن بود و شنیدن و تجربه آموختن و در کلاس درس و مساجد و محافل با مردم سخن گفتن و از حکمت عدل علی اسوه ساختن و ...اما افسوس با فرار شاه و نزدیک شدن پیروزی ، وقایع نگران کننده ای پیش آوردند تا انقلاب را از مسیر راستین خود منحرف کنند.
🔹چند ماه از انقلاب نگذشته بود که کار شریعتی زدایی و طالقانی زدایی در بعدی گسترده و رسمٱ شروع شد. چرا باید نقش شریعتی ها و طالقانی ها در پیروزی انقلاب کمرنگ می شد؟ مگر نباید نسل بعد از انقلاب درمی یافت چه کسانی و با چه کار بزرگی انقلاب را به پیروزی رساندند و نقش آنها که مدعی به پیروزی رساندن انقلابند در چه حد بوده است.
🔸در بهار سال ۱۳۶۰ بغض در گلو و خار در چشم در یک مقاله تحت عنوان " انقلاب فرهنگی و کودتای فرهنگی " ۱۳ سوال اساسی در مورد قدرت به دستان و کسانی که به نام اسلام بر این کشور حکومت می کردند ، مطرح کردم.
🔹همین مقاله و دیگر نوشته ها بهانه ای شد تا شب ۱۲ تیرماه سال ۱۳۶۰ نیمه شب به خانه ام بریزند و بیش از ۵ سال به جرم ضدیت با انقلاب ، زندانی نظام اسلامی باشم.
از کتاب " دیروز و امروز ... "
🔸" آنچه می خوانید تعدادی از مقالات ، مصاحبه ها و نامه هایی است که از سال اول پس از پیروزی تا امروز نوشته یا گفته ام و می تواند شاهدی باشد بر مسیری که انقلاب طی کرده است و فریادی از سر درد و دردمندی .
🔹دکتر محمد ملکی در سال ۱۳۱۲ در تجریش به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در شمیران به پایان برد. برای ادامۀ تحصیل به تهران آمد و موفق شد در رشتۀ بهداشت و صنایع غذایی به درجۀ دکتری ناٸل شود. در تب و تاب روزهای آغاز انقلاب ، طی حکمی سرپرست موقت دانشگاه را پذیرفت.
🔸دیروز و امروز حکایت آن روزها و روزهای بعد از سرپرستی دانشگاه است و در واقع بازتاب رخدادهای سیاسی - اجتماعی کشور در عرصه های رنگارنگ درس و سیاست و زندگی و ... است.
🔹🔸 " دیروز و امروز ... " گزیدۀ یادداشت های سیاسی - اجتماعی ۱۳۷۶ - ۱۳۵۸ ، دکتر محمد ملکی ، چاپ اول ، انتشارات قصیده ، تهران ۱۳۷۷
#معرفی_کتاب
#یادها
#دکتر_ملکی
#یادداشت_اختصاصی
#خلیل_حسینی
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
🖋به کوشش: سید خلیل حسینی
🔸چرا نسیم چنین رنگ و بوی خوش دارد
میان راه چه کرده
ز سیم خاردار گذشته
و خود رسانده به آنجا
به روی خرمن گل ها
کنار تپۀ تاک
مکیده عطر ز گل های ریخته بر خاک؟
🔹حادثۀ بزرگ زندگیم در یکی از روزهای زمستان سال ۱۳۲۵ اتفاق افتاد و برای اولین بار به جرم خواندن روزنامه در مدرسه اولین سیلی سیاسی را نوش جان کردم و ترکه ها به پاهای کوچکم بوسه زد.
🔸از آن روز بیش از ۵۰ سال می گذرد. ۳۰ سال مبارزه همراه با رنج و زندان و دربدری ، سیلی خوردن ها و شکنجه شدن ها و در افتادن با استبداد سلطنتی با هدف بر پایی جامعه ای دور از ظلم و استبداد و بی عدالتی ، جامعه ای که بتوان در آن نفس کشید.
آه !
چه رویای قشنگی و در این ۳۰ سال چه بر من گذشت و بر ملت ما و همفکرانم . ... در این ۳۰ سال کارمان خواندن بود و شنیدن و تجربه آموختن و در کلاس درس و مساجد و محافل با مردم سخن گفتن و از حکمت عدل علی اسوه ساختن و ...اما افسوس با فرار شاه و نزدیک شدن پیروزی ، وقایع نگران کننده ای پیش آوردند تا انقلاب را از مسیر راستین خود منحرف کنند.
🔹چند ماه از انقلاب نگذشته بود که کار شریعتی زدایی و طالقانی زدایی در بعدی گسترده و رسمٱ شروع شد. چرا باید نقش شریعتی ها و طالقانی ها در پیروزی انقلاب کمرنگ می شد؟ مگر نباید نسل بعد از انقلاب درمی یافت چه کسانی و با چه کار بزرگی انقلاب را به پیروزی رساندند و نقش آنها که مدعی به پیروزی رساندن انقلابند در چه حد بوده است.
🔸در بهار سال ۱۳۶۰ بغض در گلو و خار در چشم در یک مقاله تحت عنوان " انقلاب فرهنگی و کودتای فرهنگی " ۱۳ سوال اساسی در مورد قدرت به دستان و کسانی که به نام اسلام بر این کشور حکومت می کردند ، مطرح کردم.
🔹همین مقاله و دیگر نوشته ها بهانه ای شد تا شب ۱۲ تیرماه سال ۱۳۶۰ نیمه شب به خانه ام بریزند و بیش از ۵ سال به جرم ضدیت با انقلاب ، زندانی نظام اسلامی باشم.
از کتاب " دیروز و امروز ... "
🔸" آنچه می خوانید تعدادی از مقالات ، مصاحبه ها و نامه هایی است که از سال اول پس از پیروزی تا امروز نوشته یا گفته ام و می تواند شاهدی باشد بر مسیری که انقلاب طی کرده است و فریادی از سر درد و دردمندی .
🔹دکتر محمد ملکی در سال ۱۳۱۲ در تجریش به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در شمیران به پایان برد. برای ادامۀ تحصیل به تهران آمد و موفق شد در رشتۀ بهداشت و صنایع غذایی به درجۀ دکتری ناٸل شود. در تب و تاب روزهای آغاز انقلاب ، طی حکمی سرپرست موقت دانشگاه را پذیرفت.
🔸دیروز و امروز حکایت آن روزها و روزهای بعد از سرپرستی دانشگاه است و در واقع بازتاب رخدادهای سیاسی - اجتماعی کشور در عرصه های رنگارنگ درس و سیاست و زندگی و ... است.
🔹🔸 " دیروز و امروز ... " گزیدۀ یادداشت های سیاسی - اجتماعی ۱۳۷۶ - ۱۳۵۸ ، دکتر محمد ملکی ، چاپ اول ، انتشارات قصیده ، تهران ۱۳۷۷
#معرفی_کتاب
#یادها
#دکتر_ملکی
#یادداشت_اختصاصی
#خلیل_حسینی
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
Forwarded from ایران فردا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گرامیداشت دکتر محمد ملکی ـ 15 بهمن 1397، خانم دکتر پوران شریعت رضوی
بزرگداشت روز دانشــجو ۹۹
«عدالـت اجتماعـی»
معضلات اجتماعی و مسئله عدالت در زمانه کرونایی با حضور سعید مدنی و علی دینی ترکمانی
شنبه ۱۵ آذر | ساعت ۱۹
از صفحه ی اینستاگرامی انجمن
https://www.instagram.com/p/CIVVOPDHtWS/?igshid=m73wtj4bmau
@anjomanpgu
«عدالـت اجتماعـی»
معضلات اجتماعی و مسئله عدالت در زمانه کرونایی با حضور سعید مدنی و علی دینی ترکمانی
شنبه ۱۵ آذر | ساعت ۱۹
از صفحه ی اینستاگرامی انجمن
https://www.instagram.com/p/CIVVOPDHtWS/?igshid=m73wtj4bmau
@anjomanpgu
🔷🔸از مسگر آباد تا امام زاده عبدالله
🎙مصاحبه با دکتر غلامرضا شریعت رضوی(برادر بزرگ آذر شریعت رضوی)
📌به مناسبت 16 آذر روز دانشجو
🔹تاریخ: 15 آذر 1358
🔸16 آذر سال 1332 بود. درست چند ماه از کودتای ساختگی 28 مرداد که از طرف سیای آمریکا ایجاد شده بود می گذشت. تهران حکومت نظامی بود و قرار بود که نیکسون (آن وقت معاون روزولت بود) بیاید ایران. تمام عناصر ضد دولتی تجهیز می شدند که یک تظاهرات وسیعی بر علیه نیکسون تدارک ببینند. به این دلیل محل تمام تظاهرات ضد دولتی دانشگاه تهران بود. از مدت ها قبل علاوه بر اینکه دانشگاه توسط سربازان شاهی محاصره شده بود در داخل محوطه دانشگاه هم سربازان بودند. حتی در کریدور دانشکده ها هم رفت و آمد می کردند.
*روز 16 آذر من با برادرم از خانه بیرون رفتیم. من سال 4 پزشکی بودم و در بیمارستان پهلوی سابق کارآموزی می رفتم و ایشان می رفت دانشکده. آن روز گویا در یکی از کلاس های دانشکده که مشغول درس بودند[دانشجویی] برای چند نفر از سربازانی که در اطراف پنجره کلاس بودند -آنطور که بعد خودشان گفتند -شکلک درآوردند و یا به قول خودشان اهانت کردند. آنها موضوع را به افسرشان گفتند و افسرشان به هنگامی که استاد مشغول درس دادن بود وارد کلاس می شوند و قصد داشتند که دانشجوی مورد نظر را با خودشان ببرند . استاد اعتراض می کند و می گوید مادامی که کلاس رسمیت دارد و تمام نشده شما حق دستگیری اینان را ندارید.ولی آن ها به زور متوسل می شوند و خشونت می کنند که باعث می شود استاد با اعتراض کلاس را ترک بکند و می رود نزد رئیس دانشکده . زنگ دانشکده هم بی موقع به صدا در می آید
🔹 دانشجوها از کلاس خارج می شوند و در کریدور مرکزی دانشکده فنی جمع می شوند و شروع می کنند به اعتراض کردن و شعار دادن بر علیه رژیم. از جمله برادر من، شهید مهدی [آذر] شریعت رضوی- که همیشه در تمام تظاهراتی که بر علیه دستگاه در آن زمان به پا می شد شرکت می کرد و از هر فرصتی برای رسوا کردن رژیم شاه استفاده می کرد- شروع می کند به به شعار دادن بر علیه شاه و دستگاه و اعتراض کردن بر علیه وضع موجود که افسر گارد محافظ دانشگاه دستور تیراندازی می دهد و دقیقا برادر ما هدف گیری می شود. به طوریکه دفترچه ای که در جیب بغل ایشان بوده و لباس و کارت تحصیلی اش را به ما دادند آثار گلوله که دقیقا به قلبش نشانه گیری کرده رویش هست و ایشان با آن 2 نفر از یارانش احمد قندچی و مصطفی بزرگ نیا در اثر اصابت گلوله نقش بر زمین می شوند.
* دانشجو ها متفرق می شوند و بعد این 3 نفر - که در همان لحظات [اول] نمرده اند چون هنوز بعد از خوردن گلوله بر علیه شاه شعار ادامه داشته و آثار سر نیزه که به پای مهدی فرو می کنند وجود داشته- بالاخره به وسیله کامیون های ارتشی منتقل می شوند به بیمارستان ارتش. پزشکی که در آن بیمارستان بوده و بعد برای ما نقل نقل کرده اند( برادرش از همدوره ای های ما بود تعریف می کرد ) وقتی که می خواستند این اجساد را از کامیون خارج کنند، کف کامیون خون ایستاده بود. به طوری که همان روز مرحوم قندچی و بزرگ نیا منتقل می شوند به امامزاده عبدالله و آنجا به خاک سپرده می شوند.ما بعد از اینکه از بیمارستان می خواستیم برگردیم گفتند که دانشگاه شلوغ شده و یک عده از دانشجویان را تیر زده اند. به هر حال ما رفتیم بیمارستان ارتش، جواب درستی ندادند و بعد جسته و گریخته گفتند که این سه نفر شهید شده اند و منتقل شده اند به گورستان. ما رفتیم گورستان مسگر اباد ، دیدیم که سرباز هست و ما را راه ندادند و گفتند که خوب اگر اینجا آوردند، دفن شده اند. روز بعد شنیدیم که خودشان شبانه برده اند ددرگورستان دفن کرده اند. بعد توسط یکی از آشنایان از مسگر اباد آوردیم امامزاده عبدالله و پهلوی قندچی و بزرگ نیا دفن کردیم.»
#شریعت_رضوی
#جنبش_دانشجویی
#مصاحبه
#اکنون_ما_شریعتی
🆔@Shariati40
🎙مصاحبه با دکتر غلامرضا شریعت رضوی(برادر بزرگ آذر شریعت رضوی)
📌به مناسبت 16 آذر روز دانشجو
🔹تاریخ: 15 آذر 1358
🔸16 آذر سال 1332 بود. درست چند ماه از کودتای ساختگی 28 مرداد که از طرف سیای آمریکا ایجاد شده بود می گذشت. تهران حکومت نظامی بود و قرار بود که نیکسون (آن وقت معاون روزولت بود) بیاید ایران. تمام عناصر ضد دولتی تجهیز می شدند که یک تظاهرات وسیعی بر علیه نیکسون تدارک ببینند. به این دلیل محل تمام تظاهرات ضد دولتی دانشگاه تهران بود. از مدت ها قبل علاوه بر اینکه دانشگاه توسط سربازان شاهی محاصره شده بود در داخل محوطه دانشگاه هم سربازان بودند. حتی در کریدور دانشکده ها هم رفت و آمد می کردند.
*روز 16 آذر من با برادرم از خانه بیرون رفتیم. من سال 4 پزشکی بودم و در بیمارستان پهلوی سابق کارآموزی می رفتم و ایشان می رفت دانشکده. آن روز گویا در یکی از کلاس های دانشکده که مشغول درس بودند[دانشجویی] برای چند نفر از سربازانی که در اطراف پنجره کلاس بودند -آنطور که بعد خودشان گفتند -شکلک درآوردند و یا به قول خودشان اهانت کردند. آنها موضوع را به افسرشان گفتند و افسرشان به هنگامی که استاد مشغول درس دادن بود وارد کلاس می شوند و قصد داشتند که دانشجوی مورد نظر را با خودشان ببرند . استاد اعتراض می کند و می گوید مادامی که کلاس رسمیت دارد و تمام نشده شما حق دستگیری اینان را ندارید.ولی آن ها به زور متوسل می شوند و خشونت می کنند که باعث می شود استاد با اعتراض کلاس را ترک بکند و می رود نزد رئیس دانشکده . زنگ دانشکده هم بی موقع به صدا در می آید
🔹 دانشجوها از کلاس خارج می شوند و در کریدور مرکزی دانشکده فنی جمع می شوند و شروع می کنند به اعتراض کردن و شعار دادن بر علیه رژیم. از جمله برادر من، شهید مهدی [آذر] شریعت رضوی- که همیشه در تمام تظاهراتی که بر علیه دستگاه در آن زمان به پا می شد شرکت می کرد و از هر فرصتی برای رسوا کردن رژیم شاه استفاده می کرد- شروع می کند به به شعار دادن بر علیه شاه و دستگاه و اعتراض کردن بر علیه وضع موجود که افسر گارد محافظ دانشگاه دستور تیراندازی می دهد و دقیقا برادر ما هدف گیری می شود. به طوریکه دفترچه ای که در جیب بغل ایشان بوده و لباس و کارت تحصیلی اش را به ما دادند آثار گلوله که دقیقا به قلبش نشانه گیری کرده رویش هست و ایشان با آن 2 نفر از یارانش احمد قندچی و مصطفی بزرگ نیا در اثر اصابت گلوله نقش بر زمین می شوند.
* دانشجو ها متفرق می شوند و بعد این 3 نفر - که در همان لحظات [اول] نمرده اند چون هنوز بعد از خوردن گلوله بر علیه شاه شعار ادامه داشته و آثار سر نیزه که به پای مهدی فرو می کنند وجود داشته- بالاخره به وسیله کامیون های ارتشی منتقل می شوند به بیمارستان ارتش. پزشکی که در آن بیمارستان بوده و بعد برای ما نقل نقل کرده اند( برادرش از همدوره ای های ما بود تعریف می کرد ) وقتی که می خواستند این اجساد را از کامیون خارج کنند، کف کامیون خون ایستاده بود. به طوری که همان روز مرحوم قندچی و بزرگ نیا منتقل می شوند به امامزاده عبدالله و آنجا به خاک سپرده می شوند.ما بعد از اینکه از بیمارستان می خواستیم برگردیم گفتند که دانشگاه شلوغ شده و یک عده از دانشجویان را تیر زده اند. به هر حال ما رفتیم بیمارستان ارتش، جواب درستی ندادند و بعد جسته و گریخته گفتند که این سه نفر شهید شده اند و منتقل شده اند به گورستان. ما رفتیم گورستان مسگر اباد ، دیدیم که سرباز هست و ما را راه ندادند و گفتند که خوب اگر اینجا آوردند، دفن شده اند. روز بعد شنیدیم که خودشان شبانه برده اند ددرگورستان دفن کرده اند. بعد توسط یکی از آشنایان از مسگر اباد آوردیم امامزاده عبدالله و پهلوی قندچی و بزرگ نیا دفن کردیم.»
#شریعت_رضوی
#جنبش_دانشجویی
#مصاحبه
#اکنون_ما_شریعتی
🆔@Shariati40
16AZAR
16AZAR
🎵سرود ۱۶ آذر
@iranfardamag
به یاد شهدای جنبش دانشجویی:
🔻 آذر شریعت رضوی
🔻 احمد قندچی
🔻 مصطفی بزرگ نیا
https://t.me/iranfardamag
@iranfardamag
به یاد شهدای جنبش دانشجویی:
🔻 آذر شریعت رضوی
🔻 احمد قندچی
🔻 مصطفی بزرگ نیا
https://t.me/iranfardamag
🔷🔸ممنوعیت درج نام" شهید " بر سنگ شهدای دانشگاه.
🎙مصاحبه با خانم قندچی( خواهر شهید احمد قندچی )
📌منبع: روزنامه جمهوری اسلامی
🔸تاریخ: 15 آذر 1358
🔹"من فقط همین را می دانم که صبح رفت و عصر برنگشت. چون من آن موقع خیلی کوچک بودم. برادرم به سختی مجروح شده بود و تیر به کبدش خورده بود. ولی به برادرم خون نرساندند. حتی برادرم تقاضا کرده بود که با خواهرش ملاقات بکند نگذاشته بودند. بالاخره شهید شد. حتی پزشک قانونی جنازه اش را به ما ندادند و اجازه برگزاری مراسم هم ندادند. برادرم از دوستداران دکتر مصدق بود. برجسته ترین فرد خانواده ما بود و حتی بهترین فرد در میان تمام فامیل. از کلاس اول همیشه شاگرد ممتاز بود. دوران بیمارستان را در دبیرستان شرف می گذراند. در دوران دبیرستان حتی اوباش شاه- دوست با چاقو به برادرم حمله کردند و به پایش ضربه وارد کردند. خیلی فعال بود. همچنین همدوره دکتر چمران و زیر دفاع فعلی بود. او 21 سال داشت ولی عقل و شعور و فهمش بالاتر از سنش بود. در ضمن باید بگویم که رژیم پهلوی نمی گذاشت ما روی سنگ قبر برادرم کلمه شهید را بنویسیم. بعد از یکسال که موفق شدیم روی سنگ قبر کلمه شهید را حک کنیم باز آمدند تراشیدند. بالاخره با تمام خفقانی که بر جامعه حاکم بود باز دانشجویان چه در داخل کشور و چه در خارج کشور روز 16 را هرچه با شکوهتر برگزار می کردند.
#قندچی
#جنبش_دانشجویی
#روز_دانشجو
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
🎙مصاحبه با خانم قندچی( خواهر شهید احمد قندچی )
📌منبع: روزنامه جمهوری اسلامی
🔸تاریخ: 15 آذر 1358
🔹"من فقط همین را می دانم که صبح رفت و عصر برنگشت. چون من آن موقع خیلی کوچک بودم. برادرم به سختی مجروح شده بود و تیر به کبدش خورده بود. ولی به برادرم خون نرساندند. حتی برادرم تقاضا کرده بود که با خواهرش ملاقات بکند نگذاشته بودند. بالاخره شهید شد. حتی پزشک قانونی جنازه اش را به ما ندادند و اجازه برگزاری مراسم هم ندادند. برادرم از دوستداران دکتر مصدق بود. برجسته ترین فرد خانواده ما بود و حتی بهترین فرد در میان تمام فامیل. از کلاس اول همیشه شاگرد ممتاز بود. دوران بیمارستان را در دبیرستان شرف می گذراند. در دوران دبیرستان حتی اوباش شاه- دوست با چاقو به برادرم حمله کردند و به پایش ضربه وارد کردند. خیلی فعال بود. همچنین همدوره دکتر چمران و زیر دفاع فعلی بود. او 21 سال داشت ولی عقل و شعور و فهمش بالاتر از سنش بود. در ضمن باید بگویم که رژیم پهلوی نمی گذاشت ما روی سنگ قبر برادرم کلمه شهید را بنویسیم. بعد از یکسال که موفق شدیم روی سنگ قبر کلمه شهید را حک کنیم باز آمدند تراشیدند. بالاخره با تمام خفقانی که بر جامعه حاکم بود باز دانشجویان چه در داخل کشور و چه در خارج کشور روز 16 را هرچه با شکوهتر برگزار می کردند.
#قندچی
#جنبش_دانشجویی
#روز_دانشجو
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
🔷🔸دانشگاه-لشکر 2 زرهی-بیمارستان شماره 2 ارتش
🎙مصاحبه با برادر شهید مصطفی بزرگ نیا
📌منبع:روزنامه جمهوری اسلامی
🔆تاریخ: 15 آذر 1358
🔹ساعت 1 بعد از ظهر تلفنا به من که برادر بزرگش هستم اطلاع دادند که در دانشگاه چنین اتفاقی افتاده است.من مراجعه کردم به دانشگاه . گفتند برده اند به لشکر 2 زرهی . آمدم به لشکر 2 زرهی. گفتند برده اند به بیمارستان شماره 2 ارتش. آمدم آنجا.گفتند اجازه فرماندار نظامی را باید بگیری. آمدم پیش فرماندار نظامی تهران. قسم خورد که من تا این ساعت از این واقعه اطلاعی ندارم . شرحی نوشت و داد به من . معلوم شد که حرف هایشان بیخود بود. مصطفی -برادر بنده- و شریعت رضوی شهید شده بودند و فقط قندچی در بیمارستان بود و به ایشان آنقدر خون نرساندند که شهید شد. برای خاموش کردن سر و صدای دانشجویان ماموریت داده شده بود که تظاهرات را سرکوب بکند و بعد از واقعه 16 آذر سرهنگ بختیار سرتیپ شد. بختیار دستور داده بود به تمام سربازان -بخشنامه اش را آوردند و به ما دادند- که هر سربازی برود امروز در دانشگاه بکشد ترفیع خواهد گرفت و پاداش می گیرد. بعد از واقعه فرماندار نظامی تهران هم شد.
* بسیار بسیار انسان بود و واقعا افکارش در وجود هیچ یک از ما نبود. کارهای عجیبی می کرد. کوره پزخانه آن موقع اعتصاب کرده بودند. مصطفی با دوچرخه غذا می برد برای کارگران کوره پزخانه. یک روز از دانشگاه آمد دیدم یک لباس ناجور و وصله دار پوشیده. گفتم مصطفی این چییه؟ گفت: امروز یکی از دوستان من می خواست برود امتحان بدهد چون لباسش خیلی پاره و ناجور بود من دیدم این بچه ناراحت است؛ من لباس های خودم را کندم دادم به اون و لباس اونو پوشیدم. در مبارزه علیه شاه بی نهایت محکم بود. بارها بهش می گفتیم اگر تو را بکشند فقط می نویسند:« درود به روان شهید»! می گفت برای من شهادت ارجحیت دارد به اینکه در بستر بیماری بمیرم. تا موقعی که زنده ام مبارزه بر علیه شاه خواهم کرد. بی نهایت مهربون بود.
#بزرگ_نیا
#جنبش_دانشجوی
#روز_دانشجو
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
🎙مصاحبه با برادر شهید مصطفی بزرگ نیا
📌منبع:روزنامه جمهوری اسلامی
🔆تاریخ: 15 آذر 1358
🔹ساعت 1 بعد از ظهر تلفنا به من که برادر بزرگش هستم اطلاع دادند که در دانشگاه چنین اتفاقی افتاده است.من مراجعه کردم به دانشگاه . گفتند برده اند به لشکر 2 زرهی . آمدم به لشکر 2 زرهی. گفتند برده اند به بیمارستان شماره 2 ارتش. آمدم آنجا.گفتند اجازه فرماندار نظامی را باید بگیری. آمدم پیش فرماندار نظامی تهران. قسم خورد که من تا این ساعت از این واقعه اطلاعی ندارم . شرحی نوشت و داد به من . معلوم شد که حرف هایشان بیخود بود. مصطفی -برادر بنده- و شریعت رضوی شهید شده بودند و فقط قندچی در بیمارستان بود و به ایشان آنقدر خون نرساندند که شهید شد. برای خاموش کردن سر و صدای دانشجویان ماموریت داده شده بود که تظاهرات را سرکوب بکند و بعد از واقعه 16 آذر سرهنگ بختیار سرتیپ شد. بختیار دستور داده بود به تمام سربازان -بخشنامه اش را آوردند و به ما دادند- که هر سربازی برود امروز در دانشگاه بکشد ترفیع خواهد گرفت و پاداش می گیرد. بعد از واقعه فرماندار نظامی تهران هم شد.
* بسیار بسیار انسان بود و واقعا افکارش در وجود هیچ یک از ما نبود. کارهای عجیبی می کرد. کوره پزخانه آن موقع اعتصاب کرده بودند. مصطفی با دوچرخه غذا می برد برای کارگران کوره پزخانه. یک روز از دانشگاه آمد دیدم یک لباس ناجور و وصله دار پوشیده. گفتم مصطفی این چییه؟ گفت: امروز یکی از دوستان من می خواست برود امتحان بدهد چون لباسش خیلی پاره و ناجور بود من دیدم این بچه ناراحت است؛ من لباس های خودم را کندم دادم به اون و لباس اونو پوشیدم. در مبارزه علیه شاه بی نهایت محکم بود. بارها بهش می گفتیم اگر تو را بکشند فقط می نویسند:« درود به روان شهید»! می گفت برای من شهادت ارجحیت دارد به اینکه در بستر بیماری بمیرم. تا موقعی که زنده ام مبارزه بر علیه شاه خواهم کرد. بی نهایت مهربون بود.
#بزرگ_نیا
#جنبش_دانشجوی
#روز_دانشجو
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
🔷📰گزارش روزنامه اطلاعات از روز ۱۶ آذر ۱۳۳۳-فردای همان روز:
🔸" مصطفی بزرگ نیا، فرزند آقای فرج الله بزرگنیا رئیس حسابداری بانککشاورزی در سال ۱۳۱۱ متولد شده و دو سال پیش در دانشکده فنی ثبت نام نموده بود و به تحصیل اشتغال داشت به طوری که یکی از منسوبین وی اظهار می داشت وی به هیچ حزب و دسته ای بستگی نداشت و بیشتر فعالیت اجتماعی او در رشته هنر و تآتر و سینما بوده است، بطوری که چندی پیش در فیلم " اشتباه" که اخیرا در سینماهای تهران نمایش داده شد نقش مهمی را در رل " فرشید" به عهده داشت و قصد داشت به زودی در فیلم دیگری به نام " حسادت" که سناریوی آن را شخصا تنظیم کرده بود شرکت جوید. مصطفی بزرگ نیا فقط چند روز پیش بود که در هنرستان هنرپیشگی ثبت نام کرده بود."
🔹 شریعت رضوی ، دانشجوی مقتول دیگر فقط به علت زخم سر نیزه فوت کرده است. سر نیزه استخوان رآن راست وی را به کلی خورد کرده و شریان ها را پاره نموده و در نتیجه خونریزی زیاد مجروح در گذشته است.
یک گلوله نیز به دست راست وی اصابت کرده که جلدی بوده و نمی توانسته باعث مرگ باشد" .
🔸 مقتول دیگر احمد قندچی نام دارد و به علت اصابت گلوله ای که وارد شکم وی گردیده و احشای داخلی را پاره نموده در گذشته است."
#مطبوعات
#روایت
#جنبش_دانشجویی
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
🔸" مصطفی بزرگ نیا، فرزند آقای فرج الله بزرگنیا رئیس حسابداری بانککشاورزی در سال ۱۳۱۱ متولد شده و دو سال پیش در دانشکده فنی ثبت نام نموده بود و به تحصیل اشتغال داشت به طوری که یکی از منسوبین وی اظهار می داشت وی به هیچ حزب و دسته ای بستگی نداشت و بیشتر فعالیت اجتماعی او در رشته هنر و تآتر و سینما بوده است، بطوری که چندی پیش در فیلم " اشتباه" که اخیرا در سینماهای تهران نمایش داده شد نقش مهمی را در رل " فرشید" به عهده داشت و قصد داشت به زودی در فیلم دیگری به نام " حسادت" که سناریوی آن را شخصا تنظیم کرده بود شرکت جوید. مصطفی بزرگ نیا فقط چند روز پیش بود که در هنرستان هنرپیشگی ثبت نام کرده بود."
🔹 شریعت رضوی ، دانشجوی مقتول دیگر فقط به علت زخم سر نیزه فوت کرده است. سر نیزه استخوان رآن راست وی را به کلی خورد کرده و شریان ها را پاره نموده و در نتیجه خونریزی زیاد مجروح در گذشته است.
یک گلوله نیز به دست راست وی اصابت کرده که جلدی بوده و نمی توانسته باعث مرگ باشد" .
🔸 مقتول دیگر احمد قندچی نام دارد و به علت اصابت گلوله ای که وارد شکم وی گردیده و احشای داخلی را پاره نموده در گذشته است."
#مطبوعات
#روایت
#جنبش_دانشجویی
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
🔷🔸به نقل از روایت غلامرضا شریعت رضوی(برادر آذر شریعت رضوی) از روز ۱۶ آذر ۱۳۳۲:
🔸" دانشجوها از کلاس خارج می شوند و در کریدور مرکزی دانشکده فنی جمع می شوند و شروع می کنند به اعتراض کردن و شعار دادن بر علیه رژیم. از جمله برادر من، شهید مهدی [آذر] شریعت رضوی- که همیشه در تمام تظاهراتی که بر علیه دستگاه در آن زمان به پا می شد شرکت می کرد و از هر فرصتی برای رسوا کردن رژیم شاه استفاده می کرد- شروع می کند به به شعار دادن بر علیه شاه و دستگاه و اعتراض کردن بر علیه وضع موجود که افسر گارد محافظ دانشگاه دستور تیراندازی می دهد و دقیقا برادر ما هدف گیری می شود. به طوریکه دفترچه ای که در جیب بغل ایشان بوده و لباس و کارت تحصیلی اش را به ما دادند آثار گلوله که دقیقا به قلبش نشانه گیری کرده رویش هست و ایشان با آن 2 نفر از یارانش احمد قندچی و مصطفی بزرگ نیا در اثر اصابت گلوله نقش بر زمینمی شوند.
📸تصویری از دفتر آذر شریعت رضوی در لحظه شهادت که به روایت گزارش پلیس "تنها" با سر نیزه گارد کشته شده است.( نه با گلوله)
#جنبش_دانشجویی
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
🔸" دانشجوها از کلاس خارج می شوند و در کریدور مرکزی دانشکده فنی جمع می شوند و شروع می کنند به اعتراض کردن و شعار دادن بر علیه رژیم. از جمله برادر من، شهید مهدی [آذر] شریعت رضوی- که همیشه در تمام تظاهراتی که بر علیه دستگاه در آن زمان به پا می شد شرکت می کرد و از هر فرصتی برای رسوا کردن رژیم شاه استفاده می کرد- شروع می کند به به شعار دادن بر علیه شاه و دستگاه و اعتراض کردن بر علیه وضع موجود که افسر گارد محافظ دانشگاه دستور تیراندازی می دهد و دقیقا برادر ما هدف گیری می شود. به طوریکه دفترچه ای که در جیب بغل ایشان بوده و لباس و کارت تحصیلی اش را به ما دادند آثار گلوله که دقیقا به قلبش نشانه گیری کرده رویش هست و ایشان با آن 2 نفر از یارانش احمد قندچی و مصطفی بزرگ نیا در اثر اصابت گلوله نقش بر زمینمی شوند.
📸تصویری از دفتر آذر شریعت رضوی در لحظه شهادت که به روایت گزارش پلیس "تنها" با سر نیزه گارد کشته شده است.( نه با گلوله)
#جنبش_دانشجویی
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
📸پوران شریعت رضوی (شریعتی)بر مزار برادر:
🔸" آذر سال ۱۳۱۱ ماه تولد برادرم آذر شریعت رضوی بود.۱۶ آذر ۱۳۳۲روز شهادت او. نامش نیز آذر.
دست تقدیر با او چه کرد؟
🔹پوران شریعت رضوی همراه با مادرش بر مزار برادر و دیگر شهدای دانشگاه.
📌امامزاده عبدالله-۱۳۵۸
امروز هر دو در کنار این سه به خاک سپرده شده اند.
#یادها_خاطرات
#روز_دانشجو
#جنبش_دانشجویی
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
🔸" آذر سال ۱۳۱۱ ماه تولد برادرم آذر شریعت رضوی بود.۱۶ آذر ۱۳۳۲روز شهادت او. نامش نیز آذر.
دست تقدیر با او چه کرد؟
🔹پوران شریعت رضوی همراه با مادرش بر مزار برادر و دیگر شهدای دانشگاه.
📌امامزاده عبدالله-۱۳۵۸
امروز هر دو در کنار این سه به خاک سپرده شده اند.
#یادها_خاطرات
#روز_دانشجو
#جنبش_دانشجویی
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🖋احسان شریعتی
🔷🔸بار دگر شانزدهم آذر، «روز دانشجو»، در شرایط متفاوت دوران کرونایی و بحران بغرنج جاری اجتماعی فرا رسید. روزی که نماد هویت و تبار تاریخی جنبش دانشجویی در نهاد نوپا و معاصر دانشگاه در کشور ماست. روزی که نشان داد دانشگاه آخرین سنگر اجتماعی است که استعمار و استبداد قادر به تسخیر و مصادرهٔ آن بودند. روزی که از صدر انقلاب ۵۷ تا کنون یادآور مقاومت نهاد فرهنگ و دانش، آزادی و عدالت، توسعه و تعالی، در برابر دستاندازی و تمامخواهی نهادهای قدرت و سنت بوده است.
اهمیت این روز و ضرورت بزرگداشت آن در این حقیقت ریشه دارد و نه در حواشی و جزییات پیرامونی آن حادثه و رخداد تاریخی، انواع قدرتهای متخاصم خارجی و داخلی و موانع تحقق آرمانها و دعاوی دانشگاه، و تنوع سیاسی و اعتقادی قربانیان دانشجو، خاص هر مقطع تاریخی.
بزرگداشت راستین این روز و ارجشناسی مقام دانشجو در جامعه، اعتراف و احترام به این ارزشهای جهانروا بهشکل نهادین و پایدار است، هماره و همهجا.
فرارسیدن ۶۷مین سالگشت «روز دانشجو» بر همهٔ دانشجویان ایران مبارکباد!
۱۶ آذر ۱۳۹۹
______________________________
🔷📌 بهمناسبت «روز دانشجو» بخشی از متن سخنرانیها و مصاحبهها در رابطه با روز دانشجو روی وبسایت در دسترس قرار گرفته است که به هر یک از لینکهای زیر میتوانید مراجعه کنید:
📌نهاد دانشگاه مستقل شود
http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=1063
📌فلسفه دانشگاه
http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=1064
📌دانشگاهی درحال شدن
http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=1066
📌پیرامون جنبش دانشجویی
http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=1065
#جنبش_دانشجویی
#دانشگاه
#روز_دانشجو
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🔷🔸بار دگر شانزدهم آذر، «روز دانشجو»، در شرایط متفاوت دوران کرونایی و بحران بغرنج جاری اجتماعی فرا رسید. روزی که نماد هویت و تبار تاریخی جنبش دانشجویی در نهاد نوپا و معاصر دانشگاه در کشور ماست. روزی که نشان داد دانشگاه آخرین سنگر اجتماعی است که استعمار و استبداد قادر به تسخیر و مصادرهٔ آن بودند. روزی که از صدر انقلاب ۵۷ تا کنون یادآور مقاومت نهاد فرهنگ و دانش، آزادی و عدالت، توسعه و تعالی، در برابر دستاندازی و تمامخواهی نهادهای قدرت و سنت بوده است.
اهمیت این روز و ضرورت بزرگداشت آن در این حقیقت ریشه دارد و نه در حواشی و جزییات پیرامونی آن حادثه و رخداد تاریخی، انواع قدرتهای متخاصم خارجی و داخلی و موانع تحقق آرمانها و دعاوی دانشگاه، و تنوع سیاسی و اعتقادی قربانیان دانشجو، خاص هر مقطع تاریخی.
بزرگداشت راستین این روز و ارجشناسی مقام دانشجو در جامعه، اعتراف و احترام به این ارزشهای جهانروا بهشکل نهادین و پایدار است، هماره و همهجا.
فرارسیدن ۶۷مین سالگشت «روز دانشجو» بر همهٔ دانشجویان ایران مبارکباد!
۱۶ آذر ۱۳۹۹
______________________________
🔷📌 بهمناسبت «روز دانشجو» بخشی از متن سخنرانیها و مصاحبهها در رابطه با روز دانشجو روی وبسایت در دسترس قرار گرفته است که به هر یک از لینکهای زیر میتوانید مراجعه کنید:
📌نهاد دانشگاه مستقل شود
http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=1063
📌فلسفه دانشگاه
http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=1064
📌دانشگاهی درحال شدن
http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=1066
📌پیرامون جنبش دانشجویی
http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=1065
#جنبش_دانشجویی
#دانشگاه
#روز_دانشجو
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
وب سایت رسمی احسان شریعتی
نهاد دانشگاه مستقل شود!
دانشجو قرار است به دنبال دانش باشد و این شبیه تعریف فیلسوف است، فیلسوف دوستدار فرزانگی و حکمت است و دانشجو بنا به تعریف به دنبال دانش است و دانش تعریفی دارد....
Forwarded from امتداد
✅کیوان صمیمی راهی زندان شد
📌مصطفی نیلی وکیل دادگستری از اجرای حکم کیوان صمیمی روزنامهنگار و فعال سیاسی خبر داد.
📌کیوان صمیمی، سردبیر ماهنامه فعلی ایرانفردا و مدیر مسئول ماهنامه توقیف شده نامه در سن ۷۱ سالگی برای تحمل سه سال حبس رهسپار زندان اوین شد.
#امتداد
@emtedadnet
📌مصطفی نیلی وکیل دادگستری از اجرای حکم کیوان صمیمی روزنامهنگار و فعال سیاسی خبر داد.
📌کیوان صمیمی، سردبیر ماهنامه فعلی ایرانفردا و مدیر مسئول ماهنامه توقیف شده نامه در سن ۷۱ سالگی برای تحمل سه سال حبس رهسپار زندان اوین شد.
#امتداد
@emtedadnet
Forwarded from امتداد
✅ بی اعتنایی به مزار «سه قطره خون»
📌 «مظلومیت قندچی به حدی بود که حتی بعد از شهادت، به خانوادهاش گفته بودند احمد را با دو شهید دیگر در امامزاده عبدالله دفن کردهاند. برادر شهید قندچی گفت: بعد از اینکه فهمیدیم احمد را در مسگرآباد دفن کردهاند، با خانوادههای شریعترضوی و بزرگنیا به مسگرآباد رفتیم و قبر شهید را نبش کردیم و او را مخفیانه به امامزاده عبدالله بردیم و در آنجا در کنار دوستانش به خاک سپردیم»؛ این بخشی از معدود تکنگاریهای بهجامانده و روایتی از 16 آذر سال 1332 به قلم مصطفی چمران است که در سال 1341 نوشته شده. او در این روایت از تلاش خانواده شهدای ۱۶ آذر برای دفن فرزندان خود در گورستان امامزاده عبدالله و در کنار هم سخن میگوید.
🔺تخریب با اسم رمز یکسانسازی
📌مانند بسیاری دیگر از گورستانهای مهم کشور، مدیریت آرامستان امامزاده عبدالله هم با سازمان اوقاف شهرستان ری است که این سازمان در اواسط دهه 90 طرح ساماندهی این گورستان را آغاز کرد؛ طرحی که خود زمینهساز شرایطی شده که این روزها از نامساعدبودن وضعیت این اثر ملی حکایت دارد. در این طرح و در جریان همسطحکردن قبرهای امامزاده عبدالله، در بخشی از این گورستان تخریبی گسترده و بدون هماهنگی با دیگر نهادهای تصمیمگیر شکل گرفت و در چند مرحله بخشی از قبور تخریب شد که البته این اقدام با اعتراض شهروندان هم مواجه شد. آن طرح اگرچه در نهایت متوقف شد، اما تخریب و آثار سوء فراوانی هم در یکی از آثار ملی شهرری به جا گذاشت.
🔺مزار شهدای دانشجو نیازمند طرح جامع گورستان است
📌«حسن خلیلآبادی»، رئیس کمیته میراث فرهنگی و گردشگری شورای شهر تهران و رئیس شورای اسلامی شهرستان ری میگوید: «امامزاده عبدالله آرامستانی تاریخی است که ثبت میراث فرهنگی هم شده و یکی از مهمترین آرامستانهای قدیمی شهرری و کشور است که مشاهیر بزرگی آنجا آرام گرفتهاند. امامزاده عبدالله و ابنبابویه دو آرامستان مشهور شهرری هستند که بسیاری از بزرگان ایران آنجا دفن شدهاند، ولی با وجود اینکه ثبت میراث هم شدهاند و بسیاری از مشاهیر را در خود جای دادهاند، این کمتوجهیها و تخریبها همچنان ادامه دارد».
📌آنطور که خلیلآبادی میگوید آرامگاه شهدای ۱۶ آذر هم اینروزها شرایط مساعدی ندارد: «درباره قبور شهدای ۱۶ آذر هم اگرچه قبور مشخص است، اما همین مشکلات وجود دارد و البته تا زمانی که این آرامستان ساماندهی اساسی پیدا نکند و طرحی جامع برای آن لحاظ نشود، پرداختن به یکی، دو قبر یا بخشی از فضای گورستان کمکی نمیکند»
🔺انتقاد در صحن علنی شورا؛ بیتوجهی ادامهدار به گورستانهای مهم
📌انتقاد از کمتوجهیها به آثار ملی کشور و گورستانهایی که حالا محل آرامش مشاهیر چندین دهه کشور شده، اگرچه در سالهای گذشته بارها به اخبار و شوراهای شهر و روستا کشیده شده، اما در عمل چندان هم راهگشا نبوده است. روز گذشته صحن علنی شورای شهر تهران شاهد یکی از همین نطقهای انتقادی بود و رئیس کمیته میراث فرهنگی شورای شهر از وضعیت نامناسب قبور شهدای ۱۶ آذر انتقاد کرد.
🔺تصمیمی برای ساماندهی ۵ گورستان تاریخی در تهران
📌شرایط نامساعد گورستانهای کشور تنها به امامزاده عبدالله ختم نمیشود و در سالهای گذشته بارها از کمتوجهی به دیگر آرامستانهای مهم و ملی هم سخن به میان آمده است. در همین حال، جلسه روز گذشته شورای شهر تهران یک تصمیم جمعی برای ساماندهی پنج گورستان مهم کشور هم داشته است.
📌در این جلسه اعضای شورای شهر تهران با لایحه شهرداری مبنی بر ساماندهی حفاظت و احیای مجموعه گورستانهای دولاب، شامل پنج گورستان واقع در محدوده منطقه ۱۴ موافقت کردند. در این جلسه یکفوریت لایحه ساماندهی، حفاظت و احیای مجموعه گورستانهای دولاب، شامل پنج گورستان واقع در محدوده منطقه ۱۴ با قرائت گزارش مشترک کمیسیونهای فرهنگی و اجتماعی و سلامت، محیط زیست و خدمات شهری و شهرسازی و معماری در دستور کار اعضای شورای شهر قرار گرفت.
📌در همین جلسه «زهرا صدراعظمنوری»، عضو شورای شهر تهران، گفت :«در نتیجه شهرداری لایحه مربوط به پنج گورستان را که شامل گورستانهای ارامنه گریگوری فرانسه، لهستان، گورستان روس-یونان و گورستان ارامنه کاتولیک و گورستان ارامنه آشوری-پروتستان که بهعنوان یک پتانسیل در شهر تهران محسوب میشوند، ارائه داده است»/شرق
#امتداد
@emtedadnet
📌 «مظلومیت قندچی به حدی بود که حتی بعد از شهادت، به خانوادهاش گفته بودند احمد را با دو شهید دیگر در امامزاده عبدالله دفن کردهاند. برادر شهید قندچی گفت: بعد از اینکه فهمیدیم احمد را در مسگرآباد دفن کردهاند، با خانوادههای شریعترضوی و بزرگنیا به مسگرآباد رفتیم و قبر شهید را نبش کردیم و او را مخفیانه به امامزاده عبدالله بردیم و در آنجا در کنار دوستانش به خاک سپردیم»؛ این بخشی از معدود تکنگاریهای بهجامانده و روایتی از 16 آذر سال 1332 به قلم مصطفی چمران است که در سال 1341 نوشته شده. او در این روایت از تلاش خانواده شهدای ۱۶ آذر برای دفن فرزندان خود در گورستان امامزاده عبدالله و در کنار هم سخن میگوید.
🔺تخریب با اسم رمز یکسانسازی
📌مانند بسیاری دیگر از گورستانهای مهم کشور، مدیریت آرامستان امامزاده عبدالله هم با سازمان اوقاف شهرستان ری است که این سازمان در اواسط دهه 90 طرح ساماندهی این گورستان را آغاز کرد؛ طرحی که خود زمینهساز شرایطی شده که این روزها از نامساعدبودن وضعیت این اثر ملی حکایت دارد. در این طرح و در جریان همسطحکردن قبرهای امامزاده عبدالله، در بخشی از این گورستان تخریبی گسترده و بدون هماهنگی با دیگر نهادهای تصمیمگیر شکل گرفت و در چند مرحله بخشی از قبور تخریب شد که البته این اقدام با اعتراض شهروندان هم مواجه شد. آن طرح اگرچه در نهایت متوقف شد، اما تخریب و آثار سوء فراوانی هم در یکی از آثار ملی شهرری به جا گذاشت.
🔺مزار شهدای دانشجو نیازمند طرح جامع گورستان است
📌«حسن خلیلآبادی»، رئیس کمیته میراث فرهنگی و گردشگری شورای شهر تهران و رئیس شورای اسلامی شهرستان ری میگوید: «امامزاده عبدالله آرامستانی تاریخی است که ثبت میراث فرهنگی هم شده و یکی از مهمترین آرامستانهای قدیمی شهرری و کشور است که مشاهیر بزرگی آنجا آرام گرفتهاند. امامزاده عبدالله و ابنبابویه دو آرامستان مشهور شهرری هستند که بسیاری از بزرگان ایران آنجا دفن شدهاند، ولی با وجود اینکه ثبت میراث هم شدهاند و بسیاری از مشاهیر را در خود جای دادهاند، این کمتوجهیها و تخریبها همچنان ادامه دارد».
📌آنطور که خلیلآبادی میگوید آرامگاه شهدای ۱۶ آذر هم اینروزها شرایط مساعدی ندارد: «درباره قبور شهدای ۱۶ آذر هم اگرچه قبور مشخص است، اما همین مشکلات وجود دارد و البته تا زمانی که این آرامستان ساماندهی اساسی پیدا نکند و طرحی جامع برای آن لحاظ نشود، پرداختن به یکی، دو قبر یا بخشی از فضای گورستان کمکی نمیکند»
🔺انتقاد در صحن علنی شورا؛ بیتوجهی ادامهدار به گورستانهای مهم
📌انتقاد از کمتوجهیها به آثار ملی کشور و گورستانهایی که حالا محل آرامش مشاهیر چندین دهه کشور شده، اگرچه در سالهای گذشته بارها به اخبار و شوراهای شهر و روستا کشیده شده، اما در عمل چندان هم راهگشا نبوده است. روز گذشته صحن علنی شورای شهر تهران شاهد یکی از همین نطقهای انتقادی بود و رئیس کمیته میراث فرهنگی شورای شهر از وضعیت نامناسب قبور شهدای ۱۶ آذر انتقاد کرد.
🔺تصمیمی برای ساماندهی ۵ گورستان تاریخی در تهران
📌شرایط نامساعد گورستانهای کشور تنها به امامزاده عبدالله ختم نمیشود و در سالهای گذشته بارها از کمتوجهی به دیگر آرامستانهای مهم و ملی هم سخن به میان آمده است. در همین حال، جلسه روز گذشته شورای شهر تهران یک تصمیم جمعی برای ساماندهی پنج گورستان مهم کشور هم داشته است.
📌در این جلسه اعضای شورای شهر تهران با لایحه شهرداری مبنی بر ساماندهی حفاظت و احیای مجموعه گورستانهای دولاب، شامل پنج گورستان واقع در محدوده منطقه ۱۴ موافقت کردند. در این جلسه یکفوریت لایحه ساماندهی، حفاظت و احیای مجموعه گورستانهای دولاب، شامل پنج گورستان واقع در محدوده منطقه ۱۴ با قرائت گزارش مشترک کمیسیونهای فرهنگی و اجتماعی و سلامت، محیط زیست و خدمات شهری و شهرسازی و معماری در دستور کار اعضای شورای شهر قرار گرفت.
📌در همین جلسه «زهرا صدراعظمنوری»، عضو شورای شهر تهران، گفت :«در نتیجه شهرداری لایحه مربوط به پنج گورستان را که شامل گورستانهای ارامنه گریگوری فرانسه، لهستان، گورستان روس-یونان و گورستان ارامنه کاتولیک و گورستان ارامنه آشوری-پروتستان که بهعنوان یک پتانسیل در شهر تهران محسوب میشوند، ارائه داده است»/شرق
#امتداد
@emtedadnet
Telegram
attach 📎
Forwarded from A
با این جَماعَتِ نو کیسه
با یاد آن « سه آذرِ اهورایی »
بزرگ نیا، قندچی و شریعت رضوی
با این جَماعَتِ نو کیسه
عَجَب نیست
اگر
در
به هَمان پاشنِه
می چَرخَد
*
گاه
می زَنَند
خود را
به کری
تا نَشنَوَند
تیک تاکِ سَهمناکِ سکوت را
*
گاه
می زَنَند
خود را
به کوری
تا نَبینَند
دَر هَم تَنیده تار هایِ عَنکبوت را
*
گاه
می زَنَند
خود را
به خَری
تا به یاد نَیاوَرَند
تَشباد هایِ تشنۀ بَرَهوت را
*
وَ این چُنین
این جَماعَتِ نو کیسه
خاطر آسوده
برایِ مَبادا
اَنبار می کُنَند
قوتِ لایَموت را
*
وَ این چُنین
پا وَرچین پا وَرچین
بی هیچ رَدِّ پا
یک عُمر
دوره می کُنَند
این دورِ باطِلِ فَرتوت را
سعید شهرتاش
16 آذر ماه 97
روز دانشجو
با یاد آن « سه آذرِ اهورایی »
بزرگ نیا، قندچی و شریعت رضوی
با این جَماعَتِ نو کیسه
عَجَب نیست
اگر
در
به هَمان پاشنِه
می چَرخَد
*
گاه
می زَنَند
خود را
به کری
تا نَشنَوَند
تیک تاکِ سَهمناکِ سکوت را
*
گاه
می زَنَند
خود را
به کوری
تا نَبینَند
دَر هَم تَنیده تار هایِ عَنکبوت را
*
گاه
می زَنَند
خود را
به خَری
تا به یاد نَیاوَرَند
تَشباد هایِ تشنۀ بَرَهوت را
*
وَ این چُنین
این جَماعَتِ نو کیسه
خاطر آسوده
برایِ مَبادا
اَنبار می کُنَند
قوتِ لایَموت را
*
وَ این چُنین
پا وَرچین پا وَرچین
بی هیچ رَدِّ پا
یک عُمر
دوره می کُنَند
این دورِ باطِلِ فَرتوت را
سعید شهرتاش
16 آذر ماه 97
روز دانشجو
Forwarded from اكنون، ما و شريعتی
🔷🔸آیا شما را بَس نیست ؟
به آینه دارانِ صمیمیِ ایرانِ فردا
🔸گفتید بارها
و شنیدیم بارها
این را
از خودِ شما :
« ما این و ما چُنین
اینیم ما، هَمین ! »
🔹ای خیرِگانِ قُدرَت و غارَت !
در کِسوَتِ ریا و ریاسَت !
آری
شما
در حَرف و درعَمل
نشان داده اید
که اینید، چُنیند
دیگرکیست که نداند ؟
🔸این را هَمه فهَمیده اند
حَتّا سُکوتِ سُفره هایِِ خالیِ نان هَم
حَتّا چهره هایِ غم انگیزِ دَست به دَهان هَم
حَتّا جیب هایِ نَجیبِ کارگران هَم
حَتّا اَز قَلَم اُفتاده هایِ روزنامه نِگاران هَم
🔹آیا
به راستی
نمی بینید
دور و بَرِتان
بیشتر از پیش
خالی ست ؟
🔹آیا
این هَمه خواستن وَ داشتن
شما را
بس نیست ؟
🔸آخِر شما
با این هَمه کین وَ نِفرین
که پَدید می آورید
چه گونه می توانید زیست ؟
🔹یک عُمر این بوده اید
وَ چُنین شد
زین پس کمی هَم آن باشید
شاید چُنان شَوَد
🔸تا دیر نشده امتحان کنید
این را رها کنید
رو سویِ آن کنید
آری چُنان کنید
🔹تا دیر نشده
خدا را
کمی هَم
آن باشید
کمی
آری فقط
کمی
انسان باشید ...
🔆سعید شهرتاش
🔷🔆نوزدهَم اردیبهشت 98
برابر با چهارم رمضان
#کیوان_صمیمی
#روز_کارگر
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
به آینه دارانِ صمیمیِ ایرانِ فردا
🔸گفتید بارها
و شنیدیم بارها
این را
از خودِ شما :
« ما این و ما چُنین
اینیم ما، هَمین ! »
🔹ای خیرِگانِ قُدرَت و غارَت !
در کِسوَتِ ریا و ریاسَت !
آری
شما
در حَرف و درعَمل
نشان داده اید
که اینید، چُنیند
دیگرکیست که نداند ؟
🔸این را هَمه فهَمیده اند
حَتّا سُکوتِ سُفره هایِِ خالیِ نان هَم
حَتّا چهره هایِ غم انگیزِ دَست به دَهان هَم
حَتّا جیب هایِ نَجیبِ کارگران هَم
حَتّا اَز قَلَم اُفتاده هایِ روزنامه نِگاران هَم
🔹آیا
به راستی
نمی بینید
دور و بَرِتان
بیشتر از پیش
خالی ست ؟
🔹آیا
این هَمه خواستن وَ داشتن
شما را
بس نیست ؟
🔸آخِر شما
با این هَمه کین وَ نِفرین
که پَدید می آورید
چه گونه می توانید زیست ؟
🔹یک عُمر این بوده اید
وَ چُنین شد
زین پس کمی هَم آن باشید
شاید چُنان شَوَد
🔸تا دیر نشده امتحان کنید
این را رها کنید
رو سویِ آن کنید
آری چُنان کنید
🔹تا دیر نشده
خدا را
کمی هَم
آن باشید
کمی
آری فقط
کمی
انسان باشید ...
🔆سعید شهرتاش
🔷🔆نوزدهَم اردیبهشت 98
برابر با چهارم رمضان
#کیوان_صمیمی
#روز_کارگر
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @Shariati40
Forwarded from ملی مذهبی
شریعتی تمایزی بین مسلمان ایرانی و ایرانی مسلمان قائل نیست
♦️لیلا اردبیلی میگوید: شریعتی معتقد است که دو مفهوم ایرانیت و مسلمانی چنان درهم امتزاج یافتهاند که نمیتوان آنها را از هم جدا کنید و به شکلی غیرمستقیم تمایزی بین مسلمان ایرانی و ایرانی مسلمان قائل نیست.
♦️به گزارش خبرنگار ایلنا، چندی پیش همایش شریعتی و راه آینده به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در این نشست که به مناسبت تقارن نودمین سال تولد دکتر علی شریعتی و روز دانشجو، به بررسی ابعاد مختلف شخصیت شریعتی پرداخت، لیلا اردبیلی با اشاره به برخاستن موج تازه ناسیونالیستی در بین برخی از اقشار جامعه و با اشاره به مفهوم ملیت نزد شریعتی گفت: در سالهای اخیر طی اعتراضات خیابانی ازجمله شعارهایی که در میان معترضان به گوش میرسد شعارهایی مبتنی بر ارجحیت ملیت بر مذهب است و چه بسا پررنگ شدن چهرههای تاریخیای مانند کوروش یا ملیگرایانی مانند مصدق در میان طیفی از جوانان ریشه در پرسشی دارد که مستتر در دو گانه ایرانی/ مسلمان است.
♦️بنابراین اینکه کدامیک از این دو هستار مفهومی در سپهر اجتماعی و سیاسی و از همه مهمتر در ذهن فرد ایرانی ارجحیت دارد، پرسشی است که در این مقال سعی دارم باتوجه به کتاب بازشناسایی هویت ایرانی-اسلامی (مجموعه آثار ۲۷) علی شریعتی که در آن بحث ارتباط ملیت و مذهب بیان شده است، آن را بررسی کنم و نظر شریعتی درمورد ارتباط این دو هستار با یکدیگر را مورد بازخوانی قرار دهم و در نهایت نشان دهم که آیا کسانی چون شریعتی به این پرسش قدیمی که گویا به تازگی نیز در میان جوانان سر برآورده است، چه پاسخی دادهاند؟ پرسشی که شاید بتوان امروز پاسخی به آن نداد و آن را جدی تلقی نکرد ولی مطئناً در آینده نیازمند ارائه پاسخی متقن به این دست از پرسشها خواهیم بود.
@Mellimazzhabi
📌ادامه مطلب
♦️لیلا اردبیلی میگوید: شریعتی معتقد است که دو مفهوم ایرانیت و مسلمانی چنان درهم امتزاج یافتهاند که نمیتوان آنها را از هم جدا کنید و به شکلی غیرمستقیم تمایزی بین مسلمان ایرانی و ایرانی مسلمان قائل نیست.
♦️به گزارش خبرنگار ایلنا، چندی پیش همایش شریعتی و راه آینده به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در این نشست که به مناسبت تقارن نودمین سال تولد دکتر علی شریعتی و روز دانشجو، به بررسی ابعاد مختلف شخصیت شریعتی پرداخت، لیلا اردبیلی با اشاره به برخاستن موج تازه ناسیونالیستی در بین برخی از اقشار جامعه و با اشاره به مفهوم ملیت نزد شریعتی گفت: در سالهای اخیر طی اعتراضات خیابانی ازجمله شعارهایی که در میان معترضان به گوش میرسد شعارهایی مبتنی بر ارجحیت ملیت بر مذهب است و چه بسا پررنگ شدن چهرههای تاریخیای مانند کوروش یا ملیگرایانی مانند مصدق در میان طیفی از جوانان ریشه در پرسشی دارد که مستتر در دو گانه ایرانی/ مسلمان است.
♦️بنابراین اینکه کدامیک از این دو هستار مفهومی در سپهر اجتماعی و سیاسی و از همه مهمتر در ذهن فرد ایرانی ارجحیت دارد، پرسشی است که در این مقال سعی دارم باتوجه به کتاب بازشناسایی هویت ایرانی-اسلامی (مجموعه آثار ۲۷) علی شریعتی که در آن بحث ارتباط ملیت و مذهب بیان شده است، آن را بررسی کنم و نظر شریعتی درمورد ارتباط این دو هستار با یکدیگر را مورد بازخوانی قرار دهم و در نهایت نشان دهم که آیا کسانی چون شریعتی به این پرسش قدیمی که گویا به تازگی نیز در میان جوانان سر برآورده است، چه پاسخی دادهاند؟ پرسشی که شاید بتوان امروز پاسخی به آن نداد و آن را جدی تلقی نکرد ولی مطئناً در آینده نیازمند ارائه پاسخی متقن به این دست از پرسشها خواهیم بود.
@Mellimazzhabi
📌ادامه مطلب
Telegraph
شریعتی تمایزی بین مسلمان ایرانی و ایرانی مسلمان قائل نیست
لیلا اردبیلی میگوید: شریعتی معتقد است که دو مفهوم ایرانیت و مسلمانی چنان درهم امتزاج یافتهاند که نمیتوان آنها را از هم جدا کنید و به شکلی غیرمستقیم تمایزی بین مسلمان ایرانی و ایرانی مسلمان قائل نیست. به گزارش خبرنگار ایلنا، چندی پیش همایش شریعتی و راه…
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
💢🔷📚آثار شریعتی در نمایشگاه بینالمللی کتاب عراق
📌۹ تا ۱۹ دسامبر ۲۰۲۰ ـ ۱۹ تا ۲۹ آذر ۱۳۹۹
🔆انتشارات «لاوکون» و «الانتشار العربی»، دو ناشر عراقی که از دو سال پیش ترجمه و نشر عناوین جدیدی از کتابهای شریعتی در عراق را عهدهدار شدهاند، در نمایشگاه بینالمللی کتاب عراق حضور دارند. در این نمایشگاه که از ۹ تا ۱۹ دسامبر در بغداد برگزار میشود آثار شریعتی در غرفهی این دو ناشر ارائه میشود.
http://drshariati.org/?p=26371
#نمایشگاه_کتاب_عراق
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SCF
📌۹ تا ۱۹ دسامبر ۲۰۲۰ ـ ۱۹ تا ۲۹ آذر ۱۳۹۹
🔆انتشارات «لاوکون» و «الانتشار العربی»، دو ناشر عراقی که از دو سال پیش ترجمه و نشر عناوین جدیدی از کتابهای شریعتی در عراق را عهدهدار شدهاند، در نمایشگاه بینالمللی کتاب عراق حضور دارند. در این نمایشگاه که از ۹ تا ۱۹ دسامبر در بغداد برگزار میشود آثار شریعتی در غرفهی این دو ناشر ارائه میشود.
http://drshariati.org/?p=26371
#نمایشگاه_کتاب_عراق
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔@Shariati_SCF
Audio
🔷🔸امان نامه قابیل
🔷📻امان نامهی قابیل در باب کشتن هابیل، این فایل صوتی بازخوانی قسمتی از یک اسطورهی کهن است، خاصیت اسطورهها در تکرار پذیری و نو به نو شدن آن است.
#امان_نامه_قابیل
#علی_طهاسبی
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @tahmasbiali
🆔 @Shariati40
🔷📻امان نامهی قابیل در باب کشتن هابیل، این فایل صوتی بازخوانی قسمتی از یک اسطورهی کهن است، خاصیت اسطورهها در تکرار پذیری و نو به نو شدن آن است.
#امان_نامه_قابیل
#علی_طهاسبی
#اکنون_ما_شریعتی
🆔 @tahmasbiali
🆔 @Shariati40